فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۴۱ تا ۳٬۱۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آبان ۱۴۰۲ شماره ۸ (پیاپی ۸۹)
۱۸۰-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی حمایت اجتماعی در رابطه جو عاطفی خانواده و مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی انجام شد. روش پژوهش توصیفی_همبستگی به روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری شامل کودکان ۴ تا ۶ سال و کودکان پیش دبستانی ساکن شهر تهران در سال ۱۴۰۰ بود که تعداد ۳۵۸ کودک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های جو عاطفی خانواده (BEFCQ، هیل برن، 1964)، پرسشنامه چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS، زیمت و همکاران، 1988) و مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی (شهیم و یوسفی، 1378)، استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که جو عاطفی خانواده بر مشکلات رفتاری کودکان اثر مستقیم (3/0-= β و 05/0 P≤)، حمایت اجتماعی بر مشکلات رفتاری کودکان اثر مستقیم ( 3/0-= β و 05/0 P≤) و جو عاطفی خانواده از طریق نقش میانجی حمایت اجتماعی بر مشکلات رفتاری کودکان اثر غیرمستقیم (132/0- =β و 001/0P=) داشت؛ بنابراین جو عاطفی خانواده و حمایت اجتماعی اثر بسزایی در روند مشکلات رفتاری کودکان دارند. این یافته ها برای روان شناسان، مشاوران مدرسه، مربیان و والدینی که با کودکان پیش دبستانی در ارتباط اند، کاربرد عملی دارد.
پیش بینی رفتارهای پرخطر بر اساس تحول مثبت نوجوانی و سرمایه های روان شناختی مثبت در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
۲۷۰-۲۴۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی رفتارهای پرخطر بر اساس تحول مثبت نوجوانی و سرمایه های روان شناختی مثبت در نوجوانان بود. روش: این پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل نوجوانان شهر تهران در سال 1399 بود که از این میان 298 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های خطرپذیری نوجوانان ایرانی، تحول مثبت نوجوانی، امید، تاب آوری، خودکارآمدی، و خوش بینی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد ابعاد تحول مثبت نوجوانی و سرمایه های روان شناختی مثبت با رفتارهای پرخطر و گرایش به مصرف مواد در نوجوانان همبستگی معنادار داشتند . نتایج رگرسیون نیز حاکی از این بود که مولفه های تحول مثبت نوجوانی و سرمایه های روان شناختی 45 درصد از واریانس رفتارهای پرخطر را تبیین کردند. نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده، تحول مثبت نوجوانی و سرمایه های روان شناختی مثبت (امید، تاب آوری، خودکارآمدی، و خوش بینی) نقش مهمی در پیش بینی رفتارهای پرخطر نوجوانان دارند. تحول مثبت نوجوانی و سرمایه های روان شناختی مثبت می توانند باعث کاهش بروز و تداوم گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان گردند. بنابراین، طراحی مداخلات مبتنی بر بهبود این ویژگی ها به عنوان مبنایی برای کاهش رفتارهای پرخطر این گروه از افراد پیشنهاد می شود.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی بر کیفیت زندگی و بهزیستی روان شناختی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تبیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی بر کیفیت زندگی و بهزیستی روان شناختی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و جامعه ی آماری آن شامل دانشجویان دانشگاه دولتی شیراز و دانشگاه فرهنگیان استان فارس ساکن شیراز در سال 1400 – 1399 مشغول به تحصیل که در آن از نمونه گیری در دسترس استفاده شده بود. 30 نفر از افراد با بالاترین میزان اضطراب از میان پاسخ دهندگان شناسایی و به صورت تصادفی دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی – فرم کوتاه، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف فرم 18 سوالی، پرسشنامه اضطراب اجتماعی واتسون و فرند بود که در دو مرحله ی پیش آزمون و پس آزمون توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. گروه آزمایش 12 جلسه ی 60 دقیقه ای مداخلات درمانی شناختی رفتاری گروهی دریافت کردند و گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند.پس از تحلیل داده ها با نرم افزار spss-23 نتایج نشان داد نمرات پس ازآزمون کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی معنادار شده است لذا نتایج در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنادار و مثبتی در سطح کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی نشان داد.
تأثیر فلسفه های آموزشی بر اصول یادگیری با نقش واسطه ای باورهای معرفت شناختی در بین اعضای هیأت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر فلسفه های آموزشی اعضای هیأت علمی بر اصول یادگیری با نقش میانجی باورهای معرفت شناختی انجام گرفت. روش تحقیق مورداستفاده در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل اساتید دانشگاه سیستان و بلوچستان در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 341 نفر بود و حجم جامعه نمونه به استناد جدول تعیین حجم نمونه سینگ و ماسکو برابر با 181 نفر برآورد شد. روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم (برحسب دانشکده) و نمونه گیری در دسترس بود. داده ها با استفاده از سه پرسشنامه فلسفه های آموزشی کانتی (2004)،اصول یادگیری سدلر و زیتلمن (2013) و باورهای معرفت شناختی شومر (1993) جمع آوری شد که اعتبار آنها به ترتیب 84/0، 76/0 و 89/0 محاسبه گردید. شد برای بررسی متغیرهای موردمطالعه از آزمون t تک گروهی، جهت روایی سازه از روش تحلیل عاملی تأییدی و برای آزمون فرضیه های پژوهشی از روش معادلات ساختاری با کمک نرم افزارهای SPSS20 و Lisrel8 استفاده شد. نتایج یافته های پژوهش نشان داد که میزان تأثیر متغیر فلسفه های آموزشی بر اصول یادگیری و باورهای معرفت شناختی به ترتیب 59/0 و 52/0 است و این تأثیر نیز معنیدار بود. همچنین اثر فلسفه های آموزشی بر اصول یادگیری با میانجیگری باورهای معرفت شناختی 11/0 بود و این تأثیر نیز معنیدار دار بود؛ بنابراین متغیر فلسفه های آموزشی با اصول یادگیری و باورهای معرفت شناختی رابطه مثبت و معنیدار داشت. همچنین نقش میانجی باورهای معرفت شناختی در رابطه بین فلسفه آموزشی و اصول یادگیری تأیید شد.
مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی و درمان عقلانی هیجانی رفتاری بر شایستگی اجتماعی نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (خرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
۵۰۸-۴۹۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: شایستگی اجتماعی یکی از پیش بینی کننده های موفقیت تحصیلی، روانی و اجتماعی در نوجوانان است. پژوهش های پیشین نشان داده است واقعیت درمانی و درمان عقلانی هیجانی رفتاری روش های مناسبی برای بهبود سازگاری اجتماعی می باشند، اما تاکنون میزان اثربخشی این دو رویکرد درمانی بر شایستگی اجتماعی نوجوانان دختر مورد مطالعه و مقایسه قرار نگرفته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی و درمان عقلانی هیجانی رفتاری بر شایستگی اجتماعی نوجوانان دختر انجام شد. روش: روش مطالعه حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر بوشهر در سال تحصیلی 96-1395 بود. نمونه آماری شامل 60 نفر از دختران نوجوان بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه 20 نفری (دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه) جایگزین شدند. در جلسات واقعیت درمانی از پروتکل ترکیبی (گلاسر، 2010؛ وبولدینگ، 2011) و جلسات درمان عقلانی هیجانی رفتاری از بسته آموزشی ترکیبی (الیس، 2004؛ درایدن و نینان، 2010؛ نینان و درایدن، 2009) و برای جمع آوری اطلاعات نیز از پرسشنامه شایستگی اجتماعی (اسمارت و سانسون، 2003) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر، آزمون تعقیبی بنفرونی و نرم افزار SPSS23 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش واقعیت درمانی و درمان عقلانی هیجانی رفتاری در مقایسه با گروه گواه به طور معناداری شایستگی اجتماعی را افزایش دادند. همچنین آموزش واقعیت درمانی در مقایسه با درمان عقلانی هیجانی رفتاری موجب افزایش بیشتر شایستگی اجتماعی شد (0/05 P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، به نظر می رسد واقعیت درمانی و درمان عقلانی هیجانی رفتاری موجب افزایش شایستگی اجتماعی در نوجوانان دختر می شود. بنابراین، مشاوران مدارس می توانند از این روش های درمانی در جهت بهبود مؤلفه های پنچ گانه شایستگی اجتماعی (جرأت ورزی، همکاری، همدلی، مسئولیت پذیری و خودکنترلی) استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شناختی رفتاری بر کاهش درد بیماران مبتلا به سردردهای میگرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی با درمان شناختی رفتاری در کاهش درد بیماران مبتلا به سردردهای میگرنی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش زنان مبتلا به سردرد میگرنی مزمن بود که به بیمارستان های شهر ساری در سال 1400 مراجعه کرده بودند. 45 نفر با نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تجدید نظر شده درد مک گیل (SF-MPQ-2) دورکین و همکاران (2009) بود. یک گروه درمان ذهن آگاهی و یک گروه درمان شناختی رفتاری را در 8 جلسه (هر هفته یک جلسه 90 دقیقه ای) دریافت کردند. در حین اجرای پژوهش گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده گردید. نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون و پیگیری شدت درد و مولفه های آن (ادراک حسی درد، ادراک عاطفی درد، ادراک ارزیابی درد، دردهای متنوع و گوناگون) میانگین هر دو گروه آزمایش از گروه گواه کمتر است (01/0>P) و میانگین گروه شناختی رفتاری کمتر از گروه درمان مبتنی بر ذهن آگاهی است (05/0>P). نتایج پژوهش بیانگر اولویت استفاده از درمان شناختی رفتاری در مقایسه با درمان ذهن آگاهی برای بهبود درد در بیماران مبتلا به سردردهای میگرنی توسط روان شناسان و مراکز درمان سردردهای میگرنی بود.
