فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۰۱ تا ۲٬۳۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطة بین معنویت و شادکامی در دانشجویان دانشگاه اصفهان با این فرضیه بود که «بین شادکامی و گرایش های معنوی، رابطه و بین میزان شادکامی و گرایش معنوی دختران و پسران تفاوت وجود دارد». به این منظور، در قالب طرح پژوهشی از نوع همبستگی، 230 نفر (115 دختر و 115 پسر) از دانشجویان دانشگاه اصفهان، با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و به «سیاهه شادکامی آکسفورد» و پرسشنامه گرایش های معنوی پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و تحلیل کوواریانس انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین شادکامی و گرایش های معنوی، ارتباط مثبت و معنا داری هست (0001/0>P, 358/0=r) و بین میزان شادکامی و گرایش های معنوی دختران و پسران، تفاوت معنا داری نیست. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که خودشکوفایی معنوی، تنها زیرمقیاسی است که شادکامی را به طور معنادار پیش بینی می کند. پس مذهب، از طریق ایجاد گرایش های معنوی بیشتر، موجب شادکامی بیشتر می شود.
اعتبار و روایی فهرست شادکامی آکسفورد در ایرانیها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"
به منظور بررسی اعتبار و روایی فهرست شادکامی آکسفورد (OHI؛ آرگیل، 2001) نمونهای متشکل از 142 مرد و 227 زن ایرانی، 18 تا 53 سال (میانگین = 25)، فهرست شـادکامی آکسفورد (OHI)، پرسشنـامه شخصیتی آیزنک (EPQ، 1999) و فهرست افسردگی بک (BDI؛ بک و دیگران، 1979) را تکمیل کردند. بررسی همسانی درونی فهرست شادکامی آکسفورد نشان داد که تمام 29 گزاره این فهرست با نمره کل همبستگی بالایی داشتند. آلفای کرونباخ برای کل فهرست برابر با 91/0 بود. همبستگی پیرسون بین فهـرست شادکامی آکسفورد با فهرست افسردگی بک و زیر ـ مقیاسهای برونگردی و نوروزگرایی EPQ به ترتیب برابر با 48/0- ، 45/0 و 39/0- بود که روایی همگرا و واگرای فهرست شادکامی آکسفورد را تأیید کرد. نتایج تحلیل عاملی با استخراج 5 عامل رضایت از زندگی، حـرمت خود، بهزیستی فاعلی، رضایت خاطر و خلق مثبت توانستند با ارزش ویژه بزرگتر از 1 در مجموع 7/49% واریانس کل را تبیین کنند. میانگین نمرههای آزمودنیهای ایرانی در فهرست شـادکامی آکسفورد (07/42) با یافتههای پژوهش آرگیل (6/35 = M) متفاوت بود. یافتههای پژوهش نشان دادند که OHI برای اندازهگیری شادکامی در جامعه ایرانی از اعتبار و روایی مناسب برخوردار است.
"
مطالعه مقدماتی برای انطباق و هنجاریابی پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر
حوزههای تخصصی:
این مطالعه برای انطباق پرسشنامه سرشت و منش (تی .سی .آی ـ 125) و هنجاریابی آن در جمعیت جوان ایرانی صورت گرفت. پس از ترجمه، انطباق محتوایی و وارسی فرهنگی، آزمون مزبور در یک نمونه از آزمودنی های جوان تهرانی و شیرازی اجرا گردید. نتایج نشان داد که فرم فارسی پرسشنامه تی .سی .آی ـ 125 می تواند ابعاد چهارگانه سرشت و ابعاد سه گانه منش (مبتنی بر نظر کلونینجر) را در جمعیت جوان ایرانی مورد سنجش قرار دهد. ضریب همبستگی برای نمرات آزمون ـ بازآزمون، نشانگر پایایی قابل توجه این پرسشنامه است.
این مطالعه نشان داد که پرسشنامه سرشت و منش را می توان را با اعمال محدودیت هایی، در جامعه ایرانی به کار گرفت. ضمنا درباره محدودیت های روش شناختی این تحقیق و نکات کاربردی آن بحث خواهد شد.
مقایسه ویژگیهای شخصیتی نوجوانان عادی و بزهکار 18 ـ 12 ساله شهرستان اهواز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تحت عنوان مقایسه ویژگیهای شخصیتی نوجوانان عادی و بزهکار شهرستان اهواز انجام شده است. هدف از اجرای این تحقیق پاسخ به این سؤال بوده که آیا بین نوجوانان عادی و بزهکار از لحاظ ویژگیهای شخصیتی از قبیل هیجان پذیری، گوشه گیری، وسواس، افسردگی، افکار پارانوئید، پرخاشگری، بی قراری و تمایلات ضداجتماعی تفاوت معنیداری وجود دارد؟
حجم نمونه پژوهش 150 نوجوان مشتمل بر (75 نوجوان عادی و 75 نوجوان بزهکار) بود که گروه بزهکار بصورت تصادفی از مرکز اصلاح و تربیت شهرستان اهواز و افراد عادی نیز به صورت گروه های در دسترس با در نظر گرفتن دامنه سنی مورد نظر از سطح شهر انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ویژگیهای شخصیتی و ودورث (1920) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری میانگین، واریانس، آزمونt گروه های مستقل و تحلیل واریانس یک عاملی با طرح اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج آزمونt نشان داد که بین نوجوانان عادی و بزهکار از لحاظ ویژگیهای شخصیتی هشتگانه مذکور اختلاف معنیداری وجود دارد. بنابراین تمام فرضیه ها به صورت مورد نظر تأیید شدند. همچنین تحلیل واریانس یک عاملی با طرح اندازه گیری مکرر (مانووا) نشان داد که بین متغیرهای آزمایشی هشتگانه در هر دو گروه (عادی و بزهکار) اختلاف آماری معنیداری وجود دارد. (001/0p <).
اصول فرزندپروری در سبک زندگی اهل بیت(ع)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش عبارت بود از استخراج اصول فرزندپروری در سبک زندگی اهل بیت(ع)؛ به این منظور از روش تحلیل نظری رفتار و گفتار آنان، به عنوان الگوی رفتاری، استفاده شد؛ از جمله دستاوردهای پژوهش، عبارت است از اصولی مانند: زمینه سازی (چون تربیت پیچیده و پیوسته است، باید در هر مقطع سنی، مقدمات تربیت در مقطع بعد فراهم شود)، پیشگیری (باید به آسیب های احتمالی در فرایند تربیت و راه اجتناب از آن توجه شود)، تکریم (هر نوع اقدامی که موجب خدشه دار شدن حرمت فرزند می گردد نامطلوب است)، تدریج ( باید برنامه تربیتی به صورت گام به گام، متناسب با اقتضائات سنی، جنسیتی و... طراحی و اجرا گردد)، توجه به توانایی و ظرفیت متربی (برنامه ها باید تناسب با مراحل رشدیِ فرزندان داشته باشد)، عدم تحمیل بر کودک (والدین باید فرزندان را تا قبل از سن تمییز در انجام فعالیت های مورد علاقه و تجربه آموزی آزاد بگذارند).
اثربخشی آموزش مهارت حل مساله بر خودپنداره تحصیلی دانشجویان
حوزههای تخصصی:
اهداف. بسیاری از موفقیتها یا شکستهای تحصیلی، ریشه در تصورات کلی فرد نسبت به تواناییهای خود در رابطه با یادگیریهای آموزشگاهی دارد. از اینرو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای حل مساله در ارتقای مفهوم خودتحصیلی و در نتیجه در پیشرفت تحصیلی دانشجویان انجام شد.
روشها. این پژوهش شبه- آزمایشی با استفاده از دو گروه آزمایش و کنترل روی 30 نفر از دانشجویان رشته مهندسی کامپیوتر دانشگاه شیراز با روش نمونهگیری طبقهای تصادفی انجام شد. ابزار بهکاررفته برای جمعآوری دادهها، آزمون مفهوم خودتحصیلی دلاور بود و برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی شامل تحلیل واریانس یکطرفه با نرمافزار SPSS 11 استفاده شد.
