فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶٬۴۰۱ تا ۱۶٬۴۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی برنامه مثبت اندیشی فردریکسون و برنامه تغییر ذهنیت دوئیک بر اضطراب امتحان دانش آموزان دختر تیزهوش پایه نهم شهر اصفهان بود. روش این تحقیق آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود .جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر تیزهوش پایه نهم شهراصفهان بودکه درسال تحصیلی 1396-1395 مشغول به تحصیل بودند و تعداد آن ها 450 نفر بود. در ابتدا غربالگری انجام شد و از جامعه آماری تعداد 45 نفر از دانش آموزان مضطرب که بر اساس پرسشنامه اضطراب امتحان نمرات بالاتری کسب کردند انتخاب و سپس به روش نمونه گیری تصادفی ساده به دو گروه آزمایشی (15 نفر در گروه آموزش مثبت اندیشی فردریکسون و 15 نفر در گروه آموزش برنامه تغییر ذهنیت دوئیک) و کنترل(15 نفر)جایگزین شدند. آزمودنی های جایگزین شده در گروه آزمایش مثبت اندیشی فردریکسون 8 جلسه و آزمودنی های گروه آزمایش تغییر ذهنیت دوئیک نیز 8 جلسه آموزش دریافت کردند، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تمامی شرکت کنندگان پرسشنامه اضطراب امتحان اهوازرا در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری شش ماهه تکمیل کردند. برای آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد که آموزش مثبت اندیشی فردریکسون بر اضطراب امتحان دانش آموزان تاثیر معنی داری ندارد. ولی در میزان اضطراب امتحان، دو گروه برنامه تغییر ذهنیت دوئیک، مثبت اندیشی فردریکسون و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. به طوری که گروه تغییر ذهنیت دوئیک از اضطراب کمتری برخوردار بودند. با استفاده از برنامه تغییر ذهنیت دوئیک می توان اضطراب امتحان را در دانش آموزان تیزهوش کاهش دادکه این امر نیز به نوبه خود می تواند موجب افزایش کارآمدی و پیشرفت مناسب این گروه از دانش آموزان شود.
بررسی خوش بینی و تبیین جایگاه آن در استحکام خانواده(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
امروزه علی رغم پیشرفت های سریع علم و فناوری و امکانات رفاهی، خانواده ها دچار تزلزل شده اند. آنها نگرش صحیحی نسبت به حوادث و رفتارهای اطرافیان خود ندارند و با نگرش بدبینانه، به ارزیابی مسائل و مشکلات می پردازند. یکی از عواملی که می تواند در استحکام بخشی خانواده مؤثر باشد، خوش بینی است. این پژوهش ضمن مرور برخی پژوهش های روان شناسی و مراجعه به منابع اسلامی، به بررسی خوش بینی و ابعاد و مؤلفه های آن پرداخته، نقش آن را در استحکام خانواده تبیین نموده، و متغیرهای مرتبط با خوش بینی در استحکام خانواده را بررسی کرده است. نتایج پژوهش حاکی از این است که خوش بینی بر مبنای توجه به جنبه های مثبت زندگی، ارائه تفسیرهای صحیح از رفتار دیگران و انتظار نتایج خوشایند، بر پایه توجه و تفسیرهای مثبت مبتنی است. این طرز تفکر در دیدگاه اسلامی، حول محور توحید می گردد.
رابطه هیجان ابراز شده با سلامت روان و دانش از اسکیزوفرنیا در خانواده بیماران مبتلا به اختلال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
43 - 58
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به هدف بررسی رابطه هیجان ابراز شده با سلامت روان و دانش از اسکیزوفرنیا در خانواده بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا در شیراز انجام شد. این مطالعه توصیفی و از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل50 نفر (31 نفر زن و 19 نفر مرد) از خانواده های بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا بود که به صورت دردسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های هیجان ابراز شده، دانش از اسکیزوفرنیا و سلامت روان پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که دانش از اسکیزوفرنیا همبستگی منفی و سلامت روان همبستگی مثبت و معناداری با هیجان ابراز شده دارند. به طور کلی یافته ها حاکی از این بود که دانش نسبت به بیماری اسکیزوفرنیا و سطح سلامت روان با میزان هیجان ابراز شده توسط خانواده بیماران اسکیزوفرن ارتباط داشت. به نحوی که افراد دارای دانش بیشتر از سطح سلامت روان بیشتر و هیجان ابراز شده کمتری برخوردار بودند. در این میان میزان دانش از اسکیزوفرنیا نسبت به بهداشت روان بهتر قادر به پیش بینی میزان هیجان ابراز شده بود. لذا پیشنهاد می گردد به مداخلات حمایت اجتماعی از خانواده نظیر آموزش روانشناختی خانواده توجه بیشتری گردد.
