فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۴۸۱ تا ۶٬۵۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: معماری تنها ساختن ساختمانی بی جان نیست زیرا مسکن، اولین محیط ساخته شده مرتبط با انسانها است. واژه "انسان" باعث می شود که کار طراحان، روانشناسان و پزشکان، با یکدیگر مشابه باشد. نظریه هرم نیازهای اساسی آبراهام مازلو، یکی از نظریه های روانشناسی مرتبط با تکامل انسانی است. با توجه به آن سلامتی به عنوان یکی از نیازهای اولیه برای هر فرد می باشد. هدف از این پژوهش ارائه راهکاری موثر در جهت ارتقای سلامت انسان ها و حرکت به سوی غایت نهایی نظریه مازلو می باشد. همچنین به منظور دستیابی به اهداف، رویکرد سالوتوژنیک به عنوان پلی در جهت ارتباط بین سلامتی و محیط انسان ساخت وارد عمل می شود . روش: از این رو، برای کسب نتایج مطلوب، در این پژوهش از روش ترکیبی استفاده شده است، به طوریکه، با تکنیک افتراق معنایی و تحلیل محتوا، تفکیک مولفه ها صورت گرفته است و به منظور استفاده از تکنیک پیمایش، به عنوان نمونه مورد بررسی، محله قدوسی غربی واقع در منطقه (1) شهرستان شیراز، انتخاب شده است. یافته ها: سپس با استفاده از نرم افزار SPSS، ترجیحات کاربران مشخص گردیده و عواملی موثر در ارتقای سلامتی به صورت اولویت بندی مشخص شده است . نتیجه گیری: با توجه به نتایج و بررسی های انجام شده، مولفه های حس انسجام و نظریه مازلو با یکدیگر مرتبط اند و می توان با طراحی سالوتوژنیک به بهبود وضعیت جسمانی و روانی افراد ساکن در محله کمک نمود. از این رو به منظور بهبود وضعیت سلامتی افراد ساکن در محله قدوسی غربی، راهکارهایی در جهت بهبود بیماری هایی چون: ( تپش قلب، کمبود (ویتامین -د)، سردرد، بیماری های مفصلی و...) اعم از: (طراحی با سیرکولاسیون مهیج طولانی، افزایش نور روز و...) ارائه شده است.
ارائه مدل علی ویژگی های شخصیتی بر رعایت پروتکل های مقابله با کرونا، نقش واسطه ای عمل به باورهای دینی و ارزیابی تهدید در دانش آموزان دختر متوسطه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری کرونا در سال 2019 آغاز شد و مؤثرترین راه جلوگیری از شیوع آن، رعایت پروتکل های بهداشتی است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علی ویژگی های شخصیتی بر رعایت پروتکل های مقابله با کرونا، نقش واسطه ای عمل به باورهای دینی و ارزیابی تهدید انجام شده است . روش: در این مطالعه توصیفی- همبستگی، 353 نفر از دانش آموزان دختر متوسطه دوم ناحیه یک شهر شیراز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. سپس با استفاده از پرسشنامه های شخصیت نئو، باورهای دینی معبد، رعایت پروتکل های بهداشتی و ارزیابی تهدید محقق ساخته، داده ها جمع آوری و با استفاده از نرم افزار AMOS نسخه 21 و روش تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج، نشان دادند که متغیرهای ارزیابی تهدید، عمل به باورهای دینی و مؤلفه وجدان گرایی، اثر مستقیم و معناداری بر رعایت پروتکل های بهداشتی داشتند. همچنین باوجدان بودن و توافق جویی از طریق عمل به باورهای مذهبی، اثر مثبت و غیرمستقیم بر رعایت پروتکل ها داشته، ولیکن گشودگی به تجربه اثر منفی و غیرمستقیم (P≤0/01) . نتیجه گیری: مشخصه های مدل برازش شده پیش بینی رعایت پروتکل های بهداشتی ، بر اساس متغیرهای برون زای شخصیت باوجدان بودن، دین باوری و ادراک تهدید، دارای برازندگی مناسب بود. همچنین این برازش مدل، برای متغیرهای برون زای شخصیت باوجدان بودن، توافق پذیری و گشودگی به تجربه و متغیر واسطه ای عمل به باورهای دینی، تأیید شد.
