فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۳٬۴۲۱ تا ۱۳٬۴۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم پاییز (آذر) ۱۳۹۸ شماره ۸۱
1001-1008
حوزههای تخصصی:
زمینه: اعتیاد یک بیماری مزمن است. نقص سلامت روان باعث مشکلات مختلف در پرهیز می شود . تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای ( tDCS ) و بهوشیاری از جمله درمان های مؤثر در بهبود سلامت روان افراد با سوء مصرف مواد هستند. در پژوهش های پیشین اثربخشی هریک از این روش ها با توجه به ویژگی خاص هرکدام به صورت مجزا نشان داده شده است اما آیا ترکیب این دو روش نیز اثربخش است؟ برخی پژوهش ها ترکیب تمرینات بهوشیاری و tDCS را در نمونه های غیربالینی اثربخش دانسته اند، اما هنوز روشن نیست که آیا این روش در میان جمعیت بالینی هم می تواند اثربخش باشد؟ هدف: هدف این پژوهش بررسی اثر ترکیب توام تمرینات بهوشیاری و tDCS بر بهبود سلامت روان درافراد مبتلا به سوءمصرف مواد بود. روش: این پژوهش یک پژوهش شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و بدون گروه کنترل بود. در این تحقیق 10 نفر از افراد مبتلا به سوءمصرف مواد با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس 5 جلسه ترکیب توام تمرینات بهوشیاری برگرفته از پروتکل درمانی بوئن، چاولا و مارلات (2011) و tDCS انجام شد. پیش و پس از مداخله ارزیابی سلامت روانی به وسیله پرسشنامه مختصر نشانگان (دراگوتیس، 1993) انجام شد. یافته ها: ترکیب تمرینات بهوشیاری و tDCS سبب کاهش معنادار نمرات در علائم وسواس - ناخودداری (0/02 p= )، خصومت (0/04 p= )، و روان گسستگی گرایی (0/007 p= ) شد. نتیجه گیری: ترکیب تمرینات بهوشیاری و tDCS می تواند سبب بهبود سلامت روانی در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد شود.
نقش میانجی گر هماهنگی خود با هدف و نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین هسته ارزشیابی خود با رضایت از زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش های متعددی به رابطه هسته ارزشیابی خود با رضایت از زندگی اشاره کرده اند، اما مسئله این پژوهش این است که آیا هماهنگی خود با هدف و نظم جویی شناختی هیجان می تواند بر رابطه هسته ارزشیابی خود با رضایت از زندگی دانشجویان تأثیر بگذارد؟ هدف: هدف این پژوهش تعیین اثر میانجی گر هماهنگی خود با هدف و نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین هسته ارزشیابی خود با رضایت از زندگی بود. روش: بر مبنای یک طرح همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری، 280 (118 مرد، 162 زن) دانشجو به روش نمونه برداری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به مقیاس هسته ارزشیابی خود (جاج و دیگران، 2003)، مقیاس رضایت از زندگی (داینر و دیگران، 1985)، مقیاس هماهنگی خود با هدف (الیوت و شلدون، 1998)، و پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد همبستگی بین هسته ارزشیابی خود، هماهنگی خود با هدف، نظم جویی شناختی هیجان و رضایت از زندگی مثبت و معنادار است (0/01> P ). همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد که در ارتباط بین هسته ارزشیابی خود با رضایت از زندگی، هماهنگی خود با هدف و نظم جویی شناختی هیجان نقش میانجی گر ایفا می کنند (0/01> P ). نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت هسته ارزشیابی خود از طریق اثرگذاری بر هماهنگی خود با هدف و نظم جویی شناختی هیجان نقش مهمی در افزایش رضایت از زندگی دانشجویان دارد.
