فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۴۰۱ تا ۹٬۴۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (اسفند) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۸
۲۲۸۴-۲۲۶۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش های مختلفی به بررسی اثربخشی درمان مواجهه و بازداری از پاسخ بر نشانگان وسواس فکری – عملی و افسردگی پرداخته اند اما کمتر پژوهشی این رویکرد را در یک کارآزمایی رقابتی با روش های دیگری مانند درمان شناختی - رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCBT) مورد بررسی قرار داده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی دو روش درمان شناختی – رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان مواجهه و بازداری از پاسخ بر نشانگان وسواس فکری – عملی و نشانگان همبود افسردگی در زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی انجام شد. روش: روش: طرح پژوهش حاضر کاربردی بوده و روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش 1 و 2 و گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل تمامی زنان در گروه سنی 20 تا 45 ساله مراجعه کننده به مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره آمنه و رایین در تهران در سال 1396 بود که از میان آن ها تعداد 36 نفر از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و در سه گروه آزمایش اول با روش شناختی – رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی (12 نفر)، آزمایش دوم با روش مواجهه و بازداری از پاسخ (12 نفر) و گروه گواه (12 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه وسواس فکری – عملی ییل براون (گودمن، 1986) و پرسشنامه افسردگی بک 2 (بک، 1979) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر توسط نرم افزار SPSS-21 انجام گرفت. یافته ها: در مرحله پس آزمون هر دو مداخله به صورت معناداری بر نشانگان وسواس و افسردگی تأثیر داشته است (0/05 <p). در مرحله پیگیری نیز دو مداخله به صورت معناداری موجب کاهش نشانگان وسواس و افسردگی شد اما درمان شناختی - رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCBT) تأثیر بیشتری داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که درمان شناختی – رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان مواجهه و بازداری از پاسخ می تواند در کاهش میزان نشانگان وسواس و افسردگی زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی آموزش های قبل از ازدواج به روش برنامه آگاهی و انتخاب بین فردی و رویکرد چندبعدی بومی نگر بر باورهای ناکارآمد زوجی در افراد متقاضی ازدواج(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که آموزش کافی در مورد مسائل مرتبط با ازدواج می تواند بر باورهای زوجین اثرگذار باشد بنابراین پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی آموزش های قبل از ازدواج به روش برنامه آگاهی و انتخاب بین فردی و رویکرد چندبعدی بومی نگر بر باورهای ناکارامد زوجی در افراد متقاضی ازدواج انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد متقاضی ازدواج شهر اراک مراجعه کننده به کانون زندگی پایدار در سال 1399 بود و از بین آنان تعداد 60 نفر به صورت دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایشی برنامه آگاهی و انتخاب بین فردی (20 نفر)، گروه آموزشی بومی نگر (20 نفر) و گروه گواه (20 نفر) قرار گرفتند. در این مطالعه، محتوای جلسه های آموزش قبل از ازدواج با تکیه بر اصول و فنون برنامه آگاهی و انتخاب بین فردی (PICK) به صورت هفتگی دو جلسه 90 دقیقه ای و آموزش چندبعدی بومی نگر به صورت 10 جلسه 40 دقیقه ای انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه باورهای ارتباطی ایدلسن و اپستین (1982) بود و برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین اثربخشی آموزش های قبل از ازدواج به روش برنامه آگاهی و انتخاب بین فردی و رویکرد چندبعدی بومی نگر بر باورهای ارتباطی توقع ذهن خوانی و عدم تغییر همسر معنادار بود(P≥0.001) . نتیجه گیری: به نظر می رسد که افرادی که در برنامه های آموزش پیش از ازدواج شرکت می کنند، از رشد ارتباطی بهتری، تبادلات مخرب کمتر و حمایت بیشتری برخوردارند و همچنین آمار طلاق در آن ها کمتر است.
رابطه بین ابعاد فضای مسکونی و افسردگی ساکنین (نمونه موردی ساکنین شهر اصفهان)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اﻓﺴﺮدﮔی بیماری اﺳﺖ که بر عملکرد افراد تأثیرگذاشته و در سال های اخیر به دلایل مختلف هم چون زندگی آپارتمانی افزایش یافته است. هدف اصلی این پژوهش مطالعه رابطه بین ابعاد فضای سکونتی با نمره افسردگی ساکنین آن بود. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش نیز کلیه ی ساکنین محیط های مسکونی مناطق پانزده گانه شهر اصفهان بودند که در نهایت 749 نفر، با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. شایان ذکر است که برای هر ساختمان مسکونی از حداقل دو نفر از ساکنین پرسشنامه تکمیل شده دریافت شد که شامل سوال هایی برای ارزیابی نمره افسردگی، ویژگی های جمعیت شناختی (سن، جنس، تحصیلات،...) افراد و ویژگی های محیط مسکونی هم چون ابعاد و مساحت فضای اقامتی، تعداد اتاق خواب، ارتفاع سقف واحد مسکونی و تأمین خلوت مورد نیاز ساکنین می شد. در ادامه نیز از روش همبستگی و تحلیل آنوا جهت تجزیه تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج بیانگر این بود که افزایش مساحت واحد مسکونی، ارتفاع سقف، تعداد اتاق های خواب و تأمین خلوت مورد نیاز افراد، نمره افسردگی ساکنین را به طور معناداری کاهش داده و با نمره افسردگی به طور معکوس مرتبط است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، ابعاد فضای مسکونی برای تأمین سلامت روان بیشتر اهمیت داشته بنابراین می توان گفت که توجه به ابعاد فضا و افزایش مساحت واحد مسکونی و تعداد اتاق های خواب مورد نیاز ساکنین و تأمین خلوت مورد نیاز افراد، می تواند به عنوان عاملی محیطی در راستای ارتقای سلامت روان و کاهش نمره افسردگی ساکنین مورد استفاده قرار گیرد.
اعتیاد به اینترنت و ارتباط آن با اضطراب اجتماعی و افسردگی در بین دانشجویان دختر: کاربرد تحلیل خوشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۲۸۶-۲۷۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تعداد خوشه های وابستگی به اینترنت و سپس مقایسه گروه های مختلف از نظر اضطراب اجتماعی و افسردگی بود. جامعه پژوهش حاضر را دانشجویان دختر خوابگاهی مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز تشکیل می دادند که 370 نفر از دانشجویان دختر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ IAT (یانگ، 1998)، پرسشنامه افسردگی بک BDI (بک، 1961) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی LSAS (لیبوتیس، 1987) به منظور جمع آوری اطلاعات استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل خوشه ای، تحلیل واریانس چند متغیره MANOVA و آزمون های تعقیبی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل خوشه ها سه گروه دانشجویان دارای اعتیاد به اینترنت شدید، اعتیاد به اینترنت متوسط و اعتیاد به اینترنت خفیف را مشخص کرد (001/0 ≥P). نتایج نشان داد که افراد خوشه اعتیاد به اینترنت شدید افسردگی (001/0 ≥P) و اضطراب اجتماعی (01/0 ≥P) بیشتری را تجربه می کنند و خوشه اعتیاد به اینترنت خفیف کمترین میزان افسردگی را تجربه می کنند. با توجه به نتایج لازم است پدیده اﻋﺘیﺎد ایﻨﺘﺮﻧﺘی ﺑﻪ ﻋﻨﻮان یک ﻣﺸکﻞ رواﻧی، توسط برنامه ریزان فرهنگی و آموزشی و نظام خانواده یک امر مهم در نظر گرفته شود و به منظور پیشگیری از این پدیده ضروری است در سطح جامعه در مورد نشانه ها و علایم اعتیاد به اینترنت، آگاهی های لازم ارائه شود.
مقایسه واکنش های پرخاشگرانه، افسرده وار و مکانیسم دفاعی واپس روی در کودکان دارای خواهر یا برادر با و بدون اختلال طیف اوتیسم و نشانگان داون بر اساس آزمون ترسیم خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: زندگی با فرد دارای نیازهای ویژه ممکن است آثار عاطفی بلندمدتی بر خواهران و برادرانش برجای بگذارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه واکنش های افسرده وار، پرخاشگرانه و مکانیسم دفاعی واپس روی در کودکان دارای خواهر یا برادر مبتلا و غیرمبتلا به اختلال طیف اوتیسم و نشانگان داون بر اساس آزمون ترسیم خانواده انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی - مقایسه ای بود. جامعه این پژوهش تمامی کودکان 6 تا 12 ساله دارای خواهر یا برادر با و بدون اختلال طیف اوتیسم و یا نشانگان داون در شهر رشت در سال ۱۳۹۹ بودند. حجم نمونه ۵۵ کودک از جامعه آماری ذکر شده بود (۱۵ کودک در هر یک از گروه های دارای خواهر و برادر مبتلا به اوتیسم یا نشانگان داون و ۲۵ کودک در گروه گواه). گروه های مبتلا به اوتیسم و نشانگان داون به روش هدفمند و گروه فاقد اختلال، به شیوه در دسترس انتخاب شدند. از هر کودک به روش انفرادی آزمون ترسیم خانواده به شیوه کرمن گرفته شد. داده ها با استفاده از روش آماری مجذور خی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سه گروه از نظر متغیر واکنش افسرده وار، پرخاشگرانه، و واپس روی تفاوت معناداری وجود ندارد؛ امایافته های فرعی پژوهش نشان داد تفاوت بین گروه ها از نظر یکی از مؤلفه های واکنش افسرده وار، یعنی ترسیم در پایین صفحه، معنادار بود (0/03=p). نتیجه گیری: زندگی با فرد با اختلال تحولی ممکن است بر سلامت روان خواهر و برادر فرد تأثیر بگذارد. با توجه به یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد آزمون ترسیم خانواده در تفکیک شرایط این کودکان از هم تا حدی نارسا بوده است؛ بنابراین لازم است که شناسایی مبتنی بر آزمون ترسیم خانواده با احتیاط انجام شود و از یافته های بالینی و آزمون های عینی نیز برای اطمینان بیشتر استفاده شود.