یافتهها. در مورد اثربخشی آموزش مهارت حل مساله در پیشرفت تحصیلی، در گروه آزمایش میانگین 86/12= x1 و در گروه کنترل میانگین 85/10= x2 و 31/2= t بهدست آمد. در مورد اثربخشی آموزش مهارت حل مساله بر مفهوم خودپنداره تحصیلی، در گروه آزمایش میانگین 26/56= x1 و در گروه کنترل میانگین 53/48= x2 و 2/9= t بهدست آمد.
نتیجهگیری. آموزش مهارتهای حل مساله به دانشجویان، باعث توانمندی و ارتقای مفهوم خودتحصیلی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان میشود و باید در برنامههای آموزشی مورد توجه قرار گیرد.
بررسی پدیدارشناسانه تجربه غم در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غمیگینی یکی از ویژگی هسته ای اختلال شخصیت مرزی است با این وجود مطالعه های معدودی ماهیت این هیجان را در این بیماران مورد بررسی قرار داده اند. با توجه به ارزش سازگارانه ی این هیجان، درک این که چگونه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی غمگینی را تجربه می کنند با درمان در ارتباط قرار می گیرد. مطالعه ی حاضر تحلیل کیفی روایت های 7 شرکت کننده ی مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ست که در یک مصاحبه ی نیمه ساختار یافته شرکت کرده و تجارب غمگینی شان را در بافتی رابطه ای توصیف کردند. متن پیاده شده ی مصاحبه ها بر اساس اصول تحلیل پدیدارشناسانه ی تفسیری تحلیل و شش مقوله ی اصلی استخراج شد: 1) از دست رفتن رابطه/خراب شدن رابطه/ جدایی، 2) پرخاشگری، 3) احساسات منفی نامتمایز، 4) من به عنوان موجودی بد/ناکارآمد/بی ارزش، 5) تجربه ای خارج از ظرفیت های درون روانی و 6) اجتناب از تجربه کردن. به نظر میرسد تجربه ی غمگینی در مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی همچنان که متمرکز بر از دست دادن فرد یا رابطه ای مهم است، تلاشی است برای تجربه نکردن فقدان، از دست دادن و غمگینی ناشی از آن و بیش از آن که بر فقدان متمرکز باشد بر نبود ظرفیت تجربه ی فقدان و نبود ظرفیت تجربه ی غمگینی متمرکز است.
بررسی سهم عامل انگیزشی بر استفاده از راهبردهای شناختی و فراشناختی در فرآیند یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق، بررسی سهم عوامل انگیزشی خود – کار آمدی، اهداف تسلط و ادراک سودمندی تکالیف در میزان استفاده از راهبرد های شناختی و فرا شناختی در فرایند یادگیری بود. به این منظور 362 دانش آموز دبیرستانی از دبیرستانهای نظری شهر بوشهر به شیوه خوشه ای چند مرحله ای، انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. در جریان پژوهش از مقیاس راهبرد های شناختی و فرا شناختی پینتریچ و دگروت (2001)و مقیاس گرین (2004)برای سنجش عوامل انگیزشی مورد مطالعه، استفاده شد.
نتایج به دست آمده از آزمون تحلیل رگرسیون، نشان داد که عامل خودکارآمدی، اهداف تسلط و ادراک سودمندی تکالیف، قدرت پیش بینی راهبر د های شناختی و فرا شناختی را دارند.
عامل خودکارآمدی قدرت پیش بینی اهداف تسلط و سودمندی تکالیف و متغیر سودمندی تکالیف نیز قدرت پیش بینی اهداف تسلط را دارا بود. همچنین با توجه به نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داده شد که خودکارآمدی هم به طور مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم از طریق تاثیر بر اهداف تسلط و سودمندی تکالیف بر راهبرد های شناختی و فرا شناختی تاثیر می گذارد. همچنین از طریق تاثیر بر راهبرد های شناختی و فرا شناختی می تواند پیشرفت تحصیلی را پیش بینی کند . به این ترتیب، نتیجه گرفته شد که خودکار آمدی اثرگذارترین عامل انگیزشی بوده و راهبردهای شناختی و فرا شناختی به عنوان عامل میانجی گر، واسطه بین عوامل انگیزشی و پیشرفت تحصیلی است.
مقایسه میزان و نوع استفاده از اینترنت در رابطه با سلامت روان و عملکرد تحصیلی دانش آموزان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع پژوهش حاضر بررسی و مقایسه میزان و نوع استفاده از اینترنت در رابطه با سلامت روان و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر مقطع دوم دبیرستان های شهر تهران در سال تحصیلی 1387بود. برای اجرای این پژوهش نمونه ای با حجم 250 نفر دانش آموز (126 دختر و 124 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی از نوع خوشه ای انتخاب شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سلامت عمومی فرم 28 سؤالی گلدبرگ و هیلدگ (1979)، پرسشنامه استفاده از اینترنت المتریف(2000) و پرسشنامه محقق ساخته(1387)، استفاده شد. در این پژوهش از معدل ترم اول دانش آموزان سال دوم دبیرستان به عنوان ملاک عملکرد تحصیلی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده از روش ضریب همبستگی، تحلیل واریانس یک راهه، آزمون شفه و آزمون T مستقل استفاده شد. نتایج این تحلیل نشان داد که بین میزان و نوع استفاده از اینترنت با عملکرد تحصیلی رابطه معکوس معنی دار وجود دارد و همچنین بین میزان و نوع استفاده از اینترنت با سلامت روان همبستگی معکوس معنی داری دیده می شود، اما در این پژوهش تفاوتی بین دو جنس در میزان و نوع استفاده از اینترنت مشاهده نشد. به طور کلی پژوهش حاضر نشان داد با افزایش میزان استفاده از اینترنت عملکرد تحصیلی و سلامت روان دانش آموزان کاهش مییابد و نیز هر چه افراد استفاده ارتباطی و تفریحی بیشتری با اینترنت داشته باشند عملکرد تحصیلی و سلامت روان آنها کاهش مییابد.
بررسی رابطه ابعاد فراشناخت عاطفی و جهت گیری هدف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فهم ارتباط میان شناخت، فراشناخت، عواطف، انگیزش و فرآیندهای انگیزشی درونی از مسایل مطرح در روانشناسی تربیتی است. به اعتقاد برخی از محققین عواطف به عنوان فرآیندی پویا در هر لحظه شناخت، احساس، و فرآیندهای انگیزشی را ترکیب و آنها را با فرآیندهای یادگیری یکی می نماید. در همین راستا هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ابعاد مختلف فراشناخت عاطفی بر روی جهت گیری هدف می باشد. آزمودنی های پژوهش شامل 167 نفر دختر و پسر دانشگاه شیراز بوده که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای سنجش ابعاد فراشناخت عاطفی از پرسشنامه فراشناخت ولز (1995) و جهت سنجش جهت گیری هدف نیز از پرسشنامه جهت گیری هدف الیوت و مک گریگور (2001) استفاده شد. روایی پرسشنامه ها از طریق تحلیل عاملی و پایایی نیز با استفاده از ضرایب آلفای کرونباخ محاسبه گردید. نتایج حاصل از رگرسیون نشان می دهد که بعد باورهای منفی درباره کنترل پذیری تفکر و خطرات مربوط به نگرانی پیش بینی کننده هدف عملکرد - اجتنابی می باشد. همچنین بعد فرآیندهای شناختی پیش بینی کننده هدف تسلط - رویکردی بوده و بعد باورهای مثبت درباره نگرانی پیش بینی کننده اهداف عملکرد - اجتنابی و عملکرد - رویکردی می باشد. بعد نیاز به کنترل افکار نیز پیش بینی کننده هدف تسلط - اجتنابی است.
الگوی مفهومی تصمیم گیری با رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تصمیم گیری یکی از مهم ترین مباحث علوم شناختی و مدیریت است. در بیشتر الگوهای تصمیم گیری، مؤلفه های شناختی از جمله باورها، ارزش ها و اعتقادات -که در تصمیم گیری نقش تعیین کننده دارند- نادیده گرفته شده است. این پژوهش با هدف احصاء مؤلفه های شناختی تأثیرگذار بر تصمیم گیری و تدوین الگوی مفهومی تصمیم گیری با رویکرد شناختی انجام شد. روش تحقیق : در این مطالعه، از روش تحلیل محتوای استقرایی استفاده شد. جامعه تحقیق، کلیه منابع منتشرشده در زمینه علوم شناختی و تصمیم گیری در فاصله سال های 1950-2017 میلادی در قالب مقاله، گزارش پژوهشی و کتاب به زبان فارسی و انگلیسی بود. با به کارگیری روش نمونه گیری نظری، داده های مورد نیاز گردآوری و تحلیل قرار شد. فرایند نمونه گیری تا زمانی ادامه یافت که اشباع نظری مقوله ها حاصل شد. یافته ها: مولفه های شناختی مورد اشاره در 72 مقاله تخصصی منتشره در مجله های معتبر، 20 دانشنامه ها، 6 فصل کتاب، 4 گزارش پژوهشی و 7 کتاب، گردآوری شد. تحلیل نهایی داده ها در فرایند رفت وبرگشتی سه مرحله ای مفهوم پردازی، مقوله پردازی، و نظریه پردازی به استنتاج مجموعه ای مرتبط از مفاهیم، مقوله ها و زیرمقوله ها منجر شد. نتیجه: حاصل این تحقیق، استنتاج 8 مقوله شناختی موثر در تصمیم گیری بود که ارکان الگوی شناختی تصمیم گیری را تشکیل می دهند.
رابطه شیوه تعامل والد-فرزند با میزان اعتیادپذیری و گرایش به جنس مخالف در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه شیوه تعامل والد-فرزند با میزان اعتیادپذیری و گرایش به جنس مخالف در دانشجویان انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان 20 تا30 ساله دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 92- 1391 بود که از بین آنها نمونه ای به حجم 200 نفر به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از سه مقیاس آمادگی اعتیاد؛ مقیاس رابطه والد- فرزندی و مقیاس بررسی نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل همبستگی حاکی از وجود رابطه منفی و معنادار بین اعتیادپذیری دانشجویان دختر و دانشجویان پسر با رابطه با پدر و خرده مقیاس های عاطفه مثبت، آمیزش و ارتباط بود. بین اعتیادپذیری دانشجویان دختر با رابطه با مادر و خرده مقیاس های عاطفه مثبت، آزردگی و سردرگمی و ارتباط نیز همبستگی منفی و معنادار دیده شد، همچنین بین اعتیادپذیری دانشجویان پسر و خرده مقیاس ارتباط با مادر همبستگی منفی معنادار وجود دارد. بین گرایش به جنس مخالف در دانشجویان پسر با رابطه با پدر، عاطفه مثبت و آمیزش همبستگی منفی و معنادار دیده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که رابطه با پدر و رابطه با مادر می تواند هم اعتیادپذیری دانشجویان دختر و هم اعتیادپذیری دانشجویان پسر را پیش بینی کند. نتیجه گیری: چنانچه والدین نتوانند تعامل مناسب و سازنده ای را با نوجوان یا جوان خود برقرار کنند، فرزند دچار محرومیت عاطفی و هیجانی شده و ممکن است این فقر هیجانی و کمبود عاطفی وی را به سمت اعتیادپذیری و گرایش به جنس مخالف سوق دهد.
همانند سازی چیست
بررسی رابطه عدالت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی با رضایت شغلی کارکنان شرکت مادر تخصصی فرودگاه های کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه عدالت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی و ابعاد آن ها در پیش بینی میزان رضایت شغلی کارکنان شرکت مادر تخصصی فرودگاه های کشور بوده است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از حیث گردآوری داده ها توصیفی همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کارکنان شرکت مادر تخصصی فرودگاه های کشور در سال 1390 می باشد که حجم آن طبق آخرین آمار شرکت مادر تخصصی فرودگاه های کشور در سال مذکور مجموعاً 2000 نفر می باشد که تعداد نمونه برآورده شده با عنایت به فرمول لوی و لمشو (1981 ) برابر با 140 نفر از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده بوده است. در پژوهش حاضر با بهره گیری از سه پرسشنامه استاندارد، نی هوف و مورمن (1993) برای سنجش عدالت سازمانی، پودساکف و همکاران 1990، (به نقل از سبحانی نژاد، 1389) برای سنجش رفتار شهروندی سازمانی و هم چنین ویسوکی و کروم برای سنجش رضایت شغلی به بررسی سه متغییر فوق پرداخته شد. سوالات پژ وهش در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. عمده ترین نتایج پژوهش حاکی از آن بود که؛ براساس تحلیل های توصیفی و استنباطی (میانگین و انحراف استاندارد و t تک متغیره)، که متغیرهای عدالت سازمانی با میانگین 39/3، متغیر رفتار شهروندی سازمانی با میانگین 34/3 و متغیر رضایت شغلی با میانگین 29/3 در حد بالاتر از متوسط به لحاظ آماری معنادار بوده است. «r» محاسبه شده در سطح 05/0 P مبین، رابطه معنادار و مثبت بین رفتار شهروندی سازمانی و ابعاد آن با رضایت شغلی و هم چنین بین عدالت سازمانی و ابعاد آن با رضایت شغلی بود. متغیر نوع دوستی 369/0 و نزاکت 363/0 و هم چنین متغیرهای عدالت مراوده ای 509/0 و عدالت رویه ای 276/0 پیش بینی کننده رضایت شغلی کارکنان شرکت فرودگاه های کشور هستند.
هنجاریابی مقیاس دو آزمون هوشی فرهنگ- ناوابسته کتل برای کودکان مدارس ابتدایی و راهنمایی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هدف از پژوهش حاضر تهیه اطلاعات هنجاری برای مقیاس دو آزمون هوشی فرهنگ-ناوابسته کتل برای کودکان مدارس ابتدایی و راهنمایی شهر شیراز بود.این مقیاس از چهار زیر آزمون:زنجیرها، طبقهبندیها، ماتریسها و شرط ها تشکیل شده است و دارای دو گونه الف و ب میباشد.
برای وصول به هدف فوق 1230 نفر(606 دختر و 624 پسر)از دانش آموزان کلاسهای چهارم ابتدایی تا سوم راهنمایی شهر شیراز انتخاب شدند و مورد آزمایش قرار گرفتند.برای بررسی پایایی آزمون از روشهای باز آزمایی، گونههای همتا، تنصیف و آلفا کرونباخ استفاده شد.ضرایب حاصله به ترتیب برابر با 70/0، 77/0، 84/0، 78/0بود.به منظور احراز روایی همبستگی نمرات آزمون با آزمون هوشی اوتیس، معدل تحصیلی و همچنین سیر تغییر نمرات در سنین مختلف محاسبه گردید.برای دستیابی به نمرات هنجار ابتدا به منظور کاهش کشیدگی، نمرات خام به نمرات هنجار و سپس به نمرات استاندارد هوشبهر، با میانگین 100 و انحراف معیار 24، تبدیل شدند. نمرات معیار هر گروه سنی نیز به ترتیب مذکور محاسبه شد.در این پژوهش تفاوت عملکرد دختران و پسران و طبقات اقتصادی-اجتماعی مختلف مورد مقایسه قرار گرفت.نتایج بیانگر تفاوت معنیدار بین نمره دختران و پسران و همچنین مؤثر بودن تحصیلات و شغل والدین بر نمره آزمودنیها بود.
