فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۴۲۱ تا ۷٬۴۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کنش های اجرایی در اوایل کودکی نقش تعیین کننده داشته و به عنوان یکی از پیش بین های آمادگی برای ورود به مدرسه شناخته شده است. هدف از این مطالعه، بررسی اثربخشی بازی آموزشی- شناختی چاکی و نلی در جهت گسترش مهارت های کنش اجرایی سرد و گرم در کودکان پیش دبستانی و مقایسه دو گروه از نظر مهارت های آمادگی ورود به مدرسه بود. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان پیش دبستانی شهر اهواز در سال تحصیلی 98-99 بود که از این تعداد به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، 204 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (102 نفر) و گواه (102 نفر) جای دهی شدند. برنامه مداخله به مدت 1 ماه شامل 10 جلسه (30 دقیقه ای) بر روی گروه آزمایش انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کنش اجرایی سرد شامل ابزار برو- نرو (هافمن، 1984)، جعبه وظیفه (کسل و پوستما، 2018)، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین (گرنت و برگ، 1948)؛ کنش های اجرایی گرم شامل تکلیف 3 گزینه ای انتخاب ماده در انعطاف پذیری هیجانی (مارکوس و همکاران، 2016) و آزمون درک ارزش آینده (نجاتی و همکاران، 1399)؛ و آمادگی ورود به مدرسه شامل آزمون ارزیابی آمادگی برای ورود به مدرسه براکن- ویرایش سوم (پنتر و براکن، 2009) و مقیاس آمادگی احساسی-اجتماعی ورود به مدرسه (بوستین، 2007) استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد بازی چاکی- نلی بر بهبود مهارت های کنش اجرایی سرد (حافظه کاری- بازداری و انعطاف پذیری شناختی) و کنش اجرایی گرم (تأخیر در دریافت پاداش و انعطاف پذیر عاطفی) مؤثر بوده است (0/01>p) و نتایج مقایسه میانگین دو گروه از نظر آمادگی ورود به مدرسه (تحصیلی از 17/56 به 25/17 و اجتماعی- احساسی 76/56 به 75/06) نشان داد که گروه آزمایش نمره بالاتری به دست آوردند. نتیجه گیری: استفاده از بازی های گروهی به خصوص در سن پیش دبستانی که مرحله حساس تحول کنش های اجرایی گرم و سرد است با تحریک کودکان از طریق بازی با همسالان و استفاده از یک موقعیت زندگی واقعی مانند بازی در یک محیط پیش دبستانی می تواند برای کمک به کودکان در تعمیم پیشرفت های شناختی حداقل در سایر موقعیت ها یا وظایف مشابه مفید باشد؛ و همچنین کنش های اجرایی به عنوان پیش بین مهمی برای مهارت آمادگی ورود به مدرسه شناخته شدند.
مقایسه اثربخشی آموزش نظریه خودتعیین گری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت خواب و امید تحصیلی در دانش آموزان با اختلال بازی اینترنتی با و بدون همبودی اختلال نارسایی توجه/ فزون-کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: به موازات همه گیر شدن استفاده از اینترنت، استفاده بیش از حد آن توسط دانش آموزان می تواند به مشکلاتی شبیه اعتیاد و وابستگی منجر شود و پیامدهای نامطلوبی بر عملکرد تحصیلی و شخصی آنان داشته باشد. بدین ترتیب مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش نظریه خودتعیین گری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت خواب و امید تحصیلی در دانش آموزان با اختلال بازی اینترنتی با و بدون همبودی اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش حاضر، تمامی دانش آموزان 12 تا 14 ساله با اختلال بازی اینترنتی در سال 1399 شهرستان خرم آباد با تعداد 5200 نفر بود. تعداد نمونه 42 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایدهی شدند (هر گروه 14 نفر). ابزارهای گردآوری داده های این پژوهش شامل آزمون اختلال بازی اینترنتی- 20 (پونتس، 2014)، پرسشنامه ارزیابی سلامت روان کودکان و نوجوانان (اسپرافیگن و گادو، 1994)، مقیاس امید به تحصیل (خرمائی و کمری، 1396) و پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ (بویس و همکاران، 1989) بود. همچنین گروه های مداخله تحت 9 جلسه دو ساعته برنامه مداخله ای آموزش نظریه خودتعیین گری (گروه مداخله یکم) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (گروه مداخله دوم) قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در محیط SPSS26 انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که در هر دوگروه آموزش نظریه خودتعیین گری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تفاوت معناداری بین دو مرحله پس آزمون و پیگیری در کیفیت خواب و امید تحصیلی وجود داشت (001/0p<). همچنین با کنترل اثر پیش آزمون، تعامل دو متغیر عضویت گروهی و گروه همبودی نارسایی توجه/ فزون کنشی در امید تحصیلی دانش آموزان معنادار است (0/001p<). نتیجه گیری: هر دو روش آموزش نظریه خود تعیین گری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، به یک اندازه می توانند با تأثیر معنادار بر کیفیت خواب و امید تحصیلی به دانش آموزان با اختلال بازی اینترنتی کمک کنند.
پیش بینی خودناتوان سازی تحصیلی بر اساس ترس از ارزیابی منفی، باورهای فراشناختی، کمال گرایی با توجه به نقش واسطه ای جهت گیری هدف در دانش آموزان: ارائه مدل ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خودناتوان سازی از جمله عوامل دخیل در پیشرفت تحصیلی محسوب می شود و نیز از راهبردهای کمتر شناخته شده ای است که برای تبیین شکست به کار می رود. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی خودناتوان سازی تحصیلی بر اساس ترس از ارزیابی منفی، باورهای فراشناختی، کمال گرایی با توجه به نقش واسطه ای جهت گیری هدف در دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر ارومیه انجام شد. روش کار: روش پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی بود که در قالب الگوی معادلات ساختاری صورت گرفت. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر ارومیه تشکیل می دادند که از این میان 827 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند (413 نفر برای برازش مدل اصلی و 414 نفر برای مدل اندازه گیری). ابزارهای جمع آوری داده ها عبارت بودند از: پرسشنامه باورهای فراشناختی ((MCQ-30) Metacognitions Questionnaire-30) (1997) و پرسشنامه کمال گرایی (Perfectionism Scale) (1991)، مقیاس خودناتوان سازی تحصیلی (Self-handicapping scale) (2001)، فرم کوتاه مقیاس ترس از ارزیابی منفی ((BFNES) Brief Fear of Negative Evaluation Scale) (1983) و مقیاس جهت گیری اهداف (Goal orientation questionnaire) (1998). جهت بررسی داده ها از روش معادلات ساختاری و استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل معادلات ساختاری و به طور خاص روش بوت استرپینگ حاکی از آن بود که مدل ساختاری ارائه شده دارای برازش مطلوب می باشد (001/0=P و 037/0=P) و تمام شاخص های برازش در حد مطلوب یا قابل قبول بودند و شاخص نیکویی برازش (GFI) 933/0 بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گیری نمود که مدل ترس از ارزیابی منفی، باورهای فراشناختی و کمال گرایی پیش بینی کننده خودناتوان سازی تحصیلی با نقش واسطه ای انواع جهت گیری هدف می باشد.
ویژگی های روان سنجی آزمون شبکه توجه در کودکان و بزرگسالان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سیستم توجه را می توان به شبکه های هشدار، جهت گیری و کنترل اجرایی تقسیم کرد. رواسازی ابزارهای اندازه گیری توجه حائز اهمیت است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی آزمون شبکه توجه بزرگسالان و کودکان بود. روش کار: شرکت کنندگان در مطالعه حاضر شامل 184 کودک (9-6) سال و 184 بزرگسال (44-20) سال بودند که با استفاده از روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و آزمون شبکه توجه را تکمیل کردند. برای تحلیل اعتبار از آلفای کرونباخ و برای مقایسه گروه ها از آزمون های تی م ستقل، یومن ویتنی و تحلیل واریانس یک راهه به وسیله نرم افزار SPSS-24 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که ضریب آلفای کرونباخ برای آزمون شبکه توجه کل بزرگسالان (88/0) و ابعاد آن یعنی بعد هشدار (80/0)، بعد جهت گیری (79/0) و بعد کنترل اجرایی (84/0) بود. همچنین آلفای کرونباخ برای کل آزمون کودکان (82/0) و برای هر کدام از خرده مقیاس ها شامل هشدار (70/0)، جهت گیری (70/0) و کنترل اجرایی (76/0) به دست آمد. تفاوت معناداری در نمرات آزمون توجه کودکان در سه بعد هشدار، جهت یابی و کنترل اجرایی بین دختران و پسران و مردان و زنان مشاهده نشد. بین نمرات آزمون شبکه توجه کودکان در بعد جهت یابی و کنترل اجرایی در گروه های سنی مختلف تفاوت معنا داری وجود نداشت؛ اما در بعد هشدار و آزمون شبکه توجه کل بین گروه های سنی مختلف تفاوت معنا داری وجود داشت. نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان چنین عنوان کرد که آزمون شبکه توجه بزرگسالان و کودکان در جامعه ایرانی از اعتبار قابل قبولی برخوردار است و می توان از آن به عنوان ابزاری در جهت اهداف تشخیصی، بالینی و پژوهشی استفاده کرد.
