فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۲۱ تا ۴٬۳۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف واکاوی مدل تربیتی حماسی با رویکرد دینی در مولفه های هوش هیجانی و هوش اخلاقی در روان شناسی انجام شد.روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی، کیفی است که با استفاده از تکنیک نظریه پایه ور انجام شده است جامعه؛ نمونه آماری به روش نمونه گیری هدفمند از میان مجموعه کتب موجود کتاب حماسه حسینی انتخاب شده است و مفاهیم مرتبط با هوش اخلاق و هوش هیجانی از کتاب استخراج شده و محتوای آن در سه مرحله کد گذاری شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشانگر سازگاری و نقش مکملی مؤلفه های تربیت حماسی و مؤلفه های هوش هیجانی از دیدگاه "دانیل گلمن" و هوش اخلاقی از منظر "میکله بوربا" بود، به نحوی که با وجود این بررسی ضمانت اجرایی تری برای تحقق دو مورد هوش اشاره شده در زندگی فردی و به ویژه زندگی اجتماعی بوجود خواهد آمد.نتیجه: نتیجه حاکی از آن است که در جای جای بررسی ابعاد هوش هیجانی و هوش اخلاقی، تربیت حماسی نقش آفرین است و می تواند عامل عینیت بخشی، تسهیل کنندگی و تکمیلی کنندگی برای هوش هیجانی و هوش اخلاقی در زندگی باشد. با وجود این همخوانی و تلاقی مفهومی بین تربیت حماسی، هوش هیجانی و تربیت حماسی، هوش اخلاقی می توان به کاربردی بودن مدل تربیت حماسی در علوم گوناگون از جمله تعلیم و تربیت، روان شناسی و جامعه شناسی صحه گذاشت.
پیش بینی تعادل بین کار و زندگی شاغلین بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده و رجحان شغلی با نقش میانجی هوش معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین بهترین مدل پیش بینی تعادل بین کار و زندگی شاغلین بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده و رجحان شغلی با نقش میانجی هوش معنوی است.
روش: روش تحقیق، همبستگی از نوع پیش بینی و جامعه آماری شاغلین در ستاد مرکزی (در شهر تهران) و معاونت خریدراهبردی مدیریت های درمان (در سراسر کشور) سازمان تأمین اجتماعی در سال 1400 می باشند. گردآوری اطلاعات به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای است که بر اساس فرمول کلاین حداقل تعداد 200 نمونه تعیین گردید. پرسشنامه به شکل الکترونیک با استفاده از پرس لاین طراحی و توسط بیش از 600 نفر مورد بازدید و 213 نفر پرسشنامه را تکمیل نمودند که شامل پرسشنامه های هوش معنوی عبدالله زاده و همکاران (1387)، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988)، تعادل کار و زندگی وانگ و کو (2009) و رجحان شغلی آمابایل و همکاران (1994) بوده است.
یافته ها: مقادیر T نشان از صحت رابطه ی بین سازه ها و تأیید روابط بین متغیرهای پژوهش در سطح اطمینان 95% است. مقدار Q2 برای تمامی متغیرها بالاتر از 0.25 است؛ لذا مدل ساختاری از قدرت پیش بینی بالایی برخوردار می باشد. مقدار GOF برابر با 0.2775 است؛ بنابراین سطح برازش کلی مدل در حد خوبی می باشد.
نتیجه گیری: متغیر حمایت اجتماعی و رجحان شغلی دارای تأثیرگذاری معنی داری بر تعادل کار و زندگی شاغلین هستند و در این بین حمایت اجتماعی ادارک شده دارای تأثیرگذاری بالاتری می باشد. متغیر هوش معنوی دارای تأثیرگذاری معنی داری بر تعادل کار و زندگی شاغلین نمی باشد.
مقایسه تأثیر درمان اگزیستانسیالیسم و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری و اضطراب وجودی بیماران مبتلا به بیماری cmt(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
101 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف: شارکوت ماری توث، بیماری ارثی است که در آن اعصاب محیطی آسیب دیده و همچنین به عنوان نوروپاتی حسی و حرکتی ارثی شناخته می شود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر درمان اگزیستانسیالیسم و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری و اضطراب وجودی جانبازان مبتلا به بیماری شارکو ماری توث انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی ﺑﺎ ﻃﺮح ﭘیﺶآزﻣﻮن ﭘﺲآزﻣﻮن ﺑ ﺎ ﮔ ﺮوه کﻨﺘﺮل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه جانبازان دارای بیماری شارکو ماری توث شهر تهران می باشد و پس از هماهنگی های لازم با جانبازان مبتلا به شارکو ماری توث که شرایط لازم برای شرکت داشتند 30 نفر در گروههای آزمایش (هر گروه 15 نفر) و 15 نفر در گروه کنترل به صورت تصادفی جایگزین و انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل سؤالات و فرضیات پژوهش از از تحلیل کوواریانس تک متغیره (آنکوا) جهت بررسی فرضیه ها و همچنین از آزمون های آماری t مستقل و MANOVA برای مقایسه گروه ها در متغیرهای پژوهش استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد هر دو رویکرد درمان اگزیستانسیالیسم و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری و اضطراب وجودی جانبازان مبتلا به شارکو ماری توث تاثیر دارد. (05/0< (P . نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می تواند برای گروه بیماران خاص از درمان های وجودی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بهره برد و در کاهش دردهای روانی این بیماران گام موثری برداشت.
