فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
47 - 55
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش باهدف مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک و روان درمانی شناختی تحلیلی در کاهش علائم روان شناختی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بود. مواد و روش ها: این تحقیق براساس هدف، تحقیقی کاربردی است. براساس گردآوری و نوع داده ها کمی و از لحاظ زمان مقطعی بود. علاوه براین طرح پژوهشی از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری پژوهش 45 نفر به صورت غیرتصادفی انتخاب شدند. از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد در برنامه آماری SPSS نسخه 26 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که نمرات علائم شخصیت مرزی BPI و STB برای افرادی که تحت درمان روان درمانی شناختی تحلیلی قرار گرفتند بیشتر از افرادی بود که تحت درمان رفتاری دیالکتیک بودند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده موثرتر بودن روش شناختی تحلیلی از رفتاردرمانی دیالکتیک بوده است. در مجموع می توان نتیجه گرفت روان درمانگری شناختی تحلیلی با بهبود روابط بین شخصی، هیجانی وخودپنداره افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی از انجام رفتارهای تکانه ای، بدون تفکر و برنامه ریزی نشده با ارتباط مناسب بین بیمار و درمانگر به بهبود عملکرد اجتماعی این بیماران کمک کند.
بررسی اثربخشی افزودن سارکوزین به درمان آموزش مدیریت والدین (PMT) در اختلال بی اعتنایی مقابله ای: یک مطالعه کارآزمایی بالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
323 - 331
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال بی اعتنایی مقابله ای، یک الگوی رفتاری منفی، خصمانه توأم با نافرمانی است و به علت اینکه این اختلال می تواند منجر به بروز مشکلات خانوادگی یا تحصیلی در کودک گردد، از اهمیت بالایی برخوردار است. این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی افزودن سارکوزین به درمان رفتاری آموزش مدیریت والدین بر درمان اختلال بی اعتنایی مقابله ای انجام گرفت. مواد و روش ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، ۸۰ کودک ۱۲-۶ ساله مبتلا به اختلال بی اعتنایی مقابله ای، به طور تصادفی در دو گروه ۴۰ نفره توزیع شدند. در گروه اول از روش درمان آموزش مدیریت والدین و دارونما استفاده شده و در گروه دوم، علاوه بر درمان آموزش مدیریت والدین، داروی سارکوزین با دوز ۰.۰۳ گرم به ازای هر کیلوگرم روزانه برای ۱۲ هفته تجویز شد. کلیه بیماران در قبل و بعد از مداخله از نظر شدت و فراوانی مشکل ساز بودن رفتار بی اعتنایی مقابله ای با پرسشنامه آیبرگ ارزیابی شده و نتایج دو گروه با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل و مقایسه گردید. یافته ها: میانگین نمره شدت رفتار بی اعتنایی مقابله ای طبق پرسشنامه ایبرگ در قبل و بعد مداخله در گروه سارکوزین به ترتیب ۵/۲۵ ± ۳/۱۱۵ و ۷/۲۱ ± ۵/۱۰۳ بوده و اختلاف قبل و بعد درمان معنادار بود (۰۰۱/۰>P). در گروه دارونما، میانگین نمره مذکور در قبل و بعد مداخله به ترتیب ۹/۲۸ ± ۷/۱۱۳ و ۷/۲۵± ۸/۱۰۸ بوده و تفاوت قبل و بعد، معنادار بود (۰۳۵/۰=P). نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر نشان داد استفاده از سارکوزین به همراه درمان آموزش مدیریت والدین می تواند منجر به تأثیر مطلوب تر و تسریع در درمان کودکان مبتلا به اختلال بی اعتنایی-مقابله ای گردد.
The Effectiveness of Imago therapy on Emotional Orientation in the Sexual Relation, Sexual Self-efficacy, and Sexual Intimacy of Married Women(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to evaluate the effectiveness of Imago therapy training on emotional orientation, sexual self-efficacy and sexual intimacy of married women. Methods and Materials: A quasi-experimental pretest-posttest control design was used in this study. The study focused on all women in Alborz province, Iran in 2021. Through purposeful sampling, 30 eligible individuals were selected and randomly assigned to either an experimental group or a control group, with 15 women in each group. The experimental group received ten sessions of Imago therapy, while the control group remained on a waiting list. The data collection tools included the Emotional Orientation in Sexual Relations Questionnaire (Aliabadian & Hassanzadeh, 2018), the Sexual Self-Efficacy Questionnaire (Vaziri & Lotfi, 2012), and the Sexual Intimacy Questionnaire (Shahsiah, 2010). Data analysis involved descriptive and inferential statistics in SPSS 22, with a significance level of 0.05.Findings: Based on the results achieved, it can be concluded that every factor displayed noteworthy F values (P<0.01). Consequently, the affirmation of imago therapy training's influence on emotional orientation, sexual self-efficacy, and sexual intimacy of married women was confirmed.Conclusion: According to Imago therapy, the subjects in the experimental group demonstrated a considerable impact on their levels of sexual longing, confidence in their sexual abilities, and emotional intimacy. Counselors and clinical psychologists in appropriate centers are advised to incorporate communication imaging training (Imago therapy) as a means of enhancing both sexual self-assurance and emotional connection about women's sexual relationships.