شناسایی و اعتباریابی مبانی و اهداف الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تعلیم و تربیت معاصر با مسئله تربیت اخلاقی روبه رو است. اهمیت تربیت اخلاقی در نظام های آموزشی و پرورشی، امری بدیهی و غیرقابل انکار است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اعتباریابی مبانی و اهداف الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی صورت گرفته است. روش ها: تحقیق حاضر به صورت ترکیبی و شامل بخش های کیفی و کمی است. در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی به صورت قیاسی و در بخش کمی از روش تحقیق پیمایشی استفاده شد. در تحلیل محتوی، 54 مقاله مطابق معیارهای مورد نظر بررسی شد. برای تشکیل الگوی پیشنهادی، داده های حاصله تلفیق شدند. ابزار تحقیق پیمایش، پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی آن به تایید 5نفر متخصص حوزه علوم تربیتی رسید. برای اعتباربخشی الگوی پیشنهادی، 85 نفر از متخصصان حوزه علوم تربیتی به صورت هدفمند انتخاب شدند که الگوی پیشنهادی براساس نظرات آنها اعتباریابی شد. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS 18 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: الگوی طراحی شده دارای رویکرد تلفیقی به عناصر برنامه درسی تربیت اخلاقی بود. مهم ترین و اولین سطح این الگو مبانی اسلامی بود و در سطح بالاتر، اصول منتج شده از این مبانی قرار داشت. مبانی و اصول اسلامی به اهداف این الگو جهت داد و به مانند صافی مانع ورود عناصر مغایر با ارزش های اسلامی به برنامه درسی تربیت اخلاقی شد. نتیجه گیری: در پرتو مبانی و اصول برنامه درسی تربیت اخلاقی با رویکرد اسلامی و توجه به مولفه های برنامه درسی رسمی و برنامه درسی پنهان مطابق با اهداف این الگو می توان به تربیت اخلاقی و یادگیری مهارت ها و صلاحیت های اخلاقی دست یافت.
اثربخشی آموزش مدل چهار عاملی ذهن آگاهی و خود دلسوزی بر رضایت از زندگی و تاب آوری زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
612 - 631
حوزههای تخصصی:
هدف : با توجه به افزایش جمعیت سالمندان ، مسائل سلامت و کیفیت زندگی این گروه سنی وخیم تر از هر سنی دیگر است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مدل 4 عاملی ذهن آگاهی و خود دلسوزی بر رضایت از زندگی و تاب آوری زنان سالمند بود. روش پژوهش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری شامل 473 از زنان سالمندی بود که در سال 1399 در آسایشگاه های سالمندان گیلان ساکن بودند. نمونه ای با حجم 45 نفر به شیوه هدفمند و با توجه به معیار های ورود و خروج انتخاب شد و به طور تصادفی در سه گروه 15 نفری به ترتیب گروه آزمایشی ذهن آگاهی، گروه آزمایشی خود دلسوزی و گروه کنترل دسته بندی شدند. برای گروه آزمایشی اول 8 جلسه 2 ساعتی آموزش ذهن اگاهی بر اساس بسته کابات-زین و برای گروه آزمایشی دوم 8 جلسه 2 ساعتی آموزش خود دلسوزی بر اساس بسته گیلبرت، اجرا گردید(هر هفته یک جلسه) و در گروه کنترل مداخله ای انجام نشد. شرکت کنندگان در مرحله پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با استفاده از پرسشنامه های رضایت از زندگی دینر و همکاران، و تاب آوری کونور و دیوید سون، مورد بررسی قرار گرفتند. برای تحلیل نتایج از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مدل 4 عاملی ذهن آگاهی و خود دلسوزی باعث بهبود رضایت از زندگی و تاب آوری زنان سالمند گردید (05/0 > p )، و این تاثیر در مرحله پیگیری ماندگار بود(05/0 > p ). نتیجه گیری: بنا براین می توان از این مداخله به عنوان بخشی از مداخلات درمانی به طور موثر در مراکز سالمندان استفاده نمود.
ارائه الگوی آموزش خلاقیت مبتنی بر مدل غنی سازی در سطح آموزشگاه (SEM) ویژه دانش آموزان استعدادهای درخشان: مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی آموزش خلاقیت مبتنی بر مدل غنی سازی در سطح آموزشگاه (SEM) ویژه دانش آموزان استعدادهای درخشان انجام شد. روش: روش پژوهش، کیفی و رویکرد داده بنیاد بود. مشارکت کنندگان با روش نمونه گیری هدفمند از بین متخصصان (3نفر)، مدیران (2نفر)، معلمان (4نفر) و دانش آموزان (6نفر) مدارس استعدادهای درخشان شهر اصفهان انتخاب شدند و دیدگاه آنان مورد بررسی قرار گرفت. ابزار: ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که داده ها با 15 مصاحبه به اشباع رسید و با استفاده از رهیافت نظام مند استراووس و کوربین (2008) تحلیل گردید. یافته ها : یافته ها شامل 156 مفهوم (کدگذاری باز)، 23 مولفه (کدگذاری محوری) و 8 مقوله (کدگذاری گزینشی) می باشد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد مقولات انطباق و بسط آموزش (پدیده محوری)؛ انعطاف پذیری در محتوا؛ عدم سکون فکری عوامل آموزشی؛ توجه به تفاوت های فردی دانش آموزان (عوامل علی)؛ سیالی فرآیندهای ذهنی و روانی(راهبرد)؛ پیوستار خلاقیت پرور (عامل زمینه ای)؛ ناآگاهی و مقاومت در پذیرش تغییر و نوآوری (مداخله گر)؛ توسعه نوآوری، ابتکار و تولید در جامعه (پیامد) در تدوین الگوی آموزش خلاقیت به دانش آموزان استعدادهای درخشان حائز اهمیت می باشند. جهت اعتباریابی یافته ها، معیارهای تطابق همگونی داده ها و گروه خبرگان به کار گرفته شد. از آنجایی که جامعه امروزی نیازمند پرورش افراد خلاق و مولد است، پیشنهاد می شود طراحان سیستم های آموزشی، با توجه به مشکلات و با به کارگیری راهبردهای ارائه شده، گام موثری در ارتقاء خلاقیت دانش آموزان استعدادهای درخشان بردارند
بررسی تأثیر آموزش مدیریت والدین مبتنی بر طرحواره بر تعارض والد-فرزند و مشکلات رفتاری نوجوانان
حوزههای تخصصی:
نبود رابطه خوب بین والدین و فرزندان می تواند منجر به طیف وسیعی از مشکلات رفتاری و هیجانی در کودکان و نوجوانان شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مدیریت والدین مبتنی بر طرح واره بر تعارض والد-فرزند و مشکلات رفتاری نوجوانان بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه آزمایش و کنترل با پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران دارای نوجوان مبتلا به مشکلات رفتاری در رده سنی 12 تا 16 سال در شهر اصفهان در سال 1400 بودند. بدین منظور64 مادر با استفاده از روش نمونه-گیری خوشه ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 32 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش آموزش را به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل پرسشنامه سیاهه ی رفتاری کودک (CBCL) و مقیاس راهبردهای تعارض موری ای. اشتراس بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شدند. نتایج نشان داد بعد از آموزش به طور معناداری نمره کل تعارض والد، نمره کل تعارض فرزند و نمره کل مشکلات رفتاری و زﯾﺮ ﻣﻘﯿﺎسﻫﺎی آن شامل درون سازی و برون سازی در ﮔﺮوه آزﻣﺎﯾﺶ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﮔﺮوه ﮐﻨﺘﺮل ﮐﺎﻫﺶ ﻣﻌﻨﺎداری داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. به طورکلی می توان نتیجه گرفت که آموزش مدیریت والدین مبتنی بر طرح واره می تواند به عنوان یک درمان مؤثر جهت بهبود روابط والد-فرزند و کاهش مشکلات رفتاری کودکان و نوجوانان در نظر گرفته شود.
مفهوم سازی خودآگاهی هیجانی در عرفان اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مفهوم سازی خودآگاهی هیجانی در عرفان اسلامی انجام شده است. روش پژوهش تحلیل کیفی محتوای متون دینی (شجاعی، 1399) بود؛ بدین منظور، نخست واژه ها و مفاهیم مرتبط با خودآگاهی هیجانی در عرفان اسلامی گردآوری شد. در مرحله بعد واژه ها و مفاهیم گردآوری شده با به کارگیری اصول پیش پردازش متن بررسی شد و محتواهای استنباطی مربوط به هر مفهوم و گزاره، کنار آنها روی فرم ثبت و با تحلیل و طبقه بندی محتواهای استنباطی مؤلفه های خودآگاهی هیجانی به دست آمد. سپس مؤلفه ها برای روایی سنجی در اختیار کارشناسان قرار گرفت و پس از محاسبه cvi و cvr و اعمال نظر کارشناسان درنهایت یازده مؤلفه شامل شناخت خود واقعی، شناخت باورهای خود، آگاهی از ارزش های خود، تشخیص هیجان مثبت، تشخیص هیجان های منفی، شناخت احساس های خود، آگاهی نسبت به پیامد هیجان ها، توانایی کنترل هیجان ها، آگاهی نسبت به عوامل پدیدآورنده هیجان ها، احساس آمادگی برای تغییر مثبت، گرایش به استفاده بهینه و مطلوب از هیجان ها برای خودآگاهی هیجانی در عرفان اسلامی به دست آمد. سپس مدل مفهومی خودآگاهی هیجانی براساس مؤلفه های به دست آمده ترسیم شد. یافته های این پژوهش زمینه ساخت مقیاس و تدوین بسته آموزشی برای خودآگاهی هیجانی عرفانی را فراهم می کند.
اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر داغ ننگ و اضطراب مرگ بیماران مصروع شهرستان بوکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر داغ ننگ و اضطراب مرگ بیماران مصروع شهرستان بوکان انجام شد . روش: پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون یا گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه بیماران مبتلا به صرع مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر بوکان در سال 1399 بود. بر این اساس 60 نفر (22 مرد و 38 زن) در دو گروه 30 نفری شامل گروه آزمایش و گروه کنترل و به روش گمارش تصادفی تقسیم شدند. گروه آزمایش به شیوه کارآزمایی بالینی طی 8 جلسه 90 دقیقه ای دوبار در هفته و با استفاده از پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (1970) و مقیاس تعدیل شده استیگمای بیماری ریتچر (2003) جهت گردآوری داده ها مورد بررسی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره، اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب مرگ (P=0/05 ) و داغ ننگ (P=0/01) و مولفه های آن از جمله تنهایی (P=0/01)، تأیید تصورات قالبی (P=0/01)، تجربه تبعیض اجتماعی (P=0/05) و کناره گیری از اجتماع (P=0/05) را نشان می دهد . بنابراین استفاده از درمان شناختی- بر اضطراب مرگ و داغ ننگ و مولفه های آن از جمله تنهایی، تأیید تصورات قالبی، تجربه تبعیض اجتماعی، کناره گیری از اجتماع آزمودنی های گروه آزمایش تاثیر معناداری داشته است . نتیجه گیری: گروه درمانی شناختی- رفتاری باعث کاهش اضطراب مرگ و داغ ننگ در بیماران مصروع شهرستان بوکان شد.
روایابی نسخه فارسی مقیاس پذیرش بیماری در بین زنان 18 سال به بالا در دوره شیوع کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
131 - 142
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف روایابی نسخه فارسی مقیاس پذیرش بیماری (PDAS) در بین زنان 18 سال به بالا در دوره شیوع کووید-19 در پاییز سال 1400 انجام شد. ابزار مورد استفاده نسخه اصلاح شده مقیاس پذیرش بیماری (لئونگ و همکاران، 2021) بوده است. روش تجزیه و تحلیل داده ها تحلیل عاملی اکتشافی؛ تحلیل عاملی تاییدی و ضریب آلفای کرونباخ بوده است. نتایج نشان داد شاخص های برازندگی در ساختار عاملی بدست آمده طی تحلیل اکتشافی دارای NFI، NNFI، GFI، CFI، IFI، RFI در محدوده 9/0 بوده است که در سطح خطای RMSEA مورد تایید واقع شد. این مطلب بیانگر تایید روایی سازه نسخه فارسی ابزار مورد بررسی بوده است. ضریب آلفای کرونباخ نیز برای تک تک خرده مقیاس ها و نیز مقیاس کل بالاتر از 7/0 حاصل شد. در خصوص سطوح پذیرش بیماری نیز، یافته ها نشان داد 8/48 درصد سطح پایین پذیرش بیماری، 8/43 درصد سطح متوسط پذیرش بیماری و 5/7 درصد سطح پذیرش خوب از بیماری را دارا هستند. با توجه به اینکه روایی این ابزار مورد تایید واقع شده است، استفاده از این ابزار در مراکز مشاوره خانواده، مراکز نگهداری افراد دارای بیماری زمینه ای، بیماران مبتلا به بیماری های صعب العلاج یا افراد دارای نیازهای ویژه جهت اندازه گیری میزان پذیرش بیماری افراد پیشنهاد می گردد.
مقایسه اثربخشی آموزش سنتی، الکترونیکی و ترکیبی (الکتروسنتی) بر بار شناختی دختران نوجوان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
363 - 384
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین مقایسه اثربخشی آموزش سنتی، الکترونیکی و ترکیبی بر بار شناختی دختران نوجوان تیزهوش بود. روش پژوهش: این پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون –پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود؛ جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی دختران نوجوان تیزهوش دوره دوم متوسطه ناحیه یک شهر کرمان بود که از بین به 2500 نفر 60 نوجوان دختر تیزهوش در رده سنی 18 سال به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و در چهار گروه آزمایش آموزش سنتی، الکترونیکی، ترکیبی و گواه (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی کاربندی شدند. برای اجرای این پژوهش در آغاز دوره ی ارزشیابی بار شناختی بر مبنای آموزش سنتی، الکترونیکی و ترکیبی طراحی و سپس بر روی دانش آموزان گروه های آزمایشی اجرا شد. گروه گواه نیز همین ارزشیابی را در مرحله پیش آزمون به شکل متداول سپری کرد. به منظور ارزیابی اثربخشی این سه روش آموزشی از پرسشنامه بار شناختی پاس وون مرینبوئر (1994) استفاده شد. دادهها با استفاده از واریانس اندازههای مکرر تحلیل شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که هر سه آموزش بر بار شناختی (82/111=F، 001/0=P) موثر بود؛ همچنین نتایج نشان داد که میزان رضایت فراگیران از رویکرد ترکیبی به طور معناداری بیش از دو گروه دیگر است (05/0<01/0= P). نتیجهگیری: آموزش نوجوانان به ویژه تیزهوشان باید به شیوه چندرسانه ای و فناوری های نوین صورت گیرد و در آن به اصول پردازش و اثرات بار شناختی در جهت کاهش بار شناختی بیرونی، حفظ بار شناختی مطلوب و مدیریت بار شناختی درونی در جهت حداکثر کارایی دانش آموزان در زمینه پیشرفت تحصیلی توجه ویژه شود.