بررسی پروتکل تفکر با صدای بلند به عنوان رویکردی آموزشی و پژوهشی: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پروتکل تفکر با صدای بلند در زمینه های روان شناسی و علوم شناختی به عنوان یک روش گزارش کلامی مورد استفاده قرار می گیرد؛ هدف از انجام این پژوهش بررسی روش پروتکل تفکر با صدای بلند در دو بعد آموزش و پژوهش بود. روش کار: این پژوهش از نظر رویکرد کیفی است که از طریق مرور نظام مند انجام شده است. جامعه آماری پژوهش مقالاتی است که در منابع اطلاعاتی به این موضوع پرداخته اند. ابزار جمع آوری داده ها نیز سیاهه وارسی است. با استفاده از کلیدواژه های «پروتکل تفکر با صدای، تفکر کلامی، بلند فکر کردن و کلامی کردن تفکر تعیین شده در میان پایگاهای SID، Irandoc، Magiran، ISC،Emerald ، Scholar Google،Science Direct ، Web of Scienc، ERIC، ProQuestو Scopusطی چند مرحله به طور نظام مند بررسی شدند. یافته ها: در این پژوهش 17 مفهوم در خصوص کاربردهای پروتکل تفکر با صدای بلند در حوزه آموزش به دست آمد که برخی از آنها عبارت است از: تحت تأثیر قرار دادن دانسته های فرد، بیان و تولید ایده های جدید، غنی کردن گفتمان کلاس درس، وسیله ای جهت هدایت رفتارها و فرایندهای حل مسئله. 13 مفهوم در خصوص کاربردهای پروتکل تفکر با صدای بلند در حوزه پژوهش شناسایی شد که برخی از آنها عبارتند از: روشی مفید و کارآمد در پژوهش جهت استخراج کافی و قابل اعتمادِ داده ها در راستای مطالعه فراشناختی خوانندگان و استفاده از استراتژی های ذهنی، دستیابی به تجزیه و تحلیل داده های عینی، اطمینان بینابینی در کدگذاری داده های پژوهش، فراهم آوری داده های مستقیم. نتیجه گیری: بهره گیری از این پروتکل سبب تولید ایده هایی جدید و داده های ناب و مستقیم در پژوهش می شود که به کارگیری آن، ارتباطات ذهنی و زبانی جدیدی در جامعه ایجاد می کند. همچنین اطلاعات جدیدی به روند ذهنی افراد اضافه می شود که سبب افزایش خلاقیت در آنان می گردد و به تبع آن حالات روحی و روانی دیگران بهتر درک می شود و می توان مطابق انتظارات تصور شده افراد رفتار کرد.
اثربخشی واقعیت درمانی آنلاین بر رشد پس از سانحه و پریشانی روان شناختی در افراد سوگ دیده در دوره کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی واقعیت درمانی بر رشد پس از سانحه و پریشانی روان شناختی در افراد سوگ دیده در دوره کرونا بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری در این پژوهش کلیه افرادی بود که در سال 1400 حداقل یکی از اعضای خانواده خود را بر اثر بیماری کووید-19 در شهر تهران از دست داده اند. که از بین آنان تعداد 24 نفر، 12 نفر در گروه گواه و 12 در گروه آزمایش از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه جایگذاری شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های ویژگی های جمعیت شناختی پرسشنامه رشد پس از سانحه کالهون و تدسچی (1996، PTGI)، پریشانی روان شناختی کسلر و همکاران (2002، k-10)، و پروتکل واقعیت درمانی گلاسر (2010) طی 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت آنلاین استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون رشد پس از سانحه و پریشانی روان شناختی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. درنتیجه، واقعیت درمانی می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر برای سوگ دیدگان دوره کرونا مورد توجه قرار داده شود.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی در نوجوانان بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
103 - 124
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی در نوجوانان بزهکار انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با پیگیری و گروه کنترل بود. نمونه پژوهش شامل 30 نوجوان بزهکار 16 تا 20 سال کانون اصلاح و تربیت شهر نکا بود که به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان، مقیاس کنترل عواطف و مقیاس سرزندگی ذهنی نوجوانان بود. برنامه روان درمانی مثبت نگر به صورت هفتگی طی 8 جلسه دو ساعته به گروه آزمایشی، آموزش داده شد. پس از پایان جلسات، پس آزمون و 3 ماه بعد از آن پیگیری اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان دادند برنامه روان درمان گری مثبت نگر بر خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی نوجوانان بزهکار مؤثر بوده است و این تأثیر تا مرحله پیگیری ادامه داشت. درمجموع، نتایج حاکی از آن است که برنامه روان درمانگری مثبت نگر در افزایش خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی نوجوانان بزهکار اثربخش است و این برنامه را می توان در جهت ارتقای کاهش رفتارهای بزهکارانه در نوجوانان استفاده کرد.