رابطه خلاقیت با نشاط معنوی، میزان محبوبیت والدین، سبک های فرزندپروری و ویژگی های شناختی در دانش آموزان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر درمان مبتنی بر شفقت بر صمیمیت زناشویی و تنظیم هیجان زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر صمیمیت زناشویی و تنظیم هیجان زوجین بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی است و با به کارگیری طرح پیش آزمون - پس آزمون، همراه با گروه گواه انجام شده است. جامعه آماری دربرگیرنده همه دانشجویان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر سنندج است که از میان آن ها 20 زوج (40 نفر) با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. این زوجین به صورت تصادفی در گروه های 20 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند . داده ها با پرسشنامه های صمیمیت زوجین اولیاء، فاتحی زاده و بهرامی و تنظیم هیجان گراتز و رومیر گردآوری و با آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شد. تحلیل داده ها نشان داد شرکت زوجین در جلسه های درمان مبتنی بر شفقت باعث افزایش صمیمت زناشویی (001/0 P< و 96/389 F= ) و تنظیم هیجان (001/0 P< و 19/140 F= ) زوجین شده است؛ یعنی میان نمرات گروه آزمایش که مداخله را دریافت کرده بودند و گروه گواه که هیچ گونه درمانی دریافت نکرده بودند تفاوت معنی داری وجود دارد . با توجه به برآیندها، به کارگیری درمان مبتنی بر شفقت صمیمیت و تنظیم هیجان زوجین را بهبود بخشید و این می تواند اقدامی ارزنده در راستای کاهش مشکلات زناشویی و طلاق به شمار آید.
هنجارهای عاطفی واژگان دلبستگی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تهیه هنجارهای عاطفی واژگان مرتبط با دلبستگی در زبان فارسی بود. این پژوهش در سه مرحله انجام شد. در مرحله نخست، 72 نفر (43 زن، 29 مرد) از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی جهت گردآوری واژگان مرتبط با دلبستگی و در مرحله بعد، از میان پژوهشگران و متخصصان قلمرو دلبستگی در شهر تهران، 35 نفر (27 زن، 8 مرد) به منظور ارزیابی ارتباط واژگان گردآوری شده با دلبستگی انتخاب شدند. در مرحله آخر، 124 نفر (65 زن، 59 مرد) از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی تهران، واژگان غربال شده را بر اساس روی آورد ابعادی هیجان و نیز ارتباط با دلبستگی، در قالب یک آزمون رایانه ای مورد ارزیابی قرار دادند. انتخاب نمونه در هر سه مرحله با روش دردسترس انجام شد و از آزمون خودارزیابی آدمکی (برادلی و لانگ، 1994) به منظور بررسی ظرفیت هیجانی و برانگیختگی واژه ها استفاده شد. برای تحلیل یافته ها از آزمونهمبستگی پیرسون و تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. پس از چند مرحله غربالگری، 107 واژه مرتبط با دلبستگی، جمع آوری و ابعاد هیجانی آن به شکل توصیفی ارائه شد. نتایج نشان داد بین «مرتبط بودن واژگان با دلبستگی» با ظرفیت هیجانی و برانگیختگی به ترتیب رابطه مثبت و منفی و بین ظرفیت و برانگیختگی، رابطه منفی معنادار وجود دارد. مقایسه دو جنس نیز نشان داد که زنان واژگان مثبت را خوشایندتر و واژگان منفی را ناخوشایندتر از مردان ارزیابی می کنند.در ارتباط با برانگیختگی تفاوتی بین دو جنس مشاهده نشد. مجموعه واژگان تهیه شده در این پژوهش به دلیل همگنی بالا و هنجار ارائه شده می تواند ضمن بالا بردن قابلیت تکرارپذیری یافته ها، منجر به تسهیل ارتباط علمی میان پژوهشگران قلمرو دلبستگی شود و امکان مقایسه نتایج پژوهش های مختلف را فراهم سازد.