اثربخشی مشاوره مبتنی بر نظریه انتخاب بر صمیمیت زنان متاهل
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف، اثربخشی مشاوره مبتنی بر نظریه انتخاب بر صمیمیت زنان متاهل انجام شد. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل همراه با گمارش تصادفی گروه های آزمودنی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارمندان زن متاهل دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران در سال 1397 می باشد که با شیوه نمونه گیری دردسترس30 نفر انتخاب و در دو گروه به صورت تصادفی جایگزین شدند. برای اندازه گیری صمیمیت زناشویی از پرسشنامه صمیمیت زناشویی باگاروزی (2001) استفاده شد که دارای 43 گویه است که نیازهای صمیمیت و ابعاد آن (عاطفی، روان شناختی، عقلانی، جنسی، جسمانی، معنوی، زیباشناختی و اجتماعی- تفریحی) را مورد سنجش قرار می دهد. اعتمادی (1384) پایایی کل پرسشنامه را از طریق روش آلفای کرونباخ 93/0 محاسبه کرده است. در پژوهش خمسه و حسینیان (1386) پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 82/0 گزارش شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مشاوره مبتنی بر نظریه بر صمیمیت زنان متاهل اثربخش بوده است. نتیجه گیری: بنابراین براساس یافته ها مشاوره مبتنی بر نظریه انتخاب منجر به افزایش صمیمت در زنان گروه آزمایش گردید.
ارزش های زیربنایی انتخاب همسر: مطالعه ای داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۹ (پیاپی ۶۶)
۱۶۰-۱۴۹
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف شناسایی ارزش های زیربنایی انتخاب همسر به مطالعه تجربه افراد در آستانه ازدواج پرداخته بود. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با روش نظریه داده بنیاد صورت گرفته بود. مشارکت کنندگان در این پژوهش شامل 21 زوج در آستانه ازدواج شهر کرج بودند که به روش انتخاب هدفمند و بر پایه اصل اشباع برگزیده شدند. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته با پرسش های باز و استانداردشده بود و داده ها مطابق با رویکرد نظریه زمینه ای استراوس و کربین تحلیل و طبقه بندی گردید. یافته ها، ارزش های مشارکت کنندگان در انتخاب همسر را در 5 مقوله محوری «معیارها، انتظارات، اهداف، مسئولیت پذیری و معنا» نشان داد. مقوله محوری «معیار» دارای 6 بعد «فضیلت های اخلاقی، ویژگی های شخصیتی و رفتاری، روابط عاطفی، تناسب و همسانی، جذابیت ظاهری و طریقه آشنایی»، مقوله محوری «انتظارات» دارای 3 بعد «همراه و همپا بودن، داشتن خانواده خوب و مسائل جنسی»، مقوله محوری «اهداف» دارای 5 بعد «نیازهای ازدواج، دغدغه های ازدواج، آرامش و امنیت، تکمیل و تغییر و شکل گیری خانواده»، مقوله محوری «مسئولیت پذیری» دارای 1 بعد «همکاری در جهت استقلال مادی و معنوی» و مقوله «معنا» بدون ابعاد بود. نتیجه این پژوهش کشف مقوله هسته با عنوان «عشق محتوای زندگی» بود که 5 مقوله محوری ارزش ها را در راستای انتخاب درست و آگاهانه انتخاب همسر تبیین می نمود.
مقایسه اثربخشی ط رحواره درمانی و روان درمانی پویشی کوتاه مدت بر سرمایه روانشناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۲۴۰-۲۲۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و روان درمانی پویشی کوتاه مدت بر سرمایه روانشناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش-آزمون پس-آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری مطالعه، شامل تمامی زنان مبتلا به سرطان پستان بود که از خرداد ماه تا آبان ماه 1398به بیمارستان امام خمینی شهر تهران مراجعه کرده بودند و دارای پرونده پزشکی بودند. از بین آن ها 45 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در یک گروه در انتظار درمان و دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش اول و دوم هر یک به ترتیب طرحواره درمانی (طی 11 جلسه) و روان درمانی پویشی کوتاه مدت (طی 11 جلسه) دریافت کردند و گروه در انتظار درمان آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سرمایه روانشناختی PCQ (لوتانز، 2007) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 21 انجام شد. نتایج نشان داد رویکرد طرحواره درمانی نسبت به رویکرد روان درمانی پویشی کوتاه مدت بر متغیر سرمایه روانشناختی اثربخشی بیشتری دارد (05/0< P). همچنین در طول زمان پیگیری شش ماهه، هر دو درمان اثرخود را بر متغیر سرمایه روانشناختی حفظ کرده بودند. . با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان از طرحواره درمانی جهت افزایش سرمایه روانشناختی به صورت موثرتری نسبت به روان درمانی پویشی کوتاه مدت در زنان مبتلا به سرطان پستان استفاده کرد.
مقایسه پریشانی روا شناختی، ذهن آگاهی و خودکار آمدی تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه پریشانی روانشناختی (استرس، افسردگی، اضطراب)، ذهن آگاهی و خودکارآمدی تحصیلی در بین دانش آموزان دختر تیزهوش و عادی بود. طرح پژوهش توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر اردبیل در سال تحصیلی 99-98 بودند. 200 دانش آموز (100 نفر دانش آموز تیزهوش- 100 نفر دانش آموز عادی) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های پریشانی روان شناختی لویندا (DASS-21)، پرسشنامه ذهن آگاهی بروان و ریان (MASS) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان (ASEQ)، جمع آوری و از طریق آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) تحلیل شد. نتایج نشان داد بین دو گروه در متغیر های پریشانی روان شناختی، ذهن آگاهی و خودکارآمدی تحصیلی تفاوت معنا داری وجود دارد (01>P). ذهن آگاهی و خود کارآمدی تحصیلی دانش آموزان تیزهوش به طور معناداری از دانش آموزان عادی بیشتر بود و پریشانی روان شناختی دانش آموزان تیزهوش به طور معناداری از دانش آموزان عادی کمتر بود (01/0>P). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان بیان کرد که متغیر هوش نقش مهمی را در ذهن آگاهی، خود کارآمدی تحصیلی و پریشانی روان شناختی دارد.
اثربخشی مداخله گروهی مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا بر بهبود استرس شغلی کارمندان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
103 - 112
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله گروهی مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا بر استرس شغلی کارکنان شاغل در قوه قضاییه در شهر تهران انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و پی گیری 3 ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه کارمندان تحت استرس قوه قضاییه شهر تهران بود که در سال 96 به مرکز سلامت قوه قضاییه مراجعه کردند. تعداد30 نفر از کارکنان قوه قضاییه در شهر تهران به صورت نمونه گیری دردسترس برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل اختصاص یافتند. گروه آزمایش در هشت جلسه 5/1 ساعته مداخله گروهی مثبت گرا را دریافت کرد. برای گروه کنترل، هشت جلسه 5/1 ساعته با موضوعات بی ربط به مداخله مانند صحبت در باره سیگار، الکل و تصادفات برگزار گردید. آزمودنی ها پیش و پس از مداخله و در مرحله پی گیری به پرسش نامه استرس شغلی (اسپیو، 1987) پاسخ دادند. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: مداخله گروهی مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا، منجر به کاهش معنی دار نمره استرس شغلی گردید (01/0>P). نتیجه گیری: پیشنهاد می شود در کنار دیگر راهبردهای مقابله ای موثر، مداخله گروهی مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا بر روی کارمندان شاغل تحت استرس شغلی صورت گیرد.
مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و درمان شناختی رفتاری بر اضطراب ناشی از کرونا و آثار سوگ در دوران پاندمی کووید 19(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
113 - 125
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و درمان شناختی رفتاری بر اضطراب ناشی از کرونا و آثار سوگ در دوران پاندمی کووید 19 انجام شد. روش: از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه مراجعین مرکز مشاوره گلستان بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 45 نفر انتخاب شد و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه گواه 015 نفر) جایگزین شدند. گروه های آزمایش به مدت 8 جلسه در جلسات واقعیت درمانی (بر مبنای منبع صاحبی درسال 1398) و جلستان درمان شناختی رفتاری (بر مبنای منبع هالزنت و استیونز در سال 2010) به صورت گروهی و به مدت 45 دقیقه شرکت کردند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه های اضطراب ناشی از کرونا (علی پور و همکاران، 1399) و پرسشنامه آثار سوگ (هوگان و همکاران، 2001) بود. داده ها با استفاده از تحیل کوواریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی بنفرونی تحلیل شدند. یافته ها: درمان شناختی رفتاری و واقعیت درمانی باعث کاهش اضطراب ناشی از کرونا و آثار سوگ شد. همچنین تاثیر واقعیت درمانی بر کاهش اضطراب ناشی از کرونا بیشتر از درمان شناختی رفتاری بود. نتیجه گیری: می توان گفت واقعیت درمانی و درمان شناختی رفتاری باعث کاهش اضطراب ناشی از کرونا و آثار سوگ می گردد و می توان از این روش های درمانی در جهت کاهش اضطراب ناشی از کرونا و آثار سوگ مراجعین استفاده نمود.
بررسی رابطه ی بین رفتارهای پرخطر و فضای مجازی با کیفیت زندگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۵
107 - 119
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی رابطه ی بین رفتارهای پرخطر و فضای مجازی با کیفیت زندگی در دختران و پسران پایه دهم شهرستان بوکان در سال تحصیلی 97-96 بود. روش: پژوهش از لحاظ هدف کاربردی واز لحاظ گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه دهم شهرستان بوکان بودند. در مجموع 400 نفر دانش آموز (170 نفر پسر و 230 نفر دختر) پایه دهم به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعیین گردید. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتارهای پرخطر محمدخانی، پرسشنامه فضای مجازی پورغلامی و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود. روش تجزیه و تحلیل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره بود. یافته ها: نتایج نشان داد که بین رفتارهای پرخطر و ابعاد فضای مجازی با کیفیت زندگی دانش آموزان پایه دهم رابطه معکوس و معنادار وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد که از بین رفتارهای پرخطر، مصرف مشروبات الکلی با بیش ترین واریانس و ارتباط با جنس مخالف، کمترین واریانس و همچنین از بین ابعاد فضای مجازی، تعارض ارزش ها با بیش ترین واریانس و انزوای اجتماعی با کمترین واریانس تغییرات کیفیت زندگی را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: بنابراین، ناسازگاری با تغییرات تکنولوژیکی و مشکلات ارتباط عاطفی با والدین باعث افزایش رفتارهای پرخطر از قبیل: مصرف مشروبات الکلی و ارتباط جنسی نامشروع می شود و این رفتارها به نوبه خود کاهش کیفیت زندگی و افزایش انزوای اجتماعی در پی حواهد داشت.
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی- شناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر پریشانی روان شناختی افراد مبتلا به پرخوری عصبی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
109 - 118
حوزههای تخصصی:
پیش بینی مثلث سازی براساس ابعاد انطباق پذیری خانوادگی، انسجام، ویژگی های شخصیت خود و همسر و تجربه های هیجانی نسبت به همسر در زنان متاهل
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مثلث سازی، هم داستان شدن یک فرزند یا شخص ثالثی با یک والد علیه والد دیگر است . هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی مثلث سازی براساس ابعاد انطباق پذیری خانوادگی، انسجام، ویژگی های شخصیت خود و همسر و تجربه های هیجانی نسبت به همسر در زنان متأهل اصفهان بود . روش: روش پژوهش توصیفی –همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متاهل اصفهان در سال ۱۳۹۷ بود. نمونه شامل ۲۲۰ زن متاهل در اصفهان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه ی انسجام و انطباق پذیری خانواده (اولسون و همکاران، ۲۰۰۶)، مثلث سازی (بهرامی و یوسفی، ۱۳۹۶)، پنج عاملی شخصیت مبتنی بر شناخت همسر (شاه محمدی و یوسفی، ۱۳۹۶)، تجربه هیجانی نسبت به همسر(غفرالهی و یوسفی، ۱۳۹۷) بود. داده های جمع آوری شده توسط ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام ، تحلیل عاملی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. داده های جمع آوری شده از طریق نرم افزار ۲۲ SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که بین مثلث سازی و هیجانات منفی (۳۵/۰۱۶)، انسجام بی قیدوبند(۰/۳۸)، وجدان گرایی همسر(۰/۳۲۷)، انطباق پذیری سخت گیرانه (۰/۵۸۷-)، روان رنجوری زن (۰/۶۰۷)، هیجانات مثبت (۰/۵۲۸-)، انطباق بی نظم (۰/۲۴۸-) رابطه ی معناداری وجود دارد . نتیجه گیری: از نتایج پژوهش حاضر می توان در جهت شناخت مثلث سازی در مشاوره های زوجی بهره جست و مطابق با آن روش های پیشگیرانه و مداخلات مناسبی را به کار گرفت.
بررسی تأثیر راهبرد آگاهی واج شناختی بر پیشرفت مهارت های خواندن دانش آموزان پسر نارساخوان
حوزههای تخصصی:
مقدمه : مهارت خواندن یکی از مهم ترین مهارت ها در دوره ابتدایی است به طوری که اختلال در آن بر یادگیری سایر دروس تأثیر می گذارد. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر مداخله روش آگاهی واج شناختی در بهبود خواندن دانش آموزان با نارساخوانی بود. روش : نوع پژوهش، نیمه آزمایشی بود. جامعه این پژوهش کل دانش آموزان پسر پایه دوم ابتدایی شهرستان خواف و شهر رشتخوار در سال تحصیلی ۹۵-۱۳۹۴ بودند که با نمونه گیری تصادفی ۱۰ نفر از آن ها که بر اساس چک لیست ۲۷ گویه بررسی نشانگان نارساخوانی، کارنامه و کارت سنجش سلامت سال اول ابتدایی، دارای اختلال خواندن تشخیص داده شده بودند، انتخاب شدند و س پس ای ن دانش آموزان به صورت تصادفی به دو گروه، آزمایشی با مداخله روش آگاهی واج شناختی و کنترل تقسیم شدند. پس از اجرای مداخله آموزشی آگاهی واج شناختی پس آزمون روی هر دو گروه اجرا شد و داده های حاصل از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از spss نسخه ۱۹ و با آزمون t دو گروه مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج آزمون t دو گروه مستقل برای مقایسه نمرات اختلافی دو گروه نشان داد که بین میانگین بهبود در گروه آموزش آگاهی واج شناختی (۹/۷۸) در مقایسه با گروه کنترل (۲/۶۷) تفاوت معناداری در سطح (۰/۰۰۰۵> P ( وجود دارد؛ که بیانگر تأثیر مداخله آگاهی واج شناختی بر بهبود خواندن دانش آموزان است. نتیجه گیری : روش آگاهی واج شناختی با افزایش دامنه دقت و توجه، افزایش سرعت خواندن و درک مطلب باعث پیشرفت در مهارت خواندن دانش آموزان شده است؛ لذا پیشنهاد می شود به منظور بهبود خواندن دانش آموزان نارساخوان از روش آگاهی واج شناختی استفاده شود.
مقایسه اثربخشی دو روش بازی درمانی و خنده درمانی کاتاریا (یوگای خنده) بر اضطراب تعمیم یافته کودکان 12-6 سال
حوزههای تخصصی:
مقدمه : اضطراب در کودکان به دلیل عدم رشد شناختی دیر تشخیص داده می شود و بر عملکردهای اجتماعی، تحصیلی، عاطفی تأثیر گذاشته و در صورت عدم درمان به موقع بر مراحل دیگر زندگی اثر می گذارد. هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی بازی درمانی و خنده درمانی بر اضطراب کودکان بود. روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی به همراه پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق کودکان ۶ تا ۱۲ ساله مراجعه کننده به کلینیک های روان شناسی و روان پزشکی شهرستان شاهرود در سال ۱۳۹۸ بودند که تشخیص اضطراب تعمیم یافته دریافت نمودند. ۴۵ نفر به صورت نمونه در دسترس انتخاب و در سه گروه بازی درمانی، خنده درمانی و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس اضطراب کودکان اسپنس ( SCAS ) بود. همچنین برای تحلیل آماری از نرم افزار ۲۲ spss و روش تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی شفه استفاده شد. یافته ها : نتایج تحلیل واریانس نمرات اضطراب نشان داد که در سطح معنی داری ۰/۰۱ تفاوت معنی دار بین سه گروه وجود دارد. (۱۶/۷۰ = F ). آزمون تعقیبی شفه نیز نشان داد که بین بازی درمانی و خنده درمانی تفاوت معنی دار در کاهش اضطراب وجود ندارد، در حالی که بین گروه کنترل با خنده درمانی (۱۴/۱۳) و نیز با بازی درمانی (۱۸/۴۰) تفاوت معنی دار در سطح ۰/۰۰۱ وجود دارد ؛یعنی خنده درمانی و بازی درمانی در گروه های آزمایش باعث کاهش اضطراب شده است؛ ولی در گروه کنترل تغییری در میزان اضطراب مشاهده نشده است. نتیجه گیری : می توان نتیجه گرفت که بازی درمانی و خنده درمانی، اضطراب تعمیم یافته کودکان را کاهش می دهد؛ ولی بین میزان اثربخشی دو روش درمانی فوق تفاوتی وجود ندارد.
