فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۰۱ تا ۴٬۸۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان دو بعد مثبت و منفی کمال گرایی با فرسودگی شغلی و بررسی نقش واسطه ای خویشتن پذیری غیر مشروط در روابط میان آن ها انجام شد. این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل پرستاران زن و مرد شاغل در بیمارستان های تهران بود که با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای 395 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب و با تکمیل پرسشنامه کمال گرایی فراست و همکاران (1990)، پرسشنامه خویشتن پذیری غیر مشروط چمبرلین و هاگا (2001) و پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش و جکسون (1981) در این پژوهش شرکت کردند. به منظور تحلیل داده ها از روش الگوسازی معادلات ساختاری استفاده شد و تجزیه و تحلیل مدل پژوهش با استفاده از نرم افزار لیزرل انجام شد. شاخص های برازش الگوسازی معادلات ساختاری، مدل کلی پژوهش را تأیید کردند؛ به عبارت دیگر نتایج نشان داد که کمال گرایی مثبت دارای رابطه مستقیم و کمال گرایی منفی دارای رابطه معکوس با خویشتن پذیری غیرمشروط است. همچنین نتایج نشان داد که خویشتن پذیری غیر مشروط رابطه معکوس با ابعاد فرسودگی شغلی دارد.
بررسی تاثیر تجربه های پیشین یادگیری بر یادگیری های بعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدفدر این پژوهش با هدف بررسی تاثیر تجربه های پیشین یادگیری بر یادگیری های بعدی( نقش تجربه های قبلی در انتقال یادگیری) ، به مقایسه سرعت یادگیری ماز در موش های با و بدون تجربه یادگیری ماز پرداخته شد. روشطرح پژوهشی مورد استفاده از نوع آزمایشی (طرح پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه شامل کلیه موش های صحرایی با حجم نمونه 14 بودند که در دوگروه 7 تایی آزمایش و گواه مورد بررسی قرارگرفتند. آزمایش در دو مرحله اجرا شد، در مرحله اول، موش های گروه آزمایش در مازهای شماره 1 تا 8 به کسب تجربه یادگیری پرداختند درحالی که گروه گواه این 8 ماز را تجربه نکردند. در مرحله دوم، هر دو گروه آزمایش و گواه در مازهای شماره 9 تا 12 به کسب تجربه یادگیری پرداختند. سپس سرعت یادگیری(کاهش یافتن تعداد خطاها برای رسیدن به هدف) هر دو گروه آزمایش و گواه در ماز های شماره 9 تا 12مقایسه شدند. یافته هانتایج نشان داد که، موش های دارای تجربه یادگیری، سرعت یادگیری بالاتری از موش های بدون تجربه دارند و با افزایش تعداد تجربه های ماز، مازهای جدید با تعداد خطاهای کم تری آموخته می شوند. نتیجه گیرینتیجه پژوهش نشان داد که داشتن تجربه های پیشین(قبلی) با یک موقعیت یا یک محرک، عملکرد و انتقال یادگیری را در موقعیت های جدید تحت تأثیر قرار می دهند. به نحوی که سرعت یادگیری و انتقال یادگیری در موقعیت های جدید تسهیل می یابد.
کاوش کیفی در «نو واژگان» رایج در میان نوجوانان : کاربرد آنها برای تسهیل ارتباط و پردازش هیجانی
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با رویکرد کیفی (qualitative) به بررسی واژگان و اصطلاحات خودساخته نوجوانان در جامعه شهری ایران می پردازد. یافته های تحقیقات کیفی، اطلاعات مکملی برای یافته های کمی مطالعات عمدتا تجربی فراهم می آورد.
ابزار اصلی این تحقیق گروه های متمرکز بودند. یک گروه متمرکز نوجوانان و یک گروه متمرکز از مشاوران شاغل در آموزش و پرورش تشکیل و محتوای بحث پس از ضبط، مقوله بندی و تجزیه و تحلیل گردید. نتایج چهار احتمال را نشان داد: 1) استفاده نوجوانان از واژگان خودساخته به عنوان یک قلمرو حفاظتی؛ 2) استفاده از این گونه واژه ها به عنوان ابزاری برای سرپیچی از نسل پیشین؛ 3) واژه ها و اصطلاحات نوجوانان، نشانه ای از نگرشی جدید؛ 4) و نیز نشانه گسست نسلی. همچنین نتایج حاکی از فرایند سه مرحله ای رفتار مشاوران در واکنش به این پدیده (واژگان جدید) است: 1) مقاومت؛ 2) تلاش برای عادی بینی؛ 3) استفاده بهینه از این واژه ها برای تسهیل ارتباط و پردازش هیجانی در طول مشاوره با نوجوانان. هر کدام از این فرض ها، مورد بحث قرار خواهد گرفت.
ارتباط نوع زایمان با افسردگی پس از زایمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی پس از زایمان شیوع بالایی داشته، طیف وسیعی از علل از جمله نوع زایمان در سببشناسی آن مطرح میباشند. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط نوع زایمان با شیوع افسردگی پس از زایمان انجام شد.
روشکار: در این مطالعهی تحلیلی آیندهنگر در سالهای 86-1385، 420 زن مراجعهکننده به مراکز بهداشتیدرمانی شهرستان آمل که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، به روش نمونهگیری غیر احتمالی انتخاب شدند و در سه ماه آخر بارداری، پرسشنامهی افسردگی ادینبورگ را تکمیل نمودند. زنان با نمرهی بالاتر از 12 از مطالعه خارج شدند. 300 نمونه در دو و هشت هفته بعد از زایمان پیگیری و مقیاس افسردگی پس از زایمان ادینبورگ (EPDS) و فرمهای مصاحبه مربوط به اطلاعات جمعیتشناسی، زایمان، بعد از زایمان و نوزاد را تکمیل نمودند. تحلیل آماری با نرمافزار SPSS و آزمونهای مجذور خی، تی، منویتنی و مدل خطی عمومی انجام شد.
یافتهها: بین دو گروه از نظر تحصیلات، شغل، وضعیت اقتصادی، رضایت از حمایت همسر و خانواده و حاملگی خواسته و ناخواسته، اختلاف آماری معنیداری وجود نداشت. شیوع افسردگی در دو هفته بعد از زایمان 3/10درصد و در هشت هفته بعد از زایمان 13 درصد بوده است و بین دو گروه از نظر شیوع و میانگین نمرهی افسردگی در دو و هشت هفته بعد از زایمان، اختلاف آماری معنیداری وجود نداشت.
نتیجهگیری: با توجه به شیوع بالای افسردگی پس از زایمان، غربالگری، شناسایی و ارزیابی این اختلال مهم است. آموزش زنان در دوران بارداری در رابطه با این اختلال توسط مراقبان بهداشتی باید مد نظر قرار گیرد.
بررسی ارتباط حمایت خانواده و کنترل قندخون در سالمندان مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
از آنجائی که بخش عمدهای از درمان دیابت در منزل انجام میشود، خانواده نقش مهمی در مراقبت از این بیماران دارند. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط حمایت خانواده و کنترل قندخون در سالمندان مبتلا به دیابت نوع 2 بود.روش بررسی: این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود و تعداد 150 نفر از سالمندان مبتلا به دیابت نوع2 مراجعه کننده به انستیتو غدد درونریز و متابولیسم وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران جامعه این پژوهش را تشکیل دادند. نمونهگیری به صورت غیر تصادفی و دردسترس بود. پرسشنامه مورد استفاده شامل سه بخش مشخصات دموگرافیکی نمونهها، تعیین میزان هموگلوبینگلیکوزیله و تعیین میزان حمایت دریافتی و درک شده بیماران از جانب خانواده با استفاده از ابزار استاندارد "حمایت اجتماعی از بیماران دیابتی - مختص خانواده"بود. دادهها با استفاده از آزمون آماری کایدو و پیرسون از طریق نرم افزار SPSS version-15 تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: نتایج ارتباط آماری معنیداری را بین حمایت خانواده و کنترل قندخون نشان داد ( r=- 0/56, p< 0/0001 ). همچنین یافتهها نشاندهنده وجود ارتباط معنیدار بین حمایت خانواده و متغیرهای جنس و وضعیت تاهل ( p< 0/0001 ) بود. کنترل قند خون نیز با وضعیت تاهل ( p=0/02 ) ، وضعیت اقتصادی ( p=0/04 ) و سطح تحصیلات ( p=0/05 ) ارتباط معنیداری داشت.نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش تاکید مجددی بر نقش حمایت خانواده در بهبود سطح سلامت سالمندان بود. براساس یافتههای این پژوهش طرح مداخلات پرستاری خانواده محور و مشارکت تمامی اعضاء خانواده در مراقبت از سالمندان مبتلا به دیابت پیشنهاد میشود.