نقش واسطه ای اضطراب زبان در رابطه بین خلاقیت و هوش هیجانی با یادگیری زبان انگلیسی در دانش آموزان دو زبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یادگیری زبان انگلیسی بمنظور برقراری ارتباط ملت ها با یکدیگر و نیز مبادله های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی در قرن حاضر بیش از پیش در کانون توجه قرار گرفته است. بنابراین، این پژوهش نقش واسطه ای اضطراب زبان در رابطه بین خلاقیت و هوش هیجانی با یادگیری زبان انگلیسی در دانش آموزان دوزبانه را مورد بررسی قرار داد. مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع همبستگی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان پسر دوزبانه ترکمن بودند که توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص ضریب 20 برای هر متغیر، 280 دانشآموز بهعنوان نمونه به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند و به پرسش نامه های هوش هیجانی شاته و همکاران (1998)، خلاقیت عابدی (1372)، اضطراب زبان هورویتز و هورویتز (1985) پاسخ دادند. برای سنجش یادگیری زبان انگلیسی از نمره پایان ترم دانش آموزان استفاده شد. داده های بدست آمده با آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار های 24SPSS و23Amos مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازندگی خوبی برخوردار هستند. خلاقیت و هوش هیجانی افزون بر اثرات مستقیم مثبت می توانند با واسطه گری اضطراب زبان به طور غیرمستقیم بر یادگیری زبان انگلیسی اثر بگذارند. بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان با تدوین برنامه هایی برای افزایش هوش هیجانی و خلاقیت اضطراب زبان را کاهش داده و به این ترتیب یادگیری زبان افزایش یابد.
تدوین مدل ساختاری بهزیستی ذهنی بر اساس سرزندگی تحصیلی و خودناتوان سازی تحصیلی با میانجیگری ادراک نوجوان از شیوه های تربیتی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل ساختاری بهزیستی ذهنی دانش آموزان بر اساس سرزندگی تحصیلی و خودناتوان سازی تحصیلی با میانجیگری ادراک نوجوان از شیوه های تربیتی والدین و با روش تحلیل مسیر انجام گرفت. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر در سال تحصیلی 99-1400 ناحیه 1 و 2 شهر اراک بود که در دوره دوم متوسطه مدارس دولتی رشته های ریاضی، تجربی و انسانی تحصیل می کردند و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. تعداد افراد نمونه با در نظر گرفتن احتمال افت و نقص در تکمیل پرسشنامه ها، در نهایت 719 دانش آموز در نظر گرفته شد. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده، خود ناتوان سازی تحصیلی(ASHS) ﺷﻮﯾﻨﮕﺮ و اﺳﺘﯿﻨﺴﻤﺮ ﭘﻠﺴﺘﺮ ، بهزیستی ذهنی(SWS) کییز و ماگیار و جین ادراک نوجوان از شیوه های تربیتی والدین(pops) رابینز بود. داده های به دست آمده با روش مدل معادلات ساختاری از نوع متغییر مکنون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد سرزندگی و خودناتوان سازی تحصیلی بر بهزیستی ذهنی و ادراک نوجوان از شیوه های تربیتی والدین اثر مستقیم و معناداری دارند. همچنین اثر مستقیم متغیر میانجی بر بهزیستی ذهنی تایید شد. نتایج نشان داد که مدل ساختاری بهزیستی ذهنی دانش آموزان براساس سرزندگی و خودناتوان سازی تحصیلی با میانجیگری ادراک نوجوان از شیوه های تربیتی والدین، بهترین مدل برازش یافته با شاخص های برازش بکار رفته جهت استفاده در مدارس و مراکز به منظور افزایش بهزیستی ذهنی و سلامت روان می باشد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر سرمایه روان شناختی و خود تنظیمی هیجانی در زوجین نابارور
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر سرمایه روان شناختی و خود تنظیمی هیجانی در زوجین نابارور بود. این پژوهش در قالب یک پژوهش نیمه آزمایشی با گروه گواه و در چهارچوب یک طرح پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایشی و گواه اجرا شد. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه زوجین نابارور ساکن شهر تهران در سال 1400 را تشکیل دادند وحجم نمونه 32 زوج ناباور به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (16 زوج) و کنترل (16 زوج) جایگزین شدند. در این پژوهش از پرسشنامه های سرمایه روانشناختی لوتانز(2007)وخود تنظیمی هیجان گرتز و روئمر(2004) استفاده گردید و مداخله طرحواره درمانی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای در گروه آزمایش انجام گردید. داده های پژوهش با استفاده آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری(مآنکوا) مورد تحلیل قرارگرفت. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که طرحواره درمانی در سطح (01/0> P، 45/2830F=) بر سرمایه روان شناختی و خود تنظیمی هیجانی درزوجین نابارور در مرحله پس آزمون اثرمعناداری داشته است. بنابراین با عنایت به معنی دارشدن فرضیه این پژوهش می توان نتیجه گرفت که در این پژوهش، طرحواره درمانی توانسته است موجب افزایش سرمایه روان شناختی و خود تنظیمی هیجانی در زوجین نابارورشهر تهران گردد.
پیش بینی رضایت جنسی بر اساس کمرویی و بلوغ عاطفی در زنان متأهل
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش پیش بینی رضایت جنسی بر اساس کمرویی و بلوغ عاطفی در زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر یزد است. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت و روش از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه زنان متأهل که به مراکز بهداشت شهر یزد مراجعه می کنند، بوده است. نمونه آماری شامل 120 نفر از زنان متأهل بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و از طریق توزیع پرسشنامه رضایت جنسی لارسون، پرسشنامه بلوغ عاطفی سینک و بهارگاوا و پرسشنامه کمرویی استنفورد موردسنجش قرار گرفتند. داده های گردآوری شده در دو سطح آمار توصیفی از (میانگین و انحراف معیار) و در سطح آمار استنباطی از (ضریب همبستگی و رگرسیون) چندمتغیره به روش همزمان استفاده شد. رضایت جنسی در زنان متأهل بر اساس کم رویی و بلوغ عاطفی آن ها قابل پیش بینی است.
Comparison of life satisfaction and hoping in mothers of children with special learning disabilities, autism spectrum disorders and normal(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to compare the life satisfaction and hoping in mothers of children with special learning disabilities, autism spectrum disorders, and normal. Methods: The present research method was causal-comparative. The statistical population of was mothers of fifth and sixth-grade children in the north of Tehran, whose children, according to expert diagnosis, had a special learning disability and autism spectrum disorder, and mothers were selected from a normal group too. Finally, the sample of 90 people (30 people in each group) was selected by non-probabilistic and purposeful sampling method. The tools used were Snyder's Hoping Scale and Huebner's Life Satisfaction Multidimensional Scale. Results: The results showed that the mean score of hoping in mothers with autistic children was lower than that of mothers with disability and normal children (p<0.01), and the mean life satisfaction score of mothers with normal children was higher than that of mothers with autism children (p<0.01). Also, the mean score of hoping and life satisfaction of mothers with specific learning disability children was more than mothers with autism children (p<0.01). Conclusion: The relatively low level of hoping and life satisfaction in mothers of children with autism spectrum need more attention and arrangements which is very important for their psycho-social empowerment
Comparison of Impulsivity, Sleep Disorder and Suicidal Thoughts In people with and without Marijuana Dependence(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to compare impulsivity, sleep disorder, and suicidal thoughts in marijuana users and non-users. The present study was a comparative causal study. The statistical population of this study included students consuming marijuana as well as non-consuming students at the University of Gilan. Fifty male students consuming marijuana in the age group of 18 to 33 years were selected by purposive and snowballs sampling, and 50 non-consuming students were selected and placed in the other group. Participants completed the Bart (1995) Impulse Scale, the Pittsburgh Sleep Quality Index (1989), and the Beck Suicide Thought Scale (1961), respectively. Data were analyzed using multivariate analysis of variance, chi-square test, and independent t-test with SPSS-22 software. The results showed that marijuana users scored higher on all three subscales of impulsivity, i.e., cognitive, motor, and unplanned impulsivity, and showed a significant difference with the non-consumer group. In terms of sleep disorders, marijuana abusers in six subscales out of seven subscales, i.e., mental quality, sleep delay, sufficient sleep, sleep disorders, hypnotic drug, and daily sleep disorders, a significant difference with the non-consumer group. Moreover, in the suicidal ideation scale, people with marijuana abuse had a higher mean score on the Beck suicidal thoughts scale. Conclusion: The research findings can be used in designing therapeutic interventions for people addicted to marijuana.
The Effectiveness of Filial Therapy on the Primary Maladaptive Schema of Children with Cancer (Single Subject Design)
حوزههای تخصصی:
This research purposed to determine the effectiveness of filial therapy on the early maladaptive schemas of children with cancer. The research method is a quasi-experimental single-subject A-B-A type. The sample individuals were three children with cancer in the 8-13 age range along with their mothers, who were referred to Dr. Sheikh Hospital in Mashhad and were selected by purposive sampling method. The subjects were in the therapeutic process of filial therapy for 8 sessions individually. The Schema Inventory for Children (SIC), was administered to the sample individuals before and after the treatment. The clinical outcomes were compared before and after the intervention, and the obtained information was analyzed based on eye diagrams, effect size, and recovery rate. The results indicated that the treatment is effective in improving the early maladaptive schemas of children with cancer. The obtained effect size for the domains of abandonment, abuse, defectiveness, vulnerability, and unrelenting standards was 3.57, 6.81, 6.06, 5.34, and 3.30, respectively. According to the results of the research, it can be said that filial therapy is effective in the early maladaptive schemas of children with cancer and can be used clinically.
طراحی الگوی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اساس اسلام(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
46-58
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: پژوهش های داخلی و خارجی متعددی درباره درمان روان شناختی مبتنی بر پذیرش و تعهد انجام شده و اثربخشی آن را تأیید کرده است؛ اما امروزه با مشخص شدن نقش مذهب بیماران در درمان اختلالات روانی، مطالعات مذهبی-روان شناختی که به بررسی نقش مذهب افراد در درمان آنان می پردازد در سطح جهانی افزایش یافته است؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اساس مفاهیم اسلامی برای به کارگیری در فرایند درمان افراد مسلمان با باورهای مذهبی بود. روش کار: به منظور بررسی چگونگی الگوی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اساس مفاهیم اسلامی با بهره گیری از روش کیفی نظریه داده بنیاد (متنی)، مفاهیم نظری رویکرد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در قرآن کریم، تفسیر المیزان و اصول کافی واکاوی شد و با تبادل نظر با متخصصان علوم روان شناسی و متخصصان علوم اسلامی، مفاهیم موجود در متون اسلامی که با مفاهیم نظری رویکرد یادشده قرابت معنایی و مفهومی داشت، انتخاب و تعریف شد و در ادامه مفاهیم به دست آمده در دو مرحله باز و محوری کدگذاری شد و در مرحله سوم با اجرای کدگذاری انتخابی، مقوله های اصلی استخراج و ارتباط بین آنها مشخص شد. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: در این پژوهش الگوی پذیرش و تعهد بر اساس مفاهیم اسلامی طراحی و ارائه شد. این الگو از دو قسمت فرایندهای سلامت روانی که نشان دهنده قلب سلیم و فرایندهای آسیب روانی که نشان دهنده قلب مریض است تشکیل شده است. نتیجه گیری: درمانگران با استفاده از الگوی اسلامی ارائه شده در این پژوهش می توانند نتایج اثربخش تری در درمان اختلالات روانی در بین بیماران مسلمان در کشورهای اسلامی به دست آورند.
مقایسه اثربخشی درمان ذهن آگاهی مثبت محور و درمان شناختی رفتاری برتنظیم هیجانی دانشجویان افسرده دانشکده توانبخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
273 - 285
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر درمان گروهی ذهن آگاهی مثبت محور و درمان گروهی شناختی رفتاری بر افزایش تنظیم شناختی هیجانی دانشجویان افسرده دانشکده توانبخشی دانشگاه جندی شاپور اهواز تدوین گردیده است. این پژوهش در یک طرح نیمه-آزمایشی، و طی یک کارآزمایی کنترل شده تصادفی سه گروهی (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) پژوهشی سه مرحله ای با طرح پیش پس آزمون و پیگیری اجرا گردید. از میان جامعه آماری کلیه ی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده توانبخشی دانشگاه جندی شاپور شهر اهواز (1400-1399)، تعداد 30 نفر از دانشجویان افسرده بر اساس معیارهای ورود به پژوهش به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی و مساوی در دو گروه آزمایش(تحت برنامه درمان گروهی ذهن آگاهی مثبت محور10=n و تحت برنامه درمان گروهی شناختی رفتاری 10=n طی 12 جلسه گروهی) و گروه کنترل(10=n: در این بازه زمانی مداخله ای دریافت نکرد) گمارده شدند. کلیه شرکت کنندگان پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران(۲۰۰۱) را درهر سه گروه قبل وبعدازمداخله و یک ماه بعد از مداخله تکمیل کردند. نتایج روش آماری تحلیل واریانس مکرر نشان داد که در مقایسه دو گروه درمانی ذهن آگاهی مثبت محور و شناختی رفتاری درمانی در نمرات تنظیم هیجان در پس آزمون و پیگیری در مقایسه با پیش آزمون تفاوت معناداری وجود نداشت و هیچ کدام از درمان ها تاثیر معناداری بر این مؤلفه نداشته اند(05/0<p). همچنین یافته ها نشان داد که دو گروه آزمایش درمان گروهی ذهن آگاهی مثبت محور و شناختی رفتاری درمانی نسبت به گروه کنترل بر افزایش تنظیم شناختی مثبت وکاهش تنظیم شناختی منفی دانشجویان تأثیر معناداری وجود داشت (01/0>p). طبق نتایج این پژوهش، درمان گروهی ذهن آگاهی مثبت محور و شناختی رفتاری درمانی روش موثری برای افزایش تنظیم شناختی مثبت و کاهش تنظیم شناختی منفی در درمان افراد مبتلا به افسردگی است.
رابطه اضطراب صفت و شفافیت عاطفی با نشانه های افسردگی در دانشجویان: نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه اضطراب صفت و شفافیت عاطفی با نشانه های افسردگی در دانشجویان با نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی بود. روش پژوهش، توصیفی_همبستگی به روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی1400- 1399 بودند(12000N=) که از بین آنها 249 نفر که نمره 14و بالاتر را در پرسشنامه افسردگی بک داشتند به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل ویراست دوم مقیاس افسردگی بک(BDI، بک، 1996)، سیاهه اضطراب حالت-صفت اشپیل برگر(STAI-X، اشپیل برگر،1970)، مقیاس رگه های فراخلقی(TMMS، سالووی و همکاران، 1995) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی(CFS وندر و والپ،2010) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها نشان داد که مدل از برازش خوبی برخوردار بوده و بین اضطراب صفت و شفافیت عاطفی با نشانه های افسردگی رابطه معنی داری وجود دارد(01/0>p) و علاوه بر این اضطراب صفت و شفافیت عاطفی با میانجیگری انعطاف پذیری شناختی اثر غیر مستقیم منفی و معنی داری (01/0>p) بر نشانه های افسردگی در دانشجویان داشتند. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که اضطراب صفت و شفافیت عاطفی به شیوه های مستقیم و غیر مستقیم نشانه های افسردگی در دانشجویان را تحت تاثیر قرار می دهند و نقش پویایی در نشانه های افسردگی ایفا می کنند.
نقش نارسایی هیجانی در پیش بینی شکست عاطفی با میانجی گری تفکرات غیرمنطقی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی تفکرات غیرمنطقی در رابطه نارسایی هیجانی و شکست عاطفی دانشجویان صورت گرفت. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه زنجان در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ تشکیل دادند که از بین آنها تعداد ۳۵۲ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه ضربه عشق راس (LTI) (۱۹۹۹)، مقیاس نارسایی هیجانی تورنتو (TAS) (۱۹۹۴) و پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز (۴۰- IBQ) (۱۹۸۶) بود. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. تحلیل داده ها نشان دادند که اثرمستقیم نارسایی هیجانی بر شکست عاطفی و تفکرات غیرمنقطی دانشجویان در سطح ۰۱/۰ معنادار است. به علاوه، اثرمستقیم تفکرات غیرمنطقی بر شکست عاطفی معنادار بود (۰۱/۰>P). همچنین نارسایی هیجانی از طریق تفکرات غیرمنطقی بر شکست عاطفی دانشجویان دارای اثر غیرمستقیم است. بر مبنای نتایج فوق، تفکرات غیرمنطقی دانشجویان در پیش بینی شکست عاطفی براساس نارسایی هیجانی از برازندگی مطلوبی برخوردار است.
تبیین تفاوت پیشرفت تحصیلی بر اساس نیمرخ های انگیزش تحصیلی دانشجویان کارشناسی ارشد استعداد درخشان و عادی دانشگاه تبریز: رویکرد فرد – محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
131 - 155
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نیمرخ های انگیزش تحصیلی دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد استعداد درخشان و عادی دانشگاه تبریز با استفاده از تحلیل مبتنی بر فرد و همچنین تبیین تفاوت پیشرفت تحصیلی دانشجویان با توجه به این نیمرخ ها صورت گرفته است. روش این پژوهش، توصیفی و از نوع پیمایشی بود. بر اساس جدول مورگان تعداد 260 نفر از دانشجویان (130نفر استعداد درخشان و 130 نفر عادی) دانشگاه تبریز انتخاب شدند که مقیاس انگیزش تحصیلی AMS والرند (1992) استفاده شده و معیار پیشرفت تحصیلی نیز معدل ترم قبل دانشجویان در نظر گرفته شده است. برای تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار 21SPSS از روش تجزیه خوشه ای سلسله مراتبی و تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA) و تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) بهره گرفته شد. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل خوشه ای، سه خوشه انگیزشی در دانشجویان عادی: 9/36درصد در خوشه کمیت بالا(انگیزش درونی و بیرونی بالا و بی انگیزشی پایین)؛ 9/46 درصد در کمیت متوسط(سطوح متوسط در هر سه خوشه)؛ 2/16 درصد در کمیت پایین (انگیزش درونی و بیرونی پایین و بی انگیزشی بالا) و در دانشجویان استعداد درخشان 6/44درصد در خوشه کمیت بالا(انگیزش درونی و بیرونی بالا و بی انگیزشی پایین)؛ 6/44 درصد در کمیت متوسط(سطوح متوسط در هر سه خوشه)؛ 8/10 درصد در کمیت پایین (انگیزش درونی و بیرونی پایین و بی انگیزشی بالا) قرار گرفتند. همچنین یافته های پژوهش حاکی از عدم وجود تفاوت پیشرفت تحصیلی دانشجویان با استعداد و عادی در خوشه های انگیزشی می باشد
پیش بینی پیمان شکنی زناشویی بر اساس مرزبندی زناشویی و میزان رضایت زناشویی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی پیمان شکنی زناشویی براساس مرزهای زوجینی و میزان رضایت زناشویی بود. پژوهش به شیوه توصیفی همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را زنان و مردان 20 تا 55 سال متأهل عضو شبکه های اجتماعی مجازی شهر قم تشکیل می دهند که بنابر سرشماری سال 1402، 724358 نفرند که از این جامعه تعداد 384 نفر براساس فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری خوشه ای و طبقه ای نسبی نمونه گیری شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مرزهای زوجینی هوشیاری و همکاران (1399)، پرسشنامه میزان رضایت زناشویی کانزاس (1986)، پرسشنامه پیمان شکنی زناشویی زارعی و همکاران (1401) استفاده شد. نتایج ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه های مرزهای زوجینی (94/0 = α)، میزان رضایت زناشویی (92/0 = α) و پیمان شکنی زناشویی (80/0 = α) به دست آمد که نتایج گویای پایایی مناسب ابزارهاست. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های تحقیق، افزون بر شاخص های آمار توصیفی از جمله میانگین و انحراف استاندارد از آزمون های آمار استنباطی مانند آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss-26 صورت پذیرفت. تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد بین مرزهای زوجینی با پیمان شکنی زناشویی (61/0- = r) و میزان رضایت زناشویی با پیمان شکنی زناشویی (42/0- = r) رابطه منفی و معناداری وجود دارد (01/0 < sig). نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که مرزهای زوجینی و میزان رضایت زناشویی می توانند پیمان شکنی زناشویی را پیش بینی کنند (01/0p < ، 69/101 = (381، 2) F). مجذور ضریب همبستگی چندگانه 35/0 = 2 R می باشد که نشان می دهد متغیرهای پیش بین می توانند 35 درصد از تغییرات متغیر پیمان شکنی زناشویی را تبیین کنند. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد برای کاهش پیمان شکنی زناشویی باید روی مرزهای زوجینی و میزان رضایت زناشویی زوجین برنامه ریزی شود.
اثربخشی رویکرد مبتنی بر توانمندی بر خودکنترلی و تنظیم هیجان زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زندگی پس از طلاق برای بسیاری از افراد نا ممکن به نظر می رسد. بعد از طلاق و جدایی از همسر تازه همه چیز شروع می شود. زنان از روز طلاق به بعد احساسات جدید منفی یا مثبتی را تجربه خواهند کرد. لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رویکرد مبتنی بر توانمندی بر خودکنترلی و تنظیم هیجان زنان مطلقه بود. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش بر اساس طرح پژوهش و شیوه انجام، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون (با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه) بود. جامعه آماری به کار رفته در پژوهش حاضر شامل کلیه زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روان درمانی منطقه 7 تهران در سال 1401 بود و از بین این افراد با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش بسته رویکرد مبتنی بر توانمندی بر اساس پروتکل تهیه شده توسط Darbani & Parsakia (2022) اجرا شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان Gross & John (2003) و پرسشنامه خودکنترلی Tangney et al. (2004) بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد. با توجه به مقدار F و سطح معناداری مقدار به دست آمده در متغیر تنظیم هیجان (56/7 = F و 002/0 = P) و خودکنترلی (91/6 = F و 002/0 = P) می توان نتیجه گرفت که متغیر مستقل (رویکرد مبتنی بر توانمندی) به شکل معناداری باعث تغییر در متغیرهای وابسته (تنظیم هیجان و خودکنترلی) شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از اجرای رویکرد مبتنی بر توانمندی بر گروه آزمایش بود. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد تأثیرات ناشی از رویکرد مبتنی بر توانمندی بر متغیرهای پژوهش پایدار بود. بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری نمود که رویکرد مبتنی بر توانمندی بر تنظیم هیجان و خودکنترلی زنان مطلقه مؤثر بود. از این رو، پیشنهاد می شود متخصصین از فنون این رویکرد در کار خود بهره مند شوند.
ساخت پرسشنامه اولیه موفقیت امام جماعت براساس منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ساخت پرسشنامه اولیه موفقیت امام جماعت مسجد براساس منابع اسلامی انجام شد. بر این اساس روش پژوهش، روش تحلیل محتوا و روش پیماشی بود که پنجاه نفر از ائمه جماعت موفق به صورت تصادفی با روش خوشه ای انتخاب شدند. برای بررسی روایی محتوا، مؤلفه ها و گویه های پرسشنامه از نظر شش نفر از کارشناسان متخصص در نماز و تبلیغ و کارشناسان روان شناسی استفاد شد که محاسبه ضریب کندال نشان دهنده میزان توافق کارشناسان خبره در مورد موافقت گویه ها با مستندات اسلامی و نحوه دلالت آنهاست. جهت محاسبه روایی این پرسشنامه، همبستگی هر گویه با نمره کل محاسبه و گویه هایی تأیید شد که همبستگی بالایی 3/0 با نمره کل دارند؛ همچنین برای بررسی اعتبار پرسشنامه، ضریب آلفای کرونباخ 83/0 و همبستگی بین دونیمه پرسشنامه محاسبه شد که نتایج نشان دهنده اعتبار بالای پرسشنامه می باشند.
مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی جدلی بر وسواس مرگ زنان در دوره کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آبان) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۶
۱۶۶۲-۱۶۴۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: وسواس مرگ یکی از موارد تهدید سلامتی روانی در همه گیری کرونا است. تاکنون مطالعه بالینی که به مقایسه اثربخشی درمان های روانشناختی مانند درمان پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی در وسواس مرگ انجام نشده است و خلاء پژوهشی بزرگی در بررسی آن وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد با رفتاردرمانی جدلی بر وسواس مرگ زنان در دوره کرونا انجام پذیرفت. روش: مطالعه حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان 20 -60 ساله بودند که در سال 1399 در دو مرکز ادیبان و خانه بهی اراک پرونده داشتند. در مجموع 45 نفر به روش نمونه گیری هدفمند از طریق غربالگری انتخاب و در سه گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، رفتاردرمانی و کنترل گمارده شدند. گروه های آزمایش مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و مداخله رفتاردرمانی جدلی را در 8 جلسه 90 دقیقه ای هفتگی به صورت آنلاین دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. شرکت کنندگان قبل، بعد و یک ماه پس از اجرای مداخله درمانی، پرسشنامه وسواس مرگ عبدالخالق (1998) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون هر دو روش مداخله در کاهش وسواس مرگ زنان تأثیر معناداری داشتند (0/05 P<). در مرحله پیگیری نیز دو مداخله به صورت معناداری موجب کاهش وسواس مرگ زنان شدند، اما بین دو مداخله تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشد (0/05<P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این تحقیق می توان گفت که هر دو درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتار درمانی جدلی با استفاده از اصول ذهن آگاهی و با افزایش انعطاف پذیری روانشناختی در کاهش وسواس مرگ زنان مؤثر بودند، ازاین رو آگاهی از این مداخلات می تواند در دوران کرونا برای وسواس مرگ زنان مؤثر واقع شود.
