فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴٬۹۲۱ تا ۱۴٬۹۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف کلی پژوهش حاضر ارائه مدل پیش بینی عملکرد تحصیلی دانشجویان آموزش از دور از نوع آموزش ترکیبی بر اساس متغیرهای باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی است. روابط بین متغیرهای مطالعه در قالب یک مدل مفهومی پیشنهادی بررسی شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور شهر اردبیل در سال تحصیلی 93-92 است. نمونه 280 نفری از دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز اردبیل با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. خرده مقیاس های خودکارآمدی، ارزش تکلیف، جهت گیری هدفی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی از پرسش نامه استراتژی های خودانگیخته یادگیری پینتریچ و همکاران (1991) و برای سنجش عملکرد تحصیلی معدل کل دانشجویان به عنوان ابزار سنجش مورد استفاده قرار گرفت. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که داده ها با مدل مفهومی خوب برازش یافت و در مدل، خودکارآمدی و راهبردهای خودتنظیمی واسطه اثر جهت گیری هدفی (درونی و بیرونی) و ارزش تکلیف بر عملکرد تحصیلی هستند. در یک نتیجه گیری کلی اثرهای متغیرهای برون زا و درون زا در مدل آموزش ترکیبی می توان گفت که جهت گیری هدف درونی، خودکارآمدی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بیشترین تأثیر بر عملکرد تحصیلی دارد. لذا مداخله و کمک به بهبود عملکرد دانشجویان در این سیستم آموزشی باید مطابق با این متغیرهای تأثیرگذار انجام گیرد.
مدل عوامل مؤثر بر چرخه ارتباط زوجی درخواست- کناره گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از برجسته ترین ویژگی های روابط زناشویی، چرخه ها یا الگوهای ارتباطی است که میان همسران شکل گرفته و بیشتر در پرتو چندبارگی استوار می شوند. پژوهش حاضر به بررسی الگوی ارتباطی «درخواست– کناره گیری» که یکی از فراگیرترین الگوهای ارتباطی ناکارآمد زناشویی است پرداخته و عوامل مؤثر بر آن را شناسایی می کند. این پژوهش به شیوه کیفی و با به کارگیری از رویکرد زمینه ای انجام شده است. 14 کارآزموده خانواده و ازدواج با روش نمونه گیری هدفمند بررسی شدند و داده ها با به کار بردن مصاحبه های نیمه ساختاریافته و تعاملی تا رسیدن به اشباع داده ها گردآوری شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها نرم افزار 10 MAXQDA به کاربرده شد. برآمدها نشان داد که سه دسته عوامل (درونی، ارتباطی و موقعیتی) در آشکار شدن چرخه درخواست– کناره گیری تأثیر دارند. با توجه به برآمدهای به دست آمده، این پدیده آشکار شد که عوامل مؤثر بر چرخه درخواست – کناره گیری بسیار گوناگون و گسترده است و از ابعاد چندگانه ای برخوردار است.
کودکان پرخاشگر
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل مؤثر بر گرایش دانشجویان به پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش مدیران آموزشی در ایجاد جوّ اخلاقی و حمایتهای اجتماعی و رابطه آن با عملکرد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه نقش مدیران آموزشی در ایجاد جوّ اخلاقی در مدارس و حمایتهای اجتماعی و رابطه آن با عملکرد سازمانی انجام شده است. طرح کلی پژوهش، همبستگی بوده است. بدین منظور 160 معلم به روش نمونه گیری تصادفی از میان معلمان متوسطه اول شهر یزد از دو ناحیه 1 و 2 آموزش و پرورش انتخاب شدند که از این عده 152 نفر به پرسشنامه ها به طور کامل پاسخ دادند. در این پژوهش از مقیاس حمایت اجتماعی اقتباس شده از پرسشنامه کیفیت زندگی کاری واندوردوف و مایز، پرسشنامه عملکرد سازمانی لائو و می و پرسشنامه جوّ اخلاقی ویکتور و کولن استفاده شده است. به منظور تحلیل آماری داده ها، تحلیل همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس چندعاملی به کار رفته است. یافته های تحقیق نشان می دهند که دیدگاه مدیران آموزشی بر جوّ اخلاقی مدارس اثر می گذارد و نوع جوّ اخلاقی ایجاد شده و حمایتهای اجتماعی مدیران آموزشی و همکاران بر عملکرد سازمانی معلمان نقش تعیین کننده ای دارد. نتایج نشان می دهند که از میان 5 نوع جوّ اخلاقی دیدگاه کولن، تأکید بر اجرای صرف قوانین و دیدگاه ابزاری از اولویتهای اصلی مدیران آموزشی است و توجه به کارآمدی و رفتار مراقبت کننده در اولویتهای بعدی قرار دارند. در جوّی که دیدگاه ابزاری حاکم است، عملکرد مطلوب معلمان کاهش می یابد و تنها کارآمدی با عملکرد مطلوب سازمانی معلمان رابطه دارد. اما بهترین پیش بینی کننده عملکرد سازمانی مطلوب معلمان، حمایت اجتماعی مدیران آموزشی است و بهترین پیش بینی کننده برای عملکرد ضعیف، دیدگاه ابزاری است. در مقایسه میان مدیران مدارس دولتی و غیردولتی هیچ تفاوتی در جوّ اخلاقی و حمایتهای اجتماعی دیده نشده اما هر چه سابقه خدمت معلمان افزایش می یابد، ادراک بیشتری از دو بعد اخلاقی تأکید بر قوانین و رفتار مراقبت کننده گزارش شده است.