مقایسه اثر القای شادی و غم بر نظریه ذهن و تصمیم گیری مخاطره آمیز: نقش تعدیل کننده پردازش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
171 - 187
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر پاسخگویی به این پرسش است که آیا کارکردهایی مرتبط با هیجان از قبیل تصمیم گیری مخاطره آمیز و نظریه ذهن در همه افراد تحت تأثیر القای غم و شادی، به یک اندازه دچار تغییر می شود یا با توجه به سطوح مختلف پردازش هیجانی، افراد بعد از تجربه این هیجان ها به طور متفاوتی واکنش نشان می دهند. روش: به منظور بررسی این پرسش تعداد 60 داوطلب، در محدوده سنی 40 – 18 سال با روش نمونه گیری در دسترس وارد شدند. پس از ارزیابی خلق با پرسشنامه افسردگی بک و سنجش پردازش هیجانی به وسیله مقیاس باکر، به طور تصادفی در یکی از گروه های القای شادی، القای غم و کنترل قرار گرفتند. جهت القای حالت های هیجانی، روش های پخش فیلم کوتاه و تصویر سازی ذهنی به کار گرفته شدند. سپس آزمون نرم افزاری آیوا (Iowa) و آزمون ذهن خوانی از طریق چشم اجرا شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده با به کارگیری روش تحلیل واریانس تک متغیره (ANOVA) نشان دادند که در این پژوهش القای هیچکدام از هیجان های شادی و غم تأثیر معناداری بر میزان نظریه ذهن و تصمیم گیری مخاطره آمیز شرکت کنندگان با سطوح متفاوت پردازش هیجانی نداشته است. نتیجه گیری: از این یافته ها چنین برداشت می شود که قرار گرفتن در معرض هیجان های شادی و غم با شدت متوسط تا نسبتاً زیاد در کوتاه مدت (کمتر از یک ساعت)، نمی تواند سطح کارکردهای نظریه ذهن و تصمیم گیری مخاطره آمیز را در افراد مختلف با سطوح پردازش هیجانی متفاوت به طور قابل ملاحظه ای در جهت بهبود یا اختلال عملکرد تغییر دهد.
ارتباط عملکرد خانواده با عزت نفس و تمایزیافتگی دانشجویان
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۱۵۰-۱۴۱
حوزههای تخصصی:
دانشجویان دارای عزت نفس و تمایزیافتگی بالا می توانند زندگی با کیفیت تر و از سلامت روان بالاتری برخوردار باشند و خانواده به عنوان عامل تأثیرگذار در ابعاد گوناگون شخصیت افراد می باشد که احتمالاً با اصلاح الگو و عملکرد خانواده می توان بر سلامت روان افراد هم اثرگذار بود. پژوهش حاضر باهدف افزایش عزت نفس و تمایزیافتگی افراد با بهبود در عملکرد خانواده در دانشجویان انجام شد. طرح آن از نوع توصیفی پیمایشی می باشد و جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان شهر تهران و نمونه آماری 150 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه رفاه و دانشجویان دختر و پسر دانشگاه امیرکبیر و دانشگاه شهید مطهری می باشد. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد و ابزار گردآوری این پژوهش، پرسشنامه عملکرد خانواده مک مستر (1960)، پرسشنامه عزت نفس آیزینک (1976) و پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر (1998) می باشد. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد تحلیل قرار گرفتند با توجه به نتایج به دست آمده رابطه ای بین عملکرد خانواده و عزت نفس و تمایزیافتگی دانشجویان به صورت معنادار وجود ندارد. عملکرد خانواده بر ابعاد شخصیت افراد از جمله عزت نفس و تمایزیافتگی ممکن است اثرگذار باشد و طبق پژوهش های نام برده می توان بیان کرد احتمالاً با بهبود عملکرد خانواده می توان بر سطح عزت نفس و تمایزیافتگی افراد اثرگذار بود.
