فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۰۱ تا ۵٬۲۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
109 - 126
حوزههای تخصصی:
بیماری های مزمن همچون سلیاک، از دسته بیماری های طولانی مدتی هستند که علاوه بر آسیب های جسمی موجب مشکلات روانشناختی زیادی می شوند. در این میان، تاب آوری از ویژگی هایی است که می تواند تحمل این شرایط را برای بیمار میسر سازد. در همین راستا، در این پژوهش، نقش انعطاف پذیری شناختی و ذهن آگاهی در پیش بینی تاب آوری بیماران سلیاک بررسی شد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و از بین بیماران مبتلا به بیماری سلیاک 114 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی و پرسشنامه ذهن آگاهی و پرسشنامه تاب آوری پاسخ دادند. سپس داده ها و فرضیات پژوهش با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون گام به گام تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان دادند انعطاف پذیری شناختی و ذهن آگاهی توان پیش بینی معنادار تاب آوری را در بیماران سلیاک داشته اند. درواقع ذهن آگاهی در گام اول توانست حدود 9 درصد از تغییرات مربوط به متغیر تاب آوری و متغیر انعطاف پذیری شناختی به همراه متغیر ذهن آگاهی و در گام دوم توانست حدود 17 درصد از واریانس متغیر تاب آوری را در بیماران مبتلا به بیماری سلیاک تبیین کند؛ درنتیجه، انعطاف پذیری شناختی و ذهن آگاهی توان پیش بینی میزان تاب آوری در بیماران یادشده را دارد.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر رضایت از زندگی، اضطراب آینده و استرس ادراک شده در دانش آموزان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افزایش رضایت از زندگی، کاهش اضطراب و استرس در دانش آموزان تیزهوش از اهمیت بالایی برخوردار است. بدین منظور می توان روش های درمانی مختلفی را به کار برد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر رضایت از زندگی، اضطراب آینده و استرس ادراک شده در دانش آموزان تیزهوش بود.
روش کار: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و مرحله پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل یکی از دبیرستان های دخترانه استعدادهای درخشان فرزانگان متوسطه اول و متوسطه دوم در سال تحصیلی 1402-1401 در مازندران بود که تعداد آنها 187 نفر بود. تعداد 30 نفر بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه آزمایش و گروه گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. دانش آموزان، پرسشنامه رضایت از زندگی، اضطراب آینده و استرس ادراک شده را در سه نوبت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان شناختی رفتاری بر اساس پروتکل Mahasneh (۲۰۲۲) دریافت کردند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از روش تحلیل اندازه گیری مکرر و با نرم افزار SPSS-22 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری در گروه آزمایش، باعث افزایش رضایت از زندگی در پس آزمون و مرحله پیگیری نسبت به پیش آزمون شده است (0/05>P). همچنین میانگین نمرات اضطراب آینده و استرس ادراک شده در پیش آزمون به نسبت به پس آزمون و مرحله پیگیری در گروه آزمایش، کاهش یافت (0/05>P).
نتیجه گیری: درمان شناختی رفتاری در دانش آموزان تیزهوش، با افزایش رضایت از زندگی، کاهش اضطراب آینده و استرس ادراک شده همراه بود. نتایج این پژوهش می تواند به سازمان های آموزشی کمک کند تا از طریق گنجاندن مفاهیم مداخله شناختی رفتاری در کتب درسی دانش آموزان تیز هوش منجر به بهبود سلامت روان شناختی آنان گردد.
اثربخشی آموزش شادکامی بر رضایت از زندگی و سازگاری زناشویی زنان افسرده
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش شادکامی بر رضایت از زندگی و سازگاری زناشویی زنان افسرده شهر تهران بود. پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش همه زنان افسرده مراجعه کننده به مراکز روانشناختی بودند که 30 نفر از آن ها با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه ها در ابتدا و انتهای پژوهش از نظر میزان رضایت از زندگی و سازگاری زناشویی ارزیابی شدند. بدین منظور قبل و بعد از مداخله (8 جلسه دو ساعته)، همچنین به پرسشنامه رضایت از زندگی (داینر و همکاران، 1985) و سازگاری زناشویی (اسپانیر، 1976) و در یک مرحله پرسشنامه افسردگی (بک، 1979) پاسخ دادند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان دهنده افزایش رضایت از زندگی کلی در مرحله پس آزمون بوده است. همچنین نتایج نشان داد که آموزش شادکامی باعث افزایش سازگاری زناشویی در زنان افسرده شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که اثربخشی آموزش شادکامی بر افزایش رضایت از زندگی و سازگاری زناشویی زنان افسرده است.