شناسایی مؤلفه های پیشگیری از قلدری کودکان در نظریه روان شناسی فردی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
219-233
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: قلدری پدیده ای بسیار شایع است که عواقب روان شناختی زیادی را به دنبال دارد. قلدری ممکن است آغاز اختلال شخصیت ضد اجتماعی و رفتارهای خشن در نوجوانی و بزرگسالی باشد. یکی از روی آوردها و برنامه های درمانی برای پدیده قلدری، برنامه پیشگیری و اصلاح این رفتار منفی در کودکان و نوجوانان است. مطابق با این برنامه، آموزش کودکان و نوجوانان موجب افزایش شناخت آنان از ماهیت اختلال شده و به آنها کمک می کند تا رفتارهای نا مناسب خود را مهار کرده و کاهش دهند. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های پیشگیری از رفتار قلدری در چارچوب نظریه روان شناسی فردی انجام شد. روش: روش این پژوهش، کیفی و نمونه مورد مطالعه شامل 5 کتاب از آثار ترجمه شده از آلفرد آدلر و درایکورس درباره شیوه های مقابله با قلدری در کودکان بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمون استقرایی؛ و به منظور تعیین اعتبار، از روش کدگذاری همزمان استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، 7 مؤلفه اصلی استخراج شد که عبارت اند از: جلب مشارکت خانواده و مدرسه؛ استفاده از گروه و ارتباط دوستانه؛ برقراری ارتباط برابر؛ جایگاه و مسئولیت؛ شناخت کودک، اصلاح باورها و رفتار؛ و امید، دلگرمی، و توانمندسازی. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهند که آثار کلاسیک نظریه پردازان روان شناسی فردی، منبع سودمندی برای یافتن رهنمودهای پیشگیرانه و مداخله ای برای قلدری هستند و شاید بتوان گفت روان شناسی فردی به دلیل تأکید بر بافت اجتماعی، پیشگیری، و تأکید بر نقاط قوت کودکان و نوجوانان، چارچوب مناسبی را برای درک و پیشگیری از قلدری و همچنین کار با کودکان قلدر، فراهم می کند. از یافته های این مطالعه می توان در طراحی برنامه های انفرادی و گروهی پیشگیری یا اصلاح قلدری استفاده کرد.
کودک و مدرسه
منبع:
پیوند ۱۳۶۹ شماره ۱۳۶
حوزههای تخصصی:
رابطه ی نام با عزت نفس در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عزت نفس جزء عاطفی و ارزشیابانهی خودپنداره تلقی میگردد و بخشی از خویشتن هر فرد که تاثیر زیادی بر خودپنداره یا هویت وی دارد، نام او است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی نام کوچک و عزت نفس عمومی با توجه به جنسیت دانشجویان است.
روشکار: مطالعه به روش پیمایشی بر روی نمونهی 400 نفری از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان در سال تحصیلی 91-1390 صورت گرفته که به روش طبقهای نسبی انتخاب شدند. ابزار آن پرسشنامهی عزت نفس کوپراسمیت 58 گویهای بوده است. تحلیل دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس یکسویه، دوطرفهی بین آزمودنی، آزمون تی برای گروه های مستقل، آزمون لون برای همگنی واریانسها و آزمون تعقیبی توکی صورت گرفته است.
یافتهها: نمرهی عزت نفس عمومی دانشجویان 6.91± 31.91 بوده و تفاوتی از نظر جنسیت وجود نداشته است (0.747=P) اما بین نوع نام دانشجویان با عزت نفس کلی رابطه وجود داشت (0.013=P) و عزت نفس دارندگان نامهای اسلامی بیشتر از واجدین نامهای ایرانی یا فرنگی بود.
نتیجهگیری: عزت نفس دانشجویان با نوع نام فارغ از جنسیت آنان رابطه دارد و با توجه به فرهنگ ما در دارندگان نامهای اسلامی بیشتر از ایرانی یا فرنگی است.