تدوین مدل پیامدهای روانی و اجتماعی اضطراب ناشی از پاندمی کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
74 - 57
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی و تدوین مدل پیامدهای روان شناختی و اجتماعی اضطراب ناشی از پاندمی کووید 19 و شناسایی عوامل میانجی گر در روابط میان این متغیرها در پرستاران بیمارستان های پذیرش کننده بیماران کرونایی در شهر تهران به انجام رسید. مواد و روش ها : این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش گردآوری داده ها، پژوهشی توصیفی- همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل پرستاران شاغل در بیمارستان های پذیرش کننده بیماران کرونایی دولتی شهر تهران در سال 1400 بود. نمونه آماری برابر با 384 نفر بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه پریشانی روان شناختی کسلر (2002)، روابط بین فردی پیرس و همکاران (1991)، حس انسجام انتونوفسکی و همکاران (1987) و مقیاس چندبعدی اضطراب بیماری های اپیدمیک درتاج و همکاران (1399) بود. برای تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی و تحلیل معادلات ساختاری در بخش استنباطی در نرم افزار SPSS و AMOS بهره گرفته شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که حس انسجام به صورت معنادار دارای نقش میانجی گری در رابطه اضطراب ناشی از پاندمی پاندمی کروناویروس و پریشانی روانی و رابطه بین فردی بود.
بررسی رابطه ی اهداف پیشرفت با عملکرد حافظه ی فعال: نقش واسطه ای عواطف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
222 - 248
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای عواطف در رابطه بین اهداف پیشرفت و عملکرد حافظه ی فعال انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی مبتنی بر مدل همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه یاسوج در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از این جامعه، ۳6۰ نفر، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب و به پرسشنامه ی حافظه ی فعال Daneman and Carpenter (1980)، پرسشنامه ی اهداف پیشرفت Midgley et al. (1988)، و مقیاس عواطف Watson et al. (1988)، پاسخ دادند. ارزیابی مدل پیشنهادی از طریق تحلیل مسیر و روابط واسطه ای در مدل پیشنهادی با استفاده از روش بوت استراپ بررسی شد. یافته های مربوط به اثرات مستقیم اهداف پیشرفت بر عملکرد حافظه فعال نشان داد اهداف تبحری بر عملکرد حافظه اثر مستقیم و معنی دار دارند (۲۵/۰=ß، ۰۰۱/۰p=) و اثرات مستقیم اهداف عملکردی و اهداف اجتنابی بر عملکرد حافظه ی فعال معنی دار نبود. همچنین یافته ها نشان دادند عاطفه منفی بر عملکرد حافظه اثر مستقیم و معنادار دارد (۱۴/۰-=ß، ۰۱/۰p=) اما اثر مستقیم عاطفه مثبت بر عملکرد حافظه معنادار نبود. یافته های مربوط به روابط غیرمستقیم نیز نشان داد اهداف تبحری و اهداف اجتنابی از طریق عواطف مثبت و منفی بر عملکرد حافظه ی اثر غیرمستقیم معنی دار دارند اما اثر غیرمستقیم اهداف عملکردی از طریق عواطف مثبت و منفی بر عملکرد حافظه ی معنی دار نبود. درنهایت نتایج نشان داد مدل پیشنهادی با داده ها برازش دارد؛ بنابراین اهداف تبحری و اجتنابی باواسطه ی عواطف بر عملکرد حافظه ی فعال اثر غیرمستقیم دارند و با توجه به نقش میانجی عواطف در رابطه بین اهداف پیشرفت و عملکرد حافظه فعال، پیشنهاد می شود برای بهبود عملکرد حافظه فعال، به نوع هدفی که افراد برمی گزینند و عواطف متأثر از آن، توجه بیشتری معطوف شود.
نقش ابعاد منش شخصیت در پیش بینی تعلل ورزی تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
223 - 228
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش ابعاد منش شخصیت در پیش بینی تعلل ورزی تحصیلی دانشجویان صورت گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز و دانشگاه تبریز در سال 98-1397 بود که با روش نمونه گیری خوشه ای، تعداد 120 نفر انتخاب و به پرسشنامه های تعلل ورزی تحصیلی و سرشت و منش کلونینجر (TCI-125) پاسخ دادند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که ابعاد منش شخصیت بطور ترکیبی قادرند تعلل ورزی تحصیلی دانشجویان را بطور معنی دار تبیین کنند و مبتنی بر ضرایب بتا، هر یک از ابعاد همکاری، خودراهبری و خودفراروی، در پیش بینی تعلل ورزی تحصیلی، نقش منفی و معنی دار دارند. مبتنی بر یافته ها می توان استنباط نمود که برخورداری از ویژگی خودراهبری، یعنی توانایی شخص برای انتخاب اهداف و مسئولیت پذیری و نیز ویژگی همکاری یعنی پنداشت خود بعنوان بخشی از جهان انسانی و جامعه و با وجدان بودن، موجب بازداشت فرد از فروگذاری در انجام وظایف شده و از طرفی، ویژگی خودفراروی در فرد بموجب ایمان مذهبی و متانت وی را از طفره رفتن در انجام مسئولیت هایش بازداشته و به اهدافش جهت می دهد.
بررسی تأثیر نقاشی درمانی بر ناگویی خلقی و سرکوبگری هیجانی در دانش آموزان دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
205 - 210
حوزههای تخصصی:
رشد هیجانی یکی از موارد مهم و انکار نشدنی در پیشرفت همه جانبه دانش آموزان است که در طی سالیان اخیر مورد توجه اغلب مربیان و مسئولین قرار گرفته است؛ اما با این وجود چندان راهبردهای موثر و کاربردی در جهت ارتقاء این امر ارائه نشده و همچنان با ابهاماتی روبرو است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر نقاشی درمانی بر ناگویی خلقی و سرکوبگری هیجانی در دانش آموزان دختر بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم دوره متوسطه شهر تبریز بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل بود. با توجه به نوع طرح، حجم نمونه 30 نفر انتخاب شدند، 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل بصورت تصادفی گمارش شدند. برنامه نقاشی درمانی طی 8 جلسه و هر جلسه به مدت 45 دقیقه انجام شد. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه ناگویی خلقی تورنتو و پرسشنامه سرکوبگری هیجانی؛ روش تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل کوواریانس چندمتغیره بود. نتایج نشان داد نقاشی درمانی بر کاهش میزان سرکوب گری هیجانی دانش آموزان دختر تاثیر معنی داری دارد. همچنین، نتایج نشان داد نقاشی درمانی بر کاهش میزان ناگویی خلقی دانش آموزان دختر تاثیر معنی داری دارد.
