فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۴۲۱ تا ۸٬۴۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
پیوند ۱۳۶۰ شماره ۲۷
حوزههای تخصصی:
مقدمه ای در روانپزشکی بین فرهنگی
حوزههای تخصصی:
بررسی بازشناسی هیجان در چهره و مشکلات بین فردی در افراد با علایم اختلال شخصیت مرزی در مقایسه با افراد سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :بی نظمی هیجانی به عنوان یکی از علایم اصلی در اختلال شخصیت مرزی (Borderline personality disorder یا BPD)، تأثیرات قابل توجهی بر ادراک هیجانی در این گروه از بیماران دارد و با توجه به اهمیت بازشناسی هیجان در چهره در تعاملات اجتماعی و نتایج ضد و نقیض پژوهش هایی که در گذشته بازشناسی هیجان را در این گروه مورد ارزیابی قرار داده است، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی بازشناسی هیجان در افراد با علایم اختلال شخصیت مرزی و ارتباط این علایم بر تعاملات میان فردی در این گروه از افراد بود. مواد و روش ها:حجم نمونه پژوهش 30 نفر بود که 15 نفر از افراد با علایم اختلال شخصیت مرزی و 15 نفر آزمودنی سالم به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. آزمودنی ها به شیوه نمونه گیری در دسترس از بین جامعه آماری مربوط انتخاب شدند. پرسش نامه شخصیت مرزی (Borderline personality inventory یا BPI) و پرسش نامه مشکلات بین فردی (Inventory of interpersonal problems یا IIP) و آزمون بازشناسی هیجان در چهره (Facial affect recognition task) بر روی دو گروه اجرا گردید. یافته ها:افراد با علایم اختلال شخصیت مرزی نسبت به همتایان بهنجار در بازشناسی هیجان در چهره عملکرد ضعیف تری داشتند (001/ < P، 5/1 = F). از طرف دیگر، این افراد در بازشناسی همه هیجان های منفی دچار اشکال نبودند، بلکه به طور خاص در بازشناسی هیجان تنفر (010/0 < P، 5/2 =F ) و خشم (020/0 > P، 05/4 = F) نقص داشتند. همچنین، آن ها مشکلات بین فردی بیشتری را نسبت به گروه شاهد نشان دادند (001/ > P، 01/0 = F). نتیجه گیری:نقص در بازشناسی هیجان در چهره می تواند زمینه ساز مشکلات میان فردی در این گروه از افراد با علایم اختلال شخصیت مرزی باشد. بنابراین، توجه به بازشناسی هیجان در چهره به عنوان یکی از مؤلفه های تأثیرگذار در تعاملات اجتماعی می تواند به فهم بهتر از بدکارکردی اجتماعی در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی کمک کند.
اثربخشی برنامه آموزش روان شناختی خانواده بر بهبود جو خانوادگی بیماران مبتلا به اختلالات شدید روان پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه آموزش روانشناختی خانواده بر جو خانوادگی در خانوادههای بیماران مبتلا به اختلالات شدید روانپزشکی بود.روش: نمونه پژوهش شامل خانوادههای 30 نفر از بیماران مبتلا به اختلالات شدید روانپزشکی بود که در سال 1386 در بیمارستان طالقانی و امام حسین(ع) شهر تهران بستری بودند و از طریق نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. افرادی که مایل به شرکت در برنامه بودند در گروه آزمایش و افرادی که در برنامه شرکت نکردند در گروه کنترل قرار گرفتند. هر دو گروه به پرسشنامه جو خانواده پاسخ دادند (پیشآزمون) و سپس برنامه آموزشی 6 جلسه بهصورت جلسات هفتگی 2 ساعته برای گروه آزمایش به اجرا درآمد. دادهها با استفاده از آزمون T مستقل و کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: آموزش روانشناختی باعث افزایش انسجام و بیانگری ( 001/0>p) در گروه آزمایش شد، اما تغییری در مولفههای جو کلی خانواده و تعارض در دو گروه دیده نشدنتیجهگیری: آموزش روانشناختی خانواده افراد مبتلا به اختلالات شدید روانپزشکی تاثیر مثبتی بر جو خانوادگی آنها ندارد. آموزش روانشناختی خانواده باعث افزایش بیانگری و انسجام خانواده میشود، اما تغییری در مولفه تعارض ایجاد نمیکند."
بررسی اثربخشی برنامه ""ارتقاء کیفیت زندگی زوجین""بررضایتمندی زناشویی و سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرانجام نابسامان ازدواج های ناموفق و عوارض گسترده آن منجر به تدوین مهارت های جدیدی در تعاملات انسانی و زناشویی شد. و شیوه های گوناگون زوج درمانی و برنامه های غنی سازی ازدواج رونق گرفت. در انجام این پژوهش از شیوه آموزشی گاتمن که تحقیقات طولی مفصلی بر روی عوامل موثر بر دوام و تقویت روابط زناشویی انجام داد، استفاده شده است. بدین منظور 16زوج به روش نمونه گیری در دسترس در دو گروه آزمایش و گواه جای گرفته و مورد آزمون این فرضیه قرار گرفتند که آیا برنامه آموزشی ارتقاء کیفیت زندگی زوجین به شیوه گاتمن باعث افزایش رضایتمندی زناشویی و سلامت روان می شود یا خیر؟ تمامی شرکت کنندگان به سه آزمون انریچ، داس و سلامت روان عمومی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پاسخ دادند. بررسی نتایج با استفاده از آزمون T و تحلیل کواریانس، حاکی از آن بود که برنامه آموزشی استفاده شده ، باعث افزایش رضایتمندی زناشویی و نیز سلامت روان در گروه آزمایش شده و این تغییرات در طول یک ماه پیگیری حفظ شده است.
بررسی رابطه سبک های شناختی (وابسته به زمینه، نابسته به زمینه) با یادگیری و شیوه های مطالعه در بین دانش آموزان دختر پایه سوم رشته های نظری دبیرستان های شهر تبریز در سال تحصیلی90-89
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه ی سبک های شناختی (وابسته به زمینه، نابسته به زمینه) با یادگیری و شیوه های مطالعه در بین دانش آموزان دختر پایه سوم رشته های نظری دبیرستان های شهر تبریز صورت پذیرفته است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- همبستگی بود و اطلاعات از طریق آزمون اشکال نهفته (GEFT) و پرسشنامه استراتژی های انگیزشی برای یادگیری (MSLQ) جمع آوری گردیده است، جامعه ی آماری تحقیق کلیه دانش آموزان سال سوم متوسطه (شاخه نظری) نواحی 5 گانه شهر تبریز در سال تحصیلی 90- 1389 می باشد که تعداد آنان 6821 نفر می باشد و 364 نفر از این جامعه به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به پرسشنامه های تحقیق پاسخ دادند. ابزارها دارای روایی و پایایی قابل قبولی بودند و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار spss ویرایش 17 استفاده شد که نتایج تحقیق نشان داد: سبک غالب شناختی دانش آموزان نابسته به زمینه است. بین سبک های شناختی (وابسته/ نابسته به زمینه) و شیوه های مطالعه و یادگیری دانش آموزان دختر مورد مطالعه رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد. بین سبک های شناختی (وابسته/ نابسته به زمینه) دانش آموزان رشته های مختلف تحصیلی نظری تفاوت معنی داری مشاهده نشد
پیش بینی کیفیت رابطه زناشویی بر اساس ابعاد هوش هیجانی در زنان و مردان متأهل و همسرانشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش پیش بینی کیفیت رابطه زناشویی بر اساس ابعاد هوش هیجانی در زنان و مردان متأهل و همسرانشان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. در این پژوهش 112 زوج (224 نفر) با شرایط ورود حداقل یک سال و حداکثر 20 سال زندگی مشترک، که در بهار سال 1395 به فرهنگسرای خانواده شهر اصفهان مراجعه کرده بودند به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشنامه کیفیت ابعاد رابطه (فلیچر، سیمپسون و توماس، 2000) و پرسشنامه هوش هیجانی (بار آن، 1997) را پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS21 و با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه (گام به گام) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مؤلفه های خودآگاهی هیجانی و شادمانی از متغیر هوش هیجانی در مردان و مؤلفه های شادمانی در زنان می تواند کیفیت رابطه زناشویی را بین آنها پیش بینی کند. هم چنین مؤلفه خودآگاهی هیجانی در زنان می تواند کیفیت رابطه زناشویی مردان را به طور معنی داری پیش بینی و مؤلفه شادمانی در مردان می تواند به طور معنی داری کیفیت رابطه زناشویی زنان را پیش بینی کند (P=0/001 ). در نتیجه هوش هیجانی و برخی از ابعاد آن در ارتقای کیفیت رابطه زناشویی تأثیرگذار است و از نتایج این پژوهش می توان در بهبود کیفیت رابطه زناشویی در زوجین بهره برد.
نقش واسطه ای ناگویی هیجانی در رابطه ی بین نورزگرایی و نشانه های افسردگی در جمعیت دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نورزگرایی به عنوان یکی از عوامل مستعد کننده ی افراد نسبت به افسردگی در نظر گرفته شده، اما مکانیزم این آسیب پذیری به خوبی شناخته نشده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای ناگویی هیجانی در رابطه ی بین نورزگرایی و نشانه های افسردگی در جمعیت دانشجویان بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه ی پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دانشگاه تهران که در سال تحصیلی 91-92 مشغول به تحصیل هستند، بود. از این میان 72 دختر و 78 پسر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. پس از جلب مشارکت آزمودنی ها از شرکت کنندگان در پ ژوهش خواسته شدکه زیرمقیاس نورزگرایی فرم کوتاه پرسش نامه ی پنج عاملی شخصیت (NEO-FFI)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو-20 (TAS-20) و سیاهه ی افسردگی بک (BDI) را تکمیل کنند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر و نرم افزارهای18 SPSS و 8.5 LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: یافته های به دست آمده نشان داد که از بین مؤلفه های ناگویی هیجانی، دشواری در توصیف هیجان ها (اثرمستقیم= 60/0، اثر غیرمستقیم= 14/0 و 05/0< P) و دشواری در شناسایی هیجان ها (اثر مستقیم= 37/0، اثر غیرمستقیم = 32/0 و 05/0< P ) واسطه ی رابطه ی بین نورزگرایی و نشانه های افسردگی هستند.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که نورزگرایی از طریق تأثیر بر توانمندی های افراد در زمینه ی پردازش و تنظیم اطلاعات هیجانی بر نشانه های افسردگی تأثیر می گذارد. نتایج به دست آمده می تواند در تدوین برنامه های آموزشی و درمانی جهت مدیریت هیجان ها و کاهش نشانه های افسردگی مؤثر و مفید باشد.
رابطه ابعاد کمال گرایی با خلاقیت در دانش آموزان دبیرستانی شهر شیراز
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ابعاد کمال گرایی با خلاقیت در دانش آموزان دبیرستانی انجام گرفته است.
پژوهش حاضر از نوع همبستگی است که روابط بین متغیرها را مورد بررسی قرار می دهد. بدین منظور از جامعه دانش آموزان شهر شیراز 354 نفر (186 دختر و 168 پسر دوره متوسطه) با روش خوشه ای چندمرحله ای از مدارس شهر شیراز انتخاب شدند؛ شرکت کنندگان در پژوهش مقیاس های خلاقیت عابدی (2002) و مقیاس کمال گرایی- تری شورت و همکاران (1995) را تکمیل کردند.
مقیاس کمال گرایی دو بعد به نام های کمال گرایی مثبت و کمال گرایی منفی را ارزیابی می کند که ضریب آلفا برای زیرمقیاس های کمال گرایی مثبت و منفی به ترتیب 87/0 و 85/0 به دست آمد و برای مقیاس خلاقیت ضریب 82/0 به دست آمد. همچنین روایی این مقیاس ها نیز تأیید شدند.
نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که کمال گرایی مثبت به صورت مثبت و کمال گرایی منفی به صورت منفی، قابلیت پیش بینی خلاقیت را در کل گروه و گروه دختران دارد. اما در گروه پسران فقط کمال گرایی منفی به صورت منفی قابلت پیش بینی خلاقیت را دارد.
