مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
مدیریت استرس
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی اثربخشی برنامه موفقیت در مدرسه و مدیریت استرس بر خودکارآمدی، درگیری، فرسودگی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان در شهر اهواز می باشد. جامعه آماری این مطالعه کلیه ی دانش آموزان پسر پایه اول دوره متوسطه اول آموزش و پرورش ناحیه یک اهواز در سال 97-1396 بود. از این جامعه آماری، ابتدا به تعداد 270 دانش آموز به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای و سپس تعداد 60 دانش آموز که در پرسشنامه خودکارآمدی نمره پایین کسب کردند به عنوان نمونه انتخاب شدند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی (هر گروه 20 نفر) و یک گروه گواه (20 نفر) تقسیم شدند. پژوهش حاضر یک تحقیق آزمایشی و از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. برای سنجش متغیر های مورد مطالعه از پرسشنامه های خودکارآمدی تحصیلی مورگان، درگیری تحصیلی زرنگ، فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران و عملکرد تحصیلی دانش آموزان در دو نوبت اول و دوم، استفاده شد. مداخله شامل آموزش برنامه موفقیت در مدرسه و مدیریت استرس، هر کدام 10 جلسه 120 دقیقه ای بود. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که دو روش مداخله "برنامه موفقیت در مدرسه" و "مدیریت استرس"، باعث افزایش خودکارآمدی، درگیری و عملکرد تحصیلی و از طرف دیگر کاهش فرسودگی تحصیلی شده است. این پژوهش نشان داد که بین اثربخشی برنامه موفقیت در مدرسه و مدیریت استرس تفاوت معنی داری وجود ندارد و هر دو می توانند به عنوان برنامه تکمیلی در بهبود عملکرد تحصیلی تأثیرگذار باشند.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برمدیریت استرس و مهارت های حل مسئله مادران دارای کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۴)
396 - 405
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر مدیریت استرس و مهارت های حل مسئله مادران دار ای کودکان کم توان ذهنی 7 تا 12 سال در شهرستان نجف آباد بود. طرح پژوهش ازنوع نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. دراین پژوهش ازروش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. بدین منظور ازبین جامعه آماری این پژوهش که کلیه مادران دارای کودک کم توان ذهنی مشغول به تحصیل در مدرسه ی استثنایی شهید ساربان2 شهرستان نجف آباد در سال 1398-1399بودند، براساس معیارهای ورود وخروج ازپژوهش، تعداد 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دوگروه آزمایش وکنترل جایگزین شدند. ابزار های مورد استفاده در پژوهش حاضر عبارت بودند از: پرسشنامه ی استاندارد مقیاس راهکارهای مدیریت استرس کوبین و همکاران (۱۹۹۰)، پرسشنامه حل مسئله هپنروپترسون (1982). ﺑﻌﺪ از اﻋﻤﺎل ﻣﺘﻐﯿﺮ ﻣﺴﺘﻘﻞ بر گروه آزمایش، ﻫﺮ دو ﮔﺮوه ﻣﺠﺪدًا ﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪ آزﻣﻮنﻫﺎ ﻣﻮرد ارزﯾﺎﺑﯽ ﻗﺮار گرفتند؛ نتایج به وسیله نرم افزار spssو روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش مدیریت استرس و افزایش مهارت های حل مسئله مادران در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون تاثیر گذار بوده است و تغییرات گروه آزمایش درمقایسه باگروه کنترل ازنظر آماری معنادارهستند .(P<0/05) هم چنین درمان برمولفه های مدیریت استرس ازجمله ایجادخوش بینی، مدیریت زمان ، فعالیت تفریحی و بدن رادرحالت استراحت قراردادن معنادار بوده است. درمهارت های حل مسئله درمولفه های سبک گرایش- اجتناب وکنترل شخصی معنادار بوده است.
اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر انگیزش پیشرفت و رضایت آموزشی از دانشگاه در دانشجویان پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: انگیزش پیشرفت و رضایت آموزشی پایین نقش مهمی در افزایش استرس و کاهش تمایل به تحصیل دارد و یکی از راهکارهای بهبود آنها آموزش مدیریت استرس است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر انگیزش پیشرفت و رضایت آموزشی از دانشگاه در دانشجویان پزشکی انجام شد. روش کار: مطالعه حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال تحصیلی 98-1397 بودند. نمونه پژوهش 50 نفر بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای با روش آموزش مدیریت استرس مبتنی بر ذهن آگاهی آموزش دید و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های انگیزش پیشرفت (هرمانز، 1970) و رضایت آموزشی از دانشگاه (دهقانی و همکاران، 1393) استفاده شد. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 17 و به روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که گروه های آزمایش و کنترل از نظر انگیزش پیشرفت و رضایت آموزشی از دانشگاه تفاوت معناداری داشتند. یعنی، روش آموزش مدیریت استرس مبتنی بر ذهن آگاهی باعث افزایش انگیزش پیشرفت (001/0 P< ,183/29F=) و رضایت آموزشی از دانشگاه (001/0 P< ,760/36F=) در دانشجویان پزشکی شد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج، پیشنهاد می گردد که روانشناسان و مشاوران تحصیلی برای افزایش انگیزش پیشرفت و رضایت آموزشی از دانشگاه می توانند از روش آموزش مدیریت استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در کنار سایر روش های آموزشی استفاده کنند.
مؤلفه های محیطی مؤثر بر ارتقا هوش هیجانی و مدیریت استرس کودکان در مدارس ابتدایی از دیدگاه متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۳
51-70
حوزههای تخصصی:
کنترل استرس به عنوان یکی از مباحث مطرح در قرن حاضر و از مؤلفه های تأثیرگذار هوش هیجانی، تأثیرات زیادی بر بهزیستی و سلامت روان کودکان دارد. کودکان ابتدایی زمان قابل توجهی از عمر خویش را در مدارس سپری می نمایند و اثرات عوامل محیطی بر استرس آن ها، انکارناپذیر است. لذا هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤثرترین عوامل محیطی بر ارتقا هوش هیجانی و توانایی مدیریت استرس کودکان به منظور کاهش استرس و افزایش آرامش آن ها در مدارس ابتدایی است. پژوهش به صورت پیمایشی و با استفاده از تکنیک دلفی در چند گام انجام شده است. روش جمع آوری اطلاعات پس از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، پرسش نامه محقق ساخته است که مؤلفه های محیطی مؤثر بر هوشمندی هیجانی و مدیریت استرس کودکان در مدارس ابتدایی را موردمطالعه قرار می دهد. جامعه آماری پژوهش، متخصصان و اساتید هیأت علمی دانشگاه های سراسر ایران در رشته معماری و روان شناسی هستند. به منظور انتخاب نمونه ها از روش گلوله برفی استفاده شده است و حجم نمونه مصاحبه پس از اشباع نظری، 24 نفر از متخصصین را شامل می شود. سپس با کمک تکنیک کدگذاری باز و محوری و تشکیل جدول هدف-محتوا، پرسش نامه محقق ساخته در قالب 52 گویه شکل گرفته و توسط متخصصان تکمیل گردیده است. درنهایت، نتایج به روش تحلیل عاملی کیو استخراج شده و فرایند تأثیر مؤلفه ها بر متغیرهای پژوهش موردبررسی قرارگرفته اند. بر اساس یافته های تحقیق، تأثیرگذارترین عوامل بر هوشمندی هیجانی و کنترل استرس کودکان در مدارس ابتدایی از دیدگاه متخصصان در شش گروه جای گرفتند و عبارت اند از: محیط کودک محور، محیط امن و ایمن، محیط انعطاف پذیر، محیط جذاب و هیجان انگیز، محیط نشان دار و خوانا و محیط تحریک کننده حواس که به ترتیب از طریق تأثیرگذاری بر تاب آوری، احساس امنیت، انطباق پذیری، جذابیت، پیش بینی پذیری و تحریک پذیری بر ارتقا هوش هیجانی و توانایی مدیریت استرس کودکان اثرگذار هستند.
بررسی تأثیر دوره های آموزشی مدیریت استرس بر توسعه مهارت مدیریت استرس کارکنان یک مرکز صنایع نظامی
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۷ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۸
15 - 28
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش برای بررسی تأثیر دوره های آموزش مهارت های مدیریت بر توسعه مهارت مدیریت استرس کارکنان یک مرکز صنایع نظامی صورت گرفته است. روش: این پژوهش به لحاظ روش، تجربی و با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفته است. بدین منظور، جامعه آماری شامل کلیه مدیران و کارشناسان این مرکز تعیین شد و تعداد 132 نفر از کارشناسان و مدیران به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی ساده در قالب یک گروه آزمون و یک گروه کنترل هرکدام به تعداد 66 نفر گمارش شده و با استفاده از روش پیش آزمون پس آزمون و با پرسشنامه استاندارد وتن و کمرون (1381) مورد بررسی قرار گرفتند. گروه آزمایش در 6 جلسه آموزش 90 دقیقه ای مهارت های مدیریت استرس، شرکت داده شد و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. داده های جمع آوری شده آزمون دو گروه پس از تحلیل توصیفی بااستفاده از روش تحلیل کوواریانس (ANCOVA) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج: نتایج این پژوهش نشان داد که دوره های آموزشی مدیریت استرس بر تقویت مهارت مدیریت استرس کارکنان تأثیر معنا دار نداشته و از بین مؤلفه های مهارت، تنها موجب توسعه معنا دار مؤلفه حذف عوامل استرس زا شده و بر دو مؤلفه توسعه راهبرد های پیش فعالانه باهدف انعطاف پذیری و توسعه راهبرد های واکنشی باهدف غلبه بر استرس کوتاه مدت، تأثیر معنا داری نشان نداد. بحث: عواملی همچون: ویژگی های خاص بستر تحقیق، خصوصاً محیط شبه نظامی و ملاحظات امنیتی، عدم نیازسنجی اصولی و علمی آموزشی کارکنان و مدیران و عدم به کارگیری فناوری ها و الگوهای نوین آموزش ضمن خدمت، موجب شد تا آموزش های ارائه شده از اثربخشی کافی برخوردار نشوند.
مدل سازی تأثیر عوامل اجتماعی مؤثر بر سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت در زنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: امروزه به نظر می رسد در زنان جامعه، رفتارهای ارتقادهنده سبک زندگی سلامت محور، تقویت شده است و تعداد زیادی از زنان به اهمیت سبک زندگی سلامت محور واقف شده اند، در تهران به دلیل امکاناتی پزشکی و بهداشتی به نسبت غنی تر از سایر شهرهای کشور، این امر پررنگ تر است.روش: این مطالعه در دسته تحقیقات کاربردی و همچنین بر اساس نحوه گردآوری و تحلیل داده ها، توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان شهر تهران در فاصله سنی 15 تا 49 سال است که با توجه به فرمول کوکران، حجم جامعه طبق آمار و سرشماری سال 1395، 384 نفر نمونه آماری می شود. در این پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی استفاده شده است.یافته های پژوهش: نتایج تحلیل همبستگی نشان داده است که بین کلیه متغیرها همبستگی مثبت و معناداری به صورت دوبه دو وجود دارد. از طرفی معناداری تمامی این همبستگی ها در سطح بالایی قرار دارد. شاخص های برازندگی مدل در دامنه قابل قبول قرارگرفته اند. سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی و کیفیت زندگی بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت اثر معنادار مثبت و مستقیمی داشته است.نتیجه گیری: سرمایه اجتماعی موجب بهبود سبک زندگی ارتقادهنده سلامت در زنان می شود. هر چه بهره مندی زنان از سرمایه اجتماعی بیشتر باشد، احتمال ارتقاء سبک زندگی در آن ها بالاتر خواهد بود. از سوی دیگر، سرمایه فرهنگی از یک سو و حمایت بین فردی، مسئولیت پذیری در مورد سلامتی و خودشکوفایی، از سوی دیگر، موجب ارتقاء سطح سلامت در زنان می شود. کیفیت زندگی زنان، مشخص کننده سطح سلامت آن ها است.
نقش مدیریت استرس در سازمانهای دولتی و مراکز آموزشی
حوزههای تخصصی:
“استرس” یک واقعیت انکارناپذیر در زندگی کنونی است و گریز از آن امکان پذیر نیست. ضرورتی ندارد که استرس به تمامی از زندگی حذف شود. بدون استرس، زندگی چنان ساکن و راکد خواهد شد که جز به تنبلی و کودنی ذهنی نمی انجامد اما از سوی دیگر، افزایش استرس نیز نظام و سیستم تعادل بدن را به هم می ریزد و کارایی مطلوب را دچار اختلال می سازد و تنها راه مقابله با استرس «مدیریت استرس» است. این روزها استرس به جزئی جدایی ناپذیر از زندگی همه ما تبدیل شده است. سرعت زیاد زندگی باعث می شود بسیاری از اوقات احساس کنیم تحت فشار هستیم و نمی توانیم عملکرد کافی داشته باشیم. با وجود اینکه به نظر می رسد استرس با دنیای مدرن در ارتباط نزدیک است، ریشه ی این هیجان به هزاران سال پیش می رسد. در گذشته استرس برای بقا ضرورت داشته است. نیاکانمان در برابر خطرات بیرونی این هیجان را تجربه می کردند تا بتوانند جان خود را با واکنش های جنگ یا گریز نجات دهند؛ بنابراین استرس فواید محافظتی خاصی برایمان دارد، اما از آنجایی که می تواند کارکرد عادی را مختل کند، باید راهکارهای مدیریت استرس را یاد بگیریم. در ادامه، نگاهی دقیق تر به این هیجان خواهیم داشت. این پژوهش با هدف بررسی نقش مدیریت استرس بر بهبود عملکرد کارکنان سازمان ها ومراکز آموزشی صورت گرفته است و روش آن توصیفی و تحلیلی و از نوع کتابخانه ای است. یکی از موضوعات پراهمیت در دنیای پرتکاپوی امروزی بحث استرس و فشارهای عصبی و روانی است. فشارهای عصبی به عنوان مهم ترین عامل به وجود آورنده امراض روحی، جسمی و رفتاری انسانها توجه پزشکان، روانشناسان و دانشمندان علوم رفتاری و مدیریت را به خود معطوف نموده است. بنابراین مدیریت و شناسایی میزان استرس می تواند اطلاعات گرانبهایی در خصوص برنامه ریزی برای به حداقل رساندن استرس ها و مقابله با آن و جلوگیری و پیشگیری از فرسودگی شغلی در اختیار مسئولین کشور قرار دهد تا آنان با اتخاذ تدابیر منطقی در محیط کار، فضای آرامی را بوجود آورند تا کارکنان دچار مشکلات روحی، روانی و فشار ناشی از محیط کار و عوامل دورن سازمانی نشوند.
اثربخشی روش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری و آموزش خودمراقبتی و ترکیب آن دو بر وضعیت سلامتی در افراد مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استرس و عدم تبعیت درمانی و خودمراقبتی ضعیف در دیابت می تواند وضعیت سلامتی افراد مبتلا را بدتر کند. بنابراین، این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی روش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری و آموزش خودمراقبتی و ترکیب آن دو بر وضعیت سلامتی در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 انجام گرفته است. این پژوهش، یک ک ارآزم ایی ب الینی تص ادفی چهار گروه ی دو س ر کور است. نمونه پژوهش، شامل 60 فرد مبتلا به دیابت نوع 2 بود که به صورت هدفمند از انجمن دیابت و مطب های خصوصی پزشکان متخصص داخلی در کرمان انتخاب شدند. این افراد، پس از همتاسازی به لحاظ سن و جنسیت، به روش تصادفی در 4 گروه 15 نفره (گروه 1: مدیریت استرس مبتنی بر درمان شناختی- رفتاری، گروه 2: آموزش خودمراقبتی، گروه 3: مدیریت استرس مبتنی بر درمان شناختی- رفتاری + آموزش خودمراقبتی، و گروه کنترل: بدون هیچ مداخله ای) جایگزین شدند و گروه های آزمایش در 8 جلسه مداخلات مربوطه را اخذ کردند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه از اعضای هر 4 گروه، با پرسشنامه وضعیت سلامت سازمان بهداشت جهانی، انجام یافت. یافته ها: طبق نتایج تحلیل SPANOVA، میانگین نمرات وضعیت سلامتی در مراحل پس آزمون و پیگیری در مقایسه با مرحله پیش آزمون، افزایش یافته بود و افزایش رخ داده تا مرحله پیگیری پایدار مانده بود. از یافته های این پژوهش چنین نتیجه گیری شد که برای ارتقا وضعیت سلامتی، و پایداری نتایج به دست آمده، همراهی و ترکیب مداخلات پزشکی و روان شناختی، ضرورت دارد.
