فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۶۱ تا ۳٬۲۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ دی ۱۴۰۲ شماره ۱۰ (پیاپی ۹۱)
۱۴۸-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی اضطراب سلامت بر اساس سبک های دلبستگی، تحمل پریشانی و دشواری در تنظیم هیجان در پرستاران انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادین و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه پرستاران بیمارستان میلاد شهر تهران در سال 1401 بودند که از بین آن ها به صورت در دسترس 131 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل سیاهه اضطراب سلامت (HAI، سالکوسکیس و وارویک، 2002)، سیاهه سبک های دلبستگی (AAI، سیمپسون، 1990)، مقیاس تحمل پریشانی (DTS، سیمونز و گاهر، 2005) و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS، گرتز و روئمر، 2004) بودند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد بین اضطراب سلامت با سبک دلبستگی ناایمن (42/0=r)، تحمل پریشانی (41/0=r) و دشواری در تنظیم هیجان (42/0=r) همبستگی معنادار وجود دارد (۰1/۰p‹). همچنین سبک دلبستگی ناایمن (257/0=B و 003/0=P)، تحمل پریشانی (232/0=B و 008/0=P) و دشواری در تنظیم هیجان (263/0=B و 002/0=P) توان پیش بینی 30 درصد از تغییرات اضطراب سلامت را داشتند. از یافته ها می توان نتیجه گرفت که سبک های دلبستگی، تحمل پریشانی و دشواری در تنظیم هیجان نقش کلیدی در اضطراب سلامت پرستاران دارند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های کاهش اضطراب سلامت پرستاران ضروری است.
اثربخشی آموزش نوروفیدبک بر توجه مداوم، حافظه کاری و ادراک دیداری - حرکتی در دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی نوروفیدبک بر توجه مداوم، حافظه کاری و ادراک دیداری - حرکتی در دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر تبریز بود که در این میان تعداد 30 نفر با تشخیص اختلالات یادگیری در مراکز اختلالات یادگیری شهر تبریز به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و با روش تصادفی ساده در گروههای آزمایش و کنترل (15 نفر در هر گروه) جایگزین شدند. دو گروه آزمونهای عملکرد مداوم، ان - بک و آزمون دیداری - حرکتی بندر گشتالت را به عنوان پیش آزمون پسآزمون تکمیل کردند. نوروفیدبک طی 20 جلسه 30 الی 45 دقیقهای (3 بار در طول هفته به مدت هفت هفته) در گروه آزمایش اعمال شد و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره در نرم افزار SPSS.20 تحلیل شدند. یافتهها: بین میانگین نمرات پیشآزمون و پسآزمون گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای توجه مداوم (001/0=p) و ادراک دیداری - حرکتی (001/0=p) تفاوت معنیداری وجود دارد؛ بدین معنا که آموزش نوروفیدبک بر بهبود توجه مداوم، حافظه کاری و ادراک دیداری - حرکتی موثر بود. نتیجهگیری: استفاده از نوروفیدبک در بهبود توجه مداوم و ادراک دیداری - حرکتی در دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری خاص توصیه میشود.
Designing an Experiential Avoidance Model with Misophonia Disorder Through the Mediating Role of Cognitive Fusion and Emotion Dysregulation in University Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: People with Misophonia disorder are prone to suffering from other psychological problems, such as anxiety and mood disorders, due to avoidance of various situations. Therefore, the goal of this study is to assess an Experiential Avoidance model with Misophonia disorder through the mediating role of Cognitive Fusion and Emotion Dysregulation in university students.
Methods: The method of the present research is a descriptive-correlation study. The population included whole students of the Shahid Chamran University of Ahvaz in the academic year 2022-2023. 251 university students were selected using a random cluster sampling method. Data were collected with a demographic questionnaire, "Misophonia Questionnaire", "Brief Experiential Avoidance Questionnaire", "Cognitive Fusion Questionnaire" and "Difficulties in Emotion Regulation Scale".
Results: Experiential Avoidance is indirectly correlated with the symptoms of Misophonia disorder through Emotion Dysregulation.
Conclusion: Emotion Dysregulation plays a mediating role in the relationship between Experiential Avoidance and symptoms of Misophonia disorder, unlike Cognitive Fusion. It is suggested that approaches based on emotion regulation, such as transdiagnostic, be used in the development of preventive interventions and treatment for people with symptoms of Misophonia disorder
اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر اجتناب تجربی و ابراز هیجان زنان درگیر طلاق عاطفی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از مهم ترین آسیب های خانوادگی طلاق است که می تواند اثرات آسیب پذیری روی فرد و جامعه دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر اجتناب تجربی و ابراز هیجان زنان درگیر طلاق عاطفی بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع این پژوهش از نوع مطالعه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه با دوره پیگیری انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان واجد شرایط طلاق عاطفی شهر تهران که به کلینک روانشناسی آتیه در سال 1401 مراجعه کرده اند، بود که از بین آن ها تعداد 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی انتخاب و در گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه تعارضات زناشویی براتی و ثنایی (1999)، پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن (2008)، پرسشنامه اجتناب تجربی بوند و همکاران (2007) و پرسشنامه ابراز هیجان کینگ و امونز (1990) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به دست آمده است. پروتکل درمان شناختی-رفتاری در 8 جلسه (یک جلسه در هفته) به مدت 90 دقیقه انجام شد. برای تحلیل نتایج از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS.22 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان شناختی-رفتاری در کاهش اجتناب تجربی و ابراز هیجان زنان درگیر طلاق عاطفی موثر بود و این تاثیر تا دوره پیگیری، ماندگار بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری بر اجتناب تجربی و ابراز هیجان زنان درگیر طلاق عاطفی موثر بود موثر است و می توان از این درمان در جهت کاهش مشکلات زنان درگیر طلاق عاطفی استفاده کرد.
نقش واسطه ای بدتنظیمی هیجانی در ارتباط سوء رفتار هیجانی و نشانه های اختلال های هیجانی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
163 - 170
حوزههای تخصصی:
اختلال های هیجانی بر سلامت روان و جسم افراد تاثیرگذار است و موجب مشکلات جسمی و روانی و مشکلات بین فردی می گردد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای بدتنظیمی هیجانی در ارتباط بین سوءرفتار هیجانی و نشانه های اختلال هیجانی در نوجوانان بود. روش پژوهش، توصیفی - همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان شهر تهران بودند که از بین آن ها 530 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داد ه ها از پرسش نامه بدتنظیمی هیجانی گراتز و رومر (DER-2004)، مقیاس تروماهای دوران کودکی(CTQ-1998)، مقیاس مختصر نشانه های بیماری (SCL-90-R-1973)، استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS23 و نرم افزار LISREL8.8 استفاده شد. مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که سوءرفتار هیجانی هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم (از طریق بدتنظیمی هیجانی)، بر نشانه های اختلال های هیجانی نوجوانان تاثیر می گذارد. ارزیابی مدل فرضی پژوهش با استفاده از شاخص های برازندگی نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازه گیری، برازش دارد (87/0CFI=، 98/0 NFI=، 058/0 RMSEA=). همسو با مدل مک لافین، نتایج این پژوهش نشان داد که سوءرفتارهای هیجانی بر نشانه های اختلال های هیجانی زنان تاثیر دارد و هم چنین این یافته ها تاکید می کنند که بدرفتاری هیجانی از طریق مکانیسم های هیجانی موجب پدیدآیی مشکلات هیجانی می شود.
Comparison of physical health and family functioning in patients with obsessive-compulsive disorder, bipolar and normal(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to compare physical health and family functioning in patients with obsessive-compulsive disorder, bipolar disorder and normal.Methods: The present study was a causal-comparative study and the statistical population of the study includes all obsessive-compulsive and bipolar patients hospitalized and referred to Fatemi Hospital and psychiatric clinics in Ardabil in autumn, which were diagnosied by obsessive-compulsive and bipolar disorders. . From this statistical population, 40 obsessive-compulsive individuals, 40 bipolar individuals and 40 normal individuals Were selected by available sampling method and answered the physical health and family functioning questionnaires. Data were analyzed using SPSS-25 software.Results: The results of the present study showed that there was a significant difference between physical health and its components in patients with obsessive-compulsive disorder, bipolar disorder and normal (P <0.01). Also, this difference was significant in the family performance variable and its components in all three groups of normal, bipolar and obsessive (P <0.01).Conclusion: These results indicated that impaired family dysfunction and physical health increase the severity of obsessive-compulsive disorder and bipolar disorder. Therefore, paying attention to this result in psychotherapy plans and specialized interventions can be effective.
تحولات جدید در مبارزه با اعتیاد: رویکردهای نوین و چالش های پیش رو
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: اعتیاد به مواد مخدر یکی از چالش های بهداشتی و اجتماعی جهانی است که تأثیرات گسترده ای بر زندگی افراد و جوامع دارد. این اختلال مزمن و عود کننده، با مصرف اجباری مواد مخدر و تحمل نسبت به آن همراه است و تغییرات عملکردی در مدارهای مغزی مرتبط با پاداش، استرس، و خودکنترلی ایجاد می کند. این تغییرات ممکن است حتی پس از ترک مصرف مواد مخدر برای مدت طولانی ادامه یابند. باوجود پیشرفت های زیاد در فهم عوامل زیستی و عصب شناختی مرتبط با اعتیاد، این اختلال همچنان یک مشکل عمده در زمینه سلامت عمومی است. اعتیاد به مواد مخدر باعث تضاعف مشکلات اجتماعی و اقتصادی می شود و بر زندگی افراد تأثیرات زیادی دارد. بااین حال، دیدگاهی که اعتیاد را یک بیماری مغزی معرفی می کند، از انتقادات مبتنی بر مواردی چون عدم توانایی در توضیح ناهمگونی در بهبودی، تأکید بیش ازحد بر بعد اجباری اعتیاد، و عدم شناسایی علامت عصبی خاصی از اعتیاد رنج می برد. این انتقادات نشان می دهند که نیازمند تحقیقات و بحث های گسترده تر در حوزه های مختلف برای درک کامل تر و ارائه راهکارهای مؤثرتر برای پیشگیری و درمان اعتیاد هستیم.
واکاوی تجربه وابستگی به مصرف مواد در دانشجویان: یک مطالعه مبتنی برنظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
7 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف: ﻫﺪف پژوﻫﺶ ﺣﺎﺿ ﺮ واکاوی و کشف ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮ وابستگی و گرایش به مصرف مواد در دانشجویان ﺑﻮد. روش: روش این پژوهش نظریه زمینه ای از نوع کیفی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانشجویان پسر مجرد دانشگاه های شهر یاسوج بود. از بین آنها 17 نفر به شیوه نمونه گیری ﻫﺪﻓﻤﻨﺪ انتخاب شدند و بر اساس اصل اشباع، مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته انجام شد. برای تحلیل مصاحبه های انجام شده از روش تحلیل سیستماتیک استراوس و کوربین (1998) و سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بسترهای تعیین کننده و موثر بر گرایش و وابستگی به مصرف مواد شامل ابعاد تحصیلی، فرهنگی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی و روان شناختی بودند.کدگذاری داده ها به ایجاد مقوله و زیرمقوله هایی منجر شد که بیانگر شرایط علّی، زمینه ای، راهبردها و پیامدهای تجربه زیسته مصرف مواد از دیدگاه شرکت کنندگان در پژوهش بود. نتیجه گیری: شاخص های موجود در هر یک از مولفه های طبقات فوق به صورت زنجیری و به همراه مقولات دیگر می تواند به صورت علّی، زمینه ساز و یا مداخله گر منجر به وابستگی به مواد گردد. با استفاده از نتایج این پژوهش می توان دانشجویان در معرض آسیب به مصرف مواد را شناسایی و اقدامات پیشگیرانه و درمانی برای آنان تنظیم کرد.
اثربخشی معنا درمانی بر خودکارآمدی و درگیری تحصیلی در دانش آموزان افسرده مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲ (پیاپی ۹۳)
75 - 84
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی معنا درمانی بر خودکارآمدی و درگیری تحصیلی در دانش آموزان افسرده مقطع متوسطه انجام گردید. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان افسرده دبیرستان های دخترانه دوره متوسطه شهر خمین در سال تحصیلی 1400-1401 بودند. 30 نفر، به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب به صورت تصادفی در 2 گروه 15 نفری (گروه آزمایش و گواه) جایگذاری شدند. از مقیاس خودکارآمدی عمومی (GSE، شرر و همکاران، 1982) و مقیاس درگیری تحصیلی (AES، زرنگ، 1391) و همچنین پروتکل 12 جلسه ای (هر هفته یک جلسه 90 دقیقه) معنا درمانی هوتزل (2002) برای مداخله استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون خودکارآمدی (001/0>p) و پیش آزمون پیگیری (001/0>p) معنادار بود. همچنین تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون درگیری تحصیلی (001/0>p) و پیش آزمون پیگیری (001/0>p) معنادار بود که نشان دهنده اثربخشی مداخله پژوهش در این متغیرها است؛ بنابراین با استفاده از معنا درمانی می توان به افزایش خودکارآمدی و درگیری تحصیلی در دانش آموزان افسرده کمک شایانی کرد.
ارائه مدل تحول دیجیتال مدیریت منابع انسانی در سازمان های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به این که در عصر امروز تحول دیجیتال به سازمان ها کمک می کند تا با خواسته های مشتریان سازگار شوند و به اهدافی مانند افزایش کارایی، افزایش ارزش مشتری و مدیریت ریسک دست یابند. هدف پژوهش حاضر ارائه مدل تحول دیجیتال مدیریت منابع انسانی در سازمان های دولتی ایران می باشد. با توجه به هدف، روش تحقیق کاربردی-توسعه ای و با توجه به روش تحقیق، توصیفی- پیمایشی بود. داده ها جمع آوری و از طریق روش گراندد تئوری تجزیه و تحلیل شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در پژوهش حاضر روش مصاحبه نیمه ساختاریافته با 6 سؤال بود که با مطالعه پیشینه موضوعی زیر نظر اساتید راهنما و مشاور تهیه و در مصاحبه ها مورد استفاده قرار گرفت. داده های تحقیق با استفاده از مصاحبه های باز حضوری یا تلفنی از کارشناسان جمع آوری شده است. تعداد شرکت کنندگان در پژوهش حاضر 10 نفر بود. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد عوامل سازمانی، اجتماعی و مشارکتی به عنوان شرایط علی؛ عوامل مدیریتی و فنی به عنوان عوامل زمینه ای؛ عوامل اقتصادی و سازمانی به عنوان عوامل مداخله گر در پذیرش و اجرای تحول دیجیتال منابع انسانی در سازمان های دولتی ایران تأثیرگذار هستند، بدین معنا که سازمان های ایرانی باید شرایطی را مهیا سازند تا بتواند از دیجیتال سازی مدیریت منابع انسانی استفاده کند. همچنین عامل استراتژیک به عنوان راهبردهای به کارگیری شناسایی گردید و عامل شغلی به عنوان مقوله محوری شناسایی شد، یعنی به عنوان محوری ترین عاملی که باید آماده سازی و مهیا گردد تا بتوان به کارگیری دیجیتال سازی مدیریت منابع انسانی را تسهیل نمود. در نهایت دیجیتال سازی مدیریت منابع انسانی پیامدهایی دارد که شامل پیامدهای شغلی، سازمانی و رفتاری خواهد بود. پیشنهاد می شود مدیران سازمان های دولتی جهت تحول دیجیتال مدیریت منابع انسانی به این مدل توجه ویژه داشته باشند.
نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین تاب آوری و دانش جنسی با صمیمیت زناشویی در زوجین دارای فرزند ناتنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین تاب آوری و دانش جنسی با صمیمیت زناشویی در زوجین دارای فرزند ناتنی در سال 1401 در شهر کرمانشاه انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. روش: جامعه آماری شامل کلیه زوجین دارای فرزند ناتنی در شهر کرمانشاه می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 200 به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه های صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (1983)، تنظیم هیجان گرانفسکی و همکاران (2001)، تاب آوری کانر و دیویدسون (۲۰۰۳) و دانش جنسی آن هوپر (1992). یافته ها: نتایج نشان دهنده برازش مطلوب داده ها با الگوی پیشنهادی پژوهش بود. تاب آوری و دانش جنسی به صورت مستقیم با صمیمیت زناشویی ارتباط معناداری دارند(05/0≥p). همچنین نتایج نشان داد تنظیم شناختی هیجان با صمیمیت زناشویی در زوجین دارای فرزند ناتنی رابطه معنادار دارد(05/0≥p). سایر نتایج نشان داد که تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین تاب آوری و دانش جنسی با صمیمیت زناشویی در زوجین دارای فرزند ناتنی نقش میانجی ایفا می کند(05/0≥p). نتیجه گیری: بر این اساس می توان نتیجه گرفت از آنجا که روابط آشفته و مشکلات بین زوجین بر فرزندان تأثیر می گذارد، توجه به صمیمیت زوجین و آموزش سازه هایی همچون تاب آوری، دانش جنسی و کمک به تنظیم هیجان در زوجین می تواند در ایجاد صمیمیت بین زوجین با فرزند ناتنی تأثیرگذار باشد.
