فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶٬۱۴۱ تا ۱۶٬۱۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
475-493
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین الگوی ساختاری احساسات شرم و گناه بر اساس شیوه های فرزندپروری والدین با نقش واسطه ای سبک های دلبستگی بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 96-1395 به تعداد 124083 نفر بود. با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای مناطق جغرافیایی 1، 2، 4، 6 و 16 و از هر منطقه دو دبیرستان و از هر دبیرستان دو کلاس انتخاب شدند. بر اساس پیشنهاد گاداگنولی و ولیسر 1998 حجم نمونه 420 نفر به همراه پدر یا مادر آن ها در نظر گرفته شد که از مدارس فاطمیه، آزاده، نیکان، ایران، قیاس، شریعتی، کمال الملک، شریعتی1، خوارزمی و رازی نمونه گیری شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های احساسات شرم و گناه کوهن، ولف، پنتر و اینسکو (2011)، سبک های دلبستگی کالینز و رید 1990، سبک های فرزندپروری بامریند 1991 جمع آوری شد. شاخص مهلنوبایس نشان داد که داده پرتی وجود ندارد. پس از حذف 26 پرسشنامه مخدوش داده های 394 نفر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد الگوی پیشنهادی برازنده داده ها است. ضرایب مسیر غیرمستقیم ابعاد فرزندپروری سهل گیرانه بر احساس گناه از طریق دلبستگی ایمن (013/0-=β، 006/0=P)، فرزندپروری مقتدرانه بر احساس گناه از طریق دلبستگی ایمن (016/0=β، 006/0=P)، فرزندپروری سهل گیرانه بر احساس شرم از طریق دلبستگی اضطرابی و اجتنابی (065/0=β، 017/0=P) و فرزندپروری مستبدانه بر احساس شرم از طریق دلبستگی اضطرابی و اجتنابی (122/0=β، 003/0=P) معنی دار بود. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود شیوه فرزندپروری مقتدرانه به والدین آموزش داده شود تا با شکل گیری سبک دلبستگی ایمن و به تبع آن افزایش هیجان انطباقی گناه، احساس شرم کاهش یابد.
اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر کاهش ولع و عود مصرف در بیماران سوءمصرف مواد تحت درمان با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با همه تلاش هایی که درزمینه ترک اعتیاد صورت می گیرد آمار فراوان عود مصرف مواد درنتیجه تجربه ولع پس از ترک مواد نگران کننده است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر مصاحبه انگیزشی بر کاهش ولع و عود مصرف در بیماران تحت درمان با متادون بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. از تعداد 60 بیمار در مرکز درمانی ترک اعتیاد، تعداد 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه گمارده شدند. هر دو گروه پرسشنامه های ولع مصرف و عود (پیگیری شش ماهه) را تکمیل کردند. یافته ها: یافته ها نشان داد که فرضیه های پژوهش در مورد اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر کاهش ولع و عود مصرف تائید شد و میان گروه آزمایش که مصاحبه انگیزشی و دارودرمانی دریافت کرده بودند و گروه گواه که تنها دارودرمانی متادون را دریافت کرده بودند تفاوت وجود داشت. نتیجه گیری: این یافته ها می تواند متخصصین را در جهت استفاده از درمان های روان شناختی در کنار دارودرمانی در زمینه ی اعتیاد یاری دهد.
اثربخشی چهار روش پیشگیری از سوءمصرف مواد بر نگرش نسبت به مواد مخدر و سلامت روان دانش آموزان پسر دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصد افراد برای سوءمصرف مواد دست کم در نخستین دفعات مصرف، تحت تأثیر نگرش آنها به مصرف مواد قرار دارد. اصلاح نگرش بویژه در نوجوانان، یکی از راهبردهای شناخته شده پیشگیری از اعتیاد است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر چهار روش پیشگیرانه (آموزش از راه مهارت های زندگی، آموزش از طریق فیلم، آموزش از طریق پوستر کاتالوگ و آموزش به روش ارسال پیام کوتاه) بر تغییر نگرش و سلامت روان دانش آموزان پسر دوره متوسطه بود. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی بود که در آن چهار گروه آزمایش شامل: آموزش از طریق فیلم، مهارت های زندگی، ارسال پیامک(SMS) و پوستر و کاتالوگ و یک گروه گواه بررسی شد. برای این منظور 511 دانش آموز از چهار منطقه آموزشی به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس(ANCOVA) تحلیل شد. نتایج نشان داد که از بین روش های پیشگیرانه، روش های شرکت در دوره های مهارت های زندگی و آموزش از طریق فیلم، اثر معناداری نسبت به آموزش از طریق پوستر و کاتالوگ و ارسال پیام کوتاه از طریق تلفن همراه بر نگرش نسبت به اعتیاد داشت. همچنین، از بین چهار روش یادشده، آموزش از طریق فیلم و آموزش مهارت های زندگی تأثیر معناداری بر ارتقای سلامت روان دانش آموزان داشتند. به کلیه مراکز آموزشی پیشنهاد می گردد که در آموزش تغییر نگرش دانش آموزان و ارتقای سلامت روان آن ها، از روش های فعالی مانند آموزش مهارت های زندگی و آموزش از طریق فیلم و مشاهده استفاده نمایند.
