مطالب مرتبط با کلیدواژه

نظریه انتقادی


۶۱.

بحران در کاربست مذهب به مثابه «صنعت فرهنگ» از سوی داعش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت رهایی بخشی صنعت فرهنگ صنعت مذهب داعش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۷ تعداد دانلود : ۱۷۹
داعش از آغاز شکل گیری و به ویژه از سال 2014 که رهبر آن، ابوبکر البغدادی در موصل اعلام خلافت کرد، رویکردی در پیش گرفت که متفاوت از اسلاف سلف گرای خود بود. آن ها در راه جذب نیرو و با تکیه بر ابزارها و فناوری های مدرن سعی کردند نمایه ای رهایی بخش به اقدامات و ایدئولوژی خود ببخشند. در این راه، بخشی از هدف گذاری آن ها شامل جوانان کشورهای مختلف دنیا به ویژه کشورهای غربی بود. این پژوهش با روشی توصیفی و تحلیلی به بررسی روندی پرداخته است که داعش در پیش گرفت تا هرروز برشمار افراد خود بیفزاید. در این راه تکیه و سامان این نوشتار بر استفاده از چارچوب نظری نظریه انتقادی و مکتب فرانکفورت برای مفهوم سازی واژه صنعت مذهب است و با به کارگیری مفاهیمی چون رهایی و رستگاری و مقوله صنعت فرهنگ که در راهبرد داعش به صنعت مذهب تعبیر شده است. پرسش پژوهش حاضر این است که کاربست مذهب به مثابه «صنعت فرهنگ» از سوی داعش با چه بحرانی روبروست؟ یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که داعش با به خدمت گرفتن مذهب، تکنولوژی و رسانه، به دنبال ایجاد آگاهی کاذب در میان جوانان بوده تا خود را پایگاهی رهایی بخش جلوه دهد این در حالی است که ظرفیت برای رهایی بخشی در دل مذهبی که داعش مبلغ آن است؛ وجود ندارد و این بحران عمده ای است که داعش با آن روبروست.
۶۲.

کاربست نظریه انتقادی در چرخه سیاست گذاری آموزش وپرورش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایدئولوژی سیاست گذاری عمومی آموزش وپرورش نظریه انتقادی آلتوسر هابرماس بوردیو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۵ تعداد دانلود : ۱۴۹
سیاست گذاری عمومی به معنای دولت در اجرا است؛ یعنی در موضوعات عمومی، دولت چه تصمیماتی برای چه گروه هایی با چه ابزارهایی می گیرد و چه نتایجی از این تصمیمات حاصل می کند. سیاست گذاری آموزش به معنای طراحی و اجرای سیاست هایی است که دولت در زمینه آموزش به کار می گیرد. آموزش، نهاد جامعه پذیری برای دولت است و به همین علت دولت ها از آموزش به عنوان کالایی عمومی در راستای بازتولید مشروعیت استفاده می کنند. بررسی سیاست گذاری آموزش فراتر از رویکردهای پوزیتیویستی مرسوم در علم سیاست گذاری عمومی، با بهره گیری از نظریات انتقادی در علم نظری سیاست، هدف این مقاله است. بدین منظور با استفاده از روش انتقادی سعی شده است چرخه سیستمی سیاست گذاری آموزش بر اساس نظریه انتقادی نظم بخشی شود. چرخه سیستمی سیاست گذاری مراحلی از قبیل ورودی سیستم، طراحی، اجرا، خروجی، ارزیابی و بازخورد دارد که در این مقاله سعی شده است با بهره گیری از نظریه های انتقادی یورگن هابرماس، پی یر بوردیو و لوئی آلتوسر چرخه سیستمی سیاست گذاری آموزش از منظر انتقادی بررسی شود. یافته های مقاله نشان می دهد نظریه انتقادی، رویکردی است در پاسخ به ناکارآمدی های نظریه مرسوم پوزیتیویستی و سعی می کند با اصطلاحات حوزه عمومی، خرد ارتباطی، میدان های قدرت و سازوبرگ ایدئولوژیک حکومت، فضایی جدید برای سیاست های آموزشی سامان دهد.
۶۳.