نقش واسطه ای تعهد دینی در رابطه بین سخت رویی با ایده پردازی خودکشی در دانش آموزان نوجوان دختر شهرستان ورامین
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای تعهد دینی در رابطه بین سخت رویی با ایده پردازی خودکشی در دانش آموزان نوجوان دختر شهرستان ورامین انجام شد. تحقیق حاضر در زمره تحقیقات بنیادی و از لحاظ روش اجرا در زمره تحقیقات توصیفی از نوع همبستگی و تحلیل مسیر بود. کلیه دانش آموزان دختر دبیرستانی از مدارس منطقه دو شهرستان ورامین تشکیل دادند و نمونه به وسیله جدول مورگان 200 نفر تعیین شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرس شنامه تعه د دین ی س ندیچ (1999)، پرسشنامه سخت رویی کوباسا (1984) و مقیاس ایده پردازی خودکشی بک (1979) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات بدست آمده و آزمون فرضیات پژوهش از آزمون تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار AMOS طبقه بندی و تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که تأثیر مستقیم سرسختی بر تعهد دینی (10/0 ) و تأثیر غیرمستقیم سرسختی بر ایده پردازی خودکشی به واسطه تعهد دینی (0/02) در سطح 0/01 معنادار است. نتیجه این که تعهد دینی در رابطه بین سخت رویی با ایده پردازی خودکشی نقش واسطه ای دارد.
رابطه دینداری، عزت نفس و تاب آوری با پذیرش اعتیاد در نوجوانان
حوزههای تخصصی:
یکی از ابعاد مهم سوءمصرف مواد، عوامل موثر در شروع آن است. بدون تردید عوامل بسیاری می توانند به عنوان عوامل محافظت کننده در مقابل سوء مصرف موادمخدر شناسایی و تقویت شوند. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه دینداری، تاب آوری و عزت نفس با پذیرش اعتیاد در نوجوانان انجام شد. روش پژوهش، توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه نوجوانان پسر شهر قزوین بود. نمونه شامل 374 نفر از نوجوانان پسر 14 تا 18 ساله دبیرستان های شهر قزوین بود که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه دینداری خدایاری فرد، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون، عزت نفس کوپراسمیت و پذیرش اعتیاد بود. یافته ها نشان داد که بین متغیرهای دینداری، عزت نفس و تاب آوری با پذیرش اعتیاد رابطه منفی معنی داری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که تاب آوری، دینداری و عزت نفس در مجموع 54 درصد از واریانس پذیرش اعتیاد را تبیین می کنند. می توان نتیجه گرفت که با تقویت دینداری، عزت نفس و تاب آوری نوجوانان می توان از سوءمصرف مواد در آن ها پیشگیری کرد.
انتقال نزدیک و دور در آموزش ظرفیت حافظه کاری با استفاده از تکالیف فراخنای ساده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به نقش محوری حافظه کاری در شناخت عمومی، برنامه های تقویت ظرفیت حافظه کاری در سال های اخیر توجه بسیاری از پژوهشگران را در حوزه های مختلف روان شناسی به خود جلب کرده است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر تقویت ظرفیت حافظه کاری با استفاده از تکالیف فراخنای ساده بر انتقال نزدیک و دور در نوجوانان پسر با ظرفیت حافظه کاری پایین بود.
مواد و روش ها: 30 نفر از نوجوانان پسر مقطع متوسطه دوره های اول و دوم مدارس شهرستان دامغان که ظرفیت حافظه کاری پایینی داشتند، به طور داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. برنامه تقویت حافظه کاری سینا به عنوان برنامه مداخله به کار گرفته شد. گروه آزمایش، برنامه تقویت ظرفیت حافظه کاری سینا را با استفاده از تکالیف فراخنای ساده، طی 20 جلسه دریافت نمودند. ظرفیت حافظه کاری شنیداری و دیداری با استفاده از تکالیف فراخنای عددی شنیداری و دیداری خرده آزمون های Wechsler و حافظه کاری بروزرسانی از طریق آزمون N-back در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سنجیده شد.
یافته ها: تقویت ظرفیت حافظه کاری با استفاده از تکالیف فراخنای ساده، تنها منجر به بهبود ظرفیت حافظه کاری شنیداری گردید (001/0 > P)، اما بهبود معنی داری در ظرفیت حافظه کاری دیداری (085/0 = P) و بروزرسانی حافظه کاری (128/0 = P) مشاهده نشد.