اثربخشی مداخله شناختی بر عود اعتیاد و سلامت عمومی افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به کنگره 60 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۷ (پیاپی ۷۶)
۱۸۸-۱۷۷
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله شناختی بر عود اعتیاد و سلامت عمومی افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به کنگره 60 شهر تهران انجام گرفت. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران مرد با سوء مصرف مواد مراجعه کننده به کنگره 60 شهر تهران در سال 1399 بود. از جامعه فوق 30 نفر با توجه به معیارهای ورود و خروج از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش طی هشت جلسه 90 دقیقه ای (هر هفته یک جلسه) آموزش مداخله شناختی را دریافت کردند و در این فاصله گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس پیش بینی بازگشت (PRC) رایت (1993) و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) گلدبرگ (1972) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مداخله شناختی بر عود اعتیاد و سلامت عمومی افراد وابسته به مواد تاثیر معناداری دارد (05/0>p). بنابراین مداخله شناختی روشی کارآمد برای کاهش عود اعتیاد و افزایش سلامت عمومی افراد وابسته به مواد کنگره 60 است.
بررسی رابطه بین عملکرد خانواده با رشدخودگردانی و اشتیاق به تحصیل و مدرسه در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر یاسوج
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین عملکرد خانواده با رشد خودگردانی و اشتیاق به تحصیل و مدرسه در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر یاسوج بوده است. روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهر یاسوج در سال تحصیلی 1400-1401 تشکیل داد که مطابق با آمارهای دریافتی حجم جامعه 1400 نفر برآورد شده است. نمونه این پژوهش 300 نفر بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و بر اساس جدول انتخاب نمونه کرجسی و مورگان (۱۹۷۰) انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل پرسشنامه عملکرد ارتباطی خانواده نودرگاه فرد (1373)، پرسشنامه رشد خودگردانی و استقلال آیووا (1986) و پرسشنامه اشتیاق مدرسه بری، بتی و وات (2004) بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی مانند میانگین و انحراف معیار و روش های آمار استنباطی مانند ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد میان نمره کل عملکرد خانواده با نمره کل رشد خودگردانی و حیطه های آن در سطح آلفای 0/05 رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و زیر مقیاس های وابستگی متقابل، استقلال عاطفی-والدین و استقلال عاطفی دوستان و همسالان بیشترین ارتباط را با عملکرد خانواده دارند. همچنین دیگر یافته پژوهش نشان داد بین نمره کل عملکرد خانواده با نمره کل اشتیاق تحصیلی و زیرمقیاس های آن در سطح آلفای 0/05 رابطه منفی و معناداری وجود دارد و زیر مقیاس های مشارکت در اجتماع، مشارکت علمی و احساس احترام بیشترین ارتباط را با عملکرد خانواده دارند.