بررسی تاثیر فرهنگ سازمانی بر عملکرد وچابکی سازمان با توجه به نقش میانجی تعهد کارکنان در شرکت های تولیدی کوچک و متوسط شهر یزد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف بررسی تاثیر فرهنگ سازمانی بر عملکرد وچابکی سازمان با توجه به نقش میانجی تعهد کارکنان در کارشناسان شرکت های تولیدی کوچک و متوسط شهر یزد بود. روش انجام این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی وطرح پژوهشی در زمره طرحهای توصیفی و از نظر هدف، در قالب پژوهش های کاربردی بود. در این پژوهش متغیر فرهنگ سازمانی توسط پرسشنامه استاندارد دنیسون (2000) که شامل 12 مولفه و 60 سوال و متغیر چابکی سازمانی توسط پرسشنامه شریفی و ژانگ (1999) با 15 گویه و تعهد سازمانی از پرسشنامه استاندارد آلن و میر (1990)که با 24 سوال و در قالب سه مولفه تعهد مستمر، تعهد عاطفی و تعهد هنجاری بودند و متغیر عملکرد سازمانی با پرسشنامه هرسی و گلداسمیت اندازه گیری شد. نمونه مورد بررسی 205 نفر از کارشناسان شرکت های تولیدی که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و روش تعیین تعداد نمونه جدول مورگان بود. برای توصیف ویژگی های نمونه شاخص های توصیفی میانگین، انحراف معیار و برای تحلیل استنباطی از نرم افزار spss , pls استفاده شد و نتایج حاصل از تحقیق، تایید فرضیه های را نشان داد.
امکان سنجی تأثیر بسته آموزشی مبتنی بر مدل پذیرش و کاربرد یادگیری مجازی بر خودتنظیمی یادگیری آنلاین، درگیری در یادگیری آنلاین، اشتیاق تحصیلی و رضایت از یادگیری آنلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین اثر بخشی بسته آموزشی مبتنی بر مدل پذیرش و کاربرد یادگیری مجازی بر خودتنظیمی یادگیری آنلاین، درگیری در یادگیری آنلاین، اشتیاق تحصیلی و رضایت از یادگیری آنلاین صورت گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان ورودی سال 1398 دانشگان فرهنگیان استان خوزستان در سال تحصیلی 1399-1400 بودند. از جامعه آماری مذکور تعداد 60 نفر (30 نفر گروه آزمایشی و 30 نفر گروه گواه) به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. گروه آزمایش 9 جلسه 0 (هفته ای 2 بار) آموزش هایی مبتنی بر مدل پذیرش یادگیری مجازی دریافت کردند. به منظور گردآوری داده ها از مقیاس خودتنظیمی یادگیری آنلاین برنارد و همکاران (OSLQ،2009)، مقیاس درگیری یادگیری آنلاین دیگسون (OSES،2015)، مقیاس اشتیاق تحصیلی فردریک (AES، 2016) و مقیاس رضایت از یادگیری آنلاین (شیخ طاهری و دهناد،1399) استفاده شد. تجزیه تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره با نرم افزار آماری SPSS 22 صورت گرفت. یافته ها نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون بین متغیرهای خودتنظیمی یادگیری آنلاین، درگیری در یادگیری آنلاین، اشتیاق تحصیلی و افزایش رضایت از یادگیری آنلاین در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنی داری (001/0P<) وجود دارد. از این رو نتایج به دست آمده نشانگر قابلیت علمی مناسب مداخله آموزشی مبتنی بر مدل پذیرش یادگیری مجازی بر بهبود متغیرهای پژوهش بود.