بررسی اثربخشی مداخله تعدیل سوگیری شناختی و درمان شناختی-رفتاری اینترنتی بر ولع مصرف غذا در افراد متقاضی جراحی کوچک کردن معده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (دی) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۲
۲۰۷-۱۸۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: اگرچه آموزش تعدیل سوگیری شناختی و درمان شناختی رفتاری دو روش مؤثر برای کاهش ولع مصرف غذا در افراد چاق هستند، اما تا به امروز، هیچ کارآزمایی تصادفی سازی و کنترل شده مقایسه اثربخشی مداخله شناختی-رفتاری مبتنی بر اینترنت و تعدیل سوگیری شناختی را بر ولع مصرف غذا در افراد متقاضی جراحی کوچک معده ارزیابی نکرده است. هدف: هدف این مطالعه بررسی اثربخشی بسته درمانی تعدیل سوگیری شناختی در مقایسه با درمان شناختی-رفتاری اینترنتی بر ولع مصرف غذا بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه تجربی و از سری طرح های پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری شامل افراد متقاضی جراحی کوچک کردن معده در سال 1402 بود که 18 ماه از جراحی آنان گذشته و ساکن شهر اصفهان بودند. از این تعداد 45 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه شناختی-رفتاری اینترنتی، تعدیل سوگیری شناختی و گواه (15 نفر در هر گروه) جای گذاری شدند. افراد گروه های مداخله تحت 42 جلسه مداخله در طول شش هفته قرار گرفتند، اما افراد گروه گواه در این مدت هیچ مداخله درمانی دریافت نکردند. شرکت کنندگان قبل و پس از اتمام جلسات مداخله و دو ماه پس از آن با پرسشنامه ولع مصرف غذا (سپدا-بنیتو و همکاران، 2000) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS.24 و با روش تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که که هر دو روش درمان بسته تعدیل سوگیری شناختی تثبیت وزن و درمان شناختی-رفتاری اینترنتی توانستند اثرات مثبتی بر کاهش ولع مصرف غذا و مؤلفه های آن داشته باشند (05/0 >p). همچنین در مؤلفه های نبود کنترل، اشتغال ذهنی، ولع هیجانی، احساس گناه و ولع خوردن کل، بسته تعدیل سوگیری شناختی تثبیت وزن اثربخشی معنادارتری نسبت به روش درمان شناختی-رفتاری اینترنتی داشت (05/0 >p). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی آموزش تعدیل سوگیری شناختی و درمان شناختی رفتاری در کاهش ولع مصرف غذا پیشنهاد می شود از این مداخلات در کنار سایر مداخلات مبتنی بر شواهد دارویی و درمانی به عنوان مداخله روانشناختی در جهت تغییر باورها و نگرش های این افراد نسبت به ولع مصرف استفاده شود.
ارائه مدل عملکرد شناختی بر اساس آشفتگی روان شناختی با میانجی گری هیجان ابراز شده خانواده در افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
197 - 208
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، الگویابی ساختاری ارائه مدل عملکرد شناختی بر اساس آشفتگی روان شناختی با میانجی گری هیجان ابراز شده خانواده در افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی بود. پژوهش از نوع کاربردی و روش پژوهش همبستگی به شیوه مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی مراجعه کننده به مراکز بازتوانی شفا و پرهام شهر اصفهان در فصل بهار سال 1403 بود. از بین جامعه آماری 240 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه پرسشنامه ارزیابی عملکرد شناختی (CPEQ)، پرسشنامه آشفتگی روان شناختی (PDQ) و پرسشنامه هیجان ابراز شده (EEQ) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، به وسیله نرم افزار SPSS و Amos ویرایش 23 صورت گرفت. نتایج نشان داد که آشفتگی روان شناختی بر عملکرد شناختی (p<0/05 ،β = -0/497) و هیجان ابراز شده خانواده (p<0/05 ،β= -0/514) افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی دارای اثر مستقیم معنادار بوده و توانسته به ترتیب 24/7 و 26/4 درصد از واریانس این متغیرها را تبیین کند. در نهایت هیجان ابراز شده خانواده دارای اثر مستقیم معنادار بر عملکرد شناختی (p<0/05 ،β =-0/433) افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی دارای اثر مستقیم معنادار بوده و 18/6 درصد از واریانس این متغیر را تبییین کرده و در رابطه بین آشفتگی روان شناختی با عملکرد شناختی افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی نیز نقش میانجی معنادار ایفا کند (0/05>p). با توجه به نقش میانجی معنادار هیجان ابراز شده ، می توان با بکارگیری مداخلات موثر همانند آموزش مدیریت و تنظیم هیجانی که منجر به بهبود تعاملات اعضای خانواده می شود، عملکرد شناختی افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی را بهبود بخشید.
