مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
ظرفیت سازی
حوزههای تخصصی:
تغییرات آب وهوایی به عنوان تهدیدی برای زندگی طبیعی و سیستم های معیشتی پدیدار شده است. تنوع معیشتی به عنوان یک استراتژی مؤثر برای کاهش تأثیر تغییرات آب وهوایی و بحران های طبیعی نقش حیاتی در ترویج رشد اقتصادی و کاهش فقر روستایی در کشورهای درحال توسعه ایفا می کند. این فرایند ترکیب فعالیت های کشاورزی و غیرکشاورزی به منظور ایجاد معیشت پایدار، بهبود استاندارد زندگی و کاهش آسیب پذیری خانوارهای روستایی می باشد. پژوهش حاضر باهدف تحلیل و ارزیابی نقش تنوع فعالیت های اقتصادی بر ظرفیت سازی روستاییان در جهت مقابله و کاهش اثرات خشکسالی با استفاده از آزمون معادلات ساختاری آموس پرداخته است. نتایج حاصل از آزمون بیانگر آن است که رابطه قوی و معناداری بین تنوع فعالیت های اقتصادی و ارتقا ظرفیت های روستاییان در منطقه موردمطالعه وجود دارد. بررسی وضعیت برازش مدل نهایی نقش تنوع فعالیت های اقتصادی بر ظرفیت های مناطق روستایی نشان می دهد مدل برازش شده از اعتبار و دقت لازم برخوردار بوده و توانسته است این رابطه را تبیین نماید. در میان متغیرهای وابسته پژوهش، نقش فعالیت های بخش کشاورزی بر شاخص محیطی و نهادی با سطح معنی داری 128/0 و 154/0 معنادار نبوده است. به عبارتی دیگر، از نظر خانوارهای روستایی موردمطالعه فعالیت در بخش کشاورزی در ظرفیت فردی و نهادی نقشی نداشته است. بر عکس شاخص مذکور نتایج نشان می دهد اثرگذاری دیگر متغیرها بر شاخص های موجود از جمله ظرفیت اقتصادی، اجتماعی و محیطی معنادار بوده است.
سنجش ظرفیت های مشارکت اجتماعی در سیاست های مداخله در محلات نا کارآمد شهری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۲ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۴۶
۴۲۹-۴۰۷
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فرسودگی در محلات شهری، شکل های کالبدی و غیر کالبدی (عملکردی و اجتماعی) قابل ردیابی است و به فراخور، رویکرد ها و راهکار های مختلفی را برای مداخله در محل و برخورد با مسئله طلب می کند. جهت برنامه ریزی برای توسعه ظرفیت های محلی به ویژه ظرفیت مشارکت اجتماعی به عنوان عنصری تأثیرگذار و چند بعدی که علاوه بر تسهیل روند مداخله کالبدی، آثار بازگشتی و مهمی در بازسازی پیوند ها و ساختارها و روابط اجتماعی محلی نیز دارد به شناخت و ارزیابی آن ها در محلات هدف نیاز خواهد بود. روش: جهت ارزیابی و تحلیل این ظرفیت ها، در این مقاله پس از بررسی مفاهیم مرتبط با ظرفیت سازی و سرمایه اجتماعی، با اتخاذ رویکرد اجتماع محور به عنوان الگوی عمل، به شناسایی و تدوین شاخص ها و زیر شاخص ها پرداخته شده است تا با بهره گیری از اطلاعات به دست آمده از طریق پژوهش میدانی، شدت و ضعف، میزان اثر گذاری و ارتباط میان این شاخص ها مورد تحلیل قرار گیرد. یافته ها: بخش تحلیل اطلاعات شامل دو مرحله است: 1 توصیف داده ها با استفاده از جداول توزیع فراوانی و شاخص های مرکزی و شاخص های پراکندگی و 2 تعیین تأثیر متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته از روش تحلیل مسیر و تحلیل رگرسیون. نتایج: نتایج به دست آمده حاکی از آن است که با وجود «حس تعلق به مکان» اندک در میان ساکنان محدوده، اکثر پاسخ گویان (2/87%) در سطح متوسط و بالاتر از آن تمایل به مشارکت در فعالیت های محله ای دارند. در مورد متغیر وابسته مشارکت اجتماعی، متغیرهای مستقل مدت اقامت در محل همبستگی اجتماعی و ارزش های اجتماعی بر متغیر وابسته تأثیر مستقیم می گذارند.
تحلیل اثر مدیریت دانش بر شناسایی عوامل سازنده توانمندسازی منابع انسانی با رویکرد معادله ساختاری
منبع:
ایده های نو در تعلیم و تربیت دوره دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴
56 - 66
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به تحلیل اثر مدیریت دانش بر شناسایی توانمندسازی منابع انسانی با رویکرد معادله ساختاری پرداخته و هدف از انجام آن، ارائه مدلی برای بررسی تأثیر مدیریت دانش بر توانمندسازی می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی - پیمایشی است و از تحلیل تم برای طراحی مدل مفهومی و از معادلات ساختاری و نرم افزار Amos برای تبیین و بررسی نقش میانجی مدیریت دانش استفاده نموده است. در مرحله مصاحبه اکتشافی جامعه آماری شامل 16 نفر خبره حوزه منابع انسانی می باشد و برای تحلیل مدل، جامعه آماری را کارمندان و مدیران بانک ملی شهرستان اردبیل تشکیل می دهند و تعداد 46 نمونه به روش قضاوتی و هدفمند انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه اکتشافی و پرسشنامه می باشد؛ جهت بومی سازی و سنجش روایی پرسشنامه، آن ها را در اختیار تعدادی از صاحب نظران مدیریت و رشته منابع انسانی قرار داده و برای سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ که معادل0/87 به دست آمد، استفاده شده است. در فرایند تحلیل تم 8 تم فرعی و 2 تم اصلی «عوامل فرهنگی» و «ظرفیت سازی» شناسایی شد. نتایج نشان می دهد برای توانمندسازی کارکنان از طریق هم افزایی بین دودسته عوامل فرهنگی و ظرفیت سازی، متغیر میانجی مدیریت دانش نقش بسیار مهمی را در سازمان بازی می کند.
راهبردهای اجتماعی و فرهنگی امنیت پایدار با تاکید بر گفتمان انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف نهایی مقاله توصیفی تحلیلی حاضر که با روش کتابخانه ای تهیه شده، کندوکاو نظری درباره راهبردهای اجتماعی و فرهنگی امنیت پایدار است. سوال اصلی این است که مهم ترین راهبرد اجتماعی و فرهنگی امنیت پایدار چیست؟ امنیت پایدار که امروز به مفهومی میان رشت های تبدیل شده است، بدون راهبردهای اجتماعی و فرهنگی به دست نمی آید. در این مقاله منظور از امنیت پایدار، امنیت اجتماع یشده فرهنگ محور است. بر اساس یافته های بررسی حاضر، دو راهبرد کلیدی برای جامعه فعلی ایران پیشنهاد می شود: یکی، مردم محوری و دیگری، ظرفیت سازی.
بررسی اثرات مشاغل خانگی بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانوارهای روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه پایدار فضا دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
131 - 151
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش بی بدیل مشاغل خانگی در روند توسعه اقتصادی روستاها و همچنین جوامع روستایی، تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر آن ها بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانوارهای روستایی در بین مددجویان کمیته امداد امام خمینی (ره) شهرستان سرخس به صورت پیمایشی انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل 290 نفر از مددجویان کمیته امداد امام خمینی شهرستان سرخس بودند که در قالب طرح اشتغال خانگی، تسهیلات دریافت کرده اند که 201 نفر از آنها، به عنوان نمونه تحقیق، مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی آن از طریق بررسی و اعمال نظرات اساتید راهنما و مشاور و کارشناسان کمیته امداد امام خمینی (ره) شهرستان سرخس و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ تایید شد. نتایج تحقیق نشان داد، مشاغل خانگی بر ابعاد اقتصادی و اجتماعی نمونه مورد مطالعه در سطح 99 درصد اطمینان، اثر داشتند. یافته های تحقیق حاکی از آن بود که بین متغیر سطح تحصیلات و سابقه فعالیت در مشاغل خانگی با اثرات اقتصادی آن ها در جوامع روستایی، رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد، اثرات اقتصادی و اجتماعی مشاغل خانگی از دیدگاه گروه های جنسیتی و افراد شرکت کننده در دوره های آموزشی مرتبط با شغل، تفاوت معنی داری داشتند.
ظرفیت سازی یا توانمندسازی یکی از راهبردهای نوسازی شهری (مطالعه موردی: منطقه 12 اصفهان)
حوزههای تخصصی:
مسکن غیررسمی یکی از پیامدهای نامطلوب شهرنشینی در جهان معاصر و کشور است که در نتیجه صنعتی شدن سریع و نابرابری های منطقه ای شکل گرفته است. مقاله حاضر به بررسی سکونت گاه غیررسمی و چگونگی شکل گیری آن در ایران و جهان با نمونه موردی محله محمود آباد در منطقه 12 شهرداری اصفهان می پردازد. این مقاله براساس مولفه های ظرفیت سازی و توانمندسازی در راستا راهکارهایی ارائه شده است تا با استفاده از آن مطالعه را سازماندهی و گستره بندی کند. این تحقیق با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، پیمایشی و میدانی در 300 پرسشنامه (حجم نمونه) از ساکنان سکونتگاه غیررسمی محمودآباد به دست آمده است. دلیل شکل گیری این پدیده در این منطقه را نتیجه مهاجرت های غیرقانونی از یک سو، مسائل و مشکلات اقتصادی و نبود مدیریت واحد و هماهنگ در حوزه سکونتگاه ها بوده است. در ادامه پس از تحلیل های انجام شده به کمک ابزار تحلیل، شناخت محله محمودآباد در ابعاد مختلف، طرح پیشنهادی ساماندهی سکونتگاه غیررسمی در قالب راهبرد توانمندسازی و ظرفیت سازی و با تاکید بر نقش مدیریت محلی ارائه شد که براساس تدوین سند و تبیین راهکارهای اجرایی می باشد.
بررسی تحولات زیست محیطی دریاچه ارومیه مبتنی بر تقویت ظرفیت نهادی در افق 1415
حوزههای تخصصی:
ظرفیت سازی نهادی یک نیاز ضروری برای رسیدگی به چالش های زیست محیطی و یک پیشران مهم برای کاهش اثرات مخرب تحولات اقلیمی و زیست محیطی است. تبیین این که چگونه توسعه ظرفیت نهادی می تواند به وسیله برنامه ریزی استراتژیکِ مبتنی بر تحولات محیط زیست، مدیریت پایدار دریاچه ارومیه را فعال کند، هدف اصلی پژوهش حاضر است. این پژوهش با ترکیب روش های کمی کیفی و نیز رویکرد آینده نگاری، به تدوین معیارهای جدید و مؤثر در برنامه ریزی و توسعه ظرفیت نهادی در محیط پیرامون دریاچه ارومیه پرداخته است. در ابتدا به منظور بررسی وضع موجود و تعیین عدم قطعیت ها و ارائه یک راهکار نوآورانه و هدفمند، عوامل مؤثر بر آینده استراتژیک دریاچه ارومیه در قالب مؤلفه های اثرگذار بر وضعیت آینده دریاچه ارومیه مشخص شد. تحلیل ورودی های نرم افزار حاکی از مطلوبیت سطح برازش و اعتبار متغیرها بود. پس از بررسی وضعیت سیستمی و مشاهده پایداری ظرفیت نهادی دریاچه، عوامل اثرگذار استخراج شدند و در میان سناریوهای مختلف، پنج سناریوی اصلی انتخاب شدند که در میان آن ها سناریوی چهارم (دریاچه ای ناپایدار) با میزان تحقق ۳۳/۶۶ درصد، بیشترین احتمال وقوع را به خود اختصاص داده است. در این سناریو دریاچه ارومیه دارای حیات فصلی در سال های کم آبی و حیات ضعیف در سال های با بارش متوسط است. همچنین دارای محیط زیستی نسبتاً ناسالم و ناپایدار، آشفتگی در نظام فرهنگی اجتماعی حوضه آبریز، مدیریت ضعیف نهادی، بازیگرانی نیمه فعال با تضاد منافع و قدرت رقابتی ضعیف و اکوتوریسم ناپایدار است. در نهایت با بهره مندی از نظر متخصصان و بر اساس سناریوهای محتمل، به تدوین نشانگرهای راهبردی پرداخته شده است.
ظرفیت سازی؛ ابزاری جهت تسهیل الحاق کشورها به دیوان کیفری بین المللی با تأکید بر ظرفیت سازی قوانین ایران
منبع:
رویکردهای حقوق سیاسی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
29 - 41
حوزههای تخصصی:
تصمیم ایران در خصوص عضویت در دیوان کیفری بین المللی به عنوان یکی از راه کارهای تحقق عدالت کیفری، مستلزم شناخت سیستم حقوقی فعلی این کشور و رویکرد آن نسبت به جایگاه و عملکرد دیوان به عنوان مرجع تعقیب مهم ترین جنایات بین المللی، می باشد. ظاهراً دلیل تأخیر در تصمیم گیری نسبت به این اقدام مهم بین المللی، مواردی می باشد که به عنوان یک مانع در سیستم حقوقی این کشور، باعث عدم عضویت در دیوان شده است و در نهایت مقابله با این موانع نیازمند ظرفیت سازی داخلی جهت هموار نمودن مسیر عضویت ایران در دیوان می باشد. هدف این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی، شناخت موانع و ظرفیت های موجود در سیستم حقوقی ایران و میزان تأثیرگذاری هر کدام از این موانع و ظرفیت ها در الحاق به دیوان می باشد. سرانجام درمی یابیم که هیچ کدام از این موارد برشمرده شده به عنوان مانع، موانعی اصیل و تأثیرگذار نمی باشند و اغلب آن ها را می توان با بکارگیری ظرفیت های سیستم حقوقی داخلی یا جرم انگاری جنایات مشمول صلاحیت دیوان در قانون داخلی، آن هم نه به عنوان مانع بلکه به عنوان شرط لازم برای عضویت در دیوان، برطرف نمود. بنابراین احتمالاً علت تأخیر در این اقدام مهم بین المللی نه وجود موانع مؤثر در سیستم حقوقی ایران، بلکه عدم تمایل این کشور برای عضویت در دیوان می باشد که منشأ آن را می توان در شیوه تعامل کشورهای غربی با کشور ایران و کشمکش موجود بین آن ها بر سر مسائل مختلف سیاسی که باعث به وجود آمدن یک نوع بدبینی و تردید در تصمیم ایران نسبت به عضویت در دیوان شده است؛ جست وجو کرد.
فراترکیب تبیین نقش راهبردی هوش مصنوعی در توانمندسازی نوآوری اجتماعی جهت مقابله با فقر چند بُعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیریت نوآوری سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۰)
139 - 182
حوزههای تخصصی:
پایان دادن به فقر، نخستین هدف از اهداف اصلی توسعه پایدار است و بهره گیری از نوآوری های اجتماعی و فناورانه، ازجمله راهبردهای کلیدی برای دستیابی به این مهم قلمداد می شود. با این وجود، همچنان چارچوبی منسجم که شیوه نقش آفرینی هوش مصنوعی در توانمندسازی نوآوری اجتماعی برای کاهش فقر چندبُعدی را تبیین کند، به طور نظام مند ارائه نشده است. در این پژوهش، با تکیه بر رویکرد مفهومی نوآوری اجتماعی دیجیتال، به شکل دهی راه حل های نوین اجتماعی برای رفع فقر چندبُعدی جهت رفع این شکاف، پرداخته شده است. مطالعه کنونی با رویکرد کیفی و روش فراترکیب، به تحلیل نظام مند ۳۰ مقاله علمی برتر از پایگاه داده وب آوساینس در بازه زمانی ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۴ پرداخته است. طی فرایند تحلیل مقالات، شناسه گذاری سه مرحله ای، اعتبارسنجی یافته ها و سپس تلفیق آنها در یک چارچوب مفهومی پنج بُعدی اعم از کارکردهای هوش مصنوعی، موانع، پیش نیازهای موفقیت، پیامدها و شرایط زمینه ای انجام شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که هوش مصنوعی می تواند از طریق مقیاس بندی ظرفیت جمعی، تسهیل کنش جمعی مبتنی بر داده، ایجاد بسترهای نوآوری مشارکتی و ارتقاء حکمرانی داده محور، نوآوری اجتماعی را شتاب داده و مسیرهای جدیدی برای کاهش فقر بگشاید. این پژوهش رویکرد مفهومی نوآوری اجتماعی دیجیتال را به طور خاص برای عصر هوش مصنوعی توسعه می دهد.