نقش سبک های مقابله ای بر اضطراب زنان سرپرست خانوار در همه گیری کوید 19 (مطالعه موردی: زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی شهرستان دشتستان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
20 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبک های مقابله ای بر اضطراب زنان سرپرست خانوار در همه گیری کوید 19 انجام پذیرفت. روش: روش تحقیق از نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری را زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی شهرستان دشتستان به تعداد 1574 تشکیل دادند. تعداد نمونه آماری با جدول گرجسی و مورگان 310نفر در نظر گرفته شد که به روش نمونه گیری تصادفی ساده مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب بک و همکاران و برای سنجش سبک های مقابله ای از پرسشنامه لازاروس و فلکمن استفاده شد. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه های اضطراب و سبکهای مقابله ای به ترتیب 87/0 و 8/0 به دست آمد. یافته ها: نتایج نشان دادند که سبکهای مقابله ای هیجان مدار و مساله مدار و اضطراب رابطه معنادار منفی داشته و متغیر سبک های مقابله ای مساله مدار قابلیت پیش بینی اضطراب را نشان داد. نتیجه گیری: سبک های مقابله ای بر اضطراب تأثیر دارند.
رابطه ساختاری سبک های دلبستگی ناایمن با آسیب به خود: نقش میانجی تاب آوری و ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنابر یافته های پژوهشی آسیب به خود در نوجوانی، بیش از هر برهه ی تحولی دیگری اتفاق می افتد. این اختلال در کنار تحت تأثیر قرار دادن کارکردهای اجتماعی و تحصیلی، می تواند خطرات جانی را در پی داشته باشد. این پژوهش با هدف بررسی رابطه ساختاری سبک های دلبستگی ناایمن با آسیب به خود، با میانجی گری تاب آوری و ذهنی سازی انجام شد. روش پژوهش همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل دانش آموزان متوسطه ی اول و دوم ناحیه ی یک آموزش و پرورش زاهدان در سال تحصیلی 1402-1401 بود. با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از بین دانش آموزان این کلاس ها 305 دانش آموزی که پس از تکمیل پرسشنامه ی آسیب به خود (سانسون، 1998) نمره ی پنج یا بالاتر گرفتند به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس دلبستگی بزرگسالان(کولینز و رید، 1990)، پرسشنامه تاب آوری (کونور و دیویدسون، 2003) و پرسشنامه ذهنی سازی (دیمیتروویچ، 2017) استفاده شد. داده ها با معادلات ساختاری وبا نرم افزارهای AMOS23 و SPSS23 تحلیل شدند. ارزیابی مدل نشان از برازش قابل قبول آن با داده های به دست آمده داشت. سبک های دلبستگی ناایمن با میانجیگری تاب آوری و ذهنی سازی اثرمعناداری بر آسیب به خود در نوجوانان داشتند(P<0/05). همچنین تاب آوری و ذهنی سازی بر آسیب به خود تأثیر مستقیم داشتند(P<0/05 ). نتایج پژوهش حاکی از آن است که سبک های دلبستگی ناایمن به واسطه ی تاب آوری و ذهنی سازی پیش بین قوی برای آسیب به خود در نوجوانی باشد.با توجه به ارتباط معنادار متغیرهای پژوهش با این اختلال، پیشنهاد می گردد با برگزاری کارگاه های آموزشی برای والدین، از انتقال بین نسلی سبک دلبستگی ناایمن و به تبع آن از آسیب به خود جلوگیری کرد.
اثربخشی توان بخشی شناختی همراه با تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر بهبود سوگیری توجه و علائم وسواسی جبری در نوجوانان مبتلا به اختلال وسواسی – جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی توان بخشی شناختی همراه با تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر بهبود سوگیری توجه و علائم وسواسی جبری در نوجوانان مبتلا به اختلال وسواسی - جبری انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل و تخصیص تصادفی آزمودنی ها بود. جامعه آماری پژوهش عبارت بود از نوجوانان دختر و پسر (14 تا 18 سال) مبتلا به اختلال وسواسی - جبری شهر اهواز در سال 1401-1400 که از این میان، 30 نفر انتخاب و در 2 گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی تخصیص داده شدند. شرکت کنندگان از طریق آزمون استروپ هیجانی و مقیاس وسواس - بی اختیاری ییل براون ارزیابی شدند. پس از ارزیابی، افراد گروه آزمایش 12 جلسه و هر جلسه 45 دقیقه تحت درمان توان بخشی شناختی قرار گرفتند که در طول این 45 دقیقه، هم زمان با انجام تکالیف توان بخشی شناختی به مدت 20 دقیقه تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای نیز انجام می شد. افراد گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. پس از اتمام مداخلات و همچنین، پس از 3 ماه، شرکت کنندگان دوباره ارزیابی شدند. برای تحلیل داده ها و پاسخ به فرضیه های پژوهش از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره و همچنین تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد درمان توان بخشی شناختی همراه با تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای می تواند به طرزی معنادار به بهبود سوگیری توجه و کاهش شدت علائم وسواسی - جبری منجر شود (05/0>P). توان بخشی شناختی همراه با تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای می تواند به عنوان یکی از درمان ها در اختلال وسواسی - جبری استفاده شود.