رودرروی مرگ: پژوهشی پدیدارشناختی در باب اضطراب های وجودی تجربه شده ی بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (مهر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۷
۱۳۳۴-۱۳۱۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش ها نشان داده است بیش از 25% از بیماران مبتلا به سرطان سطوح متوسط تا شدیدی از پریشانی برخاسته از آگاهی به موضوعات وجودی را تجربه می کنند. تجارب وجودی در بزرگسالانی که سرطان پیشرفته ای دارند وضعیتی پویا است که مقدم بر رویارویی با مرگ رخ می دهد. سؤالی که تحقیقات گذشته کمتر به آن پرداخته اند و این پژوهش قصد پرداختن به آن را دارد این است که آیا اضطراب های وجودی در همه ی این بیماران به نحو یکسانی تجربه می شود و از الگوی یکسانی پیروی می کند. هدف: این مطالعه با هدف شناسایی تجربه زیسته بیماران مبتلا به سرطان از اضطراب وجودی و نحوه مقابله با آن ها انجام گرفته است. روش: مطالعه حاضر با رویکردی کیفی و با روش پدیدارشناسانه تجربی و تفسیری و در حوزه ی انسان شناسی شناختی انجام شد. جامعه ی آماری شامل کلیه بیماران سرطانی شهر شیراز بودند. از این جامعه بر اساس نمونه گیری هدفمند، دوازده بیمار مبتلا به سرطان که از نظر شدت بیماری همگون بوده و با توجه به عدم پاسخ دهی به درمان صرفاً تحت مراقبت های تسکینی بودند، انتخاب شدند و به منظور درک چشم اندازهای آن ها نسبت به تجربه های زیسته ی وجودی با آن ها مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. از متن مصاحبه های صورت گرفته با روش های استقرایی و قیاسی کیفی کدهای موضوعی استخراج و با استفاده از روش تحلیل محتوا تفسیر شدند. یافته ها: تحلیل مصاحبه ها به استخراج 9 کد در مورد اضطراب های وجودی منجر شد که پنج مورد از آن ها (مرگ، تنهایی، مسئولیت، معنای زندگی، عدم قطعیت) در سایر مطالعات صورت گرفته نیز استخراج شدند اما در مطالعه ی حاضر کدهای دیگری (معنویت، عشق، سرطان، هیجان ها و احساسات) استخراج شدند. همینطور یک الگوی سه گانه در مواجهه با این اضطراب ها، پذیرش و تسلیم، تعارض و دوسوگرایی و عدم پذیرش کامل در بین بیماران شناسایی شد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش لزوم بکارگیری مداخلات معنامحور توسط متخصصان سلامت و بالینی و همینطور آموزش و آماده سازی پزشکان را برای توجه به اضطراب های وجودی بیماران، به ویژه آن هایی که در مرحله ی نهایی زندگی هستند یادآوری می کند.
مدل یابی روابط ساختاری سازگاری زناشویی والدین با عملکرد تحصیلی دانش آموزان با نقش میانجی گر شادکامی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آبان) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
۱۶۴۸-۱۶۳۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از مسائل مهم در زمینه روانشناسی تربیتی، ارتباط بین سازگاری زناشویی والدین و عملکرد تحصیلی دانش آموزان است. برای تبیین رابطه میان سازگاری زناشویی والدین و عملکرد تحصیلی، لازم است که عوامل میانجیگر بین آن ها را شناسایی کرد. یک عامل محتمل شادکامی دانش آموزان است. با این حال تاکنون مطالعه ای به بررسی روابط ساختاری سازگاری زناشویی والدین با عملکرد تحصیلی دانش آموزان با نقش میانجی گر شادکامی نپرداخته است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ساختاری سازگاری زناشویی والدین و شادکامی دانش آموزان با عملکرد تحصیلی آنان بوده است. روش: پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دبیرستان های مدارس نمونه فرهنگ، امام حسین (ع) و شهید اصفهانی شهر بابل در سال تحصیلی 1400-1401 بود که در این بین تعداد 300 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه شادکامی آکسفورد (ارگایل ولو، 1990) و پرسشنامه سازگاری زناشویی والدین گراهام بی اسپانیر (1976) و برای سنجش عملکرد پیشرفت تحصیلی از نمره معدل نیمسال اول سال تحصیلی دانش آموزان استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی از (فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی از (مدل یابی معادلات رگرسیونی ساختاری) استفاده شده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای Spss-18 و Amos-23 انجام گرفت. یافته ها: مدل پژوهش مورد تأیید قرار گرفت و به طور کلی دو متغیر توان پیش بینی (48/0 R2=) از متغیر پیشرفت تحصیلی توسط متغیرهای سازگاری زناشویی والدین، شادکامی در مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم در سطح معنی داری (05/0 p>) قابل تبیین است. نتیجه گیری: باتوجه به معنی دار بودن روابط میان متغیرهای مورد بررسی، نتایج پژوهش حاضر بر ضرورت نقش سازگاری زناشویی والدین و رفتارهای یادگیرندگان با توجه به شادکامی با سیستم آموزشی تأکید دارد که می تواند به عنوان چارچوبی برای طراحی برنامه های آموزشی در جهت تقویت سازگاری زناشویی والدین و عملکرد تحصیلی دانش آموزان استفاده شود و دلالت های کاربردی برای بهبود پیشرفت تحصیلی به معلمان و یاد گیرندگان ارائه بدهد.
