فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۳٬۱۲۱ تا ۱۳٬۱۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقایسه اثربخشی دارو درمانی با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش شدت علایم اختلال افسردگی اساسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی دارو درمانی با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (Mindfullness-based cognitive therapy یا MBCT) در کاهش شدت علایم اختلال افسردگی اساسی بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و دوره پیگیری (یک ماهه) بود که در سال 1393 انجام شد. 40 نفر از بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی [بر اساس نظر روان پزشک و مطابق ملاک های تشخیصی (Diagnostic and Statistical Manual-4th Edition-Text Revision یا DSM-IV-TR)] مراجعه کننده به درمانگاه اعصاب و روان صدیق شهرستان خرم آباد که دارای پرونده بودند، به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه دارو درمانی (20 نفر) و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (20 نفر) قرار گرفتند. سپس با استفاده از مقیاس افسردگی Hamilton (Hamilton Rating Scale for Depression یا HRSD) بررسی شدند. گروه MBCT به مدت 8 جلسه تحت آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفت و گروه دارو درمانی هر روز 1 کپسول فلوکستین 20 میلی گرم به مدت 2 ماه دریافت نمود. در پایان هر دو گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: بین دو گروه دارو درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0 > P)؛ به طوری که میانگین نمرات گروه دارو درمانی کاهش بیشتری را نشان داد، اما در دوره پیگیری اثرات گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی پایدارتر بود.
نتیجه گیری: هر دو درمان در بهبود افسردگی بیماران مؤثر می باشد. با این وجود، درمان دارویی در کاهش علایم افسردگی اثرات بیشتری دارد، اما روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی دارای اثرات درمانی پایدارتری است. بنابراین، بر اساس نتایج چنین پژوهش هایی، می توان پیشنهاد نمود که پژوهشگران در مطالعات آینده به طراحی کارآزمایی های بالینی با ترکیب روش های درمانی تجربی بپردازند.
پیش بینی بهزیستی روان شناختی بر اساس راهبردهای مقابله ای و ناگویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
125 - 141
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی بهزیستی روان شناختی بر اساس راهبردهای مقابله ای و ناگویی هیجانی انجام شد. روشپژوهش پیمایشی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دبیرستان های شهر سبزوار درسال تحصیلی 95-1394 بودند. تعداد 330 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن بودند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان داد بین راهبردهای مسأله مدار و بهزیستی روان شناختی رابطه مثبت معنادار و در مقابل بین راهبردهای هیجان مدار و ناگویی هیجانی با بهزیستی روان شناختی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون بیان کننده پیش بینی بهزیستی روان شناختی از روی راهبردهای مقابله ای و ناگویی هیجانی بود. با در نظر گرفتن نتایج پژوهش، آموزش راهبردهای سازگارانه مسأله مدار و شناسایی و درمان به موقع نارسایی های هیجانی به منظور ارتقاء بهزیستی روان شناختی دانش آموزان پیشنهاد می شود.
بررسی ارتباط «خودپنداره» با «خداپنداره» در درمان مذهبی (معنوی) اختلالات روانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی ارتباط «خودپنداره» با «خداپنداره» در درمان مذهبی (معنوی) اختلالات روانی است. روش کار بررسی ارتباط مفاهیم مربوط به خودپنداره و خداپنداره در منابع اسلامی و تحقیقات تجربی بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد در درمان مذهبی (معنوی)، حضور و غنی شدن شناخت ها و باورهای مذهبی مربوط به تصور از خدا، در همه افراد منجر به اصلاح خداپنداره و سلامت روانی نمی شود. برخی آیات قران مجید به ساختارهای مقاوم، غیرقابل نفوذ، انعطاف ناپذیر و پایدار در مقابل حضور و نفوذ شناخت ها و باورهای دینی اشاره دارند. روایات متعددی رشد معنوی و خداپنداره صحیح را تابع اصلاح خودپنداره می دانند. تحقیقات تجربی و مشاهدات بالینی مؤلفان نیز ارتباط این دو را نشان می دهند. بنابراین، در درمان مذهبی (معنوی) به ویژه در اختلالات روانی مزمن و اختلالات شخصیت که در آن ها خودپنداره معیوب (فرض های بنیادین و روان بنه های ناسازگار) وجود دارد، اصلاح و تعدیل خودپنداره، مقدمه و زمینه مهمی برای اصلاح خداپنداره و سلامت روانی افراد است.
دوقلوهائی که خود زبانشان را ساختند
حوزههای تخصصی:
تحلیل محتوای کلیشه های جنسیتی در کتاب های درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به بررسی کلیشه های جنسیتی موجود در کتاب های مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی می پردازد. بررسی و تحلیل داده های این نوشتار به روش تحلیل محتوای کتاب های درسی انجام شده است. مولفه مورد نظر، کلیشه های جنسیتی می باشد. محتوای کلیه متون درسی از حیث تمامی مقوله ها مورد بررسی قرارگرفته و درصد ناچیزی کلیشه جنسیتی در آن مشاهده می گردد. درصد بیشتر این کلیشه ها، کلیشه های مثبتی هستند که ما آن را برای سلامت جامعه لازم می دانیم. می دانیم که کلیشه سازی باعث می شود تفاوت های فردی نادیده انگاشته شوند. به طور مثال کلیشه های جنسیتی می گویند که زنان احساساتی اند و منفعل و مردان قدرت مدیریت بالایی دارند. این کلیشه سازی تفاوت میان زنان را در میزان این استعدادها در نظر نمی گیرد. این کلیشه ها همان کلیشه های منفی هستند که در کتب مطالعات اجتماعی چهار پایه ابتدایی به ندرت دیده می شود. نتیجه نهایی پژوهش این است که آموزش وپرورش در ترویج کلیشه های منفی نقشی نداشته و به طور کلی بازتاب باور های ذهنی و کلیشه ای مغایر با سنت اسلامی و الهی در محتوای این کتاب ها گنجانیده نشده است.
داستان خلاقیت
کیمیاگر عشق
حوزههای تخصصی:
بررسی اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر خود نظم بخشی برکاهش تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودک ونوجوان
پیش بینی عملکرد تحصیلی دانشجویان دوره های الکترونیکی براساس مهارت های فراشناختی و هوش هیجانی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، پیش بینی عملکرد تحصیلی دانشجویان دوره های الکترونیکی دانشگاه های شهر اصفهان بر اساس مهارت های فراشناختی و هوش هیجانی آنان بود. نمونه پژوهش شامل 250 نفر از دانشجویان دوره های الکترونیکی دانشگاه های پیام نور، اصفهان، علوم پزشکی و صنعتی اصفهان بود که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های هوش هیجانی و حالت فراشناخت استفاده گردید. برای تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد (با استفاده از نرم افزار SPSS). یافته ها نشان داد دو مؤلفه مدیریت خود و خودآگاهی از هوش هیجانی=0/228, T=3/514 ,P≤0/0) β و=0/145, T=2/253, P≤0/05) β( (و سه مؤلفه آگاهی فراشناختی، بررسی خود و راهبردهای شناختی از فرا شناخت =0/298 , T=5/725, P≤0/01)β و=0/110 , T=2/147 , P≤0/05 β و =0/257, T=4/890 , P≤0/01β( (پیش بینی کننده های معناداری برای عملکرد تحصیلی دانشجویان هستند. یافته ها حاکی از اهمیت پرورش هوش هیجانی و توانایی های فراشناختی در نظام آموزش عالی است که به دنبال آماده سازی یادگیرندگان برای رویارویی با چالش های بزرگ و کوچک جهان آینده است.
بررسی تأثیر موریتادرمانی بر کاهش اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر موریتادرمانی بر کاهش اضطراب مراجعین به مرکز مشاوره است. ابزار استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه حالت ـ صفت اشپیل برگر (STAI) است متغیر مستقل پژوهش حاضر عبارت است از 6 جلسه ِ ی موریتا درمانی که بصورت انفرادی برای هر یک از مراجعین اجرا شده ومتغیر وابسته عبارت است از نمره ا ی که هر آزمودنی از پرسشنامه اضطراب اشپیل برگر بدست آورد. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را مراجعه کنندگان به دو مرکز مشاوره درتهران در سال 1387 که زن یا مرد بودند، 20تا35سال سن داشتند، دارای تحصیلات در حد دیپلم، لیسانس یا فوق لیسانس بوده و هیچگونه دارویی مصرف نمی کردند، تشکیل می داد.نمونه ی مورد نظر در پژوهش حاضر را 20 زن ومرداز بین 29 مراجع بودکه شرایط انتخاب را داشتند وبه شکل تصادفی ساده نمونه گیری شده وسپس به صورت تصادفی به یکی از دو گروه آزمایش ویا کنترل ملحق شده بودند.دراین تحقیق از روش پژوهش تجربی و طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده و تجزیه وتحلیل داده ها از طریق آزمون غیر پارامتریک یو من ویتنی صورت گرفته ا ست.نتیجه ی پژوهش، نشان داد که درمان موریتایی در کاهش اضطراب مراجعه کنندگان مؤثر بوده است.
اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش کیّفیت زندگی و خود- شفقتی مادران کودکان ناتوان آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی کارایی آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیّفیت زندگی و خود شفقتی مادران دارای کودکان ناتوان آموزش پذیر بود. پژوهش نیمه آزمایشی با روش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری 45 روزه انجام شد. بدین منظور از بین مراکز نگهداری کودکان ناتوان آموزش پذیر ذهنی و جسمی- حرکتی، دو مرکز (شمیم و سعادت) انتخاب و از بین مادران این کودکان که نمره پایین تری (طبق معیار نقطه برش) در مقیاس های کیّفیت زندگی (WHOQOL-BREF) و خود- شفقتی (نف) کسب کرده اند، به شیوه نمونه گیری هدفمند به حجم 30 نفر در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش به دفعات 8 جلسه و به مدت 90 دقیقه در جلسات آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند، درحالی که به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد. پس از اتمام دوره آموزشی، پرسشنامه ها مجدداً در هر دو گروه اجرا و داده های حاصل از پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری از طریق تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها به واسطه تأثیر آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بین نمره های دو گروه آزمایش و کنترل و پایداری نتایج در مرحله پیگیری در متغیرهای کیّفیت زندگی و خود- شفقتی تفاوت معناداری را نشان دادند. با توجه به نتایج پژوهش می توان روش آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد را به عنوان شیوه ای آسان، کم هزینه، مؤثر و کارآمد با قابلیت کاربرد وسیع در بهبود کیّفیت زندگی و خود- شفقتی مادران دارای کودکان ناتوان آموزش پذیر به کار برد.
مداخلات شناختی و شیوه های درمان و زیر سئوال بردن افکار اتوماتیک منفی
حوزههای تخصصی:
برتری ها و ویژگی های تعلیم و تربیت اسلامی
منبع:
تربیت ۱۳۷۳ شماره ۹۵
حوزههای تخصصی:
گزارشی از یک پژوهش: راهکارهایی برای بهبود زندگی زناشویی
حوزههای تخصصی:
مقایسه اثربخشی آموزشهای همدلی و مدیریت خشم بر شناخت اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی و مقایسه آموزش های همدلی و مدیریت خشم بر شناخت اجتماعیّ کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. طرح پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون چندگروهی است. جامعة آماری شامل دانش آموزان پسر پایه های هفتم و هشتم مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای شهر ساری در سال تحصیلی 94-1393 بود. نمونه پژوهش 54 کودک مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای شهر ساری بود که از میان دانش آموزان شناسایی و به صورت تصادفی به 3 گروه گمارده شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان (هومرسن و همکاران، 2006)، مصاحبه بالینی ساختاریافته (فرست و همکاران، 1995)، و داستان های اجتماعی (تورکاسپا و برایان، 1994) استفاده شد. برای گروه های آموزشی، آموزش همدلی و آموزش مدیریت خشم در 8 جلسه 60 دقیقه ای برگزار شد در حالی که گروه کنترل ّّهیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد آموزش های همدلی و مدیریت خشم می تواند موجب بهبود شناخت اجتماعی (و مؤلفه های آن) در کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلها ی شود. و اثر گروه های آموزشی با توجه به مجذور اتا برابر با 84 درصد است. تفاضل مقادیر میانگین تعدیل شده گروه های آموزش همدلی و مدیریت خشم نشان داد آموزش همدلی در مقایسه با آموزش مدیریت خشم با اطمینان 95 درصد سهم بیشتری در افزایش شناخت اجتماعی مرحله دوم و پنجم دارد. آموزش مدیریت خشم و آموزش همدلی با فراهم آوردن توانایی درک دیگران و دیدگاه گیری به بهبود شناخت اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای منجر می شود.
اندکی از دانش خودشناسی (عزم و اراده - تعلیم و تربیت - مزایای اخلاقی)
حوزههای تخصصی: