فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶٬۲۰۱ تا ۱۶٬۲۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی، نشخوار فکری و مکانیزم های دفاعی با باورهای وسواسی در زنان بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 300 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند و هر یک از افراد پرسشنامه های سبک دلبستگی، نشخوار فکری، مکانیزم های دفاعی و باورهای وسواسی را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که سبک دلبستگی ایمن همبستگی منفی معناداری با باورهای وسواسی دارد همچنین بین سبک دلبستگی ناایمن اضطرابی، نشخوار فکری ومکانیزم های دفاعی رشدنایافته و روان آزرده با باورهای وسواسی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد و اینکه سبک دلبستگی ایمن و سبک دلبستگی ناایمن اضطرابی، نشخوار فکری و مکانیزم های دفاعی رشدنایافته و روان آزرده توان پیش بینی باورهای وسواسی را دارند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که مدل های درونکاری ایمن و ناایمن، که در چارچوب روابط دلبستگی نوزاد- مادر تشکیل می شوند از طریق استقرار مدل های درونکاری ناایمن می توانند زمینه ظهور و استمرار آسیب پذیری ها را فراهم سازد. بنابراین کاهش بکارگیری نشخوارفکری و سبک های رشدنایافته و روان آزرده می تواند گامی مهم در جهت ارتقای سلامت روانی افراد باشد.
اثربخشی مدل تنظیم هیجان گروس بر تحمل آشفتگی هیجانی و پرخوری هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مدل تنظیم هیجان گروس بر پریشانی هیجانی و رفتار خوردن هیجانی دانشجویان دختر با اضافه وزن دانشگاه آزاد واحد کرج است. از بین کلیه دانشجویان دختر دوره کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در سال 1396 با در نظر گرفتن معیارهای ورودی، تعداد 40 نفر با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گماشته شدند. به منظور تعیین سطح پریشانی هیجانی افراد از پرسشنامه مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS) با یک مقیاس کلی و شش خرده مقیاس استفاده شد. سپس مدل تنظیم هیجان گروس(2007) در 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اعمال شد و داده های حاصل از مرحله پیش آزمون و پس آزمون گروه گواه و آزمایش با استفاده از برنامه آماری SPSS در سطح معنی داری 05/0 تحلیل شدند. با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که مدل تنظیم هیجان گروس بر پریشانی هیجانی و خرده مقیاسهای آن و نیز رفتار خوردن هیجانی در دانشجویان دختر بیش وزن دانشگاه آزاد واحد کرج اثر بخش است و تفاوت دو گروه در مرحله پس آزمون به لحاظ آماری معنادار است. برنامه ی مداخله پس از خاتمه درمان، کاهش چشمگیر پریشانی هیجانی و تعداد دفعات پرخوری بواسطه تنظیم هیجان در شرکت کنندگان گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه مشاهده شد. این یافته نشان داد روشی که در آن احساسات تنظیم شوند بر کاهش رفتار خوردن هیجانی بواسطه کاهش پریشانی هیجانی اثرگذار است.
اعتیاد در نوجوانان: مروری بر مباحث عصب شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود پیشرفت های زیادی که در فهم عوامل زیستی و عصب شناختی دخیل در اعتیاد صورت گرفته، این اختلال همچنان یک مشکل سلامت عمومی عمده است که با رنج فردی و اجتماعی همراه است و بار زیادی برای فرد، خانواده و جامعه در پی دارد. احتمال شروع رفتارهای اعتیادی در طول دوره نوجوانی بیشتر از هر دوره سنی دیگر است. مسیرهای تحولی متفاوت مغزی در دوره نوجوانی که شامل مناطق قشری و زیر قشری است از جمله عواملی است که می تواند نوجوانان را نسبت به سایر گروه های سنی مستعد رفتارهای پر خطر از جمله رفتار های اعتیادی کند. بنابراین مطالعات بیشتر در زمینه فهم و شناسایی عوامل زیستی و عصب شناختی دخیل در اعتیاد نوجوانان که منجر به ایجاد راهبردهای پیشگیری و درمانی می شود، ضروری است. در مقاله حاضر، مروری بر مدل های زیستی اعتیاد، تحولات مغزی مربوط به دوره نوجوانی و تاثیرات مصرف مواد بر مغز با هدف یکپارچه سازی فهم و درک اعتیاد در نوجوانان صورت گرفته است. مرور ادبیات پژوهش نشان دهنده آن است که عدم توازن بین سرعت تحول مناطق مغزی قشری پیش پیشانی و مناطق زیر قشری مربوط به پاداش از عوامل دخیل در افزایش آمادگی نوجوانان برای ابتلا به رفتارهای اعتیادی است و مصرف مواد در نوجوانی، خود می تواند منجر به تغییرات مغزی شود که احتمال بروز اعتیاد و سوء مصرف مواد در سال های بعدی زندگی را افزایش می دهد.
اثربخشی آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل (TA) بر افزایش سطح بخشودگی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر افزایش سطح بخشودگی زنان انجام شد. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان متأهل زن دانشگاه آزاد اسلامی علوم و تحقیقات تهران در سال 94 بودند. نمونه موردمطالعه شامل 50 زن بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس سنجش بخشودگی در خانواده (FFS) استفاده شد. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین گروه کنترل و آزمایش، در بعد بخشودگی زنان در خانواده تفاوت معناداری وجود دارد (F= 32/29, P= 0/001). با توجه به یافته های پژوهش، آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر افزایش سطح بخشودگی زنان تأثیر دارد. ازاین رو می توان آموزش تحلیل رفتار متقابل را به عنوان یک روش مؤثر در افزایش سطح بخشودگی زنان و به عنوان یک مداخله بالینی ثمربخش پیشنهاد داد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی، درمان دارویی با بوسپیرون و درمان ترکیبی در بهبود علائم بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال اضطراب فراگیر با توجه به سیر مزمن، شیوع زیاد و همبودی بالای با سایر اختلال های روانشناختی، به عنوان یکی از مهم ترین اختلال های ناتوان کننده بزرگسالان مطرح شده است و پرداختن به روش های درمانی مؤثر و اقتصادی تر برای این اختلال سودمند و ضروری است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان عدم تحمل بلاتکلیفی، بوسپیرون و درمان ترکیبی عدم تحمل بلاتکلیفی با بوسپیرون در بهبود علائم بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود. در یک کارآزمایی بالینی با پیش آزمون و پس آزمون، از بین مراجعه کنندگان به مراکز و کلینیک های روانشناختی و روانپزشکی شهر تهران، 24 بیمار مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه درمان عدم تحمل بلاتکلیفی، بوسپیرون (60-5 میلی گرم در روز) و ترکیبی جایگزین شدند. داده ها در مرحله قبل و بعد از مداخله از طریق مقیاس اختلال اضطراب فراگیر (GADS-7)، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS)، پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ)، پرسشنامه افسردگی بک- ویرایش دوم (BDI-II) و مقیاس سازگاری اجتماعی و شغلی (WSAS) گردآوری شدند. تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری کروسکال والیس، U من ویتنی و تحلیل کوواریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد کههر دو درمان عدم تحمل بلاتکلیفی و ترکیبی در مقایسه با بوسپیرون منجر به کاهش علائم اختلال اضطراب فراگیر، عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی، افسردگی و افزایش سازگاری اجتماعی- شغلی شدند (01/0> p). نتایج آزمون U من ویتنی و تحلیل کوواریانس یک طرفه نیز نشان دادند که بین اثربخشی درمان عدم تحمل بلاتکلیفی و ترکیبی تفاوت معناداری وجود نداشت. نتایج این پژوهش در کل نشان داد که درمان عدم تحمل بلاتکلیفی و ترکیبی در بهبود علائم اختلال اضطراب فراگیر مؤثرتر از بوسپیرون (60-5 میلی گرم در روز) هستند. با این وجود، به نظر می رسد افزودن دارو (بوسپیرون) به درمان عدم تحمل بلاتکلیفی منجر به بهبودی بیشتر بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر نمی شود.
اثربخشی برنامه آموزش روانشناختی خانواده در کاهش هیجان ابراز شده مراقبین بیماران اسکیزوفرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در قالب یک کارآزمایی بالینی (IRCT2016081729402N1) با هدف بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر آموزش روانشناختی خانواده در کاهش سطح هیجان ابراز شده مراقبین بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا انجام شد. گروه نمونه شامل خانواده های 49 نفر از بیماران اسکیزوفرن بستری در بیمارستان اعصاب و روان استاد محرری شیراز بود، که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه مداخله (24n=) و کنترل (25n=) قرار گرفتند و به پرسشنامه هیجان ابراز شده خانواده در شروع مداخله، پس از مداخله و دو ماه بعد از اتمام مداخله پاسخ دادند. برنامه آموزش خانواده برای گروه آزمایشی اجرا گردید، اما گروه کنترل هیچ مداخله خاصی دریافت نکرد. نتایج تحلیل واریانس یک راهه با اندازه گیریهای مکرر نشان داد آموزش روانشناختی خانواده در کاهش هیجان ابراز شده خانواده موثر بوده است (031/. = لامبدای ویلکز، 895/339=F، 0001/.=P، 969/.= مجذور اتای تفکیکی چند متغیره). تحلیل واریانس یک راهه بین گروهها نیز حاکی از تفاوت معنادار میان گروه مداخله با گروه کنترل (785/38=F، 0001/.=P، 45/.= اندازه اثر) بود. یافته های پژوهش نشان می دهد که آموزش روانشناختی خانواده از اثر بالایی در کاهش هیجان ابراز شده خانواده برخوردار است. نتایج پیگیری دو ماهه نیز نشان از پایداری بهبود هیجان ابراز شده خانواده داشته است.
اعتباریابی و تحلیل عاملی سیاهه رواندرمانی مثبت (فرم 3 عاملی) در جمعیت ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی روایی و پایایی سیاهه رواندرمانی مثبت و رابطه مؤلفه های آن با شکوفایی و نگرش های ناکارآمد است. روش پژوهش، از نوع اعتباریابی و همبستگی است. بدین منظور نمونه ای به حجم 1416 دانشجو انتخاب شد. جامعه آماری شامل همه دانشجویان دانشگاه های شهر مشهد و نیشابور در سال 96 بود. روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بود. پرسش نامه های روان درمانی مثبت، شکوفایی و نگرش های ناکارآمد توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. برای تعیین پایایی پرسش نامه، از روش آلفای کرونباخ و برای تعیین روایی آن، از روایی محتوایی و روایی سازه تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتایج نشان داد که همبستگی روان درمانی مثبت با زیر مقیاس های شکوفایی معنی دار و مثبت است. زیرمقیاس های نگرش های ناکارآمد همبستگی منفی داشتند. محاسبه همسانی درونی برای روان درمانی مثبت نیز در پژوهش حاضر آلفای 85 /0 را به دست داد. براساس نتایج این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که فرم 21 گویه ای سیاهه روان درمانیِ مثبت در دانشجویان ایرانی، از روایی و پایایی کافی برخوردار است.
تأثیر آموزش خودگویی های مثبت در کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان ابتدایی مبتلا به نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نارساخوانی رایج ترین نوع ناتوانی های یادگیری خاص است. کودک نارساخوان با وجود هوش طبیعی در یادگیری خواندن و نوشتن مشکل دارد. هدف پژوهش حاضر تأثیر خودگویی های مثبت در کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان ابتدایی مبتلا به نارساخوانی بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی شهرستان بستان آباد (آذرب ا یجان شرقی) در سال تحصیلی 94-1395 بود که با نمونه گیری تصادفی خوشه ای و با استفاده از ابزارهای فهرست نارساخوانی (عزیزیان، 1385) و پرسشنامه اضطراب امتحان (فیلیپس، 1979) تعداد 32 دانش آموز نارساخوان دچار اضطراب امتحان به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای دهی شدند. گروه آزمایش هشت جلسه در کلاس های آموزش خودگویی های مثبت شرکت کردند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. پس از اتمام جلسات پرسشنامه اضطراب امتحان روی هر دو گروه اجرا شد و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد اجرای جلسات خودگویی مثبت به طور معناداری اضطراب امتحان دانش آموزان گروه آزمایشی را نسبت به گروه کنترل کاهش داده است (0/001 p< ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش روش خودگویی های مثبت راهکاری مناسب برای کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان نارساخوان است.
تحول شخصیت در بزرگسالی: پیش بینی پدیدآورندگی در مقابل راکدماندگی بر اساس رگه های بزرگ شخصیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره شانزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۶۳
351-369
حوزههای تخصصی:
مطابق با تحولات نوین دانیل مک آدامز (2004) در دیدگاه سنتی و پایه اریکسون، تکلیف تحولی دوره میانسالی برقراری تعادل بین پدیدآورندگی و راکدماندگی است. در این پژوهش رابطه بین پنج رگه بزرگ شخصیتی و تحول شخصیت در دوره میانسالی (پدیدآورندگی- راکدماندگی) مورد بررسی قرار گرفت. همچنین تلاش شده است تا سهم این رگه های بزرگ شخصیتی در پیش بینی پدیدآورندگی و راکدماندگی نیز مورد مطالعه قرار گیرد. نمونه پژوهش شامل 300 نفر (150 مرد و 150 زن) از کارکنان سازمان های آموزش و پرورش و مدارس استان همدان بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از مقیاس پدیدآورندگی لویولا ( LGS ) (1992)، مقیاس راکدماندگی برادلی ( BBS ) (1997) و پرسشنامه پنج عاملی شخصیتی نئو ( NEO ) (1992) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان استفاده شد. نتایج تحلیل های همبستگی نشان داد که بین رگه شخصیتی «روان آزردگی گرایی» و «پدیدآورندگی» رابطه منفی وجود داشت (0/01 P< )؛ و بین رگه های شخصیتی «برونگردی»، «وجدانی بودن»، «دلپذیری»، «تجربه پذیری»، و «پدیدآورندگی» رابطه مثبت وجود داشت (0/01 P< ). از سویی دیگر؛ بین رگه شخصیتی «روان آزردگی گرایی» و «راکدماندگی» رابطه مثبت وجود داشت (0/01 P< )؛ و بین رگه های شخصیتی «برونگردی»، «وجدانی بودن»، «دلپذیری»، «تجربه پذیری»، و «راکدماندگی» رابطه منفی وجود داشت (0/05 P< ). نتایج تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که رگه های بزرگ شخصیتی می توانند «پدیدآورندگی» و «راکدماندگی» را به صورت معناداری پیش بینی کنند (0/05 P< ). بر اساس نتایج این پژوهش، بین رگه های بزرگ شخصیتی و «تحول شخصیت در دوره میانسالی» رابطه معناداری وجد دارد. بدین معنا که؛ نمرات بالا در «روان آزردگی گرایی» می تواند به «راکدماندگی» در دوره میانسالی منجر شود. و از سویی دیگر، کسب نمرات بالا در «برونگردی»، «وجدانی بودن»، «دلپذیری»، «تجربه پذیری» می تواند به «پدیدآورندگی» در دوره میانسالی منجر شود.
بررسی نقش سبکهای تفکر در نگرش و رفتار محیط زیستی دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحرانهای محیط زیستی ایران یکی از شدیدترین بحرانهای محیط زیستی در جهان شناخته شده است. بخش اساسی این بحرانها به سبب نبود آگاهیهای لازم درباره حفاظت از محیط زیست و ارتباط انسان با طبیعت است که در واقع نوعی مشکل فرهنگی به شمار می آید. از این رو نیازمند عزم ملی و بین المللی برای فرهنگ سازی درباره حفاظت از محیط زیست در میان اقشار گوناگون جامعه، به ویژه دانش آموزان هستیم. پژوهش حاضر به منظور تعیین رابطه سبکهای تفکر با نگرش و رفتار محیط زیستی بر اساس تفاوت در جنسیت انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش تمام دبیرستانهای شهر تهران در سال 94-1393 است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 375 نفر بوده که از میان دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران به روش تصادفی انتخاب شده است. شرکت کنندگان پرسشنامه سبکهای تفکر استرنبرگ– واگنر و پرسشنامه محقق ساخته نگرش و رفتار زیست محیطی را پاسخ داده اند. داده های پژوهش با روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس مورد تحلیل قرار گرفته اند. یافته ها نشان می دهند که میان سبکهای تفکر و نگرش محیط زیستی رابطه معنادار وجود دارد، اما میان سبکهای تفکر و رفتار محیط زیستی رابطه معنادار وجود ندارد. همچنین براساس بررسی همبستگی میان جنسیت دانش آموزان و رابطه سبکهای تفکر با نگرش و رفتار محیط زیستی، هیچ گونه ارتباط معناداری میان آنها مشاهده نشد. با چنین مطالعاتی می توان عوامل مؤثر بر گرایشهای انسان را در حفاظت از محیط زیست شناسایی کرد و برای تغییر دادن رفتارهای مخرب و تشویق کردن به رفتارهای مناسب محیط زیستی راه حلهایی را پیشنهاد داد.
پیش بینی بدکارکردی جنسی بر اساس باورهای جنسی در دانشجویان زن متأهل شهر اهواز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :هدف از انجام پژوهش حاضر، پیش بینی بدکارکردی جنسی بر اساس مؤلفه های باورهای جنسی شامل محافظه کاری جنسی، میل و لذت جنسی به عنوان یک گناه، باورهای مربوط به سن، باورهای تصویر بدن، انکار تقدم محبت در رابطه جنسی و ترجیح نقش مادری در دانشجویان زن متأهل بود. مواد و روش ها:روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری دانشجویان زن متأهل دانشگاه های اهواز در سال 1394 بود که 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های شاخص عملکرد جنسی زنان Rosen (Female sexual function index) و پرسش نامه باورهای ناکارامد جنسی Nober (Sexual dysfunctional beliefs) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS به روش تحلیل ممیز گام به گام مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها:تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که ترکیب خطی متغیرهای محافظه کاری جنسی، میل و لذت جنسی به عنوان یک گناه، باورهای مربوط به سن، باورهای تصویر بدن، انکار تقدم محبت در رابطه جنسی و ترجیح نقش مادری قادر به پیش بینی عضویت گروهی افراد با و بدون بدکارکردی جنسی با 5/78 درصد صحت در دانشجویان زن متأهل بود. همچنین، کارامدترین متغیر در پیش بینی عضویت گروهی افراد لذت جنسی به عنوان یک گناه با سطح معنی داری 001/0 بود. نتیجه گیری:باورها به عنوان نگرش های شخصی افراد، نقش تعیین کننده ای در بدکارکردی جنسی افراد دارد. لازم است تا در مشاوره و درمان افرادی که بدکارکردی جنسی دارند، به باورها به عنوان عامل مهم برای کاهش بدکارکردی جنسی توجه کرد.
بررسی رابطه تفکر انتقادی پزشکان با سطح رضایتمندی بیماران در مرکزآموزشی درمانی سینای تبریز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف:هدف اصلی نظام بهدات، تأمین سلامت افراد جامعه و ارائه خدمات مطلوب جهت رضایت بیماران می باشد. تفکر انتقادی نیز فرآیندی است که به موجب آن فرد نظرات، اطلاعات و منابع فراهم کننده اطلاعات را ارزیابی نموده و به طور منسجم و منطقی نظم بخشیده با عقاید و اطلاعات دیگر مرتبط می کند تا به شکلی مطلوب درآید؛ بنابراین هدف این پژوهش بررسی رابطه تفکر انتقادی پزشکان با سطح رضایتمندی بیماران در مرکز آموزشی درمانی سینای شهر تبریز می باشد.