تأثیر یک دوره تمرینات ذهن آگاهی بر شاخص های حافظه کارکردی افراد نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تحقیقات نشان داده است عدم توجه به مهارت های روانشناختی نظیر ذهن آگاهی، منجر به کاهش عملکرد جسمانی و روانشناختی در افراد می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر یک دوره تمرینات ذهن آگاهی بر شاخص های حافظه کارکردی افراد نوجوان انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را نوجوانان با دامنه سنی ۱۸-۱۴ سال منطقه یک شهر تهران در سال ۱۴۰۰ تشکیل دادند. شرکت کنندگان شامل ۲۰ نوجوان (۱۰ دختر و ۱۰ پسر) بود که به صورت در دسترس، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه ۱۰ نفره ذهن آگاهی و گواه قرار گرفتند. تمرینات گروه ذهن آگاهی به مدت ۶ هفته، هفته ای یک جلسه ۴۵-۲۰ دقیقه بود. برای سنجش حافظه کارکردی از نرم افزار کرسی بلک استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل واریانس مرکب، تی مستقل و همبسته با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ استفاده شد. یافته ها: نتایج تعداد پاسخ های صحیح نشان داد اثر اصلی مرحله (η۲=۰/۵۹ ،P=۰/۰۰۰۱ ،F=۲۶/۸۵) و اثر تعاملی مرحله- گروه (η۲=۰/۳۷ ،P=۰/۰۰۴ ،F=۱۰/۸۷) معنادار، اما اثر اصلی گروه (η۲=۰/۰۱ ،P=۰/۵۹ ،F=۰/۲۳) معنادار نبود. نتایج آزمون تی همبسته نشان داد گروه ذهن آگاهی، پیشرفت معناداری از پیش آزمون تا پس آزمون داشته است (۰/۰۰۰۱=P). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه بیانگر تأثیر تمرینات ذهن آگاهی بر شاخص های حافظه کارکردی افراد نوجوان بود. این نوع مداخلات می توانند جهت ارتقای عملکرد شناختی و حرکتی به متخصصان این حیطه کمک شایان توجهی داشته باشد؛ لذا پیشنهاد می شود در راستای افزایش میزان حافظه کارکردی و همچنین اثر گذاری آن بر روند تصمیمات شناختی از تمرینات ذهن آگاهی استفاده شود.
اثربخشی واقعیت درمانی مبتنی بر پذیرش مثبت بی قیدوشرط خود بر نگرش به فرزندآوری مادران دارای فرزند با اختلالات طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
159 - 186
حوزههای تخصصی:
اختلالات طیف اوتیسم اثرات نامطلوبی ب ر زندگی خانوادگی می گذارد. بر این اساس این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی واقعیت درمانی مبتنی بر پذیرش مثبت بی قیدوشرط خود بر نگرش به فرزندآوری مادران دارای فرزند با اختلالات طیف اوتیسم انجام گرفت. پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه مادران دارای فرزند مبتلا به اوتیسم شهر ساری در سال 1401-1400 تشکیل دادند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به روش تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه) جای دهی شدند. افراد حاضر در گروه آزمایش مداخله واقعیت درمانی مبتنی بر پذیرش مثبت بی قیدوشرط خود را طی دو ماه در 8 جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه مورداستفاده در این پژوهش شامل مقیاس نگرش به باروری و فرزندآوری سودربرگ و همکاران (2013) بود. نتایج آزمون نشان داد که واقعیت درمانی مبتنی بر پذیرش مثبت بی قیدوشرط خود بر نگرش به باروری و فرزندآوری مادران فرزند با اختلالات طیف اوتیسم تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافتههای پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش واقعیت درمانی مبتنی بر پذیرش مثبت بی قیدوشرط خود با بهره گیری از آموزش روش های مناسب برای پذیرش واقعیت و انتخاب های اخلاقی و مسئولانه می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود نگرش به باروری و فرزندآوری مورداستفاده قرار گیرد.