مقایسه آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری و ذهن آگاهی بر میزان اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی دختران دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (اسفند) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۲
۲۶۱۷-۲۵۹۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: علائم نشانگان پیش از قاعدگی به صورت تحریک پذیری، تنش، بی قراری، اضطراب و نااستواری هیجانی و خلقی ظاهر می شوند که به طور جدی در سبک زندگی و ارتباطات اجتماعی زنان اختلال ایجاد می کند. علی رغم مطالعات گسترده در زمینه اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی، مطالعه ای به مقایسه آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری و ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب دختران دبیرستانی انجام نشده است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش با روش شناختی رفتاری و ذهن آگاهی بر میزان اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی دختران دبیرستانی بود. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با گروه گواه است. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر دبیرستانی در بازه سنی 16 الی 18 سال شهر اهواز بودند که از میان آن ها 45 دانش آموز دختر دبیرستانی شهر اهواز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزار غربال گری نشانگان پیش از قاعدگی (استاینر و همکاران، 2003)، مقیاس خودسنجی اضطراب زونگ (1970) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس در نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها بیانگر آن بود که آموزش مدیریت استرس مبتنی بر شیوه شناختی رفتاری بر میزان اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی دختران دبیرستانی در سطح معناداری 0/05 مؤثر و معنادار بوده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این مطالعه می توان نتیجه گرفت که آموزش و ترویج بکارگیری راهبردهایی مانند مدیریت استرس مبتنی بر شیوه شناختی-رفتاری و ذهن آگاهی می تواند به بهبود سطح اضطراب درک شده و کاهش میزان ملال پیش از قاعدگی در دختران دبیرستانی منجر گردد و لازم است روانشناسان و مشاوران مدارس نسبت به برگزاری و اجرای چنین آموزش هایی اقدام نمایند.
رابطه شفقت به خود ومدیریت استرس با میانجی گری نیازهای اساسی روانشناختی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارتباط شفقت به خود بر مدیریت استرس در دانش آموزان پسر یتیم متوسطه اول مدرسه موقوفه عبدالله رضوی شهرستان طرقبه و شاندیز (با تعداد 178 نفر) در سال تحصیلی 1402 – 1401 با میانجی گری نیازهای اساسی روان شناختی است. با توجه به متغیرهای پژوهش ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه استاندارد بوده که روایی و پایایی آن آزمون شده است. آزمون فرضیه ها و تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش معادلات ساختاری و از نرم افزارهای SPSS و PLS استفاده شده است. روش پژوهش از نوع الگوی ساختاری؛ تحلیل مسیر است. نتیجه تحلیل مسیر بیانگر این است که شفقت به خود بر مدیریت استرس در دانش آموزان پسر یتیم با میانجی گری نیازهای اساسی روان شناختی تأثیر دارد. شفقت به خود بر مدیریت استرس و نیازهای اساسی روان شناختی در دانش آموزان پسر یتیم تأثیر دارد. نیازهای اساسی روان شناختی بر مدیریت استرس در دانش آموزان پسر تأثیر دارد.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مهارت های مثبت اندیشی و مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر تاب آوری و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دختر دارای اضطراب امتحان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
165 - 174
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مهارت های مثبت اندیشی و مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر تاب آوری و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دختر دارای اضطراب امتحان انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون- گواه و پیگیری دوماه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر فارسان در سال تحصیلی 1402-1401 بود که از میان آن ها، 60 نفر دانش آموزان با اضطراب امتحان به صورت هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش، شامل شاخص تاب آوری تحصیلی (ARI، ساموئلز، 2004)، پرسشنامه اشتیاق تحصیلی (AEQ، فردریکز و همکاران، 2004) و مقیاس اضطراب امتحان (TAS، ابوالقاسمی، 1375) بود. هر دو گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای بسته آموزشی مهارت های مثبت اندیشی و بسته آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری دریافت کردند. داده ها با روش واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش گروهی مهارت های مثبت اندیشی و مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر تاب آوری و اشتیاق تحصیلی (001/0> P) معنی دار بود. تأثیر هر دو روش تا مرحله پیگیری دوماهه حفظ شد. همچنین آموزش گروهی مهارت های مثبت اندیشی در مقایسه با آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر تاب آوری و اشتیاق تحصیلی دارای اثربخشی بیشتری است (001/0> P). نتایج پژوهش بیانگر اولویت استفاده از آموزش گروهی مهارت های مثبت اندیشی در مقایسه با آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری برای بهبود تاب آوری و اشتیاق تحصیلی توسط درمانگران بود.
نقش مدیریت استرس در بیماری های قلبی: بررسی سیستماتیک مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
61 - 75
حوزههای تخصصی:
استرس به عنوان یک عامل رایج در زندگی امروزه، تأثیرات عمیقی بر سلامت قلب دارد. این مقاله به بررسی ارتباط بین استرس و بیماری های قلبی می پردازد و نقش عوامل روان شناختی در این فرآیند را مورد بررسی قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر ، بررسی نقش مدیریت استرس در بیماری های قلبی هست. روش تحقیق به لحاظ هدف بنیادی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات، توصیفی تحلیلی می باشد. در نهایت این نتیجه حاصل شده است که مدیریت استرس در بهبود بیماری های قبلی موثر می باشد و راهبردهای مدیریت استرس عبارتند از: کاهش افسردگی، کنترل خشم، پرهیز از خصومت، کاهش انزوای اجتماعی، کاهش اضطراب، عوامل شخصیتی، برخورداری از سلامت معنوی، کنترل وضعیت اجتماعی/اقتصادی. همچنین مداخلات روان شناختی در بهبود مدیریت استرس و در نتیجه بهبود بیماری های قلبی از قبیل درمان شناختی رفتاری، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، طرحواره درمانی، تصویرسازی ذهنی هدایت شده، آموزش ذهن آگاهی، آموزش روان شناسی مثبت گرا با رویکرد اسلامی، درمان مبتنی بر شفقت، آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، درمان فعالسازی رفتاری گروهی، مدیریت هیجان های عاطفی همچنین از سویی، استرس از طریق مسیرهای بیولوژیکی متعددی از جمله افزایش فشار خون و آلودگی عروق، به تغییرات در ساختار قلب و عروق منجر می شود. در نتیجه، مدیریت استرس و تقویت عوامل روان شناختی مثبت، به عنوان یک راهبرد پیشگیری از بیماریهای قلبی و بهبود سلامت قلبی، حائز اهمیت است. توصیه ها شامل توسعه مهارت های مقابله با استرس، ترویج فعالیت های ورزشی منظم، ارتقاء فرآیندهای آموزشی مدیریت استرس، تشویق به روحیه مثبت و ترویج سبک زندگی سالم هستند.
بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر ادراک درد، خستگی مزمن و توانمندسازی شناختی مبتلایان به فیبرومیالژیا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف فیبرومیالژی یک سندرم درد اسکلتی-عضلانی مزمن است که با درد در سطح گسترده، نقاط حساس، خستگی و اختلال خواب مشخص می شود و علت شناسی آن ناشناخته است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر ادراک درد، خستگی مزمن و توانمندسازی شناختی مبتلایان به فیبرومیالژیا بود. مواد و روش ها روش تحقیق حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه (یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل) است. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان مبتلا به فیبرومیالژیا بود که در نیم سال دوم 1401-1402 به مطب متخصصین روماتولوژی شهر تبریز مراجعه کرده اند و توسط فوق تخصص، روماتولوژی مبتلابه فیبرومیالژیا تشخیص داده شده بودند. نمونه پژوهش شامل 36 نفر از این بیماران بود که به صورت دردسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده در دو گروه گمارده شدند؛ 18 نفر در گروه آزمایش که تحت کلاس های آموزشی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری طی 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش دیدند و 18 نفر در گروه کنترل که هیچ گونه مداخله ای دریافتند نکردند. ابزار تحقیق شامل پرسش نامه ﺗﺠﺪیﺪﻧﻈﺮﺷﺪﻩ ﺩﺭﺩ ﻣک ﮔیﻞ، پرسش نامه خستگی مزمن و پرسش نامه توانمندسازی روانشناختی بود. یافته ها نتایج تحلیل کوواریانس (مانکوا) نشان داد میانگین دو گروه آزمایش و کنترل بر مؤلفه های ادراک درد، خستگی مزمن و توانمندسازی شناختی در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری داشت (0/05˂P). نتیجه گیری براساس یافته ها می توان گفت آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری باعث بهبود ادراک درد، خستگی مزمن و توانمندسازی شناختی در مبتلایان به فیبرومیالژیا می شود. بنابراین از این روش درمانی می توان در مراکز مشاوره و سلامت روان برای بهبود افراد مبتلا به فیبرومیالژیا بهره گرفت. ۸۱۹,۱
تدوین و اعتباریابی الگوی مدیریت استرس مرتبط با تحصیل فرزندان، مبتنی بر تجارب والدین دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۵
95 - 121
حوزههای تخصصی:
والدین در طول زندگی خود با استرس ها و تنش های بسیاری مواجه می شوند که یکی از آن ها استرس های مربوط به تحصیل فرزندان است. تغییر جوامع و شدت گرفتن فشار برای موفقیت در تحصیل، اهمیت توانمندسازی والدین برای مدیریت استرس های مربوط به تحصیل فرزندان خود را دوچندان می کند. لذا پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی الگوی مدیریت استرس مرتبط با تحصیل فرزندان، مبتنی بر تجارب والدین انجام شده است. این پژوهش با رویکرد کیفی، از نوع نظریه مبنایی انجام شده است. بدین منظور والدین (پدر یا مادر) دانش آموزان در حال تحصیل در مقطع متوسطه دوم، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از میان مناطق 22 گانه شهر تهران در سال ۱۴۰۲ انتخاب شدند. سه منطقه ۱، ۹ و۲۲ تهران انتخاب، و سپس با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، و بر مبنای اصل اشباع نظری، با ۱۸ والد مصاحبه شد. پس از انجام کدگذاری ها، الگوی پارادایمی مستخرج از یافته ها ترسیم شد. یافته های حاصل از این پژوهش توانست عوامل علی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدهای حاصل از راهبردها را در قالب الگوی پارادایمی ارائه کند. سپس با استفاده از شاخص روایی محتوایی، الگوی حاصله، اعتباریابی شد. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که مؤلفه های استرس زای مرتبط با تحصیل فرزندان در قالب سه دسته مؤلفه های متمرکز بر فرزند، والدین، و عوامل بیرونی مقوله بندی شدند. راهبردهای مؤثر در مدیریت استرس نیز در قالب پنج مقوله راهبردهای شناختی، راهبردهای درون خانوادگی، راهبردهای رفتاری، راهبردهای مدیریت نقش والدی، راهبردهای مرتبط با منابع بیرونی مفهوم بندی شدند.
رابطه بین مهارت های مدیریت و عزت نفس دانشجویان مقطع کارشناسی ناپیوسته
مقدمه: عزت نفس به عنوان یکی از مؤلفه های بنیادین شخصیت، نقش مهمی در رشد روانی و موفقیت تحصیلی دانشجویان ایفا می کند. از سوی دیگر، مهارت های مدیریتی می توانند با افزایش خودکارآمدی و احساس تسلط بر شرایط، بر سطح عزت نفس تأثیرگذار باشند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین مهارت های مدیریتی و عزت نفس در دانشجویان مقطع کارشناسی ناپیوسته انجام شد.روش کار: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی ناپیوسته مراکز تربیت معلم کرمانشاه در سال تحصیلی 89–1388 به تعداد 650 نفر بود. نمونه ای به حجم 242 نفر به روش تصادفی ساده بر اساس جدول کرجسی و مورگان انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه مهارت های مدیریتی ویتن (2000) و پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت (1967) استفاده گردید. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره تحلیل شدند.یافته ها: بین مهارت های مدیریتی و عزت نفس دانشجویان رابطه مثبت و معناداری وجود داشت (05/0>p، 52/0=r). مؤلفه های خودآگاهی و مدیریت استرس بیشترین قدرت پیش بینی عزت نفس را داشتند و در مجموع 31 درصد از واریانس عزت نفس را تبیین کردند.نتیجه گیری: ارتقای مهارت های مدیریتی، به ویژه در حوزه های خودشناسی و کنترل استرس، می تواند نقش مؤثری در افزایش عزت نفس دانشجویان ایفا کند و باید در برنامه های آموزشی مورد توجه قرار گیرد.
اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر هیجان، استرس و تاب آوری تحصیلی دانش آموزان دختر پایه یازدهم شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در روش های آموزش دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
87 - 106
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر هیجان، استرس و تاب آوری تحصیلی دانش آموزان دختر پایه یازدهم شهر اهواز انجام شد. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با یک گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه یازدهم شهر اهواز در سال تحصیلی 1402- 1401 بود. به همین منظور تعداد 40 نفر از دانش آموزان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های هیجان تحصیلی پکران، گوئتز و پری (2005)، استرس تحصیلی گادزلا (1991) و تاب آوری تحصیلی ساموئلز (2004) استفاده شد. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری براساس مدل آنتونی، ایرونسون و اشنایدرمن (2007) قرار گرفت؛ در حالی که گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS-26 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر هیجان تحصیلی (53/45= F و 001/0= p)، استرس تحصیلی (55/227= F و 001/0= p) و تاب آوری تحصیلی (92/237= F و 001/0 = p) دانش آموزان اثر معناداری داشت. آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری در افزایش هیجان های مثبت، کاهش هیجان های منفی از قبیل استرس و اضطراب و همچنین افزایش تاب آوری دانش آموزان اثر دارد.
شناسایی بررسی اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان در رشد مهارت های زندگی (مدیریت استرس و مدیریت احساس) دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش فلسفه برای کودکان بر مهارت های زندگی (مدیریت استرس و مدیریت احساس) در دانش آموزان دوره ابتدایی انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و طرح پژوهش نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی مدارس شهرستان زرین دشت در سال تحصیلی 1401-1402 به تعداد 1000نفر بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، یک مدرسه ابتدایی انتخاب شد و ۶۰ نفر از دانش آموزان آن به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (30 نفر) و کنترل (30 نفر) قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش، دو پرسش نامه استاندارد مدیریت استرس (کوبین و همکاران، 1990) و کنترل عواطف ویلیامز و همکاران (1997) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (روش تحلیل کوواریانس) استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که آموزش فلسفه به دانش آموزان تأثیر مثبتی بر مدیریت استرس و مدیریت احساس دانش آموزان داشته است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش فلسفه به کودکان باعث افزایش مهارت زندگی در بعد مدیریت استرس و مدیریت احساس در دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شده است. با توجه به تأثیر مثبت آموزش فلسفه به دانش آموزان ابتدایی در جهت مدیریت استرس و احساس به عنوان دو مهارت اساسی زندگی، پیشنهاد می گردد در حیطه برنامه ریزی درسی در ارتباط با محتوای درسی مدارس ابتدایی، داستان هایی با مضمون و روش آموزش فلسفه در برنامه های آموزشی طراحی و استفاده شود. با توجه به نتایج پژوهش که نشان داد آموزش فلسفه به کودکان در مدیریت احساس تأثیر مثبت دارد، پیشنهاد می شود با برگزاری دوره های ضمن خدمت برای معلمان، جایگاه آموزش فلسفه به کودکان و روش های آموزش فلسفه برای کودکان آموزش داده شود.