رابطه بین سبک های یادگیری و خلاقیت با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه اول(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دنیای امروز، حوزه ی یاددهی – یادگیری در زمره فعالیت های شناختی، عاطفی قرار می گیرد. همچنین با توجه به قرارگیری مقوله خودکارآمدی ذیل نظریه شناختی- اجتماعی، شناسایی عوامل مؤثر بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان امری ضروری است. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های یادگیری و خلاقیت با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان است. روش ها: روش پژوهش، توصیفی- همبستگی بوده، جامعه پژوهش نیز شامل کلیه دانش آموزان پایه هشتم (پایه دوم دوره متوسطه اول) در شهرستان نکا است. ابزار پژوهش متشکل از پرسشنامه های سبک یادگیری، خلاقیت و خودکارآمدی تحصیلی بوده که پایایی آن ها با ضریب آلفای کرونباخ و روایی نیز با استفاده از نظر متخصصان تأیید گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که میانگین متغیرهای خودکارآمدی تحصیلی، خلاقیت و سبک یادگیری در بین دانش آموزان بالاتر از میانگین فرضی طیف لیکرت قرار دارد. همچنین یافته ها حاکی از ارتباط معنی دار چهار سبک یادگیری همگرا، واگرا، جذب کننده و انطباق دهنده با خودکارآمدی تحصیلی است. از دیگر یافته های پژوهش می توان به وجود ارتباط مثبت و معنی دار خلاقیت (42/0 r=) و ابعاد آن یعنی؛ سیالی (20/0 r=)، بسط (22/0 r=)، ابتکار (23/0 r=) و انعطاف پذیری (57/0 r=) با خودکارآمدی تحصیلی اشاره نمود. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط مثبت و معنادار سبک های یادگیری و خلاقیت با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان، همچنین اهمیت دوره متوسطه اول در دوره نوجوانی و از سوی دیگر وجود مطالعه ی بین المللی تیمز در پایه ی هشتم، پیشنهاد می شود که متصدیان امر تعلیم و تربیت در راستای بهبود و ارتقاء خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان، به برپایی کارگاه و آموزش معلمان و دانش آموزان در رابطه با سبک های یادگیری و نگرش به خلاقیت اهتمام ورزند.
مقایسه علاقه اجتماعی بین دانش آموزان عادی و دیرآموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: علاقه اجتماعی یکی از مفاهیمی است که برای اندازه گیری ارتباط فرد با افراد دیگر مورد استفاده قرار می گیرد. علاقه اجتماعی به معنای احساس تعلق و تعامل با دیگران است. هدف از این پژوهش مقایسه علاقه اجتماعی دانش آموزان دیرآموز با همتایان عادی آن ها در شهر مشهد بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دیرآموز مشغول به تحصیل در مدارس عادی شهر مشهد بودند. نمونه ی این پژوهش شامل 145 دانش آموز مشتمل بر 73 دانش آموز عادی (27 پسر و 46 دختر) عادی و 72 دانش آموز دیرآموز (26 پسر و 46) که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای ارزیابی علاقه اجتماعی دانش آموزان از مقیاس علاقه اجتماعی برای کودکان ایرانی (SISIC) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: تجزیه وتحلیل یافته ها نشان داد در بین دانش آموزان دیرآموز و عادی در نمره کل مقیاس و زیر مقیاس های علاقه اجتماعی از جمله مسئولیت پذیری- انجام تکلیف، ارتباط با مردم- همدلی، جرات و اطمینان، احساس برابری در مقابل کهتری- برتری تفاوت معنادار آماری (001/0>p) وجود داشت. نتیجه گیری: دانش آموزان دیرآموز از نظر علاقه اجتماعی در مقایسه با دانش آموزان عادی ضعیف تر هستند. این نتایج ضرورت توجه بیشتر به علاقه اجتماعی در کودکان دیرآموز را مطرح می کند.
پیش بینی مشکلات بین فردی در نوجوانان براساس مؤلفه های رضایت زوجیت والدین آن ها
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی مشکلات بین فردی در نوجوانان براساس مؤلفه های رضایت زوجیت والدین آن ها صورت گرفت. این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی و روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل نوجوانان کلاس ششم تا دوازدهم در سال ۹۸ ۹۹ بود که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۳۰۰ نفر (۱۵۰ دختر و ۱۵۰ پسر) انتخاب شدند و پرسشنامه های مشکلات بین فردی بارخام و همکاران (1966) و رضایت زناشویی افروز (1390) روی آن ها اجرا شد. داده ها با استفاده از رگرسیون چندمتغیری با روش گام به گام مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که رضایت زوجیت والدین، ۲۲ درصد از واریانس مشکلات بین فردی را تبیین می کند. درنهایت نتایج نشان داد که بین ابعاد ده گانه رضایت زوجیت والدین با ابعاد شش گانه مشکلات بین فردی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد؛ بنابراین می توان گفت با توجه به نقش رضایت زوجیت والدین بر مشکلات بین فردی نوجوانان، لازم است بر اهمیت رضایت زوجیت والدین در زندگی نوجوانان تأکید شود چراکه رضایت زناشویی از طریق ایجاد محیط گرم و صمیمانه در خانواده یکی از عوامل مهم در کاهش مشکلات بین فردی فرزندان است.
بررسی تأثیر باورهای دینی بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان اردل
حوزههای تخصصی:
باورهای دینی در همه ابعاد زندگی انسان، تأثیرات بسزایی دارد و تقویت این باورها باعث افزایش سلامت روان افراد می شود. هدف این پژوهش بررسی تأثیر باورهای دینی بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان بود. پژوهش حاضر، از نوع تحقیق نیمه تجربی با پیش و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دخترانه دین و دانش گندمکار بود 30 دانش آموز دختر مقطع متوسطه بر اساس معیارهای ورود انتخاب شدند. آن ها در دو گروه آزمایشی و کنترل تخصیص تصادفی شدند. با استفاده از پرسشنامه پرخاشگری (AGQ) مورد ارزیابی قرار گرفتند، سپس افراد در گروه آزمایش به مدت 4 هفته طی 8 جلسه 45 دقیقه ای تحت آموزش باورهای دینی با رویکردشناختی-رفتاری با قرار گرفتند. یافته ها در نرم افزار SPSS-22 ثبت و با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تحلیل واقع شد، نتایج حاصل از تحقیق نشان داد باورهای دینی بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان اثرگذار است.
تبیین شیوع کوئید -۱۹ بر اساس نظریه بازی ها و پیش بینی عدم واکسیناسیون به عنوان رفتار سواری رایگان از طریق صفات تاریک شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
129 - 154
حوزههای تخصصی:
پژوهش های متعددی نشان داده اند که نظریه بازی ها و به طور خاص دیدگاه کالاهای عمومی به درک بهتر رفتار افراد در یک پاندمی جهانی کمک می کند. هدف پژوهش حاضر این است که ضمن تبیین برنامه واکسیناسیون علیه ویروس کوئید- ۱۹ بر اساس نظریه بازی کالای عمومی، عدم شرکت در واکسیناسیون را به عنوان رفتار سواری رایگان از طریق صفات تاریک شخصیت پیش بینی کند. 176 شرکت کننده اینترنتی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به سؤالات جمعیت شناختی و پرسشنامه صفات تاریک شخصیت پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت. از رگرسیون لجستیک دوحالتی برای پیش بینی متغیر مشارکت در واکسیناسیون استفاده شد. نتایج آزمون هومسر- لمشو نشان داد که مدل به صورت مناسبی با داده ها برازش دارد (249/12 x2=، 05/0< P) و قادر به پیش بینی متغیر ملاک (شرکت/ عدم شرکت در برنامه واکسیناسیون) بود (914/63 x2= کلی نگر، 001/0> P). درکل مدل قادر بود 9/86 درصد همه موارد را به درستی پیش بینی کند. از بین سه متغیر پیش بین خودشیفتگی، ماکیاولیسم و سایکوپاتی در سطح خطای 05/0 تنها ضریب شیب تفکیکی برای متغیر سایکوپاتی معنادار بود؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت افزایش در نمرات سایکوپاتی با کاهش احتمال یا شانس شرکت در واکسیناسیون ارتباط دارد (179/0OR=). این پژوهش با به کارگیری مفاهیمی از علم اقتصاد (نظریه بازی ها) تبیین جدیدی از مشارکت گروهی افراد در برنامه واکسیناسیون ارائه می کند؛ همچنین نتایج این پژوهش به درک بهتر چگونگی عملکرد افراد با صفات تاریک شخصیت در واکسیناسیون علیه کوئید-19 کمک می کند.
رابطه والدگری مستبدانه و اختلال سلوک با میانجی گری عزت نفس در نوجوانان پسر مقیم کانون اصلاح و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۳)
۱۴۴-۱۳۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه والدگری مستبدانه و اختلال سلوک با میانجی گری عزت نفس در نوجوانان پسر مقیم کانون اصلاح و تربیت انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی-مقطعی از نوع تحلیل مسیر است. جامعه آماری شامل تما می نوجوانان پسر کانون های اصلاح و تربیت استان های کرمان، یزد و هرمزگان و یکی از والدین آن ها در سال 1400 بودند، در این پژوهش 180 نمونه به روش در دسترس مشارکت داشتند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه توانایی ها و مشکلات (SDQ) (گودمن، 1997)، پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند (BPSQ) (بامریند، 1971) و پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت (CSEI) (کوپراسمیت، 1967) انجام شد. تحلیل داده ها به روش تحلیل مسیر بود. نتایج بوت استرپ نشان داد که اثرات مستقیم والدگری مستبدانه بر عزت نفس (216/0-=β)، والدگری مستبدانه بر اختلال سلوک (424/0=β)، عزت نفس بر اختلال سلوک (747/0-=β) معنادار است (05/0>P). همچنین نتایج نشان داد اثر غیرمستقیم والدگری مستبدانه با میانجی گری عزت نفس بر اختلال سلوک (161/0=β) نیز معنادار است و نقش میانجی جزئی دارد (05/0>P). نتایج دیگر نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار است. والدگری مستبدانه یک عامل منفی بر عزت نفس نوجوانان است که می تواند نقش موثری بر مشکلات سلوک نوجوانان داشته باشد، بنابراین جهت پیشیگیری از مشکلات سلوک در نوجوانان می بایست به بهبود مهارت های فرزندپروری والدین توجه شود.