اثربخشی رواندرمانی مثبت نگر به شیوه گروهی بر سازگاری اجتماعی، عاطفی و آموزشی دانش آموزان پسر ناسازگار متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی رواندرمانی مثبت نگر گروهی بر سازگاری دانش آموزان پسر ناسازگار متوسطه اول بود. روش : روش پژوهش شبه آزمایشی با گروه گواه، پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری 3 ماهه و جامعه آماری شامل 240 دانش آموز پسر پایه هفتم، هشتم و نهم، دوره متوسطه اول، مدرسه آیت الله خامنه ای ، شهرستان فریمان خراسان رضوی در سال تحصیلی 97- 1396 بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، از میان 5 مدرسه پسرانه شهرستان که دارای بیشترین دانش آموزان ناسازگار بود؛ 1 مدرسه به تصادف انتخاب و 50 دانش آموز که نمره های بالایی در ناسازگاری داشتند؛ انتخاب و به شکل تصادفی در گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند و بعد از ریزش نمونه ها 17 نفر در گروه گواه و 17 نفر در گروه آزمایش باقی ماندند. ابزارهای گردآوری داده ها، پرسشنامه سازگاری دانش آموزان دبیرستانی سینها و سینگ 1993 و برنامه درمانی روان شناسی مثبت گرای مگیارموئی، 2009 بود که در 10 جلسه 60 دقیقه ای، هفته ای یکبار در مورد گروه آزمایش اجرا و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که رواندرمانی مثبت نگر گروهی بر سازگاری کل (60/19 =F، 01/0 =P)، سازگاری آموزشی (04/8 =F، 01/0 =P)، سازگاری اجتماعی (55/7 =F، 01/0 =P) و سازگاری عاطفی (76/3 =F، 05/0 =P) اثر داشته و این اثر در مرحله پیگیری پایدار مانده است. نتیجه گیری: از آنجا که رواندرمانی مثبت نگر باعث شناخت توانایی های خود و دیگران، مدیریت هیجان های منفی و افزایش رضایت اطرافیان از دانش آموز و در نتیجه کاهش ناسازگاری آن ها می شود؛ بنابراین می توان از آن به عنوان روش مداخله ای مؤثری برای کاهش ناسازگاری کودکان و نوجوانان در مدارس استفاده کرد.
تأثیر آموزش هوش معنوی بر مهارت های اجتماعی و سازگاری کودکان معلول جسمی حرکتی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش هوش معنوی بر مهارت های اجتماعی و سازگاری کودکان معلول جسمی حرکتی شهرستان گنبدکاووس بود. در این پژوهشِ نیمه آزمایشی، تمام 60 کودک 5 تا 10 ساله (40 دختر و 20 پسر) معلول جسمی حرکتی از مراکز بهزیستی و توان بخشی شهرستان گنبدکاووس انتخاب و به طور تصادفی در گروه های 30 نفره گواه و آزمایش (هر یک شامل 20 دختر و 10 پسر) گمارده شدند. پس از انجام پیش آزمون بر روی گروه های آزمایش و گواه، گروه آزمایشی طی 10 جلسه 1 ساعته (در مدت زمان سه ماه) تحت مداخله آموزش مهارت های هوش معنوی قرار گرفتند و در نهایت، پس آزمون برای هر دو گروه انجام شد. داده ها، به وسیله دو پرسش نامه مهارت های اجتماعی ماتسون و سازگاری کودکان راتر در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون گردآوری شد. نتایج به دست آمده از تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش هوش معنوی بر مهارت های اجتماعی و سازگاری کودکان معلول جسمی حرکتی تأثیر معناداری دارد. بنابراین، می توان گفت: آموزش هوش معنوی، می تواند مهارت های اجتماعی و سازگاری کودکان معلول جسمی حرکتی را بهبود بخشد.
اثربخشی تکلیف شب بر پیشرفت تحصیلی دیکته دانش آموزان ابتدایی دارای نارسایی خواندن
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تکلیف شب بر پیشرفت تحصیلی درس دیکته دانش آموزان پایه سوم ابتدایی شهر اهواز که دارای نارسایی خوانی است. پژوهش جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه سوم ابتدایی شهر اهواز می باشند. ازاین بین تعداد 40 دانش آموز به روش تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. از آزمون محقق ساخته در درس املاء دانش آموزان به منظور بررسی پیشرفت تحصیلی آنان در نظر استفاده گردید. یافته ها با استفاده از نرم افزار spss و روش های آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی اﻃﻼﻋﺎت گردآوری شده ﺑﺎ روش آﻣﺎری ﺗﺤﻠیﻞ کﻮواریﺎﻧﺲ ﺗک ﻣﺘﻐیﺮی ﻣﻮرد تجزیه وتحلیل ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. نتایج تحلیل داده ﻫﺎﻧﺸﺎن داد تکلیف شب بر روی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه سوم ابتدایی نارسا خوان در درس دیکته در سطح معناداری 0/01 تأثیرگذار است.