نتيجه گيري: برنامه تقویت ظرفیت حافظه کاری با تکالیف فراخنای ساده، تنها منجر به انتقال نزدیک در برخی تکالیف می شود، اما در انتقال دور هیچ نتیجه معنی داری به دست نیامد.
اثر تمرینات استقامتی و مصرف متیل فنیدیت بر تعادل رت های نر مبتلا به اختلال کم توجهی- بیش فعالی (ADHD)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: به طور قابل توجهی در بیشتر مطالعات قبلی پی برده اند که کارکردهای تعادل در اختلال کم توجهی- بیش فعالی (ADHD یا Attention deficit hyperactivity disorder) با اشکال مواجه بوده است. همچنین، ارتباط تنگاتنگی بین فعالیت های بدنی و بهبود اختلالات رفتاری وجود دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرینات استقامتی و مصرف متیل فنیدیت بر تعادل رت های مبتلا به ADHD بود.
مواد و روش ها: تحقیق به روش آزمایشگاهی صورت گرفت. آزمودنی های مطالعه شامل 35 سر رت نژاد ویستار با وزن 69/8 ± 66/181 گرم بود که به طور تصادفی به 5 گروه 7 تایی تقسیم شدند. جهت ADHD رت ها به مدت 8 هفته 10 میلی گرم L-NAME و 6 روز در هفته به ازای وزن هر رت به صورت زیرصفاقی تزریق شد. 5 گروه شامل گروه شاهد و 4 گروه ADHD (مصرف متیل فنیدیت، تمرین استقامتی، مصرف متیل فنیدیت، تمرین استقامتی و بدون مصرف متیل فنیدیت و بدون تمرین استقامتی) بود. ابزارهای تحقیق شامل آزمون Open field، آزمون تعادل Balance beam و تردمیل 5 بانده بود. آزمون تعادل بعد از 4 هفته تمرین گرفته شد. به گروه دارویی 2 میلی گرم متیل فنیدیت روزانه به ازای کیلوگرم وزن بدن به صورت خوراکی داده شد. رت های گروه تمرین 5 روز در هفته برای مدت 28 روز با سرعت 2 تا 20 متر بر دقیقه به تمرین پرداختند. مدت زمان تمرین در هر جلسه در هفته اول و زمان آشناسازی 2 متر بر دقیقه و با اضافه بار در هر هفته به 20 متر بر دقیقه رسید. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس ANOVA تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: بین پیش آزمون و پس آزمون تعادل گروه شاهد (170/0 = P) و گروه ADHD (170/0 = P) تفاوت معنی داری وجود نداشت، اما بین پیش آزمون و پس آزمون تعادل گروه ADHD + تمرین، گروه ADHD + متیل فنیدیت و گروه ADHD + متیل فنیدیت + تمرین (001/0 = P) تفاوت معنی داری به دست آمد. همچنین، نتایج آزمون تعقیبی Tukey نشان داد که تعادل گروه شاهد نسبت به تمامی گروه ها بهتر بود (001/0 ≥ P). تعادل تمامی گروه ها به غیر از گروه شاهد از گروه ADHD بهتر بود (001/0 ≥ P). بین تعادل گروه ADHD + تمرینات استقامتی با گروه ADHD + مصرف متیل فنیدیت و همچنین، تعادل گروه ADHD + مصرف متیل فنیدیت با تعادل گروه ADHD + تمرینات استقامتی و مصرف متیل فنیدیت تفاوت معنی داری وجود نداشت (001/0 ≤ P).
مقایسه تأثیر آموزش نوروفیدبک و دارودرمانی بر کاهش ولع مصرف مواد غذایی و سلامت عمومی در زنان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: چاقی و اضافه وزن یکی از عمده ترین معضلات قرن حاضر در حوزه سلامت عمومی به حساب می آید که طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی نرخ میزان چاقی از سال ۱۹۸۰ میلادی در سرتاسر جهان دو برابر شده است. پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش نوروفیدبک و دارودرمانی بر ولع خوردن مواد غذایی و سلامت عمومی زنان دارای اضافه وزن بود. روش: بدین منظور 45 نفر از زنان دارای اضافه وزن به شیوه تصادفی در یکی از گروه های نوروفیدبک، دارودرمانی و کنترل تقسیم شدند. هر سه گروه پرسشنامه ولع مصرف مواد غذایی و سلامت عمومی را قبل و بعد از مداخله تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس یک متغیری و چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج تفاوت معناداری بین گروه های نوروفیدبک و دارودرمانی در ولع مصرف مواد غذایی و سلامت عمومی افراد شرکت کننده نشان نداد؛ یعنی دارودرمانی و نوروفیدبک به یک اندازه بر ولع مصرف مواد غذایی و سلامت عمومی مؤثر است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش نوروفیدبک به اندازه دارودرمانی می تواند به عنوان یکی از مداخلات درمانی اثربخش جدید در حوزه اضافه وزن و چاقی مطرح شود. با توجه به اینکه نوروفیدبک روشی است که حداقل عوارض و برگشت پذیری را دارد، به عنوان درمان مکمل چاقی و اضافه وزن مناسب است .
بررسی سیستم انگیزشی برای جذب دانش آموزان و توسعه ی فعالیت های ورزشی آنها( مورد مطالعه :دانش آموزان استان سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی سیستم انگیزشی برای جذب دانش آموزان و توسعه ی فعالیت های ورزشی آنها انجام شده است. محقق سعی در یافتن راهکارهایی که بیشترین انگیزش را در جهت جذب و توسعه شرکت دانش آموزان در فعالیتهای ورزشی ایجاد می کند و سیستم انگیزشی که در جذب و توسعه شرکت دانش آموزان در فعالیتهای ورزشی ناکارآمد است دارد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق استفاده گردید،که روایی آن به روش قضاوتی تأیید شده است. ضریب آلفای پرسشنامه 0.93 بدست آمد و پایایی پرسشنامه نیز تأیید شده است. جهت برآورد اندازه حجم نمونه ازجامعه 112654نفری دانش آموزان شهر سمنان ازجدول کرجسی و مورگان استفاده گردیده، وتعداد نمونه 384 دانش آموز انتخاب گردید.برای تحلیل داده ها از آزمون فریدمن در نرم افزار SPSS استفاده شده است که یافته ها نشان داد که نبودن کلاسها و امکانات ورزشی مناسب ، تصور از تاثیر ورزش در سلامتی و شادابی بخشیدن دارای بالاترین امتیاز بوده و عواملی همچون نگرانی از آسیب دیدن ، میزان علاقه به رهبری تیم ، افزایش اعتماد به نفس پایین ترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند.از میان عواملی که سبب برانگیختگی دانش آموزان جهت انجام امور ورزشی میگردد، نیاز فیزیکی بدن بیشترین تاثیر و نیاز به قدرت کمترین تاثیر را دارد. لذا سیستم انگیزشی مناسب جهت جذب دانش آموزان که در آن ورزشی های هیجان انگیز با توجه به نیازهای فیزیکی بدن تامین شده باشد، طراحی و سپس به والدین و دانش آموزان معرفی گردد.
جایگاه الگوهای نژادی در ضمیر ناخودآگاه جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرایط محیطی و زیستی بشر طی سالیان متمادی سبب ایجاد تغییراتی در رفتار و ادراک انسان ها، همانند تغییرات جسمی شان، در راستای سازگاری بیشتر آن ها با محیط پیرامونشان گشته است. این سازگاری های رفتاری و ادراکی که حاصل رسوب تجارب انسان های گذشته بوده مانند الگوهای از پیش تعین شده بر ادراک و رفتار ما تأثیرگذارند، الگوهایی که از طریق عمل وراثت به نسل های آینده منتقل شده و در صورت اشتراک بین همه انسان ها کهن الگو خوانده می شوند. درواقع ضمیر ناخودآگاه جمعی به عنوان بخشی از ذهن، محل ذخیره و انباشته شدن تجارب و خاطرات نسل های گذشته بشر می باشد که حاوی این صفات سازگار یافته روح و روان است. آنچه تاکنون در پژوهش های روانشناسی به آن پرداخته شده، الگوهای مشترک میان همه انسان ها است؛ اما ازآنجاکه ایجاد این سازگاری ها بسته به شرایط زیستی بشر بوده و این شرایط برای جوامع مختلف به شدت متفاوت است، لذا آیا نمی توان از الگوهایی که مختص به جوامع مختلف بشری هستند نیز گفته شود؟ جهت بررسی این سؤال در پژوهش حاضر از روش قیاسی و مطالعات کتابخانه ای بهره گرفته شده است. یافته های ما فرضیه پژوهش را مبنی بر وجود الگوهای مختص به جوامع مختلف در کنار الگوهای جمعی موجود در ضمیر ناخودآگاه بشر است را تائید می کند؛ یعنی الگوهایی در ضمیر ناخودآگاه جمعی ذهن افراد هر نژاد وجود دارند که خاص همان نژاد بوده و عام همه انسان ها نیستند. لذا توصیه می گردد در بهره گیری از ضمیر ناخودآگاه به این الگوها به عنوان ذخایر تجارب بشر در یک محیط خاص نیز بهره گرفته شود.
مؤلفه های فراشناختی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب منتشر، اختلال وسواس اجبار و اختلال افسرده خویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر به منظور بررسی مؤلفه های فراشناختی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب منتشر، وسواس، افسرده خویی و افراد غیربیمار انجام شد. مواد و روش ها به همین منظور در نمونه بالینی 90 نفری (سه گروه 30 نفری) از مراجعه کنندگان به کلینیک های روان پزشکی و یک گروه نمونه غیربالینی 30 نفری (غیربیمار) که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، پرسش نامه های باورهای فراشناختی فرم کوتاه، افکار اضطرابی و کنترل فکر اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss 18 و به روش تحلیل واریانس چندمتغیره انجام شد. یافته ها نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معنادار چهار گروه در همه مؤلفه های فراشناختی به جز زیرمقیاس توجه برگردانی در پرسش نامه کنترل فکر و زیرمقیاس خودآگاهی شناختی در پرسش نامه باورهای فراشناختی بود. همچنین نتایج آزمون های تعقیبی نشان داد که مبتلایان به وسواس به صورت معناداری (در سطح 01/0 و 05/0) بیش از مبتلایان به اختلال اضطراب منتشر ( GAD ) و گروه غیربیمار از راهبردهای کنترل فکر تنبیه و ارزیابی مجدد استفاده می کنند. از طرفی مبتلایان به GAD به صورت معناداری بیش از افراد مبتلا به اختلال وسواس اجبار ( OCD ) نگرانی های اجتماعی و سلامتی داشتند و در مقایسه با مبتلایان به OCD و افراد غیربیمار نمرات بیشتری در مقیاس های باورهای مثبت درباره نگرانی، باورهای منفی درباره نگرانی و نیاز به کنترل، کسب کردند. در حوزه های نگرانی، گروه مبتلا به اختلال افسرده خویی در زیر مقیاس های نگرانی سلامتی، اجتماعی و عمومی تفاوت معناداری با گروه های غیربیمار و اضطراب منتشر داشتند و به طور کلی گروه غیربیمار در مقایسه با سه گروه بیمار، نمرات کمتری در زیر مقیاس های پرسش نامه حوزه های نگرانی کسب کردند. نتیجه گیری باورها و راهبردهای فراشناختی می توانند به خوبی بین افراد بیمار و غیربیمار و نیز گروه های تشخیصی تمایز بگذارند. همچنین یافته های این پژوهش از الگوی عملکرد اجرایی خودنظم بخش حمایت می کنند.
اثربخشی آموزش مدیریت استرس و آرام سازی بر تغییر نگرش به تغذیه در نوجوانان دارای اختلال خوردن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدیریت استرس و آرام سازی بر تغییر نگرش به تغذیه در نوجوانان دارای اختلال خوردن بود. روش: تعداد 20 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانی به صورت تصادفی هدفمند انتخاب و در دو گروه گواه و آزمایش قرار گرفتند. با استفاده از یک طرح آزمایشی پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه، گروه آزمایشی طی 9 جلسه تحت آموزش مدیریت استرس و آرام سازی قرار گرفت در حالی که در این مدت گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. هر دو گروه در پیش آزمون پس آزمون با استفاده از پرسشنامه Eat-26 مورد ارزیابی قرار گرفتند و نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کُوواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که بین دو گروه در پیش آزمون تفاوت معناداری وجود ندارد اما آموزش مدیریت استرس و آرام سازی در گروه آزمایش نمرات نگرش به اختلالات تغذیه را به طور معنا داری کاهش داد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از اثربخشی آموزش مدیریت استرس و آرام سازی بر تغییر نگرش اختلالات تغذیه در نوجوانان بود.
نقش مؤلفه های اجتناب شناختی و باور فراشناختی در پیش بینی کیفیت زندگی بیماران دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: دیابت یکی از بیماری های شایع در ایران و جهان می باشد که مزمن، پیش رونده و پرهزینه است و عوارض متعددی ایجاد می کند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مؤلفه های اجتناب شناختی و باور فراشناختی در پیش بینی کیفیت زندگی بیماران دیابتی صورت گرفت. روش: روش اجرای پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری مطالعه کلیه بیماران دیابتی نوع دو مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی شهر اردبیل در سال 1394 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس 124 نفر از بیماران دیابتی به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از ابزارهای اجتناب شناختی سکستون و دوگاس (2008)، باور فراشناختی ولز (2004) و مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996) استفاده شد. داده های پژوهش با روش های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین مؤلفه های اجتناب شناختی و باور فراشناختی با کیفیت زندگی بیماران دیابتی رابطه منفی معناداری وجود دارد (05/0< p). ضرایب بتای متغیرهای پیش بین نیز نشان داد واپس زنی افکار 16/0-، جانشینی افکار 20/0-، اجتناب از موقعیت ها 22/0-، تبدیل تصور به فکر 24/0- و باور فراشناختی12/0- به شکل معناداری کیفیت زندگی بیماران دیابتی را تبیین می کنند (05/0< p). نتیجه گیری: در نتیجه می توان بیان نمود که مؤلفه های اجتناب شناختی و باور فراشناختی در زمره متغیرهای مرتبط با کیفیت زندگی بیماران دیابتی بودند و توانایی پیش بینی آن را دارند.
ارزیابی نقش عامل فردی در انتقال اثربخش آموزش های ضمن خدمت کارکنان به محیط کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توانمندسازی و ایجاد فرصت برای به کارگیری و انتقال آموخته های کارکنان به موقعیت شغلی از کلیدی ترین دغدغه های مدیران سازمان در آموزش های سازمانی به شمار می رود. انتقال آموزش فرآیندی است که با ارزیابی آن می توان نقاط قوت و قابل بهبود را شناسایی کرد و دستیابی به اهداف سازمانی را تسریع بخشید. عوامل مختلفی بر فرآیند انتقال آموزش در سازمان تأثیرگذار هستند؛ به طور ویژه عامل فردی دربرگیرنده ی آن دسته از ویژگی های مربوط به فراگیر است که در انتقال آموخته ها به محیط کار تأثیر می گذارد. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی نقش عامل فردی در انتقال اثربخش آموزش های ضمن خدمت کارکنان بانک انصار به محیط کار می باشد. با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای ساده بر حسب متغیرهای جمعیت شناختی، سنوات خدمت و مدرک تحصیلی تعداد 535 نفر از کارکنان بانک انصار کشور، انتخاب شدند و مقیاس پژوهشگر ساخته بین آن ها توزیع گردید. نتایج نشان داد که 1) اهمیت ابعاد آمادگی یادگیرنده، انگیزه انتقال، انتظارات از نتایج عملکرد، انتظار از نتایج انتقال، خودکارآمدی یادگیرنده، از میانگین معیار بالاتر می باشد؛ 2) از بین ابعاد متعدد عامل فردی مؤثر بر انتقال آموزش، بالاترین میانگین متعلق به خودکارآمدی عملکرد و پایین ترین میانگین متعلق به نتایج فردی مثبت می باشد؛ 3) بین اهمیت ابعاد هفت گانه عامل فردی در انتقال اثربخش آموزش به محیط کار از دیدگاه کارکنان با مدارک تحصیلی مختلف تفاوت معنادار وجود دارد و 4) بین اهمیت ابعاد هفت گانه عامل فردی در انتقال اثربخش آموزش به محیط کار از دیدگاه کارکنان با سنوات خدمت مختلف تفاوت معنادار وجود دارد. به طور کلی می توان گفت که عامل فردی یکی از مهم ترین عوامل مؤثر بر انتقال آموزش کارکنان به محیط کار می باشد. بر این اساس لازم است برنامه ریزان و مدیران آموزشی در ارزیابی و تقویت ابعاد مرتبط با این عامل در سازمان ها توجه ویژه ای داشته باشند.
زنان مقدس قرآنی، بدیلی شناخت شناسانه در برابر زن مسخ شده غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ترسیم شخصیت و سیمای زنان مقدس قرآنی به عنوان بدیلی شناخت شناسانه در برابر الگوی مسخ شده غربی از زن انجام شد. روش پژوهش اسنادی بود که از طریق بهره گیری از مطالعه کتابخانه ای (اسناد و مدارک، مجلات، کتب و مقالات معتبر داخلی و خارجی) به بررسی موضوع مقاله پرداخته شد و ضمن ارائه شواهد تاریخی از وضعیت اسفبار زن در فرهنگ غربی، با اصل قرار دادن قرآن و سیره معصومین علیهم السلام و با استخراج اطلاعات لازم از متون تاریخی و فقهی و در کنار هم قرار دادن آن ها، به مقایسه دیدگاه غرب و اسلام به زن و همچنین ترسیم شخصیت و سیمای زنان مقدس قرآنی به عنوان الگوی مطلوب اسلام و جایگزینی شناخت شناسانه برای الگوی مطرح شده غربی، پرداخته شد. نتایج نشان داد که تشریح صفات و ویژگی های برجسته زنان مقدس قرآنی همچون حضرت آسیه (س)، حضرت مریم (س)، حضرت خدیجه (س) و حضرت فاطمه زهرا (س) که از جمله ویژگی های آن ها، تسلیم محض نسبت به خداوند، عبادت، پاکیزگی، تلاش و ایثار در راه تمامی ارزش های الهی بوده، می تواند به عنوان بدیلی شناخت شناسانه در برابر الگوی غربی از زن که در قالب حقوق بشر زنان در حال نشر است، معرفی شود. از این رو، پیشنهاد می گردد نهادهای مسئول از یک سو در ممانعت از انتشار الگوهای غربی درباره موضوع زن و از سوی دیگر در جهت معرفی و شناساندن اندیشه های ناب اسلام محمدی (ص) درباره زنان، اهتمام ورزند.