یافته های این مطالعه از یک طرف شواهدی برای اثرگذاری کمال گرایی بر روی خلاقیت دانش آموزان فراهم می کند و از طرف دیگر نشان می دهد ابعاد کمال گرایی به صورت متفاوتی خلاقیت را پیش بینی می کند و کمال گرایی منفی اثر منفی بر خلاقیت دانش آموزان دارد.
بررسی میزان اثر بخشی روش حساسیت زدایی حرکات چشم و بازپردازش (EMDR) با ( تأکید بر ضربات دو سویه)، بر کاهش نشانگان مزمن اختلال فشار روانی پس از آسیب (PTSD)جانبازان جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان اثربخشی روش حساسیت زدایی حرکات چشم و بازپردازش با تأکید بر ضربات دو سویه، بر کاهش نشانگان مزمن اختلال فشار روانی پس از آسیب جانبازان جنگ بود . روش پژوهش حاضر ، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود . به منظور اجرای پژوهش 29 بیمار با تشخیص PTSD مزمن که حائز شرایط بودند از میان 64 مورد انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند ؛ سپس اعضای گروه آزمایش طی هشت جلسه تحت درمان با روش مذکور قرار گرفتند . ابزار پژوهش فهرست اختلال فشار روانی پس از آسیب(ودرز و همکاران،1994) و همچنین مقیاس اضطراب موقعیتی – خصیصه ای اسپیلبرگر(1970) بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که نشانه های اختلال فشار روانی پس از آسیب در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش یافته است. بنابر این می توان نتیجه گرفت که این روش درمانی می تواند درباره کاهش نشانگان مزمن اختلال فشار روانی پس از آسیب این بیماران مؤثر واقع شود.
تربیت اخلاقی (6)
رابطة باورهای معرفت شناختی و گرایش به تفکر انتقادی در دانش آموزان دورة متوسطة شهر ماکو در سال تحصیلی91-90(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطة باورهای معرفت شناختی و گرایش به تفکر انتقادی در دانش آموزان دورة متوسطة شهر ماکو انجام گرفت. جامعة آماری شامل کل دانش آموزان متوسطة شهر ماکو است که با استفاده از روش تصادفی خوشه ای تعداد سیصدوچهل وشش نفر به عنوان نمونة آماری انتخاب شدند. روش تحقیق روش همبستگی بود. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامة باورهای معرفت شناختی «شومر» و پرسش نامة تفکر انتقادی «کالیفرنیا» بودند. برای تحلیل اطلاعات از آزمون t گروه های مستقل و روش تحلیل واریانس و تحلیل رگرسیون به روش گام به گام استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که بین باورهای معرفت شناختی و گرایش به تفکر انتقادی رابطة معناداری وجود دارد و باورهای معرفت شناختی، پیش بینی کنندة یکی از مؤلفه های تفکر انتقادی (استدلال استقرایی) است. همچنین بین باورهای معرفت شناختی دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معناداری نیست. در گرایش به تفکر انتقادی، در استدلال استقرایی دختران بالاتر از پسران بودند؛ در سایر مؤلفه ها هیچ گونه تفاوتی دیده نشد و باورهای معرفت شناختی می تواند گرایش به تفکر انتقادی را در دختران و پسران پیش بینی کند. همچنین نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که باورهای معرفت شناختی می توانند پیش بینی کنندة مؤلفه های گرایش به تفکر انتقادی باشند و نیز، مؤلفه های باورهای معرفت شناختی می توانند در جهت تقویت تفکر انتقادی و پیشبرد اهداف آموزشی عواملی تأثیرگذاری باشند و با شناسایی این باورها گام های صحیح و مؤثری را در جهت رسیدن به شاخص های تفکر انتقادی برداشت.