رابطه سیستم های مغزی-رفتاری و عواطف با اضطراب اجتماعی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش جهت بررسی روابط همبستگی بین میزان حساسیت سه سیستم مغزی رفتاری با شدت اضطراب اجتماعی انجام شده است. همچنین بررسی رابطه میزان عاطفه مثبت و منفی به عنوان واسطه، و اینکه در پیش بینی شدت اضطراب اجتماعی چقدر نقش دارند. روش: طرح این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است و از مسیریابی نیز برای بررسی روابط همبستگی بین متغیرها استفاده گردید. تعداد 409 نفر دانشجو، از دانشکده های دانشگاه فردوسی مشهد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سه پرسشنامه اضطراب اجتماعی (کانُور و همکاران، 2000)، مقیاس عاطفه مثبت و منفی پاناس (واتسون و همکاران، 1988) و مقیاس سیستم های مغزی رفتاری (کاروِر و وایت، 1994) را به صورت خودگزارشی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از مدل ساختاری و با نرم افزار لیزرل مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که سیستم بازداری رفتاری به صورت مستقیم با اضطراب اجتماعی رابطه معنادار دارد، همچنین به صورت غیرمستقیم از طریق عاطفه منفی با اضطراب اجتماعی رابطه دارد. این سیستم با عاطفه مثبت، رابطه منفی و معنی دار دارد. سیستم روی آوری رفتاری نیز به طور غیرمستقیم و از طریق عاطفه مثبت می تواند بر اضطراب اجتماعی اثرگذار باشد. همچنین سیستم جنگ/گریز/بهت از طریق عاطفه منفی با اضطراب اجتماعی رابطه دارد. عاطفه مثبت و عاطفه منفی نیز هر دو با اضطراب اجتماعی رابطه معنی دار دارند. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، سیستم های مغزی رفتاری با اضطراب اجتماعی رابطه دارند. از طرف دیگر تغییرات سطح عاطفه مثبت و منفی، می توانند در پیش بینی اضطراب اجتماعی موثر باشند.
Examining Family Stress: Theory and Research(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Families develop shared worldviews called family paradigms, an ordered set of beliefs about the social world that are sensibly connected to the ways families actually respond to and interact with their social world and which help or hinder their problem solving abilities. Evidence suggests that these paradigms are generally built in and endure and regulate transactions with the family's social environment. Under stress, however, a family may alter its paradigm as a result of transactions with the environment. Using a family system paradigm, this presentation will examine the theoretical literature in search of a better way of understanding stress and its management in families. Multiple causes and multifaceted coping strategies, and the advantages and disadvantages of management strategies in families will be highlighted.
تأثیر هیپنودرمانی شناختی-رفتاری بر بهبود اضطراب و عملکرد جنسی بیماران مبتلا به واژینیسموس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هیپنودرمانی شناختی – رفتاری بر بهبود اضطراب و عملکرد جنسی در بیماران مبتلا به واژینیسموس انجام پذیرفت. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه ی بیماران مبتلا به واژینیسموس 20 تا 35 ساله شهر اصفهان در سال 1395 بود که به روش در دسترس 26 نفر انتخاب و به تصادف در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش در مدت دو ماه تحت درمان هیپنودرمانی شناختی – رفتاری قرار گرفت. هر دو گروه در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط مقیاس ها ی عملکرد جنسی زنان و اضطراب جنسی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با روش تحلیل کواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت بین نمرات سه مرحله پژوهش در همه متغیرهای پژوهش معنی دار بود. همچنین تفاوت میانگین نمرات همه متغیرهای پژوهش در دو گروه آزمایش و کنترل معنی دار به دست آمده است. تعامل بین مرحله پس آزمون و مرحله پیگیری با کنترل پیش آزمون در عضویت گروهی همه متغیرهای پژوهش نیز معنی دار بود. نتیجه گیری: هیپنودرمانی شناختی – رفتاری می تواند باعث بهبود اضطراب جنسی و عملکرد جنسی بیماران مبتلا به واژینیسموس گردد. لذا پیشنهاد می شود که در کلینیک ها و مراکز درمانی اختلالات جنسی به عنوان یک روش اثربخشی مورد استفاده قرار گیرد.
