فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۲۶۱ تا ۸٬۲۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کیفیت زندگی در برگیرنده ی شاخصه های مهمی است که یکی از آن ها کیفیت زندگی زناشویی است. هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی کیفیت زندگی زناشویی براساس تعهد و همدلی زوجین بود. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان متأهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم در سال تحصیلی ۹۹-۱۳۹۸ تشکیل دادند که در قالب طرح پژوهش همبستگی، تعداد ۱۶۰ نفر به عنوان نمونه پژوهش با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای از بین آنان انتخاب شدند و مقیاس کیفیت زناشویی باسبی و همکاران (۱۹۹۵)، مقیاس تعهد زناشویی آدامز و جونز (۱۹۹۷)، و مقیاس همدلی قربانی و همکاران (۱۳۸۹) را تکمیل نمودند. داده های بدست آمده براساس تحلیل رگرسیون چندگانه و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۳ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که، کیفیت زندگی زناشویی براساس تعهد زوجین قابل پیش بینی است (۲/۸۷۰=t و ۰/۰۰۵<P و ۰/۲۱۸=β) و همبستگی مثبت و معناداری بین این دو متغیر وجود دارد. همچنین می توان گفت که کیفیت زندگی زناشویی براساس همدلی زوجین قابل پیش بینی است (۳/۸۴۹=t و ۰/۰۰۱>P و ۰/۲۹۲=β) و همبستگی مثبت و معناداری بین این دو متغیر وجود دارد. نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی حاکی از آن بود که کیفیت زندگی زناشویی براساس تعهد و همدلی زوجین قابل پیش بینی است. بنابراین توصیه می شود که زوج درمانگران به متغیرهای مذکور توجه کرده و براساس آن ها برنامه هایی برای بهبود کیفیت زندگی زوجین طراحی کنند.
پیش بینی خیانت زناشویی بر اساس عملکرد جنسی و سبک های عشق ورزی در زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
391 - 403
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، پیشبینی خیانت زناشویی بر اساس عملکرد جنسی و سبکهای عشقورزی در زوجین است. روش پژوهش: این پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه زوجهایی که در طی دوران زناشویی با گذشت حداقل 3 سال از زندگی مشترک، حداقل یکبار تجربه خیانت (به صورت رابطه مجازی، پیامک یا تماس تلفنی و رابطه جنسی) در زندگی زناشویی داشتهاند و برای حل مشکلات خود به مراکز مشاوره سطح شهر تهران مراجعه کردهاند، بود که 240 نفر از آنها به عنوان نمونه به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از پرسشنامههای نگرش نسبت به روابط فرازناشویی ویتلی (2008)، عملکرد جنسی فرجنیا و همکاران (1393) و سبکهای عشقورزی استرنبرگ (1997) که از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرمافزار SPSS-23 بهره برده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین خیانت زناشویی و عملکرد جنسی و بین خیانت زناشویی و سبکهای عشقورزی رابطه معنادار وجود دارد و (56/0=2R). تبیین کننده خیانت زناشویی است؛ همچنین نتایج پژوهش حاکی از آن بود عملکرد جنسی با ضریب بتای 27/0- و سبکهای عشقورزی با ضریب بتای 16/0- پیشبینیکننده خیانت زناشویی است. نتیجه گیری: بین عشق و تداوم رابطه عاشقانه، رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و هر چه قدر عشق و علاقه بین زوجین بیشتر باشد، آنان از تعهد و رضایتمندی بیشتری برخوردار خواهند بود.
نقش تعدیل کننده روان سازه های ناسازگار اولیه در رابطه بین سیستم های مغزی فعال ساز و بازدارنده با ولع مصرف مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال سوءمصرف مواد یک بیماری مزمن است که بر ابعاد مختلف روانی، اجتماعی و جسمانی زندگی فرد آثار سوء بر جای می گذارد؛ بنابراین، بررسی متغیرهای روان شناختی مرتبط با اختلال سوءمصرف مواد می تواند به فهم بهتر این اختلال و همچنین مدیریت و کاهش ولع مصرف آن در بیماران کمک شایانی کند. پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش تعدیل کننده روان سازه های ناسازگار اولیه در رابطه بین سیستم های مغزی فعال ساز و بازدارنده با ولع مصرف مواد افیونی صورت گرفت. روش: در این مطالعه که از نوع توصیفی - همبستگی بود، تعداد 150 مرد دارای سوءمصرف مواد با روش نمونه گیری هدفمند و اعمال ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و از آن ها خواسته شد تا فرم کوتاه پرسشنامه روان سازه یانگ (YSQ-SF)، مقیاس سیستم های فعال ساز و بازداری رفتاری (BAS/BIS) و پرسشنامه سنجش ولع مصرف هروئین (HCQ-45) را تکمیل کنند. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که سیستم مغزی فعال ساز و بازدارنده با ولع مصرف در سطح 05/0>p به ترتیب رابطه مثبت و منفی معنادار داشتند. همچنین روان سازه های ناسازگار اولیه با ولع مصرف در سطح 01/0>p رابطه مثبت معنادار داشتند. نقش تعدیل کننده روان سازه های ناسازگار اولیه در رابطه بین سیستم های مغزی فعال ساز و بازدارنده با ولع مصرف مواد افیونی در این پژوهش تأیید نشد. نتیجه گیری: سیستم های مغزی فعال ساز و بازدارنده یکی از عوامل پیش بینی کننده ولع مصرف مواد افیونی است. این پژوهش پیشنهاد می کند که برنامه های مداخله ای و پیشگیری از عود بهتر است با در نظر گرفتن سیستم های مغزی فعال ساز و بازدارنده طراحی گردند.
تدوین مدل خطرپذیری اعتیاد نوجوانان بر اساس تحمل پریشانی و تنظیم هیجان: نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
403 - 423
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی خطرپذیری اعتیاد نوجوانان بر اساس تحمل پریشانی و تنظیم هیجان با نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه نوجوانان پسر که در شش ماهه نخست سال تحصیلی 96-97 در مدارس متوسطه دوره دوم شهر قم مشغول به تحصیل بودند، تشکیل دادند که تعداد آن ها 2150 نفر بود. از میان آن ها 400 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه مقیاس پذیرش اعتیاد وید و همکاران (1992)، پرسشنامه تحمل آشفتگی سیمونز و گاهر (2005)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) و پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (1994) بودند. سپس داده های حاصل با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تحمل پریشانی به صورت غیر مستقیم و از طریق طرحواره های محدودیت های مختل، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی و بازداری به صورت غیر مستقیم توانست خطرپذیری اعتیاد را پیش بینی کند. همچنین تنظیم هیجان سازش یافته و سازش نیافته هم به صورت مستقیم و هم غیر مستقیم و از طریق طرحواره های محدودیت های مختل، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی و بازداری توانستند خطرپذیری اعتیاد را پیش بینی کنند (001/0p<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت که متغیرهای تحمل پریشانی، تنظیم هیجان و طرحواره های ناسازگار اولیه می توانند نقش مهمی در خطرپذیری اعتیاد نوجوانان داشته باشند و لزوم توجه به این متغیرهای مهم در برنامه های پیشگیری از اعتیاد باید مدنظر قرار گیرد.
رابطه هوش هیجانی با کارآفرینی سازمانی: نقش میانجی اشتیاق شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه کارآفرینی سازمانی به سرعت در حال تبدیل شدن به یک سلاح قدرتمند برای بسیاری از سازمان ها به منظور ایجاد مزیت رقابتی می باشد. پژوهش حاضر به بررسی رابطه هوش هیجانی و کارآفرینی سازمانی با توجه به نقش میانجی اشتیاق شغلی پرداخته است. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. کلیه کارکنان شرکت نفت فلات قاره ایران به تعداد 1100 نفر جامعه آماری پژوهش را تشکیل می دهند که 285 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه های استاندارد اشتیاق شغلی سلانوا و شوفیلی (2002)، کارآفرینی سازمانی مارگاریت هیل (2003) و هوش هیجانی افزلور و ماینورس (2003) بود. برای بررسی روایی پرسشنامه ها از ضرایب روایی همگرا و واگرا استفاده شد .پایایی پرسشنامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار PLS و الگویابی معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که بین هوش هیجانی با کارآفرینی سازمانی و اشتیاق شغلی رابطه وجود دارد. بین کارآفرینی سازمانی و اشتیاق شغلی نیز رابطه معنی دار بود. همچنین، نتایج نشان داد که رابطه غیر مستقیم کارآفرینی سازمانی از طریق اشتیاق شغلی با هوش هیجانی از رابطه مستقیم آن بیشتر است. لذا می توان نتیجه گیری کرد که با توجه به رابطه هوش هیجانی با کارآفرینی سازمانی و با در نظر گرفتن تأیید نقش واسطه ای اشتیاق شغلی، مدیران می توانند با توجه هرچه بیشتر به اشتیاق شغلی کارکنان شرایط لازم را برای کارآفرینی سازمانی فراهم سازند.
نقش الگوهای ارتباطی و سبک های هویت در پیش بینی رضایت زناشویی: یک مطالعه تشخیصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
168-141
حوزههای تخصصی:
هدف: خانواده، یک نظام اجتماعی طبیعی است که در همه مراحل تکوین آن زن و مرد، خرده نظام اصلی بوده و عوامل متعددی چون الگوهای ارتباطی و سبک های هویت در رضایت زناشویی آنان نقش دارند. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش تشخیصی الگوهای ارتباطی و سبک های هویت در پیش بینی رضایت زناشویی بود. روش: طرح پژوهش، تابع تشخیص دو گروهی بود. جامعه آماری این پژوهش مردان و زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی وابسته به نظام مشاوره و روان شناسی شهر تهران در سال 1398 بودند. 480 نفر از این افراد بر اساس فرمول کرامر و به شیوه نمونه گیری دسترس انتخاب شدند به پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (EMSQ) السون و همکاران(1987)، الگوهای ارتباطی (CPQ) کریستنسن و سالاوی (1984) و سبک های هویت (RISI) برزونسکی و همکاران (2013) پاسخ دادند. از بین آن ها به این منظور تعداد 100نفر دارای رضایت زناشویی بالا و 100نفر دارای رضایت زناشویی پایین انتخاب شدند و داده های پژوهش به کمک نرم افزار آماری SPSS نسخه 24 و با استفاده از روش تابع تشخیص (ممیزی) تحلیل شد. یافته ها:نتایج نشان داد که با کمک الگوهای ارتباطی و سبک های هویتی می توان رضایت زناشویی را پیش بینی کرد و تحلیل ممیزی توانست با 74 درصد پیش بینی صحیح افراد را به دو گروه دارای رضایت زناشویی پایین و بالا طبقه بندی نماید. نتیجه گیری: می توان نتیجه گیری کرد عواملی همچون الگوهای ارتباطی و سبک های هویت بر رضایت زناشویی تأثیرگذار است. پیشنهاد می شود درمانگران در ارائه راهکارهای ارتقادهنده رضایت زناشویی به این عوامل توجه بیش تری مبذول نمایند.
تاثیر طرحواره درمانی بر اضطراب، افسردگی و طرحواره های ناکارآمد اولیه افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
299-324
حوزههای تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف تعیین تاثیر طرحواره درمانی بر افسردگی، اضطراب و طرحواره های ناسازگار اولیه افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد انجام شد. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی به صورت طرح تک آزمودنی با روش خط پایه چندگانه ABA بر روی شش آزمودنی که دارای اختلال مصرف مواد بودند، انجام گرفت . جامعه آماری شامل همه افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد مراجعه کننده به مراکز درمانی شهرستان رزن (یکی از شهرستان های استان همدان) در سال 1398 بود. ابزارها شامل پرسش نامه افسردگی بک، پرسش نامه اضطراب بک و پرسش نامه طرحواره های ناسازگار اولیه بود. طرحواره درمانی در 15 جلسه به صورت گروهی و فردی و در هر هفته یک جلسه اجرا شد. آزمودنی ها در چهار مرحله مورد آزمون قرارگرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها: نتایج تاثیر طرحواره درمانی را در بهبود طرحواره های ناسازگار اولیه و پس از گذشت 4 ماه نشان داد ولی درکاهش نشانگان افسردگی و اضطراب از نظر آماری تفاوت معنا داری مشاهده نشد، ولی در نمودار ABA مقدار تغییرات در نمرات افسردگی، اضطراب و طرحواره های ناکارآمد حوزه دوم محسوس بود. نتیجه گیری: بنابراین، با مداخلات درمانی متمرکز بر طرحواره می توان موجب تغییر و اصلاح طرحواره ها و کاهش علائم افسردگی و اضطراب در افراد با اختلال مصرف مواد شد. بر این اساس، پیشنهاد می شود تکنیک های طرحواره درمانی به صورت فردی برای افراد با اختلال مصرف مواد که افسردگی، اضطراب و طرحواره های ناکارآمد دارند، استفاده شود.
بررسی رابطه ابعاد خردمندی با سرزندگی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی در دانش آموزان دختر تیزهوش
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: وضعیت تحصیلی و روان شناختی افراد تیزهوش در قابلیت ارزیابی زندگی نقش اساسی دارد؛ ازاین رو پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه ابعاد خردمندی با سر زندگی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی در دانش آموزان دختر تیزهوش انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری تمام دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول مدارس تیزهوشان شهر اصفهان در سال تحصیلی 1399-1398 بود و نمونه پژوهش شامل 85 نفر بود که به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار های پژوهش پرسشنامه ابعاد خردمندی آردلت (2003)، پرسشنامه سر زندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری (1391) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1955) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین ابعاد خردمندی با سر زندگی تحصیلی (0/15= r ) و بهزیستی روان شناختی (0/50= r ) ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد و فرضیه های پژوهش تائید شد (0/01> p )؛ نتایج نشان داد خردمندی شناختی و تأملی پیش بینی کننده سر زندگی تحصیلی و خردمندی تأملی و عاطفی پیش بینی کننده بهزیستی روان شناختی بودند. نتیجه گیری : با توجه به نتایج پژوهش خردمندی به عنوان پیش بینی کننده ای قابل اعتماد برای سر زندگی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان تیزهوش است و دانش آموزان خردمند از سر زندگی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی بالاتری برخوردارند.
اثربخشی گروه درمانی روان پویشی یکپارچه بر خودشناسی انسجامی در اختلالات افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات افراد افسرده، ناتوانی در خودشناسی است و یکی از درمانهای احتمالا موثر در این زمینه، درمان های مبتنی بر رویکرد روانپویشی است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی گروه درمانی روان پویشی یکپارچه بر خودشناسی انسجامی در افراد افسرده است. این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و با دوره پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش زنان مراجعه کننده به کلینیک بلاغ در شهر قم بودند. از میان آنها 32 نفر (16 نفر مبتلا به افسرده خویی و 16 نفر مبتلا به افسردگی اساسی) به صورت هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. آزمودنی ها در مرحله پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه خودشناسی انسجامی (قربانی، 2008 ) را تکمیل کردند. گروه آزمایش با پروتکل گروه درمانی روان پویشی یکپارچه در طول 24 جلسه (هفته ای یک جلسه 120 دقیقه ای) تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد گروه درمانی روانپویشی یکپارچه به طور معناداری منجر به افزایش خودشناسی انسجامی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است (01/0> P ). بنابراین می توان از گروه درمانی روان پویشی یکپارچه برای افزایش خودشناسی انسجامی در افراد افسرده بهره برد.
تجربه زیسته همسران سالم در دورۀ همه گیری ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم ویروس کرونا بر ابعاد مختلف زندگی افراد، هدف از پژوهش حاضر شناسایی تجارب زیسته و چالش های همسران سالم در دوره همه گیری ویروس کرونا بود. روش پژوهش حاضر کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری بود. جامعه پژوهش کلیه زوجین در شهر تهران بودند که خود و همسرشان از ابتدای شیوع ویروس کرونا، به این بیماری مبتلا نشده اند. نمونه مورد مطالعه شامل 9 نفر از همسران سالم بودند که به نمونه گیری هدفمند وارد پژوهش شدند. از افراد مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد، سپس کلمه به کلمه پیاده سازی شده و به روش هفت مرحله ای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این مطالعه 4 مضمون اصلی شامل نگرانی ها، واکنش های شخصی، تغییرات روابط اجتماعی و تغییر دیدگاه، شناسایی شد. با توجه به یافته ها می توان گفت زندگی همسران به شدت تحت تأثیر این بیماری قرار گرفته و لازم است برای آنان به تناسب شرایط شان، سیستم های حمایتی فراهم شود.
