فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۴۱ تا ۵٬۴۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
" رابطه ابعاد برونگردی، روان آزرده گرائی و روان گسسته گرائی با سیستم های مغزی/ رفتاری"(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
علوم رفتاری ۱۳۸۶ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
"
چکیده مقاله:
مقدمه:. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ابعاد برونگری،روال آذردهگرایی و روال گسستهگرایی با سیستمهای مغزی/ رفتاری به مرحلة اجرا در آمد. روش: در نمونه گیری 128نفر از دانشجویان دختر یکی از دانشگاه های تهران با میانگین سنی02/26 سال و انحراف معیار 5/3، با تکمیل پرسشنامة شخصیتی گری- ویلسون GWPQ و فرم تجدیدنظرشدة پرسشنامة شخصیتی آیزنک EPQ-R مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج: تحلیل آماری با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون نشان داد که برون گردی با سیستم فعال ساز رفتاری رابطه ای معنادار ندارد، روان آزرده گرائی با مؤلفه های سیستم بازداری رفتاری و سیستم جنگ/ گریز همبستگی دارد. عامل روان گسسته گرائی نیز با دامنة متنوعی از مؤلفه های نظام گری ارتباط دارد. بحث: این یافته ها با برخی از مطالعات قبلی همسو می باشد. نتایج اثرات ترکیبی این مؤلفه ها را نشان می دهد؛ برای مثال سیستم فعال ساز رفتاری، همانند تفسیر گری از این سیستم، کاملاً منطبق بر برونگردی نیست بلکه ترکیبی از درونگردی پایین و اضطراب پایین است. سیستم بازداری رفتاری همسو با نتایج تحقیقات پیشین ، ترکیبی از روان آزرده گرائی بالا و برونگردی پایین است و دامنة متفاوت از وجود شاخص ها در روان گسسته گرائی به عنوان یک ملاک عمومی، باور اینکه تبیین کنندة خوبی برای بعد جنگ/ گریز باشد، را با مشکل مواجه کرده است.
"
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد پردازش اطلاعات شناختی (CIP)، بر کاهش تفکرات ناکارآمد شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد پردازش اطلاعات شناختی (CIP) بر کاهش تفکرات ناکارآمد در تصمیم¬گیری شغلی است.که پس از بررسی ویژگی¬های روان¬سنجی ابزار گردآوری اطلاعات (سیاهه تفکرات شغلی؛ (CTI، بر روی 520 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی کرمان، تعداد 40 نفر از دانشجویان رشته علوم اجتماعی به¬صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی (20 نفر) و گواه (20 نفر) گمارده شدند. طرح پژوهش نیمه¬آزمایشی به¬صورت پیش¬آزمون–پس¬آزمون می¬باشد. گروه آزمایشی طی 5 جلسه در مشاوره شغلی گروهی به¬روش رویکرد پردازش اطلاعات¬شناختی (CIP) شرکت کردند. به¬منظور تعیین میزان تفکرات ناکارآمد شغلی، همه اعضای دو گروه قبل و بعد از اجرای جلسات مشاوره گروهی از طریق سیاهه تفکرات شغلی (CTI) ارزیابی شدند. تفاوت نمرات تفکرات ناکارآمد شغلی بین دو گروه آزمایش و گواه به¬روش تحلیل کواریانس ANCOVA و تحلیل کواریانس چند متغیری MANCOVA مقایسه گردید. نتایج نشان داد که نمرات تفکرات شغلی ناکارآمد در گروه آزمایشی به میزان معناداری کاهش پیدا کرده است. این کاهش هم در نمره کل تفکرات ناکارآمد شغلی و خرده¬مقیاس های آن¬که شامل سردرگمی در تصمیم گیری، اضطراب تعهد، و تعارضات بیرونی می باشد، به¬وجود آمد. این نتایج بعد از 4 هفته پیگیری مجدداً بررسی شد که نتایج حاکی از ثبات نسبی تغییرات ایجاد شده در افراد مورد بررسی می¬باشد. براساس این نتایج رویکرد پردازش اطلاعات شناختی می تواند روش موثری در کاهش تفکرات ناکارآمد شغلی باشد.
تأثیر میزان سواد و آگاهی بر نگرش تربیتی مادران دربارة تربیت اجتماعی نوجوانان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش شناسایی تأثیر میزان سواد و آگاهی بر نگرش مادران دربارة تربیت اجتماعی فرزندان نوجوان بود روش پژوهش حاضر، علی- مقایسه ای و جامعة مورد نظر شامل کلیة مادرانی است که در دوره های نهضت سواد آموزی (مقدماتی، تکمیلی و پایانی) شرکت کرده و دارای فرزندان ۱۲ تا ۱۶ ساله بوده اند. ابزار تحقیق، پرسشنامة محقق ساخته بود که در بین افراد نمونة تحقیق که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده بودند، توزیع شد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده، از تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. نتایج به دست آمده در سطح ۹۹ درصد اطمینان معنی دار بوده است. یافته های پژوهش نشان داد که بین میزان سواد و آگاهی با نگرش مادران دربارة تربیت اجتماعی فرزندان تفاوت معناداری وجود دارد؛ به طوری که با افزایش سواد، آگاهی مادران دربارة تربیت اجتماعی فرزندانشان افزایش می یابد و این افزایش آگاهی در تغییر نگرش آنان مؤثر است.
تفاوت افراد دارای هیجان های بالا و پایین درعملیات شناختی؛ تجریدگزینشی، شخصی سازی، وتعمیم دهی افراطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تفاوت بین افراد دارای هیجانهای بالا و پایین در عملیات شناختی تجرید گزینشی، شخصی سازی، و تعمیم دهی افراطی بود. برای بررسی این مسأله، با استفاده از آزمون شدت عاطفه لارسن و دینر (1985)، از بین 310 دانشجو 30 نفر که دارای عاطفه بالا و 30 نفر دارای عاطفه پایین تشخیص داده شدند، انتخاب گردیدند. آزمودنیهای این دو گروه به صورت دو نفری، در مشاهدة دو بلوک اسلاید (هر بلوک شامل 40 اسلاید، 15 اسلاید دارای بار عاطفی خنثی و 25 اسلاید دارای بار عاطفی مثبت یا منفی) شرکت داده شدند. پس از ارائه هریک از گروه اسلایدهای دارای بار عاطفی مثبت یا منفی، یـک پرسشنامه 37 سؤالی (که 9 سؤال آن بهطور مستقیم به عملیات شناختی تجریدگزینشی، شخصیسازی، و تعمیمدهی افراطی مربوط بود) روی شرکت کنندگان اجرا شد. نتایج نشان دادند که به طور نسبی، افراد دارای شدت عاطفه بالا، نسبت بـه افراد دارای شدت عاطفه پایین، از عملیات تجرید گزینشی، شخصی سازی، و تعممدهی افراطی بیشتر و نیرومندتری استـفاده میکنند ( 0/05>P). یافته های این پژوهش نشان دادند که علاوه بر افراد افسرده، افراد عادی دارای سطوح هیجانی متفاوت (به ویژه سـطـوح هیـجانـی بـالا) نـیـز از عـملیات شـناخـتـی سـه گانه تجریدگزینشی، شخصی سازی، و تعمیم دهی استفاده می کنند
الگوی تأثیر سبک رهبری تحولی بر اعتماد پیروان به مدیران: آزمون اثرات مستقیم و غیر مستقیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر قصد دارد که نقش این متغیرها را از طریق آزمون دو الگوی ساختاری (الگوی 1 و 2)، در سازمان های آموزشی بررسی کند. نمونه ای مرکب از 652 معلم مدارس ابتدایی پسرانه در 10 منطقه از شهر تهران انتخاب و داده ها بوسیله 3 پرسشنامه گردآوری شده. پس از بررسی پایایی و روایی سازه متغیرهای نهفته، اثر مستقیم و غیر مستقیم سبک رهبری تحولی مدیران بر اعتماد معلمان به مدیر و نقش میانجیگر ادراک معلمان از عدالت رویه ای در دو الگو و همچنین شاخص های نیکویی برازش الگوها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در هر دو الگو، رهبری تحولی بر اعتماد به مدیر اثر غیر مستقیم و در الگوی 2، اثر مستقیم نیز دارد. همچنین در هر دو الگو، رهبری تحولی بر عدالت رویه ای و عدالت رویه ای بر اعتماد به مدیر اثر مستقیم دارد و میانجیگر معنادار رابطه رهبری تحولی و اعتماد به مدیر است. مقایسه اثر میانجیگر در هر دو الگو نشان میدهد که عدالت رویه ای میتواند نقش خود را بصورت ناکامل ایفا کند. شاخص های نیکویی برازش در هر دو الگو نشان داد که الگوی 2 برازش بهتری با داده های گردآوری شده دارد. نتایج در بخش آخر مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
تدوین مدل خانواده سالم براساس دیدگاه متخصصان خانواده (یک پژوهش کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تدوین مدلی از خانواده سالم مطابق با فرهنگ ایرانی انجام شده است. روش: این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از رویکرد زمینه ای انجام شده است. 16 متخصص خانواده و ازدواج با روش نمونه گیری هدفمند بررسی شدند و داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و تعاملی تا رسیدن به اشباع اطلاعات گردآوری شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از از نرم افزار MAXQDA10 استفاده گردید. یافته ها: در کدگذاری باز 106 کد اولیه به دست آمد که در کدگذاری محوری بر اساس شباهت موضوعی در 21 دسته موضوعی قرار داده شدند. در مرحله سوم یا کدگذاری انتخابی، خانواده سالم به عنوان متغیر مرکزی یا اصلی شناخته شد. نتیجه گیری: اطلاع از معیارها و ویژگی های خانواده سالم می تواند به زوجین، خانواده ها و درمانگران خانواده کمک کند که از آنچه رفتار طبیعی و سالم است آگاه تر شوند و در نتیجه از این معیارها برای سلامت هر چه بیشتر خانواده ها استفاده نمایند.هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه بین اخلاق، ارزشهای شخصی زوجین و رضایت زناشویی آنها در شهرمغان بود. روش: در این پژوهش 125 زوج (که یکی از همسران به عنوان معلم در مدارس شهر مغان اشتغال داشتند) به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ، پرسشنامه بنیان های اخلاقی هایت و گراهام (MFQ30) و زمینه یاب ارزشی شوارتز (SVS) پاسخ دادند. اطلاعات بوسیله روش های آماری (ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t و رگرسیون گام به گام) تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین اخلاق و ارزش های شخصی (به جز خوشی/ لذت گرایی) وجود داشت. همچنین نتایج نشان داد که در ابعاد اخلاقی(انصاف و مراقبت/ آسیب)، بین زنان و مردان تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین تفاوت معناداری بین مردان و زنان در رضایت زناشویی مشاهده شد. تمام ابعاد اخلاقی رابطه مثبتی با تمام ارزش های شخصی به جز ارزش های خوشی/لذت گرایی داشتند. زنان و مردان در ریختهای ارزشی همنوایی، جهان شمول نگری و امنیت تفاوت معناداری نشان دادند. نتیجه گیری: در بافت سنتی مذهبی در منطقه مغان ایران برای طبقه متوسط زوجین معلم، به نظرمی رسد که زنان و مردان دراولویت اخلاقی وارزشهای خود متفاوت هستند.این مقاله در مورد روابط بین این متغیرهای درمردان و زنان و نقش این متغیرها دررضایت زناشویی آنها با توجه به این زمینه فرهنگی خاص بحث می کند.
