فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴٬۸۶۱ تا ۱۴٬۸۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدفدر این پژوهش با هدف بررسی تاثیر تجربه های پیشین یادگیری بر یادگیری های بعدی( نقش تجربه های قبلی در انتقال یادگیری) ، به مقایسه سرعت یادگیری ماز در موش های با و بدون تجربه یادگیری ماز پرداخته شد. روشطرح پژوهشی مورد استفاده از نوع آزمایشی (طرح پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه شامل کلیه موش های صحرایی با حجم نمونه 14 بودند که در دوگروه 7 تایی آزمایش و گواه مورد بررسی قرارگرفتند. آزمایش در دو مرحله اجرا شد، در مرحله اول، موش های گروه آزمایش در مازهای شماره 1 تا 8 به کسب تجربه یادگیری پرداختند درحالی که گروه گواه این 8 ماز را تجربه نکردند. در مرحله دوم، هر دو گروه آزمایش و گواه در مازهای شماره 9 تا 12 به کسب تجربه یادگیری پرداختند. سپس سرعت یادگیری(کاهش یافتن تعداد خطاها برای رسیدن به هدف) هر دو گروه آزمایش و گواه در ماز های شماره 9 تا 12مقایسه شدند. یافته هانتایج نشان داد که، موش های دارای تجربه یادگیری، سرعت یادگیری بالاتری از موش های بدون تجربه دارند و با افزایش تعداد تجربه های ماز، مازهای جدید با تعداد خطاهای کم تری آموخته می شوند. نتیجه گیرینتیجه پژوهش نشان داد که داشتن تجربه های پیشین(قبلی) با یک موقعیت یا یک محرک، عملکرد و انتقال یادگیری را در موقعیت های جدید تحت تأثیر قرار می دهند. به نحوی که سرعت یادگیری و انتقال یادگیری در موقعیت های جدید تسهیل می یابد.
عملکرد کودکان اوتیسم در سیاه رتبه بندی کارکردهای اجرایی (بریف) از نظر معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمهکارکرد اجرایی یک توانایی شناختی است که در سال های اخیر رشد یافته است. هدفهدف از این پژوهش بررسی کارکردهای اجرایی و مولفه های آن از دیدگاه معلمان است. روشاین پژوهش از نوع مقطعی-توصیفی بود، جامعه این پژوهش شامل کلیه کودکان با اختلال اوتیسم شهر تهران بود، نمونه شامل 50 کودک می شد که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از سیاهه رتبه بندی کارکردهای اجرایی (بریف) فرم معلمان استفاده شد. نتایجنتایج این پژوهش نشان داد که کودکان با اختلال اوتیسم 7-8 ساله در کارکردهای اجرایی و مولفه های آن نقصی نشان نمی دهند اما کودکان با دامنه سنی 12-9 ساله در کارکردهای اجرایی و مولفه های آن مشکل دارند. بحثبر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت که با افزایش سن و پیچیده تر شدن تکالیف مدرسه نقص در کارکرد اجرایی بیشتر نمایان می شود.
موانع خردورزی در قرآن کریم با نگاه روان شناختی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از تمایزهای ویژه انسان با سایر مخلوقات تعقل است. خردورزی در اسلام و روان شناسی دارای جایگاه ویژه ای می باشد که عدم شکوفایی و بهرمندی از آن پیامدهای زیان باری در پی خواهد داشت و شناخت موانع خردورزی یکی از گام های اساسی بهره مندی انسان از این نیروی تمایزبخش به حساب می آید. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی موانع خردورزی در قرآن به روش کیفی تحلیل محتوی انجام شد. برای دسترسی به هدف پژوهش، آیات قرآن مرتبط با خردورزی در تفاسیر المیزان، نمونه، نور و مانند آن بررسی شد. یافته های پژوهش نشان داد: الف. موانع خردورزی از منظر قرآن در سه دسته قرار می گیرد: موانع شناختی، عاطفی و رفتاری؛ ب. موانع شناختی خردورزی از منظر قرآن کریم عبارت اند از: عدم توجه به ندای فطرت، خودفراموشی و باورهای خرافی؛ ج. دوستی و صمیمیت با دشمنان خدا، تعصب و لجاجت برخی از موانع عاطفی خردورزی است؛ د. گناه، عدم پایبندی به حریم و مرزها، انتخاب غلط، دنیاگرایی، توجه نکردن به نشانه های قدرت الهی، بی توجهی به مراحل خلقت و مرگ، نفاق و کتمان حقیقت، تقلید کورکورانه و بی توجهی به سرگذشت پیشینیان از موانع رفتاری خردورزی به شمار می روند.
اثربخشی واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب گلاسر بر خودکارآمدی مسیر شغلی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب گلاسر بر افزایش خودکارآمدی مسیر شغلی (اطمینان به مهارت ها) دانشجویان بود. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه بجنورد بود. نمونه پژوهش 30 نفر از دانشجویان بودند که به طور هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه خودکارآمدی مسیر شغلی (اطمینان به مهارت ها) بتز و همکاران بود که قبل و بعد از مداخله توسط هر دو گروه تکمیل گردید. گروه آزمایش در 10 جلسه برنامه واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب گلاسر شرکت کردند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل و تحلیل کواریانس و با کمک نرم افزار SPSS-22 تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند جلسات واقعیت درمانی گروهی به طور معنی داری بر افزایش حیطه های خودکارآمدی مسیر شغلی (واقع گرایی، جستجوگری، هنری، اجتماعی، تهوری و قراردادی) تأثیر دارد.
رابطه ی باورهای دینی و سبک های مقابله یی با هوش هیجانی در دانش آموزان مقطع متوسطه ی دوم شهر شوش در سال 1395(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۴ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳
83-92
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: از آنجایی که هیجان ها بخش اعظمی از زندگی را در بر می گیرد و دین باوری انگیزه یی روانی محسوب می شود که در فطرت و سرشت آدمی ریشه دارد و همچنین سبک های مقابله یی مجموعه یی از فعالیت ها و فرایندهای رفتاری و شناختی برای ممانعت، مدیریت یا کاهش استرس محسوب می شود؛ ازاین رو، هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه ی بین باورهای مذهبی و سبک های مقابله یی با هوش هیجانی در دانش آموزان مقطع متوسطه ی دوم شهر شوش بود. روش کار: روش تحقیق در این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری (2012 نفر) این پژوهش را کلیه ی دانش آموزان دختر (1254 نفر) و پسر (758 نفر) مقطع متوسطه ی دوم تشکیل داد که از این میان تعداد 200 نفر نمونه ی آماری در نظر گرفته شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه ی هوش هیجانی بار- اون، پرسش نامه ی نگرش سنج مذهبی گلریز و براهنی و همچنین پرسش نامه ی راهبردهای لازاروس استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نیز از روش های آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است. علاوه براین، نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر اساس یافته های به دست آمده، بین باورهای مذهبی با هوش هیجانی (389/0r= و 05/0>p)؛ و همچنین بین سبک های مقابله یی با هوش هیجانی در دانش آموزان مقطع متوسطه ی دوم شهر شوش رابطه ی معناداری وجود داشت (821/0r= و 05/0>p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از پژوهش حاضر می توان پیشنهاد داد که معلمان در مدارس برای دانش آموزان کارگاه های آشنایی با دین و اسلام دایر کنند تا دانش آموزان بیشتر با مذهب آشنا شوند.
اثر بخشی برنامه تمرینی اسپارک و نوروفیدبک بر سطح کورتیزول کودکان مبتلا به اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
39 - 45
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اوتیسم نوعی اختلال نافذ رشدی است که کودکان مبتلا به آن از اضطراب در زندگی شخصی و اجتماعی خود رنج می برند. این مطالعه به منظور تعیین اثر بخشی هشت هفته برنامه تمرینی اسپارک به همراه نوروفیدبک بر سطح کورتیزول کودکان اوتیستیک انجام شد. روش: در این مطالعه نیمه تجربی 24 کودک مبتلا به اوتیسم با رده سنی 8 تا 12 سال به صورت تصادفی در چهار گروه شش نفری (گروه تمرین اسپارک، گروه نوروفیدبک، گروه برنامه تمرین اسپارک+ نوروفیدبک، گروه کنترل) قرار گرفتند. آزمودنی ها مداخلات را به مدت هشت هفته به صورت دو جلسه ی 45 دقیقه ای در هفته دریافت کردند، اما گروه کنترل هیچ گونه فعالیتی دریافت نکرد. اندازه گیری کورتیزول در دو نوبت پیش آزمون و پس آزمون در شرایط یکسان از هر چهار گروه گرفته شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با تحلیل کواریانس نشان داد که میانگین میزان کورتیزول در گروه تمرین اسپارک، گروه نوروفیدبک و گروه تمرین اسپارک + نوروفیدبک، نسبت به پیش آزمون کاهش معنی داری داشته است و بیشترین اثربخشی مربوط به گروه ترکیبی تمرین اسپارک و نوروفیدبک بود، اما در گروه کنترل تغییر مهمی مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتیجه اینکه دریافت تمرینات اسپارک و نوروفیدبک به تنهایی و بصورت موازی در کاهش سطح کورتیزول بیماران اوتیستیک مؤثر است. درمان موازی ایندو به هر حال تأثیر بارزتری دارد.