اثربخشی روان درمانی گروهی یکپارچه نگر بر بحران هویت و تصور از خود در افراد دارای ملال جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آبان) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۰
۲۸۴-۲۷۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: افراد دارای ملال جنسیتی اغلب با مشکلات، تبعیض های اجتماعی و مشکلاتی در تعیین هویت خود روبرو می شوند. ادبیات موجود نیاز به مداخلات درمانی مؤثر منطبق بر نیازهای روانشناختی منحصر به فرد این جمعیت را نشان می دهد. روان درمانی گروهی یکپارچه، که شامل ترکیب چندین رویکرد درمانی است، یک راه حل امیدبخش برای حمایت از افراد دارای ملال جنسیتی در بررسی و تأیید هویت های خود و بهبود تصور مثبت از خود و استقامت است. با این حال، تحقیقات تجربی در مورد اثربخشی چنین مداخلاتی در مقابله با بحران هویت و بهبود تصور از خود در افراد دارای ملال جنسیتی هنوز محدود است. هدف: هدف مطالعه حاضر تعیین اثر بخشی روان درمانی گروهی یکپارچه نگر بر بحران هویت و تصور از خود، در افراد دارای ملال جنسیتی بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری ش امل تمامی افراد دارای اختلال ملال جنسیتی در استان اصفهان در سال 1401 بود. از میان آ ن ها با استفاده از روش در دسترس 30 نفر انتخاب شد و به روش تصادفی به دو گروه گواه (15 نفر) و آزمایش (15 نفر) تخصیص یافت. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه بحران هویت (احمدی، 1378)، و پرسشنامه تصور از خود (بک و استیر، 1985) بود. جهت تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره در نرم افزار SPSS نسخه 25 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد در متغیر بحران هویت و تصور از خود، گروه روان درمانی در مرحله پس آزمون نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون، دارای میانگین کمتری بوده است (05/0 p<). نتیجه گیری: براساس نتایج می توان گفت با کمک اثر روان درمانی گروهش یکپارچه نگر می توان متغیرهای بحران هویت و تصور از خود در افراد دارای ملال جنسیتی را تحت تأثیر قرار داد و این رویکرد در این زمینه می تواند به دانش و تجربه کاربردی مفیدی برای عملکرد کلینیکی منجر شود و به بهبود روش های درمانی کمک کند.
نقش میانجی پذیرش نقش های جنسیتی در رابطه بین توانمندی های منش و شادکامی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۱۱۴-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی پذیرش نقش های جنسیتی در رابطه بین توانمندی های منش و شادکامی در زنان انجام شد. این پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه دانشجویان دختر شهر تهران در سال 1401 بودند؛ 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از 5 دانشگاه در این مطالعه مشارکت داشتند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه نگرش به نقش جنسیتی (ATGRQ؛ کیانی و همکاران، 1387)، پرسشنامه ارزش های فعال در عمل (VIA-IS؛ پترسون و سلیگمن، 2004) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد (OHQ؛ ارگایل، 1989) انجام شد. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار است؛ همچنین نتایج نشان داد که توانمندی های منش و پذیرش نقش های جنسیتی بر شادکامی به طور معنادار اثر مستقیم داشت (05/0>P)؛ همچنین توانمندی های منش به طور مثبت بر پذیرش نقش های جنسیتی اثر مستقیم داشت (05/0>P). نتیجه دیگر از آزمون بوت استرپ نشان داد که پذیرش نقش های جنسیتی بین توانمندی های منش و شادکامی به طور معنادار نقش میانجی داشت (05/0>P). نتایج این مطالعه دلالت بر این دارد که توانمندی های منش به صورت مستقیم و با میانجی گری پذیرش نقش های جنسیتی بر شادکامی زنان اثر دارد.
تعیین کننده های روانی- اجتماعی قلدری سایبری در اوایل بزرگسالی: نقش سواد رسانه ای و خود افشایی آنلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به گسترش اینترنت و شبکه های اجتماعی، افراد زیادی به ویژه نوجوانان و جوانان زمان زیادی را صرف استفاده از این فناوری ها می کنند. در چنین شرایطی، اخیراً قلدری سایبری به عنوان یک نگرانی جدی در حوزه سلامت روانی-اجتماعی ظهور پیدا کرده است. مطالعه حاضر با هدف پیش بینی قلدری سایبری دانشجویان بر اساس مؤلفه های سوادِ رسانه ای و خودافشایی آنلاین انجام شد. مواد و روش : پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری را دانشجویان دانشگاه بیرجند در سال تحصیلی 1401-1400 (12000 نفر) تشکیل دادند. از این تعداد، 398 نفر به روش نمونه گیری در دسترس در مطالعه شرکت کردند. جمع آوری داده ها از طریق مقیاس ه ای قلدری و قربانی سایبری (لام و لی، ۲۰۱۱)، خودافشایی آنلاین (والکنبرگ و پیتر، ۲۰۰۷) و پرسشنامه سواد رسانه ای (فلسفی، 2015) صورت گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها با روش های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون به شیوه همزمان از نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که همبستگی منفی و معناداری بین درک محتوای پیام های رسانه ای و گزینش آگاهانه با قلدری سایبری وجود داشت (P<0.01). ارتباط میان خودافشایی عمیق و قربانی شدن سایبری نیز مثبت و معنادار بود (P<0.05). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که خودافشایی آنلاین و مؤلفه های سواد رسانه ای (به جز تحلیل پیام های رسانه)، پیش بینی کننده معنادار قلدری سایبری بودند (P<0.01) . نتیجه گیری: بنابراین، آموزش مهارت های سوادِ رسانه ای و مدیریت خودافشایی در فضای مجازی توسط متخصصین روان شناسی و علوم ارتباطات، نقش مهمی در پیشگیری از قلدری سایبری ایفا می کند.