اثربخشی برنامه آموزش بهبود کیفیت زندگی کاری بر تعارض کار-خانواده و خودشکوفایی کارکنان بر اساس نقش تعدیل گر امنیت شغلی ادراک شده و خوش بینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۶)
169 - 192
حوزههای تخصصی:
هر سازمانی به دنبال حفظ دارایی های با ارزش خود است تا از این طریق بقا و بالندگی خود را تضمین کند. ارزشمندترین دارایی هر سازمان نیروی انسانی آن است، بنابراین ضروری است تا کاهش چالش ها و افزایش شکوفایی آنان مورد توجه قرار گیرد؛ بر این اساس هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه آموزش بهبودکیفیت زندگی کاری بر تعارض کار-خانواده و خودشکوفایی کارکنان بر اساس نقش تعدیل گر امنیت شغلی ادراک شده و خوش بینی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان بخش تولید کارخانه تولیدی و صنعتی نهان گل بروجن در بر می گرفتند که از میان آنها 30 نفر بر اساس شیوه نمونه گیری تصادفی در قالب دو گروه آزمایش و کنترل در مطالعه شرکت یافتند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل مقیاس تعارض کار-خانواه کاربالو-پنلا و همکاران(2018)، پرسشنامه امنیت شغلی ادراک شده اولدهام (1986) به نقل از گُرتزکی (2016)، مقیاس خودشکوفایی فاراسی و کانیستراسی (2015) و آزمون جهت گیری به زندگی(شییر و کارور، 1985) بود. داده های بدست آمده از طریق روش تحلیل واریانس با اندازه های مکرر، تحلیل مسیر، رگرسیون خطی و الگوی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS24 و AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که برنامه آموزش بهبود کیفیت زندگی کاری در کارکنانی که دارای احساس امنیت شغلی متوسط و پایینی هستند باعث کاهش تعارض کار-خانواده شده و از سوی دیگر باعث افزایش خودشکوفایی در کارکنانی که خوش بینی بیشتری دارند، می گردد.
تبیین مدل بهزیستی روان شناختی مشاوران و روان شناسان، با رویکرد تاب آوری بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تبیین مدل بهزیستی روان شناختی مشاوران و روان شناسان ، با رویکرد تاب آوری بود. این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری شامل روان شناسان و مشاوران عضو سازمان نظام روان شناسی و مشاوره کشور با حداقل سابقه 5 سال می باشد که شیوه انتخاب آنها هدفمند، از نوع گلوله برفی بوده است داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند با 13 نفر از خبرگان ( 10نفر دانشگاهی،3نفر خبره) در طی سه مرحله به شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد. نتایج تحقیق در قالب مدل پارادایمی بدین صورت شکل گرفت : شرایط علّی (آموزش و ارتقای توانایی های تخصصی و شناختی، پذیرش خود)، شرایط زمینه ای (عوامل مربوط به مراجعین)، شرایط مداخله گر (منابع حمایتی)، اقدامات و راهبردها (مقوله های آگاهی از هیجانات خود (تنظیم هیجانات)، بازسازی انرژی، بودجه بندی زمان (مدیریت زمان)، مهارت های معنوی، مهارت های ارتباطی) و پیامدها (توسعه مهارت های حل مسئله، مدیریت موثر تعارضات). در پایان بر مبنای یافته ها و نتایج به دست آمده، رهنمودهایی برای عملی شدن برنامه ارائه شده است.