اثربخشی گروه درمانی فعال ساز رفتاری بر انعطاف پذیری کنشی و باورهای فراشناختی بیماران وابسته به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
287-302
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی گروه درمانی فعال ساز رفتاری بر انعطاف پذیری کنشی و باورهای فراشناختی بیماران وابسته به مواد افیونی بود. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل می باشد. جامعه پژوهش شامل تمام بیماران سرپایی مرد در حال ترک اعتیاد شهر اهواز در سال 1395 بود که از میان آن ها نمونه پژوهش شامل 30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به طور تصادفی قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسش نامه انعطاف پذیری کنشی کانور و دیویدسون و باورهای فراشناختی ولز و همکاران. گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی با درمان فعال ساز رفتاری تحت درمان قرار گرفتند. پس از پایان برنامه درمانی از هر دو گروه پس آزمون و پس از یک ماه پیگیری انجام شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، گروه درمانی فعال ساز رفتاری باعث افزایش انعطاف پذیری کنشی و کاهش باورهای فراشناختی کنترل ناپذیری، باورهای مثبت درباره شناخت، اطمینان شناختی کم، نیاز به کنترل افکار و وقوف شناختی در بیماران وابسته به مواد افیونی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شد. یافته ها بعد از یک ماه نیز پایدار بودند. نتیجه گیری: مداخله ی فعال ساز رفتاری، می تواند درمانی مناسب برای کاهش مشکلات شناختی افراد وابسته به مواد افیونی باشد.
نقش سیستم پاداش مغز در اضافه وزن و چاقی: بررسی نقش واسطه گری غذا خوردن هیجانی در رابطه ی بین حساسیت به پاداش و اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شیوع چاقی در سطح جهانی در حال افزایش است. از میان عوامل مختلف تاثیر گذار، حساسیت به پاداش به عنوان یک ویژگی شخصیتی روان- بیولوژیکی که ریشه در مسیرهای دوپامینی دارد، می تواند عامل مهمی در زمینه عادات غذایی باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی حساسیت به پاداش با اضافه وزن و چاقی و بررسی نقش واسطه گری غذاخوردن هیجانی در این میان می باشد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه ی دبیرستان های غیر انتفاعی شهر رشت بودند. اعضای نمونه شامل 650 دانش آموز دختر و پسر ( 400 نفر دختر و 250 نفر پسر) بوده که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار به کار گرفته شده در این پژوهش، ترازوی اندازه گیری وزن، مقیاس حساسیت به پاداش و مقیاس غذاخوردن هیجانی می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از رگرسیون استفاده گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد حساسیت بالا به پاداش با اضافه وزن رابطه ی مثبت و معنادار دارد و غذا خوردن هیجانی نقش میانجیگری در رابطه ی آن دو دارد. همچنین حساسیت پایین به پاداش رابطه ی مثبت و معناداری با چاقی داشت. نتیجه گیری: پژوهش تایید کننده ی نقش نظام پاداش مغز در میزان وزن می باشد.
تبیین علّی خلاقیت بر اساس ارزش های فرهنگی: نقش واسطه ای انگیزش و هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین اثر ارزش های فرهنگی بر خلاقیت دانشجویان از طریق نقش واسطه ای انگیزش و هیجان بود. بدین منظور، 574 دانشجو از میان دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز که در سال تحصیلی 95-1394 مشغول به تحصیل بودند، با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه های ارزش های فرهنگی (سیواداس و همکاران، 2008)، ترجیح کاری (آمابیل و همکاران، 1994)، عواطف مثبت و منفی (برادشاو، 2009) و خلاقیت (عابدی، 1372) را تکمیل کردند. داده های جمع آوری شده به کمک نرم افزارهای SPSS و Amos نسخه 22 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Amos نشان داد که مدل نهایی با داده های پژوهش برازش مناسبی دارد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که ارزش های فردگرا از طریق کاهش هیجان منفی و نیز ارزش های جمع گرا از طریق افزایش انگیزش درونی، بر خلاقیت اثر غیرمستقیم دارند. در مجموع، نتایج این پژوهش بیانگر نقش تعیین کننده ارزش های فرهنگی، انگیزش درونی و هیجانات در خلاقیت است.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی به والدین بر نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی روش آموزش والدین به شیوه بارکلی بر کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در کودکان شهر شیراز بود. روش آن از نوع پژوهش های شبه تجربی و طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و جامعه آماری شامل 20 نفر از کودکان 7 تا 12 ساله بود که به دلیل مشکلات رفتاری به مرکز مشاوره آموزش و پرورش شهر شیراز معرفی شده و بر اساس مصاحبه بالینی و سیاهه علائم مرضی کودکان (گادو و اسپرافکین، 1994) با علائم اختلال نافرمانی مقابله ای تشخیص داده شده بودند. جامعه آماری به صورت نمونه برداری در دسترس انتخاب و به دو گروه آزمایش (10 نفر) و گواه (10 نفر) تقسیم شد. مادران گروه آزمایش به مدت 8 جلسه با استفاده از پروتکل بارکلی آموزش داده شدند و مرحله پیگیری به فاصله دو ماه پس از مداخله درمانی انجام شد. یافته ها با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که روش آموزش والدین به شیوه بارکلی بر کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان تأثیر معنا دار دارد. همچنین یافته ها در مرحله پیگیری نشان داد روش آموزش والدین به شیوه بارکلی در کنترل نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان مؤثر بوده است. نتایج حاصل نشان می دهد با آموزش مهارت های اجتماعی به والدین می توان میزان اختلال نافرمانی مقابله ای را در کودکان کاهش داد.
مقایسه نظامنامه اخلاق حرفه ای روانشناسان در کشورهای ایران، آمریکا، کانادا، بریتانیا و استرالیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۸۸)
396-412
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به مقایسه نظامنامه اخلاق حرفه ای روانشناسان در کشورهای ایران، آمریکا، کانادا، بریتانیا و استرالیا پرداخته است. جامعه پژوهش حاضر را کلیه کشورهایی که دارای نظامنامه اخلاق حرفه ای هستند تشکیل داده است. از بین آنها، کشورهای آمریکا، کانادا، بریتانیا، استرالیا و ایران به صورت هدفمند و براساس پیشرو بودن در تهیه نظامنامه اخلاق حرفه ای انتخاب شدند و اصول و معیارهای اخلاقی آنها مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد کلیه نظامنامه های مورد بررسی، به غیر از ایران و آمریکا، بعد از مقدمه، به تعریف مفاهیم و اصطلاحات اصلی پرداخته اند. بعلاوه کلیه نظامنامه ها دارای دو بخش اصلی اصول عمومی و معیارها هستند. اصول عمومی مطرح شده در نظامنامه ها تقریباً مشابه و مشترک بوده و شامل: احترام به شأن افراد، مسئولیت پذیری، یکپارچگی، عدم تبعیض یا عدالت، نیکوکاری و عدم آسیب رسانی است. استانداردهای اخلاقی نظامنامه ایران و آمریکا مستقل از اصول عمومی و به طور جداگانه در نظامنامه آمده اند. این در حالی است که در نظامنامه استرالیا، کانادا و انگلیس، معیارها در زیر اصول اخلاقی مرتبط با خود ارائه شده اند. معیارهای اخلاقی نظامنامه ایران تقریبا منطبق با نظامنامه آمریکا است و تفاوت مشاهده شده تنها در ترتیب ارائه معیارها، دو معیار «مسئولیت» و «نگهداری اطلاعات ثبت شده و حق الزحمه» و میزان توضیحات و پرداختن به جزئیات است. با توجه به یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد، افزودن تعاریف و توضیحات لازم برای اصطلاحات تخصصی و اصول عمومی و افزودن جزئیات بیشتر به استانداردها و توجه به فرهنگ بومی و دینی می تواند به هرچه قابل فهم تر و اجرایی تر شدن نظامنامه ایران کمک کند.
کاربرد نظریه استعاره مفهومی لیکاف در آموزش تفکر خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با این هدف شناخت نقش و کاربرد نظریه استعاره مفهومی لیکاف در آموزش تفکر انجام شد. این پژوهش با روش تحلیل مفهومی 30 منبع منتخب در دو بخش زبان فنی و زبان متعارف انجام شده است. نتایج تحلیل زبان فنی بیانگر آن است که نقش یا پیامدهای استعاره مفهومی در آموزش تفکر خلاق، به طور کلی در دو حوزه شناختی و اجتماعی قابل تقسیم است. از پیامدهای شناختی می توان به مواردی چون؛ پرورش مهارت استدلال، بهبود توانایی تعقل و توانایی منطقی و صوری، و توانایی مفهوم سازی و از پیامدهای اجتماعی هم یادگیری منطق و استدلال سخن گفتن، یادگیری سخن گفتن صحیح، اصولی و جذاب و تفکر برانگیز و تقویت گفتار محاروه ای و روزمره و مانند آن ها اشاره کرد. نتایج تحلیل زبان متعارف نشان می دهد که آموزش تفکر عمدتاً استعاری و با استعاره ها انجام می شود و انتخاب انواع استعاره های مختلف می تواند نتیجه آموزشی و تربیتی متفاوتی داشته باشد. بهره گیری از استعاره های مفهومی در آموزش تفکر، در تسهیل آموزش و یادگیری مؤثر است و معلمان می توانند برای تفکر بهتر، دانش آموزان را با هدایت خود برای تولید اندیشه ها، ایده ها و پدیده ها، هم از استعاره ها بهره بگیرند و هم این که یادگیرندگان برای بهبود یادگیری شان و در جهت خلاقیت در تفکرشان، استعاره هایی تولید کنند. معلمان و آموزش دهندگان، باید در فرایند آموزش تفکر، در زمان کار با کودکان، مراحل متخلف و تدریج را رعایت کنند. در پایان مقاله الگوی نمونه جهت آموزش تفکر خلاق مبتنی بر استعاره مفهومی، ارائه شد.
اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر بخشایشگری و بی رمقی زناشویی زنان آسیب دیده خیانت زناشویی
حوزههای تخصصی:
زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی، با آسیب های روان شناختی و هیجانی گوناگونی رویارو می شوند. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر بخشایشگری و بی رمقی زناشویی زنان آسیب دیده خیانت زناشویی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، دربرگیرنده همه زنان آسیب دیده خیانت زناشویی شهر اصفهان در سال 1395 بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند با جایگزینی تصادفی استفاده شد. بدین صورت که از میان زنان آسیب دیده خیانت زناشویی مراجعه کننده به مراکز گل محمدی، تماشا و طوبی، تعداد 30 نفر به صورت هدفمند و به صورت گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گروه گواه گمارده شدند. گروه آزمایش مداخله آموزشی را طی دو ماه و نیم در 10 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. این در حالی بود که افراد حاضر در گروه گواه این مداخله را در طول فرایند انجام پژوهش دریافت نکردند. پرسشنامه های مورداستفاده در این پژوهش دربرگیرنده بخشایشگری ( ری، لویاکونو، فلوک، السزکی، هیم و مدیا ، 2001) و پرسشنامه بی رمقی زناشویی (پانیز، 1996) بود. داده های برآمده از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار آماری SPSS 24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. برآیندهای برآمده از تحلیل داده ها نشان داد که روان درمانی مثبت نگر بر بخشایشگری ( f=68/52, p<0/0001 ) و بی رمقی زناشویی ( f=99/62, p<0/0001 ) زنان آسیب دیده خیانت دیده زناشویی کارساز بوده است. بر پایه یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که روان درمانی مثبت نگر می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت تأثیر بر بخشایشگری و بی رمقی زناشویی زنان آسیب دیده خیانت زناشویی مورداستفاده گیرد.
اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری هشت مرحله ای بر تن پنداره و تعهد زناشویی
حوزههای تخصصی:
رضایت از تن پنداره از ارج بالایی برخوردار است، به طوری که دگرگونی در آن می تواند تأثیر فراوانی در شخصیت و سلامت روانی، تنی و ارتباطی داشته باشد. پژوهش حاضر باهدف اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری هشت مرحله ای کَش بر بهبود تن پنداره و تعهد زناشویی انجام شده است. پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه است. جامعه موردپژوهش همه زنان متأهل مراجعه کننده به کلینیک دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 1396-1397 بودند. از میان داوطلبین 16 نفر به عنوان آزمودنی انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 8 نفری گواه آزمایش قرار گرفتند پیش از اجرای گروه درمانی ابزار پژوهش (پیش آزمون) که دربرگیرنده پرسشنامه چندبعدی خود- بدن و تعهد زناشویی آدامز و جونز بود از سوی آزمودنی ها تکمیل گردید. در جلسه پایانی پس از به پایان رساندن 10 جلسه درمانی 90 دقیقه ای دوباره ابزار پژوهش (پس آزمون) توسط آزمودنی ها تکمیل گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش آماری کوواریانس استفاده گردید. برآیندهای به دست آمده نشان داد که گروه آزمایش پیش از مداخله برای تن پنداره و تعهد زناشویی به ترتیب با میانگین 25/113، 87/119 و انحراف معیار 43/16، 76/12 و پس از دریافت گروه درمانی شناختی رفتاری کش میانگین 142، 161 و انحراف معیار 75/5، 85/11 را نشان دادند و بهبود معنی داری در تن پنداره و تعهد زناشویی در سنجش با گروه گواه نشان دادند .(P<0/05) گروه درمانی شناختی _ رفتاری کش تأثیر معنی داری در بهبود تن پنداره و بهبود تن پنداره تأثیر معنی داری در افزایش تعهد زناشویی دارد. همچنین برآیندها حاکی از این بود که بهبود تن پنداره تأثیر معنی داری در بهبود تعهد زناشویی دارد .
مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت تعاملی دیابت و آموزش ایمن سازی در مقابل استرس بر خود مراقبتی بیماران دیابتی نوع دو(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ﺑیﻤﺎری دیﺎﺑﺖ (Diabetes disease) یکی از شایع ترین بیماری های ﻣﺰﻣﻦ و ﻫﻤﭽﻨیﻦ بزرگ ترین ﻣﺸکﻞ ﺑﻬﺪاﺷﺘی در ﻫﻤﻪ کشورها است. مهم ترین راﻫﺒﺮد کﻨﺘﺮل بیماری های ﻣﺰﻣﻦ رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﻣﺮاﻗﺒﺖ از ﺧﻮد است. هدف ایﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ مقایسه تأثیر آموزش مدیریت تعاملی دیابت (Interactive Diabetes Management Training یا IDMT) و آموزش ایمن سازی در مقابل استرس (Stress Inoculation Training یا SIT) بر خود مراقبتی بیماران دیابتی نوع دو بود. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 2450 نفر از بیماران دیابتی درمانگاه ام البنین اصفهان بود که از میان آن ها 39 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. گروه ها پرسشنامه خود مراقبتی بیماران دیابتی (Summary of Diabetes Self-Care Activities یا SDSCA) را قبل و بعد از مداخله تکمیل کردند. گروه آزمایش یک SIT و گروه آزمایش دو IDMT را طی 6 جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی و گروهی دریافت کردند، اما گروه کنترل این آموزش ها را دریافت نکرد. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) و به وسیله نرم افزار SPSS نسخه 19 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد IDMT و SIT بر خود مراقبتی بیماران دیابتی مؤثر هستند. هر دو آموزش باعث افزایش خود مراقبتی شرکت کنندگان شدند، اما تفاوت معناداری بین تأثیر دو روش مداخله وجود نداشت (05/0>p). نتیجه گیری: علاوه بر SIT، IDMT نیز می تواند به عنوان یک روش مداخله مفید برای افزایش میزان خود مراقبتی بیماران دیابتی به کار رود.
تأثیر آموزش مهارت نظم جویی هیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیک در تکانشگری افراد مبتلا به سوءمصرف مواد: مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۹ ویژه نامه ۲
155-172
حوزههای تخصصی:
هدف: تکانشگری یکی از عوامل خطرساز شخصیتی گرایش به مصرف مواد، به شمار می رود. هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت نظم جویی هیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیک در تکانشگری افراد مبتلا به سوءمصرف مواد بود. روش: پژوهش در چارچوب طرح تجربی تک آزمودنی اجرا شد. بر اساس مصاحبه تشخیصی ساختار یافته و ملاک های ورود، از میان مردان مبتلا به اختلال سوءمصرف مواد، چهار نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و به صورت انفرادی طی ده جلسه تحت آموزش مهارت نظم جویی هیجان مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک قرار گرفتند. از مقیاس تکانشگری بارت (2004) جهت اندازه گیری تکانشگری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش مهارت نظم جویی هیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیک به شرکت کنندگان موجب کاهش نمرات هر چهار نفر در تکانشگری هیجانی، زود انگیختگی حرکتی و بی برنامگی شناختی می شود. به طوری که هر چهار شرکت کننده در طی جلسات کاهش قابل ملاحظه ای در این مقیاس نسبت به خط پایه داشتند. نتیجه گیری: مداخلات مبتنی بر کاهش تکانشگری نظیر آموزش راهبردهای نظم جویی هیجان می تواند نقش محوری در درمان و پیشگیری از سوءمصرف مواد داشته باشد.
مطالعه رفتارهای وندالیستی و ارتباط آن با پایبندی به ارزش ها، احساس بی هنجاری و میزان استفاده از رسانه های نوین (مورد مطالعه: دانشگاه شهید مدنی آذربایجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۸ بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۹
77 - 94
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مطالعه رفتارهای وندالیستی دانشجویان و رابطه آن با پایبندی به ارزش ها (ارزش های خانوادگی، دینی، فرهنگی- اجتماعی)، احساس بی هنجاری (بی هنجاری اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی) و میزان استفاده از رسانه های نوین (اینترنت و شبکه های اجتماعی مجازی) انجام شد. روش: این پژوهش به روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در سال تحصیلی 97-96 که تعداد آنها برابر با 7000 نفر بود. نمونه آماری، شامل 364 نفر از دانشجویان بودند که به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه رفتارهای وندالیستی (علیوردی نیا و همکاران، 1392)، پرسشنامه پایبندی به ارزش ها (رسول زاده اقدم و همکاران، 1394) و پرسشنامه احساس بی هنجاری (نادری و همکاران، 1389) است. تجزیه و تحلیل آماری یافته های پژوهش با آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و مدل سازی معادله ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش بیانگر آن است که بین پایبندی به ارزش ها (ارزش های خانوادگی، دینی، فرهنگی- اجتماعی) با رفتارهای وندالیستی دانشجویان همبستگی معنادار معکوسی وجود دارد. اما بین میزان احساس بی هنجاری (بی هنجاری اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی) با رفتارهای وندالیستی رابطه معنادار مستقیمی وجود دارد. همچنین، بین میزان استفاده دانشجویان از اینترنت و رفتارهای وندالیستی آنها رابطه مستقیم ضعیفی وجود دارد. علاوه بر این، متغیرهای مستقل در مدل رگرسیونی پژوهش توانسته اند، 21 درصد از تغییرات رفتارهای وندالیستی دانشجویان را تبیین کنند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمدهافزایش پایبندی به ارزش ها و کاهش احساس بی هنجاری نزد دانشجویان از امور ضروری است و هر گونه بهبود و تغییر در میزان این متغیرها می تواند، کاهش رفتارهای وندالیستی را در پی داشته باشد.
تدوین برنامه علاقه اجتماعی درمانی و ارزیابی اثربخشی آن بر رفتارهای قلدری و قربانی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین برنامه درمان با علاقه اجتماعی و ارزیابی اثر بخشی آن بر رفتارهای قلدری و قربانی نوجوانان بود.
