فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۸۶۱ تا ۸٬۸۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
49 - 62
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی وجدان کاری در رابطه بین حمایت سازمانی ادراک شده و درگیری شغلی انجام شده است. روش پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از حیث جمع آوری داده ها، توصیفی- همبستگی به روش معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مشاوران مدارس شهر اصفهان در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 420 نفر بود که براساس جدول مورگان و با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای تعداد 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه حمایت سازمانی ادراک شده آیزنبرگر و همکاران (1986)، درگیری شغلی گولت و سینگ (2002) و وجدان کاری کاستا و مک کرای (1992) استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه ها مورد تایید صاحبنظران و محاسبه آلفای کرونباخ آن ها مقادیر قابل قبولی به دست داده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss نسخه 23 و نرم افزار لیزرل استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که حمایت سازمانی بر درگیری شغلی و بر وجدان کاری اثر مثبت و مستقیم دارد، همچنین حمایت سازمانی از طریق وجدان کاری بر درگیری شغلی اثر مثبت و مستقیم دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که حمایت سازمانی و وجدان کاری از متغیرهای مهم و مرتبط با درگیری شغلی می باشند.
نقش توانمندسازی ساختاری در رابطه بین سرمایه روانشناختی و رفتار نوآورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
55 - 64
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش سرمایه روانشناختی در رفتار نوآورانه از طریق توانمندسازی ساختاری است. روش این پژوهش کمی می باشد؛ به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل 280 نفر از کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان مازندران می باشند. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعیین شد و 162 نفر به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از سه پرسشنامه استاندارد سرمایه روانشناختی لوتانز و آولیو (2007)، رفتار نوآورانه جانسن (2000) و توانمندسازی ساختاری کردنائیج و بخشی زاده (1394) استفاده شد. جهت تعیین روایی پرسشنامه ها، از آزمون های روایی همگرا و واگرا استفاده شد و برای سنجش پایایی، از طریق روش آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفتند که به ترتیب 824/0، 851/0 و 902/0 به دست آمد. برای تحلیل داده های به دست آمده نیز از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار آماری Smart PLS3 به کار گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده نشان داد سرمایه روانشناختی بر رفتار نوآورانه کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین تأثیر نقش میانجی توانمندسازی ساختاری در رابطه میان سرمایه روانشناختی و رفتار نوآورانه کارکنان مورد تأیید قرار گرفت.
تاثیر برنامه آموزش جایگزین پرخاشگری بر کنترل عواطف و خرده مقیاس های آن در نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر آموزش جایگزین پرخاشگری بر کنترل عواطف و خرده مقیاس های آن در نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت شهر تهران انجام شد. بدین منظور در یک طرح پژوهشی نیمه آزمایشی دو گروهی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه از بین نوجوانان ساکن در کانون اصلاح و تربیت شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفری (آزمایش و کنترل) جایگزین شدند. شرکت کنندگان، قبل از شروع مداخله پرسشنامه کنترل عواطف را تکمیل نمودند. سپس گروه آزمایشی تحت 10 جلسه 90 الی 120 دقیقه ای آموزش جایگزین پرخاشگری قرار گرفت و گروه کنترل، آموزشی را دریافت نکرد. بعد از اتمام جلسات آموزشی و همچنین دو ماه بعد، مجدداً هر دو گروه پرسشنامه کنترل عواطف را تکمیل نمودند. بررسی تحلیل واریانس مختلط نشان داد که در خصوص نمره های کنترل عواطف و خرده مقیاس های آن (خشم، خلق افسرده، اضطراب و عاطفه مثبت) در نوجوانان بزهکار، با توجه به اثر اصلی مراحل زمانی و روش های آموزشی و همچنین اثر تعاملی مراحل زمانی با روش های آموزشی، تفاوت معناداری قابل مشاهده است. مطابق نتایج بدست آمده نمرات کنترل عواطف و خرده مقیاس های آن در شرکت کنندگان گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل و در طول مراحل مطالعه کاهش معناداری را نشان می دهد. با توجه به یافته های مطالعه می توان از روش آموزشی مورد استفاده در این مطالعه برای افزایش کنترل عواطف در نوجوانان بزهکار و پیشگیری از وقوع رفتارهای پرخاشگرانه در آن ها استفاده نمود.