پیش بینی کارکردهای اجرایی بر اساس فراشناخت در بیماران تحت درمان با نگهدارنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارکردهای اجرایی نقش مهمی در توانایی افراد برای برنامه ریزی، سازمان دهی و تنظیم رفتارشان ایفا می کنند، که اغلب در معتادان به مواد مخدر با مشکل مواجه می شود. با توجه به اینکه فراشناخت به آگاهی و درک فرد از فرایندهای شناختی خود، ازجمله توانایی آنها برای نظارت و کنترل تفکر خود اشاره دارد، این پژوهش با هدف شناسایی رابطه کارکردهای اجرایی و فراشناخت در بیماران معتاد تحت درمان نگهدارنده انجام پذیرفت. دراین راستا، 160 بیمار تحت درمان با متادون از سه مرکز مختلف در شهر سمنان سال 1402، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. افراد شرکت کننده آزمون رنگ واژه استروپ برای بررسی کارکرد اجرایی و پرسش نامه باورهای فراشناختی ولز (MCQ-30) را تکمیل کردند. پس از بررسی پایایی پرسش نامه به بررسی روایی آن با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی پرداختیم و سپس تجزیه و تحلیل داده ها از طریق همبستگی و رگرسیون چندگانه با روش گام به گام مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در بیماران تحت درمان با نگهدارنده بین زیر مقیاس های باور مثبت با نمره کارکرد اجرایی (004/0=p)، باور مثبت با زمان کارکرد اجرایی (001/0>p) ارتباط معکوس معنی دار و باور منفی با نمره کارکرد اجرایی افراد (001/0>p) رابطه مثبت و معنی داری برقرار است و زیرمقیاس های باورهای مثبت و نیاز به کنترل افکار به طور معنی داری می توانند کارکرد اجرایی را در بیماران تحت درمان نگهدارنده پیش بینی نمایند. با توجه به یافته های این پژوهش، زیرمقیاس های باور مثبت و باور منفی ارتباط معنی داری با کارکردهای اجرایی دارد و می تواند پیش بینی کننده کارکردهای اجرایی دراین افراد باشد. درک این موضوع می تواند به مداخله های متناسب با هدف بهینه سازی نتایج درمان کمک کند.کارکردهای اجرایی نقش مهمی در توانایی افراد برای برنامه ریزی، سازمان دهی و تنظیم رفتارشان ایفا می کنند، که اغلب در معتادان به مواد مخدر با مشکل مواجه می شود. با توجه به اینکه فراشناخت به آگاهی و درک فرد از فرایندهای شناختی خود، ازجمله توانایی آنها برای نظارت و کنترل تفکر خود اشاره دارد، این پژوهش با هدف شناسایی رابطه کارکردهای اجرایی و فراشناخت در بیماران معتاد تحت درمان نگهدارنده انجام پذیرفت. دراین راستا، 160 بیمار تحت درمان با متادون از سه مرکز مختلف در شهر سمنان سال 1402، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. افراد شرکت کننده آزمون رنگ واژه استروپ برای بررسی کارکرد اجرایی و پرسش نامه باورهای فراشناختی ولز (MCQ-30) را تکمیل کردند. پس از بررسی پایایی پرسش نامه به بررسی روایی آن با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی پرداختیم و سپس تجزیه و تحلیل داده ها از طریق همبستگی و رگرسیون چندگانه با روش گام به گام مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در بیماران تحت درمان با نگهدارنده بین زیر مقیاس های باور مثبت با نمره کارکرد اجرایی (004/0=p)، باور مثبت با زمان کارکرد اجرایی (001/0>p) ارتباط معکوس معنی دار و باور منفی با نمره کارکرد اجرایی افراد (001/0>p) رابطه مثبت و معنی داری برقرار است و زیرمقیاس های باورهای مثبت و نیاز به کنترل افکار به طور معنی داری می توانند کارکرد اجرایی را در بیماران تحت درمان نگهدارنده پیش بینی نمایند. با توجه به یافته های این پژوهش، زیرمقیاس های باور مثبت و باور منفی ارتباط معنی داری با کارکردهای اجرایی دارد و می تواند پیش بینی کننده کارکردهای اجرایی دراین افراد باشد. درک این موضوع می تواند به مداخله های متناسب با هدف بهینه سازی نتایج درمان کمک کند.