Relationship between Positive Variables and Stress(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۸
137 - 148
حوزههای تخصصی:
Stress is one of the most important social factors which are effective in disturbing psychological balance. Regarding the length of time the people spend in working environment, this issue is of high importance in the field of employees. One the other hand, during past decades, there has been much attention paid to psychological features and positive psychological processes in positive organizational research in the studies; specifically, it is well known that these constructs are effective in the human's welfare, optimism, vitality, and self-mastery are some cases in point. The effectiveness of above-mentioned variables on the stress has been investigated in the present study. The study sample includes 110 employees working at Isfahan industrial companies. The sample has been selected using stratified random sampling method appropriate for the sample size. The study instruments include Eliot Job Stress Questionnaire, Scheier and Carver optimism questionnaire, Nix, Ryan, Manly & Deci vitality questionnaire and Pearlin and Schoolers Self-mastery. The data analysis method adopted was step-wise regression. In regression analysis, first, optimism, second, vitality, then self-mastery were recognized as perceived stress predictors. The relationships between positive variables and stress have been reported to be opposite. Based on the results analyzed, three above-mentioned variables have had the capability to explain 36% of stress variance. The results of the study imply that working on positive variables to make them act effectively on decreasing stress is of high value in the organizations.
ارتقاء ایستادگی و رواندرستی رانندگان اتوبوس: مطالعه اثربخشی مقدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره شانزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۶۳
323-337
حوزههای تخصصی:
ایستادگی با سلامت روانی و رواندرستی رابطه مستقیم دارد و به عنوان یک منبع مقاومت درونی، تأثیرات منفی تنیدگی را کم می کند و از بروز اختلال های جسمانی و روانی پیش گیری به عمل می آورد. رواندرستی با سلامت بهتر، افزایش رضایت شغلی و کاهش غیبت از کار به طور مستقیم رابطه دارد. هدف از پژوهش حاضر، ارتقاء ایستادگی و رواندرستی در رانندگان اتوبوس شرکت واحد اتوبوسرانی شهر تهران بود. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون تک گروهی بود. به منظور انجام پژوهش، تعداد 204 نفر از رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی شهر تهران که برای شرکت در یک دوره آموزشی مداخلات روانی- اجتماعی رانندگان توسط این شرکت معرفی شده بودند، ابتدا به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در ده گروه تقسیم شدند و آموزش های مدیریت خشم، رانندگی انتقام جویانه، ارتباط مؤثر و مدیریت تنیدگی را دریافت کردند. ابزار به کار برده شده شامل سیاهه سلامت روان MHI-28 و مقیاس ایستادگی بود. برای جمع آوری داده ها از شرکت کنندگان خواسته شد در دو مرحله پیش و پس آزمون به ابزارهای پژوهش پاسخ دهند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری با طرح اندازه گیری های مکرر و آزمون t همبسته تحلیل شدند. نتایج حاصل از داده های مقیاس سلامت روان (با دو خرده مقیاس) نشان داد، میانگین های دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری دارند (6/22 = , F 0/003 < p ). این یافته حاکی از اثربخش بودن دوره آموزشی مداخلات روانی- اجتماعی رانندگان دارد که میزان اثربخشی این دوره بر مولفه درماندگی روانشناختی بیشتر از مؤلفه رواندرستی بوده است. به عبارتی دیگر، دوره آموزشی مذکور توانسته است بیشتر موجب کاهش درماندگی روانشناختی شود تا این که بتواند موجب ارتقاء رواندرستی گردد. دیگر یافته حاصل از آزمون t مربوط به سیاهه ایستادگی، نشان داد میانگین مراحل پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری از هم ندارند (1/48- = , t 0/005 < p ). به عبارتی دیگر، دوره آموزشی مداخلات روانی- اجتماعی رانندگان نتوانسته است بر ارتقاء مؤلفه ایستادگی تأثیر داشته باشد.
بررسی بازشناسی هیجان در چهره و مشکلات بین فردی در افراد با علایم اختلال شخصیت مرزی در مقایسه با افراد سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :بی نظمی هیجانی به عنوان یکی از علایم اصلی در اختلال شخصیت مرزی (Borderline personality disorder یا BPD)، تأثیرات قابل توجهی بر ادراک هیجانی در این گروه از بیماران دارد و با توجه به اهمیت بازشناسی هیجان در چهره در تعاملات اجتماعی و نتایج ضد و نقیض پژوهش هایی که در گذشته بازشناسی هیجان را در این گروه مورد ارزیابی قرار داده است، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی بازشناسی هیجان در افراد با علایم اختلال شخصیت مرزی و ارتباط این علایم بر تعاملات میان فردی در این گروه از افراد بود. مواد و روش ها:حجم نمونه پژوهش 30 نفر بود که 15 نفر از افراد با علایم اختلال شخصیت مرزی و 15 نفر آزمودنی سالم به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. آزمودنی ها به شیوه نمونه گیری در دسترس از بین جامعه آماری مربوط انتخاب شدند. پرسش نامه شخصیت مرزی (Borderline personality inventory یا BPI) و پرسش نامه مشکلات بین فردی (Inventory of interpersonal problems یا IIP) و آزمون بازشناسی هیجان در چهره (Facial affect recognition task) بر روی دو گروه اجرا گردید. یافته ها:افراد با علایم اختلال شخصیت مرزی نسبت به همتایان بهنجار در بازشناسی هیجان در چهره عملکرد ضعیف تری داشتند (001/ < P، 5/1 = F). از طرف دیگر، این افراد در بازشناسی همه هیجان های منفی دچار اشکال نبودند، بلکه به طور خاص در بازشناسی هیجان تنفر (010/0 < P، 5/2 =F ) و خشم (020/0 > P، 05/4 = F) نقص داشتند. همچنین، آن ها مشکلات بین فردی بیشتری را نسبت به گروه شاهد نشان دادند (001/ > P، 01/0 = F). نتیجه گیری:نقص در بازشناسی هیجان در چهره می تواند زمینه ساز مشکلات میان فردی در این گروه از افراد با علایم اختلال شخصیت مرزی باشد. بنابراین، توجه به بازشناسی هیجان در چهره به عنوان یکی از مؤلفه های تأثیرگذار در تعاملات اجتماعی می تواند به فهم بهتر از بدکارکردی اجتماعی در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی کمک کند.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش مؤلفه های دل زدگی زناشویی زنان دارای همسر جانباز
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۸ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۱
5 - 16
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر مؤلفه های دل زدگی زناشویی زنان دارای همسر جانباز انجام گرفته است.
روش: پژوهش از نوع آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، زنان همسر جانبازان 25 تا 50 درصد شهر اسلام آباد غرب در سال 1394 بودند. نمونه پژوهش شامل 30 زن همسر جانباز بود که به روش نمونه گیری دردسترس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند و به پرسشنامه دل زدگی زناشویی پاینز پاسخ دادند. گروه آزمایش، به مدت 9 جلسه و هر هفته یک جلسه، تحت آموزش مهارت های زندگی قرار گرفتند و روی گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها آزمون تحلیل کوواریانس انجام گرفت.
نتایج: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد بین دو گروه آزمایش و کنترل پس از اجرای آموزش مهارت های زندگی ازلحاظ مؤلفه های دل زدگی زناشویی تفاوت معنی داری وجود دارد. میزان دل زدگی زناشویی و مؤلفه های آن در گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل به طور معنی داری کاهش یافت.
بحث: آموزش مهارت های زندگی به کاهش دل زدگی زناشویی و مؤلفه های آن در زنان همسر جانباز منجر شد.
اثربخشی معنادرمانی گروهی بر چشم انداز زمانی و رضایت از زندگی همسران شهیدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش اثربخشی معنادرمانی گروهی بر چشم انداز زمانی و رضایت از زندگی همسران شهیدان جنگ تحمیلی بود. طرح پژوهش نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود.30 نفر از همسران شهیدان با روش در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. مداخله معنادرمانی طی ده جلسه 90 دقیقه ای و یک بار در هفته برای گروه آزمایش اجرا شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه چشم انداز زمانی و مقیاس رضایت از زندگی و برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد مداخله مبتنی بر معنادرمانی گروهی به افزایش رضایت از زندگی و برخی از خرده مفیاسهای چشم انداز زمانی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل منجر شد. معنادرمانی گروهی علاوه بر نقش مؤثر در افزایش رضایت از زندگی و چشم انداز زمانی همسران شهیدان تلویحات کاربردی مهمی برای متخصصان و درمانگران به منظور اهتمام ویژه به این نوع مداخله در مسیر کمک به آنها دارد.