پیش بینی انعطاف پذیری شناختی افراد تحت درمان با متادون بر اساس فرانگرانی، اضطراب، مدت و میزان مصرف متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی انعطاف پذیری شناختی براساس فرانگرانی، اضطراب، مدت و میزان مصرف متادون در مردان تحت درمان با متادون انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مردان وابسته به مواد، تحت درمان با متادون شهر قزوین در سال 1395 بود که تعداد 254 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های فرانگرانی آدریان ولز (2005)، اضطراب بک (1988) و انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) استفاده شد. یافته ها: نتایج رگرسیون چند متغیری به شیوه گام به گام نشان داد که فرانگرانی و اضطراب، انعطاف پذیری شناختی مردان تحت درمان با متادون را پیش بینی می کند (05/0p≤). همچنین مدت و میزان مصرف متادون، انعطاف پذیری شناختی را در مردان مصرف کننده متادون پیش بینی نمی کند (05/0p>). نتیجه گیری: بنابراین نتیجه گرفته می شود فرانگرانی و اضطراب، انعطاف پذیری شناختی مردان تحت درمان با متادون را پیش بینی می کند و میان آن ها همبستگی منفی و معنادار وجود دارد. بدین صورت که فرانگرانی و اضطراب بالا منجر به انعطاف پذیری شناختی پایین می شود. بنابراین، توجه به مولفه های فراشناختی برای رسیدن به انعطاف پذیری شناختی بالا و استفاده از رویکرد فراشناخت درمانی در مشاوره به افراد تحت درمان پیشنهاد می شود.
کاربرد مدل دو عاملی چندبعدی نظریه سوال-پاسخ جهت تحلیل بعدیت و کارکرد افتراقی سوال، سوالات مبتنی بر متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی بعدیت و کارکرد افتراقی سوال آزمون مبتنی بر متن پرلز 2011 ایران انجام گرفت. جهت تحلیل بعدیت از مدل های پاسخ مدرج شده و دو عاملی نظریه سوال-پاسخ با روش برآورد اطلاعات کامل بیشینه درست نمایی و جهت بررسی کارکرد افتراقی سوال از مدل دو عاملی چند گروهی کای و همکاران (2011) استفاده شد. نتایج بررسی بعدیت نشان داد مدل دو عاملی نسبت به مدل پاسخ مدرج شده برازش بهتری با داده ها هم در کل نمونه ایرانی و هم در گروه پسران و دختران دارد. نتایج واریانس اثر متن نشان داد اثر عوامل ثانوی بر عملکرد دانش آموزان ایرانی در دو متن مرتبط با درک مطلب ادبی موجب بعدیت در متن های پرلز ایران شده است. نتایج نشان داد بین متوسط عملکرد دانش آموزان پسر و دختر در صفت نهفته کلی درک مطلب تفاوت معناداری وجود ندارد اما در سه متن ادبی و سه متن اطلاعاتی بین متوسط کارآمدی خواندن پسران و دختران تفاوت معناداری به نفع دختران وجود دارد . نتایج کارکرد افتراقی سوالات بر مبنای مدل دو عاملی نیز نشان داد بیشتر سوالات دارای کارکرد افتراقی یکپارچه و غیر یکپارچه هستند و پسران بیشتر در سوالات چندگزینه ای و دختران بیشتر در سوالات پاسخ ساز عملکرد بهتری دارند. به طور کلی نتایج نشان داد در متن های پرلز 2011 ایران صفات مرتبط با دو متن درک مطلب ادبی در بین دانش آموزان پسر و دختر ایرانی به گونه متفاوتی ادراک می شوند و این دو متن در بین دختران وابستگی مکانی سوال بیشتری نسبت به پسران دارند. همچنین نتایج حاکی از تفاوت عملکرد دانش آموزان پسر و دختر ایرانی در سوالات آزمون شکل آمیخته پرلز است.
اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای بر تنظیم هیجانی در نوجوانان بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنظیم هیجان عامل مهمی در تعیین سلامتی و داشتن عملکرد موفق در تعاملات اجتماعی است و نقص در آن با بزهکاری و رفتار پرخاشگرانه رابطه دارد، بنابراین بررسی نقش عوامل موثر در مدیریت هیجانات دارای اهمیت است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای بر تنظیم هیجانی در نوجوانان بزهکار بود. روش این پژوهش از نوع طرح آزمایشی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه نوجوانان بزهکار ساکن در کانون اصلاح و تربیت شهر تهران در نیم سال اول 1394 بود که تعداد 50 آزمودنی به صورت تصادفی انتخاب و در گروه آزمایشی (25 نفر) و گروه کنترل (25 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی تحت آموزش مهارت های مقابله ای قرار گرفتند و گروه کنترل در طول مدت درمان هیچ آموزشی دریافت نکرد. آزمودنی های مورد پژوهش به سؤالات مقیاس دشواری های تنظیم هیجانی (DERS)پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین میانگین نمره های دشواری در تنظیم هیجانی در گروه آزمایشی و گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0p≤). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که میزان بهبودی درتنظیم هیجانات نوجوانانی که در معرض مهارت های مقابله ای قرار گرفتند، بیشتر از افرادی است که این مداخله را دریافت نکردند. بنابراین پیشنهاد می شود که در کانون های اصلاح و تربیت مهارت های مقابله ای به مربیان آموزش داده شود تا آنان با گذراندن این دوره ها بتوانند این مهارت ها را به مددجویان آموزش دهند
نقش عوامل اجتماعی و آموزشی در تضعیف انگیزه تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی عوامل اجتماعی و آموزشی موثر در کاهش انگیزه تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه بود. در این پژوهش از مدل میلر و بریکمن(2004) به عنوان مبنا استفاده شد. جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 94- 93 بود که با استفاده روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از سه ناحیه آموزش و پرورش 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بوده که روایی محتوایی آن با نظرات اصلاحی و تاییدی ده نفر از صاحب نظران حوزه انگیزه تحصیلی و برنامه درسی به دست آمده است و پایایی آن نیز پس از اجرای آزمایشی در بین 60 نفر از دانش آموزان، آلفای کرانباخ به میزان 87/0 محاسبه شد. برای تحلیل داده ها ابتدا از تحلیل عامل اکتشافی و سپس برای تعیین میزان برازش آنها از تحلیل عامل تاییدی استفاده گردید. یافته های این پژوهش نشان داد: مجموعا نه عامل شامل؛ خانواده و مسائل مرتبط با آن، نحوه توجه جامعه به علم و علم آموزی، بیکاری تحصیلکرده ها، کاربردی نبودن آموخته ها، ضعف معلمان، کیفیت پایین برنامه درسی، ساختار و مقررات مدارس، نحوه مدیریت مدارس و توسعه و دسترسی به فناوری های نوین ارتباطی به ترتیب اولویت و مجموعا 72/45 درصد از واریانس مربوط به عوامل کاهش انگیزه تحصیلی(برون و درون نظام آموزشی) دانش آموزان متوسطه پسر شهر کرمانشاه را تبیین می کنند. همچنین شاخص های برازش مانند RMSEA ، GFI ، AGFI ، NFI ، IFI و CFI بسندگی عامل ها و خرده عامل های کشف شده را تایید می کند.
نگاهی جامع بر برنامه فرزندپروری مثبت: اصول، اهداف، سطوح و محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایفای نقش فرزندپروری، وارد شدن به یک نقش اجتماعی است که نشان دهنده یک تغییر قابل توجه در زندگی و هویت فرد است. در سال های اخیر، برنامه های بسیاری در زمینه آموزش والدین طراحی شده اند که هر یک از نظر فلسفه، روش و اثربخشی متفاوت هستند. در این مقاله به معرفی برنامه فرزندپروری مثبت پرداخته شده است که مبتنی بر نظریه یادگیری اجتماعی و اصول رفتاری، شناختی و عاطفی است. همچنین بر خودکارآمدی مادران در مدیریت و کنترل رفتار تأکید دارد. این برنامه بر پنج اصل محیط سالم و جذاب، محیط یادگیری مثبت، انضباط قاطع، انتظارات واقع بینانه و توجه به نقش خود به عنوان والدین مبتنی است. افزایش دانش و مهارت، آموزش حل مسأله، گسترش سرگرمی و ایمنی، افزایش کارآمدی رفتاری، هوشی، زبانی، عاطفی و اجتماعی از اهداف اختصاصی برنامه فرزندپروری مثبت محسوب می شوند. برنامه مذکور پنج سطح دارد که این سطوح بر اساس سطوح متفاوت اختلال در عملکرد و رفتار کودکان و همچنین نیازهای گوناگون والدین آنها شکل گرفته است. در این مقاله پس از معرفی برنامه های فرزندپروری، به برنامه فرزندپروری مثبت پرداخته شده است و اصول، اهداف، سطوح و محتوای آن به طور جامع مورد بررسی گرفته است.