روایی و پایایی مقیاس خودکارآمدی دیجیتال در نمونه ایرانی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مقیاس خودکارآمدی دیجیتال در سال 2022 توسط اولفرت و اشمیت به منظور اندازه گیری شایستگی های آزمودنی در استفاده از فناوری های دیجیتالی تهیه و تدوین شد. این مقیاس مشتمل بر 25 گویه بوده و خودکارآمدی دیجیتال را در پنج بعد اندازه گیری می کند که عبارت است از: 1) سواد اطلاعات و داده؛ 2) همکاری و ارتباط؛ 3) تولید محتوای دیجیتال؛ 4) امنیت؛ 5) حل مسئله. هدف از پژوهش حاضر بررسی روایی و پایایی مقیاس خودکارآمدی دیجیتال در نمونه ایرانی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نوع پژوهش های اعتباریابی بود. پژوهش حاضر یک پژوهش کمی بود که در آن از روش های تعیین روایی و پایایی به منظور اعتباریابی مقیاس خودکارآمدی دیجیتال استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب بود که در سال تحصیلی 1401-1402 مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری این پژوهش شامل 500 نفر از دانشجویان بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه را تکمیل نمودند. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل عاملی تأییدی، تحلیل عاملی اکتشافی، آزمون KMO و بارتلت، آلفای کرونباخ، ضریب پایایی ترکیبی (CR) و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با نسخه 23 نرم افزار SPSS انجام گردید. یافته ها: پس از تأیید روایی صوری، 5 عامل با ارزش ویژه بزرگ تر 1 از طریق تحلیل عاملی اکتشافی شناسایی شد به طوری که 5 عامل به دست آمده در مجموع قادر بودند 55/70 درصد خودکارآمدی دیجیتال را تبیین کنند. تحلیل عاملی تأییدی نیز معناداری گویه های هر 5 عامل را نشان داد. همچنین ضرایب به دست آمده برای روایی همگرا، پایایی بازآزمایی، آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی همگی بالاتر از 70/0 بوده که نشان دهنده پایایی مناسب این پرسشنامه است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت مقیاس خودکارآمدی دیجیتال از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است.
تاثیر واقعیت درمانی گروهی بر اعتماد به نفس و اضطراب دانش آموزان دارای هراس اجتماعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هراس اجتماعی یکی از اختلالات بسیار ناتوان کننده است که می تواند بسیاری از جنبه های زندگی فرد را مختل سازد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر واقعیت درمانی گروهی بر اعتماد به نفس و اضطراب دانش آموزان دارای هراس اجتماعی بود. این مطالعه از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود که در جامعه پژوهش دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهرستان میبد در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ انجام گرفت، جهت نمونه-گیری در پژوهش حاضر تعداد ۲۶ نفر به شیوه در دسترس انتخاب و در دو گروه ۱۳ نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های اعتماد نفس روزنبرگ و اضطراب بک پاسخ دادند. گروه آزمایش آموزش واقعیت درمانی را در ۱۲ جلسه یک ساعته و هر هفته دوبار دریافت کردند، در حالی که گروه گواه در طول این مدت آموزشی را دریافت نکردند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و نرم افزار spss26 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که واقعیت درمانی گروهی بر اعتماد به نفس و اضطراب دانش آموزان دارای هراس اجتماعی موثر بوده و آن را بهبود بخشیده است (۰۰۱/۰>P). با توجه به یافته های پژوهش، می توان بیان نمود که واقعیت درمانی روش موثری بر افزایش اعتماد به نفس و کاهش اضطراب دانش آموزان می باشد و می تواند در مدارس مورد استفاده قرار گیرد.
مدل یابی نشانگان سندرم پیش از قاعدگی بر اساس استرس ادراک شده: با نقش میانجی تنظیم هیجان و کیفیت خواب در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۱ (پیاپی ۹۲)
۲۱۴-۲۰۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی نشانگان سندرم پیش از قاعدگی بر اساس استرس ادراک شده با نقش میانجی تنظیم هیجان و کیفیت خواب در دانشجویان دختر انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی رشت در سال 1401 بودند. در این مطالعه 250 نفر به روش در دسترس در یک نظرسنجی آنلاین شرکت کردند. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس استرس ادراک شده (PSS، کوهن و همکاران، 1983)، پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ، گراس و جان، 2003)، شاخص کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI، بایس و همکاران، 1989) و ابزار علائم غربال گری قبل از قاعدگی (PSST، استینر و همکاران، 2003) استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد استفاده شد. یافته ها نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار بود. اثرمستقیم استرس ادراک شده بر ارزیابی مجدد، سرکوبی، کیفیت خواب و سندرم پیش از قاعدگی معنادار بود. همچنین اثرمستقیم کیفیت خواب بر سندرم پیش از قاعدگی معنادار بود. نتایج نشان داد که فقط نقش میانجی کیفیت خواب در رابطه بین استرس و سندرم پیش از قاعدگی معنادار بود (05/0>P)؛ در واقع کیفیت خواب در رابطه بین استرس و سندرم پیش از قاعدگی نقش میانجی داشت. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که استرس هم به صورت مستقیم و هم به سبب تاثیری که بر کیفیت خواب دارد، نقش موثری بر افزایش سندرم پیش از قاعدگی داشت.
رابطه بین مقیاس ارتفاعی مجتمع های مسکونی و تصمیم گیری استفاده کنندگان در انتخاب آنها با روش ERP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۴)
53 - 65
حوزههای تخصصی:
افراد جامعه ی بشری به ماوا و مکانی برای زیست و ادامه حیات نیازمند هستند. امروزه مسکن به عنوان مکانی که بیشترین زمان افراد در آن سپری میشود و برای رفع نیازهای روحی و روانی افراد حائز اهمیت است، مورد توجه طراحان قرار گرفته است .پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین مقیاس ارتفاعی مجتمع های مسکونی و میزان تصمیم گیری استفاده کنندگان در انتخاب آنها انجام شده است. روش: روش پژوهش حاضر روش تحقیق ترکیبی و شبیه سازی است. امواج مغزی 12 نفر در حین انجام تکلیف در خصوص مجتمع های مسکونی، با دستگاه ERP ، 32 کاناله، مورد ثبت قرار گرفت. مؤلفه های مورد بررسی در این پژوهش F7 و F8 می باشد. یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد سطح معناداری در متغیر مقیاس ارتفاعی ساختمان (0/12) می باشد که معنی دار نمی باشد اما سطح معناداری میزان تصمیم گیری ( 0/042) کوچکتر از 0/05 می باشد، معنی دار می باشد. همچنین اثر متقابل بین مقیاس ارتفاعی ساختمان و میزان تصمیم گیری (0/21) بزرگتر از 0/05 می باشد، معنادار نمی باشد اما در مقایسه اثر بین موردی سه سطح ارتفاعی ساختمان، نتایج نشان داد که سطح معناداری (0/04 < 0/05) در مقیاس ارتفاعی ساختمان های 8 طبقه معنادار می باشد هر چند در مقیاس ارتفاعی ساختمان های 4 و 12 طبقه معنادار نمی باشد. نتیجه گیری: به لحاظ هیجانی انتخاب مجتمع 8 طبقه اولویت استفاده کنندگان در انتخاب بوده است اما به لحاظ انتخاب منطقی، ارتفاع ممیزه کافی برای انتخاب این مجتمع نبوده است.
ویژگی های روان سنجی پرسشنامه «بلوغ عقلی از منظر قرآن»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
135-146
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ساخت و بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه ای برای سنجش «بلوغ عقلی از منظر قرآن» بود. بدین منظور پس از مصاحبه با چند متخصص و بررسی آیات قرآن، یک پرسشنامه 68 سؤالی طراحی شد و بعد از تأیید روایی محتوایی توسط متخصصان، 241 دانشجو به صورت «نمونه در دسترس» انتخاب شدند و به سؤالات پاسخ دادند. روایی سازه پرسشنامه با استفاده از همبستگی خرده مقیاس ها با نمره کل و «تحلیل عاملی اکتشافی» بررسی شد و شش عامل «راستگویی و درستی»، «پیروی از منطق»، «اندیشه ورزی»، «پرهیز از گمان»، و «استقلال رأی» تأیید گردیدند. همچنین روایی پیش بین پرسشنامه نیز به تأیید رسید؛ زیرا همبستگی مثبت معناداری بین نمرات بلوغ عقلی از منظر قرآن و معدل دانشجویان وجود داشت (0.05p<). پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از روش «همسانی درونی» بررسی و تأیید شد. آلفای کرونباخ محاسبه شده برای کل پرسشنامه 913/0 و برای خرده مقیاس ها از 695/0 تا 873/0 بود. در مجموع می توان گفت: پرسشنامه «بلوغ عقلی از منظر قرآن» از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است.
