فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۴۱ تا ۲٬۸۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
67 - 75
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کم پیشرفتی به عنوان یک اختلاف توانایی- بهره وری در نظر گرفته می شود تا اختلاف در توانایی-یادگیری؛ بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی اثربخشی برنامه توانبخشی شناختی بر توانایی های شناختی و عملکرد تحصیلی تیزهوشان کم پیشرفت بود. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان مقطع متوسطه دوم مدارس استعدادهای درخشان شهرستان خوی که با عنوان دانش آموز تیزهوش شناخته می شوند، تشکیل دادند که از بین آنها دانش آموزانی که واجد ملاک کم پیشرفتی تحصیلی بودند به تعداد 30 نفر به صورت هدفمند به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و گواه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه عملکرد تحصیلی صالحی (1393) و پرسشنامه توانایی های شناختی نجاتی (1392) استفاده شد. برنامه تمرینی گروه مداخله شامل هشت هفته دو جلسه ای (مجموعاً 16 جلسه)، 60 دقیقه تمرین برنامه توانبخشی شناختی بود. گروه کنترل نیز برنامه عادی روزمره خود را دنبال کرد. در پایان هفته شانزدهم از همه شرکت کنندگان پس آزمون به عمل آمد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح خطای 05/0 با نرم افزار SPSS-19 تحلیل شدند. یافته ها: ن نتایج نشان داد شانزده هفته برنامه توانبخشی شناختی باعث افزایش معنادار عملکرد تحصیلی (001/0=P) و مهارتهای شناختی (001/0=P)، تیزهوشان کم پیشرفت شد. نتیجه گیری: بنابراین نتیجه گرفته می شود که می توان از برنامه توانبخشی شناختی برای بهبود عملکرد تحصیلی و مهارت های شناختی تیزهوشان کم پیشرفت استفاده کرد.
بررسی ارتباط بین صفات چهارگانه تاریک شخصیت و حیطه های خاصِ خطر پذیری در جمعیت عمومی جوانان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: صفات تاریک شخصیت به عنوان خوشه ای از صفات آزارنده اجتماعی شناخته می شود که با مجموعه ای از عوامل خطر سلامت روان و مشارکت در رفتارهای پرخطر مرتبط شده است اما مشخص نیست که هر کدام از صفات جامعه ستیزی، دیگر آزاری، خودشیفتگی و ماکیاولیانیسم به شکل اختصاصی با کدام حیطه های خاص رفتارهای پرخطر ارتباط بیشتری دارند.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین صفات چهارگانه تاریک شخصیت و حیطه های خاصِ خطر پذیری در جمعیت عمومی جوانان شهر تهران انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه جوانان 18 تا 40 ساله شهر تهران در بازه زمانی اجرای پژوهش بود که به روش نمونه گیری در دسترس و در قالب نمونه گیری آنلاین 848 نفر وارد مطالعه شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس چهارگانه کوتاه شخصیت (SD4) (پالهوس و همکاران ،2021) و مقیاس خطرپذیری خاص- حیطه (DOSPERT) (بلایس وبر، 2006) بود. جهت تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با روش ورود گام به گام با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد.
یافته ها: ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش با رفتارهای پرخطر نشان داد که همه مؤلفه هایی که تحت عنوان مؤلفه های آزارنده اجتماعی و یا صفات چهارگانه تاریک شخصیت مطرح هستند مانند جامعه ستیزی، دیگرآزاری (سادیسم)، خودشیفتگی و ماکیاولیانیسم با حیطه های خاص خطر پذیری ( اجتماعی، تفریحی، قماربازی، سلامتی و اخلاقی) همبستگی مثبت و معنادار دارند و از میان این صفات چهارگانه، جامعه ستیزی و دیگرآزاری بالاترین میزان همبستگی و خودشیفتگی و ماکیاولیانیسم به میزان کمتری با رفتارهای پرخطر همبستگی داشته اند، این در حالی بود که فقط ماکیاولیانیسم و خودشیفتگی با حیطه سرمایه گذاری پرخطر مرتبط بودند.
نتیجه گیری: تصمیم گیری بالینی در خصوص سنجش ارتباط بین صفات تاریک شخصیت و رفتارهای پرخطر زمانی دقیق تر است که به جای سنجش ارتباط کلی این مولفه ها با همدیگر ارتباط خاص و ویژه صفت- حیطه آن ها نیز مد نظر قرار بگیرد.
اثر حمایت ادراک شده از بهداشت روانی و تعهد عاطفی بر قصد ترک شغل: نقش میانجی رفتار شهروندی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای رقابتی امروز، ترک خدمت کارکنان یکی از مشکلات عمده سازمان هاست که در نتیجه بسیاری از سرمایه گذاری ها به راحتی از دست می رود. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر حمایت سازمانی ادراک شده از سلامت روان و تعهد عاطفی بر تمایل به ترک خدمت با نقش میانجی رفتار شهروندی سازمانی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق را کارکنان شرکت خالص سازان روی تشکیل داده اند. با استفاده از فرمول کوکران، تعداد حجم نمونه آماری برابر با 73 نفر به دست آمد. در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شده است. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و Smartpls استفاده شد. یافته ها نشان داد که تعهد عاطفی بر کاهش تمایل به ترک خدمت کارکنان اثر مثبت دارد. حمایت سازمانی ادراک شده از بهداشت روانی نیز بر تعهد عاطفی کارکنان اثر مثبت دارد. همچنین نقش میانجی رفتار شهروندی سازمانی در رابطه بین تعهد عاطفی با تمایل به ترک خدمت کارکنان تأیید گردید.
رابطه نظریه ذهن و کارکردهای اجرایی با قلدری سایبری: نقش میانجی گر همدلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
161 - 176
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کارکردهای اجرایی و نظریه ذهن نقش زیادی در توانایی درک و تفسیر رفتار دیگران دارند و می توانند با بهبود همدلی به کاهش قلدری سایبری کمک کنند. لذا این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی همدلی در رابطه کارکردهای اجرایی و نظریه ذهن با قلدری سایبری انجام شد.
روش: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1400-1401بود که از بین آن ها تعداد 400 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. از مقیاس بهره همدلی بارون–کوهن (2003)،مقیاس نقایص کارکردهای اجرایی بارکلی (2012)، مقیاس تجربه قلدری و قربانی سایبری آنتونیادو و همکاران (۲۰۱۶) و آزمون ذهن خوانی از طریق تصویر چشم بارون-کوهن و همکاران (2001) برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها: مطابق نتایج بین نظریه ذهن و قلدری سایبری(01/0 ≥p)، بین نقص کارکردهای اجرایی و همدلی(01/0 ≥p) و بین همدلی و قلدری سایبری(01/0 ≥p) رابطه منفی معناداری وجود داشت. همچنین بین نقص کارکردهای اجرایی و قلدری سایبری(01/0 ≥p) و نیز بین نظریه ذهن و همدلی(01/0 ≥p) رابطه مثبت معناداری وجود داشت. همچنین نقش میانجی گر نسبی همدلی در رابطه بین نظریه ذهن و قلدری سایبری و در رابطه بین کارکرد اجرایی و قلدری سایبری تأیید شد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد کودکانی که نظریه ذهن و کارکردهای اجرایی ضعیفی دارند به احتمال بیشتر به سمت قلدری کشیده می شوند؛ زی را مه ارت های نظری ه ی ذهن و کارکردهای اجرایی تعاملات متقابل اجتماعی را سازماندهی می کنند. درک ضعیف نیات و هیجانات دیگران و نقص در کارکردهای اجرایی ممکن است توانایی کودکان در زمینه ی تشخیص علائم و سرنخ های اجتماعی که بیانگر روابط دوجانبه است، را به خطر بیندازد و آن ها را در معرض قربانی یا قلدربودن قرار دهد.
مرور نظام مند حوزه های اثربخش مداخلات آموزشی-درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب بر مدیریت رفتار فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
211 - 248
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی حوزه های اثربخش مداخلات آموزشی-درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب بر مدیریت رفتار فردی در مطالعات گذشته و بر اساس مرور نظام مند انجام شد. جستجوی سوابق پژوهشی با استفاده از پایگاه های الکترونیکی متعدد داخلی، با استفاده از کلیدواژه های: تئوری انتخاب، ویلیام گلسر یا ویلیام گلاسر، واقعیت درمانی، واقعیت درمانی گروهی، مدرسه کیفی یا مدارس کیفی، مدرسه گلسری یا مدارس گلسری، مدیریت راهبرانه، فرزندپروری مسالمت آمیز، فرزندپروری مبتنی بر تئوری انتخاب، تربیت فرزند بر اساس تئوری انتخاب و روانشناسی کنترل درونی انجام شد. محتوای مقالات بعد از استخراج، با چک لیست prisma مورد ارزیابی کیفی قرارگرفته و جهت بررسی داده ها از روش تحلیل محتوا استفاده شد. پس از جستجو و ارزیابی مطالعات، تحلیل نهایی بر روی 53 پژوهش با 62 متغیر مورد بررسی انجام گرفت. بیشترین پژوهش ها به ترتیب شامل حوزه های مهارت های فردی و اجتماعی با 16پژوهش، روابط بین فردی با 15پژوهش، اختلالات هیجانی-خلقی با 15پژوهش، اختلالات مخرب رفتاری با 10 پژوهش، و حوزه تعلل ورزی با 6 پژوهش بودند. یافته ها نشان داد که حوزه های اثربخش مداخلات آموزشی-درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب در 5 طبقه اختلالات هیجانی-خلقی، اختلالات مخرب رفتاری، تعلل ورزی، روابط بین فردی و مهارت های فردی و اجتماعی جای می گیرند. نتایج این مطالعه می تواند به عنوان یک جمع بندی به روشن شدن هر چه بیشتر حوزه های اثربخش تئوری انتخاب بر مدیریت رفتار فردی کمک کرده و یک نقشه جامع برای انجام مطالعات به صورت منسجم تر و با کیفیت تر برای پژوهشگران در تحقیقات آتی فراهم آورد. در حقیقت یافته های مطالعه حاضر می تواند یک جمع بندی از مطالعات انجام شده باشد و این طبقات را حاصل تحلیل مجدد داده ها با نگاهی دیگر تلقی کرد.
اثربخشی برنامه بخشایشگری بر رفتارهای دلجویی، پیوند با مدرسه و بهزیستی تحصیلی دختران قربانی قلدری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۵
83 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه ی بخشایشگری بر رفتارهای دلجویی، پیوند با مدرسه و بهزیستی تحصیلی دختران قربانی قلدری انجام گرفت.روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و دارای گروه کنترل با پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر شهر تبریز که در پایه های هشتم، نهم و دهم و در سال 1402 مشغول به تحصیل بودند، تشکیل می داد. 60 نفر از بین این دانش آموزان با روش نمونه گیری هدفمند وارد این پژوهش شدند. نمونه ها به طور تصادفی در دو گروه آزمایش برنامه بخشایشگری (30 نفر) و گروه گواه (30 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش در معرض 15 جلسه برنامه بخشایشگری قرار گرفت. ابزارهای پژوهش مقیاس رفتارهای دلجویی رنجاناتان و تودروف (2010)، پیوند با مدرسه براون و ایوانز (2002)، مقیاس بهزیستی تحصیلی پیترینن، سوینی و پیالتو (2014) و مقیاس قربانی قلدری کالیفرنیای فلیکس و همکاران (2011) بود. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره آمیخته تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد برنامه بخشایشگری بر رفتارهای دلجویی، پیوند با مدرسه و بهزیستی تحصیلی اثرگذار است (05/0>p) و این اثر در مرحله پیگیری نیز حفظ گردید.بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، با توجه به سودمندی برنامه بخشایشگری، می توان از این برنامه به جهت ارتقای رفتارهای دلجویی، پیوند با مدرسه و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان دختر قربانی قلدری استفاده نمود.
مدل ساختاری افسردگی بر اساس فرایند و محتوای خانواده در زوجین بدون فرزند: نقش میانجی گر تمایزیافتگی خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۰۳)
۱۷۰-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین برازش مدل ساختاری افسردگی بر اساس فرایند و محتوای خانواده در زوجین بدون فرزند با نقش میانجی گری تمایزیافتگی خود انجام شد. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، شامل کلیه زوجین بدون فرزند ساکن شهرستان گنبدکاووس در سال ۱۴۰۲ بود که از بین آن ها ۱۳۰ زوج (۲۶۰ نفر) از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های افسردگی بک (BDI-II، بک و همکاران، ۱۹۶۳)، فرایند و محتوای خانواده (FPC، سامانی، ۲۰۰۵) و تمایزیافتگی خود (DSI-R، اسکورن و فریدلندر، ۱۹۹۸) بود. داده ها به روش تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد که در بین زوجین بدون فرزند فرایند و محتوای خانواده به صورت مثبت و معنادار بر تمایزیافتگی خود اثر دارد (001/0>P). در بین زوجین بدون فرزند تمایزیافتگی خود به صورت منفی و معنادار بر افسردگی اثر دارد (001/0>P). همچنین تمایزیافتگی خود در زوجین بدون فرزند اثر فرایند و محتوای خانواده بر افسردگی را به صورت منفی و معنادار میانجیگری می کند (001/0>P)؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت، تمایزیافتگی خود با توجه به نقش فرایند و محتوای خانواده می توانند تبیین کننده افسردگی زوجین بدون فرزند باشد.
اثربخشی آموزش گروهی معنادرمانی بر انعطاف پذیری روان شناختی و احساس انسجام مادران کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۱۳۰-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش معنادرمانی گروهی بر انعطاف پذیری روان شناختی و احساس انسجام مادران کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه کنترل با پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه مادران کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی شهر رشت تشکیل دادند که در سال 1401 به مراکز روانشناسی و مشاوره شهر رشت مراجعه نموده بودند. از این جامعه، 32 نفر داوطلب واجد شرایط، به روش هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. آموزش معنادرمانی به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای یک بار) در مورد گروه آزمایش اجرا شد. ابزار مورد استفاده در این مطالعه، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (CFI) (دنیس و وندروال، 2010) و پرسشنامه احساس انسجام (COC) (آنتونووسکی، 1993) بود. نتایج نشان داد که در گروه آزمایش، میانگین نمرات انعطاف پذیری روان شناختی و احساس انسجام در پس آزمون به طور معنی داری کمتر از پیش آزمون است (01/0P<)، که نشان دهنده اثربخشی درمان بر متغیرهای ذکرشده است. همچنین بین میانگین نمرات انعطاف پذیری روان شناختی و احساس انسجام در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود نداشت (01/0P<)، که نشان دهنده ماندگاری درمان بود. بنابراین، آموزش معنادرمانی گروهی ممکن است جهت بهبود انعطاف پذیری روان شناختی و احساس انسجام مادران کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی مؤثر باشد.
اثربخشی آموزش شناختی رفتاری بر ارتقای عزت نفس و بهبود کیفیت زندگی در زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آذر ۱۴۰۳ شماره ۹ (پیاپی ۱۰۲)
۲۳۰-۲۲۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر ارتقای عزت نفس و بهبود کیفیت زندگی در زنان مطلقه بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مطلقه مراکز مشاوره وابسته به اداره بهزیستی شهر تنکابن در سال1402 بود. تعداد ۳0 نفر از جامعه آماری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و با روش تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 1۵ نفر) قرار گرفتند. گروه آزماش 8 جلسه 90 دقیقه ای مداخله شناختی رفتاری دریافت کردند. ابزار پژوهش شامل فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (WHO-QOL-BREF، 1989) و پرسشنامه عزت نفس (RSE) روزنبرگ (١٩٦٥) بود. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین ارتقای عزت نفس و بهبود کیفیت زندگی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 001/0 وجود داشت. براساس یافته های این پژوهش، آموزش شناختی رفتاری می تواند راهکار موثری برای ارتقای عزت نفس و بهبود کیفیت زندگی در زنان مطلقه باشد.
ارتباط ساختاری کمال گرایی بر اضطراب پیشرفت تحصیلی با نقش میانجی گر هوش معنوی و شادکامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اضطراب پیشرفت تحصیلی به عنوان یک مسئله آموزشی همه ابعاد سیستم آموزشی را تحت تأثیر قرار می دهد. این سازه به یک نگرانی جهانی در محیط های آموزشی کنونی تبدیل شده است و در نظام های آموزشی گستره قابل توجهی دارد. مسئله این است روابط متغیرهای مختلفی با اضطراب پیشرفت تحصیلی تأیید شده است. اما روابط متغیرهایی مانند کمال گرایی، هوش معنوی و شادکامی در قالب روابط ساختاری مغفول واقع شده است و در این زمینه شکاف تحقیقاتی عمده ای وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل یابی روابط ساختاری کمال گرایی با اضطراب پیشرفت تحصیلی براساس نقش واسطه گری هوش معنوی و شادکامی در طلاب شهر باب ل انجام شد. روش: جامعه آماری کلیه طلاب پسر شهر بابل در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که تعداد 220 نفر، به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های کمال گرایی (هیل و همکاران، 2004)، هوش معنوی (عبداله زاده و همکاران، 1387)، شادکامی (آکسفورد، 1989) و اضطراب پیشرفت تحصیلی (الپرت و هابر، 1960) به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. از روش مدل یابی معادلات ساختاری برای تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 در سطح آماری 05/0 استفاده شد. یافته ها: نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که داده ها با مدل مفهومی برازش قابل قبولی داشته و مورد تأیید قرار گرفت. مطابق با مدل ساختاری پژوهش کمال گرایی، اثر معناداری بر روی هوش معنوی، شادکامی و اضطراب پیشرفت تحصیلی، هوش معنوی و شادکامی بر روی اضطراب پیشرفت تحصیلی داشت. هم چنین هوش معنوی و شادکامی در ارتباط بین کمال گرایی و اضطراب پیشرفت تحصیلی نقش میانجی داشتند (0/01<). نتیجه گیری: باتوجه به نتایج این مطالعه می توان پیشنهاد کرد به منظور کاهش اضطراب پیشرفت تحصیلی طلاب می توان از مداخله هایی که در راستای شناخت، بینش و تغییر نگرش درباره افکار خود نسبت به اضطراب تحصیلی هدایت می کنند، استفاده شود.
پژوهشی گسترده در شناخت شناسی، علل، رویکردها و روش های درمانی اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (فروردین) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۳
۱۶۴-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از اختلالات اضطرابی که همبودی بالایی با سایر اختلالات دارد، اختلال اضطراب فراگیر است. با توجه به میزان شیوع و ناتوان کننده بودن این اختلال، شناسایی درمان های مؤثر با پتانسیل بالا برای بهبود نتایج درمان افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بسیار مهم است با این حال، در پیشینه این حوزه مطالعه ای که به بررسی و مرور رویکردهای رایج در درمان این اختلال به روش مروری نقلی بپردازد، یافت نشد. هدف: مطالعه حاضر با هدف مروری بر مداخلات درمانی مؤثر در اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. روش: مطالعه حاضر یک مطالعه مروری نقلی بود. با استفاده از کلیدواژه های اختلال اضطراب فراگیر، روش های درمانی و درمان روانشناختی در پایگاه های اختصاصی نظیر Medline، SID، Magiran، PubMed، Scopus و Science Direct جستجو انجام شد. تعداد 73 مقاله بازیابی شده و پس از بررسی ملاک های ورود و خروج، 21 مقاله از جمله مقالاتی که ارتباط مستقیمی با موضوع بحث نداشتند و همچنین مقالات با یافته های تکراری حذف شدند. یافته ها: مروری بر مطالعات نشان داد رویکردهای عمده مورده استفاده برای درمان اختلال اضطراب فراگیر رویکرد دارویی و رویکرد روانشناختی هستند که درمان های روانشناختی مانند طرحواره درمانی هیجانی، آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد و آرام سازی کاربردی نسبت به درمان دارویی اثربخشی بیشتری دارد. نتیجه گیری: نتایج مرور و بررسی مطالعات داخلی و خارجی پیشین نشان داد با توجه به ویژگی های اختلالات اضطرابی بالاخص اختلال اضطراب فراگیر که بر شناخت افراد تأثیر بسیاری دارند، فرآیندهای درمان روانشناختی با رویکرد شناختی-رفتاری از جمله مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی هیجانی را تأثیر بیشتر و طولانی تری بر درمان و کاهش نشانگان این اختلال دارند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنیت های طرحواره ای و درمان هیجان مدار بر سازگاری هیجانی زوج های تازه ازدواج کرده دارای تعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۹
92 - 117
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنیت های طرحواره ای و درمان هیجان مدار بر سازگاری هیجانی زوج های تازه ازدواج کرده متعارض بود.
روش : این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون چندگروهی با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل همه زوج های دارای تعارض زناشویی با کمتر از شش سال ازدواج بود که در شش ماهه اول سال 1398 به مراکز مشاوره خصوصی و دولتی در شهرستان آستارا مراجعه کرده بودند. نمونه گیری به صورت در دسترس و با جایگزینی تصادفی انجام گرفت و از میان متقاضیان مشاوره زوجی،30 زوج به روش نمونه گیری در دسترس و گمارش تصادفی در سه گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار به کاررفته در این پژوهش، مقیاس سازگاری هیجانی رابیو و همکاران (2007) بود. در این پژوهش، مداخلات گروهی ذهنیت های طرحواره ای طی 12 جلسه 90 دقیقه ای و درمان هیجان مدار(مدل محکم در آغوشم بگیر) 10 جلسه 120 دقیقه ای و در چارچوب پروتکل مدون، پس از اعلام علاقه مندی اعضا و کسب رضایت از آنها جهت شرکت در جلسات، مطابق برنامه تنظیمی، اجرا گردید و پس از گذشت 3 ماه از پایان مداخلات و انجام پیگیری، فرضیه ها با استفاده از کووا ریانس چندمتغیره با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد درمان مبتنی بر ذهنیت های طرحواره ای و درمان هیجان مدار به طور جداگانه، در مقایسه با گروه کنترل، مؤلفه های فقدان نظم بخشی (05/0> P) و فقدان امیدواری (01/0> P) را کاهش داده و در حالت کلی نیز سازگاری هیجانی را در همسران تازه ازدواج کرده به صورت پایدار افزایش می دهند و بین اثربخشی این دو شیوه مداخلاتی بر مؤلفه های سازگاری هیجانی تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتیجه گیری: می توان درمان مبتنی بر ذهنیت های طرحواره ای و درمان هیجان مدار (محکم در آغوشم بگیر) را برای بهبود سازگاری هیجانی زوج های دارای تعارض زناشویی به کار بست.
مقایسه اثربخشی درمان گروهی وجودی و درمان گروهی ذهن آگاهی بر تاب آوری و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به پرفشاری خون
حوزههای تخصصی:
مقدمه: استفاده از درمان گروهی وجودی و درمان گروهی ذهن آگاهی در ارتقای تاب آوری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پرفشاری خون سودمند به نظر می رسد.
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان گروهی وجودی و درمان گروهی ذهن آگاهی بر تاب آوری و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به پرفشاری خون بود.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل بیماران مبتلا به بیماری پرفشاری خون مراجعه کننده به بیمارستان آتیه تهران در شش ماهه دوم سال 1401 بودند که از میان آن ها 45 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در 2 گروه مداخله و 1 گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل مقیاس تاب آوری کانر دیویدسون (2003) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (1989) بود. پس از اجرای 10 جلسه درمان گروهی وجودی و 10 جلسه درمان گروهی ذهن آگاهی برای گروه های مداخله، داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و در نرم افزار اس پی اس اس نسخه 24 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی حاکی از تفاوت معنادار میانگین های گروه های آزمایش و گواه با یکدیگر و نشان دهنده اثربخشی درمان های وجودی و ذهن آگاهی بر متغیرهای تاب آوری و کیفیت زندگی در گروه های آزمایش بود (01/0>P).
نتیجه گیری: پیشنهاد می شود که در جهت افزایش تاب آوری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پرفشاری خون دوره های درمان وجودی و درمان ذهن آگاهی برای این بیماران در کنار درمان های دارویی برگزار شود
پیش بینی رفتارهای پرخطر جنسی دانش آموزان دختر متوسطه بر اساس کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
175 - 182
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رفتارهای پرخطر جنسی دانش آموزان دختر متوسطه بر اساس کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر بابل در سال تحصیلی 1402-1401 بود که از بین آنها 200 نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس و غیرتصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه رفتارهای پرخطر جنسی زارعی و همکاران (1389، RSBQ)، فهرست رتبه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی جیویا و همکاران (2000، BRIEF) و پرسشنامه تنظیم شناختی گارنفسکی و کرایج (2006،CERQ ) جمع آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجان قادر به پیش بینی رفتارهای پرخطر جنسی بوده اند (05/0>p) و در مجموع 49 درصد از واریانس رفتارهای پرخطر جنسی را تبیین می کنند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجان نقش معنی داری در پیش بینی رفتارهای پرخطر جنسی دارند و لزوم توجه به این عوامل برای کاهش رفتارهای پرخطر جنسی در دانش آموزان ضروری به نظر می رسد.
تأثیر درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب اجتماعی، خودکارآمدی و کیفیت زندگی بزرگسالان دارای لکنت زبان با رویکرد روان شناسی زبان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
15 - 27
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که لکنت تأثیر منفی بر سرزندگی کلی و سلامت عاطفی، اجتماعی و روانی فرد دارد و به طور بالقوه منجر به کاهش کیفیت زندگی بزرگسالانی که لکنت دارند می شود؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب اجتماعی، خودکارآمدی و کیفیت زندگی بزرگسالان دارای لکنت زبان با رویکرد روان شناسی زبان انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مردان بزرگسال دارای لکنت مراجعه کننده به کلینیک های روان شناسی شهر مشهد در سال 1402 بود. از بین این افراد تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دس ترس و با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند؛ و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون و پس آزمون مقیاس های اضطراب اجتماعی؛کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی فرم کوتاه؛ پرسشنامه خودکارآمدی را تکمیل کردند. گروه آزمایشی برنامه درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی را در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کرد و گروه کنترل تحت آموزش معمول روزانه قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-24 و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره با رعایت مفروضه های آماری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش مبتنی بر درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب اجتماعی، خودکارآمدی و کیفیت زندگی بزرگسالان دارای لکنت زبان به طور معناداری اثربخش است (05/0p<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان به بهبود اضطراب اجتماعی، خودکارآمدی و کیفیت زندگی بزرگسالان دارای لکنت زبان از طریق درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی کمک کرد.
مروری بر مطالعات ایمنی شناسی عصبی روانی در افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
39 - 46
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: افسردگی وضعیتی است که با رنج شدید و آسیب های عمده در سلامت عمومی، کیفیت زندگی و فعالیت های اجتماعی و شغلی بیمار همراه است که در برخی موارد ممکن است منجر به خودکشی شود. افسردگی یکی از علل ناتوانی در جهان است که بارمراقبت و باراقتصادی بیشماری را به همراه داشته است. بنابراین در نظر گرفتن راه های جدید برای درک ناهمگونی فنوتیپ های بالینی در افسردگی ضرورت دارد. در سال های اخیر مطالعات ایمنی شناسی عصبی روانی در شناسایی نشانگرهای زیستی مرتبط با اختلالات خلقی منجر به یافته هایی در مورد دخالت سیستم ایمنی در علت شناسی و درمان افسردگی شده است. مواد و روش ها: این مقاله مروی، گزارشی باهدف مروری بر مطالعات ایمنی شناسی عصبی روانی در افسردگی ارائه می کند. با توجه به گستردگی تحقیقات علمی در این زمینه صرفاً از مقالات انگلیسی و فارسی با رویکرد ایمنی شناسی عصبی روانی گزارش شده در سال های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۴ و در پایگاه های اطلاعات داده PubMed, google scholar و Scopus استفاده شده است. کلمات کلیدی استفاده شده عبارت بودند از: Neuroinflammation، Inflammation، Depression وpsychoneuroimmunology. یافته ها: این مقاله، مرور ادبیات پژوهشی در حوزه ایمنی شناسی عصبی روانی افسردگی را در سه سطح ۱-التهاب و افسردگی، ۲-مسیرهای ایمنی شناسی در افسردگی و ۳- مداخلات مبتنی بر ایمنی شناسی عصبی روانی در افسردگی بررسی کرد. نتیجه گیری: مطالعات ایمنی شناسی عصبی روانی افسردگی یا مطالعه ارتباط متقابل بین سیستم های عصبی، ایمنی و غدد درون ریز به طور گسترده ای شکاف علمی و پژوهشی در خصوص رابطه بین افسردگی و سیستم ایمنی را برطرف می کند. به دلیل اثربخشی و مقرون به صرفه بودن نسبی مداخلات روانی اجتماعی برای درمان بیماری های مزمن، مداخلات روانی اجتماعی ممکن است یک راهبردمناسب برای کاهش بار بیماری و بهبود سلامت انسان باشد.
نقش میانجی رفتارهای ارتقا دهنده ی سلامت در رابطه ی بین راهبردهای مقابله ای و اضطراب سلامت در پاندمی کووید-19(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
332 - 343
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه راهبردهای مقابله ای و اضطراب سلامت در پاندمی کووید-19 با در نظر گرفتن نقش میانجی رفتارهای ارتقادهنده ی سلامت بود. مواد و روش ها: این پژوهش به لحاظ روش توصیفی- همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود و جامعه آماری آن را بزرگسالان 18 سال به بالا تشکیل دادند که از بین آنان تعداد 207 نفر به عنوان نمونه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها در این پژوهش با استفاده از پرسشنامه اضطراب سلامت سالکوسکیس و وارویک (2002)، پرسشنامه رفتارهای ارتقادهنده ی سلامت والکر و همکاران (1995) و چک لیست راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (1985) گردآوری شد و جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS-26 و LISREL 8.80 استفاده شد. یافته ها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین راهبردهای مقابله ای مسئله مدار و هیجان مدار با رفتارهای ارتقادهنده ی سلامت رابطه ی مثبت و معنادار (001/0 >P) و بین رفتارهای ارتقادهنده ی سلامت با اضطراب سلامت رابطه ی منفی و معنادار (05/0>P) وجود داشت. به علاوه، بین راهبردهای مقابله ای مسئله مدار با اضطراب سلامت رابطه ی منفی و بین راهبردهای مقابله ای هیجان مدار با اضطراب سلامت رابطه ی مثبت وجود داشت؛ اما از نظر آماری معنادار نبود (05/0<P) نتایج بررسی مدل تحلیل مسیر نشان داد مدل اولیه پژوهش معنادار نبوده و پس از حذف مسیرهای غیرمعنادار و اصلاح آن، مدل نهایی با نقش میانجی رفتارهای ارتقادهنده ی سلامت تأیید شد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد راهبردهای مقابله ای از طریق تأثیر بر رفتارهای ارتقادهنده ی سلامت، در اضطراب سلامت نقش دارند و آن را پیش بینی می کنند.
مقایسه نظام ارزشی معلمان و مدیران مقطع متوسطه دوم شهرستان گتوند و رابطه آن با سازگاری شغلی و چابکی سازمانی
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
16 - 30
حوزههای تخصصی:
ارزش ها اساسی ترین عنصر نظام اجتماعی هستند که با هدایت و کنترل آنها می توان جامعه را به سوی تعالی سوق داد هدف این پژوهش، مقایسه نظام ارزشی معلمان و مدیران مقطع متوسطه دوم شهرستان گتوند و رابطه آن با سازگاری شغلی و چابکی سازمانی می باشد. این پژوهش با توجه به هدف تحقیق، از نوع تحقیقات کاربردی و ازجنبه روش پژوهش، از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل معلمان و مدیران مقطع متوسطه دوم شهرستان گتوند به تعداد 126 معلم و 19 مدیر می باشد. در این تحقیق از سه ابزار اندازه گیری، پرسشنامه نظام ارزشی والپورت (1999)، چابکی سازمانی شریفی، ژانگ (2000) و سازگاری شغلی دیویس، لافکوایست (2009) استفاده شد. از تکنیک های آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شد. نتایج نشان داد که عمده ترین اختلاف در ترتیب ارزش ها مربوط به ارزش سیاسی و ارزش اجتماعی می باشد و سایر ارزش ها در نظام ارزشی مدیران و معلمان از ترتیب همانندی برخوردار است. همچنین بین ابعاد نظام ارزشی مدیران و معلّمان مقطع متوسطه دوم شهرستان گتوند، تفاوت وجود دارد. نهایتا یافته های تحقیق حاکی از این بود که بین نظام ارزشی مدیران و معلمان مقطع متوسطه دوم شهرستان گتوند با سازگاری شغلی و چابکی سازمانی رابطه وجود دارد. نتایج این تحقیق بیان کننده آن است که اگر اداره آموزش و پرورش شهرستان گتوند می خواهد سازگاری شغلی و چابکی سازمانی در مدارس مقطع متوسطه دوم شهرستان گتوند را بهبود بخشد باید به نظام ارزشی مدیران و معلمان و مولفه های آن و همچنین تجانس نظام ارزشی مدیران با معلّمان اهمیت دهد
پیش بینی بهزیستی روان شناختی براساس باور خودکارآمدی و هوش هیجانی در بین دانش آموزان دختر
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
73 - 83
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی بهزیستی روانشناختی براساس باور خودکارآمدی و هوش هیجانی در دانش آموزان دختر انجام شد. پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه دوم مدارس دولتی نظرآباد-البرز بود، که با نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 340 دانش آموز دختر انتخاب شد. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه بهزیستی روانشناختی-فرم کوتاه (ریف و همکاران، 2006)، خودکارآمدی عمومی (شرر و مادوکس، 1982) و هوش هیجانی (گلمن، 1995) گردآوری شد. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی، روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه با نرم افزار SPSS-v26 انجام شد. نتایج نشان داد که بین نمره کل باور خودکارآمدی و هر یک از مؤلفه های آن با بهزیستی روانشناختی در دانش آموزان دختر، همبستگی مثبت و معناداری (615/0=r و 019/0>P)وجود دارد . بین نمره کل هوش هیجانی و هر یک از مؤلفه های آن با بهزیستی روانشناختی از نظر آماری، رابطه مثبت و معناداری (677/0=r و 015/0>P) بود.در تحلیل رگرسیون با روش همزمان نشان داد که متغیرهای پیش بین توان تبیین 34 درصدی واریانس نمره بهزیستی روانشناختی را داشته اند.
مداخلات قلدری: مرور نظام مند پژوهش های ایران
حوزههای تخصصی:
زمینه: قلدری، مسأله ای فراگیر و جدی در حوزه سلامت روانی-اجتماعی است که گروه های سنی مختلف در فرهنگ های گوناگون را تحت تأثیر قرار می دهد. تاکنون مداخلات گوناگونی برای مقابله با این آسیب اجتماعی ارائه شده است.
هدف: هدف پژوهش حاضر، مرور نظام مند مداخلات قلدری و قربانی شدن سنتی و سایبری در جمعیت عمومی ایران بود.
روش: در یک مطالعه مروری نظام مند بر اساس دستورالعمل پریزما، پژوهش های کارآزمایی بالینی منتشر شده در حوزه قلدری در پایگاه های اطلاعاتی آنلاین (Magiran, Noormags, SID) در طی سال های 1382 تا 1403 با استفاده از ترکیب کلیدواژه های "قلدری" یا "زورگویی" یا "آزارگری" و "قلدری سایبری" یا "قلدری سنتی" یا "مزاحمت سایبری" مورد جستجو قرار گرفتند. از مجموع 403 مقاله منتشر شده، 90 مطالعه بر اساس معیارهای ورود در مقوله های ویژگی های کلی، ویژگی های گروه نمونه، دوره پیگیری، طرح پژوهش، پیامد و نوع مداخلات استخراج شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تمرکز عمده مداخلات بر قلدری سنتی بوده است و مداخلات قلدری یا قربانی شدن سایبری کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بعلاوه، مشخص شد که کلیه مداخلات به صورت مقطعی و با محوریت داده ها یا گزارش های خودسنجی انجام شده است. همچنین، بیشتر مداخلات در گروه سنی نوجوانان که غالباً دانش آموزان دوره متوسطه بودند، صورت گرفته است. علاوه بر این، ارزیابی نوع مداخلات حاکی از این بود که آموزش مهارت های زندگی و مداخلات مبتنی بر تنظیم هیجان، رایجترین و پرکاربردترین مداخلات مرتبط با قلدری در گروه های سنی مختلف بودند.
نتیجه گیری: به طور کلی، یافته های پژوهش حاضر ضرورت انجام مطالعات طولی، توجه به طراحی برنامه های پیشگیری از قلدری (به ویژه قلدری و قربانی شدن سایبری) در گروه دانشجویان و کودکان خردسال و در بافت های متنوع (از جمله محیط های شغلی) و نیز توجه به سایر روش های جمع آوری داده را به منظور درک دقیق تر پدیده قلدری و مقابله کارآمد با آن مورد تأکید قرار می دهند.