جستاری بر مفهوم شناسی عرصه های عمومی شهری در بازخوانی نظریه انتقادی و مکتب فرانکفورت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت حوزه عمومی فضای عمومی شهری معیارهای پدیداری حوزه عمومی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱ تعداد دانلود : ۱۵۵
امروزه طرح و تعمیم نظریه های انتقادی به شهر و منجمله «عرصه های عمومی شهری» در ادامه تلاشهای انسان معاصر برای دست یابی به شرایط زیستی مطلوب به عنوان یکی از مهم ترین آرمانهای جنبش های اجتماعی و همچنین حاصل «غنای تجربه های تاریخی و ثمره نظری انباشتگی معرفتها» است. حوزه عمومی در واقع ایده یا مفهومی هنجاری است که در چارچوب کلی نظریات کلی هابرماس درباره کنش ارتباطی و اخلاق گفتگو جای دارد. حوزه عمومی بخشی از حیات اجتماعی است که در آن شهروندان می توانند به تبادل نظر درباره موضوعات و مسایل مهم مربوط به خیر عمومی (مصالح عامه) بپردازند. نتیجه این امر شکل گیری افکار عمومی است. فیلسوفان دموکراتیک نیز بر این باورند که این فضاها تجلی کالبدی حوزه عمومی، عرصه فعالیت، ارتباط و گفتگوی انسانهای آزاد و گروه های مختلف و همچنین محل شکلگیری حیات مدنی است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و روش اسنادی و استدلال منطقی و با ابزار گردآوری داده مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به بررسی برخی نظریه های انتقادی به شهر و مکتب فرانکفورت (بالاخص هابرماس، آرنت و هاروی) پرداخته است. در مرحله اول یافته های تحقیق نشان می دهد که نظریه پردازان مکتب فرانکفورت به دلیل تشابه در نظریه ها و آراء شان منجمله در انتقاد از نظام سرمایه داری متاخر و معاصر و پوزیتیویسم و مارکسیسم و انتقاد از مفاهیمی چون عقلانیت ابزاری، علم اثباتی و تجربی، شیء گشتگی انسان، از بین رفتن آزادی و استقلال انسان، که تحت نام اندیشمندان این مکتب قرار گرفته اند و در بعضی از مباحث و اندیشه های مطرح شان منجمله انقلاب و تغییر اجتماعی و کارگزاران آن در جامعه سرمایه داری و شیوه های آن، طرح یک نظام جانشین و آلترناتیو، شکل حکومت آینده بشر در شهرها و تغییرات عرصه های عمومی شهری در شهرهای آینده و غیره، با یکدیگر تفاوت دارند. در مرحله بعد نیز معیارها و مولفه هایی برای شکلگیری عرصه های عمومی در شهر مورد اشاره قرار گرفته است.
۶۴.

تحلیل تطبیقی از انقلاب اسلامی و نظریه انتقادی در حوزه نگرش به نظام بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انقلاب اسلامی ایران نظریه انتقادی روابط بین‌الملل مقایسه تطبیقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۴ تعداد دانلود : ۱۲۶
مرکزیت گفتمانی انقلاب اسلامی ایران به عنوان یکی از بزرگ ترین انقلاب های مردمی قرن بیستم و به تعبیری نخستین انقلاب پست مدرنیستی مبتنی بر یک اندیشه انتقادی در ابعاد داخلی و بین المللی بوده است. در واقع انقلاب اسلامی با به چالش کشیدن و نقد مفاهیم و آموزه های دنیای متجدد همانند ظهور انسان مدرن با هویتی جدید، حاکمیت فراروایت های کلان و روایت تک خطی از تاریخ و توسعه که پایه و اساس گفتمان مدرنیسم شکل می داد و با بازخوانی و شالوده شکنی از این مقولات و ایجاد گسست معرفت شناسانه، افق جدیدی در میان نظریات انقلاب ها و مسیر توسعه جوامع گشوده است. طرح مفاهیم و آموزه های جدید و ارائه قرائت های متکثر از پدیده های مختلف در نظام بین الملل با تأکید بر آموزه های ارزشی و غیرمادی و رهایی بخشی انسان از ساختارهای استعمارگونه موجود از جمله این مفاهیم نقادانه بوده است. پژوهش پیش رو در پی پاسخگویی به این پرسش است که در یک مقایسه تطبیقی آیا می توان پدیده انقلاب اسلامی در حوزه نگرش به نظام بین الملل را با نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت یکسان انگاشت؟ روش پژوهش بر اساس روش تحلیل تطبیقی و ابزار آن بر اساس منابع موجود کتابخانه ای بر اساس اهداف، شعارها، دیدگاه ها و قرائت های رهبران انقلاب اسلامی است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که بامطالعه و بررسی اصول نظریه انتقادی و تطبیق آن با مبانی شکل دهنده به انقلاب اسلامی می توان گفت باوجود شباهت های لفظی و بیانی بین شعارها و اهداف و دیدگاه های انقلاب اسلامی و نظریه انتقادی، اما به علت تفاوت در مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی انقلاب اسلامی ایران و مکتب انتقادی، نمی توان این دو را یکسان پنداشت و به لحاظ بار معنایی این دو مکتب علیرغم شباهت های لفظی هر یک برخواسته از جهان بینی و گفتمان منحصربه فردی هستند. 
۶۵.