نقش فراشناخت، تحمل ابهام و انعطاف پذیری روانشناختی در پیش بینی تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آذر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
۱۸۱۴-۱۷۹۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان می دهد فراشناخت، تحمل ابهام و انعطاف پذیری روانشناختی با رفتار تاب آوری در ارتباط هستند. اما در زمینه ی گستره مطالعات بومی پژوهشی در جامعه مورد تحقیق شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: این پژوهش باهدف بررسی نقش فراشناخت، تحمل ابهام و انعطاف پذیری روانشناختی در پیش بینی تاب آوری در همسران شهدای استان البرز انجام شد. روش: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه همسران شهدا در سال 1401- 1400 بود. 451 نفر از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های فراشناخت ولز و کاترایت هاتون (2004)، پرسشنامه پذیرش و عمل بوند و همکاران (2007)، پرسشنامه تحمل ابهام بودنر (1960) و پرسشنامه تاب آوری کونور و همکاران (٢٠٠٣) روی آن ها اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل رگرسیون خطی چندگانه انجام شد. یافته ها: مطابق با تحلیل داده ها متغیرهای انعطاف پذیری روانشناختی (0/37 =β)، تحمل ابهام (0/25 =β)، وقوف شناختی (0/22 =β)، کنترل ناپذیری و خطرناک بودن افکار (0/19- =β)، و اعتماد شناختی (0/13- =β) به ترتیب نیرومندترین پیش بینی کننده های تاب آوری هستند. علاوه بر این، انعطاف پذیری روانشناختی (0/001 ≥p، 7/23 =F)، تحمل ابهام (0/001 ≥p، 10/6 =F) و وقوف شناختی (0/001 ≥p،19/5 =F) پیش بینی افزایش تاب آوری هستند، اما باور به کنترل ناپذیری و خطرناک بودن افکار (0/003 ≥p، 99/2 =F) و اعتماد شناختی (0/012 ≥p، 51/2 =F) پیش بینی کننده کاهش تاب آوری هستند. نتیجه گیری: از یافته های بالا می توان نتیجه گرفت که فراشناخت، تحمل ابهام و انعطاف پذیری روانشناختی با تاب آوری در ارتباط مستقیم است و موجب افزایش تاب آوری می شود. تکرار تحقیقات با نمونه های بیشتر در گروه های دیگر مورد نیاز است.
بررسی نقش واسطه گری مهارت های ارتباطی و مهارت های تحصیلی در رابطه هیجان خواهی و باورهای فراشناختی با ریسک پذیری دانش آموزان نوجوان دارای رفتارهای پرخطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه گری مهارت های ارتباطی و مهارت های تحصیلی در رابطه هیجان خواهی و باورهای فراشناختی با ریسک پذیری دانش آموزان نوجوان دارای رفتارهای پرخطر بود. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره ی متوسطه ی دوم شهر کرج و در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای تعداد 300 نفر از میان آن ها انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های رفتارهای پرخطر (RBH) زاده محمدی و همکاران (1390)، رفتارهای ریسک پذیری اجتماعی، تحصیلی و هیجانی (SAEBRS) کیلگوس و همکاران (2016)، هیجان خواهی (SS) زاکرمن و همکاران (1981)، باورهای فراشناختی (MB) ولز و کارترایت- هاتون (2004)، مهارت های ارتباطی بین فردی (AICS) فترو (2000) و مهارت های تحصیلی (AS) شعبانی و همکاران(1397) استفاد شد. برای تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری و آزمون بوت استراپ استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار بوده است. هیجان خواهی با سح معنی داری (1/0) و باورهای فراشناختی با سطح معنی داری (1/0) به صورت مستقیم با ریسک پذیری اجتماعی، تحصیلی و هیجانی رابطه دارند. هیجان خو.اهی به صورت غیرمستقیم و با واسطه متغیر مهارت های ارتباطی بین فردی با ریسک پذیری اجتماعی، تحصیلی و هیجانی ارتباط دارند (03/0). رابطه غیرمستقیم باورهای فراشناختی با ریسک پذیری اجتماعی، تحصیلی و هیجانی از طریق مهارت های ارتباطی بین فردی تأیید نشد (35/0). همچنین نتایج نشان داد هیجان خواهی به صورت غیرمستقیم و با واسطه متغیر مهارت های تحصیلی با ریسک پذیری اجتماعی، تحصیلی و هیجانی ارتباط دارند (04/0). باورهای فراشناختی به صورت غیرمستقیم و با واسطه متغیر مهارت های تحصیلی با ریسک پذیری اجتماعی، تحصیلی و هیجانی رابطه دارد (01/0).