پیش بینی استرس شغلی، تیپ های شخصیتی و تعهد سازمانی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل موثر بر استرس شغلی را به طور کلی می-توان به دو دسته عوامل سازمانی و فردی تقسیم کرد. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی استرس شغلی بر اساس تیپ های شخصیت و تعهد سازمانی به عنوان نماینده عوامل فردی و سازمانی است. جامعه پژوهش حاضر، کارکنان شعب بانک شهر در شهر تهران بوده است که از این جامعه نمونه ای به حجم 300 نفر به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های استرس شغلی فیلپ.ال رایس، تیپ های شخصیتی مایرز- بریگز و تعهد سازمانی آلن می یرمی باشد. نتایج ضرایب همبستگی نشان داده است استرس شغلی با تیپ های شخصیتی برون گرایی، متفکر، داوری کننده، تعهد سازمانی عاطفی، تعهد سازمانی هنجاری ، تعهد سازمانی مستمر و تعهد سازمانی کل همبستگی منفی معنادار و با تیپ های شخصیتی درون گرا، حسی، احساسی و ملاحظه کننده همبستگی مثبت معنادار دارد. این به این معنا است که هر چه فرد برون گراتر، متفکر تر و داوری کننده تر و تعهد سازمانی بیشتری داشته باشد استرس شغلی کمتری نیز خواهد داشت و تیپ های شخصیتی درون گرا، حسی، احساسی و ملاحظه کننده استرس شغلی بیشتری را خواهند داشت.
بررسی مشکلات سازمانی بخش کنترل کیفیت شرکت های داروسازی شبه دولتی و خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه بررسی مشکلات سازمانی بخش کنترل کیفیت شرکت های داروسازی شبه دولتی و خصوصی می باشد. پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی است که در بخش کنترل کیفیت شرکت های داروسازی شبه دولتی و خصوصی، در دو مرحله صورت پذیرفت. در این مطالعه ماتریس SWOT جهت تعیین موقعیت استراتژیک بخشها استفاده گردید. ابزار گردآوری دو پرسشنامه بود. در پرسشنامه اول به روش بارش افکار نظرات مدیران و روسای مسئول بخش ها عنوان شد. در پرسشنامه دوم اولویت بندی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید توسط 80 نفر مدیران، روسا و کارشناسان کلیدی بخشهای کنترل کیفیت مشخص گردید. با توجه به تحلیل SWOT، موقعیت بخشهای کنترل کیفیت شرکت های شبه دولتی و خصوصی از نظر عوامل داخلی و خارجی به ترتیب شرکت های شبه دولتی 55/2 و 25/2، شرکت های خصوصی 67/2 و 55/2 بود. نتایج نشان می دهد که بخش های کنترل کیفیت شرکت های داروسازی خصوصی با کسب موقعیت استراتژیک تهاجمی (SO) از جایگاه نسبتاً خوبی برخوردار هستند و بخش کنترل کیفیت شرکت های داروسازی شبه دولتی در موقعیت رقابتی (ST) قرار دارند.
اثربخشی برنامه آموزش شادی بر کاهش استرس، اضطراب، افسردگی و علایم میگرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: میگرن از جمله بیماریهای ناتوان کننده دنیای امروز است. از جمله مهمترین علل روانشناختی آن میتوان به افسردگی، استرس و اضطراب اشاره نمود. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش درمان روانشناختی ""آموزش شادی فوردایس"" بر کاهش استرس، اضطراب، افسردگی و علائم میگرن مبتلایان است. روش : پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و گروه کنترل بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به میگرن شهر تهران بود که در سال 1394 برای درمان به متخصصان مغز و اعصاب مراجعه کرده بودند که از بین آنها 40 نفر در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل (20 نفر در هر گروه) گمارده شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه DASS-21، پرسشنامه سردرد میگرن اهواز و بسته آموزش شادی به شیوه فوردایس بود. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری و یک متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که روش آموزش شادی فوردایس منجر به کاهش معنادار علائم میگرن، افسردگی و استرس در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده، اما تغییر نمرات اضطراب گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل معنادار نبوده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهشی نشان می دهند که برنامه آموزش شادی فوردایس با کاهش افسردگی و استرس منجر به کاهش علائم میگرن در افراد مبتلا به میگرن خواهد شد.
فراتحلیل کیفی مقالات پژوهشی حوزه «تعامل والد-نوجوان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف دستیابی به شناختی کیفی پیرامون آن دسته از مقالات علمی سامان یافته است که طی حدود دو دهه اخیر به طور مستقیم یا غیرمستقیم به مسئله «تعامل والد-نوجوان» در جامعه ایرانی پرداخته اند. در این راستا، فراتحلیل کیفی مقالات این حوزه در دو بعد روش شناختی و محتوایی بر روی 56 مقاله اجرا شد که از بانک های مقالات علمی استخراج گردیده بودند. طبق نتایج این پژوهش، بیش از 93% از پژوهش ها با هدف تبیین و تنها 7% با هدف توصیفِ پدیده ای به نام «تعامل والد-نوجوان» به پژوهش پرداخته اند. هم چنین بیش از 50% از مقالات یادشده، جامعه آماری مورد پژوهش خود را شهرهای تهران، مشهد، شیراز و اصفهان اعلام کرده و نیز تعداد مقالاتی که تنها بر روی دختران نوجوان کار کرده اند تقریباً پنج برابرِ آن هایی است که بر روی پسران نوجوان کار کرده اند. درنتیجه به نظر می رسد شاهد نوعی سوگیری این مطالعات به سوی نوجوانان دختر در شهرهای بزرگ ایران هستیم. همچنین تحلیل محتوای کلیدواژه های مقالات، در بعد محتوایی، حاکی از این است که تنها 6% از پژوهش ها به ابعاد اجتماعی تأثیرگذار بر «تعامل والد-نوجوان» پرداخته اند و حدود 40% از پژوهش ها نیز نوجوانی را وضعیتی آسیب شناختی در نظر گرفته اند که توسط مداخله تربیتی والدین بایستی مرتفع گردد. در نهایت ضمن بحث درباره ی پیش آیندها و پس آیندهای «تعامل والد-نوجوان»، انتقاداتی به رویه حاکم بر مقالات این حوزه صورت گرفت و پیشنهاداتی جهت رفع این مشکلات ارائه گردید.
نقش میانجی تعارض معلم- شاگرد در رابطه بین مسولیت پذیری و فرسودگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش آموزان در فرایند یادگیری، به دلیل استرس، فشار درسی و یا دیگر عوامل روانی، حالتی از خستگی عاطفی، تمایل به زوال شخصیت و احساس موفقیت شخصی پایین را بروز می دهند. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط علّی فرسودگی تحصیلی و مسئولیت پذیری تحصیلی با نقش میانجی گری تعارض معلم- شاگرد در دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران انجام شد. روش پژوهش از نوع همبستگی و داده ها از طریق مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان سال دوم مقطع متوسطه شهر تهران بود که از میان آنان 400 نفر به صورت نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه فرسودگی تحصیلی، پرسشنامه مسئولیت پذیری دانش آموزان و پرسشنامه تعارض معلم- شاگرد بود. نتایج پژوهش نشان دادمدل پژوهش برازندگی قابل قبولی با داده ها دارد. تأثیر مستقیم مسئولیت پذیری تحصیلی و تعارض معلم- شاگرد بر فرسودگی تحصیلی در سطح 01/0 معنادار بود و تأثیر غیر مستقیم مسئولیت پذیری تحصیلی با میانجی گری تعارض معلم- شاگرد بر آن در سطح 05/0 معنادار بود.این مدل می تواند رابطه بین مسولییت پذیری و فرسودگی تحصیلی را با میانجی گری تعارض معلم- دانش آموز را به خوبی پیش بینی کند و به منظور پیشگیری مورد استفاده قرار گیرد.
آموزش مهارت های زندگی در هنرستان ها: راهبردی ضروری و مؤثر جهت کاهش پرخاشگری و قلدری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر پرخاشگری و قلدری دانش آموزان پسر هنرستانی بود. در این راستا، از روش آزمایشی با طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر در حال تحصیل در هنرستان های ناحیه دو شهر کرج بودند که 30 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابتدا اعضای هر دو گروه با به کارگیری مقیاس پرخاشگری (باس و پری، 1992) و مقیاس قلدری (اولوئوس، 1996) مورد آزمون قرار گرفتند (پیش آزمون). سپس، گروه آزمایشی به مدت هشت جلسه تحت آموزش مهارت های زندگی قرار گرفتند درحالی که گروه گواه آموزشی دریافت ننمود. پس از اتمام جلسات گروهی، از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. یافته های پژوهش نشان داد که پس از انجام مداخله، متغیر پرخاشگری کلی و مؤلفه های آن (پرخاشگری بدنی، پرخاشگری کلامی، خشم و خصومت) و همچنین قلدری و مؤلفه های آن (به خصوص شیوع قلدری) در آزمودنی های گروه آزمایشی به نسبت گروه گواه کاهش معناداری داشته است؛ بر این اساس، می توان گفت آموزش مهارت های زندگی بر کاهش پرخاشگری و قلدری نوجوانان مؤثر بوده و بنابراین، توصیه می شود که آموزش مهارت های زندگی به عنوان بخشی از برنامه آموزشی مدارس در نظر گرفته شود.
رابطه علی خودتنظیمی و هوش اخلاقی با آمادگی به اعتیاد از طریق میانجی گری هیجان خواهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه علی خودتنظیمی و هوش اخلاقی با آمادگی به اعتیاد از طریق میانجی گری هیجان خواهی در دانش آموزان دختر بود. روش: روش پژوهش، توصیفی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری(همبستگی) بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر بوشهر در سال تحصیلی 96- 1395 بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 240 نفر از دانش آموزان انتخاب و به پرسشنامه های آمادگی به اعتیاد، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، هوش اخلاقی و هیجان خواهی پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد مدل مفهومی پژوهش دارای شاخص های برازش مناسبی با داده ها می باشد. در این مدل تمامی مسیرهای مستقیم، غیرمستقیم و کلی برای پیش بینی آمادگی به اعتیاد معنی دار به دست آمد؛ همچنین، هیجان خواهی در رابطه با خودتنظیمی، هوش اخلاقی و آمادگی به اعتیاد نقش میانجی داشت. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که در برنامه های پیشگیری از اعتیاد نوجوانان ضروری است تا متغیرهای روان شناختی هیجان خواهی، خودتنظیمی و هوش اخلاقی در نظر گرفته شوند.
رابطه بین سبک های مقابله با تنیدگی روانی و خلاقیت هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه بین همسر آزاری و نشانگان افسردگی در قربانیان زن: نقش تعدیل کنندگی ویژگی های شخصیتی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش تعدیل کنندگی ویژگی های شخصیتی در رابطه میان همسرآزاری علیه زنان با نشانه های افسردگی در آن ها بود. مواد و روش ها روش پژوهش پیمایشی و از نوع همبستگی است. 400 زن متأهل با روش نمونه گیری در دسترس، به سه پرسش نامه همسرآزاری قهاری، افسردگی بک ( BDI-II ) و ویژگی های شخصیتی NEO پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش رگرسیون سلسه مراتبی و با استفاده از نرم افزار spss 22 انجام شده است. یافته ها زنانی که دچار همسرآزاری می شوند، به طور معناداری دچار نشانه های افسردگی هستند. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، از بین ویژگی های شخصیتی، تنها ویژگی توافق جویی بین خشونت روان شناختی و خشونت جنسی با میزان نشانگان افسردگی نقش تعدیل کنندگی ایفا می کرد. نتیجه گیری با شناسایی و تشخیص ویژگی های شخصیتی در زنان قربانی همسر آزاری می توان زنان آسیب پذیر به خشونت را آموزش داد و درمان کرد.
مدل سازی معادلات ساختاری روابط بین طرح واره های ناسازگار اولیه و هیجانات مثبت و منفی جانبازان با نقش واسطه ای ناگویی هیجانی
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۸ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
43 - 55
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، روابط بین طرح واره های ناسازگار اولیه با هیجانات مثبت و منفی و نقش میانجی گری ناگویی هیجانی در جانبازان بررسی شد.
روش: شرکت کنندگان این پژوهش، 225 نفر از جانبازان شهر قم بودند که به روش نمونه گیری دردسترس، انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل سه پرسشنامه بود: پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ با ضریب آلفای کرونباخ 93/0، پرسشنامه هیجانات مثبت و منفی با ضریب آلفای کرونباخ 86/0 و پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو با ضریب آلفای کروبناخ 85/0. آزمون مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم مدل پژوهش، به ترتیب، با استفاده از روش های مدل معادلات ساختاری و آزمون سوبل انجام گرفت.
نتایج: یافته ها نشان داد که طرح واره های ناسازگار اولیه و هیجانات مثبت و منفی، به ترتیب پیشایند و پیامد ناگویی هیجانی در جانبازان هستند. یافته ها نشان داد که ناگویی هیجانی، میانجی گر معنی داری برای رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه با هیجانات مثبت و منفی است.
بحث: یافته های این تحقیق می تواند برای برنامه ریزان دولتی در بهبود وضعیت جانبازان، کاربرد فراوانی داشته باشد.
نقش تعدیل کننده تاب آوری در رابطه بین بهزیستی روانشناختی و تعارض کار-خانواده، غنی سازی کار-خانواده و قصد ترک شغل
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده تاب آوری در رابطه بین بهزیستی روانشناختی با تعارض کار-خانواده، غنی سازی کار-خانواده و قصد ترک شغل بود. نمونه این پژوهش شامل 363 نفر(222 مرد و 141 زن) از کارکنان شرکت ملی حفاری ایران بود که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه های تعارض کار-خانواده، غنی سازی کار-خانواده، تاب آوری ، قصد ترک شغل، خشنودی شغلی، خشنودی خانوادگی و سلامت روان استفاده گردید. جهت تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسه مراتبی تعدیلی استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که بهزیستی روانشناختی رابطه منفی و معنی دار با تعارض کار-خانواده و قصد ترک شغل دارد و همچنین بهزیستی روانشناختی با غنی سازی کار-خانواده رابطه مثبت و معنی دار دارد. یافته های تحلیل رگرسیون تعدیلی، نقش تعدیل گر تاب آوری را در این روابط مورد تأیید قرار دادند.
نقش نیمرخ شخصیت کارآفرینانه و عوامل انگیزشی در توسعه قصد کارآفرینانه دانشجویان کشاورزی در دانشگاه های غرب کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، کارآفرینی به یک موضوع مهم در تحقیقات علوم اجتماعی تبدیل شده است و به رابطه بین شخصیت و کارآفرینی، مجدداً توجه جدی شده است. در پژوهش حاضر بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده، نقش عوامل انگیزشی (نگرش نسبت به کارآفرینی، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درک شده) و شخصیت کارآفرینانه (نیمرخ پنج عامل بزرگ شخصیت) در شکل گیری و توسعه قصد کارآفرینانه دانشجویان کشاورزی بررسی شد. در این پژوهش، شخصیت کارآفرینانه به صورت یک متغیر دوربرد با مدل نظریه رفتار برنامه ریزی شده تلفیق شد. جامعه آماری، دانشجویان کارشناسی کشاورزی سال آخر در چهار دانشگاه غرب کشور بود (1450N=) که از این میان بر اساس جدول بارتلت و همکاران، تعداد 300 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برای نمونه آماری انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه ای ساختارمند، گرد آوری شد. نتایج حاصل از مدل یابی معادله ساختاری نشان داد که دو متغیر انگیزشی یعنی نگرش و کنترل رفتاری درک شده بر قصد کارآفرینانه، تأثیر مثبت و معناداری دارند (01/0P<)، در حالی که تأثیر هنجارهای ذهنی معنی دار نبود. همچنین نیمرخ شخصیتی کارآفرینانه با نگرش (05/0P<) و کنترل رفتاری درک شده، رابطه مثبت و معنی داری داشت (01/0P<). نتایج همچنین نشان داد که اثرات نیمرخ شخصیتی بر قصد کارآفرینانه از طریق دو عامل مجاورتر (یعنی نگرش و کنترل رفتاری) منتقل می شوند (اثرات واسطه ای). به طور کلی، نتایج پژوهش بر اهمّیت دیدگاه شخصیتی در تحقیقات کارآفرینی تأکید مجدّد دارد و از این ایده حمایت می کند که اثرات شخصیت بر پیامدهای کارآفرینانه، بیشتر از طریق عوامل مجاورتر منتقل می شوند.