بهبود حرمت خود و خودکارآمدی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"
در ایـن پژوهش 20 نوجـوان پسر (14 تا 16 سـاله) از یک مرکز شبانهروزی پسران بیسرپرست و بد سرپرست انتخاب و بهطور تصادفی و مساوی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایشی به مدت 12 هفته در جلسههای دو ساعته هنر رواندرمانگری شرکت کردند. گروه کنـترل مداخلـهای دریافـت نکرد. حرمـت خود و خودکـارآمدی آزمودنیها، در آغاز و پایان 12 جلسه با استفاده از مقیاس حرمت خود روزنبرگ (1979) و فهرست خودکارآمدی شرر و دیگران (1982) اندازهگیری شدند. یافتهها نشان دادند که حرمت خود و خودکارآمدی گروه آزمایشی افزایش یافته بود ((05/0P <). بهنظر میرسد تمرینهای شناختی ـ رفتاری هنر رواندرمانگری میتواند خودکارآمدی و حرمت خود را در نوجوانان با تقویت اعتماد به توانایی ابراز خود و مثبتاندیشی افزایش دهد.
"
نگرش بیماران مبتلا به MS نسبت به کیفیت زندگی خویش و خدمات مشاوره و روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی مفهومی است چند بعدی است، که بیانگردرک بیمار از وضعیت سلامت ورفاه جسمانی و روانی خویش است(32). بنابراین، تعریف درک و نگرش بیمار از عوامل مهم تعیین کننده کیفیت زندگی اوست.کیفیت زندگی بیماران MS (Multiple Sclerosis)به طور معنا دار از مبتلایان به سایر بیماری های مزمن مانند: آرتریت روماتوئید، التهاب روده، دیابت و صرع پایین تر گزارش شده است (31و20و19). ام اس یکی از بیماری های شایع خود ایمنی، غیرتروماتیک و پیشرونده دستگاه اعصاب مرکزی باعلت ناشناخته است. این بیماری حدود1/0 درصد از کل جامعه را در سالهای جوانی مبتلا می کند (29). ام اس بیماری مزمن و اغلب ناتوان کننده است که بر ابعاد مختلف زندگی فرد و خانواده او تاثیر نامطلوب برجای می گذارد (26).
هدف این پژوهش بررسی نگرش بیماران MS نسبت به ابعاد مختلف کیفیت زندگی خویش و نقشی است که خدمات مشاوره و روان شناسی در این راستا می توانند ایفا کنند. این تحقیق توصیفی است و جامعه آن را بیماران مراجعه کننده به انجمن های ام اس کشور و نمونه 10 % این جمعیت (1000 نفر)، که را شامل می شود، در دسترس بودند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه موردی نیمه ساختار است. یافته ها بیانگر این است که تفاوت نگرش مردان و زنان نسبت به عوامل عاطفی -روانی شروع یا تشدید کننده بیماری آنها معنا دار است. عوامل شکست تحصیلی، دانش آموزان زن را بیشتر از دانش آموزان مرد متاثر کرده است. همین طور، مشکلات اقتصادی و بیکاری برای زنان عامل شروع یا تشدید کننده قوی تری بوده است. عوامل خانوادگی: کودکی نامناسب، اختلاف و جدایی والدین، اختلاف های زناشویی، بی وفایی همسر، ازدواج مجدد همسر، و فوت عزیزان فشار روانی بیشتری رابرزنان وارد آورده است. هر دو جنس بر این باور هستند، که مسئولیت زنان امروزبیشتر و ارتباط های اجتماعی آن ها کمتراست و بیشتر از مرد ها تنهامی مانند. بین نگرش مذهبی بیماران و آن چه را که عامل شفای خود می دانند تفاوت معنا دار است (0001/0 = P) جنسیت درباره نگرش به کیفیت زندگی عاملی مؤثر نبوده است. نگرش بیماران متاهل ومجرد در ابعاد جسمی، روانی، و اقتصادی متفاوت است، لیکن در ابعاد خانوادگی، اجتماعی و تفریحی تفاوت آن ها معنا دار نیست. نگاه بیماران شاغل و غیر شاغل به بیماری خود فقط در بعد جسمی یکسان است؛ در پنج بعد دیگر متفاوت و به نفع افراد شاغل است. مهمترین عامل ایجاد کننده بیماری از منظر زنان مشکلات شخصی، عاطفی – روانی و از دیدگاه مردان مشکلات شغلی و اقتصادی بوده است. حرص وجوش و عصبا نیت مهمترین عامل حاد کننده بیماری تلقی شده است. 7/73 % بیماران نسبت به استفاده از خدمات مشاوره و راهنمایی ابراز علاقه مندی کرده اند. 6/79 % تا کنون از این خدمات استفاده نکرده اند. مهمترین پیشنهاد تحقیق،علاوه بر درمان های دارویی و فیزیکی، پرداختن به مسائل عاطفی-روانی اجتماعی بیماران از طریق خدمات مکمل مشاوره، روان شناسی و مدد کاری در راستای تغیر نگرش و توانمند سازی اجتماعی بیماران است. تربیت نیروهای پرستار – مشاور به منظور تامین بخشی از خدمات مکمل مذکورمی تواند امید بخش باشد.
بررسی تأثیر راهنمای شغلی به شیوه فرآیند آمادگی حرفه ای و آموزش کارآفرینی بر افزایش رفتار کاریابی زنان بیکار شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی تاثیر راهنمایی شغلی به دو شیوه فرآیند آمادگی حرفه ای و آموزش کار آفرینی بر افزایش رفتار کاریابی زنان بیکار شهرکرد بوده است.
به این منظور از بین زنان بیکار مراجعه کننده به هلال احمر شهرکرد 39 نفر به شیوه تصادفی انتخاب شدند و در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه هر کدام 13 نفر) جایگزین شدند. گروه اول تحت آموزش فرآیند آمادگی حرفه ای و گروه دوم تحت آموزش کار آفرینی قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. نتایج (با استفاده از تحلیل مانوا) حاکی از آن بود که هر دو شیوه آموزشی رفتار کاریابی زنان بیکار شهرکرد را در مقایسه با گروه گواه افزایش داده است. همچنین بین دو شیوه آموزشی تفاوت معناداری وجود ندارد.
رابطه صفات شخصیتی مرتبط با نظام های بازداری/ فعال سازی رفتاری با سوگیری حافظه ناآشکار مفهومی و آشکار براساس پردازش انتقال مناسب (TAP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین صفات شخصیتی مرتبط با نظام های بازداری/ فعال سازی رفتاری و سوگیری حافظه آشکار و ناآشکار مفهومی براساس چارچوب پردازش انتقال مناسب (TAP) بود. طرح پژوهشی به کار گرفته شده در این تحقیق از نوع طرح نیمه آزمایشی پس آزمون با گروه کنترل به طور ترکیبی درون آزمودنی و بین آزمودنی بود. بدین منظور 60 نفر آزمودنی (30 نفر افراد افسرده سرپایی و 30 نفر گروه کنترل) براساس مصاحبه روانپزشکی مطابق با معیارهای DSM-IV به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای بررسی نظام های بازداری/ فعال سازی رفتاری از مقیاس BIS/BAS (کارور و وایت، 1994)، برای بررسی سوگیری حافظه ناآشکار از تکلیف تولید کردن (رمزگردانی مفهومی) و تکلیف تصمیم واژگانی و برای بررسی سوگیری حافظه آشکار از تکلیف یادآوری آزاد استفاده شد. آزمودنی ها به طور انفرادی آزمونها را انجام می دادند. نتایج نشان داد که افراد با نمره های بالا در نظام بازداری رفتاری نسبت به افراد با نمره های بالا در نظام فعال سازی رفتاری سوگیری حافظه ناآشکار و آشکار بیشتری نسبت به کلمات منفی در سطح پردازش مفهومی نشان می دهند. افراد با نمره های بالا در نظام فعال سازی رفتاری نسبت به افراد با نمره های بالا در نظام بازداری رفتاری سوگیری حافظه ناآشکار و آشکار بیشتری نسبت به کلمات مثبت در سطح پردازش مفهومی نشان می دهند. این یافته ها در مجموع نشان داد که اگر در سوگیری حافظه ناآشکار پردازش مفهومی، فرضیه خلق ـ همخوان، فرضیه صفت ـ همخوان و پردازش انتقال مناسب را با هم در نظر بگیریم، به فهم بهتر سوگیری حافظه ناآشکار منجر خواهد شد.
روان شناسی آلفرد آدلر
رابطه پایگاه هویت و اعتیاد در زنان استان تهران
حوزههای تخصصی:
طرح مساله: این پژوهش با هدف شناخت رابطه پایگاه هویت و اعتیاد در زنان استان تهران انجام شده است.
روش: روش پژوهش، پس رویدادی است. نمونه گیری به روش در دسترس و شامل40 زن معتاد مراجعه کننده به مراکز توانبخشی استان تهران و 40 زن غیرمعتاد بود که از نظر برخی متغیرهای دموگرافیک با آنها همتا سازی شدند. از «آزمون گسترش یافته عینی پایگاه هویت من»( EOM-EIS2) (مارسیا، 1966)، برای سنجش پایگاه هویت استفاده شد. داده ها به کمک آزمون t تحلیل شد.
یافته ها: آزمون t نشان داد که نمرات پایگاه های هویت سردرگم و معوق در گروه معتاد، به طور معنا داری بالاتر از گروه غیر معتاد و نمرات پایگاه هویت موفق در گروه غیر معتاد، بالاتر از گروه معتاد بود.
نتایج: هرچه فرد بحران هویت را تجربه کرده باشد و از وضعیت هویتی دارای تعهد و رشد یافته تری برخوردار باشد، کمتر احتمال دارد که به معضل اعتیاد گرفتار شود.
مطالعه موردی کارایی روان درمانی پویشی کوتاه مدت(STDP ) بر افزایش ابرازگری هیجانی و کاهش علائم هراس اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش کارایی روان درمانی پویشی کوتاه مدت؛ مدل تعدیل کننده اضطراب را بر افزایش ابرازگری هیجانی و کاهش علائم در نمونه مبتلا به هراس اجتماعی مورد بررسی قرار می دهد.
روش: در این پژوهش طرح مطالعه موردی همراه با خط پایه چندگانه و پیگیری سه ماهه بکار برده شد. نمونه از بین مراجعانی که مهر سال 1391 به کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشجویی دانشگاه فردوسی مشهد مراجعه نمودند، براساس مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات محور I در DSM-IV و مقیاس ارزیابی عملکرد کلی(GAF) برای گزینش بیمار، انتخاب گردید. وی تحت 20 جلسه روان درمانی پویشی کوتاه مدت مدل تعدیل کننده اضطراب قرار گرفت. در این پژوهش، برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های هراس اجتماعی(SPIN) و ابرازگری هیجانی(EEQ) بکار گرفته شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل نگاره ای، معناداری بالینی و درصد بهبودی استفاده گردید.
یافته ها: در پایان درمان، نتایج حاکی از تغییر معناداری بالینی و درصد بهبودی در نمرات این مراجع بود. ضمن اینکه نتایج در پیگیری سه ماهه حفظ، افزایش نیز یافته بود.
نتیجه گیری: روان درمانی پویشی کوتاه مدت مدل تعدیل کننده اضطراب در افزایش ابرازگری هیجانی و کاهش علائم در هراس اجتماعی به شکل معناداری کارایی دارد.
اثر دو نوع تداخل قبل از اجرا و تداخل حین اجرا بر یادگیری برنامة حرکتی تعمیم یافته و پارامتر مهارت های پایة بسکتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از روشهای آموزش مهارت استفاده از شیوة تداخل زمینهای است. هدف از اجرای تحقیق، مطالعة تداخل حاصل از شیوههای تمرینی بر اکتساب، یادداری حرکتی تعمیمیافته و پارامتر در مهارتهای بسکتبال با تأکید بر آزمون فرضیههای تداخل زمینهای و نظریههای یادگیری خودتنظیمی است. در تداخل قبل از اجرا آرایش تمرین توسط خود فرد (اثر خود تنظیمی) و در تداخل حین اجرا آرایش تمرین توسط مربی با هر فرد دیگر (اثر تداخل زمینهای) انجام میگیرد. به همین منظور 120 دانشجوی دختر و پسر دانشگاه یزد با میانگین سنی (21 – 19 سال) که تجربة یادگیری مهارت بسکتبال را نداشتند، بهصورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و بهصورت تصادفی در 10 گروه 12 نفری گمارده شدند. 5 گروه در قالب آزمایش اول یا برنامة حرکتی تعمیمیافته (مهارتهای دریبل، پاس سینه، پرتاب آزاد) و 5 گروه در قالب آزمایش دوم یا پارامتر (پرتاب آزاد از فواصل مختلف) در گروههای آرایش تمرین به شیوة قالبی، تصادفی، زنجیرهای، خودتنظیمی و جفتشده با خودتنظیمی تمرین کردند. بهمنظور
جمعآوری دادهها از آزمون پرتاب و پاس «مجموعه آزمون بسکتبال ایفرد»، همچنین آزمون دریبل «مجموعه آزمون بسکتبال جانسون» استفاده شد. آزمودنیها پس از شرکت در پیشآزمون، در مرحلة اکتساب به مدت 5 روز (5 جلسه) و هر جلسه 3 بلوک 15 کوششی را تمرین کردند. پس از 48 ساعت در آزمون یادداری با 15 کوشش شرکت کردند (5 کوشش از هر تکلیف) دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک عاملی، تحلیل واریانس عاملی با اندازههای تکراری و آزمونهای تعقیبی LSD و دانکن تجزیهوتحلیل شد. نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین روشهای مختلف تمرینی در مرحلة اکتساب و یادداری برنامة حرکتی تعمیمیافته وجود دارد. یعنی اثر تداخل زمینهای در برنامة حرکتی تعمیمیافته مشاهده شد (05/0 P<). همچنین تفاوت معناداری بین روشهای مختلف در گروههای تمرینی در مرحلة اکتساب و یادداری پارامتر مشاهده شد (05/0 P<). بهعبارتی کنترل داشتن افراد بر طراحی تمرین اثر مثبتی بر یادگیری دارد. همچنین این یافته پیشنهاد میکند در فرایند یادگیری تأثیرات تداخل قبل از اجرا نسبت به تأثیرات تداخل حین اجرا اهمیت خاصی دارد.
مشخصه های روانسنجی مقیاس رضایت از زندگی -(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی خصوصیات روانسنجی مقیاس رضایت از زندگی در بین دانشجویان انجام شد. روش: نمونه پژوهش شامل 400 دانشجو (200 پسر و 200 دختر) بود که با استفاده از روش نمونه برداری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری پژوهش مقیاس رضایت از زندگی، فهرست شادکامی آکسفورد و پرسشنامه افسردگی بک بود. نتایج: نتایج نشان داد هماهنگی درونی مقیاس برابر با 85/0 و پایایی باز آزمایی آن برابر با 77/0است. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی نشان داد که مقیاس رضایت از زندگی تک عاملی است. بین نمرات رضایت از زندگی دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنا داری مشاهده نشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که مقیاس رضایت از زندگی یک ابزار معتبر و روا برای اندازه-گیری رضایت از زندگی دانشجویان ایرانی است
مقایسه طرح واره های ناسازگارانه اولیه بیماران افسرده اقدام کننده به خودکشی با بیماران افسرده غیر اقدام کننده به خودکشی و جمعیت غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور مقایسه طرح واره های ناسازگارانه در بیماران افسرده اقدام کننده به خودکشی، بیماران افسرده غیر اقدام کننده به خودکشی و جمعیت غیربالینی انجام شد.
روش: در یک طرح پژوهشی مقایسه ای- مقطعی، نمونه ای 63 نفر متشکل از 16 بیمار افسرده اقدام کننده به خودکشی ، 22 بیمار افسرده غیراقدام کننده به خودکشی و همچنین 25 نفر از جمعیت غیربالینی که به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شده بودند، بااستفاده از پرسشنامه طرح واره های یانگ (YSQ) مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور تحلیل داده ها از آمارهای توصیفی، تحلیل کوواریانس، تحلیل واریانس یک طرفه چندمتغیره با روش تعقیبی توکی استفاده شد.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان دهنده تفاوت معنادار نمره طرح واره ها در سه گروه شرکت کننده در پژوهش بود. به این ترتیب که دو گروه بالینی در تمامی طرح واره های ناسازگارانه اولیه با گروه غیربالینی تفاوت داشتند (001/0p<)، ولی دو گروه بالینی فقط در سه طرح واره محرومیت عاطفی، وابستگی و بی کفایتی، و آسیب پذیری در مقابل صدمه و بیماری با یکدیگر تفاوت معنا دار داشتند (05/0p<). این تفاوت ها مستقل از شدت افسردگی بیماران بود) 074/0>p).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش فوق، با یافته های پژوهش های مشابه همسو و حاکی از تفاوت ساختار شناختی در بیماران افسرده اقدام کننده به خودکشی با بیماران افسرده غیراقدام کننده به خودکشی و جمعیت غیربالینی است. این یافته ها همچنین تاییدکننده نظریه شناختی و نشان دهنده اهمیت انجام مداخلات درمانی بر سه طرح واره محرومیت عاطفی، وابستگی و بی کفایتی، و آسیب پذیری بیماران افسرده اقدام کننده به خودکشی در مقابل صدمه و بیماری است.
رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه، راهبردهای نظم دهی شناختی هیجانی و کمال گرایی با ناگویی هیجانی در بیماران قلبی
حوزههای تخصصی:
امروز بیماری های قلبی– عروقی به عنوان شایع ترین بیماری جدی در کشورهای پیشرفته در نظر گرفته می شود. این پژوهش با هدف تعیین رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه، راهبردهای نظم دهی شناختی هیجانی و کمال گرایی با ناگویی هیجانی در بیماران قلبی بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران قلبی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر اهواز در سال 1395 بود. از این تعداد 150 نفر از بیماران قلبی که شامل 70 مرد و 80 زن با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ناگویی خلقی اﻫ ﻮاز AAS-26، مقیاس کمال گرایی، و پرسشنامه راهبردهای نظم دهی شناختی هیجانی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون صورت گرفت. یافته ها نشان داد که رابطه منفی معناداری بین تنظیم شناختی مثبت هیجان با ناگویی خلقی و رابطه مثبت معنی داری بین تنظیم شناختی منفی هیجان با ناگویی خلقی وجود دارد. همچنین رابطه مثبت معناداری بین مؤلفه نگرانی در مورد اشتباهات و تردید نسبت به اعمال و انتظارات والدین، انتقادات والدین، استانداردهای فردی، نظم و ترتیب وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که راهبردهای نظم دهی شناختی هیجانی و کمال گرایی پیش بینی کننده ناگویی خلقی در دانش آموزان بود. نتایج پژوهش حاضر می تواند به پژوهش گران و درمان گران حیطه ناگویی هیجانی در زمینه عوامل تاثیرگذار بر آن کمک کننده باشد.
عوامل خطر اقدام به خودکشی در سوءمصرف کنندگان مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل خطر و پیش بینی کننده خودکشی در سوءمصرف کنندگان مواد مخدر انجام شد. روش: این مطالعه علی-مقایسه ای روی 91 نفر سوءمصرف کننده مواد مخدر انجام شد که شامل 42 مرد و زن اقدام کننده به خودکشی و 49 مرد و زن همتا بدون سابقه اقدام به خودکشی بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های شخصیتی میلون، داس-42 و راهبردهای مقابله ای استفاده شد. یافته ها: بیشترین میزان اقدام به خودکشی در سوءمصرف کنندگان مرد، در رده سنی جوان، مجرد، با تحصیلات سیکل، بیکار و با سابقه خودکشی های قبلی، سوءاستفاده شده ی جنسی و جسمی در کودکی، دارای مشکلات قانونی، مشاهده خودکشی و خودزنی دیگران، خشونت و خودکشی در خانواده می باشد. اقدام کنندگان به خودکشی در اختلالات شخصیت افسرده، وسواسی، ماژوخیسم، مرزی و در نشانگان بالینی جسمانی شکل، سوءمصرف الکل علاوه بر مصرف مواد، اختلال افسردگی اساسی و میزان استرس نمره بالاتری به دست آوردند. راهبرد تکلیف مدار و اجتنابی کمتر استفاده شده و بیشتر راهبرد هیجان مدار را در مقابله با تنیدگی زاها به کار می بردند. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق می تواند در شناسایی و پیشگیری از خودکشی در سوءمصرف کنندگان مواد مخدر کمک کننده باشد.