تنظیم هیجان در بیماران سایکوسوماتیک: مطالعه کیفی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اصطلاح سایکوسوماتیک بیماری هایی را شامل می شود که هم ذهن و هم بدن را درگیر می کند. گاهی اوقات عوامل روانی و عاطفی ممکن است به عنوان یک عامل خطر در شروع و پیشرفت این بیماری ها تأثیر بگذارد. هدف : هدف از پژوهش حاضر بررسی تنظیم هیجانات در بیماران سایکوسوماتیک به صورت مطالعه کیفی بود. روش : این پژوهش از نوع کیفی بود. داده های این پژوهش با ابزار مصاحبه به صورت عمیق نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. نمونه پژوهش شامل ۲۲ فرد مبتلا به بیماری های سایکوسوماتیک (قلبی، گوارشی و تنفسی) از بیمارستان بقیه الله در سال ۱۳۹۹ بود. روش انتخاب نمونه به صورت در دسترس و داوطلبانه بود. داده های به دست آمده با استفاده از رویکرد تحلیل محتوا و به روش گرانهایم و لاندمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و درون مایه های کشف شده کیفی مطالعه، برحسب اهمیت اولویت بندی شد. یافته ها : تحلیل کیفی تجربه زیسته مشارکت کنندگان به شناسایی دو مقوله اصلی راهبردهای سالم و ناسالم انجامید. همچنین نتایج این پژوهش ۷ درون مایه (تغییر توجه به چیز دیگر، تصمیم گیری و حل مسئله، توجه به افکار مثبت و خوشایند، پذیرش، عبادت کردن، خود-کنترلی و بهبود عزت نفس) برای راهبردهای سالم و در راهبردهای ناسالم به ۹ درون مایه (عصبانیت و پرخاشگری، نشخوار فکری، خطاهای شناختی، استفاده بیش از حد از شبکه های اجتماعی، دمدمی مزاج بودن، پافشاری در عقاید، اهمال کاری، اعمال افراطی، مصرف مواد، حواس پرتی) انجامید. نتیجه گیری : علیرغم پیچیدگی تجربیات، پدیده عواطف در بیماران سایکوسوماتیک به روش های مختلف تنظیم می شود که یکی از عوامل اساسی در بیماری های سایکوسوماتیک است .
مقایسه سیستم های مغزی-رفتاری، مؤلفه های سازش یافتگی و علائم شخصیت اسکیزوئید در بیماران مبتلا به میگرن و زخم معده ی عصبی و افراد عادی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: میگرن و زخم معده عصبی از بیماری های روان تنی هستند که عوامل روانشناختی مختلف در بروز و تشدید آن ها مؤثرند. هدف: هدف این پژوهش مقایسه سیستم های مغزی رفتاری، مؤلفه های سازش یافتگی و علائم اختلال شخصیت اسکیزوئید در بیماران مبتلا به میگرن، زخم معده عصبی و افراد عادی بود. روش: مطالعه حاضر از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر کلیه ی بیماران بالای ۱۸ سال مبتلا به زخم معده و میگرن مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر بوکان در سال ۱۳۹۸ همراه همتایان عادی آنان بود. حجم نمونه پژوهش شامل ۹۰ نفر بود که به هر گروه از بیماران ۳۰ نفر بالای ۱۸ سال به روش نمونه گیری تصادفی ساده اختصاص یافت و همتایان عادی آنان نیز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد بازداری- فعال سازی رفتار کارور و وایت (۱۹۹۴)، پرسشنامه ی سازگاری بل و سؤالات مقیاس ۱ از آزمون بالینی چند محوری میلون ۳ استفاده شد. داده ها با استفاده از SPSS نسخه ۲۲ از طریق آزمون های تحلیل واریانس چند متغیره و تحلیل واریانس یک راهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: بیماران میگرنی نسبت به دو گروه دیگر، به صورت معنی داری بیشترین میانگین را در علائم اختلال شخصیت اسکیزوئید و بازداری-فعال سازی رفتاری داشتند (۰/۰۵> p ). هر دو گروه بیماری در سازش یافتگی نسبت به افراد عادی به صورت معنی داری میانگین کمتری در سازش یافتگی داشتند (۰/۰۵ p< ). نتیجه گیری: بیماران میگرنی و زخم معده عصبی سطح پایینی از سازش یافتگی را داشتند. همچنین بیماران میگرنی علائم بیشتری از اختلال شخصیت اسکیزوئید و سطح بالاتری از بازداری-فعال سازی رفتاری را داشتند.
تدوین الگوی مفهومی عوامل شکل دهنده طلاق در پنج سال اول زندگی: یک مطالعه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: آمارهای موجود نشان می دهند که تعداد طلاق های ثبت شده در سال های آغازین زندگی مشترک به ویژه در پنج سال اول نسبت به دیگر سال های ازدواج بیشتر است. مطالعات کیفی پیرامون آسیب شناسی این موضوع و تدوین مدل برای کاهش عوامل سبب ساز آن مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف کشف پیشایندها و پیامدهای طلاق در پنج سال اول زندگی زناشویی و تدوین الگوی مفهومی بسترهای شکل دهنده آن انجام شد. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری شامل همه زوجین طلاق گرفته در پنج سال اول زندگی مشترک در شهرهای تهران و شیراز در سال 1398 بودند. از بین جامعه آماری به شیوه ای هدفمند 19 نفر انتخاب شدند. شرکت کنندگان با مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفته و داده های به دست آمده مطابق با رویکرد نظام دار استروس و کوربین طی فرآیندی منظم و درعین حال مداوم مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل تجارب شرکت کنندگان نشان داد پیشایندهای طلاق عبارتند از پیشایندهای فردی و تعاملی. شرایط مداخله گر نیز شامل عوامل خانوادگی و فرهنگی - اجتماعی بودند. همچنین موانع طلاق موانع فردی، اجتماعی و خانوادگی را در بر داشت و راهبردهای اتخاذ شده به منظور مقابله با این موانع شامل راهبردهای راه حل آفرین و مشکل آفرین بود. پیامدهای طلاق نیز مشتمل بر پیامدهای فردی خانوادگی و اجتماعی- فرهنگی بود. نتیجه گیری: در نهایت از تحلیل یافته ها و الگوی مفهومی پژوهش می توان به این نتیجه رسید که طلاق در سال های اولیه زندگی مشترک نتیجه نقصان های فردی، زوجی و ضعف های خانوادگی و فرهنگی اجتماعی زوجین است. لذا لازم است برنامه های پیشگیرانه ازدواج متمرکز بر سال های اولیه ازدواج به ویژه پنج سال اول باشد.
استفاده از تحلیل داده های شبکه ای در بهبود الگوریتم آزمون های انطباقی کامپیوتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: روش شناسی شبکه امکان مطالعه همزمان چندین هدف را میسر می سازد و قابلیت هایی دارد که منجربه ارائه ابزارهای تحلیلی مناسب می گردد. پژوهش هایی در خصوص استفاده از تحلیل داده های شبکه در حوزه سنجش تربیتی وجود دارد اما کمتر پژوهشی است که بصورت عملی به ساخت آزمون انطباقی مبتنی بر نظریه شبکه و یا ارائه الگوریتم آن پرداخته باشد. آیا امکان استفاده از علم شبکه در ساخت آزمون های انطباقی وجود دارد؟ هدف: این مطالعه با هدف بهبود الگوریتم آزمون های انطباقی مبتنی بر تحلیل داده های شبکه بر روی زبان آموزان مراکز و مؤسسات آموزش زبان شهر تهران انجام شد. روش : این پژوهش از نوع توصیفی و تمرکز اصلی آن بر تحلیل سؤالات آزمون با تکنیک تحلیل داده های شبکه بود. جامعه آماری کلیه زبان آموزان ده مؤسسه برتر آموزش زبان شهر تهران در سال 1398 بود که قابلیت خواندن زبان انگلیسی را در حداقل سطح داشتند. از میان آنان 1556 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار سنجش آزمون 140 سؤالی خزانه لغات انگلیسی (VST) (نیشن و وارینگ، 1997) بود. تحلیل سؤالات آزمون از طریق نظریه کلاسیک، نظریه سؤال - پاسخ و تحلیل شبکه مبتنی بر الگوریتم فراچترمن - رینگولد انجام شد. یافته ها : پارامترهای سؤالات آزمون بر اساس نظریات کلاسیک و سؤال - پاسخ محاسبه گردید. نقشه ارتباط بین سؤالات مبتنی بر الگوریتم فراچترمن - رینگولد، بر اساس آزمون آماری همبستگی تفکیکی با تعدیل آلفا (0/01< P) ترسیم شد، شاخص های مرکزیت شبکه و الگوریتم انطباقی آزمون استخراج گردید. نتیجه گیری: استفاده از مزایای تکنیک تحلیل داده های شبکه ای مانند قابلیت دیداری سازی نتایج، ارائه گزارش های ساده و جامع و در نظر گرفتن اهمیت سؤالات در ساختار شبکه ارتباطی بین سؤالات به ارتقاء روش های آزمون سازی انطباقی منجر شده است.