مقایسه بخشودگی و عملکرد خانواده در زنان فعال و غیرفعال در امور خیریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه بخشودگی و عملکرد خانواده در زنان فعال و غیرفعال در امور خیریه بود. طرح پژوهش علی - مقایسه ای بود. نمونه آماری شامل 40 نفر از زنان فعال و 40 نفر از زنان غیرفعال در امور خیریه شهر اراک بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به مقیاس بخشودگی خانواده و شیوه سنجش عملکرد خانواده پاسخ دادند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نشان دادند مؤلفه های بخشودگی خانواده و ابعاد عملکرد خانواده در دو گروه زنان فعال و غیرفعال در امور خیریه تفاوت معناداری داشتند؛ به طوری که گروه فعال در امور خیریه در مؤلفه های بخشودگی خانواده نمرات بالاتری و در ابعاد عملکرد خانواده نمرات پایین تری (عملکرد بهتری) را نسبت به گروه غیرفعال کسب کردند. می توان گفت فعالیت زنان در امور خیریه با افزایش بخشودگی خانواده و بهبود عملکرد خانواده مرتبط است و به عنوان یک فعالیت نوع دوستانه در ارتباط با این متغیرها مهم است.
اثربخشی درمان التقاطی تنظیم هیجان پویشی تجربه ای (EDER) و شفقت خود بهوشیارانه (MSC) در افراد مبتلا به افسردگی درون فکنی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۱
211 - 228
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان التقاطی تنظیم هیجان پویشی تجربه ای و شفقت خود بهوشیارانه بر کاهش شرم نهادینه، افزایش شفقت خود و کاهش شدت افسردگی در بیماران مبتلا به افسردگی درون فکنی شده بود. این پژوهش در چهارچوب یک طرح تک موردی و با طرح پیش آزمون-پس ازمون با پیگیری 45 روزه انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه افرادی بود در سال 98 تشخیص اختلال افسردگی را در مرکز مشاوره و کلینیک روان درمانی دانشگاه شیراز دریافت کرده و در پرسشنامه اختلال افسردگی بک 2 نمره بالاتر از 20 گرفتند و در نهایت با توجه ملاک های رد و شمول، 3 نفر بعنوان نمونه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. مقیاس شرم درونی شده و مقیاس شفقت خود و افسردگی بک برای هر فرد در محله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری ، اجرا شد و در نهایت هر یک از افراد به مدت 8 جلسه 45 دقیقه ای تحت درمان التقاطی قرار گرفت. داده ها به روش نموداری و تعیین اندازه اثر مورد تحلیل قرار گرفتند. اندازه اثر تغییرات حاصل از مداخلات درمانی در تمامی متغیرهای پژوهش در مرحله پس آزمون و پیگیری در مقایسه با پیش ازمون بزرگ (بیشتر از 5/.) بوده است. بر اساس یافته ها درمان التقاطی تنظیم هیجان پویشی تجربه ای و شفقت خود بهوشیارانه می تواند به عنوان یک روش مداخله ای نوین در کاهش شدت افسردگی درون فکنی شده بکار رود.
طراحی الگوی آسیب شناختی و درمان یکپارچه نگر و تعیین اثربخشی آن بر بی ثباتی هیجانی در افراد دارای ویژگی های شخصیت مرزی: یک مطالعه آمیخته(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : ویژگی های شخصیت مرزی می تواند مشکلات متعدی در مسیر زندگی افراد واجد این ویژگی ها ایجاد کند. بر همین اساس، این پژوهش با هدف طراحی الگوی آسیب شناختی و درمان یکپارچه نگر و تعیین اثربخشی آن بر بی ثباتی هیجانی در افراد مرزی انجام شد. روش : پژوهش حاضر از زمره پژوهش های آمیخته (کیفی و کمی) است. در مرحله کیفی از روش تحلیل مضمون به شیوه براون و کلارک (2006) استفاده شد. بافت پژوهش در بخش کیفی، متون مربوط به آسیب های افراد مرزی، حجم نمونه 25 متن مرجع بود که به شیوه هدفمند انتخاب شدند. در همین مرحله، پس از استخراج طیف آسیب ها، با استفاده از 6 نفرگروه متمرکز تخصصی، درمان های مورد نیاز برای طیف آسیب ها تعیین و بسته درمان یکپارچه نگر با ضریب توافق برابر با 94/0 طراحی گردید. در مرحله کمی از روش نیمه تجربی دو گروهی با سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. در این مرحله از میان 70 فرد مرزی،30 نفر به صورت هدفمند مبتنی بر ملاک های ورود انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل (15 نفر برای هر گروه) گمارده شدند. گروه درمان یکپارچه نگر به مدت 15 جلسه، تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل هیچگونه درمانی دریافت ننمود. از مقیاس بی ثباتی هیجانی در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری برای سنجش متغیر وابسته استفاده شد. داده ها در بخش کیفی از طریق تحلیل مضمون و در بخش کمی با استفاده از آزمون خی-دو، تحلیل واریانس اندازه های تکرار شده و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار اس پی اس اس، نسخه 24 تحلیل گردید. یافته ها : یافته های بخش کیفی برای طراحی درمان یکپارچه نگر، حاکی از پنج دسته آسیب شامل آسیب پذیری هیجانی و رفتاری، آسیب پذیری ادراکی و شناختی، آسیب پذیری هویتی، آسیب پذیری اجتماعی و آسیب پذیری جسمی در میان افراد مرزی بود. در بخش کمی نتایج تحلیل واریانس اندازه های تکرار شده نشان داد که بین در مان یکپارچه نگر با گروه کنترل در بی ثباتی هیجانی در پس آزمون تفاوت معناداری وجود ندارد (205/0=P). اما در مرحله پیگیری به طور معناداری موجب کاهش بی ثباتی هیجانی گردید (001/0>P). نتیجه گیری : با توجه به طیف آسیب های پنجگانه یکپارچه افراد دارای ویژگی های شخصیت مرزی، درمان یکپارچه نگر را می توان به عنوان یک رویکرد درمانی برای بی ثباتی هیجانی افراد مرزی مد نظر قرار داد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم افسردگی و رفتار فزون کنشی جنسی در بیماران مبتلا به اعتیاد جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (خرداد) ۱۴۰۰ شماره ۹۹
341-352
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به تأثیر درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی پرداخته اند. اما پیرامون مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و رفتار فزون کنشی جنسی بیماران مبتلا به اعتیاد جنسی شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و رفتار فزون کنشی جنسی بیماران مبتلا به اعتیاد جنسی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، مردان بالای 18 سال مبتلا به اعتیاد جنسی ساکن شهر تهران در سال 1398 بودند. تعداد 30 بیمار به روش گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (10 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش حاضر عبارتند از: جلسات درمان شناختی رفتاری (مکانتی، 2014)، جلسات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (کراسبی، 2011)، پرسشنامه افسردگی بک (بک و همکاران، 1961) و پرسشنامه فزون کنشی جنسی (رید و همکاران، 2011). تحلیل داده ها با روش های تحلیل واریانس آمیخته همراه با اندازه گیری مکرر، تحلیل واریانس چند متغیری، آزمون بونفرونی و آزمون توکی انجام شد. یافته ها: درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش افسردگی و فزون کنشی جنسی این بیماران تأثیر داشتند (0/05 > P ). بین دو روش درمانی تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: بیمارانی که در جلسات درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند علایم افسردگی و فزون کنشی جنسی کمتری داشتند.
تدوین مدل رواندرمانی مثبت یکپارچه نگر و مقایسه اثربخشی آن با روان درمانی شناختی رفتاری و روان-درمانی مثبت در کاهش علائم افسردگی بزرگسالان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکپارچه سازی نظری و تکنیکی می توان افزایش داد. هدف این پژوهش تدوین مدل درمانی یکپارچه نگر و مقایسه آن با رواندرمانی مثبت و درمان شناختی رفتاری در درمان افسردگی می باشد. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه ی افراد مبتلا به افسردگی اساسی در شهر مشهد بود. صد و چهل و پنج فرد مبتلا به افسردگی اساسی به صورت داوطلبانه در پژوهش حاضر شرکت کردند. شرکت کنندگان در سه گروه رواندرمانی مثبت یکپارچه، رواندرمانی مثبت، و رواندرمانی شناختی رفتاری و گروه گواه قرار گرفتند و پرسشنامه جمعیت شناختی، مقیاس نگرشهای ناکارآمد (بک و وایسمن ، 1978)، و سیاهه افسردگی بک (بک، استیر و براون ، 1996)، و مقیاس هیجان های اساسی (پاور ، 2006) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تفاوت معناداری در اثربخشی سه گروه مداخله در پس آزمون وجود نداشت اما هر سه گروه مداخله از گروه گواه اثربخشی بیشتری داشتند (001/0> p ). در پیگیری شش ماهه رواندرمانی مثبت یکپارچه نگر نسبت به سایر روشهای درمانی در کاهش عود مجدد اثربخشی بیشتری داشت (001/0> p ). نتایج این پژوهش نشان دادند که کاربست بالینی برخی توانمندیهای شخصیت موجب بهبود اثربخشی درمان در عود مجدد افسردگی می شو د.
نقش واسطه ای راهبردهای مقابله ای در رابطه بین الگوی ارتباطی خانواده و آمادگی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
311-334
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای راهبردهای مقابله ای در رابطه بین الگوی ارتباطی خانواده و آمادگی به اعتیاد در جوانان انجام شد. روش : پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی است از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل اعضا سازمان جوانان جمعیت هلال احمر کل ایران در سال 1397 بود. 595 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسش نامه آمادگی به اعتیاد، پرسش نامه الگوی ارتباطی خانواده و پرسش نامه راهبردهای مقابله ای جمع آوری شد. داده ها با روش های همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از برازش مناسب مدل بود. در این مدل، جهت گیری گفت و شنود (به طور منفی) و جهت گیری همنوایی (به طور مثبت) تاثیرات غیر مستقیم و معناداری بر آمادگی به اعتیاد داشتند. راهبردهای مسئله مدار به طور معناداری در رابطه جهت گیری گفت و شنود و جهت گیری همنوایی با آمادگی به اعتیاد دارای نقش واسطه ای بودند. همچنین، راهبردهای هیجان مدار به طور معناداری میانجی کننده رابطه بین جهت گیری همنوایی و آمادگی به اعتیاد بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد الگوی ارتباطی خانواده در کنار سایر عوامل از جمله شیوه ی مقابله ای، نقشی کلیدی در آمادگی اعتیاد و مصرف مواد ایفا می کند و لزوم توجه به این عوامل در برنامه های پیشگیری ضروری است.
واکاوی حسن نیّت در مستندات قرآنی- روایی و مصادیق آن در حقوق ایران
حوزههای تخصصی:
از آن جای که اصل حسن نیت ریشه در فطرت هر انسان دارد، نمی تواند در رفتار های اجتماعی از جمله در اعمال حقوقی نقشی نداشته باشد، عدم توجه به این امر مهم می تواند به نتایجی غیر عادلانه که بر خلاف اهداف حقوق می باشد منتهی شود، هر چند قانون گذاران در وضع قوانین در راستای انتظام بخشی رفتار های انسان به هدف رسیدن به عدالت تلاش کرده و باید و نباید های بر رفتار های انسان تحمیل کنند اما بازهم وضع قوانین به تنهای کافی نخواهد بود که تمامی رفتار های انسان را مدیریت کرده و مانع از رفتار غیر منصفانه آنها شده و جلوی سوئی استفاده و رفتار های مخالف اخلاق حسنه را بگیرد، بنا بر این اصل حسن نیت می تواند به عنوان یک قاعده نامرئی خلآ های قانونی موجود در یک نظام حقوقی را جبران کند، در نظام حقوقی ایران هر چند به صورت مستقل به این اصل به عنوان یک مبنا و اصل توجه نشده است ولی مصادیق آن در قوانین متعددی مثل قانون مدنی، قانون بیمه، قانون ثبت شرکت ها و قانون تجارت مورد اهتمام قرار گرفته است که می شود گفت که حسن نیت به صورت غیر رسمی در حقوق ایران به عنوان یک اصل پذیرفته شده است، چنانچه امروزه مراجع قضائی در صدور احکام به این اصل بعنوان اماره قضائی و قانونی استناد می کنند.
نقش پیش بینی کنندگی سبک های دلبستگی در دلزدگی زناشویی زنان متأهل شهر تهران
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶
126 - 117
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش پیش بینی کنندگی سبکهای دلبستگی دلزدگی زناشویی در زوجین متأهل انجام شد. روش انجام پژوهش از نوع مطالعات همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه ی متأهلین مراجعه کننده به خانه های سلامت مناطق 3، 18، 8، 2 و7 شهرداری تهران که حداقل دو سال از زندگی مشترک آنها سپری شده در تابستان و پاییز 1394 بود. نمونه مورد مطالعه شامل225 نفر (119 زن و 106مرد) و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه سبک دلبستگی هازن و شاور و مقیاس دلزدگی زناشویی پاینز است. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه گام به گام استفاده گردیده است. یافته های این پژوهش نشانگر این است؛ بین سبک دلبستگی اجتنابی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و رابطه ی سبک دلبستگی ایمن با دلزدگی زناشویی معکوس ومعنادار می باشد. همچنین بین دو متغیر سبک دلبستگی دوسوگرا و دلزدگی زناشویی رابطه معنی داری وجود ندارد. در این میان متغیرهای سبک دلبستگی ایمن، اجتنابی، دوسوگرا در تبیین واریانس دلزدگی زناشویی هستند و 48/0 از واریانس و تغییرات دلزدگی زناشویی را تبیین می کنند. یﺎﻓﺘﻪﻫﺎی ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﻣﺆیﺪ ایﻦ اﺳﺖ که هر چه زوجین دارای سبک دلبستگی ایمن بالاتر باشد احتمال عدم دلزدگی زناشویی بالاتر است.
اثربخشی آموزش تنظیم شناختی هیجان بر اجتناب تجربی زنان مبتلا به اختلال وسواس های فکری–عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
129 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنظیم شناختی هیجان بر اجتناب تجربی زنان مبتلا به اختلال وسواس های فکری–عملی شهرکرمانشاه بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی است. طرح نیمه آزمایشی پژوهش حاضر پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. به منظور انتخاب شرکت کنندگان پژوهش، بر اساس فرمول کوکران 1500 نفر از زنان 20 تا 45 ساله به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. از 169 نفری که تشخیص وسواس فکری عملی را دریافت کردند 40 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی و با همتا سازی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. گمارش اعضا به این صورت بود که 20 نفر در گروه آزمایش پروتکل درمانی مربوط به آموزش تنظیم شناختی هیجان و 20 نفر در گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. پرسشنامه های شدت وسواس فکری عملی ییل براون و مقیاس چند بعدی اجتناب تجربی در چهار مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اول و دوم با فاصله زمانی (یک ماهه) تکمیل شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر به کار برده شد.. نتایج نشان داد آموزش تنظیم شناختی هیجان بر اجتناب تجربی در نمرات پس آزمون معنی دار است. یافته های این پژوهش به طور بالقوه اثرات کاربردی مهمی برای درمانگران جهت توجه به اثربخشی درمان متمرکز بر تنظیم شناختی هیجان بر اجتناب تجربی بیماران زن مبتلا به وسواس فکری-عملی دارد.
تحلیل روان شناختی آیات قرآن به مَثابه یکی از مؤلفه های مکتب ادبی (معاصر)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
امین الخولی با تأثیرپذیری از محمدعبده و طه حسین «مکتب ادبی در تفسیر قرآن» را در مصر بنیاد نهاد. این مکتب بر مؤلفه هایی تکیه دارد که یکی از آنها «تفسیر روان شناختی» است که مُلهَم از ادبای متقدم چون جاحظ و مبتنی بر رابطه ای می باشد که میان تفسیر ادبی و روان شناسی وجود دارد. هدف این پژوهش عبارت از تعیینِ «گونه»، «کمیت» و «کیفیتِ» آن مؤلفه است. پژوهش حاضر با استفاده از تحلیل محتوا به این نتیجه رسید که: 1. امروزه مؤلفه روان شناختیِ حاضر در تفسیر قرآن، بسیار گسترده تر از دیدگاه امین الخولی است؛ 2. دیدگاه ایشان ناظر به گونه استخدامیِ دوراندیشانه تفسیر علمی است؛ 3. تفسیر علمی (روان شناختی) در فضای علمیِ کنونی دارای هفت سطح است؛ 4. دیدگاه امین الخولی ناظر به سطح اول است و به فضای نزول، تجزیه و ترکیب آیات روان شناختی اشاره دارد و به بقیه سطوح اشاره ای نمی کند؛ 5. این سطح با توجه به شأن نزول، زمینه پیوند میان علم النفس و علم الاجتماع را در این مکتب هموار می سازد؛ 6. این نظریه با وجود اینکه محدود به سطح اول از سطوح هفت گانه است، ولی امتیازهای تربیتی و آسیب های روشی خود را دارد.
تاثیر آموزش ذهن آگاهی بر بلوغ عاطفی دختران در دوره بلوغ
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۲
147 - 165
حوزههای تخصصی:
با توجه به این که از بین دوره های مختلف زندگی انسان، دوران کودکی و نوجوانی از مهم ترین و حساس ترین مراحل زندگی هر فرد به شمار می رود از این رو هدف پژوهش حاضر " تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر بلوغ عاطفی دختران دردوره بلوغ" بود. روش پژوهش نیمه تجربی و طرح انتخابی برای اجرا نیز طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دختران پایه متوسطه اول شهر تهران در سال تحصیلی 98-1399 تشکیل می دادند. 30 نفر از این افراد با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (15 نفر برای هر گروه). گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش ذهن آگاهی به شیوه گروهی شرکت کردند، در حالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس های بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا (1974) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و با آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین میانگین نمرات گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد و نتیجه گیری می کنیم که آموزش ذهن آگاهی به طور معناداری در افزایش بلوغ عاطفی دختران نوجوان مفید بوده است.
پیش بینی گرایش به افکار خودکشی بر اساس سرسختی روانشناختی و تصویر بدنی ادراک شده در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
157 - 170
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری ام اس ماهیت مزمن و پیشرونده ای دارد و بر جنبه های مختلف زندگی فرد اثر می گذارد و از افکار وی تأثیر می پذیرد. هدف پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به افکار خودکشی بر اساس سرسختی روانشناختی و تصویر بدنی ادراک شده در بیماران مبتلا به ام اس بود. روش: در این پژوهش توصیفی همبستگی بر اساس جدول مورگان و با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 306 نفر به عنوان گروه نمونه از جامعه آماری 1500 نفری بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهر قم در سال ۱۳۹۹ انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه افکار خودکشی (بک،1961)، سرسختی روان شناختی (لانگ و گولت،1981) و روابط خود - بدن (کش و همکاران، 1987) بودند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه از طریق نرم افزار 22SPSS انجام شد. یافته ها: داده ها نشان داد گرایش به افکار خودکشی با سرسختی روانشناختی (762/-0=r، 01/0>p) و تصویر بدنی ادراک شده (424/-0=r، 01/0>p) همبستگی معنا دار دارد و سرسختی روانشناختی با بتای 734/0- و تصویر بدنی ادراک شده با بتای 156/0 -در سطح خطای 05/0 قابلیت پیش بینی گرایش به افکار خودکشی را دارند. نتیجه گیری: از نتایج مطالعه می توان چنین احتمال داد که ارتقاء سرسختی روانشناختی در بیماران مبتلا به ام اس، امکان دسترسی به فهرستی از راهبردهای مقابله با فشار رویدادها را می دهد و بهبود ادراک تصویر بدنی، موجب برخورد مسئله مدارانه با مشکلات و حفظ سلامت روان آن ها می شود.
نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه با ناگویی خلقی و رفتار والدینی بر مبنای نگرش به خوردن در دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۵
137 - 146
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش بررسی نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه با ناگویی خلقی و رفتار والدینی بر مبنای نگرش به خوردن در دانش آموزان دختر بود.
روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مدارس دوره دوم متوسطه شهر تربت حیدریه خراسان رضوی (2832N=) در سال تحصیلی 99-1398 بود که از بین آنها تعداد 390 نفر بر اساس فرمول اسلووین و به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و پرسشنامه های ناگویی خلقی، شیوه های فرزندپروری بامریند، وارسی بدنی ریس و همکاران و تنظیم شناختی گارنفسکی و همکاران را تکمیل نمودند. اطلاعات بدست آمده با روش معادلات رگرسیونی با کمک نرم افزار23 Spss و 18 Amos تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: همبستگی مثبت معنی داری بین متغیرهای ناگویی خلقی، رفتار والدینی سهل گیر و مستبد و تنظیم شناختی هیجان ناسازگار با نگرش به خوردن وجود دارند. همچنین همبستگی منفی معنی داری بین متغیرهای رفتار والدینی قاطع و اطمینان بخش و تنظیم شناختی هیجان سازگار با نگرش به خوردن وجود دارند (01/0>P). همچنین مسیر غیرمستقیم نگرش به خوردن بر اساس ناگویی خلقی و رفتار والدینی با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان سازگار و ناسازگار معنادار بود به طوری که 57 درصد از متغیر نگرش به خوردن را پیش بین نمودند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان با آموزش شیوه های فرزندپروری و مهارت های تنظیم شناختی هیجان، در شکل گیری رفتارها و نگرش های مناسب مربوط به خوردن و بهبود آن تأثیر گذاشت.
تدوین و بررسی اثربخشی بسته درمان گروهی مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل و پذیرش و تعهد بر مؤلفه های خودشفقتی دختران با تجربه شکست عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تدوین و تعیین اثربخشی بسته درمان گروهی مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل و پذیرش و تعهد بر مؤلفه های خودشفقتی دختران با تجربه شکست عاطفی انجام گرفت روش: برای تدوین بسته آموزشی روش آمیخته استفاده شد و طرح پژوهش جهت بررسی اثربخشی مداخله آموزشی نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانشجویان دچار شکست عاطفی دانشگاه آزاد اسلامی علوم و تحقیقات تهران در سال 1399 بودند. به شیوه نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین و کاربندی تصادفی شدند و ملاک های ورود و خروج کنترل شد. گروه آزمایش 8 جلسه مداخله گروهی محقق ساخته را دریافت کردند ولی گروه کنترل در لیست انتظار ماند. پرسشنامه خودشفقتی نف در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اجرا شد و داده ها به روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها تفاوت آماری معناداری را میان دو گروه در پس آزمون و در پیگیری نشان داد ( p<0/01) میانگین مؤلفه های قضاوت خود، همانندسازی افراطی و انزوا در گروه آزمایش نسبت به کنترل کاهش یافت، درحالی که میانگین مؤلفه های مهربانی به خود، ذهن آگاهی و اشتراکات انسانی کاهش یافتند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که بسته آموزشی درمانی تدوین شده گروه درمانی مبتنی بر تحلیل روابط متقابل و پذیرش و تعهد بر خودشفقتی اثربخش است و می توان از این مداخله برای افراد دارای شکست عاطفی بهره گرفت.
The Role of Quality of Life in Predicting Substance Abuse(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Addiction is a physical-mental illness that, due to its progressive nature in all aspects of life, endangers the health of the individual, family and society. In order to prevent and resolve this destructive phenomenon, it is necessary to provide and implement comprehensive and appropriate programs in the rural area. Therefore, the aim of the present study is to determine the predictors of substance abuse of rural immigrant. Method: The statistical population included all addicted prisoners who migrated from rural to urban areas. Using cluster sampling method, 360 people were selected as the study sample. Descriptive statistics and logistic regression were used to analyze data. Result:The results showed that only the quality of life component can predict the drug abuse of migrant rural men and women, while the components of access to facilities, rural management performance, and individual participation, as well as marital status, age and education cannot predict their substance abuse (p <0.05). Conclusions: According to the results of the present study, since the quality of life is a predictor of substance abuse in migrant villagers, and this problem, in fact, indicates the basic infrastructural problems in preventing the migration of villagers and their substances abuse, related planning and policies in the field of social health are suggested in this regard.
بررسی عوامل موثر در گرایش زنان به اعتیاد در استان آذربایجان غربی و ارائه ی راهکار: مطالعه ی کمی- کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۴۴-۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه طراحی الگوی عوامل موثر در گرایش زنان به اعتیاد در استان آذربایجان غربی و ارائه ی راهکار بود. روش: به این منظور از طرح اکتشافی آمیخته استفاده شد و داده ها طی دو مرحله کیفی و کمی جمع آوری شد. در مرحله نخست مبانی نظری و پژوهش های انجام شده در خصوص عوامل موثر در گرایش زنان به اعتیاد مورد بررسی و تفحص قرار گرفت و با بهره گیری از روش کیفی با 16 نفر از متخصصان و صاحب نظران حوزه اعتیاد به صورت فردی مصاحبه شد. طی سه مرحله کدگذاری داده های کیفی، مقوله های اصلی و فرعی، عوامل موثر در گرایش زنان به اعتیاد و روابط بین آن ها به دست آمد. در مرحله بعد بر مبنای یافته های حاصل از مرحله پژوهش کیفی، پرسشنامه و الگوی اولیه طراحی شد و در نهایت با مشارکت 156 نفر از زنان وابسته به مواد الگوی مذکور آزمون شد. تحلیل داده های کمی به منظور شناخت روابط بین عوامل و تعمیم یافته های مرحله نخست انجام شد و شاخص های برازندگی الگو به منظور بررسی برازش مطلوب داده ها با الگوی مفهومی که پژوهشگر بر اساس یافته های مرحله پژوهش کیفی مفروض دانسته بود، بررسی شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان دهنده 5 مقوله کلی بود که در قالب الگوی پارادایمی{شامل عوامل شناختی (نگرش مثبت به مواد؛ فقدان شناخت نسبت به مواد؛ عدم آموزش بهداشت روانی و عدم شناخت مهارت های زندگی)، عوامل روانی- رفتاری (عوامل روانی؛ هیجانی و شخصیتی)، عوامل اجتماعی (همسالان و همکاران؛ محل زندگی و تحصیل و دسترسی آسان و نارسایی های اجتماعی)، عوامل خانوادگی (اعتیاد اعضا خانواده (والد-خواهر-برادر)؛ از هم گسیختگی خانواده و عوامل ارتباطی-تربیتی خانواده) و عوامل فرهنگی(تبلیغ مصرف مواد؛ فرهنگ مصرف تفننی؛ نبود امکانات تفریحی-آموزشی و ضعف اعتقادات مذهبی)، عوامل موثر در گرایش زنان به اعتیاد و روابط بین ابعاد مختلف آن را منعکس می کردند. در الگو مرحله کمی پژوهش، نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که الگوی ساختاری پژوهش با داده های گردآوری شده برازش دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت عوامل شناختی، روانی، اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی در گرایش زنان به اعتیاد از نقش بسزایی برخوردار می باشند و این امر مستلزم ارائه آموزش ها و راهکارهای شناختی، روانی، اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی است.
A Corpus-driven Study on Identity Option Depicted in the Academic Essays Written by University Students: A Transformative Mixed-Method Design(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Authorial identity is a notion refers to the way an author expresses their sense of self, employs their agency, and develops their academic discourse. Following a transformative mixed-method design, and by adopting Fairclough's (1992) Discourse as Text, Interaction, and Context framework, authorial identity option was investigated among university students. To this end, 540 essays written by university students were examined in terms of identity-related factors, i.e. social factors", "agency", "knowledge & discourses", "gender", "group", "education", as well as "disciplinary group" and "presentation or non-presentation of authorial identity". The results of the study showed that authorial identity is a complex process restructured through the process of negotiation with various individual, discoursal, sociocultural, and demographic characteristics. It was concluded that those identity-related factors may develop individuals to consider self-legitimacy in employing authorial identity, though it is also rooted in epistemological preferences of their disciplines.