پیش بینی خودپنداشت از طریق پنج عامل بزرگ شخصیت و منزلت های هویت در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی خودپنداشت از طریق پنج عامل بزرگ شخصیت و منزلت های هویت انجام شد. تعداد 180 نفر از دانشجویان (90 پسر -90 دختر) دانشگاه تهران با دامنه سنی 20 تا 30 سال و سطح تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های پنج عامل بزرگ شخصیت نئو ( NEO-FFI )، مقیاس عینی بسط یافته حالات هویت ایگو و مقیاس خودپنداشت راجرز استفاده شد. اطلاعات بدست آمده از این مقیاس ها با روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که رابطه بین عامل های شخصیتی روان رنجوری و وظیفه شناسی و همچنین وضعیت اکتساب هویت با خودپنداشت معنی دار بوده و این عوامل قادر به پیش بینی وضعیت خودپنداشت هستند. سایر عوامل شخصیتی و وضعیت های هویت با خودپنداشت رابطه معناداری نداشتند. بر همین اساس می توان بیان کرد، زمانی که فرد از نظر سلامت روان که عامل روان رنجوری نمایانگر آن است در زندگی در طیف بهنجار قرار ندارد، تصویر و ارزیابی مناسبی هم در قالب خودپنداشت از خود نداشته و چرخه ی معیوبی که در آن، این دو عامل تقویت کننده ی یکدیگر هستند، شکل می گیرد.
مولفه های احساس تنهایی مرتبط با دوستان در دختران نوجوان: پژوهش پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین مولفه های احساس تنهایی در ارتباط با دوستان در نوجوانان دختر بر اساس تجارب زیسته ی آنان است. روش: پژوهش حاضر، از نوع کیفی و پدیدارشناسانه است. نمونه گیری به صورت هدفمند بود، به این صورت که 135 پرسشنامه احساس تنهایی UCLA بر روی نوجوانان دختر با میانگین سنی 16 سال اجرا شد و 30 نفر از افرادی که نمرات بالای 50 در احساس تنهایی داشتند به عنوان جامعه پژوهش انتخاب شدند. ابزار اصلی پژوهش مصاحبه بود، پس از 15 مصاحبه و کدگذاری با استفاده از نظریه ی زمینه ای، داده ها به اشباع رسید. یافته ها: مولفه های احساس تنهایی در ارتباط با دوستان در دختران نوجوان به ترتیب عبارت بود از: 1) احساس مورد پذیرش نبودن و عدم تعلق به گروه دوستی 2) عدم آرامش و داشتن مرزهای سخت در ارتباط با دوستان 3) کمیت و کیفیت پایین دوستی 4) اهمیت ارزشیابی دوستان و همسالان 5) زمینه های باز دارنده ی ارتباطی. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که سوگیری های شناختی مرتبط با رشد شناختی دوره ی نوجوانی و همچنین عواملی چون ناتوانی در برقراری ارتباط موثر با دوستان و عموماً بی اعتمادی است که انگیزه ی ارتباط مجدد را در نوجوانِ تنها تحت تاثیر قرار می دهد و باعث دور شدن هرچه بیشتر نوجوان از دوستان و پیشروی به سوی احساس تنهایی مزمن می گردد.
