فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۰۱ تا ۲٬۲۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر کوشیده است تا با ارزیابی ابعاد سرشت و منش در مبتلایان به اختلال شخصیت ضداجتماعی و مقایسه آن با نمونه بهنجار، تصویر روشن تری از این اختلال ارائه دهد.
روش: در یک بررسی مقطعی، 24 مرد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی بر اساس مصاحبه بالینی SCID-II انتخاب شدند. میزان اضطراب و افسردگی به عنوان متغیر همپراش به کمک پرسشنامه اضطراب و افسردگی بک سنجیده شد. ابعاد مختلف سرشت و منش نیز با استفاده از پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر ارزیابی شد.
یافته ها:نمرات نوجویی و آسیب پرهیزی بالاتر و نمره پشتکار، خودراهبری و همکاری پایین تر از هنجار جامعه ایران بود. نمرات پاداش وابستگی و خودفراروی با نمونه هنجار جامعه تفاوت معنی داری نداشت. ارتباط مثبت معنی داری بین آسیب پرهیزی و اضطراب بک وجود داشت. نتیجه گیری:نمرات پایین در ابعاد منش نشانه تکامل ضعیف تر منش و تأکیدکننده وجود اختلال شخصیت است. نمره نوجویی بالا و پشتکار پایین (از ابعاد سرشت) نشان از تعلق گروه مورد مطالعه به کلاستر B از اختلالات شخصیت دارد. نمرات بالای آسیب پرهیزی و میزان طبیعی پاداش وابستگی با مطالعات قبلی ناهمخوان است که مهمترین علت احتمالی آن، علاوه بر حجم کم نمونه، می تواند مربوط به وجود افراد با خصوصیات سایکوپاتی ثانویه و وجود اضطراب در نمونه های بالینی باشد که بر بعد آسیب پرهیزی اثر می گذارد.
بررسی رابطه جهت گیری زندگی و اهداف پیشرفت با رضایت از زندگی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی ازعوامل تأثیرگذار در رضایت از زندگی داشتن هدف و جهت گیری مثبت به زندگی می باشد، هدف این پژوهش بررسی رابطه ی جهت گیری زندگی و اهداف پیشرفت با رضایت از زندگی است. که 362 دانشجوی دانشگاه سمنان پرسشنامه ی پرسشنامه جهت گیری زندگی، پرسشنامه اهداف پیشرفت و پرسشنامه رضایت از زندگی را پاسخ دادند. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه سمنان که در سال تحصیلی 92-91 مشغول به تحصیل بودندکه 362 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. یافته ها نشان داد که به جز متغیر تلقی بدبینانه رابطه منفی معنادار با متغیر رضایت از زندگی دارد، بقیه متغیرها رابطه مثبت معناداری با رضایت از زندگی دارند. افزون بر آن یافته ها نشان داد که تلقی خوش بینانه، هدف پیشرفت عملکرد- اجتناب، تلقی بدبینانه و هدف پیشرفت تسلط- رویکرد به ترتیب بیشترین سهم را در پیش بینی رضایت از زندگی دارد. به طور کلی نتایج پژوهش نشان داد که جهت گیری زندگی و اهداف پیشرفت می توانند به عنوان عامل پیش بینی کننده رضایت زندگی شمرده شود.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی به شیوه ی گروهی (با تکیه بر مولفه های هوشیاری فراگیر بنیادین، تحمل پریشانی و تنظیم هیجانی) بر نشانه های افسردگی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) به شیوه ی گروهی بر نشانه های افسردگی از طریق بهبود مولفه های هوشیاری فراگیر، تحمل پریشانی و تنظیم هیجانی است.
روش کار: در این پژوهش شبه آزمایشی با استفاده از شیوه ی نمونه گیری داوطلبانه از میان دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه های فردوسی و علوم پزشکی مشهد در سال تحصیلی 88-1387، تعداد بیست نفر که با استفاده از پرسش نامه ی افسردگی بک دارای نشانه های افسردگی بودند، شناسایی شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. پرسش نامه ی هوشیاری فراگیر فریبرگ (FMI)، مقیاس تحمل پریشانی (DTS) و مقیاس دشواری های تنظیم هیجانی (DERS) روی دو گروه اجرا گردید. سپس رفتاردرمانی دیالکتیکی به شیوه ی گروهی در هشت جلسه و طی چهار هفته بر روی گروه آزمون بر اساس راهنمای درمانی اجرا شد و گروه شاهد هیچ درمانی دریافت نکردند. در خاتمه، دو گروه، مقیاس های پ ژوهش را تکمیل نمودند. ارزیابی پی گیر نیز یک ماه پس از اتمام درمان صورت گرفت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تی برای نمونه های همبسته تحلیل گردیدند.