بررسی تطبیقی مبانی فرا نظری، ایده ها و راهبردهای ضدسلطه در اندیشه انقلاب اسلامی و نظریه انتقادی فرانکفورت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اندیشه انقلاب اسلامی نظریه انتقادی سلطه رهایی مقاومت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵ تعداد دانلود : ۱۲۲
اندیشه انقلاب اسلامی، با طرح مفاهیمی چون مقاومت در عرصه منطقه ای و بسط آن در حوزه نظری روابط بین الملل، در نقد استکبار و نظام سلطه، پیامی مبتنی بر تغییر ساختارهای بین الملل ظالمانه موجود و تبیین نظم مطلوب ارائه می دهد. از سوی دیگر در مناظره چهارم دانش روابط بین الملل، رویکردهای متعددی وجود دارند که با تأکید بر تغییر مناسبات بین المللی و در برابر وضع موجود جهتی انتقادی به خود می گیرند. در این میان می توان به «مکتب انتقادی فرانکفورت» با طرح مباحث صنعت فرهنگ، هژمونی، رهایی و ... اشاره کرد. با توجه به ضرورت توسعه دانش نظری، هدف این پژوهش «بررسی تطبیقی ایده ها و راهبردهای ضدسلطه در اندیشه انقلاب اسلامی و نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت» بوده است. بر این اساس پرسش اصلی این گونه طرح شده است که «نقاط اشتراک و افتراق اندیشه انقلاب اسلامی و نظریه انتقادی فرانکفورت در طرح ایده ها و راهبردهای ضدسلطه کدم اند؟»پژوهش حاضر به شیوه توصیفی‑ تحلیلی با تکیه بر اطلاعات کتابخانه ای صورت گرفته و با استفاده از رویکرد مقایسه ای برای بررسی تطبیقی مؤلفه های استخراجی از دو نظریه پیش گفته، این فرضیه ارائه شده است: «اندیشه انقلاب اسلامی در مشروعیت زدایی از سلطه و ترسیم افق عادلانه و اخلاقی در سطح بین الملل، واجد رویکردهای مشابه با نظریه انتقادی است؛ اما با تفاوت در مبانی فرا نظری و ماهیت نظریه پردازی، این اندیشه با راهبرد نفی ظلم و تحقق نظام صلح عادلانه بین المللی وارد کنش عملیاتی چندسطحی، دعوت اخلاقی، استحکام درونی، موازنه چندجانبه گرا، مقاومت و بازدارندگی علیه نظام با بازیگرانی متکثر و ابزارهای متفاوت می شود. همچنین به واسطه نگرش تمدنی در انقلاب اسلامی نظم مطلوب مبتنی بر جامعه سازی الهی، تفاوت های جدی با نظام اخلاقی بین المللی در نظریه انتقادی دارد.»
۶۶.