مقایسه تأثیر آموزش رویکرد شخصیت شغلی و مشاوره ساخت مسیر شغلی بر انطباقپذیری مسیر شغلی کودکان از دیدگاه طراحی زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
155 - 131
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مسیر شغلی مبتنی بر نظریه شخصیت شغلی و نظریه ساخت مسیر شغلی بر انطباق پذیری مسیر شغلی کودکان بر اساس الگوی طراحی زندگی انجام گرفت. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با مرحله پیگیری بود و جامعه آماری تمامی کودکان پسر دبستانی سنین 10- 13 سال، در سال تحصیلی 96-97 در شهر اصفهان بودند که 72 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 24 نفری بر اساس نظریه شخصیت شغلی، نظریه ساخت مسیر شغلی و کنترل جایگزین شدند. گروه های آزمایش در هشت جلسه 45 دقیقه ای شرکت کردند؛ اما گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکردند. داده های پژوهش با استفاده از مقیاس انطباق پذیری مسیر شغلی فرم کوتاه مگ گیوری، روسیر، ساویکاس (2015) در سه مرحله گردآوری شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد مشاوره مسیر شغلی مبتنی بر نظریه ساخت مسیر شغلی به طور مؤثری سبب افزایش انطباق پذیری مسیر شغلی و مؤلفه های دغدغه، کنترل و کنجکاوی در دانش آموزان پسر شده و اثر آن در طول زمان نیز ثابت ماند؛ در حالی که مشاوره مسیر شغلی مبتنی بر نظریه شخصیت تنها بر نمره کل انطباق پذیری مسیر شغلی تأثیر معناداری داشته است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان از مشاوره ساخت مسیر شغلی مبتنی بر نظریه ساخت مسیر شغلی و مشاوره مبتنی بر نظریه شخصیت شغلی برای افزایش انطباق پذیری مسیر شغلی کودکان استفاده نمود.
بررسی کیفی نقش پیشگیرانه پلیس زن در افزایش احساس امنیت اجتماعی پس از بحران زلزله کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
123 - 164
حوزههای تخصصی:
نیروی انتظامی پس از وقوع بحران، می تواند در ایجاد احساس امنیت برای مردم منطقه بحران زده نقش مؤثری ایفا کند. این پژوهش با هدف بررسی نقش پیشگیرانه پلیس در افزایش احساس امنیت اجتماعی پس از بحران زلزله کرمانشاه انجام گرفت. جامعه ی پژوهش شامل کلیه کارکنان نیروی انتظامی بود که پس از زلزله کرمانشاه در منطقه حضور یافتند و درصدد برقراری امنیت اجتماعی می کوشیدند. از میان جامعه مذکور نمونه گیری به صورت هدفمند تا حد اشباع (17 کارمند نیروی انتظامی) ادامه یافت. در این پژوهش برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش پدیدارشناسی استفاده گردید. به این ترتیب که با کمک مصاحبه ساختارنیافته اطلاعات مرتبط با افراد نمونه جمع آوری شدند. نقش بازدارندگی شامل نقش بازرسی و بازجویی، نقش رصد و شناسایی، نقش مقابله ای و مواجه ای و عملکرد نظارتی و کنترلی شد. نقش مراقبت پیشگیرانه؛ شامل پیشگیری از بحران های آتی، نقش آگاهی بخشی، نقش حفاظتی و نقش انضباط عملکردی در سه زیرمجموعه نقش شامل امنیت بخشی مقتدرانه؛ هدفمندسازی اقدامات؛ اصلاح سیاستمدارانه رفتار؛ نقش تنویر افکار عمومی طبقه بندی شد. این بررسی نشان دهنده نقش محوری است که زنان پلیس می توانند در ایجاد احساس امنیت اجتماعی ایفا کنند. همچنین بیانگر آن است که جامعه با توجه به ملاحظات فرهنگی-اسلامی به حضور پلیس زن در مداخلات انتظامی نیاز دارد.
تدوین الگوی تعهد زناشویی و اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر الگو بر رضایت زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی موثر تعهد زناشویی و تعیین اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر الگو بر رضایت زناشویی زوجین بود. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی و نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود و جامعه آماری جامعه آماری 746 فرد متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1397 بود که بر اساس نرم افزار سمپل پاور 350 نفر (196 زن و 154 مرد متأهل) به صورت در دسترس انتخاب شدند؛ همچنین به منظور بررسی اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر الگو 10زوج از زوج هایی که نمره پایینی در رضایت زناشویی انریچ (1989) کسب کرده بودند انتخاب و به دو گروه آزمایش (5 زوج) و کنترل (5 زوج) به صورت تصادفی کاربندی شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های تعهد زناشویی آدام و جونز (1997)، باورهای ارتباطی زناشویی ایدلسون (1982)، درگیری عاطفی و انتقاد در خانواده شیلدس (1994) و صمیمیت باگاروزی (2001) بود. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 120 دقیقه ای در جلسات برنامه آموزشی تعهدزناشویی شرکت کردند. هر دو گروه در سه مرحله به پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری و تحلیل واریانس اندازه های مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج تفاوت معناداری را بین عملکرد دو گروه در رضایت زناشویی (48/35=F، 001/0=P) در مرحله پس آزمون و پس از سه ماه پیگیری نشان داد. نتیجه گیری: با توجه به تاثیری که الگوی تعهد بر رضایت زناشویی دارد؛ توصیه می شود روانشناسان و مشاوران از این روش آموزشی برای اصلاح تعامل و آموزش نحوه ارتباط زوج ها استفده کنند و انسجام زوج ها را افزایش دهند.
نقش واسطه ای امید به زندگی در رابطه باورهای مذهبی و اضطراب بیماری کروناویروس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
307 - 328
حوزههای تخصصی:
همه گیری کروناویروس در جهان و ایران موجب مشکلات جسمی و روانی بسیاری از جمله اضطراب در افراد شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای امید به زندگی در رابطه باورهای مذهبی و اضطراب بیماری کروناویروس بود. طرح پژوهش توصیفی همبستگی و به عبارت دقیق تر تحلیل مسیر بود. جامعه آماری کلیه افراد 18 تا 60 ساله بودند که طی یک فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. پرسشنامه های اضطراب بیماری کروناویروس، امید به زندگی و باورهای مذهبی به صورت آنلاین برای شرکت کنندگان ارسال شد و تعداد 1115 نفر (825 زن و 290 نفر مرد) به صورت در دسترس به پرسشنامه ها پاسخ گفتند. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS19 و AMOUS تحلیل شد. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی اصلاح شده از برازش مناسبی برخوردار است(75/48=2، 13=df، 20/0=P، 75/3=2/df، 94/0= GFI، 92/0=AGFI، 98/0=CFI، 98/0=NFI، 058/0=RMSEA و 33/518=AIC). اثر غیر مستقیم باورهای مذهبی بر اضطراب بیماری کروناویروس با میانجی گری امید به زندگی معنی دار بود. همچنین اثر مستقیم و مثبت باورهای مذهبی بر امید به زندگی (با دو مؤلفه تفکر راهبردی و تفکر عاملی) و نیز اثر مستقیم و منفی امید به زندگی (با دومولفه تفکر راهبردی و تفکر عاملی) با اضطراب بیماری کروناویروس معنی دار بود. با استفاده از تقویت باورهای مذهبی در افراد، می توان به طور غیر مستقیم اضطراب بیماری کروناویروس را در همه گیری این بیماری کاهش داد.
نقش انعطاف پذیری روان شناختی و دشواری در تنظیم هیجان در پیش بینی ترس از کرونا (کووید-19)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال سیزدهم تایستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
191 - 200
حوزههای تخصصی:
مقدمه : شیوع جهانی کرونا و اجرای محدودیت باعث ترس و اضطرابی زیادی در افراد جامعه شده است و این به نوبه خود باعث ایجاد مشکلات روان شناختی می شود. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش انعطاف پذیری روان شناختی و دشواری در تنظیم هیجان در پیش بینی ترس از کرونا در بین ساکنان شهر کرمانشاه بود. روش : روش این مطالعه، از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه پژوهش ساکنان شهر کرمانشاه در سال 1399 بودند که از میان آنان 317 نفر به صورت آنلاین از طریق شبکه های مجازی شرکت کردند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس اضطراب کرونا (CAS)، نسخه دوم پذیرش و عمل (AAQ-II) و دشواری در تنظیم هیجان (DERS) استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد که ترس از کرونا با انعطاف پذیری روان شناختی رابطه منفی (0/401-=r) و با دشواری در تنظیم هیجان رابطه مثبت (0/397=r) دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد انعطاف پذیری روان شناختی (اجتناب تجربه ای) و دشواری در تنظیم هیجان توانستند 18/6درصد از تغییرات ترس از کرونا را تبیین نمایند. نتیجه گیری : با توجه به ترس از کرونا در بین افراد، می توان برنامه ها و مدخلاتی را به صورت آنلاین یا آفلاین از طریق کارگاه های آموزشی برای افزایش انعطاف پذیری روان شناختی، پذیرش افراد و بهبود راهبردهای تنظیم هیجان اجرا کرد.