پیامدهای تربیتی «معرفت شناسی» دوره کودکی از دیدگاه پیاژه و نقد آن براساس دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
61 - 80
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله بررسی پیامدهای تربیتی معرفت شناسی پیاژه و نقد آن براساس دیدگاه علامه طباطبائی است. روش پژوهش تحلیل اسنادی است؛ تمام منابع و مراجع مرتبط با اندیشه های پیاژه و علامه طباطبائی بررسی گردیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد علامه در نظام تربیت، از همان دوران اولیه کودکی به معرفت شناسی فطری و توحیدی در کودک اعتقاد دارد که آموزش، هدایت و راهنمایی وی را تسهیل می کند. پیاژه با توجه افراطی معرفت شناسی مبتنی بر زیست شناسی و جانور شناسی، از اهمیت معرفت کامل توحیدمحور غافل مانده است. معرفت شناسی پیاژه؛ شناخت ژنتیکی، طبیعت مادی، بی توجهی به حاکمیت اساسی خداوند در جریان کسب معرفت، محدود بودن قلمرو معرفت بر بنیادهای مادی، مارکسیسم، بی توجهی مبانی دینی و فرهنگی در جریان شناخت است که با توجه دیدگاه طباطبائی نقد گردیده است. تربیت مدنظر علامه ویژگی هایی چون تأکید بر شناخت فطری و حضوری، دین گرایی، اراده را دارد. آموزش اعتقاد مبتنی بر بنیان های استواری مانند توحیدمحوری، ایمان (شناخت، عاطفه و عملکرد) به متربی در دوران کودکی می تواند به مثابه شاخص های نقد تعلیم و تربیت پیاژه استفاده شود. همچنین دیدگاه علامه طباطبائی به سبب توجه همزمان ابعاد مادی، معنوی، توحیدی کودک، دیدگاه غنی تر و همه جانبه تری نسبت به تعلیم و تربیت فراگیران دارد.
مقایسه اثربخشی معنویت درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر انسجام خانوادگی و سازگاری زناشویی زنان دارای روابط خانوادگی آشفته(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
117-133
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی معنویت درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر انسجام خانوادگی و سازگاری زناشویی زنان دارای روابط خانوادگی آشفته بود. روش پژوهش «نیمه آزمایشی» با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش تمام زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روان درمانی شهر تهران در نیمه دوم سال 1398 بودند که به روش «نمونه گیری در دسترس» به تعداد 45 تن انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری «معنویت درمانی»، «شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی» و گواه جایگزین شدند. یک گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش «معنویت درمانی» و گروه دیگر 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش «ذهن آگاهی» دریافت کردند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه «انسجام خانوادگی» (سامانی، 1381) و مقیاس «سازگاری زن و شوهر» اسپنیر (1976) استفاده شد. تجزیه تحلیل داده ها با آزمون «تحلیل کوواریانس چندمتغیره» (MANCOVA) و آزمون «تعقیبی» بنفرونی با نرم افزار آماری SPSS22 صورت گرفت. یافته ها نشان داد: هر دو برنامه مداخله ای تأثیر معناداری بر بهبود انسجام خانوادگی و سازگاری زناشویی داشتند (01/0P<). نتایج آزمون «تعقیبی» بونفرونی نشان داد: معنویت درمانی تأثیر بیشتری بر بهبود سازگاری زناشویی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی تأثیر بیشتری بر بهبود انسجام خانوادگی داشت (01/0P<). می توان بیان داشت: هر دو درمان از قابلیت های عملی خوبی برای مداخلات بالینی بر بهبود انسجام خانوادگی و سازگاری زناشویی زنان دارای روابط خانوادگی آشفته برخوردارند.
مراقبت آگاهانه از فرد مبتلا به ویروس کرونا از زبان بهبودیافتگان؛یک مطالعه کیفی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
83 - 94
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، توصیف تجربه های بیماران بهبودیافته از کووید 19 در مورد عوامل روانشناختی موثر بر بهبود آنان است . روش: این مطالعه کیفی در سال 1399 انجام شد. روش جمع آوری داده ها مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته بود. مشارکت کنندگان بیمارانی بودند که از بیماری کرونا رهایی یافته و مایل به صحبت کردن درباره تجربه خود در طول بیماری بودند. نمونه گیری از 3 شهر گچساران، باشت و نورآباد انجام شد. رویکرد مورد استفاده در نمونه گیری، نمونه گیری با در نظر گرفتن هدف مطالعه بود. داده ها به روش تحلیل محتوا آنالیز شد. مدیریت کدهای استخراج شده از طریق نرم افزار MAXQDA نسخه 10 انجام شد. یافته ها: در مجموع تعداد 15 مصاحبه با 8 زن و 7 مرد 23 تا 58 ساله انجام شد. تحلیل صحبت های شرکت کنندگان عوامل کمک کننده به بهبود سلامت روان بیماران مبتلا به کرونا منجر به شناسایی 305 کد شد که در 2 طبقه اصلى شامل «بیمار مثبت اندیش» و «اطرافیان همدل» و 9 طبقه فرعی طبقه بندی شد . نتیجه گیری: با توجه به نتایج این تحقیق افکار و رفتار فرد مبتلا به کرونا و اطرافیان او (پرسنل و آشنایان) در سلامت روان و تسریع روند بهبود فرد مبتلا تاثیر گذار است که لازم است اطرافیان بیمار به آن توجه داشته باشند. یکی از مسئولیت های کادر درمان تدارک مشاوره هایی برای اطرافیان و پرستاران بیماران در خصوص افکار و رفتار بیمار و اطرافیان او است.