تحلیل روابط تکانشگری، تنظیم هیجان و تاب آوری با مولفه های سلامت روان در دانشجویان دارای رفتارهای خودآسیب زنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
93 - 105
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف تحلیل روابط تکانشگری، تاب آوری و تنظیم هیجان با مولفه های سلامت روان در دانشجویان دارای رفتارهای خودآسیب زنی انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی است. نمونه اولیه 508 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 99-1398 بودند که پرسشنامه های خودآسیب زنی، فرم کوتاه پرسشنامه نشانه های روانی، فرم کوتاه مقیاس تکانشگری، مقیاس تنظیم هیجانی، فرم کوتاه مقیاس تاب آوری را تکمیل کردند. براساس نتایج پرسشنامه خودآسیب زنی 295 نفر با حداقل 1 بار سابقه خودآسیب زنی به عنوان نمونه انتخاب شدند. تحلیل داده ها با روش همبستگی کانونی انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که متغیرهای پژوهش با مولفه های سلامت روان شامل اضطراب، افسردگی و جسمانی سازی در دانشجویان دارای رفتارهای خودآسیب زنی همبستگی کانونی معنادار داشتند و ضریب همبستگی برابر با 80/0 بود. این همبستگی با تکانشگری و تنظیم هیجان مثبت و با تاب آوری منفی بود (001/0> P). همچنین 64 درصد از تغییرات مولفه های سلامت روان قابل پیش بینی است. بیش ترین وزن کانونی نیز متعلق به تاب آوری(63/0) و افسردگی(62/0-) بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش متغیرهای تکانشگری، تنظیم هیجان و تاب آوری بر روی مولفه های سلامت روان در دانشجویان دارای رفتارهای خودآسیب زنی تاثیر می گذارند و از این طریق می توانند موجب بروز رفتارهای خودآسیب زنی شوند. متغیر تاب آوری بیش ترین نقش را در این رابطه ایفا می کند که براین اساس با آموزش تاب آوری به دانشجویان در هنگام ورود به این دوره می توان از رفتارهای خودآسیب زنی و سایر مشکلات سلامت روان پیشگیری کرد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خودشفقت ورزی بر آشفتگی روانشناختی و ولع مصرف مواد در افراد وابسته به مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
107 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خودشفقت ورزی بر آشفتگی روانشناختی و ولع مصرف مواد در افراد وابسته به مواد محرک بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران وابسته به مواد محرک مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کاشان در سال 1402 بود. از این بین، 32 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و کنترل (16 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه مقیاس آشفتگی روانشناختی و پرسشنامه ولع مصرف را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خودشفقت ورزی در 8 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت و آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خودشفقت ورزی باعث کاهش آشفتگی روانشناختی و بهبود ولع مصرف مواد در افراد وابسته به مواد محرک شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، متخصصین حوزه اعتیاد می توانند با استفاده از آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خودشفقت ورزی بر بهبود آشفتگی روانشناختی و ولع مصرف مواد تأکید کنند.
مقایسه اثربخشی درمان های تحریک فراجمجمه ای مغز با جریان مستقیم و رفتار درمانی شناختی بر اختلال میل جنسی در مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
323 - 331
حوزههای تخصصی:
اختلال میل جنسی را می توان کاهش احساسات، افکار و خیال پردازی های شهوانی تعریف کرد. هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان های تحریک فراجمجمه ای مغز با جریان مستقیم و رفتار درمانی شناختی بر اختلال میل جنسی در مردان بود. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش عبارت بودند از مردانی که از مشکل کاهش میل جنسی رنج می بردند و به این منظور به مراکز درمانی شهر تبریز مراجعه و تشخیص اختلال کاهش میل جنسی را دریافت کردند. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از مردانی که دارای مشکل کاهش میل جنسی بودند، به صورت هدف مند انتخاب و در سه گروه، شامل گروه آزمایش یک (تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز)، گروه آزمایش دو (درمان شناختی رفتاری) وگروه کنترل به صورت تصادفی ساده جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون هالبرت استفاده شد. از تحلیل کوواریانس تک متغیری برای بررسی آماری با استفاده از نرم افزار SPSS-26 اقدام شد. میانگین دو گروه تحریک مستقیم فراجمجمه ای مغز و درمان شناختی رفتاری نشان داد که درمان های تحریک فراجمجمه ای با جریان مستقیم و رفتار درمانی شناختی به طور معناداری بر کاهش اختلال میل جنسی در مردان مؤثر بودند. همچنین یافته ها نشان داد که روش درمان شناختی رفتاری در مقایسه با روش درمانی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز دارای تأثیر بیشتری است. همین طور هر دو روش درمانی در کاهش اختلال میل جنسی مردان اثربخش هستند.