Effect of Deception for Intensity of Exercise during Maximal Exercise Test on Fatigue in Female Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: The Aim of study was to investigate the effect of deception for intensity of exercise on fatigue in female students.Methods: Sixteen subjects were selected randomly among 30 students who volunteered to participate in the study and they performed maximal exercise test (Bruce) in two states. In the first state, the increase in exercise intensity during steps of Bruce test was correctly announced to the subjects, but in the second state, they were dictated that the increase in exercise intensity was less than in the first state. Dependent variables were measured at the end of the test and the data were compared with paired t-test using SPSS 23.Findings: The results showed that there was a significant difference for median frequency of rectus femoris muscle (p=0.043), maximium heart rate of the subjects at the end of Bruce test (p=0.001) and time to reach exhaustion (p=0.001) between the first state in which the actual increase in exercise intensity during steps of Bruce test was announced to the subjects and the second state in which they were dictated that the increase in exercise intensity, was less than the first state. However, no significant difference was observed for median frequency of vastus medialis (p=0.736) and vastus lateralis (p=0.762) muscles, as well as for rate of perceived exertion (p=1.000). Conclusion: According to the results, it seems that by deception for intensity of exercise during maximal exercise test, the amount of fatigue can be reduced and the time to reach fatigue can be increased.
نقش فضیلت ها در سلامت روان با میانجی گری خودمراقبتی و ادراک استیگمای کمک طلبی روانشناختی در مشاوران و روانشناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین مدل سلامت روان براساس فضیلت ها و با نقش میانجی خودمراقبتی و ادراک استیگمای کمک طلبی روانشناختی در کارشناسان سلامت روان انجام شد. روش پژوهش از نوع همبستگی است و جامعه آماری را مشاوران و روانشناسان شهر تهران در سال 1400 تشکیل دادند که از میان آنها 316 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های نیرومندی منش، سلامت عمومی، خودمراقبتی و استیگمای کمک طلبی روانشناختی بود. داده ها با روش معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند اثر مستقیم فضیلت ها (خرد، شجاعت، انسانیت، عدالت، میانه روی و تعالی) بر سلامت روان، خودمراقبتی و ادراک استیگمای کمک طلبی روانشناختی معنادار است. همچنین، اثر مستقیم خودمراقبتی و ادراک استیگمای کمک طلبی روانشناختی بر سلامت روان نیز معنادار است. درخصوص اثرات غیرمستقیم متغیرها، فضیلت ها به واسطه افزایش خودمراقبتی و نیز کاهش ادراک استیگمای کمک طلبی روانشناختی بر سلامت روان مشاوران و روانشناسان اثر غیرمستقیم و مثبت دارند. توجه به نقش فضیلت ها، خودمراقبتی و استیگمای کمک طلبی روانشناختی در سلامت روان مشاوران و روانشناسان می تواند زمینه ساز آگاهی بیشتری درخصوص عوامل موثر بر ارتقای سلامت روان در این جامعه باشد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشخوارفکری، انعطاف پذیری شناختی، تاب آوری و استرس ادراک شده در زنان مبتلا به اختلال افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
443 - 476
حوزههای تخصصی:
افسردگی، یکی از اختلالات شایع ناتوان ساز و عود کننده روانی است، که تغییرات آشکاری را در انواع عملکردهای زیستی، شناختی، عصبی و عاطفی افراد مبتلا برجای می گذارد. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشخوار فکری، انعطاف پذیری شناختی، تاب آوری و استرس ادراک شده در زنان مبتلا به اختلال افسردگی شهرستان اندیمشک بود. جامعه آماری، شامل کلیه زنان مراجعه کننده به کلینیک های روان پزشکی در بازه زمانی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ بودند. 45 نفر از بیماران به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) ثبت شد. سنجش متغیرهای پژوهش به کمک پرسشنامه نشخوار فکری (Nolen-Hoeksema & Morrow)، انعطاف پذیری شناختی (Dennis & Vander)، تاب آوری (Connor-Davidson) و پرسشنامه استرس ادراک شده (Cohen et al.)، صورت گرفت. در تجزیه و تحلیل از آزمون تحلیل کوواریانس، واریانس دوطرفه، اندازه گیری مکرر و آزمون بن فرونی استفاده شد. نتایج نشان داد بین اثربخشی پذیرش و تعهد با روش شناختی رفتاری بر نشخوار فکری، تفاوت معنی دار وجود دارد (P<0.05). در اثربخشی دو روش بر انعطاف پذیری شناختی و استرس ادارک شده تفاوتی دیده نشد. هیچ کدام از درمان ها بر تاب آوری مؤثر نبود. هر دو رویکرد شناختی رفتاری و پذیرش و تعهد می توانند به عنوان روش های کارآمدی جهت کاهش علائم و نشانه های افسردگی به کار گرفته شوند اما لازم است تفاوت اثربخشی هر دو روش در متغیرهای مربوط به افسردگی در گروه های مختلف نیز مقایسه و ارزیابی گردد.