رابطه سبک های فرزندپروری و سازگاری اجتماعی والدین در کودکان با اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
93 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه بررسی رابطه سبک های فرزند پروری و سازگاری اجتماعی والدین در کودکان با اختلال یادگیری می باشد. روش پژوهش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف جز پژوهش های کاربردی و از لحاظ اجرا توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه والدینی هستند که دارای کودک با اختلال یادگیری می باشند. به منظور تعداد 150 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. با توجه به ماهیت پژوهش، گرد آوری داده ها با استفاده از پرسش نامه های اختلال یادگیری غلامی و دلاور (1400)، شیوه های فرزند پروری دیانا بامریند (1973)، مقیاس سازگاری اجتماعی ویزمن وپی کل (1978) استفاده شد، در تجزیه وتحلیل یافته های پژوهش، ضرایب همبستگی و رگرسیون چندگانه با نرم افزار 20SPSS مورداستفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داده ضرایب همبستگی اسپیرمن در مؤلفه سبک های فرزند پروری 352/ و سبک سهل انگارانه 175/0، سبک استبدادی 187/0، سبک قاطع و اطمینان 322/ و سطح معناداری (005/0 ≤ p) می باشد. بنابراین بین سبک های فرزند پروری با سازگاری اجتماعی والدین در کودکان با اختلال یادگیری رابطه مستقیم دارد. همچنین ضریب رگرسیون چندگانه بین سبک های فرزند پروری با سازگاری اجتماعی والدین در کودکان با اختلال یادگیری معادل (377/0=R 2 ) می باشد. این مقدار نشان دهنده ی این واقعیت است که سبک های فرزند پروری توانسته اند حدود 377/0 درصد از واریانس تغییرات سازگاری اجتماعی را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که بین سبک های یادگیری فرزند پروری و سازگاری اجتماعی رابطه وجود دارد و مراکز یادگیری و دیگر سازمان های مرتبط با اختلالات یادگیری می توانند در نوع آموزش این نوع از کودکان به سبک های فرزند پروری توجه بیشتر کنند تا زمینه آموزش بهتر آنان فراهم شود
بررسی نقش میانجی نشخوار فکری در رابطه بین عزت نفس و شفقت به خود با اضطراب در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
11 - 22
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی نشخوار فکری مشترک در رابطه بین عزت نفس و شفقت به خود با اضطراب در نوجوانان بود. مطالعه حاضر از نوع مطالعات همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری در این پژوهش شامل دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین(2016) و با روش نمونه گیری در دسترس(شیوه آنلاین) 300 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها شامل سیاهه اضطراب بِک و همکاران(1988)، مقیاس عزت نفس روزنبرگ (1989)، مقیاس شفقت خود نِف(2003) و پرسشنامه نشخوار فکری مشترک داویسون و همکاران(2014) بود. آنالیز آماری داده ها با استفاده از نرم افزار AMOS انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که عزت نفس و شفقت به خود هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق نقش میانجی میانجی نشخوار فکری مشترک توانایی پیش بینی اضطراب نوجوانان را دارند. مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود 072/0=RMSEA و 05/0>P-value) و 56 درصد اضطراب به وسیله عزت نفس و شفقت خود با نقش میانجی نشخوار فکری مشترک تبیین می شود. بنابراین اضطراب نوجوانان متاثر از عزت نفس، شفقت به خود و نشخوار فکری مشترک است. از این یافته می توان برای طراحی مداخله و رویکرد جامع کاهش علائم اضطرابی در جامعه نوجوانان استفاده کرد.
Rational Emotive Behavior Therapy (REBT) Intervention on Self-esteem and Self-Criticism of females with binge eating behavior: a quasi-experimental study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present paper aimed to investigate rational-emotive behavior therapy on self-esteem and self-criticism of females with binge-eating behavior. A quasi-experimental design was utilized in this study, which involved a control group, a pre-test, and a post-test of samples taken from two clinics in Tehran (Armaghane Salamat and Zehne Aram, district 3), of which 24 females were selected through a purposive sampling method throughout October to December 2019. There were 12 participants in each of the experimental and control groups. Afterward, they were randomly assigned to experimental and control groups. The experimental group (n=12) was treated with rational-emotive behavior therapy, for eight weekly 90-120 minute sessions, while the control group (n=12) did not receive any treatment. All participants were tested using the Rosenberg self-esteem scale (SES)and The Levels of Self-criticism (LOSC) Scale methods. In addition to descriptive statistics, and Normality tests were employed to interpret the results and the SPSS-25 program was used for all the analyses. Considering the results, there was a significant difference between the pretest and post-test results for self-esteem (26.93±3.94) and self-criticism (52.40±5.54) indicating that the experimental group’s post-test scores were higher relative to their pretest scores, while the control group’s scores decreased self-esteem from the pretest (22.53±4. 23) to the posttest (21.34±3. 83) and increased self-criticism from the pretest (61.34±6.71) to the posttest (62.34±6.48). The findings showed that rational-emotive behavior therapy could help females with binge-eating behavior. Therefore, this intervention program is recommended for improving self-esteem and mitigating self-criticism among females with binge-eating behavior.
تأثیر سرمایه روانشناختی بر رفتار نوآورانه دبیران با نقش میانجی روش های نوین تدریس
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
387 - 396
حوزههای تخصصی:
یکی از ارکان اصلی آموزش وپرورش دبیران هستند که ایجاد نوآوری در رفتارشان منجر به تسریع در یادگیری و فهم عمیق تر مطالب برای دانش آموزان می شود، از همین رو، به نظر می رسد وجود سرمایه روان شناختی و استفاده از روش های نوین فنون تدریس در ایجاد رفتار نوآورانه مؤثر باشد. هدف این پژوهش مطالعه تأثیر سرمایه روان شناختی بر رفتار نوآورانه دبیران با نقش میانجی گر روش های نوین تدریس بود. بدین منظور، 152 نفر دبیر (76 نفر مرد و 76 نفر زن) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به پرسشنامه های سرمایه روان شناختی مک گی (2011)، رفتار نوآورانه کانتر (1988) و روش های نوین تدریس (گراشا و ریچمان، 1996) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین سرمایه روان شناختی با رفتار نوآورانه (0/48=r)، روش های نوین تدریس با رفتار نوآورانه (0/38=r) و بین سرمایه روان شناختی با روش های نوین تدریس (0/42=r) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (0/05>p). ضمن اینکه دامنه شاخص های ارزیابی کلیت مدل با اجرای مدل معادلات ساختاری، مطلوب بود و مدل پیشنهادی از برازش مناسبی برخوردار شد. همچنین، اثر مستقیم سرمایه روان شناختی بر رفتار نوآورانه (0/74=B) و اثر غیرمستقیم سرمایه روان شناختی بر رفتار نوآورانه با نقش میانجی روش های نوین تدریس (0/77=B) مشاهده شد. نتیجه اینکه با افزایش سرمایه روان شناختی و آشنا نمودن دبیران با روش های نوین تدریس، امکان تغیر رفتار در جهت نوآورانه بودن وجود دارد و مطالعات عمیق تر و دقیق تری نیز برای پژوهشگران آینده توصیه می شود.
ارزیابی اثربخشی مداخلات علوم رفتاری در داده های زوجی: مقایسه رویکرد تحلیل کوواریانس و رویکرد تحلیل داده های زوجی (APIM)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۷
6 - 29
حوزههای تخصصی:
ارزیابی اثربخشی مداخلات رفتاری در موقعیت های مختلف آموزشی و درمانی در طرح های آزمایشی نیازمند شناسایی ساختار داده های جمع آوری شده و روش های مناسب تجزیه وتحلیل داده ها است. محققان برای تحلیل داده های حاصل از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل در نمونه های زوجی به منظور مقابله با مفروضه کلیدی استقلال مشاهدات، واحد تحلیل را به جای زوج، فرد در نظر می گیرند. در این شرایط، یا هرکدام از افراد زوج (زن یا شوهر) را به عنوان گروه های جداگانه تحلیل می کنند یا داده های هر دو نفر را (با جمع کردن یا محاسبه میانگین) ترکیب می کنند و به یک نمره زوج واحد می رسند. ولی مشکل آن است که با این روش نمی توان واریانس یا تفاوت های مشترک درون و بین زوج را تحلیل کرد. با توجه به اینکه محققان برای تحلیل داده های طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل در نمونه های زوجی عمدتاً از تحلیل کوواریانس استفاده می کنند در این مقاله با یک مثال تحقیقی از داده های جمع آوری شده از یک طرح آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، کاربرد و دقت نتایج تحلیل کوواریانس و رویکرد مدل وابستگی متقابل بازیگر- شریک (APIM) مقایسه شده است. درواقع این پژوهش از نوع تحلیل ثانویه داده ها است. نتایج نشان داد که مدل APIM شامل اطلاعات اضافه تری نسبت به تحلیل کوواریانس است؛ مدل APIM این امکان را ایجاد می کند که بتواند اثرات بازیگر و شریک را برآورد کرده و در تفسیر و نتیجه گیری مدنظر قرار دهد. زمانی بین نتایج این دو روش تناقض مشاهده می شود که سطح معناداری رد یا قبول فرضیه به سطح بحرانی 05/0 نزدیک است و در این موارد باید برای تفسیر و نتیجه گیری نهایی بسیار محتاطانه عمل کرد. در مواردی که سطح معناداری با 05/0 فاصله زیادی دارد، مشکلی ایجاد نشده و نتایج دو رویکرد همسو هستند. تغییر در تمرکز بر واحد تجزیه وتحلیل، به محققان امکان مطالعه فرآیندهای غالباً پیچیده و فرایندهای زیربنایی تعاملات اجتماعی را با روایی بسیار بیشتری فراهم می کند.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر تاب آوری، ناگویی هیجانی و احساس تنهایی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
257 - 265