روش: روش تحقیق پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن با دو گروه آزمایشی و دو گروه کنترل و ارزیابی به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان پسر قلدر و قربانی مدارس متوسطه دوره دوم شهر ابرکوه در سال تحصیلی 95-1394 تشکیل دادند. به منظور اجرای پژوهش، پس از انجام جامعه سنجی، از میان دانش آموزانی که بر اساس تحلیل نتایج جامعه سنجی، تحت عنوان قلدر و قربانی طبقه بندی شده بودند، تعداد 40 نفر دانش آموز به طور تصادفی به عنوان نمونه گروه قلدر و نیز 40 نفر دانش آموز به طور تصادفی به عنوان نمونه گروه قربانی قلدری انتخاب شدند؛ هر گروه به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند و پرسشنامه تجدیدنظر شده قلدر/ قربانی الویس را در پیش آزمون تکمیل نمودند. گروه های آزمایش به صورت جدا گانه، به مدت 12 جلسه (در هر هفته دو جلسه) در برنامه درمان با علاقه اجتماعی قرار گرفتند و گروه های کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند.
یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس یک راهه آمیخته نشان داد، برنامه درمان با علاقه اجتماعی در گروه های آزمایش در مقایسه با گروه های کنترل همتای خود، به طور معناداری کاهش رفتارهای قلدری و قربانی را در مرحله پس آزمون و پیگیری داشته اند.
نتیجه گیری: نتایج بیانگر این است که کمک به نوجوانان برای باز جهت دهی عقاید و اهداف خود و کاهش احساس کهتری و افزایش تعلق و علاقه اجتماعی باعث بهبود رفتار ها و کاهش رفتار های قلدری و قربانی در نوجوانان شده است.
تحلیل کیفی بهزیستی روانشناختی زنان با توجه به ساختار فرهنگ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این بررسی بازبینی عمیق بهزیستی روانشناختی در جمعیت زنان ایرانی است. برای رسیدن به این هدف، و در چهارچوب بررسی کیفی، 16 نفر از زنان 20<br />تا 35 ساله مورد مصاحبه عمیق بالینی قرار گرفتند. چهار مصاحبه هم با متخصصان و همچنین چهار جلسه در قالب ارزیابی گروههای کانونی برگزار شد. دادههای<br />خام، پس از کدگذاری باز، محوری و انتخابی و احراز مشخصههای اعتبار، مقولهبندی شد. نتایج این بررسی نشان داد که بهزیستی روانشناختی در زنان تهرانی<br />در 7 مقوله شامل آرامش و امنیت درگستره روابط، رشدیافتگی، هدفمندی، صلاحیت، مهار و تسلط، اهمیت دادن به خود و استقلال قرار میگیرد. آنچه در توصیف<br />این مقولهها اهمیت دارد، علاوه بر قالبها که در برخی موارد با الگوهای کلاسیک بهزیستی روانشناختی همخوان میشود، مضمون و محتوایی است که خاص<br />جمعیت مورد ارزیابی است. در مورد این یافتهها با تأکید بر بنیادهای فرهنگی جامعه ایران بحث شده است.
نقش عاملیت انسانی، جنس و سن در ویژگی های هویتی: بزرگسالی درحال ظهور آرنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین رابطه عاملیت، جنس و سن با ویژگی های هویتی در دانشجویان بر اساس نظریه بزرگسالی درحال ظهور آرنت و نمونه آماری شامل 700 دانشجوی دوره کارشناسی بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ابعاد بزرگسالی درحال ظهور (ریفمن، آرنت و کول ول، 2007) و مقیاس چندوجهی شخصیت عاملیتی کوته (1997) استفاده شد. یافته ها نشان داد بین عاملیت و هر پنج ویژگی هویتی دانشجویان رابطه وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که عاملیت در تبیین واریانس همه ویژگی های هویتی دانشجویان نقش دارد. متغیرهای جنس و سن به ترتیب در تبیین واریانس سه و یک ویژگی نقش داشتند. نتیجه اینکه افراد دارای عاملیت بالا بیشتر روی خود تمرکز می کنند، اکتشاف هویت بیشتری و نگاه خوش بینانه تر به دوره زندگی خود دارند و آن را فرصت تلقی می کنند و بیشتر دست به آزمایشگری می زنند. آن ها احساس بینابینی بیشتر و احساس منفی بودن و بی ثباتی کمتر دارند. عاملیت، جنس و سن را می توان به ترتیب برای پیش بینی پنج، سه و یک ویژگی به کار برد.