تحلیل رفتار و قصد ازدواج جوانان از منظر پارادایم زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
103 - 139
حوزههای تخصصی:
در جامعه ایران ازدواج و تشکیل خانواده تحت تاثیر عوامل مختلف، تغییرات ساختاری و کارکردی بسیاری به خود دیده است. در پژوهش حاضر برای تبیین گرایش جوانان نسبت به ازدواج، از چارچوب نظری پارادایم زناشویی استفاده شده است. این پارادایم توسط دو سامانه بزرگ از باورها، یکی «باور به متأهل شدن» و «باور به متأهل ماندن» در قالب 6 متغیر زمانبندی، فرایند، برجستگی، ماندگاری، زمینه و مرکزیت زناشویی، بر رفتار و قصد زناشویی تاثیر می گذارد. این مطالعه به روش «پیمایش» انجام گرفته و جمعیت آماری آن را «کلیه دختران و پسران جوان ساکن شهر تهران در سال 1401» تشکیل داده اند. شیوه نمونه گیری از نوع «نمونه گیری چند مرحله ای» بوده و حجم نمونه برابر با 355 نفر می باشند. ابزار جمع آوری داده ها، «پرسشنامه» بوده و اعتبار مفاهیم از طریق اعتبار صوری و سازه و نیز پایایی با کمک آزمون آلفای کرونباخ محاسبه شده است. نتایج نشان می دهند که حدود نیمی از جوانان مورد مطالعه در شهر تهران رفتار زناشویی مقیدانه ای دارند که به لحاظ هنجاری بیانگر آن است که هیچ رابطه ای با جنس مخالف ندارند. در بررسی رابطه بین دو سامانه «باور به متاهل شدن» و «باور به متاهل ماندن» مشاهده گردید که رفتار زناشویی مقیدانه جوانان بیش از هر چیزی متاثر از متغیرهای سامانه «باور به متاهل ماندن» است تا «باور به متاهل شدن؛ به عبارتی جوانانی که در سطوح مختلف رابطه مقیدانه ای با جنس مخالف دارند؛ در حفظ، تعهد و نقش های زناشویی آینده نیز بهتر و مقیدتر عمل می کنند.
مدل ساختاری ادراک درد در بیماران مبتلا به درد مفاصل مقاوم به درمان بر اساس ویژگی های شخصیتی و طرحواره های ناسازگار اولیه: نقش تعدیل کننده حمایت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
41 - 62
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سیر بالینی و جنبه های حسی یا هیجانی درد ادراک شده تحت تأثیر عوامل روانی و اجتماعی قرار دارد. بنابراین؛ هدف پژوهش حاضر بررسی مدل ساختاری ادراک درد در بیماران مبتلا به درد مفاصل مقاوم به درمان بر اساس ویژگی های شخصتی و طرحواره های ناسازگار اولیه با نقش تعدیل کننده حمایت اجتماعی، بود. روش : در این پژوهش توصیفی- همبستگی تعداد 371 بیمار مبتلا به درد مزمن مفاصل به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه شخصیتی نئو - فهرست پنج عاملی کاستا و مک کری (NEO-FFI)، مقیاس طرحواره های ناسازگار یانگ - فرم کوتاه (YSQ-SF)، مقیاس حمایت اجتماعی شربورن و استووارت (MOS-SSS ) و فرم کوتاه پرسشنامه درد مک گیل (SF‑MPQ) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها به روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار SPSS ورژن 20 و Smart-PLS ورژن 3 انجام شد. یافته ها : نتایج حاکی از همبستگی معکوس و معنی دار ویژگی های شخصیتی برون گرایی، گشودگی به تجربه، توافق پذیری، با وجدان بودن و همه مولفه های حمایت اجتماعی و همبستگی مثبت و معنادار ویژگی شخصیتی نروزگرایی و طرحواره های ناسازگار اولیه با ادراک درد در بیماران مبتلا به درد مزمن مفاصل مقاوم به درمان بود. همچنین، اثر تعدیل کننده حمایت اجتماعی در تحلیل مسیر ارتباط بین متغیرهای پنهان مدل معنادار بود. نتیجه گیری : پزشکان و متخصصان بهداشت روان می توانند از این نتایج برای اهداف درمانی و پیشگیری از وضعیت هیجانی منفی بیماران مبتلا به درد مزمن در تصمیمات بالینی و غیر بالینی استفاده کنند.
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر خود جرحی بدون خودکشی، انگ درونی شده، عاطفه مثبت، عاطفه منفی و علائم شیدایی در بیماران دو قطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
79 - 91
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر خودجرحی بدون خودکشی، انگ درونی شده، عاطفه مثبت، عاطفه منفی و علائم شیدایی در بیماران دوقطبی بود. روش: پژوهش حاضر با استفاده از طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه آزمایش و کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه بیماران دوقطبی بود که در سال 1400 به مراکز مشاوره شهر اصفهان مراجعه کرده و با داروهای تثبیت کننده خلق تحت درمان بودند. نمونه شامل 24 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش، درمان شناختی- رفتاری را به مدت 12 جلسه 60 دقیقه ای به صورت فردی و هفته ای یک جلسه دریافت کردند، درحالی که گروه کنترل در لیست انتظار بودند. داده های پژوهش با استفاده از مقیاس های خودجرحی سانسون، انگ درونی شده کینگ، عاطفه مثبت و منفی واتسون و شیدایی یانگ گردآوری و به کمک آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه های تکراری) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان شناختی- رفتاری باعث کاهش معنادار میانگین نمرات پس آزمون و پیگیری خودجرحی بدون خودکشی (p<0.01, F=46.639, η2=0.679)، انگ درونی شده (p<0.01, F=6.460, η2=0.227)، عاطفه منفی (p<0.01, F=8.849, η2=0.287) و علائم شیدایی (p<0.01, F=27.519, η2=0.556) بیماران دوقطبی شد. نتایج نشان داد بین گروه های آزمایش و کنترل در مراحل پس آزمون و پیگیری در خودجرحی بدون خودکشی، انگ درونی شده، عاطفه منفی و علائم شیدایی تفاوت معنادار وجود دارد.
رابطه ی افکار تکرارشونده ی منفی و اضطراب اجتماعی نوجوانان: نقش میانجی آمیختگی شناختی و اجتناب تجربه گرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی آمیختگی شناختی و اجتناب تجربه گرایانه در رابطه ی افکار تکرارشونده منفی و اضطراب اجتماعی در نوجوانان انجام گرفت. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان شهر تبریز بوده که در سال تحصیلی 1401-1402 مشغول تحصیل بودند که ۲۸۰ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس اضطراب اجتماعی (SPIN) کهور و همکاران (۲۰۰۰)، نسخه کوتاه پرسشنامه ی افکار تکرارشونده (RTQ) ایوی و همکاران (۲۰۱۰)، پرسشنامه ی باورپذیری افکار و احساسات اضطرابی (BAFT) هرز برگ و همکاران (۲۰۱۱) و پرسشنامه ی پذیرش و عمل (AAQ-II) باند و همکاران (۲۰۱۱) گردآوری شدند. داده ها با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد افکار تکرارشونده منفی بر اجتناب تجربی و اضطراب اجتماعی اثر مستقیم و مثبت دارد (۰۱/۰p<). همچنین اثر مستقیم اجتناب تجربی بر اضطراب اجتماعی نیز مثبت و معنی دار است (05/۰p<)؛ با این حال اثر مستقیم افکار تکرارشونده منفی بر آمیختگی شناختی و اثر مستقیم آمیختگی شناختی بر اضطراب اجتماعی معنی دار نیست (۰۵/۰p>). از طرفی اثر غیرمستقیم افکار تکرارشونده منفی بر اضطراب اجتماعی به واسطه اجتناب تجربی مثبت و معنی دار است (۰۵/۰p<)؛ در حالی که اثر غیرمستقیم افکار تکرارشونده منفی بر اضطراب اجتماعی به واسطه آمیختگی شناختی معنی دار نیست (۰۵/۰p>). بنابراین چنین استنباط می شود که اجتناب تجربی نقش میانجی در رابطه افکار تکرارشونده منفی و اضطراب اجتماعی دارد، اما آمیختگی شناختی قادر نیست رابطه افکار تکرارشونده منفی و اضطراب اجتماعی را میانجی گری کند.
پیش بینی عود نشانگان وسواس براساس مؤلفه های جسمانی-روانی اضطراب کرونا و خودنظم بخشی هیجانی در مبتلایان به وسواس فکری-عملی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بیماری وسواس یکی از مشکلات و اختلالات ناتوان کننده است که ماهیت پیچیده و ناهمگونی دارد. بنابراین پژوهش با هدف پیش بینی عود نشانگان وسواس براساس مؤلفه های جسمانی-روانی اضطراب کرونا و خودنظم بخشی هیجانی در مبتلایان به وسواس فکری-عملی انجام شد. روش تحقیق توصیفی-همبستگی بود. از بین زنان مبتلا به اختلال وسواس مراجعه کننده به مرکز مشاوره و رواندرمانی در شهر کرمانشاه در سال 1402 با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 200 نفر انتخاب شد و مقیاس وسواسی-جبری (هادگسون و راچمن، 1977)، اضطراب کرونا (علیپور و همکاران، 1398) و خودنظم بخشی هیجانی (گروس و جان، 2003) را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با کمک نرم-افزار آماری SPSS 26 انجام شد. نتایج نشان داد اضطراب کرونا (29/0=r و 014/0=p) و مؤلفه های آن با عود نشانگان وسواس همبستگی مثبت و معناداری دارد (05/0>p). همچنین، خودنظم بخشی هیجانی (48/0-=r و 018/0=p) و ابعاد آن توانستند به طور منفی و معناداری عود نشانگان وسواس را پیش بینی کنند. تحلیل رگرسیون به روش همزمان نیز نشان داد که متغیرهای پیش بین با هم 31 درصد واریانس عود نشانگان وسواس را پیش بینی کرده اند. با درنظر گرفتن این نتایج، به نظر می رسد با بهبود خودتنظیمی هیجانی و کنترل اضطراب کرونا می توان در جهت کاهش عود نشانگان وسواس در این بیماران سود جست.