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر تاب آوری، ناگویی هیجانی و احساس تنهایی زنان سرپرست خانوار شهر کرمانشاه بود. طرح تحقیق این پژوهش از نوع شبه آزمایشی به شیوه پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری را زنان سرپرست خانوار مرکز مشاوره اکسیر کرمانشاه بود. نمونه پژوهش شامل 40 نفر از زنان سرپرست خانوار شهر کرمانشاه بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. بدین صورت از بین کسانی که تمایل شرکت در مداخله به همراه ملاک های ورود به مطالعه را داشتند، به روش نمونه گیری دردسترس 40 نفر با توجه به ملاک های ورود و خروج پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گروه کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش درمان مبتنی بر شفقت و گروه کنترل هیچ نوع آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003)، ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی، پارکر و تیلور، ۱۹۹۴) و احساس تنهایی (اشر، هایمل و رنشاو، 1984) بود. درمان مبتنی بر شفقت به صورت گروهی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای و دو بار در هفته اجرا شد. داده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 با احتمال 05/0 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که این درمان نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بر تاب آوری، ناگویی هیجانی و احساس تنهایی زنان سرپرست خانوار اثربخش بوده اند (05/0P<). نتایج نمایان گر افق های جدیدی در مداخلات روان شناختی است و می توان از این درمان به عنوان یک روش درمانی مؤثر استفاده کرد.
نقش معنا در زندگی و چشم انداز زمانی در پیش بینی تبعیت از درمانِ بیماران قلبی عروقی با سابقه آنژیوگرافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
46 - 60
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش معنا در زندگی و چشم انداز زمانی در پیش بینی تبعیت از درمان بیمارانِ قلبی عروقی با سابقه آنژیوگرافی انجام شد. طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران قلبی عروقی با سابقه آنژیوگرافی مراجعه کننده به بیمارستان فوق تخصصی قلب شهید چمران اصفهان در سال 1402 بود. نمونه پژوهش شامل 169 نفر بیمار با سابقه ی آنژیوگرافی بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه تبعیت از درمان سید فاطمی و همکاران (1397)، چشم انداز زمانی زیمباردو و بوید (1999) و معنا در زندگی استگر و همکاران (2006) استفاده شد. داده های پژوهش با روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج ضرایب همبستگی نشان داد ابعاد معنا در زندگی و ابعاد چشم انداز زمانی با تبعیت از درمان رابطه معنادار دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه به روش سلسله مراتبی نشان داد ابعاد معنا در زندگی، 46 درصد از واریانس تبعیت از درمان را تبیین می کند. این یافته ها بیان می کند که تبعیت از درمان تحت تاثیر معنا در زندگی و چشم انداز زمانی است. بنابراین می توان با تدوین برنامه های آموزشی مبتنی بر معنا در زندگی و تعدیلِ چشم انداز زمانی در جهت افزایش تبعیت از درمان بیماران قلبی عروقی که با استفاده از تست تشخیصی آنژیوگرافی در معرض خطر تشخیص داده شده اند، اقدام نمود تا با پیشگیری ثانویه از وخیم تر شدن بیماری جلوگیری کرد.
مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و طرحواره درمانی بر اضطراب اجتماعی و نشخوار ذهنی زنان دارای نشانه های وسواس فکری عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
91 - 105
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و طرحواره درمانی بر نشخوار ذهنی و اضطراب اجتماعی زنان دارای نشانه های وسواس فکری عملی انجام شد. روش پژوهش حاضر نوع نیمه آزمایشی، همراه با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان دارای وسواس فکری عملی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر مشهد در سال 1402 بودند که براساس ملاک های ورود و خروج 48 نفر با روش نمونه گیری هدفمند-در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه ازمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه های نشخوار ذهنی هوکسما و مارو (1991) و اضطراب اجتماعی ولز (1994) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند.نتایج آزمون تحلیل واریانس - مختلط نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه های مداخله با کنترل در نشخوار ذهنی و اضطراب اجتماعی زنان دارای نشانه های وسواس فکری عملی وجود دارد و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و طرحواره درمانی منجر به کاهش نشخوار ذهنی و اضطراب اجتماعی شده است. همچنین طرحواره درمانی موثرتر از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در نشخوار ذهنی است. بنابراین نتیجه گرفته می شود که می توان در برنامه درمانی مراکز مشاوره از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و طرحواره درمانی در جهت کاهش نشخوار ذهنی و اضطراب اجتماعی زنان دارای نشانه های وسواس فکری عملی استفاده نمود.