"
رابطه نارسایی هیجانی و سبکهای مقابله با استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نارسایی هیجانی به دشواری در خودتنظیم گری هیجانی یا ناتوانی در پردازش شناختی اطلاعات هیجانی و تنظیم هیجان ها گفته می شود. این سازه، هم چنین به عنوان یک سبک مقابله با درماندگی های عاطفی مرتبط با موقعیت های استرس زای خاص تعریف شده است. در این پژوهش، رابطه بین نارسایی هیجانی و سبک های مقابله با استرس بررسی شد. جامعه آماری آن، کلیه دانشجویان دانشگاه تهران به حجم156 نفر پسر و 190 نفر دختر بودند. برای گرد آوری داده ها از ""مقیاس نارسایی هیجانی تورنتو"" (FTAS-20) و ""مقیاس سبک های مقابله تهران""(TCSS) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین نارسایی هیجانی و سبک مقابله مسأله محور و هیجان محور مثبت، همبستگی منفی و بین نارسایی هیجانی و سبک مقابله هیجان محور منفی، همبستگی مثبت وجود دارد. و بین نارسایی هیجانی و سبک مقابله با استرس همبستگی وجود دارد. نارسایی هیجانی بر حسب میزان توانمندی یا ناتوانی فرد در پردازش شناختی اطلاعات هیجانی، تنظیم و مدیریت هیجان ها و تنظیم سطوح آرامش یا تنش هیجانی با سبک های مقابله با استرس ارتباط دارد.
رشد فراشناخت در مهارت درک مطلب زبان دوم: رویکرد ساختگرایی در مقابل روش انتقالی دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" هدف این پژوهش بررسی نقش دو رویکرد تدریس یعنی رویکرد ساختگرایی و روش انتقالی دانش در رشد فراشناخت در مهارت ""درک مطلب"" در زبان دوم است. به این منظور تعدادی از دانشجویان رشته ی مهندسی دانشگاه صنعتی اصفهان با استفاده از آزمون استاندارد توانایی زبان به دو گروه همگن تقسیم شده، سپس از طریق دو رویکرد ذکر شده تحت آموزش قرار گرفتند (گروه تحت آموزش روش انتقالی 31n= و گروه تحت آموزش به روش ساختگرایی 43n= .( ابتدا، از هر دو گروه خواسته شد که درباره ی موضوع ""مفهوم مهارت خواندن"" از دیدگاه خود و با توجه به نکات مشخص شده یک مقاله بنویسند. پس از انجام آموزش به دو روش ذکر شده، مجدداً دانشجویان در هر گروه مقاله ی بالا را با همان عنوان و روش نوشتند. پس از آن، مقاله های اولیه و نهایی دانشجویان بر اساس روش پدیدار شناسی مارتون (1994) به منظور بررسی فرآیندهای فراشناخت و رشد آنها در طول دوره ی آموزش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
بررسی ها نشان داد، مقوله ی فراشناخت در مقاله های نوشته شده دارای مؤلفه های مختلفی است. مقوله های ""استدلال"" و ""کاربرد"" به عنوان دو جزء در نظر گرفته شده در مفهوم فراشناخت در این مطالعه نیز دارای ابعاد و طبقه بندی های متفاوتی می باشند.
تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که رشد مؤلفه های فراشناخت در گروه تحت آموزش ساختگرایی به شکل معناداری با گروه تحت آموزش به روش انتقالی متفاوت است.
"
رابطه بین اعتماد معلمان به مدیر و سازمان با ادراک آنها از عدالت توزیعی ، رویه ای و تعاملی در شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط بین اعتماد معلمان به مدیر و سازمان با ادراک آنان از ابعاد عدالت سازمانی در آموزش و پرورش شهر اصفهان به مرحله اجرا درآمد. در راستای دستیابی به هدف پژوهش، از بین کلیه معلمان آموزش و پرورش شهر اصفهان 361 نفر (127 مرد و 234 زن) به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از بین نواحی پنجگانه انتخاب شدند. پرسشنامه های مورد استفاده در پژوهش شامل 2 پرسشنامه برای سنجش اعتماد به سازمان و اعتماد به مدیر و 3 پرسشنامه برای اندازه گیری ابعاد عدالت سازمانی ادراک شده (عدالت توزیعی، رویه ای و تعاملی) بوده است. داده های حاصل با استفاده از ضریب همبستگی کنونیکال و رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی روابط همبستگی کنونیکال اعتماد به مدیر و سازمان با ابعاد عدالت سازمانی ادراک شده معلمان نشان داد که رابطه با اولین زوج همبستگی بین اعتماد به سازمان با ابعاد عدالت سازمانی مثبت و معنادار بوده و با دومین زوج همبستگی بین اعتماد به مدیر با ابعاد عدالت سازمانی رابطه نداشته است. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که از بین کلیه ابعاد عدالت سازمانی تنها عدالت تعاملی برای اعتماد به سازمان دارای توان پیش بینی بوده است.
بررسی تأثیر مشاوره شغلی گروهی به شیوه پردازش اطلاعات شناختی بر کاهش افکار ناکارآمد حرفه ای دانشجویان دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی میزان اثر بخشی مشاوره شغلی به شیوه گروهی بر مبنای پردازش اطلاعات شناختی بر کاهش افکار نا کارآمد حرفه ای(شغلی) دانشجویان دانشگاه اصفهان بوده است.
به منظور بررسی فرضیه های پژوهش در قالب یک طرح نیمه تجربی تعداد30 آزمودنی به روش تصادفی ساده از بین دانشجویان مراجعه کننده به مرکز کار آفرینی دانشگاه اصفهان انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت شش جلسه تحت مشاوره شغلی گروهی به شیوه پردازش اطلاعات شناختی قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه افکار ناکارآمد حرفه ای بود که در مورد هر دو گروه به صورت پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. نتایج پژوهش نشان داد که مشاوره شغلی به شیوه گروهی بر مبنای پردازش اطلاعات شناختی بر کاهش افکار ناکار آمد حرفه ای بود که در مورد هر دو گروه به صورت پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد.
نتایج پژوهش نشان داد که مشاوره شغلی به شیوه گروهی بر مبنای پردازش اطلاعات شناختی بر کاهش حرفه ای و چهار زیر مقیاس آن یعنی افکار ناتوانی(0.01=p)، افکار تایید دیگران(0.009=p)، افکار نبودن فرصت (0.002=p)، و افکار سردرگمی(0.02=p)، موثر بوده است. همچنین مشاوره شغلی به شیوه پردازش اطلاعات شناختی بر کاهش یکی از زیر مقیاس ها یعنی افکار کمال گرایی (0.45=p) موثر نبوده است.
مقایسه ناگویی خلقی و هوش معنوی در افراد معتاد، افراد تحت درمان با متادون و افراد غیر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسهی ناگویی خلقی و هوش معنوی در افراد معتاد، افراد تحت درمان با متادون و افراد غیر معتاد انجام گرفت. روش: طرح این مطالعه در مقولهی علی- مقایسه ای قرار میگیرد. نمونه ها شامل 30 نفر معتاد تحت درمان با متادون، 30 نفر معتاد در حال مصرف مواد و 30 نفر از افراد غیر معتاد بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات، آزمودنیها پرسشنامه های ناگویی خلقی تورنتو و هوش معنوی کینگ را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین افراد گروه معتاد و افراد گروه غیر معتاد و همچنین بین افراد گروه تحت درمان با متادون و افراد گروه غیر معتاد در مقیاس ناگویی خلقی کل و هر سه خرده مقیاس آن تفاوت معنی داری وجود دارد، همچنین بین دو گروه افراد معتاد و افراد تحت درمان با متادون در زیر مقیاس دشواری در تشخیص احساس ها تفاوت معنیداری مشاهده شد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان میدهد که از پرورش تواناییهای کنترل و تنظیم هیجانات و هوش معنوی میتوان به عنوان یک سپر دفاعی در برابر اعتیاد بهره جست و همچنین میتوان با پرورش چنین ویژگیهایی به افراد معتاد در رهایی از اعتیادشان یاری رساند.