بررسی رابطه منبع مهار تحصیلی، خودکارآمدی و به زیستی روانشناختی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه منبع مهار تحصیلی، خودکارآمدی و به زیستی روانشناختی در دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه یزد در سال تحصیلی 90-89 بود. جامعه آماری عبارت بود از تمامی دانشجویان دختر در مقطع کارشناسی که در سال تحصیلی 1390-1389 در دانشگاه یزد مشغول به تحصیل بودند. نمونه این پژوهش شامل 393 نفر از دانشجویان دختر بود، که به روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزارهای سنجش عبارت بودند از پرسشنامه منبع مهار تحصیلی ترایس (ALOC)، پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر (GSE)و پرسشنامه آزمون به-زیستی ذهنی بزرگسالان کی یز (SWB). جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. داده های پژوهش نشان داد که بین منبع مهار تحصیلی درونی دانشجویان و خودکارآمدی آنان رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. بین منبع مهار تحصیلی درونی و به زیستی روانشناختی در افراد نمونه، رابطه معنادار و مثبت است. بین خودکارآمدی و به زیستی روانشناختی رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. همچنین از نظر منبع مهار تحصیلی، خودکارآمدی و به زیستی روانشناختی در بین دانشجویان مجتمع های علوم انسانی، فنی -مهندسی، علوم پایه و هنر و معماری تفاوت معناداری وجود ندارد (P<0/05).پیشنهاد می شود با برگزاری کلاس های آموزشی مهارت های زندگی برای دانشجویان به آنان آموخته شود که شکست های خود را ناشی از عدم تلاش و موفقیت هایشان را ناشی از توانایی های خویش بدانند که در این صورت به زیستی روانشناختی بیشتری را تجربه خواهند کرد.
هندوئسیم و جوکی گری (نظامی برای رواندرمانی)
حوزههای تخصصی:
مبانی تعلیم و تربیت
تنوع طلبی آشفته
حوزههای تخصصی:
مشاوران پیوند پاسخ می دهند
منبع:
پیوند ۱۳۸۱ شماره ۲۷۸
حوزههای تخصصی:
کودک و نوجوان
پروفایل شخصیتی بیماران وابسته به مت آمفتامین بر اساس آزمون رورشاخ(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه در مورد ویژگی های شخصیتی و سبک عاطفی افراد سوء مصرف کننده ی مواد، اطلاعاتی در مورد عوامل زیربنایی و تداوم دهنده ی رفتار اعتیاد، به دست می دهد. با توجه به رشد چشمگیر مصرف مواد محرک به ویژه مت آمفتامین در سال های اخیر، مطالعه ی حاضر با هدف بررسی پاسخ های فرافکن گروه وابسته به مت آمفتامین در آزمون رورشاخ انجام شد.
روش کار: این مطالعه ی مقطعی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس در سال 91-1390 در 40 مرد وابسته به مت آمفتامین در کمپ های ترک اعتیاد یاران، امید، نوین، امید رهایی و نجات و 40 نفر گروه شاهد در شهرستان یزد انجام شد. دو گروه از نظر سن و جنس همتا و از نظر تحصیلات، همگن شده بودند. آزمون رورشاخ در شرکت کنندگان اجرا شد. اعتبار بین نمره گذاران از طریق همبستگی بین دو نمره گذار مستقل به دست آمد. داده ها با مدل رگرسیون لجستیک و با نرم افزار spssv19 تحلیل شدند.
یافته ها: پاسخ های منفی انسانی و پاسخ های رنگ– شکل در آزمون رورشاخ، قادرند به طور معنی داری (05/0P<) افراد وابسته به مت آمفتامین را از گروه شاهد تفکیک نمایند. با یک مدل رگرسیون لجستیک، 70 درصد افراد به درستی طبقه بندی شدند.
نتیجه گیری: فراوانی پاسخ های فرافکن منفی انسانی در گروه وابسته به مت آمفتامین نشان می دهد که این گروه به علت شخصیت خودشیفته، تا حدی در مورد کمال شخصی نامطمئن بودند و تمایل داشتند با حالت تدافعی موقعیت هایی را که با ارزش خود چالش انگیز می یابند، خنثی یا کنترل نمایند. هم چنین کاهش پاسخ های رنگ- شکل شاخصی از پیشرفت درمان صورت گرفته در کمپ ترک اعتیاد، در گروه وابسته به مت آمفتامین است.
هنجاریابی و بررسی روایی و پایایی آزمون عصب روان شناختی نپسی در کودکان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر هنجاریابی و بررسی روایی و پایایی فرم کودکان آزمون عصب روان شناختی نپسی روی کودکان 4-3ساله شهر اصفهان بود. روش : جامعه آماری پژوهش توصیفی حاضر، تمامی کودکان 4-3ساله شهر اصفهان بودند. 400 کودک به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند. فرم کودکان آزمون عصب روان شناختی نپسی به کار رفت و داده ها به روش آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) برای تعیین روایی و پایایی، و تحلیل عاملی تحلیل شدند. یافته ها : تحلیل عاملی پنج عامل کارکردهای اجرایی/ توجه، زبان، کارکردهای حسی- حرکتی، پردازش بینایی- فضایی، حافظه و یادگیری را به دست داد که در کل 13/51 درصد واریانس را تبیین کردند. ضریب پایایی بازآزمایی پنج عامل به ترتیب بالا 64/0، 71/0، 78/0، 67/0 و 85/0 به دست آمد. نتیجه گیری : آزمون نپسی می تواند ابزاری روا و پایا برای تشخیص زودهنگام نارسایی های عصب روان شناختی کودکان 4-3ساله باشد.
تفاوت در فعالیت های گفتاری در زبان بینابین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: