فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۹۲۱ تا ۶٬۹۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی دیدگاه دریدا درباره ضرورت آموزش فلسفه در مدارس و دانشگاه در جهت ارتقای وضعیت تفکر فراگیران است. پرورش تفکر، یکی از مولفه های بنیادین برای تحول آموزش است و آموزش فلسفه به مثابه آموزش تفکر از دیدگاه دریدا، زمینه فلسفی چنین تحولی را فراهم می سازد. با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و به منظور تبیین مسئله و پاسخ به پرسش ها، گزیده ای از مبانی فلسفی دریدا با تأکید بر ضرورت آموزش فلسفه در مدرسه و دانشگاه بیان شده است. یافته های به دست آمده حاکی از آن است که آموزش فلسفه شامل تفکر در مورد مدرسه و فلسفه آن است و تفکر فلسفی باید با تفکر در مورد خودِ فلسفه و فراتر از آن ترکیب شود تا به دانشگاه امکان فعالیت فلسفی و هم زمان به چالش کشیدن آن را بدهد. بنابراین با توجه به گستردگی و تصدیق کنندگی تفکر از منظر دریدا، آموزش فلسفه برای مدرسه و دانشگاه ضروری است و هر دو نهاد با توجه به تفاوت آن ها در سطح و نه در نوع، باید در امتداد یک پیوستار قرار گیرند و یک زنجیره را تشکیل دهند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سلامت روان و رضایت شغلی در پرستاران شاغل در بخش های مراقبت های ویژه بیمارستان فرشچیان همدان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سلامت روان و رضایت شغلی در پرستاران شاغل در بخش های مراقبت های ویژه بیمارستان فرشچیان همدان انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی است و برای جمع آوری داده ها از طرح پیش آزمون-پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه پرستاران شاغل در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان فرشچیان شهر همدان در سه ماهه دوم در سال 1400 تشکیل دادند که از بین آنها، 30 نفر بر اساس روش نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در یک گروه آزمایش (15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش درمان پذیرش و تعهد به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل سلامت روان (گلدبرگ، 1972) و رضایت شغلی (ویسوکی و کروم، 1991) بودند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار spss-v24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس و تحلیل کوواریانس چندمتغیره) انجام گرفت. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث بهبود سلامت روان و مولفه های آن در پرستاران شد. همچنین یافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث افزایش رضایت شغلی پرستاران شده است. بنابراین نتایج پژوهش اثربخشی کاربست درمان پذیرش و تعهد را بر افزایش سلامت روان و رضایت شغلی در پرستاران شاغل در بخش مراقبت های ویژه را تایید کرد.
Coping with divorce in men: a scoping review protocol(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۵, Issue ۴ - Serial Number ۱۴, Autumn ۲۰۲۲
9 - 18
حوزههای تخصصی:
Divorce is one of the most major stressors in life . has potentially negative consequences for mental and physical health. So, One’s ability to cope with divorce breeds in more general health. the focus of studies is more concentrated on the effects of divorce on children and women, while the consequences of this phenomenon on men are regrettably neglected. researches showed that divorced men are at highly significant risk for early death based on the cumulative number of years that men lived as divorcees. hypertension is mainly known as a consequence of distress among divorced men. A limited number of heterogeneous researches have concentrated on the experience of divorce in men. However, they are heading for more negative consequences and sometimes the positive consequences are neglected. to eliminate these shortcomings, the Scoping review method will be used for running an exploratory study on the current heterogeneous literature and It will be useful for future research
اثربخشی درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر مبتلایان به درد مزمن: کارآزمایی بالینی تصادفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر شدت درد، اضطراب، افسردگی و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به درد مزمن (کارآزمایی بالینی تصادفی) انجام شد. مواد و روش ها جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به بیمارستان امام رضا (ع) ارتش تشکیل دادند. از بین این بیماران، افرادی که ملاک های ورود به پژوهش و تمایل به شرکت در پژوهش را داشتند، 50 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و 25 نفر به گروه آزمایش و 25 نفر به گروه کنترل تخصیص داده شدند. پس از انتخاب بیماران و تخصیص تصادفی آن ها به گروه های آزمایش و کنترل، قبل و پس از درمان پرسش نامه های پژوهش به بیماران جهت تکمیل داده شد. این پرسش نامه ها شامل پرسش نامه اندازه گیری شدت درد، پرسش نامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی-فرم کوتاه، پرسش نامه اضطراب بک و پرسش نامه افسردگی بک-ویرایش دوم بود. پس از اخذ رضایت نامه کتبی شرکت در پژوهش، افراد گروه آزمایش درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (8 جلسه هفتگی) را دریافت کردند و گروه کنترل آزمایشی دریافت نکردند. برای رعایت اصول اخلاقی، پس از پایان پژوهش، برای گروه کنترل درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس اجرا شد. تحلیل داده ها توسط روش تحلیل واریانس و تحلیل کوواریانس چندمتغیره و با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 19 انجام شد. یافته ها نتایج تحلیل ها نشان داد درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی شدت درد، اضطراب و افسردگی را در بیماران مبتلا به درد مزمن کاهش داد (P<0/05). همچنین یافته ها نشان داد درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به درد مزمن را افزایش داد (P<0/05). نتیجه گیری در کنار درمان های دارویی رایج برای درد مزمن می توان از درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در راستای افزایش کیفیت زندگی و کاهش شدت درد، اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به درد مزمن استفاده کرد.
اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی خانواده محور بر میزان تاب آوری و نشخوار فکری مادران کودکان با ناتوانی یادگیری خاص(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
62 - 75
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی ذهن آگاهی خانواده محور بر میزان تاب آوری و نشخوار فکری مادران کودکان با ناتوانی یادگیری خاص انجام شد. روش : این پژوهش از لحاظ هدف، از نوع نیمه تجربی بود که بر روی نمونه ای از مادران کودکان با ناتوانی یادگیری خاص شهرستان قروه انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به صورت دو گروه 15 نفری به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند وگروه آزمون تحت آموزش تمرینات ذهن آگاهی قرار گرفت. در این پژوهش داده ها توسط پرسشنامه های نشخوار فکری (1991) و تاب آوری (2003) در قبل از شروع آموزش (پیش آزمون) و بعد از آموزش (پس آزمون) گردآوری شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش تمرینات ذهن آگاهی تاثیرات قابل ملاحظه ای در افزایش میزان تاب آوری وکاهش میزان نشخوار فکری مادران کودکان با ناتوانی یادگیری خاص دارد . نتیجه گیری: با آموزش تمرینات ذهن آگاهی به مادران کودکان با ناتوانی یادگیری خاص، میزان تاب آوری آنها را افزایش و میزان نشخوار فکری را درآنها کاهش داد.
تأثیر راهبرد های یادگیری خود نظم جویی بر فراگیری دستور زبان انگلیسی: نقش میانجی گر سبک های هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز(مهر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۵
۱۳۷۴-۱۳۵۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: دانش دستور زبان در فراگیری هر زبان و ارتباطات زبانی شفاهی و مکتوبب از اهمیت شایانی برخوردار است (اساعیل و ددی، 2021). از طرفی، استفاده از راهبردهای یادگیری خود نظم جویی در این زمینه مورد توجه بوده است (پاولاک، 2018؛ لی، 2022). از سوی دیگر نقش سبک های هویت به عنوان عامل میانجی گر در بعد آموزش و یادگیری مورد توجه قرار گرفته است برزونسکی و کوک (2005). در این میان، در حوزه آموزش زبان دوم استفاده از راهبردهای یادگیری خود نظم جویی و نقش میانجی گر سبک هویت در فراگیری دستور زبان همچنان نیازمند مطالعه بیشتر است. هدف: این پژوهش به بررسی اثربخشی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و سبک های هویت در فراگیری جملات موصولی در دستور زبان انگلیسی می پردازد. روش: برای این منظور، 60 نفر از فراگیران زبان انگلیسی انتخاب و به طور تصادفی در یک گروه گواه و یک گروه آزمایشی قرار گرفتند. جهت اطمینان از همگن بودن فراگیران در دانش جملات موصولی، از پیش آزمون جملات موصولی انگلیسی استفاده شد. سپس، پرسشنامه پینتریش و دی گروت (1990) در خصوص استفاده از راهبرد های یادگیری خود نظم جویی توزیع گردید. همچنین، گروه آزمایش با این راهبرد ها آشنا شدند تا از آن ها استفاده کنند. به دنبال آن، پرسشنامه سبک هویت بروزنسکی (1992) به گروه آزمایش داده شد. سپس، پس آزمون جملات موصولی تکرار شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و تحلیل یکسویه واریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس حاکی از تأثیر معنادار راهبرد های یادگیری خود نظم جویی در فراگیری جملات موصولی با (0/01 p<) اندازه اثر زیاد (0/83 eta=) بود. اما، طبق نتایج حاصل از تحلیل واریانس یکسویه هیچ یک از سه سبک هویت نقش میانجی گر در این تأثیرگذاری نداشته است (0/05 p>). نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده، می توان نتیجه گرفت که آگاهی از راهبرد های یادگیری خود نظم جویی می تواند میزان یادگیری دستور زبان هدف را افزایش دهد. بنابراین استفاده از نتایج این مطالعه به معلمان، متخصصان و سیاست گذاران آموزشی توصیه می شود.
رابطه سواد فرهنگی والدین وهویت یابی (مورد مطالعه: دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی شهر تهران)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف رابطه سواد فرهنگی والدین و هویت یابی دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی شهر تهران انجام شد. روش: به لحاظ روش گردآوری داده ها، از نوع توصیفی _ همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران و دانش اموزان دختر مقطع ابتدایی مناطق 22 گانه شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مناطق 4، 7 و 8 تهران به عنوان نمونه اماری انتخاب و حجم نمونه اماری با استفاده از فرمول کوکران محاسبه شد و شامل 270 نفر مادر و 270 نفر دانش آموز دختر می باشد داده های مزبور از طریق پرسشنامه سواد فرهنگی هیرش (1983) و هویت بنیون و آدامز (1986)جمع اوری شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین سواد فرهنگی والدین و بعد هویت آشفته دانش اموزان رابطه معنادار وجود دارد. بین سواد فرهنگی والدین و بعد هویت زود شکل دانش اموزان رابطه معنادار وجود دارد. بین سواد فرهنگی والدین و بُعد هویت تعویق افتاده دانش اموزان رابطه معنادار وجود دارد. بین سواد فرهنگی والدین و بُعد هویت پیشرفته دانش اموزان رابطه معنا دار وجود دارد. (05/0p<) نتیجه گیری: با توجه به مشکلات موجود در زمینه هویت یابی و اهمیت این دوره، والدین باید نسبت به سواد فرهنگی مجهز شده و با برنامه های کاربردی مدارس در آینده ای نزدیک نسبت به آسیب های هویت یابی حساسیت لازم را پیدا کنند.
نقش واسطه ای تمایز خود در رابطه علّی بین افسردگی و رضایت زناشویی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۴)
358 - 365
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه میان افسردگی و رضایت زناشویی با نقش واسطه ای تمایز خود در زنان متأهل از منطقه 2 شهرداری شهر اهواز انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و از طریق مدلیابی معادلات ساختاری به روش همبستگی چندمتغیری انجام شد. 260 زن متأهل شهر اهواز در سال 1399 به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده سیاهه های تمایز خود (اسکورن و فریندلندر، 1998)، رضایت زناشویی انریچ (به نقل از سلیمانیان، 1373) و افسردگی بک (بک و همکازان، 1996) بود. برای تحلیل داده ها از روش الگویابی معادلات ساختاری و برای بررسی اثرات واسطه ای از روش بوت استراپ استفاده شد. تحلیل های الگویابی معادلات ساختاری تأیید کرد که برازندگی مدل پیشنهادی مناسب است. نتایج حاکی از آن بود که نشانگان افسردگی به صورت مستقیم بر متغیر رضایت زناشویی تأثیر می گذارد (001/0 =p) و همچنین نتایج مربوط به تحلیل مسیرهای غیر مستقیم نشان داد که نشانگان افسردگی از طریق میانجی گری تمایز خود و خرده مقیاس های آن (جدایی عاطفی، واکنش هیجانی، جایگاه من و آمیختگی با دیگران) بر رضایت زناشویی تأثیرگذار بوده است (001/0 =p). با توجه به بحث تمایزیافتگی، به نظر می رسد آشنا کردن زوجین با این متغیر در زمان ازدواج به رضایت بیشتری در ازدواج و رابطه زناشویی آنان منجر می شود.
ثأثیر تمرین عصبی- روانی دلاکاتو بر تبحرحرکتی دانش آموزان فلج مغزی اسپاستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هشتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۳۰)
29 - 36
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر تمرینات عصبی- روانی دلاکاتو بر هماهنگی دانش آموزان فلج مغزی اسپاستیک بود. روش پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیش و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه مورد مطالعه دانش آموزان مدرسه گل ها ویژه فلج مغزی بودند. روش: شرکت کنندگان در این پژوهش، 16 نفر دانش آموز فلج مغزی اسپاستیک رده سنی 7 تا 10 سال بودند که بعد از پیش آزمون به طور تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. گروه تجربی به مدت 6 هفته تمرینات دلاکاتو را انجام دادند. روش اعمال متغیر مستقل در گروه تجربی شامل 4 مرحله خزیدن، چهار دست و پا رفتن، چرخش سر، پرتاب و دست کاری توپ بود. پروتکل تمرینی برای گروه تجربی در هر جلسه به صورت انفرادی در نظر گرفته شد در پایان 6 هفته از هردو گروه پس آزمون گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوورایانس ارزیابی شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که در متغیر هماهنگی چشم-دست (0001/0=p ،47/84=f)، پرتاب کردن (001/0=p ،92/17=f) و دریافت کردن (0001/0=p ،33/63=f) بین دو گروه تجربی و کنترل تفاوت معنادار وجود دارد که با توجه به تفاوت میانگین ها، عملکرد گروه تجربی بهتر از گروه کنترل است. بحث: بطورکلی می توان بیان کرد که یک دوره مداخله 6 هفته ای تمرینات عصبی- روانی دلاکاتو بر تبحر حرکتی دانش آموزان فلج مغزی اسپاستیک اثربخش است.
تدوین مدل مشارکت تحصیلی بر اساس خودارزشیابی مرکزی و سرمایه های تحولی با نقش میانجی کمک طلبی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
7 - 30
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین خودارزشیابی مرکزی و سرمایه های تحولی با مشارکت تحصیلی و نقش میانجی کمک طلبی تحصیلی انجام شد. جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 1400-1401 در دانشگاه بوعلی سینا همدان بود. گروه نمونه که شامل 387 نفر بود با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. و به پرسشنامه سرمایه های تحولی (موسسه پژوهشی مینه-سوتا، 2005) ، پرسشنامه خودارزشیابی مرکزی(جاج و همکاران، 2003)، پرسشنامه کمک خواهی تحصیلی(قدم پوروسرمد، 1385) و پرسشنامه مشارکت تحصیلی (شافلی و همکاران، 2002) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد، خودارزشیابی مرکزی و سرمایه های تحولی با بعد پذیرش کمک طلبی و مشارکت تحصیلی رابطه مثبت و معنادار و با بعد اجتنابی کمک طلبی رابطه منفی و معناداری دارند. بین بعد پذیرش کمک طلبی و مشارکت تحصیلی رابطه مثبت و معنادار و بین بعد اجتنابی کمک طلبی و مشارکت تحصیلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. بعد پذیرش کمک-طلبی تحصیلی و بعد اجتنابی کمک طلبی تحصیلی در ارتباط بین خودارزشیابی و مشارکت تحصیلی و سرمایه های تحولی و مشارکت تحصیلی نقش واسطه ای معناداری دارند. بر اساس این یافته می توان اینگونه استنتاج کرد که با تقویت سرمایه های تحولی درونی و بیرونی و خود ارزشیابی مرکزی فرد، بعد پذیرش کمک طلبی افزایش و بعد اجتنابی آن کاهش می یابد. این عوامل می توانند در تعامل با یکدیگر مشارکت و درگیری تحصیلی افراد را نیز افزایش دهند.
رابطه ثبات قدم، سرسختی روان شناختی و تاب آوری با درگیری تحصیلی دانشجویان: ارائه مدل تحلیل مسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
169 - 192
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تعیین نقش ثبات قدم، سرسختی روان شناختی و تاب آوری بر درگیری تحصیلی دانشجویان بود. از جامعه آماری، 242 نفر دانشجو به عنوان نمونه با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات که یا استفاده از رسانه های اجتماعی و به صورت آنلاین انجام شد، از پرسش نامه 5 عاملی ثبات قدم (داکورث،2007)، مقیاس اصلاح شده سرسختی نسخه نروژی (هیستد، اید، جانسون، لابرگ و توماس جانسون،2010)، پرسش نامه تاب آوری (جانسون و همکاران، 2013) و درگیری تحصیلی (ریو، 2013) استفاده شد. داده های به دست آمده از نمونه با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS و Amos و به روش تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که درگیری تحصیلی دانشجویان به صورت مستقیم توسط ثبات قدم، سرسختی روانشناختی و تاب آوری پیش بینی می شود. مطابق با یافته ها درگیری تحصیلی به صورت غیرمستقیم و از مسیر تاب آوری، توسط ثبات قدم پیش بینی می-شود. همچنین سرسختی روانشناختی از طریق نقش واسطه ایی ثبات قدم بر درگیری تحصیلی دارای اثر غیرمستقیم و معنادار بود. نتایج پژوهش در مسیر سرسختی به درگیری تحصیلی توسط تاب آوری به صورت غیرمستقیم تأیید نشد. نتایج بیانگر آن است که 16% از درگیری تحصیلی دانشجویان از طریق ثبات قدم، سرسختی روان شناختی و تاب آوری تبیین می شود. همچنین 28% از درگیری تحصیلی را متغیرهای ثبات قدم و سرسختی توسط تاب آوری تبیین می کنند.
اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر فشار مراقبتی و خودانتقادی مادران دارای کودک کم توان ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
۱۴۰-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: درصد قابل توجهی از خانواده های ایرانی دارای کودک کم توان ذهنی با مشکلات متعددی مانند اختلالات خواب، بی قراری، اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی، پرخاشگری، خودجرحی، و اختلالات شخصیت مواجه هستند. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر فشار مراقبتی و خودانتقادی مادران دارای کودک کم توان ذهنی خفیف انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه این پژوهش شامل تمامی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی شهرستان قائم شهر در سال تحصیلی 1398-1397 بودند که از بین آنها 30 مادر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب، و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر یک 15 نفر) جای دهی شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش تحت روان درمانی مثبت گرا در 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. ابزار گردآوری داده ها شامل سیاهه فشار مراقبتی چندبعدی (نواک و گاست، 1989) و مقیاس سطوح خودانتقادی (تامسون و زاروف، 2004) بود. داده ها توسط نسخه 22 نرم افزار SPSS و با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر آمیخته تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد روان درمانی مثبت گرا بر کاهش ابعاد فشار مراقبتی (0/001>P، (25/791=F2,24) و کاهش ابعاد خودانتقادی (0/001>P، (29/465=F2,27) در مادران دارای کودک کم توان ذهنی مؤثر است. در مرحله پیگیری در همه متغیرها غیر از خودانتقادی مقایسه ای، ثبات درمان وجود داشت. نتیجه گیری: مداخله مثبت گرا با گسترش دیدگاه فردی مادران دارای کودک کم توان ذهنی نسبت به موضوعات مختلف مانند عواطف منفی، هیجانات ناخوشایند و خود مختاری، به تغییر نگرش آنها و در نتیجه تقویت هیجانات مثبت در آنها کمک کرد که در نتیجه موجب کاهش فشار مراقبتی و خودانتقادی در آنها شد.
رابطه الگوهای ارتباطی خانواده و ویژگی های سایکوپاتیک با آمادگی به اعتیاد: با آزمون نقش واسطه ای بی اشتیاقی اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۱۲۰-۹۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط الگوهای ارتباطی خانواده و ویژگی های سایکوپاتیک با آمادگی به اعتیاد با بررسی نقش واسطه ای بی اشتیاقی اخلاقی بود. روش: روش پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه آزاد بجنورد (2640 نفر) در سال تحصیلی 1401-1400 بود که با روش نمونه گیری در دسترس با استفاده از پرسشنامه آنلاین 200 نفر انتخاب شدند. ابزارها شامل پرسشنامه الگوهای ارتباطات خانواده، مقیاس ویژگی های سایکوپاتیک، مقیاس آمادگی به اعتیاد، و مقیاس بی اشتیاقی اخلاقی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: طبق یافته های مدل اثر مستقیم متغیر جهت گیری گفت و شنود بر آمادگی به اعتیاد منفی بود و اثر متغیرهای جهت گیری همنوایی، سایکوپاتیک، و بی اشتیاقی اخلاقی بر آمادگی به اعتیاد مثبت بود. همچنین، نقش میانجی بی اشتیاقی اخلاقی در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و ویژگی های سایکوپاتیک با آمادگی به اعتیاد تایید شد. نتیجه گیری: می توان بیان داشت وجود مشکلات الگوهای ارتباطی خانواده (گفت و شنود پایین و همنوایی بالا) و ویژگی های سایکوپاتیک می تواندآمادگی به اعتیاد را برای افراد به ارمغان آورد. همچنین، اگر بی اشتیاقی اخلاقی بالا باشد و با این دو متغیر همراه شود، می توان شاهد میزان بالایی از آمادگی به اعتیاد در نوجوانان و جوانان بود. این نتایج گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر در آمادگی به اعتیاد است و با شناسایی این علل می توان برنامه های درمانی و پیشگیرانه مناسب را به کار بست.
Design and Validation of Youth High-risk Behaviors Short Scale(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This research aims to design and validation of youth high-risk behaviors short scale. Methods: In this research, the descriptive-survey method was used. The statistical population was all students of Mashhad universities which 681 students were randomly selected from multi-stage cluster types. The tools used also included: youth high-risk behaviors short-scale developed by the researcher, as well as the Big Five-Inventory (2007) and Psychological Well-being Scale (1989). Results: The results showed that 14-item high-risk behaviors scale has good psychometric properties and is the norm with Iranian society. The validity of the scale was good with the methods of construct validity (confirmatory factor analysis) and convergent and divergent validity (p<0.01). The results of confirmatory factor analysis also confirmed the seven-factor nature of the scale, and the obtained model had a good fit with the research data. The Cronbach's alpha coefficient of the whole scale was 0.82. Conclusion: Therefore, researchers and health professionals can use this tool in their future studies due to its unique features.
اثربخشی خوش بینی به سبک روان نمایشگری بر قلدری، روابط بین فردی و نشاط ذهنی در دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی خوش بینی به شیوه روان نمایشگری بر قلدری، روابط بین فردی و نشاط ذهنی در دانش آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. تعداد 30 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه دوم در دامنه سنی 14-16 سال دارای علائم اختلال نافرمانی مقابله ای در شهر اصفهان در سال 1399 بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های قلدری، پرسشنامه کیفیت روابط، پرسشنامه نشاط ذهنی بود. گروه آزمایش به صورت روان نمایشگری به مدت 12 جلسه آموزش خوش بینی را دریافت کردند و پرسشنامه ها به عنوان پس آزمون و یک ماه بعد برای پیگیری اجرا شد. داده ها با آزمون تحلیل کواریانس با اندازه گیری مکرر انجام شدند. نتایج نشان دادند خوش بینی به سبک روان نمایشگری بر قلدری، کیفیت روابط بین فردی و نشاط ذهنی دانش آموزان دارای علائم اختلال نافرمانی مقابله ای تأثیر دارد؛ بنابراین، با کاربرد این مداخله می توان رفتار قلدری و کیفیت روابط و نشاط ذهنی دانش آموزان را با علائم اختلال نافرمانی بهبود بخشید.
اثربخشی سکس درمانی بر خودکارآمدی جنسی و صمیمیت زناشویی در زوجین دارای اختلال کژکاری جنسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: کنش جنسی مناسب سهم بسزایی در بهداشت و سلامت زوجین ایفا می کند. هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی سکس درمانی بر خودکارآمدی جنسی و صمیمیت زناشویی در زوجین دارای اختلال کژکاری جنسی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه زوجین دارای اختلال کژکاری جنسی مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره و خدمات روانشناختی منطقه هشت تهران در تابستان سال 1395 بودند که تعداد 30 زوج (60 نفر) با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 زوج) و گروه گواه (15 زوج) جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت 10 جلسه 60 دقیقه ای سکس درمانی قرار گرفت؛ اما در این مدت گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش پرسشنامه خودکارآمدی جنسی وزیری و کاشانی (1378)، پرسشنامه صمیمیت زناشویی زوجین ووندن بروک و برتمن (1995) و پرسشنامه عملکرد جنسی روزن و همکاران (2000) بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری در نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل شد. یافته ها: نتایج مقایسه اطلاعات جمعیت شناختی نشان داد که بین گروه های پژوهش از نظر سن، جنسیت و سطح تحصیلات تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<p). مداخله سکس درمانی به طور معناداری موجب افزایش خودکارآمدی جنسی (622/10F=، 003/0 = P) و صمیمیت زناشویی (959/14F=، 001/0 = P) در زوجین دارای اختلال کژکاری جنسی شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر تاثیر آموزش سکس درمانی بر افزایش خودکارآمدی جنسی و صمیمیت زناشویی در زوجین دارای اختلال کژکاری جنسی بود. مشاوران و درمانگران خانواده می توانند از این شیوه درمانی در کنار سایر روش های درمانی جهت حل مشکلات زناشویی زوجین بهره ببرند.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر سرمایه روانشناختی و سرزندگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
109-127
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر سرمایه روان شناختی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان پسر مدارس شاهد شهر دزفول انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و روش نمونه برداری بصورت در دسترس، 30 نفر انتخاب شد و بصورت تصادفی در دو گروه (15 نفری کنترل و آزمایش) گمارده شد. به منظور گردآوری داده ها از مقیاس سرزندگی تحصیلی (حسینچاری و دهقانی زاده، 1391) و پرسشنامه سرمایه روان شناختی (لوتانز، 2007) استفاده شد. همچنین در طی 8 جلسه (90 دقیقه ای) به صورت یک جلسه در هفته و به مدت دو ماه، براساس پروتکل آموزشی رفتاردرمانی دیالکتیک میلر و همکاران (2007) مورد آموزش قرار گرفتند. در طول ارائه آموزش گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نداشتند و بعد از اتمام آموزش از هر دو گروه پس آزمون انجام گرفت. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام گرفت. یافته ها نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیک می تواند به طور معناداری موجب بهبود سرمایه روان شناختی با اندازه اثر 56/0 و سرزندگی تحصیلی با اندازه اثر 47/0 گردد (001/0< p). بر این مبنا براساس نتایج حاصله می توان در نظر داشت که رفتاردرمانی دیالکتیک قادر است به عنوان یک مداخله مؤثر برای بهبود سرمایه روان شناختی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان مورد لحاظ قرار گیرد.
نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه بین سبک های دلبستگی با اضطراب کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
181 - 161
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای طرح واره های ناسازگار اولیه در رابطه میان سبک های دلبستگی و اضطراب کرونا صورت گرفت. روش: طرح پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی از طریق الگویابی مدل معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهشی شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی مرکز آموزش عالی پلدختر در سال تحصیلی 400-1399 بودند که برای انتخاب گروه نمونه آماری به تعداد قابل کفایت برای آزمون مدل با توجه به نظر کلاین (2015) در ازای هر متغیر 20 نفر نمونه در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری با توجه به جدی شدن خطر کرونا به صورت غیراحتمالی و پرسشنامه آنلاین بود. به منظور گردآوری داده ها از مقیاس اضطراب کرونا ویروس (CDAS)، پرسشنامه طرح واره های ناسازگار یانگ فرم کوتاه (YSQ-SF) و مقیاس دلبستگی بزرگسالان (AAS) استفاده شد. برای انجام تحلیل آماری از نرم افزارهای SPSS-22 و AMOS-24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که با توجه به شاخص های نیکویی برازش، مدل تدوین شده از برازش مطلوبی برخوردار است (08/0=RMSEA، 90/0=GFI، 91/0=AGFI). سبک دلبستگی اجتنابی (23/0= β) و طرح واره های ناسازگار (78/0= β) اثر مستقیم و معناداری بر اضطراب کرونا دارند. همچنین نتایج غیرمستقیم مسیرها نشان داد که دلبستگی ایمن با واسطه گری طرح واره های ناسازگار می تواند از میزان اضطراب کرونا بکاهد؛ اما سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با واسطه گری طرح واره های ناسازگار می توانند بر اضطراب کرونای دانشجویان بیفزایند. نتیجه گیری: مطالعه نشان داد با افزایش سبک دلبستگی اجتنابی میزان اضطراب کرونا کاهش یافت و طرح واره های ناسازگار در رابطه بین سبک های دلبستگی با اضطراب کرونا نقش واسطه ای داشت و موجب افزایش این اثر شد.
تأثیر هنردرمانی به شیوه بازی با رنگ بر میزان شادزیستی کودکان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: عملکرد هنردرمانی مبتنی بر تسهیل تغییرات مثبت مانند شاد زیستی از طریق تعامل با درمانگر و مواد هنری در یک محیط امن است. از سویی یکی از بیماری هایی که در کودکان بیشترین عواقب منفی روانی را دارد، سرطان است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هنردرمانی به شیوه بازی با رنگ بر میزان شاد زیستی کودکان 6 تا 10 ساله مبتلا به سرطان انجام شد. روش: روش پژوهش شبه تجربی و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. نمونه مورد مطالعه شامل 30 کودک مبتلا به سرطان از شهر اصفهان در سال 1396 بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جای دهی شدند. گروه آزمایش طی 15 جلسه تحت مداخله هنردرمانی به شیوه بازی با رنگ قرار گرفت و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای تا پایان آزمایش دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه شاد زیستی (مورگان، 2014) استفاده شد. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کوواریانس و با نرم افزار آماری spss22، تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: یافته های آماری نشان داد که بین عملکرد دو گروه آزمایش و گواه در میزان شاد زیستی و مؤلفه های آن از جمله خلق و تفکر شادمانه تفاوت معنادار آماری (0/05>P) وجود دارد. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که هنردرمانی به شیوه بازی با رنگ با تأکید بر تخلیه هیجانات منفی باعث بهبود شاد زیستی کودکان مبتلا به سرطان می شود و این شیوه را می توان به عنوان یک روش درمانی و مداخله ای مناسب برای بهبود خلق این کودکان پیشنهاد داد.
اثربخشی برنامه اقدام در مقابل اضطراب بر کاهش علائم بالینی کودکان پیش دبستانی مبتلا به اختلال اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی اثر بخشی برنامه اقدام بر کاهش علائم بالینی کودکان پیش دبستانی مبتلا به اختلال اضطرابی بود. روش: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق، کودکان 5 تا 6 ساله مبتلا به اضطراب شهرستان گرگان و مادران آنها بودند، که از بین آنها، 27 کودک با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل اختصاص داده شدند. برنامه اقدام در 8 جلسه برای کودکان و 4جلسه آموزشی مجزا برای والدین گروه آزمایش انجام شد. به منظور بررسی تاثیر مداخله در ابتدا و انتهای درمان و مرحله پیگیری، مقیاس اضطراب پیش دبستانی اسپنس بر روی مادران تمام کودکان اجرا شد. در نهایت از تحلیل کوواریانس و فرمول درصد بهبودی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج کاهش معنادار در اضطراب کودکان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون و پیگیری نشان داد(05/0P<). نتایج معناداری بالینی هم نشان داد که اضطراب گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری، به طور معناداری بهبود یافت. نتیجه گیری: برنامه اقدام در بهبود علایم کودکان مبتلا به اضطراب موثر است. نتیجه این پژوهش و پژوهش های مشابه می تواند در حوزه های تشخیصی و درمانی اختلالات اضطرابی در کودکان مورد استفاده قرار گیرد.