فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۳۴۱ تا ۸٬۳۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (خرداد) ۱۴۰۰ شماره ۹۹
471-484
حوزههای تخصصی:
زمینه: از مهم ترین عوامل تعالی یا تباهی هر سازمانی، کیفیت عملکرد مدیران مدارس است. بهبود عملکرد و توسعه کیفی مدیران مدارس ابتدایی موجب افزایش کارایی و اثربخشی و ایجاد تغییر و تحول در نظام آموزشی است. هر چند مطالعاتی پیرامون بهبود عملکرد مدیران مدارس در ایران انجام گرفته است، اما مطالعه کیفی که به بهبود عملکرد مدیران مدارس ابتدایی بپردازد، مغفول مانده است. هدف: این پژوهش با هدف طراحی و آزمون مدل بهبود عملکرد مدیران مدارس ابتدایی استان کرمانشاه انجام شد. روش: پژوهش حاضر با یک طرح آمیخته با هر دو رویکرد کیفی و کمی در سال تحصیلی 99-1398 انجام شد. در رویکرد کیفی از روش نظریه ای زمینه ای استفاده شد. در این راستا با استفاده از رویکرد هدفمند و به کارگیری معیار اشباع نظری تلاش شد تا با استفاده از فن مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته، ادراک و تجربه ۱۵ نفر (از اعضای هیئت علمی دانشگاه ها و مدیران کل و معاونین شاغل در آموزش و پرورش استان کرمانشاه) به صورت ملاک محور مورد بررسی عمیق قرار گیرد. ابزار پژوهش بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود. در بخش کمی داده های لازم با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر داده های کیفی ساخته و در بین ۲۲۸ نفر از مدیران مدارس ابتدایی استان کرمانشاه به اجرا در آمد. برای تحلیل داده ها، در بخش کیفی از روش کُدگذاری سیستماتیک و در بخش کمی از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل عاملی تأییدی) با استفاده از نرم افزار Smart pls استفاده شد . یافته ها: پس از پیاده سازی مصاحبه ها و تحلیل عمیق داده ها، ۲۸۳ نشانگر، ۱۵ ملاک و ۴ عامل اصلی که شامل چهار بُعد «توسعه رهبری»، «بهبود ساختار»، «برنامه ریزی عملکرد»، «خود توسعه ای» مورد شناسایی قرار گرفت. نتایج تحلیل عامل تأییدی، ۵۴ گویه را برای پرسشنامه بهبود عملکرد مدیران در چهار عامل تأیید کردند. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن بود که مدل مستخرج از پژوهش حاضر با وجود اعتبار مناسب می تواند جهت بهبود عملکرد مدیران مدارس ابتدایی مورد استفاده قرار گیرد.
تاثیر القای خلق مثبت و منفی با استفاده از موسیقی ایرانی بر واکنش-های قلبی عروقی
حوزههای تخصصی:
نتایج تحقیقات دهه های اخیر نشان می دهند که حالت های روان شناختی بر مکانیسم های زیست شناختی تاثیر می گذارند. هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی تاثیر القای خلق مثبت و منفی با استفاده از موسیقی ایرانی بر واکنش های قلبی عروقی بود. برای این منظور، بر اساس ملاک های ورود، 40 نفر از دانشجویان (شامل 20 نفر دختر و 20 نفر پسر) دانشگاه تربیت معلم تهران انتخاب شدند. به منظور القای خلق مثبت و منفی از قطعه موسیقی های ایرانی دارای محتوای هیجانی شاد و غمگین استفاده شد. شاخص های قلبی عروقی ضربان قلب ( HR )، فشار خون سیستولیک ( CBP ) و فشار خون دیاستولیک ( DBP ) در حالت پایه (آرامش)، القای خلق منفی و القای خلق مثبت مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج نشان داد که القای خلق مثبت از طریق موسیقی ایرانی منجر به کاهش ضربان قلب ( HR )، فشار خون سیستولیک ( CBP ) و فشار خون دیاستولیک ( DBP ) در مقایسه با حالت آرامش می گردد. همچنین یافته های تحقیق حاکی از این بود که القای خلق منفی از طریق موسیقی ایرانی منجر به افزایش ضربان قلب ( HR )، فشار خون سیستولیک ( CBP ) و فشار خون دیاستولیک ( DBP ) در مقایسه با حالت آرامش می گردد. علاوه بر این، اثر متغیر جنسیت در هیچ یک از حالت ها معنادار نبود. در مجموع یافته های تحقیق حاضر از الگوی اختلال های روان تنی و نقش حالت های خلقی و تجارب هیجانی در واکنش های قلبی عروقی حمایت می کند.
الگوی پیش بینی سبک های حل تعارض بر اساس ابعاد تمایزیافتگی و انعطاف پذیری شناختی با نقش میانجی شفقت ورزی به خود زوجین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که حل تعارضات بین فردی به اندازه روابط اجتماعی به ویژه در بین زوجین دارای اهمیت فراوانی است؛ بنابراین پژوهش حاضر باهدف الگوی پیش بینی سبک های حل تعارض بر اساس تمایزیافتگی، انعطاف پذیری شناختی با نقش میانجی شفقت ورزی در مردان و زنان جوان با تعارض انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان و مردان دارای تعارض زناشویی شهر کاشان بود. نمونه این پژوهش شامل ۳۹۳ نفر از زوجین دارای تعارض زناشویی بودند که به صورت در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های پژوهش شامل مقی اس تکنیک های حل تع ارض استراوس و همکاران (۱۹۸۳)، پرسشنامه شفقت به خود نف (۲۰۰۳)، پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی دنیس وندروال (۲۰۱۰) و پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورون و اسمیت (۲۰۰۳) پاسخ دادند. داده های پژوهش با روش تحلیل مسیر و معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار آماری AMOS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل ارائه شده از برازش مطلوبی برخوردار است و شفقت ورزی به خود می تواند بین انعطاف پذیری و سبک حل تعارض مذاکره و پرخاشگری روانی و همچنین بین تمایز خویشتن و سبک های حل تعارض مذاکره و پرخاشگری جسمانی نقش میانجی ایفا نماید (۰۰۱/۰ ≥ P ). نتیجه گیری: با توجه به اثرات تعارض های زناشویی بر زوجین، خانواده ها و جامعه، شناسایی متغیرهای دخیل در این مهم می تواند زمینه را جهت برنامه ریزی جهت پیشگیری و درمان سبک های مخرب حل تعارض های زناشویی فراهم سازد و به نظر می رسد که تمایزیافتگی خویشتن و شفقت ورزی به خود ازجمله متغیرهای مؤثر در بهبود تکنیک های حل تعارض استفاده شده در زنان و مردان دارای تعارض زناشویی است.
بررسی اثربخشی تکنیک های تجربی طرحواره درمانی بر تعدیل طرحواره های ناسازگار در زنان سرپرست خانوار مهاجر افغان در تهران
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تکنیک های تجربی طرحواره درمانی بر تعدیل طرحواره های ناسازگار در زنان سرپرست خانوار مهاجر افغان در تهران بود.: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل با آرایش تصادفی در آزمودنی ها بود. جامعه آماری شامل زنان مهاجر سرپرست خانوار تحت پوشش کلینیک مددکاری اجتماعی نوید مهر واقع در شهرک ولیعصر شهر تهران به تعداد 53 نفر بود که از میان آن ها با توجه به لزوم انجام مداخله، 20 نفر به عنوان نمونه با روش هدفمند انتخاب شده و در دو گروه (10 نفر گروه طرحواره درمانی و 10 نفر گروه کنترل) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه اول تحت 8 جلسه 5/1 ساعته طرحواره درمانی گروهی قرار گرفتند و گروه دوم هیچ درمانی دریافت ننمودند. جهت سنجش از فرم کوتاه مقیاس طرحواره های ناسازگار یانگ استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد طرحواره درمانی در تعدیل طرحواره های محرومیت هیجانی، نقص/ شرم، وابستگی/ بی کفایتی، آسیب پذیری به ضرر و بیماری، گرفتار/ خودتحول نیافته، اطاعت، بازداری هیجانی، معیارهای سرسختانه، استحقاق و خویشتن داری/ خودانضباطی زنان سرپرست خانوار مهاجر افغان ساکن تهران اثربخش می باشد. با توجه به اثربخشی طرحواره درمانی می توان با انجام این روش درمانی، به کاهش طرحواره های ناسازگار در افراد کمک کرد .
اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مؤلفه های روانشناختی( استرس، اضطراب، افسردگی) و سبک های حل مسئله در دانش آموزان دوره متوسطه اول شهرستان سنندج(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مؤلفه های روانشناختی (استرس، اضطراب، افسردگی) و سبک های حل مسئله در دانش آموزان دوره متوسطه اول شهرستان سنندج انجام گرفت. روش ها: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با استفاده از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر سنندج در سال تحصیلی 97-96 بود. براساس جامعه آماری و هدف پژوهش با توجه به مقایسه ای بودن آن، تعداد 40 نفر از دانش آموز دختر مقطع متوسطه اول، پس از انجام مرحله غربالگری انتخاب گردید. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای استفاده شد. در پژوهش حاضر برای اجرای پژوهش از روش میدانی(انجام درمان بر روی گروه های درمانی) و برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های سیاهه افسردگی بک، سیاهه اضطراب بک، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و پرسشنامه سبک های حل مسئله ابزارهای خودگزارشی استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مؤلفه های روانشناختی (استرس، اضطراب، افسردگی) و سبک های حل مسئله تاثیر معنی داری داشته است (001/> p ). نتیجه گیری: مشاهدات حاضر مؤید اثربخشی آموزش درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش در تغییر سطح مؤلفه های روانشناختی (استرس، اضطراب، افسردگی) و سبک های حل مسئله در دانش آموزان دوره متوسطه اول شهرستان سنندج بود.
نقش میانجی سبک های شناختی مرتبط با نظام فعال سازی رفتاری در رابطه بین تجارب آسیب زای دوره کودکی با نشانگان اختلال دوقطبی در بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به شیوع و نرخ عود دوباره اختلال دوقطبی، درک عوامل پیش بین و عوامل آسیب پذیری این بیماری از اهمیت بالایی برخوردار است، ازاین رو پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی سبک های شناختی مرتبط با نظام فعال سازی رفتاری در رابطه بین تجارب آسیب زای دوره کودکی با نشانگان اختلال دوقطبی در بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری را کلیه بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی بستری شده در بیمارستان شهید یحیی نژاد بابل تشکیل داد. حجم نمونه ۳۷۹ نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس و در یک بازه زمانی ۱۸ ماهه انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه تجارب آسیب زای کودکی، پرسشنامه افسردگی بک، مقیاس خود گزارشی مانیا و سبک های شناختی مرتبط با نظام فعال سازی رفتاری (خرده مقیاس کمال گرایی/ ارزیابی عملکرد مقیاس نگرش های ناکارآمد، خرده مقیاس خود نکوهشگری مقیاس تجربیات افسردگی و خرده مقیاس خودمختاری مقیاس خودمختاری- اجتماع مداری) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای SPSS وLISREL و به کمک روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد تجارب آسیب زای دوره کودکی بر سبک های شناختی مرتبط با نظام فعال سازی رفتاری و نشانگان (افسردگی و مانیا) اختلال دوقطبی اثر دارد (۰۵/۰>p). سبک های شناختی مرتبط با نظام فعال سازی رفتاری بر نشانگان (افسردگی و مانیا) اثر دارند (۰۵/۰>p). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر از این فرض حمایت می کند که سبک های شناختی مرتبط با نظام فعال سازی رفتاری، میانجی رابطه بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و نشانگان (افسردگی و مانیا) اختلال دوقطبی هستند.
مولفه های فرهنگ تجاری سازی نتایج تحقیقات دانشگاه علوم پزشکی : مطالعه فراترکیب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تعالی و انحطاط هر جامعه ای، مرهون فرهنگ آن است. بنابراین توسعه دانشگاه ها در جهت تجاری سازی نتایج تحقیقات در اولین گام نیازمند درک و شناخت مولفه های فرهنگ تجاری سازی نتایج تحقیقات دانشگاهی است . این تحقیق با هدف ارائه تصویری جامع از مؤلفه های فرهنگ تجاری سازی نتایج تحقیقات در دانشگاه علوم پزشکی از طریق ترکیب تحقیقات پیشین انجام شد. روش ها: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و با روش فراترکیب کدگذاری(تحلیل مضمون) انجام شده است . فراترکیب با فراهم کردن یک نگرش نظام مند برای پژوهشگران از طریق ترکیب پژوهش های مختلف، به کشف موضوع ها و استعاره های جدید و اساسی می پردازد، و با این روش دانش فعلی را گسترش داده و یک دید جامع و کلی را نسبت به مسائل به وجود می آورد. یافته ها: پس از تحلیل یافته های محققان قبلی و ترکیب نتایج حاصله ، از مجموع 99کد ، 15 مفهوم و 4 مؤلفه در زمینه فرهنگ تجاری سازی نتایج تحقیقات دانشگاه شناسایی شدند. براساس یافته های تحقیق کدهای انگیزش و پاداش ، هماهنگی و تعامل با صنعت ، حمایت مدیریت دانشگاه و خدمات مشاوره ای بیشترین فراوانی را در فرهنگ تجاری سازی نتایج تحقیقات دانشگاه داشتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه، یکی از دلایلی که نتایج تحقیقات در دانشگاه زیاد تجاری سازی نمی شود عدم توجه کافی سیاست گذاران و تصمیم گیرندگان دانشگاه به فرهنگ سازی در این زمینه بوده است بنابراین یافته های این پژوهش می تواند در سیاست گذاری دانشگاه در راستای فرهنگ سازی جهت گسترش تجاری کردن نتایج تحقیقات مورد استفاده قرار گیرد.
ارزشیابی خارجی مراقبت های سلامت روان در مراکز جامعه نگر: قوت ها و چالش ها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف این پژوهش ارزیابی تأثیر ارائه خدمات سلامت روان در مراکز خدمات جامعه نگر (CMHC) با چشم انداز بررسی فرصت ها و چالش های موجود برای استمرار و ارتقای ارائه خدمات سلامت روان بود. مواد و روش ها: این مقاله بخش کیفی پژوهشی بزرگ تر است که با انجام 36 مصاحبه و 13 بحث گروهی متمرکز به اجرا درآمد. متن مصاحبه ها و بحث های گروهی پس از پیاده سازی چندین بار مطالعه شد. تحلیل محتوا به صورت متعارف انجام شد و داده ها طبقه بندی شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش در دو بخش شامل نیازها برای اجرای برنامه و دست یابی به اهداف و پیامدهای مورد انتظار طرح و نیز یافته های حاصل از ارزش یابی برنامه ارائه شده است. در بخش اول به نکات مربوط به تأمین زیرساخت ها و راه اندازی مراکز اشاره شده و در بخش دوم به ویژگی ها، نقاط قوت و چالش های پیش روی طرح پرداخته شده است. نتیجه گیری: نتایج این بررسی نشان داد در تأمین زیرساخت ها و اجرایی کردن طرح، موفقیت های قابل توجهی کسب شده است. از چالش های مطرح شده در اجرای طرح می توان به موانع موجود در جلب مشارکت بیشتر پزشکان عمومی و تأثیر فرهنگ و نگرش موجود در هر شهر برای اثربخشی برنامه اشاره کرد. برای بهبود اثربخشی و کارآمدی طرح ، توجه بیشتر به برنامه های آموزشی روان پزشکی و سلامت روان در کوریکولوم رشته پزشکی عمومی، آموزش های همگانی درباره سلامت روان و ارائه راهکارهایی برای اجرای بهتر برنامه از پیشنهادات حاصل از نتایج ارزش یابی بود.
تجربه زیسته نوجوانان دختر دارای باورهای غیرمنطقی، یک پژوهش تحلیل روایتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور تعیین عوامل مشترک و زمینه ساز ایجاد باورهای غیرمنطقی در تحریفات شناختی نوجوانان دختر به بررسی تجربه زیسته نوجوانان دختر دارای باورهای غیرمنطقی، می پردازد.روش: تحقیق کیفی حاضر پدیدارشناسی در پارادایم تفسیری با روش تحلیل روایتی با الگوی تحلیل کثرت گرا بود. جامعه آماری دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه منطقه 2و 5 آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی1399-1398 بودند. 274 دانش آموز پرسشنامه سنجش باورهای غیرمنطقی نوجوانان برنارد (1988) را تکمیل کردند که از آن میان 16 نفر بر اساس ملاک های ورود و به صورت هدفمند به دلیل داشتن نمره 5/1 واحد انحراف معیار بیش از میانگین انتخاب شدند. سپس12 نفر تا رسیدن به اشباع نظری مطالعه شدند. گردآوری داده ها با مصاحبه نیمه ساختار یافته مک آدامز بود.یافته ها: یافته های تحقیق پس از طی فرایند کدگذاری، اشتراکات مفهومی را در بین نوجوانان دارای باورهای غیرمنطقی در 5 مضمون اصلی و 9 زیر مضمون نشان داد. این نوجوانان دارای پنج ویژگی مشترک خودکارآمدی پایین، مهارت های ارتباطی ضعیف و نامناسب با دیگران، ارتباط ضعیف و نامناسب با خداوند، الگوی ناکارآمد رابطه والد فرزندی و مشکلات آسیب زایی در دوران کودکی بودند.نتیجه گیری: در مداخلات درمان این نوجوانان جهت کاهش باورهای غیرمنطقی می توان بر نقش ضعف در مهارتهای ارتباطی، خودکارآمدی و ارتباطات با خداوند توجه بیشتری داشت و در مداخلات پیشگیری، مشکلات آسیب زای دوران کودکی مانند طرد و محرومیت های هیجانی و نقش سبک فرزندپروری ناکارامد را در ایجاد باورهای غیرمنطقی مورد توجه قرار داد تا با اطمینان بیشتری جهت آموزش و بهبود سلامت روان نوجوانان حرکت کرد.
چندهمسری و پیامدهای روانی- اجتماعی آن برای زنان (یک مقاله ی مروری سیستماتیک مبتنی بر تبیین های زیست- روانی تکاملی)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: براساس شواهد تکاملی، انسان نیز مانند دیگر نخستی ها، ذاتاً دارای الگوی چندهمسری است. در این پژوهش ما به بررسی شواهد چندهمسری و پیامدهای روانی- اجتماعی آن پرداختیم. هدف: در این مقاله به جمع آوری و بررسی پژوهش های مختلف از جوامعی که در آن ها چندهمسری مرسوم و قانونی است، با هدف بررسی مسائل مربوط به زنان در این خانواده ها، پرداخته ایم. روش: مطالعه حاضر از نوع پژوهش مروری سیستماتیک بود. بدین منظور کلید واژه های مربوطه در پایگاه داده های معتبر داخلی و خارجی نظیر SID، Science Direct و PubMed جست وجو و تعداد ۳۰ مقاله مرتبط از ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۰ استخراج شد؛ و ۱۷ مقاله مورد بررسی قرار گرفت. سپس نتایج تأثیر چندهمسری در هر کدام مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: مشکلات فراوانی مانند سطوح پایینی از عزت نفس، عملکرد خانوادگی و تربیت فرزندان همچنین اختلالاتی مانند جسمانی سازی، افسردگی، وحشت زدگی، اضطراب، افسرده خویی، حساسیت بین فردی، عقاید پارانویید، خصومت و ... دامن گیر زنانی است که در خانواده های چندهمسر زندگی می کنند. نتیجه گیری: براساس بررسی انجام شده نتیجه می گیریم که شاید بنیان زیستی ما برای تک همسری ساخته نشده باشد؛ اما شواهد گردآوری شده، نشان دهنده ی این واقعیت است که پیروی از روند زیستی تکاملی برای انسان امروزی (پیروی از چندهمسری) آسیب زاست و باید مورد تجدیدنظر اساسی قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی بسته آموزشی ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار و مشاوره زناشویی شناختی رفتاری بر دلبستگی و تعهد زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
259 - 294
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی بسته تدوین شده ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار و مشاوره زناشویی شناختی رفتاری بر دلبستگی و تعهد زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل زوجین با تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران بود که 30 زوج به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 10 زوج) قرار داده شدند. یک گروه 12 جلسه بسته آموزشی ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار و یک گروه 12 جلسه مشاوره زناشویی شناختی-رفتاری دریافت کردند؛ اما گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل مقیاس های تعارضات زناشویی، تعهد زناشویی و دلبستگی بزرگ سالان بود. داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری در نرم افزار 22- SPSS تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار بر تمامی ابعاد دلبستگی و تعهد زناشویی مقایسه با گروه کنترل اثربخشی معنادار و پایداری دارد (05/0p<) و در مقایسه با گروه مشاوره زناشویی شناختی – رفتاری اثربخشی بیشتری بر هر سه بعد دلبستگی و تعهد ساختاری دارد (05/0p<). گروه شناختی–رفتاری در مرحله پس آزمون فقط بر دو بعد دلبستگی (اجتنابی و اضطرابی) (05/0>p) اثربخشی معنادار داشته است که این اثرات پایدار نماند (05/0<p) ولی اثرات پایدار معناداری بر هر سه بعد تعهد زناشویی نشان داد (05/0>p). نتیجه پژوهش بیانگر این بود که استفاده از بسته ارتقاء روابط بین فردی زوجین براساس رویکرد هیجان مدار در مقایسه با مداخله شناختی-رفتاری جهت بهبود دلبستگی و تعهد زناشویی زوجین دچار تعارض زناشویی اولویت دارد.
ارائه الگوی مناسب صلاحیت های کارآفرینی مدیران مدارس ابتدایی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف ارائه الگوی مناسب صلاحیت های کارآفرینی مدیران مدارس ابتدایی اجرا شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی، از نظر داده ها، آمیخته اکتشافی متوالی و نوع مطالعه در بعد کیفی " داده بنیاد " با رویکرد اشتراوسی و در بعد کمی، پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر، کلیه ی مدیران مدارس ابتدایی نواحی چهارگانه کرج در سال تحصیلی (1400-1399) است؛ که تعداد آن ها 450 نفر بوده اند. ابتدا در مرحله کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 8 نفر از متخصصان و صاحب نظران و مدیران مدارس که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، مؤلفه های صلاحیت کارآفرینی مدیران مدارس ابتدایی شامل 4 مؤلفه خلاقیت، ریسک پذیری، تصمیم گیری و مدیریت تحولی شناسایی شدند. سپس با توجه به زیرمولفه های به دست آمده پرسشنامه صلاحیت کارآفرینی طراحی شد. برای تعیین حجم نمونه در بخش کمی، از فرمول نمونه گیری کوکران استفاده شد و پرسشنامه در اختیار 207 نفر از مدیران که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند، قرار گرفت. به منظور بررسی اعتبار و میزان دقت پرسشنامه، از اعتبار صوری و اجماع صاحب نظران استفاده گردید. برای پایایی و سازگاری درونی گویه های پرسشنامه از مقیاس آلفای کرونباخ استفاده شد که با انجام یک پیش آزمون بر روی 40 پاسخگوی تصادفی انتخاب شده مبادرت شد؛ که پایایی کل پرسشنامه (0/80) محاسبه گردید. نتایج نشان داد که شناسایی برنامه های کارآفرینی از دیدگاه مدیران مدارس بسیار مهم و قابل توجه است؛ چراکه برنامه های کارآفرینی می تواند مانعی قوی جهت رکود علمی باشد و انگیزش لازم جهت فراگیری مدیران فراهم نموده و به تغییرات بسیار مثبت در محیط مدارس منجر شود.
اثربخشی آموزش ایماگوتراپی (تصویرسازی ارتباطی) بر نشانگان روان شناختی (استرس، اضطراب و افسردگی) زنان آسیب دیده از روابط فرا زناشویی همسر
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش ایماگوتراپی (تصویرسازی ارتباطی) بر نشانگان روان شناختی (استرس، اضطراب و افسردگی) زنان آسیب دیده از روابط فرا زناشویی همسر صورت گرفت. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان آسیب دیده از روابط فرا زناشویی که در بازه زمانی فروردین تا شهریور 1400 به مرکز مشاوره خانواده امین شهر بیرجند مراجعه کرده و دارای پرونده بودند؛ تشکیل داد. از بین مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره ذکرشده، 30 نفر که حاضر به همکاری بودند و ملاک های ورود به پژوهش را داشتند، به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) منتسب شدند. روش اجرای مداخله ایماگوتراپی به صورت آموزش در 6 جلسه 90 دقیقه ای به گروه آزمایش بود و گروه گواه هیچ درمانی دریافت نکردند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه افسردگی، اضطراب، استرس لایبوند و لایبوند (1995) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با کمک تحلیل کوواریانس و تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج نشان داد که آموزش ایماگوتراپی (تصویرسازی ارتباطی) بر کاهش نشانگان روان شناختی (استرس، اضطراب و افسردگی) زنان آسیب دیده از روابط فرا زناشویی همسر مؤثر است. با توجه به نتیجه گزارش شده، پیشنهاد می شود مداخله آموزش ایماگوتراپی برای بهبود سلامت روان شناختی کلی مراجعین آسیب دیده از روابط فرا زناشویی همسر به ویژه نشانگان روان شناختی به کار گرفته شود.
اثربخشی مهارت های ارتباطی بر سازگاری اجتماعی نوجوانان سندروم داون
حوزههای تخصصی:
سندروم داون می تواند کیفیت زندگی نوجوانان را تحت تأثیر قرار دهد و مشکلات اجتماعی و روانی متعددی را در ارتباط با سلامتی به وجود آورد. پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی مهارت های ارتباطی بر سازگاری نوجوانان سندروم داون انجام شد. در پژوهش شبه آزمایشی حاضر از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. از جامعه آماری نوجوانان سندروم داون عضو کانون سندروم داون، 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به تعداد مساوی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. پس از کسب رضایت نامه مبنی بر شرکت در پژوهش والدین پرسشنامه سازگاری اجتماعی را تکمیل کردند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای 1 جلسه) در برنامه مهارت های ارتباطی شرکت کردند ولی گروه کنترل فقط برنامه های ارائه شده در کانون را دریافت نمودند. پس از اتمام جلسه دهم، پرسشنامه سازگاری اجتماعی مجدداً توسط والدین گروه های آزمایش و کنترل تکمیل شد. سپس نتایج به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که سازگاری اجتماعی گروه آزمایش پس از آموزش مهارت های ارتباطی در مقایسه با گروه کنترل به طور معنادار افزایش یافت. به نظر می رسد که آموزش مهارت های ارتباطی روش مداخله مناسبی برای سازگاری اجتماعی نوجوانان سندروم داون است، بنابراین می توان از این برنامه برای ارتقاء سازگاری اجتماعی این نوجوانان استفاده نمود.
رابطه میزان علاقه مندی اجتماعی و اختلال نافرمانی مقابله ای (مورد مطالعه:نوجوانان شهر پاوه)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف، بررسی رابطه میزان علاقه مندی اجتماعی و اختلال نافرمانی مقابله ای نوجوانان شهر پاوه انجام شد. روش: روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش علی – مقا یسه ای بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان پایه سوم دبیرستان شهر پاوه بودند.از میان این جامعه که جمعا 516 دانش آموز بودند، بطور خوشه ای چند مرحله ای نمونه انتخاب شد. سپس برای جمع آوری نمونه ها، به کلیه دبیرستان های دخترانه و پسرانه شهر پاوه، مراجعه شد و از بین آنها با اجرای آزمون اخنباخ تعداد 30 نفر را با انجام تست به عنوان دانش آموزان دارای اختلال شناسایی کرده و سپس آزمون علاقه اجتماعی بر روی این دانش آموزان هم انجام شد. از میان دانش آموزان عادی نیز تعداد 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و آزمون علاقه اجتماعی بر روی آنها اجرا شد. در نهایت 60 نفر مورد آزمون قرار گرفتند 30 نفر عادی و 30 نفر دارای اختلال نافرمانی مقابله ای بود. ابزار پژوهش شامل آزمون علاقه اجتماعی سولیمان(1973) و فرم خود سنجی پرسشنامه آخنباخ بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که میزان علاقه اجتماعی درنوجوانان عادی از میزان علاقه اجتماعی نوجوانان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای بیشتر است. نتیجه گیری: بنابراین براساس یافته ها در سطح اطمینان 95 درصد، تفاوت معناداری در میانگین علاقه اجتماعی نوجوانان بدون اختلال نافرمانی مقابله ای در مقایسه با نوجوانان عادی وجود دارد، نتیجه اینکه که علاقه اجتماعی، در نوجوانان دارای اختلال نافرمانی پایین تر از علاقه اجتماعی در نوجوانان عادی است.
اثربخشی آموزش ویژگی های رفتاری و رشد شناختی به خانواده و تاثیر آن بر بهبود رفتاری کودکان مضطرب
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ویژگی های رفتاری و رشد شناختی به خانواده و تاثیر آن بر بهبود رفتاری کودکان مضطرب می باشد. مطالعه آموزش ویژگی های رفتاری و رشد شناختی کودکان در خانواده ها موضوعی است که باید مورد نظر همه قرار گیرد و در راستای بهبود این ویژگی ها و تقویت آن اقدام گردد. پژوهش حاضر در دو بخش انجام شد. در بخش اول به بررسی تاثیر آموزش ویژگی های رفتاری و رشد شناختی به خانواده دارای کودکان مضطرب و بهبود رفتار مضطرب آنها پرداخته شد و در بخش دوم پایداری و تاثیر این آموزش ها بر کاهش اضطراب کودکان در طول زمان مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش حاضر از حیث اهمیت در طبقه پژوهش های کاربردی و بر حسب نحوه گردآوری داده ها از نوع پژوهش های طرح آزمایشی است. برای انجام این تحقیق، ابتدا 60 نفر از کودکان مضطرب را از طریق آزمون آخنباخ به عنوان پیش آزمون انتخاب شدند سپس نمونه های آماری به صورت گمارش تصادفی به دو گروه گواه و آزمایش تقسیم شدند و پس از گرفتن اطلاعات جمعیت شناختی از هر دو گروه به یک گروه از والدین آنان آموزش مربوط به رشد شناختی (بر اساس نظریه پیاژه) داده شد (گروه آزمایش) و به گروه گواه آموزشی داده نشد. از هر دو گروه از کودکان همان خانواده تست آخنباخ با مولفه ی اضطراب به عنوان پس آزمون گرفته شد. مدتی (3 ماه) پس از پایان نتایج آزمون ها و آموزش مربوطه مجدداً تست آخنباخ برای پایداری آموزش در طول زمان گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از شاخص های آمار توصیفی نظیر میانگین، انحراف استاندارد و ویژگی های جمعیت شناختی و... استفاده شد و شاخص های آمار استنباطی نظیر تحلیل کوواریانس نیز به عنوان مکمل استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که آموزش ویژگی های رفتاری و رشد شناختی بر بهبود رفتار کودکان به خانواده ها بر بهبود اضطراب کودکانشان رابطه ی معناداری داشتند. در بخش دوم تحقیق پایداری این آموزش ها بر کاهش اضطراب کودکان در طول زمان نیز معنا دار بود.
اثرات روش های بخش بندی و افزونگی بر بارشناختی و یادگیری واژگان و درک مطلب درس زبان انگلیسی در محیط یادگیری چند رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثرات روش های بخش بندی و افزونگی بر بارشناختی و یادگیری واژگان و درک مطلب درس زبان انگلیسی در محیط یادگیری چندرسانه ای انجام شد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف تحقیق کاربردی و از نوع آزمایشی حقیقی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام زبان آموزان 14تا16 ساله آموزشگاه های زبان شهر دامغان می باشد. موضوع محتوی آموزشی در خصوص تبیین فعالیت آتشفشانها بود که در قالب نرم افزار پاورپوینت در حداکثر 10 اسلاید (بر اساس نوع گروه) به 90 آزمودنی که به صورت تصادفی در شش گروه (هر گروه 15نفر) بخش بندی بالا/ ارائه شنیداری، بخش بندی بالا/ ارائه دیداری، بخش بندی بالا/ افزونه، بخش بندی پایین/ ارائه شنیداری، بخش بندی پایین/ ارائه دیداری، بخش بندی پایین/ افزونه منتسب شده بودند، ارائه شد. پژوهش به صورت کاملاً آزمایشی (یک طرح عاملی کاملاً تصادفی 2×3) بود. برای جمع آوری اطلاعات از آزمون محقق ساخته یادگیری واژگان، درک مطلب، سنجش دانش پیشین و مقیاس سنجش بار شناختی پاس (1992) استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس استفاده گردید. نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد اثرمتقابل روش بخش بندی و روش افزونگی بر بار شناختی و یادگیری معنی دار بود. نتایج آزمون تعقیبی نیز نشان داد گروه بخش بندی بالا- افزونه به طور معنی داری بارشناختی پایین تر و یادگیری واژگان و درک مطلب بالاتری را در مقایسه با سایر گروه ها گزارش کردند. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که روش های بخش بندی و افزونگی بر کاهش بارشناختی و ارتقاء یادگیری واژگان و درک مطلب درس زبان انگلیسی در محیط یادگیری چندرسانه ای اثربخش می باشد.
پیش بینی پرخاشگری دانشجویان بر اساس اضطراب کرونا، همدلی شناختی و همدلی عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی پرخاشگری دانشجویان بر اساس اضطراب کرونا، همدلی شناختی و همدلی عاطفی بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان کارشناسی دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 1400-1399 با دامنه سنی 18 تا 22 سال بود. نمونه ی پژوهش شامل 287 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه پرخاشگری باس و پری BPAQ (1992)، مقیاس اضطراب کرونا ویروس CDAS (1398)، مقیاس بهره همدلی بارون- کوهن BEQS (2004) بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات از طریق نرم افزار 23SPSS و از طریق روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام پذیرفت. نتایج پژوهش نشان داد که اضطراب کرونا، پرخاشگری را به صورت مثبت معنی دار (57/0 Beta=، 01/0 P=) و همدلی شناختی (12/0 Beta=، 05/0 P=) و همدلی عاطفی (31/0 Beta=، 01/0 P=) پرخاشگری را به صورت منفی معنی داری پیش بینی می کنند. در مجموع 59/0 از واریانس پرخاشگری توسط اضطراب کرونا، همدلی شناختی و همدلی عاطفی، تبیین می شودین پژوهش نشان دهنده ی اهمیت پیش بینی کنندگی اضطراب کرونا در پرخاشگری و همدلی شناختی و عاطفی در بازداری پرخاشگری است.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر خستگی و دلزدگی مادران مراقب کودکان کم توان عقلانی شدید و عمیق در دوره کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مادران کودکان مبتلا به ناتوانی ذهنی شدید و عمیق در دوره کووید-19 از مشکلات روان شناختی در رنج هستند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر خستگی و ملال در مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی عمیق و شدید در دوره کووید-19 بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کل مادران مراقب کودکان مبتلا به ناتوانی ذهنی شدید و عمیق شهرستان رزن در سال 1399 تشکیل دادند. در این پژوهش از طریق روش نمونه گیری در دسترس 84 مادر ملاک ورود به پژوهش را داشتند. از میان آنان 22 مادر دارای شدت علائم خستگی و ملال بودند که در دو گروه آزمایش و گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس ارزیابی خستگی (AFS؛ دی وریس و همکاران، 2003) و مقیاس چندبعدی حالت ملال (MBS؛ فاهلمنو همکاران، 2009) استفاده شد. برای گروه آزمایش آموزش تنظیم هیجان در 8 جلسه آموزش داده شد و گروه گواه در حین جلسات، آموزشی را دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجان بر کاهش خستگی و ملال در مادران کودکان مبتلا به ناتوانی ذهنی شدید و عمیق اثربخش بوده است (05/0>p). با توجه به نتایج، آموزش تنظیم هیجان برای کاهش خستگی و ملال مادران کودکان مبتلا به ناتوانی ذهنی شدید و عمیق در دوره کووید-19 پیشنهاد می شود
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر سازگاری و صمیمیت زناشویی زنان دچار تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۱۷۸-۱۶۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر سازگاری و صمیمیت زناشویی زنان دچار تعارضات زناشویی انجام گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی زنان دارای تعارضات زناشویی بودند که جهت حل اختلاف خانوادگی خود در شش ماهه پاییز و زمستان 1399 به مراکز مشاوره شهر تهران مراجعه کرده بودند، با استفاده از پرسشنامه ی تعارضات زناشویی ثنایی و براتی (1387)، 30 نفر از زنانی که دارای تعارضات زناشویی بودند، به طور هدفمند انتخاب و به طور تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی و گواه (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند و به پرسشنامه های سازگاری زناشویی لاک-والاس (LWMAT) (1959) و صمیمیت زناشویی (MIS) والکر و تامپسون (1983) پاسخ دادند. گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای یک بار) فنون رفتار درمانی دیالکتیکی را براساس بسته آموزشی لینهان (1970) آموزش دیدند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که اثربخشی درمانی دیالکتیکی بر سازگاری (01/0P<، 79/17=F)، و صمیمیت زناشویی (01/0P<، 82/14=F)، زنان دچار تعارضات زناشویی، مورد تائید قرارگرفته است (05/0>P) و زنان دچار تعارضات زناشویی گروه آزمایش نسبت به زنان دچار تعارضات زناشویی گروه گواه در پس آزمون، به طور معناداری، سازگاری و صمیمیت زناشویی بیشتری داشتند (05/0>P). بنابراین، می توان نتیجه گرفت که رفتار درمانی دیالکتیکی در افزایش سازگاری و صمیمیت زناشویی زوجین اثربخش است.