ویژگی های روان سنجی مقیاس خودکارامدی مالتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس خود کارامدی مالتیپل اسکلروزیس (Multiple Sclerosis Self-Efficacy Scale- MSSS) در نمونه بیماران ایرانی بود.
مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی (همبستگی) بود و جامعه آماری آن را بیماران مبتلا به ام اسدر دو استان خراسان شمالی و همدان تشکیل می داد. تعداد 120 نفر از این بیماران که در فاصله دو ماه به انجمن های ام اس خراسان شمالی و همدان مراجعه کرده بودند به عنوان گروه نمونه مورد بررسی قرار گرفته و مقیاس خود کارامدی مالتیپل اسکلروزیس (MSSS یا Multiple Sclerosis Self Scale) و مقیاس 21 سؤالی افسردگی، اضطراب و استرس (Depression, Anxiety, Stress -DASS-21) را تکمیل کردند. تحلیل داده هابا تحلیل عاملی اکتشافی، محاسبه آلفای کرونباخ، ضریب تصنیف گاتمن و همبستگی پیرسون و با استفاده از نرم افزار SPSS 17 صورت گرفت.
یافته ها: تحلیل مؤلفه های اصلی با چرخش پروماکس (Promax) ضمن تبیین 11/71 درصد واریانس، 3 عامل از چهار عامل نسخه اصلی را مورد حمایت قرار داد. وجود همبستگی منفی میان ابعاد خود کارامدی مالتیپل اسکلروزیس با زیر مقیاس های افسردگی و اضطراب در مقیاس DASS نیزنشان دهنده روایی واگرای مقیاس بود. سرانجام نتایج Cronbach’s Alpha با دامنه 78/0 تا 90/0 برای ابعاد خود کارامدی مالتیپل اسکلروزیس و ضریب 86/0 برای کل مقیاس نشان از اعتبار مناسب مقیاس داشت.
نتیجه گیری: مقیاس خود کارامدی مالتیپل اسکلروزیس (MSSS) در نمونه بیماران ایرانی اعتبار و روایی مناسبی داشت.
مقایسه صفات شخصیت و پذیرش – تعهد در میان متأهلین دارای سبک شناختی جذب کننده و سبک شناختی کاوش کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت سبک شناختی در نحوه ی نگرش و زندگی افراد و ارتباط آن با شخصیت و تجربه ی هیجانات، هدف از پژوهش حاضر مقایسه صفات شخصیت و پذیرش- تعهد در میان متأهلین دارای سبک شناختی جذب کننده و سبک شناختی کاوش کننده بود. روش: پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بزرگسالان ساکن شهر بابل تشکیل دادند و در انتخاب نمونه ی پژوهشی 130 زن و مرد بزرگسال متأهل به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس سبک شناختی A-E (مارتینس، 1995)، پرسشنامه شخصیتی 5 عاملی نئو (NEO-FFI) و پرسشنامه پذیرش و عمل هیز و همکاران (2004) استفاده گردید. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که دو سبک شناختی کاوش کننده و جذب کننده از نظر صفات شخصیتی روان رنجورخویی، انعطاف پذیری و وظیفه شناسی و از نظر میزان پذیرش/ تعهد دارای تفاوت معناداری با یکدیگر هستند ولی در صفات شخصیتی برون گرایی و دلپذیری تفاوت معناداری بین آنها دیده نشد. نتیجه گیری: بطور کلی می توان نتیجه گرفت که نحوه پردازش کردن اطلاعات و برخورد شناختی افراد با مسائل می تواند منجر به گرایش یافتن به سمت صفات شخصیتی و تفاوت در پذیرش یا اجتناب تجربی آنان بشود.
هوش عاطفی و نقش آن در تحکیم پیوند زناشویی
حوزههای تخصصی:
عصر مشارکت
حوزههای تخصصی:
همگونی دست برتری و پا برتری در جمعیت ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفاوت هوشبهر هیجانی مادران کودکان دلبسته ایمن و مادران کودکان دلبسته ناایمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با بهره گیری از مبانی نظری نظریه دلبستگی، به جهت تعیین و تبیین یکی از عوامل احتمالی مؤثر در شکل دهی تحول دلبستگی طرح شده است. منابع داده های موجود، پرسشنامه هوش هیجانی بارـ آن و فرایند موقعیت ناآشنا هستند. صد تن از مادارن کودکان یک ساله، به منظور تفکیک مادران به دو گروه مادران کودکان ایمن و مادران کودکان ناایمن، همراه با فرزندان شان در فرایند موقعیت ناآشنا شرکت جسته، به پرسشنامه بار- آن پاسخ دادند. نتایج مبین سه نکته اصلی است: 1) هوشبهر هیجانی مادران کودکان ایمن بیش از گروه مادران کودکان ناایمن است. 2) در میان مؤلفه ها، مؤلفه روابط بین فردی تفاوت میانگین بیشتری را نشان داده است 3) در میان خرده مؤلفه ها: همدلی، خودآگاهی هیجانی، آزمون واقعیت، شادکامی و تحمل فشار تفاوت بیشتری را در میان دو گروه مادران به نمایش گذارده است. در این میان تنها تفاوت میانگین های دو گروه در خرده مؤلفه انعطاف پذیری مؤید فرض پژوهش نیست. به این ترتیب توانایی مادر در شناخت نیازهای دلبستگی کودک، مسئولیت پذیری، همدلی و سازگاری او با این نیازها و نیز توانایی او در جهت شناخت هیجان های خویشتن، مهار و جهت دهی مناسب به این هیجان ها و استفاده از توانایی های ذکر شده در جهت تحمل فشارهای وارده از سوی مادر در شکل گیری و تحول نظام دلبستگی کودک مؤثر می باشد.
طراحی و اجرای برنامه ی آموزشی مبتنی بر یادگیری موقعیتی و تعیین اثر مداخله ای آن بر انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر کاهش مشکلات بین فردی و اجتناب تجربه ای دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT)، درمان جدیدی برای مشکلات بین فردی به شمار می رود. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روش ACT بر مشکلات بین فردی و اجتناب تجربه ای (Experiential avoidance) دانشجویان دختر دارای مشکلات بین فردی انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی در دسترس بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر مشغول به تحصیل در رشته های پرستاری، مامایی، علوم آزمایشگاهی، مدیریت، حقوق، حسابداری و معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان بود که 66 نفر آن ها به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. این افراد به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. مداخله در گروه آزمایش بر اساس تحقیق McKay و همکاران، به صورت گروهی و در 10 جلسه 90 دقیقه ای توسط یک روان شناس بالینی آموزش دیده انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسش نامه های مشکلات بین فردی (32-Inventory of Interpersonal Problems یا 32-IIP) و پذیرش و عمل (Acceptance and Action Questionnaire-II یا AAQ-II) بود که اجتناب تجربه ای را مورد سنجش قرار داد. نمرات پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از آزمون کواریانس تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: پس از کنترل نمرات پیش آزمون، تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات مشکلات بین فردی (001/0 > P) و اجتناب تجربه ای (001/0 > P) بین دو گروه در مرحله پس آزمون مشاهده شد.
نتيجه گيري: روش ACT می تواند تأثیر مطلوبی بر مشکلات بین فردی و اجتناب تجربه ای داشته باشد.
ویژگی های روان سنجی و ساختار عاملی سلسله مراتبی فرم کوتاه مقیاس زمینه یابی سلامت (36-SF) در گروه نمونه غیر بالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی ویژگی های روان سنجی و روایی سازه سلسله مراتبی فرم کوتاه مقیاس زمینه یابی سلامت (36-SF) با به کار گیری مدل معادلات ساختاری در بین دانشجویان بود.
مواد و روش ها: نمونه ای با حجم 310 نفر (158 پسر و 152 دختر) به روش نمونه گیری چند مرحله ای از بین دانشجویان دانشگاه تهران انتخاب شدند و برای بررسی روایی تشخیصی از هر دو گروه به عنوان نمونه بالینی استفاده شد. نمونه بالینی اول شامل 52 بیمار مبتلا به بیماری های جسمانی و نمونه گروه دوم شامل 58 مراجع با تشخیص اختلال روان شناختی بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از مراکز درمانی دانشگاه انتخاب گردیدند. برای محاسبه روایی همگرا و واگرا، هم زمان با اجرای فرم کوتاه مقیاس زمینه یابی سلامت (36-SF)، مقیاس افسردگی دانشجویی (University student depression inventory یا USDI)، استرس زندگی دانشجویی (Student-life stress inventory یا SLSI)، مقیاس شادکامی آکسفورد (Oxford happiness scale یا OHS)، سیاهه سلامت روانی (Mental health inventory یا MHI) و حمایت اجتماعی (socialSupport یا SS) نیز در گروه نمونه غیر بالینی اجرا شد. جهت بررسی ساختار عاملی تأییدی مرتبه اول، دوم و سوم مقیاس 36-SF از روش برآورد کم ترین مقدار مجذورات وزن دار (weighted least squares یا WLS) و برای ارزیابی کفایت برازش مدل با داده ها از شاخص های RMR، RMSEA، CFI، AGFI، GFI، 2c، /df2c و 2Dc استفاده گردید.
یافته ها: ضریب Cronbach¢s alpha همه زیر مقیاس ها بالاتر از 70/0 و در حد رضایت بخشی بود. ساختار عاملی مقیاس 36-SF در هشت بعد مرتبه اول عملکرد جسمی، ایفای نقش جسمی، درد بدنی، سلامت عمومی، سرزندگی، عملکرد اجتماعی، ایفای نقش هیجانی و سلامت روانی با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفت. بررسی ضرایب همبستگی نشان داد که مقیاس 36-SF با مقیاس های افسردگی و استرس رابطه منفی معنی دار و با مقیاس های شادکامی، سلامت روانی و حمایت اجتماعی رابطه مثبت معنی داری دارد که این رابطه بیانگر روایی همگرا و واگرای رضایت بخش مقیاس 36-SF است.
نتیجه گیری: ساختار عاملی مرتبه اول هشت عاملی و مرتبه دوم سه عاملی مقیاس 36-SF برازش بهتری با داده های مشاهده شده داشتند و ساختار عاملی مرتبه دوم دو عاملی و مرتبه سوم یک عاملی برازش رضایت بخشی نداشتند. ساختار عاملی تأییدی، اعتبار و روایی مقیاس 36-SF برای کاربردهای پژوهشی و تشخیص های بالینی در حد قابل قبول بود.
رابطه ساده و چندگانه هویت دینی، سلامت روان و خوش بینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی رابطه ساده و چندگانه بین هویت دینی، سلامت روان و خوش بینی در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شده است. طرح پژوهشی از نوع علّی همبستگی یا پس رویدادی است. جامعة آماری، شامل کلیه دانشجویان پسر و دختر دانشگاه شهید چمران اهواز بود که 186 نفر (93 پسر و 93 دختر) به عنوان جامعه نمونه به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. ابزار مورداستفاده پژوهش ، پرسش نامه هویت دینی کراسکیان موجمباری ، پرسش نامه سلامت عمومی گلدبرگ و پرسش نامه جهت گیری به زندگی شیرو کارور، با روایی و پایایی قابل قبول بوده است. برای آزمون فرضیه ها، از آزمون همبستگی اسپیرمن و تحلیل رگرسیون چندمتغیری استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین هویت دینی و خوش بینی با سلامت روان رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داده است که هویت دینی بیشترین سهم را در تبیین و پیش بینی سلامت روان داشته است.