یافته ها: نتایج حاکی از اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی در کاهش نشانه های افسردگی (001/0P<) و افزایش معنی دار در شاخص های هوشیاری فراگیر (001/0=P) و تحمل پریشانی (05/0P<) بود. آزمودنی های گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد در شاخص دشواری های تنظیم هیجانی، کاهش معنی داری نشان ندادند. بهبودی مشاهده شده در گروه آزمون در پی گیری یک ماهه نیز حفظ شده بود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد DBT از طریق اثر گذاری بر مولفه های هوشیاری فراگیر و تحمل پریشانی، نشانه های افسردگی را کاهش می دهد.
رابطه دوره های آموزش ضمن خدمت و توانمندسازی کارکنان
حوزههای تخصصی:
اهداف: آموزش توانمندسازی، ارایه دانش و مهارت بهبود مستمر کیفیت فراگیر به کارکنان است. ایده سنتی آموزش قادر به رساندن پیام نیاز به انواع دانش ها و مهارت ها برای توانمندی افراد نیست. با توجه به اهمیت آموزش نیروی انسانی و ارزیابی آثار آن بر افزایش عملکرد کارکنان و همچنین توانمندسازی کارکنان، هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه اجرای دوره های آموزش ضمن خدمت و توانمندسازی کارکنان بود.
روش ها: این مطالعه همبستگی و پیمایشی در 361 کارمند رسمی شعب بانک مسکن استان کرمان در سال 1388 انجام شد و 186 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از 2 پرسش نامه چگونگی اجرای دوره های آموزش ضمن خدمت کارکنان (34 سئوال) براساس ابعاد زمینه، درون داد، فرآیند و برون داد و توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر (20 سئوال) براساس ابعاد احساس شایستگی، احساس موثربودن، احساس معنی داربودن، احساس خودمختاری و احساس اعتماد استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس یک طرفه، رگرسیون چندمتغیره و لگ خطی با نرم افزار SPSS 16 استفاده شد.
یافته ها: میانگین نمره اجرا و ارزیابی دوره های آموزش ضمن خدمت 5/17±8/120 و میانگین نمره توانمندسازی 4/11±2/77 بود. بین چگونگی اجرای دوره های آموزش ضمن خدمت و توانمندسازی (521/0=r؛ 0001/0=p) و همچنین مولفه های آن رابطه معنی دار مستقیم وجود داشت. متغیرهای درون داد (241/3=t؛ 001/0=p) و فرآیند (321/2=t؛ 021/0=p) بیشترین تاثیر را بر متغیر توانمندسازی داشتند.
نتیجه گیری: بین چگونگی اجرای دوره های آموزش ضمن خدمت و توانمندسازی کارکنان در شعب بانک مسکن کرمان رابطه معنی دار و مستقیم وجود دارد.
بررسی روابط ساختاری خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن با سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: درمرور دیدگاه های موجود سلامت روان نگاهی یکپارچه برای ارتباط دادن مفاهیم خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن به سلامت روان دیده نمی شود. هدف: این پژوهش به منظور تعیین روابط ساختاری خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن با سلامت روان تحت یک مدل یکپارچه انجام شد. روش پژوهش: طرح پژوهش از نوع همبستگی بود و تحلیل داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندمتغیره و لیزرل انجام گردید. نمونه شامل 120 دانشجوی دانشگاه های شهر تهران بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش: شامل آزمون خلاقیت تورنس، پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ، مقیاس کنارآمدن لازاروس و مقیاس خودکارآمدی شرر بود که شاخص های روان سجی آن ها مورد تأیید قرارگرفت. یافته ها: بر پایه تحلیل های روش رگرسیون بین متغیرهای خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن ارتباط درونی مثبت و معنی داری وجود داشت. این روابط بین متغیرهای خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن با سلامت روان منفی و معنی داری بود. مدل های برازنده شده لیزرل نیز نشان داد که بین خلاقیت و خودکارآمدی با سلامت روان از یک طرف و خودکارآمدی و روش کنارآمدن با سلامت روان از طرف دیگر روابط درونی منفی و معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری : از مجموع تحلیل های روابط ساختاری می توان نتیجه گرفت که متغیرهای خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن از قدرت پیش بینی کنندگی قابل قبولی برای سلامت روان برخوردار هستند.
بررسی شیوع اهمالکاری تحصیلی در بین دانشجویان و ارتباط آن با ویژگی های جمعیت شناختی، ترجیح زمان مطالعه، و هدف از ورود به دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی شیوع رفتار اهمالکاری تحصیلی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد آبادان بود. همچنین در این پژوهش ارتباط بین رفتار اهمالکاری تحصیلی و متغیرهای جمعیت شناختی، ترجیح زمان مطالعه، و هدف از ورود به دانشگاه مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی- مقطعی است. نمونه ی این پژوهش شامل 600 نفر (281 زن و 319 مرد) است که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد آبادان انتخاب شدند. آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه ی اهمالکاری تحصیلی آیتکن مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های به دست آمده از طریق آزمون تی، تحلیل واریانس، ضریب همبستگی، و تحلیل رگرسیون چندمتغیره، و به کمک 18 SPSSمورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته ها نشان می دهد که 14 % از کل دانشجویان نمونه مورد بررسی، 8/12 % از دانشجویان زن، و 1/14 % از دانشجویان مرد دارای اهمالکاری شدید، و 8/70 % از کل، 8/68 % از زنان، و 7/68 % از مردان دارای سطوح متوسط اهمالکاری تحصیلی هستند. نتایج دیگر نشان می دهد زنان و دانشجویانی که به رشته تحصیلی خود علاقه دارند اهمالکاری کمتری نشان دادند. رابطه بین اهمالکاری و متغییر سن معنی دار نبود اما بین اهمالکاری و پیشرفت تحصیلی رابطه منفی معنی داری وجود داشت. همچنین کسانی که در صبح و در طول ترم تحصیلی مطالعه می کنند، ودانشجویانی که با هدف کسب علم ومهارت وارد دانشگاه شده اند اهمالکاری کمتری دارند.تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که متغیرهای ترجیح زمان مطالعه، علاقه به رشته تحصیلی، پیشرفت تحصیلی، و جنسیت، در مجموع 6/22 % از واریانس رفتار اهمالکاری تحصیلی را تبیین می کنند. رفتار اهمالکاری تحصیلی در بین دانشجویان شیوع بالایی دارد. این مسأله بر جنبه های مختلف آموزشی، سلامت و آینده شغلی دانشجویان تأثیرگذار است. بنابراین پیشنهاد می شود جهت تشخیص و درمان رفتار اهمالکاری تحصیلی اقداماتی صورت گیرد.
"بررسی نگرش مدیران مدارس و دبیران تربیت بدنی دبیرستانهای دخترانه شهر اصفهان نسبت به درس تربیت بدنی "
حوزههای تخصصی:
"پژوهش حاضر به بررسی دیدگاه ها ونظرات مدیران مدارس و دبیران تربیت بدنی دبیرستان های دخترانه شهر اصفهان نسبت به درس تربیت بدنی در سال تحصیلی 83-82 پرداخته و 6 محور اصلی: برنامهریزی آموزشی، نظارت و ارزشیابی، بخشنامهها و آئیننامهها، مسابقات ورزشی، امکانات و هزینهها و پوشش دختران را در رابطه با این درس مورد بررسی قرار داده است. روش تحقیق توصیفی- پیمایشی و ابزار تحقیق 2 پرسشنامه 34 سؤالی محقق ساخته با پایائی 85/0 برای مدیران و 88/0 برای دبیران بوده، جامعه و نمونه آماری یکسان و شامل کلیه مدیران مدارس و دبیران تربیت بدنی دبیرستان های دخترانه شهر اصفهان بوده است. نتایج حاصل در محورهای مورد نظر در ارتباط با درس تربیت بدنی عبارتند از: نگرش مدیران و دبیران نسبت به برنامهریزی آموزشی مدرسه، بخشنامهها و آئین نامهها، امکانات و هزینهها، مطلوب و بیش از حد متوسط است. نگرش مدیران و دبیران نسبت به نظارت و ارزشیابی در درس تربیت بدنی ضعیف و کمتر از حد مطلوب است. نگرش مدیران نسبت به مسابقات ورزشی مطلوبتر و مثبتتر از نگرش دبیران
ورزش نسبت به مسابقات است. نگرش مدیران و دبیران نسبت به تغییر پوشش فعلی دختران در ساعت ورزش و جایگزینی پوششی مناسب، بیش از حد متوسط و مطلوب است."
مقایسه اثربخشی درمان شناختی – رفتاری و فراشناختی بر وسواس فکری-عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و فراشناختی بر وسواس فکری-عملی انجام شد. مطالعه حاضر از طرح های نیمه آزمایشی با مدل پیش آزمون-پس آزمون و دارای دو گروه آزمایشی است. جامعه آماری کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد (20-30 سال) دانشگاه علم و صنعت ایران در سال تحصیلی 94-93 بود. نمونه گیری اولیه به صورت داوطلبانه توسط فراخوان اجرای پژوهش انجام شد و افراد پرسشنامه پادوا (Padua) ساناویو را تکمیل نمودند؛ سپس از میان آن ها 12 نفر مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی که به تأیید روانشناس بالینی (براساس ملاک های تشخیصی DSM5) نیز رسیده بودند به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی شناختی رفتاری (6=n) و فراشناختی (6=n) به طور تصادفی قرار گرفتند. سپس مداخلات شناختی-رفتاری و فراشناختی هر یک به مدت ده جلسه دو ساعته اجرا شدند. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر (ANOVA) و آزمون تحلیل واریانس آمیخته (Mixed-ANOVA) استفاده شد. هر دو روش درمانی فراشناختی و شناختی-رفتاری در کاهش نشانه های وسواس فکری-عملی در پایان درمان و بعد از پیگیری یک ماهه مؤثر واقع شدند. همچنین اثربخشی هر دو گروه شناختی-رفتاری و فراشناختی در وسواس فکری-عملی در پایان درمان و بعد از پیگیری یک ماهه تفاوت معنی داری ندارند. بنابراین درمان فراشناختی به عنوان درمان جدیدتر در حوزه روانشناختی به اندازه درمان شناختی-رفتاری در کاهش نشانه های وسواس فکری-عملی و زیرشاخه های آن مؤثر است و می توان به عنوان درمان جایگزین از آن استفاده کرد.
بررسی رابطه ی بین نیاز های اساسی روان شناختی و اضطراب آمار دانشجویان رشته ی روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درس آمار در میان دانشجویان رشته ی روان شناسی جزء اضطراب آورترین درس های دانشگاهی محسوب می شود. این اضطراب اثرات منفی بر عملکرد دانشجویان در درس آمار می گذارد. هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه ی بین نیاز های اساسی روان شناختی و اضطراب آمار بود. بدین منظور یک نمونه ی ۳۵۰ نفری از دانشجویان رشته ی روان شناسی دانشگاه بین الملل امام خمینی (ره)، دانشگاه پیام نور و دانشگاه تربیت معلم استان قزوین به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای تحقیق شامل پرسش نامه اضطراب آمار مورگان و مقیاس ارضای نیازهای اساسی روان شناختی جوهانسون و فینی بود. روایی پرسش نامه ها با استفاده از روش تحلیل عامل و پایایی آن ها به روش آلفای کرونباخ احراز گردید. یافته های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل هم بستگی بنیادی نشان داد، ابعاد نیاز های اساسی روان شناختی رابطه ی معناداری با میزان اضطراب آمار و عملکرد آمار دارند. هم چنین نتایج تحلیل کانونی یک مجموعه ی معنادار بین نیاز های اساسی روان شناختی و اضطراب آمار را نشان داد. درمجموعه ی اول ابعاد نیاز به خودمختاری، شایستگی و پیوندجویی، رابطه ی منفی و معناداری با اضطراب آمار و رابطه ی مثبت و معناداری با عملکرد در آمار داشتند. درمجموع، با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت، آن دسته از دانشجویان روان شناسی که احساس شایستگی، پیوندجویی و خودمختاری بیش تری دارند، میزان اضطراب آمار کمتر و عملکرد بهتری تجربه می کنند. در پایان نتایج به تفصیل مورد تبیین قرار گرفت.