اثربخشی گروه درمانی به شیوه مهرورزی به خود بر شکوفایی زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره پانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
111-126
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی به شیوه مهرورزی به خود بر شکوفایی زنان یائسه انجام شد. پژوهش حاضر یک مداخله شبه تجربی به شیوه پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری تمامی زنان یائسه 55-47 ساله مراجعه کننده به مرکز بهداشتی درمانی گلشهر شهر چهاردانگه در بهار سال 1397 بودند که از بین آنها 30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. هر دو گروه پرسشنامه شکوفایی را در مرحله پیش آزمون تکمیل کردند و سپس شرکت کنندگان گروه آزمایش در 8 جلسه دو ساعته بصورت هفتگی درگروه درمانی مبتنی بر مهرورزی به خود شرکت نمودند. پس از پایان درمان، هر دو گروه در مرحله پس آزمون و پیگیری مجددا ارزیابی شدند. نتایج حاصل از طرح آمیخته تحلیل واریانس عاملی و اندازه گیری مکرر نشان داد که گروه درمانی به شیوه مهرورزی به خود بر شکوفایی گروه آزمایش در مرحله پس آزمون و پیگیری اثر داشت. همچنین این درمان بر مؤلفه های هیجانات مثبت، روابط، معنا و پیشرفت شکوفایی نیز اثر گذار بود و موجب افزایش معنی دار آنها درگروه آزمایش گردید و اثر درمان به جز مؤلفه روابط در مورد سایر مؤلفه ها دردوره پیگیری نیز حفظ شد. پیشنهاد می شود درمانگران از این نوع درمان جهت افزایش شکوفایی در دوران انتقالی یائسگی و رفع پاره ای ازمشکلات زنان یائسه بهره بگیرند.
اثربخشی نظم جویی شناختی هیجان بر دانش هیجانی و مهار هیجانی دانش آموزان بدسرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کودکانی که بدسرپرست هستند، آسیب های روان شناختی گوناگونی را در سال های بعد تجربه می کنند. این کودکان از بستر تحولی نامناسبی برخوردارند که آنها را مستعد ابتلا به آشفتگی های روان شناختی و هیجانی می سازد. به همین دلیل به کارگیری درمان های روان شناختی مناسب برای آنها بسیار ضروری است. در همین راستا هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی نظم جویی شناختی هیجان بر دانش هیجانی و مهار هیجانی دانش آموزان بدسرپرست بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. در این پژوهش جامعه آماری را تمامی دانش آموزان 12 تا 16 ساله بدسرپرست دوره اول متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 97-1396 تشکیل می دادند. نمونه مورد مطالعه شامل 30 نفر از جامعه مذکور بودند که با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند و در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند. سپس گروه آزمایش مداخله نظم جویی شناختی هیجان را در 8 جلسه 90 دقیقه ای طی دو ماه و نیم دریافت کردند، در حالی که گروه گواه این مداخله را در طول فرایند انجام پژوهش دریافت نکرد. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه مهار هیجانی (راجر و نشوور، 1987) و آزمون دانش هیجانی (ایزارد و همکاران، 2003) بود. داده های حاصل از پژوهش با آزمون تحلیل کواریانس و نرم افزار آماری SPSS 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که نظم جویی شناختی هیجان بر دانش هیجانی و مهار هیجانی دانش آموزان بدسرپرست مؤثر بوده است (0/001> p )؛ بدین صورت که این درمان توانسته دانش هیجانی و مهار هیجانی دانش آموزان بدسرپرست را بهبود بخشد. اندازه اثر به دست آمده نیز حاکی از آن بود که به ترتیب 84 و 77 درصد تغییرات متغیرهای دانش هیجانی و مهار هیجانی دانش آموزان بدسرپرست توسط مداخله نظم جویی شناختی هیجان تبیین می شود. نتیجه گیری: نظم جویی شناختی هیجان با استفاده از روش هایی مانند شناخت انواع هیجان، آموزش راه های کاهش هیجانات منفی ، توجه آگاهانه به هیجان فعلی ، آموزش ارزیابی مجدد و ابراز هیجانات مثبت و منفی، و آموزش تغییر هیجانات منفی می تواند بر فرایند پردازشی هیجان و در نتیجه بر دانش و مهار هیجانی دانش آموزان بدسرپرست تأثیر بگذارد.