کارآمدی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهدبر اضطراب و افسردگی زنان باردار به وسیله لقاح خارج از رحمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، یکی از درمان های نسل سوم است که در آن تلاش می شود به جای تغییر شناخت ها، ارتباط روان شناختی فرد با افکار و احساساتش افزایش یابد. هدف پژوهش حاضر تعیین کارآمدی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و افسردگی در زنان بارداری است که نازایی داشته و به وسیله درمان لقاح خارج رحمی باردار شده اند. در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون، پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. نمونه پژوهش به شیوه در دسترس از میان افراد دارای نازایی اولیه یا ثانویه که با لقاح خارج رحمی باردار شده و در دامنه سن بارداری ۱۴ تا ۲۲ هفته بودند انتخاب شدند. ۳۵ نفر خانم باردار با ویژگی های یادشده به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۷ نفر) و شاهد (۱۸ نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهششامل مصاحبه ساختاریافتهSCID برای تشخیص اضطراب و افسردگی، سیاهه افسردگی بک و سیاهه اضطراب بک بود که به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه پس از اتمام درمان انجام شد. گروه آزمایش در ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند ولی گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. برای بررسی فرضیه ها از آزمون تحلیل واریانس مختلط بین – درون آزمودنی ها (SPANOVA) استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس مختلط نشان از وجود تفاوت معنادار اثر بین گروهی اضطراب و افسردگی در سطح معناداری کمتر از۰۵/۰ بود؛ لذا با اطمینان ۹۵ درصد می توان نتیجه گرفت که اثربخشی مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش اضطراب و افسردگی مؤثر بود. مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد به واسطه افزایش انعطاف پذیری روان شناختی باعث کاهش معنی دار افسردگی و اضطراب زنان باردار تحت درمان لقاح خارج رحمی در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون و نیز دوره پی گیری یک ماهه شد. به نظرمی رسد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به عنوان درمانی مکمل، در کنار درمان های طبی ناباروری در بهبود روند بارداری و سلامت مادر و جنین می تواند نقشی بسزا داشته باشد.
نقش بی نظمی هیجانی، افکار تکرار شونده منفی، عدم تحمل بلاتکلیفی و اجتناب تجربه گرایانه در پیش بینی کمالگرایی مثبت و منفی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر نقش پیش بینی کنندگی بی نظمی هیجانی، عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب تجربه گرایانه و افکار تکرار شونده منفی را در کمال گرایی مثبت و منفی، بررسی می کند. روش: در یک طرح پژوهش مقطعی، 412 دانشجوی کارشناسی دانشگاه تهران، علامه طباطبایی و خوارزمی با استفاده از نمونه گیری در دسترس در این پژوهش شرکت کردند. این دانشجویان مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی ( PANP )، پرسشنامه افکار تکرار شونده منفی ( RNTQ )، مقیاس مشکل در تنظیم هیجان ( DERS )، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی ( IUS ) و پرسشنامه اجتناب تجربه گرایانه ( MEAQ ) را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد. یافته ها: تمام متغیرهای پژوهش به غیر از اجتناب تجربه گرایانه به طور معنی داری با کمال گرایی مثبت و منفی ارتباط داشتند. تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد مدل پیش بینی کمال گرایی مثبت به ترتیب شامل بی نظمی هیجانی، عدم تحمل بلاتکلیفی و افکار تکرار شونده منفی است و مدل پیش بینی کمال گرایی منفی به ترتیب شامل عدم تحمل بلاتکلیفی، افکار تکرار شونده منفی و بی نظمی هیجانی است. این متغیرها به طور کلی قادر به پیش بینی 11/5 درصد از کمال گرایی مثبت، 44/4 درصد از کمال گرایی منفی هستند. نتیجه گیری: کمال گرایی مثبت و منفی دو مدل ساختاری متفاوتی هستند که سازوکارهای شناختی، هیجانی و رفتاری دارند.