سوگیری حافظه ضمنی نسبت به پردازش اطلاعات هیجانی منفی در بیماران مبتلا به اضطراب منتشر، افسردگی اساسی افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر به بررسی سوگیری حافظه ضمنی نسبت به پردازش اطلاعات هیجانی منفی در بیماران مبتلا به اضطراب منتشر، افسردگی اساسی و افراد بهنجار پرداخته است.
روش: تحقیق حاضر نوعی پژوهش مقطعی بود، بدین منظور 20 نفر بیمار مبتلا به اختلال اضطراب منتشر، 20 نفر بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و 20 نفر افراد بهنجار با دامنه سنی 18 تا 52 سال انتخاب شدند. هر سه گروه آزمودنی بر اساس متغیر های سن، جنس و سطح تحصیلات همتاسازی شده، توسط آزمون تکمیل ریشه کلمه (سوگیری حافظه ضمنی) مورد ارزیابی قرار گرفتند. مواد هیجانی شامل مجموعه ای از ریشه لغات در قالبی مبهم بود که می توانست توسط آزمودنی به شکل خنثی و یا هیجانی منفی تکمیل گردد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که افراد مبتلا به اختلالات بالینی افسردگی اساسی و اضطراب منتشر نسبت به گروه هنجار لغات را بیشتر به شکل هیجانی منفی تکمیل نمودند که حاکی از وجود سوگیری حافظه ضمنی در دو گروه بالینی بود.
نتیجه گیری: نتایج همسو با پیشینه پژوهشی و همچنین در مورد اختلال افسردگی اساسی در راستای رویکرد باور (1987)، و همچنین در اختلال اضطراب منتشر در راستای مدل آیزنک و کین (2000) و باور (1987) می باشد.
"مقایسه پردازش معنایی مفاهیم هیجانی در بین افراد افسرده غیر بالینی و افراد با صفات شخصیتی برون گرا "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس رویکرد شناختی این فرض وجود دارد که علت تفاوت در پاسخ دهی هیجانی، تفاوت در پردازش معنایی در سیستم شناخت است. بر اساس این دیدگاه افراد به طور نسبی الگوهای ثابتی از پردازش معنایی در ذهن دارند که نشانه تجارب گذشته و در بعضی موارد مرتبط با رفتار فعلی آن ها است. (مارکس، 1965). برای مطالعه پردازش معنایی، دو گروه با تاکید بر رویکرد آزگود، به منظور مطالعه افتراق معنایی برای مقایسه انتخاب شدند. از میان 161 آزمودنی داوطلب (25= n) نفر با صفت شخصیتی برون گرایی با استفاده از آزمون شخصیتی آیزنک و از میان 47 نفر (25 = n) آزمودنی با روان رنجوری افسردگی غیر بالینی با استفاده از آزمون افسردگی بک نسخه دوم انتخاب شدند و به تفکیک 15 مفهوم هیجانی از طیف های متفاوت مربوط به پرخاشگری، احساسات ناخوشایند تجربه شده مثل ترس و اضطراب و از طیف تجربه هیجانی که اغلب احساسات مثبت را دربر می گیرند بر اساس آزمون آزگود افتراق معنایی شد. بر اساس تجزیه و تحلیل واریانس، نتایج نشان داد در سطح 05/0 < p در پاسخهای افتراق معنایی، بر حَسب تفکیک افتراق معنایی در چهار بُعد معنی (ارزیابی، توانایی، فعالیت و خطر) تفاوتهایی در بین دو گروه با افسردگی غیربالینی و افراد با صفات شخصیتی برون گرایی برای مفاهیم ناراحتی، اضطراب، عشق وجود دارد و این تفاوت برای مفهوم ناراحتی در بُعد توانایی معنی و برای مفهوم عشق در بعد ارزیابی معنی است.
مقایسه بازداری در کودکان دبستانی دارای علائم و نشانه های اختلال سلوک با کودکان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بازداری یکی از مؤلفه های مهم کارکردهای اجرایی است که در مبتلایان به اختلال سلوک به عنوان یکی از عوامل مهم همبستگی (یا حتی علی) مطرح می شود. تحقیقات مختلف، نتایج متناقضی در رابطه با نقایص کارکردهای اجرایی در کودکان مبتلا به اختلال سلوک گزارش کرده اند. پژوهش حاضر به منظور مقایسه مؤلفه بازداری در کودکان دارای علائم و نشانه های اختلال سلوک با کودکان بهنجار اجرا شده است.
روش: با استفاده از پرسشنامه علائم مرضی کودک و آزمون ریون، نمونه ای به حجم 38 نفر (19 کودک مبتلا به اختلال سلوک و 19 کودک به عنوان گروه مقایسه) از بین پسران دبستانی با دامنه سنی 11-8 سال انتخاب شدند. سپس با استفاده از دو آزمون عملکرد پیوسته و برو- بایست، مؤلفه بازداری در دو گروه مقایسه شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که دو گروه در میزان خطای ارتکاب کاذب که شاخص بازداری است در هیچ یک از دو آزمون عملکرد پیوسته و برو- بایست تفاوت معناداری نداشتند. اما در مقیاس زمان واکنش تفاوت دو گروه معنادار بود.
نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که پس از کنترل اختلال نقص توجه- بیش فعالی، میزان بازداری کودکان مبتلا به اختلال سلوک با همسالان بهنجار خود تفاوتی ندارد و احتمالاً نقص در بازداری در مبتلایان به اختلال سلوک، نقش اساسی ندارد.
تبیین دلالت های دیدگاه جان دیویی در خصوص هنر و زیبایی شناسی برای فرایند تدریس و یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تعیین دیدگاه زیبایی شناختی جان دیویی برای فرایند تدریس و یادگیری است. در پژوهش حاضر، ما دو سوال داشته ایم: 1) زیبایی شناسی از دید جان دیویی چیست و دارای چه مؤلفه هایی است؟ 2) رابطه این مؤلفه ها با فرایند تدریس و یادگیری چگونه است؟ برای پاسخ گویی به این سوالات تحقیق از منابع کتابخانه ای متعدد به صورت فیش برداری و از پایگاه های اطلاعاتی اینترنتی (نمایه ، پایگاه مقالات خارجی دانشگاه تربیت مدرس، پایگاه پایان نامه های دانشگاه های تربیت مدرس تهران- دانشگاه تهران- علامه طباطبایی- الزهرا، بانک اطلاعات نشریات کشور و مجلات ایران، پایگاه استنادی علوم جهان اسلام، نورمگز، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی) اطلاعات جمع آوری شده است و سپس با استفاده از روش مروری – اسنادی، به صورت مختصر دیدگاه دیویی در خصوص هنر، زیبایی، زیبایی شناسی و تدریس و یادگیری شرح داده شده است. بعد از انجام این کار، دلالت های دیدگاه هنری دیویی برای فرایند تدریس و یادگیری را استنباط و استخراج نمودیم. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که فرایند تدریس و یادگیری، تجربه ای زیبایی شناختی است و باید به صورت زیبایی شناختی ارایه گردد: از دید دیویی برای این که فرایند تدریس و یادگیری، زیبایی شناسی باشد، باید این موارد را به کار برد: استفاده از مبانی علمی در فرایند تدریس و یادگیری؛ تدریس واحد داشتن؛ پرهیز از تقابل ها در تدریس؛ اتصال یادگیری با امور روزمره و اجتماعی؛ استفاده از عوامل روان شناسی مثل تخیل و عاطفه در فرایند تدریس و یادگیری؛ نگاهی زیبایی شناختی داشتن به شغل معلمی؛ استفاده از بازی در این فرایند؛ ضرورت صداقت و نظم برقرار کردن به صورت هنرمندانه.
کاربست اصول و معیار های سازمان دهی محتوای برنامه ی درسی تاریخ ایران و جهان در دوره ی متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی دیدگاه دبیران و دانش آموزان در خصوص اصول و معیارهای سازمان دهی محتوای کتاب تاریخ ایران و جهان می باشد. این پژوهش از نوع کاربردی و با روش تحقیق زمینه یابی انجام شده است. جامعه ی آماری شامل دو گروه است: گروه اول دبیران تاریخ دوره ی متوسطه که تعداد آن ها در شهرستان کاشان 30 نفر و گروه دوم شامل دانش آموزان سال دوم و سوم علوم انسانی که تعداد آن ها در شهرستان کاشان 2189 نفر می باشند. جامعه ی نمونه ی آماری، کل دبیران تاریخ ایران و جهان و تعداد 330 نفر از دانش آموزان شهرستان کاشان که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته با ضریب پایایی 89% و 81% برای دو گروه دبیران و دانش آموزان بوده است. جهت بررسی یافته های پژوهش از آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین دیدگاه دبیران و دانش آموزان در مورد انطباق محتوای درس تاریخ با اهداف از قبل تعیین شده تفاوت معناداری وجود دارد. در مورد رعایت اصول و معیارهای انتخاب و سازمان دهی محتوای درس تاریخ با تجربیات یادگیری تفاوت معناداری وجود دارد. هم چنین در مورد انطباق محتوای درس تاریخ با نیازهای واقعی جامعه تفاوت معناداری به دست نیامد. در نهایت بین دیدگاه دبیران و دانش آموزان در زمینه ی انطباق محتوای درس تاریخ با توانایی ها، نیازها و علایق دانش آموزان تفاوت معناداری مشاهده نشد.
ویژگیهای روان سنجی نسخه فارسی مقیاس ترس از حرکت تمپا در بیماران ایرانی مبتلا به کمردرد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: ترس از درد و حرکت یکی از عوامل مهم ایجاد ناتوانی عملکردی در بیماران مبتلا به کمردرد است که بسیاری از محققین آن را حتی از خود درد ناتوان کنندهتر میدانند. هدف تحقیق حاضر بررسی خصوسیات روان سنجی نسخه فارسی مقیاس ترس از حرکت تمپا که به عنوان یک ابزار رایج در دنیا برای سنجش میزان ترس از حرکت و صدمه در بیماران کمردردی به کار میرود بود. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی و متدولوژیک که از نوع اعتبارسنجی و ابزارسازی میباشد، 232 نفر بیمار مبتلا به کمردرد مراجعه کننده به برخی کلینیکها و بیمارستانهای در دسترس شهر تهران با نمونه گیری ساده انتخاب شده و مورد ارزیابی قرار گرفته و 61 نفر از آنها برای آزمون مجدد جهت سنجش تکرارپذیری شرکت کردند. جهت اعتبارسنجی خصوصیات روان سنجی نسخه ایرانی مقیاس ترس از حرکت تمپا همخوانی درونی، همبستگی آیتم با نمره کل، تکرارپذیری آزمون ـ بازآزمون و اعتبار سازه مورد ارزیابی قرار گرفت. ابزارها و آزمونهای به کار رفته علاوه بر مقیاس ترس از حرکت تمپا، آزمون آنالوگ دیداری برای سنجش شدت درد، آزمون باورهای منجر به ترس ـ اجتناب جهت سنجش ترس از درد در فعالیتهای بدنی و شغل و آزمون ناتوانی رولند ـ موریس جهت سنجش ناتوانی بالینی بودند. روشهای آماری شامل محاسبه ضریبهای آلفای کرونباخ، همبستگی پیرسون و همبستگی درون گروهی (ICC) و آزمونهای کولموگروف– اسمیرنوف و تی زوجی بود. یافته ها: همخوانی درونی مقیاس خوب و ضریب آلفای کرونباخ برای 17 آیتم آن معادل 796/0 بود. همبستگی آیتم ـ نمره کل برای هر آیتم محاسبه گردید که به غیر از چهار آیتم، سایر موارد همبستگی مناسبی را نشان دادند. ضریب همبستگی درون گروهی در ارزیابی تکرارپذیری 86/0 به دست آمد. جهت محاسبه اعتبار سازه، ضریب همبستگی پیرسون بین مقیاس ترس از حرکت تمپا با دو خرده مقیاس فعالیت بدنی و شغل آزمون باورهای منجر به ترس ـ اجتناب به ترتیب 59/0 و 32/0 و با آزمون ناتوانی رولند ـ موریس 60/0 به دست آمد. نتیجه گیری: نسخه فارسی مقیاس ترس از حرکت تمپا دارای روایی و پایایی لازم جهت سنجش ترس از حرکت/صدمه در بیماران کمردردی ایرانی می باشد و قابل استفاده در کلینیک ها و مراکز درمانی و یا جهت اهداف تحقیقی است.
نقش واسطه ای خودکارآمدی در رابطه ویژگی های شخصیتی با مهارت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تبیین نقش واسطه ای خودکارآمدی در رابطه ویژگی های شخصیتی با مهارت اجتماعی دانش آموزان بوده است. به لحاظ ماهیت و اهداف، این پژوهش از نوع کاربردی و برای اجرای آن از روش همبستگی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول مدارس غیر انتفاعی ناحیه 2 شیراز در سال تحصیلی 95-94 بود که با استفاده از روش خوشه ای تک مرحله ای تعداد 4 مدرسه انتخاب شد و در هر مدرسه کلاس های هفتم انتخاب و سپس به 140 نفر از دانش آموزان پرسش نامه ها جهت تکمیل داده شد. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسش نامه مهارت اجتماعی ماتسون، خودکارآمدی عمومی شرر و ویژگی های شخصیتی نئو استفاده شده است. داده ها در دو سطح آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (ماتریس همبستگی، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که انعطاف پذیری و برون گرایی با مهارت اجتماعی، هم چنین، انعطاف پذیری با خودکارآمدی رابطه معنادار ندارد. بین خودکارآمدی با مهارت اجتماعی رابطه مستقیم معنادار وجود دارد. ویژگی های شخصیتی روان رنجورگرا و وظیفه شناسی قادر به پیش بینی خودکارآمدی می باشند. بنابراین، خودکارآمدی در رابطه با ویژگی های شخصیتی و مهارت اجتماعی نقش میانجی را ایفا می کند.
الگوی ساختاری رابطه اهداف رویکردی-عملکردی، درگیری تحصیلی و پیشرفت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی میزان افسردگی اساسی در کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال تورت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: اختلال تورت عبارت است از اختلالی که در آن سابقه تیکهای حرکتی متعدد در بیمار وجود دارد و حداقل یک تیک صوتی در مقطعی از اختلال در بیمار ایجاد می شود. گزارشات فراوانی در مورد همراهی افسردگی اساسی بطور همزمان با این اختلال منتشر شده است و مطالعات بیانگر این است که تشخیص و درمان به موقع این اختلال از اهمیت بسیار زیادی در سیر درمان بیماران مبتلا به اختلال تورت برخوردار است. بنابراین بررسی افسردگی اساسی همزمان با اختلال تورت در جامعه اهمیت فراوانی دارد.
روش بررسی: در طی یک دوره زمانی یکساله، 30 مورد بیمار مبتلا به اختلال تورت مراجعه کننده به یک مرکز روانپزشکی اطفال مورد بررسی قرار گرفتند. این مطالعه بصورت توصیفی و cross sectional طراحی شد. همچنین 30 نفر از افراد گروه کنترل مطابق با گروه بیماران از لحاظ سن و جنس از مدارس شهر تهران انتخاب شدند.
25 پسر و 5 دختر حدود سنی 18-8 سال در هر گروه وجود داشتند. پرسشنامه K-SADS جهت یافتن افسردگی اساسی در این بیماران و همچنین در گروه کنترل تکمیل گردید. نتایج به دست آمده در این تحقیق بر اساس آزمونهای آماری از جمله MC-Nemar exact test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: 23.3% از بیماران مبتلا به اختلال تورت به اختلال افسردگی اساسی مبتلا بودند و 3.3% از گروه کنترل مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بودند.
نتیجه گیری همراهی قابل ملاحظه بین اختلال تورت و اختلال افسردگی اساسی در این تحقیق ایجاب می نماید که هر بیمار مبتلا به اختلال تورت بطور جدی از نظر افسردگی اساسی بررسی شود زیرا می تواند روی برنامه درمان و اداره بیماری تاثیر گذار شود."