اثربخشی ذهن آگاهی کودک محور بر تکانشگری و پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال رفتاری برون نمود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۱)
144-155
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلالات هیجانی رفتاری می توانند به آینده تحصیلی، ارتباطی، و فردی کودکان آسیب جدی وارد سازند. در این ارتباط روش های مختلفی برای درمان آسیب های روان شناختی کودکان به کار گرفته شده است که یکی از انواع این روش ها، آموزش ذهن آگاهی کودک محور است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ذهن آگاهی کودک محور بر تکانشگری و پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری برون نمود انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی کودکان پسر 9 تا 12 ساله دارای اختلال های رفتاری برون نمود شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بود. در این پژوهش 30 کودک از جمعه آماری مذکور با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گروه گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش مداخله آموزشی را طی دو ماه و نیم در 10 جلسه 75 دقیقه ای دریافت کردند، در حالی که افراد گروه گواه این مداخله را در طول فرایند انجام پژوهش دریافت نکردند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه سیاهه رفتاری کودکان (آخنباخ و رسکورلا، 2001)، پرسشنامه پرخاشگری کودکان (شهیم، 1385) و پرسشنامه تکانشگری (پاتون، استانفورد و بارت، 1995) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار آماری SPSS 24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی کودک محور بر تکانشگری و پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال رفتاری برون نمود تأثیر معناداری داشته است ( F=29/29, 83/46 ؛ P<0/001 ). میزان تأثیر ذهن آگاهی کودک محور بر تکانشگری و پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال رفتاری برون نمود به ترتیب 55 و 75 درصد بود. نتیجه گیری: بر ا ساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند افکار، هیجانات و رفتار آگاهانه می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش تکانشگری و پرخاشگری کودکان مبتلابه اختلال رفتاری برون نمود مورد استفاده گیرد.
شیوه ی تعامل جامعه با کم توانان جسمی و ذهنی در آموزه های دینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
138-147
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: کم توانان جسمی و ذهنی بخشی از بدنه ی جامعه هستند که شیوه ی زندگی آنان اقتضائات ویژه ی خود را دارد. یکی از مسائل مهم در این زمینه، کیفیت تعامل افراد جامعه با آنان است. این مسئله از دیرباز در جوامع بشری مطرح بوده و در آموزه های دینی نیز به آن توجه شده است. واکاوی آیات و روایات برای یافتن وظایف افراد جامعه در تعامل با آنان یکی از بایسته های تحقیق است که کمک بسیاری به کیفیت زندگی آنان خواهد کرد؛ ازاین رو، این پژوهش به یافتن دیدگاه قرآن و روایات در زمینه ی چگونگی تعامل افراد جامعه با افراد کم توان می پردازد. روش کار: در مطالعه ی حاضر، آیات و روایات مرتبط با کم توانان استخراج؛ و با روش توصیفی و تحلیلی از نوع تحلیل مفهومی و اسنادی تبیین شد. نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که افراد جامعه وظیفه دارند نیازهای کم توانان را تأمین نمایند. این نیازها عبارت است از: نیازهای مادی مانند حمایت مالی؛ نیازهای معنوی مانند رفتار احترام آمیز و به دور از تحقیر و توهین؛ نیازهای عاطفی مانند مهرورزی و محبت؛ و نیازهای اجتماعی مانند ارتباط و دوری نگزیدن و یاری رسانی و آزار نرساندن به کم توانان. نتیجه گیری: وظایف افراد جامعه در قبال کم توانان در تأمین نیازهای مادی، معنوی، عاطفی و اجتماعی آنان نقش بسزایی دارد. انجام این وظایف از سوی افراد جامعه موجب شکل گیری ویژگی های مثبتی همچون اعتماد به نفس، بازگشتن به آغوش جامعه، قدرتمندترشدن و احساس رضایتمندی در افراد کم توان می شود.
اثربخشی آموزش گروهی مسئولیت پذیری بر اساس نظریه انتخاب بر تعهد سازمانی و عملکرد شغلی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مسئولیت پذیری به شیوه گروهی بر اساس نظریه انتخاب بر تعهد سازمانی و عملکرد شغلی مهندسین شرکت نارگان بود. نمونه آماری این پژوهش شامل 40 نفر از مهندسین بخش مهندسی شرکت مهندسین مشاور نارگان بود که از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه، از پرسشنامه های تعهد سازمانی آلن و می یر و عملکرد شغلی پاترسون استفاده شد. نتایج حاصل با استفاده از آخرین نسخه نرم افزار SPSS و با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر آموزش مذکور بر گروه آزمایش معنی دار بوده است. در مجموع این پژوهش اثربخشی آموزش مسئولیت پذیری به شیوه گروهی بر اساس نظریه انتخاب را بر تعهد سازمانی و عملکرد شغلی مورد تأیید قرار داد.
رابطه تعارض کار- خانواده با فشار روانشناختی و رضایت زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۸۹)
99-111
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه تعارض کار- خانواده با فشار روانشناختی و رضایت زندگی با توجه به نقش تعدیل کننده بهبودی از کار می باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان شرکت بهره برداری نفت و گاز آغاجاری تشکیل می دهند که 194 نفر از آنها به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب گردیدند. برای جمعآوری داده های پژوهش از مقیاس تعارض کار- خانواده (کارلسون، کاکمار و ویلیامز، 2000)، پرسشنامه بهبودی از کار (ساننتیج و فریتز، 2007)؛ پرسشنامه سلامت عمومی (گلدربرگ، 1972) و مقیاس رضایت زندگی (دینر، امانس، گریفین و لارسون، 1985) استفاده شد. نتایج نشان داد که تعارض کار- خانواده با فشار روانشناختی رابطه مثبت و با رضایت زندگی رابطه منفی دارد. نتایج همچنین حاکی از نقش تعدیل کننده بهبودی از کار در رابطه بین تعارض کار- خانواده با فشار روانشناختی و رضایت زندگی بود و رابطه مثبت بین تعارض کار- خانواده و فشار روانشناختی و رابطه منفی بین تعارض کار- خانواده و رضایت زندگی در افراد دارای بهبودی از کار بیشتر، ضعیف تر است.
اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر حساسیت اضطرابی، تحمل پریشانی و علائم وسواسی-اجباری در افراد دچار اختلال وسواسی اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درمان فراتشخیصی یکپارچه از جمله درمانهای جدید روان شناسی است که اثر آن بر بسیاری از متغیرهای روان شناسی تایید شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر حساسیت اضطرابی، تحمل پریشانی و علائم وسواسی-اجباری در افراد دچار اختلال وسواسی-اجباری بود. روش تحقیق این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش،30 نفر از بیماران دارای اختلال وسواسی-اجباری شهر سنندج به صورت تصادفی در گروه آزمایشی (9 زن و 6 مرد) و کنترل (9 زن و 6 مرد) جایگزین شدند. جلسات درمان هفته ای یک جلسه به مدت 60 دقیقه طی 12 هفته متوالی برگزار شد. برای جمع آوری داده ها در پیش آزمون پس آزمون از پرسشنامه های مقیاس حساسیت اضطرابی (Reiss,1986)، پرسشنامه تحمل پریشانی (Simons & Gaher, 2005) و پرسشنامه وسواس ییل براون (Goodman, 1986) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیری (MANOVA) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج MANOVA نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0 p<و 634/4F =). یافته ها نشان داد که درمان فراتشخیص بر کاهش حساسیت اضطرابی و علائم وسواسی اجباری و افزایش تحمل پریشانی در افراد دارای اختلال وسواسی-اجباری موثر است (). بر اساس یافته ها درمان فراتشخیصی یکپارچه باعث کاهش حساسیت اضطرابی و علائم وسواسی-اجباری و افزایش تحمل پریشانی در افراد دارای اختلال وسواسی-اجباری استفاده شد.
Premature Termination of Psychotherapy in Outpatient Clinic Settings: Structural effects of Patients’ Expectations, Treatment Tolerance, Therapists’ Competencies and Therapeutic Alliance(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۴, December ۲۰۱۹
33 - 44
حوزههای تخصصی:
Objective: A great number of patients leave psychotherapy prior to the end of treatment. The present study predicts the premature termination of individual psychotherapy based on patients’ expectations and tolerance and therapists’ competencies with the mediating role of therapeutic alliance. Method: In this descriptive cross-sectional study, 317 patients referred to Mental Health Clinics, Pain Clinics and Substance Use Treatment Centers in Mashhad, Iran were selected by random sampling. The data were collected by Distress/Endorsement Validation Scale, Working Alliance Inventory-Short Revised, the Milwaukee Psychotherapy Expectations Questionnaire, and Outcome Questionnaire. The data were analyzed by SPSS-19 and structural equation modeling with LISREL-8.80 software. Results: The examined model indicated good fitness for the data observed (RMSEA=0.02, GFI=0.99, AGFI=0.99, NFI=1, CFI=1, IFI=1, RMR=0.00253, P value=0.90). Psychotherapy expectations (γ=-0.40) and therapists’ competencies (γ=-0.29) directly influenced the premature termination of individual psychotherapy. Treatment tolerance (γ=-0.17) directly affected the premature termination of individual psychotherapy. Therapeutic alliance (β=-0.13) had an impact on the premature termination of individual psychotherapy. Psychotherapy expectations (γ=0.42) and therapists’ competencies (γ=0.54) significantly influenced the therapeutic alliance, thereby affecting the premature termination of individual psychotherapy. Conclusions: Psychotherapy expectations, treatment tolerance, therapists’ competencies and therapeutic alliance interactively effect in the premature termination of psychotherapy and therefore on the health outcomes of patients. This finding did develop insights into designing the tailored interventions to resolve premature termination and improve the outcomes of psychotherapeutic interventions. Furthermore, clinicians must be concerned with these factors in the clinics and healthcare centers to enhance the successful termination of psychotherapy.
اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی روان شناختی مادران کودکان اوتیسم و علائم کودکان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تولد کودک اوتیسم ضربه های زیادی را بر بهزیستی روان شناختی والدین، به ویژه مادران وارد می کند. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی روان شناختی مادران کودکان مبتلا به اوتیسم و کاهش علائم این کودکان انجام گرفت. روش: روش پژوهشی شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه مادران کودکان مبتلا به اوتیسم است که به مراکز اوتیسم شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. به منظور انجام آزمایش، ۳۰ نفر از مادران کودکان اوتیسم به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند و با روش تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش (۱۵ نفر در گروه کنترل و ۱۵ نفر در گروه آزمایش) قرار گرفتند. گروه آزمایش ۱۰ جلسه آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی دریافت کردند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف و مقیاس درجه بندی اوتیسم گیلیام (گارز) بود. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس (با استفاده از spss-۲۲ ) نشان داد که آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی دارای تأثیر معنادار بر بهزیستی روان شناختی مادران است، همچنین نتایج نشان داد که این آموزش بر علائم کودکان اوتیسم در حیطه های رفتارهای کلیشه ای، تعاملات و ارتباطات اجتماعی تأثیر معنادار داشته است (۰۱/۰ p < ). نتیجه گیری : با توجه به نتایج حاصله می توان از این شیوه برای کمک به سلامت روانی والدین و بهبود علائم کودکان اوتیسم استفاده نمود.
تعامل حافظه کاری و بازه زمانی در ادراک زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۹)
99 - 114
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تعاملی حافظه کاری و بازه زمانی بر ادراک زمان بود. روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش، دانش آموزان، دانشجویان و کارکنان سازمان های شهر کرمان در سال 1397 بود که از میان آن ها 300 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از تکلیف بازتولید زمان شهابی فر و موحدی نیا (2016) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های تی وابسته و تحلیل واریانس دوعاملی با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هم اثر اصلی حافظه کاری و بازه زمانی و هم اثر تعاملی این دو بر ادراک زمان معنی دار است (01/0>p). به کارگیری حافظه کاری و افزایش بازه زمانی بر ادراک زمان به ترتیب به صورت کاهش و افزایش میزان خطای بازتولید زمان اثر دارند. نتیجه گیری: با افزایش طول بازه های زمانی و بار حافظه کاری، ادراک زمان به میزان قابل توجهی کاهش می یابد.