نقش واسطه ای اهداف آموزشی در رابطه بین احساس طردشدگی و خودکارآمدی تحصیلی با عملکرد تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۱
143 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، بررسی نقش واسطه ای اهداف آموزشی در رابطه بین احساس طردشدگی و خودکارآمدی تحصیلی با عملکرد تحصیلیبود. روش پژوهش همبستگی از نوع تحلیل مسیر است. جامعه آماری تحقیق، کلیهدانش آموزان دختر و پسر متوسطه دوم شهر اهواز( تقریبا 23000 نفر) بود که در سال تحصیلی 98-99 به تحصیل اشتغال داشتند که از بین آنها 200 نفر (100 دختر و 100 پسر) با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. دادهها با کمک پرسش نامه احساس طردشدگی (1993)، پرسش نامه خودکارآمدی تحصیلی (1395)، پرسش نامه اهداف آموزشی(1395) و عملکرد تحصیلی جمع آوری شدند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها، از روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافتهها نشان داد که بعد از حذف رابطه غیرمعنادار مسیر خودکارآمدی تحصیلی با عملکرد تحصیلی از مدل پیشنهادی، برازندگی مدل نهایی تحقیق اصلاح و تایید گردید. یافتههای روابط مستقیم مسیرهای بین متغیرها، نشان داد که احساس طردشدگی با عملکرد تحصیلی واهداف آموزشی رابطه منفی معنادار؛ و خودکارآمدی تحصیلی با اهداف آموزشی و به همین ترتیب اهداف آموزشی با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت معناداری دارد. یافته ها، همچنین نشان داد که اهداف آموزشی در ارتباط بین احساس طردشدگی و عملکرد تحصیلی نقش واسطه ای را بازی می کند. تحقیق حاضر پیشنهاد می دهد که جهت اصلاح عملکرد تحصیلی به صورت مطلوب، احساس طرد شدگی را در دانش آموزان درگیر به حداقل رساند. همچنین با ارتقاء خودکارآمدی تحصیلی می توان زمینه توسعه اهداف آموزشی را هموار نمود و با اهتمام جدی به اهداف آموزشی، می توان انتظار عملکرد تحصیلی بهتری را داشت.
اثربخشی آموزش تغییر سبک زندگی بر بهبود خودکارآمدی، انتظارات پیامد و کاهش منبع کنترل بیرونی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (بهمن) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
۲۱۲۴-۲۱۰۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات نشان داده اند که تغییر سبک زندگی از طریق تنظیم و جهت دهی به زندگی انسان بر ارتقاء تعیین کننده های فردی - آموزشی مؤثر است، اما پژوهشی که به تأثیر آموزش آن بر خودکارآمدی، انتظارات پیامد و منبع کنترل دانشجویان پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تغییر سبک زندگی بر بهبود خودکارآمدی، انتظارات پیامد و کاهش منبع کنترل بیرونی دانشجویان بود. روش: تحقیق حاضر مطالعه ای آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش متشکل از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران در نیمسال اول سال تحصیلی 1400-1399 بود. نمونه این مطالعه 40 دانشجو بودند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس های خودکارآمدی عمومی (شوارزر و جروسلم، 1995)، انتظارات پیامد دانشجو (لندی، 2003) و منبع کنترل (راتر، 1966) بودند. برای گروه آزمایشی، آموزش تغییر سبک زندگی (فن پی، 2018) در 8 جلسه 90 دقیقه ای برگزار گردید، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس استفاده گردید. یافته ها: آموزش تغییر سبک زندگی بر افزایش خودکارآمدی، انتظارات پیامد و کاهش منبع کنترل بیرونی دانشجویان اثربخش بود (0/01 >p). نتیجه گیری: آموزش تغییر سبک زندگی می تواند به عنوان روشی کارآمد در بهبود خودکارآمدی و انتظارات پیامد دانشجویان و کاهش باورهای کنترل بیرونی آنان توسط درمانگران مورد استفاده قرار گیرد و در نتیجه به موفقیت تحصیلی - شغلی شان کمک نماید.
ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه بین المللی رویدادهای آسیب زا (ITQ) دربین زنان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (اسفند) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۸
۲۱۹۴-۲۱۸۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: سازمان جهانی بهداشت اخیراً یازدهمین نسخه تجدیدنظر شده در طبقه بندی بیماری ها را با گنجاندن اختلال تنیدگی پس ضربه ای پیچیده (complex PTSD) منتشر کرده است. در این نسخه، اختلال CPTSD به عنوان یک اختلال متشکل از علائم اختلال تنیدگی پس ضربه ای ساده (PTSD) و اختلال در سازماندهی خود (DSO) مطرح شد. به منظور تشخیص CPTSD، خرده مقیاس های PTSD (شامل؛ تجربه مجدد، اجتناب و تهدید) و خرده مقیاس های DSO (شامل؛ بدتنظیمی هیجانی، خودپنداشت منفی و آشفتگی در روابط بین فردی) باید وجود داشته باشد. با وجود تحقیقات در حال بررسی ساختار عاملی این اختلال، تا به امروز، هیچ تحقیقی در مورد بهترین معرف اختلال تنیدگی پس ضربه ای پیچیده به توافق نرسیده است. هدف: هدف پژوهش حاضر، تهیه نسخه فارسی پرسشنامه بین المللی رویدادهای آسیب زا و بررسی ویژگی های روان سنجی آن در بین زنان ایرانی بود. روش: 259 زن ایرانی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و نسخه فارسی پرسشنامه بین المللی رویدادهای آسیب زا (کلویتر، 2015) را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با استفاده از شاخص های آلفای کرونباخ، قابلیت اعتماد مرکب و تحلیل عاملی تأییدی تحلیل شدند. یافته ها: ضریب آلفای کرونباخ برای عامل PTSD برابر با 0/83 و عامل DSO برابر با 0/81 و نتایج قابلیت اعتماد مرکب آزمون نیز بالاتر از 8/0 بود. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که بار عاملی گویه ها بیشتر از 0/4 است و مقیاس از درستی سازه مناسبی برخوردار است. نتیجه گیری: با توجه به مطلوب بودن خصوصیات روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه بین المللی رویدادهای آسیب زا، می توان استفاده از آن را به متخصصان حوزه روان شناسی در موقعیت های پژوهشی و تشخیصی پیشنهاد کرد.
پیش بینی بهزیستی روان شناختی مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری ویژه براساس میزان کمال طلبی و امید به زندگی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۹ (پیاپی ۶۶)
۱۳۶-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی بهزیستی روان شناختی مادران کودکان دارای اختلال یادگیری ویژه براساس میزان کمال طلبی و امید به زندگی آنان در شهرستان بناب انجام یافته است. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را مادران کودکان دارای اختلال یادگیری ویژه تشکیل می دادند و نمونه پژوهش شامل 80 نفر از مادران بودند که به وسیله روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر(SHQ)، مقیاس چند بعدی کمال طلبی (MPS) و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (RPWBS) استفاده شد. برای تحلیل داده ها، آزمون معنی داری ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد، امید به زندگی رابطه مستقیم و معناداری با بهزیستی روان شناختی و کمال طلبی خودمدار، رابطه معکوس معناداری با بهزیستی روان شناختی دارند (01/0P<). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون خطی نشان داد که کمال طلبی خودمدار و امید به زندگی 44٪ واریانس مربوط به بهزیستی روان شناختی را تبیین می کنند. یافته های پژوهش حاضر می توانند، راه گشای تحقیقات بیشتر، در خصوص بررسی نقش سازه های شخصیتی و روان شناختی بر بهزیستی روان شناختی مادران کودکان دارای نیازهای ویژه در آینده باشند. 1. Snyder's Hope Questionnaire 2. Frost Multidimensional Perfectionism Scale 3. Ryff 's psychological well-being
ترکیب مداخلات روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت و روش دوازده قدم در کاهش مکانیسم دفاعی انکار در معتادان در حال بهبودی استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی ترکیب مداخلات روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت و روش دوازده قدم درکاهش مکانیسم دفاعی انکار در معتادان در حال بهبودی استان تهران صورت گرفته است. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه معتادین در حال بهبودی استان تهران در سال 1399 تشکیل می دادند که از میان آن ها 58 نفر به شیوه نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند انتخاب و به دو گروه آزمایش (30نفر) و گروه گواه (28نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه سبک های دفاعی (DSQ) (آندروز و همکاران، 1993) بود. گروه مداخله، روان درمانی را در طی 10جلسه به شیوه هفتگی 60 دقیقه ای درکنار برگزاری جلسات دوازده قدم دریافت کردند و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد که بین نمرات مکانیسم دفاعی انکار گروه آزمایش و گروه گواه در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p). افراد گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در مرحله پس آزمون نمرات بهتری را نسبت به گروه گواه کسب کردند. بر اساس یافته های این پژوهش، روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت و روش دوازده قدم به عنوان گزینه مناسبی جهت کاهش مکانیسم دفاعی انکار معتادان در حال بهبودی باشد.