The Role of Personality Traits in Prediction of Perceived Rejection, Age Feeling, and Social Exclusion in Retirees
حوزههای تخصصی:
The aim of this study is to investigate the role of personality traits in prediction of perceived rejection, age feeling, and social exclusion among retirees in Zahedan city. The statistical population of this study includes all retirees in Zahedan city in 2021 – 2022, of which 123 people were selected as samples through the convenience sampling method. To collect data for this study, questionnaires on personality traits, cognitive health, perception of rejection, feeling of aging, and social isolation were used. Pearson correlation coefficient, stepwise multiple regression, and simple linear regression were used to analyze the research data. The results showed that the perception of rejection had a positive and significant correlation with neuroticism (p<.05) and a negative and significant correlation with extraversion, agreeableness, and conscientiousness (p<.01). However, there was no significant correlation between perceived exclusion and openness to experience. According to the results of the study, it can be concluded that personality traits play a significant role in predicting perceived exclusion, feeling of aging, and social isolation in retirees.
رابطه ذهن آگاهی با اضطراب و افسردگی: نقش واسطه ای حرمت خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
283 - 292
حوزههای تخصصی:
هـدف ایـن پژوهـش تعییـن رابطـه ذهـن آگاهی بـا اضطـراب و افسـردگی بـا نقـش واسـطه ای حرمـت خـود و طـرح پژوهـش از نـوع همبسـتگی بـود. از بیـن دانشـجویان کارشـناسی و کارشـناسی ارشـد دانشـگاه آزاد تهـران جنـوب کـه در سـال 1402-1401 مشـغول بـه تحصیـل بودنـد، 336 نفـر بـا اسـتفاده از روش نمونه بـرداری در دسـترس، بـه عنـوان گـروه نمونـه انتخـاب شـدند. داده هـا بـا اسـتفاده از مقیـاس ذهـن آگاهی (بـراون و رایـان، 2003)، مقیـاس حرمـت خـود (روزنبـرگ، 1965)، سیاهـۀ اضطـراب (بـک، 1988)، سیاهـۀ افسـردگی (بـک، 1961) جمـع آوری شـدند. نتایـج بـه دسـت آمـده از معـادلات سـاختاری ضرایـب مسیـر ذهـن آگاهی بـا اضطـراب و افسـردگی را معنـادار و به ترتیـب 0/501- و 0/282- مشـخص کـرد. هم چنیـن مسیـر غیرمسـتقیم ذهـن آگاهی بـا اضطـراب و افسـردگی به واسـطۀ حرمـت خـود به ترتیـب 0/120- و 0/281- بـود. بنابرایـن نقـش واسـطه ای حرمـت خـود در رابطـۀ بیـن ذهـن آگاهی بـا اضطـراب و افسـردگی تأییـد شـد. بـر مبنـای نتایـج بـا به کارگیـری ذهـن آگاهی و تمرکـز بـر نقـش حرمـت خـود و تقویـت آن، می تـوان اضـطراب و افـسردگی را کاهش داد.
واکاوی رویکرد جامعه شناختی لوسین گلدمن و روانشناسی شخصیت آلفرد آدلر در رمان سووشون سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
485 - 502
حوزههای تخصصی:
زمینه: رمان سووشون نوشته سیمین دانشور نخستین رمان فارسی به قلم یک نویسنده برجسته زن ایرانی است که در تیر ماه ۱۳۴۸ منتشر شده است. در این مقاله به بررسی رمان «سووشون» از منظر جامعه شناختی پرداخته شده و در راستای تبیین طبقه اجتماعی شحصیت ها و خصایل روانی آن ها، شخصیت های این رمان بر اساس نظریه آلفرد آدلر نیز تحلیل شده است.
هدف: هدف مطالعه حاضر واکاوی رویکرد جامعه شناختی لوسین گلدمن و روانشاسی شخصیت آلفرد آدلر در رمان سووشون سیمین دانشور بود.
روش: این مطالعه از یک رویکرد تحقیق کیفی بهره می برد که بر تجزیه و تحلیل گنجاندن عناصر متنی و تصویرسازی دقیق شخصیت ها درون رمان تأکید دارد. روش های کیفی انعطاف پذیری را که برای گرفتن از غنای پیچیدگی در اعمال ادبی لازم است، فراهم می کند و امکان یک بررسی دقیق از ابعاد اجتماعی و روانشناختی را ممکن می سازد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که نویسنده با مهم ترین دغدغه های جامعه سر و کار دارد و در دیدگاهی کلان به بیان نقطه نظراتی منبعث از طبقه اجتماعی خود پرداخته است. در رمان سووشون دو محور به چشم می خورد: یکی محور ساختار رمان و عناصر سازنده آن و دیگری ساختار اجتماعی فرهنگی و سیاسی جامعه ایران در زمان نویسنده است دانشور گذشته از پرداختن به مسائل هنری آثار ادبی را به مسائل تاریخی سیاسی و اجتماعی فرهنگی و اشاراتی داشته و آن را دستمایه بیان هنری خود قرار داده است.
نتیجه گیری: در این مقاله رمان سووشون طبق دیدگاه لوسین گلدمن که اعتقاد داشت میان جهان رمان نویسنده و یک گروه اجتماعی پیوند برقرار است نقد و بررسی شد و نتایج پژوهش نشان می دهد که نویسنده با مهم ترین دغدغه های جامعه سر و کار دارد و در دیدگاهی کلان به بیان نقطه نظراتی منبعث از طبقه اجتماعی خود پرداخته است. در رمان سووشون دو محور به چشم می خورد: یکی محور ساختار رمان و عناصر سازنده آن و دیگری ساختار اجتماعی فرهنگی و سیاسی جامعه ایران در زمان نویسنده است دانشور گذشته از پرداختن به مسائل هنری آثار ادبی را به مسائل تاریخی سیاسی و اجتماعی فرهنگی و اشاراتی داشته و آن را دستمایه بیان هنری خود قرار داده است. برخی شخصیت های این رمان نیز از منظر روانشناسی اجتماعی آدلر به خودآگاهی و خودشکوفایی رسیده اند.
شناسایی تجارب زیسته مثبت زنان از مادر شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
۵۵-۳۴
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی تغییرات مثبت و رویش های مادران در ابعاد مختلف بعد از اتخاذ نقش والدگری است. روش: این پژوهش کیفی و با استفاده از رویکرد تحلیل مضمونی (تماتیک) انجام شد. جمعیت مورد مطالعه ، برابر است با مشارکت کنندگان پژوهش، زوج هایی که حداقل 7 سال از زندگی شان گذشته و دست کم صاحب یک فرزند 2 ساله باشند، از زندگی خود رضایت نسبی داشته، ساکن تهران باشند و با رضایت در پژوهش مشارکت کرده ا ند را شامل می شد. مشارکت کنندگان از طریق نمونه گیری هدفمند و به روش در دسترس از بین مراجعان واجد شرایط انتخاب شدند. فرایند نمونه گیری تا حصول اشباع نظری ادامه یافت و در نهایت 18 مشارکت کننده از طریق مصاحبه مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته ها: باتوجه به نتایج تحقیق، مادران معتقدند از زمان به دنیا آمدن فرزند، دچار رویش هایی در ابعاد شخصی، زناشویی و روابط اجتماعی می شوند؛ به طوری که ابعاد شخصی شامل: گسترش مسئولیت پذیری، گسترش خودپنداره و صبر می شود؛ همچنین رویش هایی که در رابطه زناشویی شاهد آن هستیم عبارتند از صمیمت، پربارسازی انسجام زوجی، تحکیم مرزبندی و ایجاد هویت والدینی و در آخر، رویش های روابط اجتماعی عبارتند از بازنگری در نقش اجتماعی و گسترش پیوند با خانواده مبدأ. نتیجه گیری: ورود فرزند تغییرات مثبت در ابعاد شخصی، زناشویی، فرهنگی _ اجتماعی در مادران ایجاد می کند که همین امر سبب افزایش رضایت مندی از رابطه زوجی می شود.