شناسایی پیشایندها و پیامدهای تفکر انتقادی با روش آموزش شناختی در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از جمله اهداف آموزش معاصر دانش آموزان گشودگی به تنوع، به چالش کشیدن باورها و ارزش های خود و یادگیری از تنوع است تا به شهروندان فعال و مسئول باشند و تمایل به پذیرش چالش ها داشته و دیدگاه های جامع و پیچیده تری نسبت به جهان و روابط اجتماعی داشته باشند. این پژوهش با هدف بررسی پیشایندها و عوامل اثر گذار بر تفکر انتقادی و پیامدهای تفکر انتقادی دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش: روش پژوهش کیفی اکتشافی از نوع تحلیل محتوا با ابزار مصاحبه می باشد. جامعه آماری پژوهش مبتنی بر مقالات معتبر ادبیات تفکر انتقادی و انجام مصاحبه 21 نفر از اساتید صاحب نظر، خبرگان، مدیران و معلمان مسلط به آموزش شناختی و تفکر انتقادی تا رسیدن با اشباع نظری انجام شد و روش تجزیه و تحلیل داده ها به صورت کیفی و با کد گذاری مفاهیم، مقوله فرعی و مقوله اصلی در نرم افزار MAXQDA-2020 انجام گرفت. یافته ها: پیشایندهای تأثیرگذار بر تفکر انتقادی شامل آموزش شناختی، تعارض شناختی، پرسشگری و حل مسئله، یادگیری مبتنی بر مشکل و یادگیری پروژه محور است. پیامدهای تفکر انتقادی شامل اصلاح اقدامات جهت آموزشی پایدار، توانمند شدن دانش آموزان، یادگیری شناختی و قضاوت عقلانی است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد آموزش شناختی، تعارض شناختی، پرسشگری و حل مسئله، یادگیری مبتنی بر مشکل و یادگیری پروژه محور بر تفکر انتقادی اثر گذار هستند و سبب پیامدهای اصلاح اقدامات جهت آموزشی پایدار، توانمند شدن دانش آموزان، یادگیری شناختی و قضاوت عقلانی می شود.
ارزشیابی برنامه ارتقای سلامت روان مدارس در مدارس ایران: یک مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف باتوجه به اهمیت شناسایی مشکلات سلامت روان دانش آموزان و مدیریت صحیح آن ها با ارائه خدمات تخصصی به آنان، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه بهداشت روان مدارس در مدارس ایران، شناسایی کاستی های آن و ارائه توصیه هایی برای بهبود آن انجام شده است.. مواد و روش ها پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی با روش تحلیل محتوای قراردادی است که برای به دست آوردن داده ها از دیدگاه گروهی از ذی نفعان از مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق استفاده کرد. 35 نفر از مربیان منتخب، معلمان، مدیران و طراحان برنامه ارتقای سلامت روان مدارس، جامعه این پژوهش بودند. یافته ها یافته های پژوهش حاضر در 4 طبقه نقاط قوت برنامه، نقاط ضعف برنامه، عوامل تأثیرگذار در محقق نشدن اهداف برنامه و پیشنهادات برای ارتقای طرح قرار گرفت. 50 کد استخراج شد و 14 زیرطبقه به دست آمد. نتایج کلی ارزشیابی که از مصاحبه های عمیق و بحث گروهی متمرکز به دست آمد، نشان از اثربخشی برنامه سلامت روان مدارس دارد. نتیجه گیری نتایج کلی ارزشیابی طرح سلامت روان مدارس نشان از اثربخشی این طرح دارد. مدل جدید و کاربردی طرح سلامت روان مدارس چشم انداز جدیدی به مداخلات مدرسه محور گشوده است. با وجود این انتظار استقرار کامل و تداوم این طرح در کوتاه مدت و با منابع محدود چندان واقع بینانه به نظر نمی رسد. بنابراین پیشنهاد می شود ابتدا زیرساخت های مورد نیاز برای اجرای این برنامه ازجمله نیروی آموزش دیده، ارتقای هسته مشاوره مدارس، محدودیت زمانی معلمان و محدویت های قانونی و غیره برطرف شود و سپس این طرح در سطح ملی برای تمامی مدارس کشور اجرا شود.