"اثر سینما در کودکان و نوجوانان (سینما و ناهنجاریهای کودکان و نوجوانان) "
منبع:
مکتب مام ۱۳۵۵ شماره ۸۲
حوزههای تخصصی:
اثربخشی معنا درمانی گروهی بر میزان امید و سلامت عمومی بیماران دیالیزی: شواهدی از ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی معنادرمانی به شیوه گروهی بر امید و سلامت عمومی بیماران دیالیزی بیمارستان میلاد تهران، ایران انجام شد.
روش: روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون/پس آزمون بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران مراجعه کننده به بخش دیالیز بیمارستان میلاد در پائیز و زمستان سال 91 بود. 30 نفر از این بیماران به روش هدفمند انتخاب، و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفر در هر گروه) جایگزین شدند. گروه آزمایش مداخله ی معنادرمانی را به شیوه گروهی در 8 جلسه ی 90 دقیقه ای دریافت کردند و گروه کنترل نیز در لیست انتظار بودند و هیج مداخله ای دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد.
نتایج: یافته ها نشان داد که بیمارانی که مداخله ی معنادرمانی را دریافت کرده بودند میزان امید و سلامت عمومی آنان افزایش یافته بود.
نتیجه گیری: باتوجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که رویکر معنادرمانی در افزایش امید و سلامت عمومی بیماران دیالیزی بیمارستان میلاد اثربخش بوده است.
رابطه بین سبکهای دلبستگی بزرگسالی با رفتارهای مدنی سازمانی معطوف به سازمان و همکاران در کارکنان یک کارخانه صنعتی
حوزههای تخصصی:
"هدف از انجام این پژوهش تعیین رابطه سبکهای دلبستگی بزرگسالی با رفتارهای مدنی سازمانی در بین کارکنان یک کارخانه صنعتی در شهرک صنعتی محمودآباد اصفهان بوده است. در این پژوهش سبکهای دلبستگی بزرگسالی متغیرهای پیشبین و رفتارهای مدنی سازمانی و ابعاد آن متغیرهای ملاک بودند. 183 نفر از کارکنان یک کارخانه صنعتی به شیوه نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. نوع پژوهش توصیفی (همبستگی) بود. آزمودنیها، پرسشنامههای سبکهای دلبستگی بزرگسالی و رفتارهای فرانقش را تکمیل کردند. در این پژوهش روش آماری همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام بهکار برده شد. نتایج نشان داد آزمودنیهای دارای سبک دلبستگی ایمن نسبت به آزمودنیهای دارای سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا بیشتر به انجام رفتارهای مدنی سازمانی اقدام میکنند. علاوه بر این نتایج تحلیل رگرسیون هم سهم معنادار متغیرهای پیشبین را در پیشبینی متغیرهای ملاک نشان داد و مشخص ساخت سبک دلبستگی میتواند رفتارهای مدنی سازمانی را به خوبی پیشبینی کند.
"
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر پردازش شناختی خودکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر پردازش شناختی خودکار دانش آموزان دختر پایة پنجم دبستان اجرا شد. روش پژوهش شبه آزمایشی، با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود و جامعة آماری شامل دانش آموزان دختر پایة پنجم دبستان های منطقة 6 آموزش و پرورش شهر تهران بودند، که از میان آن ها 24 نفر به شیوة نمونه گیری دردسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و گواه (12 نفر) قرار گرفتند. از همة دانش آموزان دو گروه آزمون استروپ (نگاشت کامپیوتری) گرفته شد. سپس گروه آزمایش در 12 جلسة آموزش ذهن آگاهی، تلفیقی از آموزش های عمومی ذهن آگاهی برای کودکان آلیدینا و برنامة اجرایی آموزش ذهن آگاهی در مدارس ابتدایی آمریکا متعلق به کیسر-گرینلند، که بر اساس پروتکل درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی- نسخه کودکان بایر مدل سازی شده است، در 8 هفته شرکت کرد. پس از تحلیل کوواریانس داده ها، نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه گواه در هر سه مؤلّفه تعداد پاسخ درست ناهمخوان، زمان واکنش ناهمخوان و تداخل تفاوت معناداری وجود دارد. به این ترتیب یافته های پژوهش حاضر نشان دهندة اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر افزایش انعطاف پذیری شناختی و کاهش پردازش شناختی خودکار است.