تاثیر افزودن تحریک فراجمجمه ای با جریان الکتریکی مستقیم به آموزش اختصاصی سازی حافظه خودزندگی نامه ای در میزان و ماندگاری اختصاصی سازی حافظه خودزندگی نامه ای در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آموزش اختصاصی سازی حافظه خودزندگی نامه ای تاکنون به نتایجی نویدبخش اما عمدتاً گذرا دست یافته است. این مطالعه با توجه به تأثیر مثبت تحریک فراجمجمه ای با جریان الکتریکی مستقیم بر روی انعطاف پذیری بافت عصبی، اثرات افزودن آن به این مداخله را بر روی میزان و ماندگاری اثرات آن بر اختصاصی کردن حافظه خودزندگی نامه ای را در میان بیماران مبتلا به اختلال افسردگی سنجیده است. روش کار: چهل و شش بیمار مبتلا به افسردگی تک قطبی به دو گروه مداخله آموزش اختصاصی سازی حافظه خودزندگی نامه ای همزمان با تحریک فراجمجمه ای با جریان الکتریکی مستقیم حقیقی و شبیه سازی شده تقسیم شدند. تحریک مغزی به صورت همزمان، با جریان آندی و بر روی ناحیه خلفی جانبی قشر پیش پیشانی و به صورت شش جلسه دو بار در هفته انجام شد. ارزیابی ها توسط سیاهه های افسردگی و اضطراب بک و آزمون حافظه خودزندگی نامه ای انجام شد. یافته ها: پس از نشان دادن همگونی دو گروه از نظر شاخص های جمعیت شناختی، بررسی نتایج توسط آزمون تحلیل واریانس آمیخته نشان داد که افزودن تحریک فراجمجمه ای با جریان الکتریکی مستقیم میزان و ماندگاری اثرات مداخله شناختی بر شاخص کلی آزمون را به میزان معناداری افزایش داده است (0/04=P). در میان سه شاخص دیگر حضور سرنخ های مرتبط با خاطرات کلی با فاصله بیشتر تفاوت روند تغییرات در میان دو گروه از سطح معناداری تغییرات هم راستا بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها افزودن تحریک فراجمجمه ای با جریان الکتریکی مستقیم می تواند باعث ارتقاء میزان و ماندگاری اثرات مداخله بر روی اختصاصی کردن حافظه خودزندگی نامه ای شود. با توجه به ارتباط آن با وضعیت خلقی، ارزیابی تغییرات خلق و اضطراب متعاقب تلفیق این دو مداخله با هدف برقراری امکان راهیابی نتایج به عرصه بالینی توصیه می شود. پژوهش های با نمونه بیشتر و سایر شیوه های تحریک غیرتهاجمی مغز می تواند حائز نتایج قابل توجهی باشد.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان مبتنی بر شفقت بر سوگ پیش از موعد و پریشانی روانشناختی مراقبین بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۱۴۰-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان مبتنی بر شفقت بر سوگ پیش از موعد و پریشانی روانشناختی مراقبین بیماران مبتلا به سرطان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش مراقبت کنندگان بیماران مبتلا به سرطان بستری در بیمارستان های امام حسین و بهار شهرستان شاهرود در سال 1401 بودند. تعداد 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در 3 گروه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های سوگ پیش از موعد (MM-CGI) دهقانی و همکاران (1391)، پریشانی روانشناختی (K-10) کسلر (2003) بود. یکی از گروه های آزمایش درمان هیجان مدار را در 10 جلسه 1 ساعته و گروه آزمایش دیگر نیز درمان مبتنی بر شفقت را در قالب 10 جلسه 1 ساعته به صورت هفته ای دو بار دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد که درمان هیجان مدار و درمان مبتنی بر شفقت بر سوگ پیش از موعد و پریشانی روانشناختی اثربخشی معنادار داشتند (05/0>p). همچنین درمان هیجان مدار در مقایسه با درمان مبتنی بر شفقت بر کاهش سوگ پیش از موعد و پریشانی روانشناختی مراقبین بیماران مبتلا به سرطان اثربخشی بیشتری داشته است (01/0>p). نتایج نشان داد که درمان هیجان مدار، مداخله کارآمدتری در مقایسه با درمان مبتنی بر شفقت برای کاهش سوگ پیش از موعد و پریشانی روانشناختی مراقبین بیماران مبتلا به سرطان بوده است.
مقایسه اثربخشی روش تدریس هم شاگردی و روش تدریس سکوسازی بر استقامت تحصیلی در دانش آموزان دوره ابتدایی شهر خرم آباد
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۳۶۴-۳۵۶
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روش تدریس هم شاگردی و روش تدریس سکوسازی بر استقامت تحصیلی در دانش آموزان دوره ابتدایی شهر خرم آباد بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دوره ابتدایی شهر خرم آباد در سال 1402 بودند. در مرحله اول تعداد 45 نفر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. سپس دانش آموزان گروه های آزمایش تحت روش تدریس هم شاگردی و روش تدریس سکوسازی قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از مقیاس استقامت تحصیلی (AGS) کلارک و مالکی (2019) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تحلیل داده ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 28 با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله مذکور تأثیر معناداری بر بهبود استقامت تحصیلی دانش آموزان داشته است (0/05>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که روش تدریس هم شاگردی تأثیر بیشتری دارد (0/05>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که روش تدریس هم شاگردی و روش تدریس سکوسازی می توانند به عنوان شیوه های آموزشی مناسب برای بهبود استقامت دانش آموزان در مدارس ابتدایی به کاربرده شوند.