مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
مردان
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
103 - 131
حوزههای تخصصی:
اهداف: یکی از مسائل مهم در جوامع امروز، سلامت اجتماعی افراد جوامع است. با بهبود و افزایش سلامت اجتماعی، جامعه می-تواند به سمت توسعه حرکت کند. یکی از گروه های مهم در جامعه، مردان آن جامعه هستند. هدف از این مطالعه، بررسی رابطیه بین سواد سلامت و سلامت اجتماعی بر مبنای نظرییه سلامت اجتماعی کییز است. روش مطالعه: روش این مطالعه از نوع پیمایشی است و جامعیه آماری شامل کلییه مردان 18 سال و بالاتر شهر شیراز می باشد که بر اساس فرمول کوکران تعداد 400 نفر به شیویه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای جهت گردآوری داده ها انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه و نرم افزار مورد نیاز جهت تجزیه وتحلیل آماری، نرم افزار اس پی اس اس بوده است. یافته ها: نتایج نشان داد که رابطیه سواد سلامت با سلامت اجتماعی در بین مردان شهر شیراز معنی دار است. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که متغیرهای مستقل حاضر در مدل رگرسیونی، توانسته اند 22 درصد از تغییرات متغیر سلامت اجتماعی را تبیین نمایند. نتیجه گیری: با عنایت به اینکه سلامت اجتماعی و سواد سلامت یکی از رکن های مهم سلامتی در هر جامعه و افراد آن جامعه است، توجه به آن ضروری و حائز اهمیت است. شهر شیراز به عنوان یکی از کلان شهرهای ایران دارای امکانات بهره گیری از سواد سلامت و به دنبال آن افزایش سلامت اجتماعی است. لذا با کمک های مردم و مسؤولین می توان این سطح آگاهی از سلامت اجتماعی و سواد سلامت را گسترش داد.
بررسی جایگاه حقوق شهروندی در مانیسم و مزدکیسم
منبع:
فلسفه حقوق سال ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳)
51 - 72
حوزههای تخصصی:
مانیسم و مزدکیسم دو مکتب معروف فلسفی در ایران باستان هستند که ظاهراً دارای برخی تعالیم مشابه بوده و هر دو مخالف با حکومت وقت معرفی شده اند. شناسایی مکاتب فلسفی از جهات گوناگون حائز اهمیت است که یکی از این جهات، بررسی حقوق شهروندی می باشد که امکان فهم بیشتر تعالیم آنها را با توجه به مقتضیات امروز جامعه، برای ما فراهم می کند. هدف این پژوهش علاوه بر شناسایی ابعاد مختلف دو مکتب فوق، سنجش آموزه های آنها از حیث حقوق شهروندی می باشد. بر این اساس، سؤال اصلی در پژوهش پیش رو، این است که تا چه میزان حقوق شهروندی در مکاتب مانیسم و مزدکیسم، مورد شناسایی قرار گرفته است؟ برای یافتن پاسخ سؤال فوق، بیش از هر چیز تفحص در کتب تاریخی و بررسی آموزه ها و تعالیم مکاتب فوق لازم است. بدین منظور در گام نخست برای شناسایی مبانی فلسفی آنها، یافتن پاسخ هر دو مکتب برای پنج سؤال مهم فلسفی یعنی هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی، روش شناسی و جامعه شناسی لازم است؛ زیرا منجربه شناسایی دقیق و تطبیق آموزه های این دو مکتب با یکدیگر می گردد. گام دوم این پژوهش سنجش تعالیم این مکاتب درخصوص حقوق شهروندی است که این فرآیند نیز مبتنی بر پاسخ های فلسفی مکاتب مانیسم و مزدکیسم در خصوص انسان شناسی و جامعه شناسی می باشد. مهم ترین رهیافت پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شد، این است که اگرچه در تعالیم مکتب مانیسم، رنگ زاهدانه و دنیاگریزانه غلبه دارد و همین مطلب در ظاهر منجربه نفی برخی از حقوق اولیه انسان ها شده است، اما در آموزه های این آیین، به وضوح نشانه هایی از توجه به حقوق شهروندی مانند برابری زن و مرد وجود دارد. همچنین لازم به ذکر است که نفی این حقوق، صرفاً مربوط به گروه خاصی از مردم بوده که با اراده خویش چنین سبک زندگی ای را پذیرفته بودند. مزدکیسم هم علاوه بر زهدگرایی، با هدف ایجاد عدالت و مساوات بین مردم، آموزه هایی نظیر اشتراک اموال و زنان را مطرح می کند که گرچه هدف آن نیل به همان شعار برابری در حقوق شهروندی بوده، اما همین تعالیم منجربه نفی برخی از حقوق دیگر نظیر حق مالکیت و حق داشتن خانواده شده است. به عنوان نتیجه نهائی باید گفت با در نظر گرفتن زمینه های اجتماعی در عصر مانی و مزدک، در این دو آیین، احترام به حقوق اولیه بشر مشاهده می شود، اما تعالیم اشتراک اموال و زنان در مکتب مزدک، مخالف حقوق شهروندی قلمداد می گردد.
تعیین سهم نسبی فاکتورهای آمادگی جسمانی در موفقیت کاتاروهای سبک شوتوکان
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسایی عوامل موثر در عملکرد ورزشکاران کاراته کار، جهت طراحی بهتر برنامه هاى تمرینى، یکی از مهم ترین اهداف مربیان است. در این راستا، هدف مطالعه حاضر تعیین سهم نسبی فاکتورهای آمادگی جسمانی در موفقیت کاتاروهای سبک شوتوکان شهر کرمان بود. روش: 14 مرد جوان سبک شوتوکان که همگی دارای مدال ملی بودند، به صورت هدفمند انتخاب شده و براساس یک مسابقه رسمی (هدایت شده بوسیله محقق) و تعداد مدال های کسب شده در یک سال اخیر، به دو گروه موفق (5 = n) و ناموفق (9 = n) تقسیم شدند. هر آزمودنی به مدت سه جلسه در تحقیق حاضر شرکت کرد. جلسه اول شامل پر کردن پرسشنامه، سنجش ترکیب بدن، اندازه گیری قدرت پا و پنجه و استقامت عضلانی تنه بود. جلسه دوم شامل اندازه گیری تست های انعطاف، چابکی و توان بی هوازی و جلسه سوم شامل اندازه گیری تعادل، سرعت و توان هوازی بود. برای مقایسه فاکتورهای بین گروه های موفق و ناموفق، از آزمون تی استیودنت و جهت تعیین اینکه آیا عضویت گروهی براساس فاکتورهای جسمانی امکان پذیر هست یا نه، از آنالیز رگرسیون تشخیصی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که فاکتور استقامت عضلانی (کمربندشانه ای) (5 0/0>P)، استقامت عضلانی (شکم) (5 0/0>P) و فاکتور تعادل پویا (5 0/0>P) بین کاتاروی موفق و ناموفق تفاوت معنی دار داشت. این فاکتورها روی هم رفته 39 درصد از تغییرات واریانس عملکرد گروهی را تعریف نموده و در 76 درصد موارد عضویت گروهی را درست پیش بینی می کرد. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج تحقیق حاضر نشان داد که استقامت عضلانی بالاتنه و تعادل پویا، فاکتورهای جسمانی هستند که موفقیت در کاتاروهای سبک شوتوکان را تعریف می کند. لذا تاکید بر بهبود این فاکتورهای آمادگی جسمانی، به مربیان و ورزشکاران این سبک توصیه می شود.
مقایسه اثرات شدت و نوع انقباضات ارادی ایستا و پویا بر توان بی هوازی بازیکنان والیبال
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثرات شدت و نوع انقباضات ارادی بر توان بی هوازی بازیکنان مرد جوان والیبال قم بود. روش: این تحقیق به صورت نیمه تجربی، و با طرح متقاطع و کاربردی، روی 12 نفر از بازیکنان مرد جوان والیبال قم، با حداقل دو سال سابقه فعالیت ورزشی انجام شد. نمونه های مورد مطالعه، در پنج روز متفاوت، به صورت تصادفی یکی از پروتکل های گرم کردن، گرم کردن و اجرای سه ست چهار ثانیه ای نیم اسکات ایستا با شدت 85 درصد 1RM و با شدت 50 درصد 1RM؛ گرم کردن و اجرای چهار ست چهار تکراره پرش عمودی با اعمال بار 6 درصدی 1RM توسط جلیقه وزنه و با اعمال بار 3 درصدی 1RM توسط جلیقه وزنه را اجرا کردند. پس از گذشت هفت دقیقه و سی ثانیه متعاقب اجرای پروتکل ها، از آزمودنی ها، آزمون وینگیت به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آنوا با اندازه گیری تکراری استفاده شد و برای مقایسه دو به دوی پروتکل ها، از آزمون تعقیبی بنفرونی استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد، توان بی هوازی بین تأثیرات شدت بالا و پایین انقباضات ارادی ایستا (85 و 50 درصد 1RM) و پویا (6 و3 درصد 1RM جلیقه وزنه)، با گرم کردن عمومی، تفاوت معنی داری وجود دارد؛ این تفاوت در آزمون پروتکل 3 درصد جلیقه وزنه، در مقایسه با گرم کردن عمومی، معنادار است. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق در عملکرد سرعت حرکت با بار جلیقه وزنی 3 درصد، باعث افزایش قابل توجه فاکتور توان بی هوازی شده است. بیشترین کارایی این پروتکل ها در فاکتورهای آمادگی جسمانی توان بی هوازی (توابع قدرت و سرعت)، قابل مشاهده است.
اثر 4 هفته بی تمرینی متعاقب 3 ماه تمرین هوازی بر سطوح سرمی TNF-α و مقاومت انسولین در مردان دیابتی نوع2
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این مطالعه بررسی اثر 4 هفته بی تمرینی متعاقب 3 ماه تمرین هوازی بر سطوح سرمی TNF-α و مقاومت انسولین در مردان دیابتی نوع 2 بود. روش: نمونه آماری این پژوهش 24 نفر مرد مبتلا به دیابت نوع دو 30 تا 40 سال با شاخص توده بدنی 30 تا 34 بودند که داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (12 نفر) و گروه تجربی (12 نفر) قرار گرفتند. گروه تجربی به مدت 12 هفته، و هر هفته سه جلسه تمرین هوازی، تمرینات را با شدت 55 درصد حداکثر بیشینه شروع کرده و در پایان هفته هشتم شدت تمرینات به 75 درصد رسید. 48 ساعت قبل و بعد از اجرای پژوهش و پس از 4 هفته بی تمرینی، شاخص های آنتروپومتریکی اندازه گیری شده و همچنین با هدف اندازه گیری TNF-α، گلوکز و مقاومت انسولین در هر دوگروه درحالت 12 ساعت ناشتا مقدار 4 سی سی خون گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل، و برای بررسی تغییرات بین گروهی و تحلیل درون گروهی از آنالیز واریانس تکرار مکرر به همراه آزمون تعقیبی LSD استفاده شد. سطح معنی داری p<0.05 درصد بوده و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد 12هفته تمرین هوازی باعث کاهش معنی دار سطوح سرمی (013/0=P) TNF-α، گلوکز ناشتا (000/0=P) و مقاومت انسولین (013/0=P) در گروه تجربی شده، و این تغییرات پس از 4 هفته بی تمرینی همچنان حفظ شد. در شاخص های آنتروپومتریکی ازجمله وزن بدن (000/0=P)، توده بدن (000/0=P) و درصد چربی بدن (000/0=P) متعاقب 12هفته تمرین هوازی مشاهده شد، این مقادیر پس از 4 هفته بی تمرینی حفظ شد. نتیجه گیری: 3 ماه تمرین هوازی باعث بهبود سطوح TNF-α گلوکز ناشتا، و مقاومت انسولین و نیز کاهش معنی دار شاخص های آنتروپومتریکی در مردان دیابتی نوع 2 شد. سطوح این متغیرها پس از 4 هفته بی تمرینی، همچنان به میزان معنی داری پایین تر از سطوح پایه حفظ گردید.
تأثیر هشت هفته تمرین موازی در زمان صبح و عصر بر روی برخی از شاخص های ضدالتهابی قلبی - عروقی در مردان جوان دارای اضافه وزن
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیرهشت هفته تمرین موازی در زمان صبح و عصر بر روی برخی از شاخص های ضد التهابی قلبی- عروقی در مردان جوان دارای اضافه وزن بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با گروه کنترل و پیش آزمون و پس آزمون بر روی 40 مرد جوان دارای اضافه وزن با میانگین سنّی 12/25 و وزن 78/85 کیلوگرم انجام شد که به صورت تصادفی در چهار گروه تمرین موازی و کنترل در زمان صبح و عصر قرار گرفته و به مدت 8 هفته، سه جلسه در هفته و با شدت 75 تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه اجرا گردید. از آزمودنی ها 5 میلی لیتر خون سیاهرگی جهت اندازه گیری شاخص های التهابی (CRP, IL-6) و همچنین آزمون بالک جهت سنجش VO2max2 گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس یک سویه (ANOVA) همراه با آزمون تعقیبی LSD با سطح معناداری 0.05 و نرم افزار spss نسخه 27 استفاده گردید. یافته ها: 8 هفته تمرین موازی در زمان صبح و عصر باعث افزایش VO2max2 و کاهش وزن و شاخص توده بدن در گروه های تجربی در مقایسه با گروه های کنترل می شود. این در حالی بود که افزایش VO2maxدر زمان عصر نسبت به صبح بیشتر، و کاهش وزن و شاخص توده بدن در زمان صبح نسبت به عصر بیشتر بود، همچنین 8 هفته تمرین موازی در مردان جوان دارای اضافه وزن منجربه افزایش سایتوکان ضدالتهابی IL-10 در گروه های تجربی نسبت به گروه کنترل شد که این افزایش در زمان عصر بیشتر از صبح بود. نتیجه گیری: تمرین موازی در زمان صبح و عصر بر شاخص های ضدالتهابی سیستم قلبی- عروقی موثر بوده و سبب افزایش عوامل ضد التهابی در نوبت عصر نسبت به نوبت صبح می گردد. لذا احتمالاً تمرین موازی در عصر نسبت به صبح زمان مناسب تری برای افراد دارای اضافه وزن باشد.
تأثیر 12 هفته ورزش در آب و مصرف مکمّل امگا3 برمقادیر سرمی BDNF و TNFدر مردان مبتلا به بیماری مولتیپیل اسکلروزیس
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر 12 هفته ورزش در آب و مصرف مکمّل امگا 3 بر مقادیر سرمی BDNF و TNF در مردان مبتلا به بیماری مولتیپیل اسکلروزیس بود.
روش: 40 مرد مبتلا به ام.اس. از بین مردان مراجعه کننده به یکی از مراکز معتبر شهرستان مهاباد که دارای پرونده پزشکی بوده و به تشخیص پزشک متخصص مغز و اعصاب وجود بیماری ام.اس. در آنها به اثبات رسیده و تحت درمان بودند، با دامنه سنی 35-40 در قالب یک طرح نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون، به صورت تصادفی انتخاب شدند و در چهار گروه 10 نفره تمرین+ مکمّل، تمرین+ دارونما، مکمّل امگا3 و گروه کنترل تقسیم شدند. گروه های مداخله، تمرینات ورزشی را به مدت 12 هفته، هفته ای 3 جلسه 60 دقیقه ای انجام دادند. گروه های مکمّل، روزانه دو گرم امگا3 که به صورت 3 کپسول ژلی بود را به میزان سه بار در روز پس از هر وعده غذایی مصرف می کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22 انجام شد. جهت بررسی طبیعی بودن توزیع داده ها از آزمون شاپیرو- ویلک استفاده شد. بعد از حصول اطمینان از طبیعی بودن توزیع داده ها، جهت مقایسه میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون شاخص های گروه های تجربی و گروه کنترل، از آزمون تحلیل کوواریانس، و جهت مقایسه تفاوت بین داده های چهار گروه از آزمون تعقیبی توکی 3 استفاده شد.
یافته ها: تمرینات ورزشی به همراه مصرف امگاه3 باعث افزایش BDNF در گروه ها در مقایسه با گروه کنترل شد، ولی این افزایش در گروه تمرین + مکمّل نسبت به دیگر گروه ها بیشتر بود (p<0/05). نتایج در گروه های مداخله نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری TNF-α را نشان داد (p<0/05).
نتیجه گیری: مصرف امگا 3 به عنوان یک مکمّل می تواند اثر مثبتی بر افزایش مقادیر BDNFو کاهش مقادیر TNF-α در مردان مبتلا به ام.اس. داشته باشد.
اثر محرومیت از خواب بر سطوح قند خون، پروفایل لیپیدی و توان بی هوازی مردان جوان تمرین کرده
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر تعیین اثر محرومیت از خواب بر سطوح قند خون، پروفایل لیپیدی و توان بی هوازی مردان جوان تمرین کرده بود. روش: 12 ورزشکار پسر به صورت هدفمند انتخاب شدند. مطالعه در دو مرحله، یک مرحله کنترل و یک مرحله تجربی با فاصله یک هفته انجام شد. در مرحله کنترل، پس از 12 ساعت ناشتایی و 8 ساعت خواب کافی، و در مرحله تجربی، بعد از 12 ساعت ناشتایی و 24 ساعت بی خوابی کامل مورد بررسی قرار گرفتند. اندازه گیری قند خون، پروفایل لیپیدی (LDL, HDL) با دستگاه اتوآنالیزور Global 4500 (ایتالیا) و توان بی هوازی با استفاده از تست RAST انجام شد. تغییرات غلظت قند خون و پروفایل لیپیدی در دو مرحله کنترل و تجربی با آزمون t همبسته در سطح معناداری (05/0 p<) آنالیز شد. یافته ها: نتایج نشان داد که توان بی هوازی ورزشکاران در شرایط محرومیت از خواب، نسبت به موقعیت خواب کافی، به طور معنی داری کاهش یافت (002/0=p). همزمان تغییر معناداری در سطوح قند خون (679/0=p)، LDL (676/0=p) و HDL (729/0=p) مشاهده نشد. نتیجه گیری: 24 ساعت محرومیت از خواب باعث تغییر معنی داری در توان بی هوازی مردان جوان تمرین کرده شد. ورزشکاران به علت نیازهای فیزیولوژیکی نسبت به افراد غیرفعال، به خواب بیشتری نیاز دارند. توصیه می گردد از محرومیت از خواب به عنوان یکی از عوامل محدودکننده بالقوه عملکرد فیزیولوژیکی جلوگیری شود.