بررسی رابطه میان تأثیر ادراک شده حملات تروریستی، تاب آوری و باورهای مذهبی بر اضطرابِ مرگ در میان دانشجویان در اسلام آباد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف این پژوهش با هدف بررسی تأثیر ادراک شده حملات تروریستی بر اضطراب مرگ، ازنظر احساس وحشت، فقدان کنترل و میزان درمعرض قرار گرفتن انجام شده است. همچنین این پژوهش با هدف بررسی اثر تعدیل کنندگی ویژگی های تاب آوری و باورهای مذهبی صورت گرفته است. مواد و روش ها در این مطالعه 359 نفر دانشجو (159 نفر که مستقیماً در معرض حملات تروریستی بودند و 200 نفر با تجربه غیرمستقیم) به عنوان نمونه انتخاب شدند که در رده سنی 15 تا 22 سال قرار گرفتند. آن ها از دانشگاه شهر اسلام آباد و روالپندی پاکستان انتخاب شدند. 223 نفر از شرکت کنندگان مرد بودند با میانگین سنی 18/97 و انحراف معیار 2/48 وتعداد 136 نفر از مشارکت کنندگان زن بودند با میانگین سنی 18/53 و انحراف معیار 2/68. داده ها با استفاده از مقیاس تأثیرات ادراک شده حملات تروریستی، مقیاس اضطراب مرگ، مقیاس تاب آوری بزرگسالان و نیز پرسش نامه دینداری گردآوری و از روش پژوهش کیفی استفاده شد. داده های گردآوری شده با نرم افزار SPSS نسخه 23 تحلیل شدند. در ضمن توصیف آماری، تحلیل همبستگی و تعدیل نیز انجام داده شد. یافته ها نتایج تحلیل همبستگی نشان داد تأثیر ادراک شده حملات تروریستی (ازنظر وحشت، عدم کنترل و میزان درمعرض قرار گرفتن) به طور مثبت و معناداری (0/001≥P) با اضطراب مرگ در بین هر دو گروه -با تجربه مستقیم و غیرمستقیم- مربوط است. گرچه افرادی که مستقیماً در معرض قرار گرفته بودند، نسبت به گروه دوم ترس از مرگ کمتری داشتند. اعتقادات مذهبی و ویژگی های تاب آوری تأثیر تعدیل کننده ای بر ارتباط میان تأثیر ادراک شده حملات تروریستی و اضطراب مرگ داشتند. نتیجه گیری براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که اعتقاد به آخرت، حضور خداوند و مقاومت و مقابله می تواند اضطراب مرگ را در افرادی که مستقیماً در معرض قرار گرفته بودند، نسبت به آن هایی که تجربه مستقیم نداشتند، کاهش دهد.
بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس انگ کمک طلبی روانشناختی در ارتباط با استرس شغلی و فرسودگی: مختص کارشناسان سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: انگ مرتبط با استرس شغلی و فرسودگی در کارشناسان سلامت روان، یکی از موانع مهم برای کمک طلبی در این افراد است. هدف: این پژوهش، با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس انگ کمک طلبی روانشناختی در ارتباط با استرس شغلی و فرسودگی در کارشناسان سلامت روان انجام شد. روش: طرح این پژوهش از نوع مطالعات روانسنجی و جامعه پژوهش شامل مشاوران و روانشناسان شهر تهران در سال ۱۴۰۰ بود. از این جامعه، ۳۱۶ نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و از طریق واتس آ پ به مقیاس انگ کمک طلبی روانشناختی در ارتباط با استرس شغلی و فرسودگی کلاف و همکاران (۲۰۲۰) و پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (۱۹۷۲) پاسخ دادند. همچنین جهت بررسی همسانی درونی از آلفای کرونباخ و جهت بررسی روایی از روایی همگرا و تحلیل عامل تأییدی و نرم افزار AMOS نسخه ۲۴ استفاده شد. یافته ها: تحلیل عاملی تأییدی، چهار عامل انگ ساختاری، انگ زدن به خود، انگ ادراک شده دیگری و انگ شخصی را تائید کرد. روایی همگرای مقیاس با سلامت روان، مطلوب و پایایی براساس آلفای کرونباخ برای کل مقیاس ۰/۸۸ و برای انگ ساختاری ۰/۷۳، انگ زدن به خود ۰/۷۶، انگ ادراک شده دیگری ۰/۸۱ و انگ شخصی ۰/۸۵ محاسبه شد. نتیجه گیری: اعتبار و روایی مقیاس انگ کمک طلبی روانشناختی در ارتباط با استرس شغلی و فرسودگی تائید شد. این ابزار به علت سنجش ضمنی انگ کمک طلبی روانشناختی و طراحی اختصاصی برای کارشناسان سلامت روان می تواند برای انجام پژوهش های دقیق تر در جامعه مذکور به کار گرفته شود.
بررسی روابط ساختاری خودکارآمدی، تصویر بدن و ذهن آگاهی با تنظیم رفتاری در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شناخت عوامل مؤثر بر فرایندهای انگیزشی مشارکت کودکان در فعالیت جسمانی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری خودکارآمدی، تصویر بدن و ذهن آگاهی با تنظیم رفتاری دانش آموزان در زمینه فعالیت جسمانی بود. روش: روش انجام پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی به روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر تبریز در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود. نمونه آماری شامل ۳۸۴ دانش آموز بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودکارآمدی (پندر و همکاران، ۲۰۰۲)، تصویر بدن (کش و همکاران، ۲۰۰۴)، ذهن آگاهی (آهرن و همکاران، ۲۰۱۱) و تنظیم رفتاری (رایان و همکاران، ۲۰۱۹) استفاده شد. از آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۶ و لیزرل نسخه ۸ برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین خودکارآمدی با تصویر بدن، ذهن آگاهی و تنظیم رفتاری ارتباط مستقیم و معنادار (۰/۰۰۱>P)، تصویر بدن با ذهن آگاهی و تنظیم رفتاری ارتباط مستقیم و معنادار (۰/۰۰۱>P) و ذهن آگاهی با تنظیم رفتاری ارتباط مستقیم و معناداری داشت (۰/۰۰۱>P). درنهایت، مدل نظری پژوهش از برازش مناسبی برخوردار بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد خودکارآمدی، تصویر بدن و ذهن آگاهی باعث بهبود تنظیم رفتاری دانش آموزان برای مشارکت آن ها در فعالیت جسمانی شد؛ بنابراین، ضروری است که استراتژی ها و مداخلات مناسبی به خصوص از طرف معلمین تربیت بدنی برای ارائه تکنیک های افزایش خودکارآمدی، تصویر بدن و ذهن آگاهی در کودکان اتخاذ شود.
مقایسه اثربخشی تمرینات گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی با درمان گروهی هیجان مدار بر بهزیستی روانشناختی در بیماران بستری شده و بهبود یافته از کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی تمرینات گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان گروهی هیجان مدار بر بهزیستی روانشناختی بیماران بستری شده و بهبود یافته از کرونا انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با 3 گروه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه بیمارانی که در 3 ماه دوم سال 1400 در بیمارستان امام رضا شهر مشهد (ع) بستری و سپس از کرونا بهبود یافته بودند. نمونه آماری برای هر گروه 15 نفر که با روش در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در 3 گروه جایگزین شدند. گروه آموزش اول هشت جلسه 45 دقیقه ای درمان گروهی هیجان مدار و گروه آزمایش دوم هشت جلسه 120 دقیقه ای درمان گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی دریافت کردند، اما گروه کنترل درمانی دریافت نکرد. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف(Ryff., 1989) گردآوری و با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر توسط نرم افزار 23SPSS تحلیل شد. یافته ها: هر دو درمان بر تمامی مولفه های بهزیستی روانشناختی در گروه های آزمایش نسبت به گروه گواه، در مرحله پس آزمون موثر است (05/0> p) و این نتایج تا مرحله پیگیری نیز پایدار ماند. اما، درمان گروهی هیجان مدار اثر بیشتری بر مولفه هدفمندی داشته است (05/0> p). نتیجه : درمان ها می توانند به عنوان روش های مداخله ای موثر بر افزایش بهزیستی روانشناختی در بیماران بستری شده و بهبود یافته از کرونا قلمداد شوند.