بررسی تأثیر اصلاح سوگیری شناختی نسبت به چهره های غمگین بر شاخص های افسردگی، امیدواری و جهت گیری زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افسردگی به عنوان یکی از شایع ترین مشکلات سلامت روان، در عوامل متعدد بیولوژیکی و روان شناختی ریشه دارد که یکی از ریشه های اصلی شکل گیری و ماندگاری آن سوگیری های شناختی است. سوگیری های شناختی، به عنوان الگوهای انحراف از هنجار یا عقلانیت در قضاوت، در افراد افسرده در قالب سوگیری های خودمغلوب ساز و تمرکز بر نکات منفی زندگی جلوه گر می شوند. اصلاح سوگیری شناختی شامل آموزش شیوه های جدید پردازش اطلاعات برای تغییر سوگیری های پردازشی مانند توجه انتخابی و سوگیری های تفسیری است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر اصلاح سوگیری شناختی نسبت به چهره های غمگین بر شاخص های افسردگی، امیدواری و جهت گیری زندگی در دانشجویان افسرده اجرا شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه خلیج فارس در سال تحصیلی 1400-1401 و حجم نمونه شامل 40 دانشجوی پسر و دختر با افسردگی متوسط بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. به منظور تحلیل آماری داده ها، از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد و داده ها با نرم افزار SPSS-21تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد اصلاح سوگیری شناختی نسبت به چهره های غمگین باعث کاهش معنادار در میزان افسردگی، بهبود شاخص امیدواری و افزایش جهت گیری مثبت زندگی دانشجویان می شود. آموزش روش های اصلاح سوگیری شناختی معطوف به بهبود فرایندهای پردازش اطلاعات می تواند با اصلاح سوگیری های شناختی و کاهش هیجان های منفی، نقشی مؤثر در پیشگیری از اختلالات روان شناختی و بهبود شاخص های مرتبط با سلامت روان داشته باشد.
ارزشیابی ویژگی های روان سنجی سنجش تأیید-خود خودکار در دانش آموزان پسر پایه نهم مدارس دولتی شهرستان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
161 - 168
حوزههای تخصصی:
ویژگی ها و توانایی های شخصی و تأمل کردن درباره آن ها که تحت عنوان تأیید-خود یاد می شود، می تواند زمینه ساز افزایش عزت نفس، بهزیستی روان شناختی و فیزیولوژیکی، پیشرفت تحصیلی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان شود. لذا فقدان ابزار مناسب برای اندازه گیری آن در دانش آموزان، سبب شد در این پژوهش ویژگی های روان سنجی سنجش تأیید-خود خودکار هریس و همکاران (2019) در دانش آموزان مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می-باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پسر پایه نهم مدارس متوسطه شهرستان ایلام در سال تحصیلی 1401-1400 بود که تعداد 330 نفر به عنوان نمونه و با روش تصادفی خوشه ای یک مرحله ای انتخاب شدند. همبستگی به دست آمده برای روایی همگرا این ابزار با خرده مقیاس انگیزش درونی هارتر (1980) مثبت و معنی دار (05/0> p) و برای روایی واگرا با پرسش نامه افسردگی، اضطراب و استرس (21-DASS) لاویبوند و لاویبوند (1995) و خرده مقیاس انگیزش بیرونی هارتر (1980) منفی و معنی دار (05/0>p) به دست آمد. نتایج تحلیل عامل تأییدی نشان داد که الگوی سه عاملی توانایی ها، ارزش ها و روابط اجتماعی این سنجش بهترین برازش را با بار عاملی مناسب (حداقل 70/0) بود. به علاوه، نتایج مطالعه نشان دهنده برازندگی نسبت مجذور کای به درجه آزادی 21/3، مطلوب شاخص نیکویی برازش 906/0، شاخص برازش تطبیقی 944/0 و ریشه میانگین مجذورات خطای تقریب 08/0 بود. ضرایب پایایی این ابزار با استفاده از آلفای کرونباخ برای کل ابزار 93/0، و برای عوامل سه گانه به ترتیب 85/0، 82/0 و 87/0 به دست آمد.
مقایسه کارکردهای خانوادگی و تنیدگی والدینی مادران کودکان بیش فعال و سالم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی کارکردهای خانوادگی و تنیدگی والدینی مادران دارای کودک با اختلال نقص توجه/ بیش فعالی از طریق مقایسه ویژگی های آنان با گروهی از مادرانی که فاقد چنین کودکی هستند اجرا شده است. به همین منظور با استفاده از روش توصیفی علی - پس رویدادی از جامعه آماری مادران مراجعه کننده به مرکز مشاوره احیا در شهر رشت در سه ماهه اول سال 1402، 60 نفر (30 مادر دارای کودک با اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و 30 مادر فاقد کودک با اختلال نقص توجه/بیش فعالی) به صورت نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس انتخاب شدند. دو گروه از لحاظ سن مادر، تحصیلات مادر، شغل مادر و جنسیت کودک همتا سازی شده اند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه های استاندارد سنجش عملکرد خانواده اپشتاین و همکاران، (1950) و تنیدگی والدینی آبیدین (1990) بود. داده ها با استفاده از آزمون t برای مقایسه میانگین دو گروه مستقل در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که میانگین کارکردهای خانوادگی (05/33 t= ، 01/0) و تنیدگی والدینی (54/29 t= ، 01/0) مادران دارای کودک دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی به طور معناداری بیشتر از میانگین کارکردهای خانوادگی و تنیدگی والدینی (قلمرو کودک، قلمرو والد و تنیدگی کل) مادران فاقد کودک با اختلال نقص توجه / بیش فعالی بوده است.
ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه منابع استرس دوره دانشجویی در یک نمونه از جمعیت دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
105 - 91
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل پیچیدگی جوامع، عوامل زیادی موجب زمینه سازی استرس به خصوص زمانی که دانش آموزان از دوران مدرسه به دوران دانشجویی انتقال می یابند، به جهت قرار گرفتن در یک محیط جدید در برابر استرس آسیب زا هستند. بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه منابع استرس دوره دانشجویی(PSSI)، یعنی پایایی، روایی، تایید ساختارعاملی آن در جمعیت دانشجویی دانشگاه بود. پرسشنامه منابع استرس دوره دانشجویی، یک پرسشنامه خودسنجی43 ماده ای است و دارای پنج خرده مقیاس: تحصیلی، محیط یادگیری، فرهنگ محیط دانشگاهی، بین فردی و شخصی است. 345 دانشجو به روش نمونه گیری در دسترس و طبق فرمول تعیین حجم نمونه کوکران کوکران شدند و مقیاس استرس زندگی دانشجویی را تکمیل کردند. به منظور تعیین اعتبار سازه از روش تحلیل عاملی، برای تعیین همسانی درونی از ضرایب آلفای کرونباخ استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها، پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای پنج مقیاس: تحصیلی، محیط یادگیری، فرهنگ محیط دانشگاهی، ارتباط بین فردی و شخصی به ترتیب 80/0، 82/0، 80/0، 78/0 و 88/0 به دست آمد. روایی همگرا از طریق همبستگی PSSI با نمره حاصل از پرسشنامه استرس دوران دانشجویی گادزلا برآورد شد که همبستگی بین نمره کل دو آزمون64/0 به دست آمد که از لحاظ آماری معنادار است( 05/0>P ). روایی سازه PSSI نیز از طریق تحلیل عاملی تایید بررسی و اصلاح شدمجموع می توان نتیجه گرفت مقیاس استرس دانشجویی ابزاری روا و پایا برای سنجش استرس دوران دانشجویی است.
Investigating the Mediating Role of Experiential Avoidance in the Relationship between Stress, Mindfulness, and Binge eating in Obese People(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: This study aimed to investigate the relationship between stress, mindfulness, and binge eating in obese people with mediating role of experiential avoidance. Method: The current research was of quantitative type with correlational method. The statistical population included all overweight and obese people in the city of Karaj in 2019, and 414 people were selected as research samples through convenience sampling method. Data were collected by calculating participants' body mass index, Acceptance and Action Questionnaire (Bond et al,2011), Harry's stress questionnaire (2005), five-factor mindfulness questionnaire (Baer et al,2004), and binge eating scale (Gormally et al,1982). Collected data were analyzed using structural equation modeling in Amos software. Results: Stress and mindfulness are known variables in clinical interventions for people with binge eating problems but choosing the strategic and practical variable of experimental avoidance as a mediator between these categories and overeating confirmed these variables' theoretical and practical value. This research highlighted the role of experiential avoidance as a powerful and effective variable in the outcome of individual and social measures in the management and planning to correct overeating behavior in obese people.
شناسایی تهدیدها و فرصت های دورکاری زوج های هر دو شاغل در ایام شیوع کرونا
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بحث در مورد دورکاری و قرنطینه خانگی زوج های هر دو شاغل در ایام کرونا و مطالعه تجارب زیسته آن ها می تواند نقش مؤثری در شناخت و توسعه ادبیات اشتغال زوج های هر دو شاغل به ویژه اشتغال زنان به صورت دورکاری ایفا نماید؛ لذا هدف از پژوهش حاضر شناسایی تهدیدها و فرصتهای دورکاری زوج های هر دو شاغل در ایام شیوع کرونا بود. روش پژوهش: مطالعه حاضر از نوع کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی بود. جامعه آماری شامل زوج های دورکار هردوشاغل بود به مراکز مشاوره شهر کرمان مراجعه کرده بودند. از این میان به روش نمونه گیری هدفمند در دسترس با زوجین مصاحبه صورت گرفت و مصاحبه ها تا رسیدن به حد اشباع نظری ادامه یافت. داده های کیفی از روش پدیدارشناسی توصیفی و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد. سپس تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا صورت گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل محتوای داده های گردآوری شده از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته نشان داد که تجربه زیسته زوجین هردو شاغل شامل دو مضمون فرعی تهدیدها و فرصت ها بوده که مضمون فرعی فرصت ها به مقولات زیر تقسیم می شود: کاهش زمان تلف شده، انعطاف پذیری در اختصاص دادن زمان، افزایش قابلیت برنامه ریزی، آسودگی خاطر به علت نبود نظارت مستقیم، صرفه جویی در هزینه ها، استقلال بیش تر، کاهش استرس و کاهش فرسودگی و خستگی. همچنین، مضمون فرعی تهدیدها دربرگیرنده مقولات زیر بود: اهمال کاری، عدم تمرکز بر روی کار، عدم تمرکز بر رابطه زناشویی، انزوای اجتماعی، ابهام در مسئولیت ها، کاهش انگیزه برای کار، کاهش بهره وری کاری، کاهش بازده کارهای گروهی، ابهام در نقش ها، ابهام در زمان مختص مسئولیت ها، کاهش پیوند اجتماعی و حمایت اجتماعی ادراک شده. نتیجه گیری: در نهایت با توجه به نتایج، راهکارهایی در حوزه های پژوهش، مدیریت و خانواده ارائه شد.
ارائه مدل ساختاری خوردن هیجانی در افراد مبتلا به چاقی بر اساس خودتنظیمی با نقش میانجی پردازش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف، ارائه مدل ساختاری خوردن هیجانی در افراد مبتلا به چاقی بر اساس خودتنظیمی با نقش میانجی پردازش هیجانی انجام گرفت. روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه افراد مبتلا به چاقی شهر تهران در سال 1397 بودند، که از میان آن ها، تعداد 378 نفر با روش نمونه گیری مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: خوردن هیجانی داچ (1986)، خودتنظیمی کری و همکاران (2004) و پرسشنامه پردازش هیجانی باکر و همکاران (2010). به منظور پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که بین خودتنظیمی با خوردن هیجانی اثر مستقیم و منفی وجود دارد. بین خودتنظیمی با پردازش هیجانی اثر غیرمستقیم و مثبت وجود دارد و بین پردازش هیجانی با خوردن هیجانی اثر غیرمستقیم و منفی وجود دارد. بنابراین از نتایج می توان چنین استنباط کرد که خودتنظیمی بر خوردن هیجانی با نقش میانجی پردازش هیجانی در افراد مبتلا به چاقی تاثیر دارد. لذا توجه به متغیرهای مذکور در پیشگیری و طراحی درمان های مناسب تر به پژوهشگران و درمانگران یاری می رساند.
اثربخشی طرحواره درمانی بافتاری بر تنظیم هیجان و نشانه های جسمانی دردناک افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی: مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب اجتماعی با اضطراب شدید از موقعیت های اجتماعی مشخص می شود که احتمال دارد فرد مورد ارزیابی دیگران قرار گیرد. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بافتاری بر تنظیم هیجان و نشانه های جسمانی دردناک افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. روش : طرح پژوهش حاضر مطالعه تک آزمودنی A-B بود. جامعه آماری شامل همه افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی شهر مشهد در سال ۱۴۰۰ بود، که ۱۲ نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس طرحواره درمانی بافتاری طی ۱۶ جلسه ۱ ساعته و به صورت هفته ای یک بار برای ۱۲ آزمودنی اجرا شد. در این پژوهش از پرسشنامه تنظیم هیجان (۲۰۰۳) و مقیاس آنالوگ بصری (۱۹۲۱) استفاده شد. آزمودنی ها در مرحله خط پایه، جلسات ۴، ۸، ۱۲ و ۱۶ و پیگیری ۳ ماهه به پرسشنامه ها پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از تحلیل دیداری، درصد بهبود، شاخص تغییر پایا و اندازه اثر ناهمپوش استفاده شد. یافته ها: درصد بهبود (>۲۵%)، شاخص تغییر پایا (>۱/۹۶) و درصد داده های غیرهمپوش (>۷۵) نشان دهنده تأثیر معنادار درمان در افزایش ارزیابی مجدد همه آزمودنی ها (به جز آزمودنی ۱۲)، کاهش فرونشانی ابراز همه آزمودنی ها و کاهش نشانه های جسمانی دردناک همه آزمودنی ها (به جز آزمودنی ۷) بود. درصد بهبود پیگیری نشان داد مداخله در افزایش ارزیابی مجدد و کاهش فرونشانی ابراز و نشانه های جسمانی دردناک مؤثر بوده است. نتیجه گیری: براساس یافته ها طرحواره درمانی بافتاری با اصلاح ذهنیت ها و روش های موج سوم، در بهبود تنظیم هیجان و کاهش نشانه های جسمانی دردناک مؤثر بود؛ لذا می توان طرحواره درمانی بافتاری را به عنوان مداخله ای مناسب برای اختلال اضطراب اجتماعی پیشنهاد نمود.