جامعه شناسی برنامه درسی سایه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه درسی سایه نظریه انتقادی نظریه جامعه شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۹۹
هدف پژوهش حاضر این است تا ضمن بررسی آثار و ادبیات پژوهشی، مهم ترین نظریه های جامعه شناسی در ارتباط با برنامه درسی سایه  را شناسایی و بررسی کند و ماهیت آن در چشم انداز نظریه های جامعه شناسی بررسی شود. چارچوب نظری این مقاله بر نظریه انتقادی مبتنی است و از نظر روش شناختی یک پژوهش کیفی است که در آن داده ها به شیوه اسنادی گرداوری و بررسی شده اند.، برنامه درسی سایه از یک طرف به عنوان ابزاری است برای رسیدن اهدافی که از طریق برنامه درسی رسمی قابل تحقق نیست و طراحان و سیاست گذاران به واسطه آن به این اهداف دست می یابند.  از طرف دیگر، زبانی است که دانش اموزان و معلمان از آن برای شکستن تابوها، برای بیان معضلات زندگی مدرسه ای و اجتماعی بهره می گیرند. آنها می خواهند دغدغه های زندگی خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی را برجسته سازند. برنامه درسی سایه از زبان، ذهن، فکر و دل دانش آموزان و معلمان نشات می گیرد. بر اساس نتایج این پژوهش، مهم ترین نظریه های جامعه شناسی که برنامه درسی سایه را تبیین کرده اند عبارتند از: مارکسیسم، نظریه انتقادی، نظریه مقاومت، نظریه نیچه و روانکاوی.
۶۷.

روش شناسی نظریه اجتماعی محقق کرکی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: محقق کرکی مبانی معرفتی مبانی کلامی نظریه اجتماعی روش شناسی بنیادین نظریه انتقادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۷۳
ورود یا عدم ورود فقیهان به عرصه مسائل اجتماعی ریشه در نظریات فقهی ایشان دارد. محقق کرکی جزو فقیهانی است که به اقدامات اجتماعی زیادی دست زده است و این نشان گر توانایی فقه وی برای تعامل با مسائل جامعه است. نظریه، در خلأ شکل نمی گیرد و هر نظریه دارای یک سری مبانی معرفتی و غیرمعرفتی است. هدف این تحقیق، یافتن مبانی نظریه اجتماعی کرکی است. مبانی کلامی و اصولی، جزو مبانی معرفتی فقه به شمار می روند. این تحقیق در پی آن است تا با رویکرد روش شناسی بنیادین و روش تحلیلی- منطقی، به بررسی آن دسته از مبانی کلامی بپردازد که در نظریه اجتماعی محقق کرکی تأثیر گذاشته اند. نتیجه این پژوهش حاکی از آن است که عقل گرایی کرکی و برخی مبانی کلامی وی مانند جامعیت شئون پیامبر و امام و نیابت عامه فقیه از امام در عصر غیبت، زمینه ساز ورود فقه کرکی به عرصه مسائل اجتماعی شده است.
۶۸.

بازخوانی مفهوم «معماری انتقادی» براساس آرای مایکل هیز و جین رندل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معماری انتقادی نقد معماری نظریه انتقادی مایکل هیز جین رندل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۸۳
بیان مسئله: مفهوم «معماری انتقادی» به عنوان پاسخی به محدودیت های تعاریف سنتی از «معماری» به عنوان «ابزار فرهنگ» یا «فرم مستقل»، در جهت ارائه دیدگاهی جامع تر مطرح شده است. این مفهوم نخستین بار توسط مایکل هیز معرفی و پس از آن توسط جین رندل بازتعریف شد. بااین حال، ابعاد مختلف نسبت این مفهوم به نقد معماری و ظرفیت آن در ایجاد تغییرات اجتماعی و فرهنگی همچنان نیازمند بررسی دقیق و تعریف مجدد است.هدف پژوهش: هدف این پژوهش، تبیین ریشه های نظری مؤثر در شکل گیری مفهوم «معماری انتقادی» و ارائه تعریفی جامع از آن و تحلیل رابطه آن با مفهوم «نقد معماری» است.روش پژوهش: این مقاله این هدف را از طریق بررسی مفهوم «معماری انتقادی» با تمرکز بر نظریات مایکل هیز و جین رندل، دو تن از اندیشمندان و نظریه پردازان حوزه معماری، دنبال می کند. راهبرد این پژوهش «تحلیل محتوا» و «تفسیر متون» و روش آن «بررسی اسنادی» است. برای این منظور، از مقالات و متون اصلی این دو نظریه پرداز استفاده و رویکردهای آن ها نسبت به مفاهیمی چون «فرهنگ»، «فرم»، «طراحی» و «نقد» تحلیل و مقایسه شده است.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که «معماری انتقادی» از ریشه های نظری عمیقی در اندیشه های فلسفی «نظریه انتقادی» بهره می گیرد. هیز «معماری انتقادی» را در فضایی میان «فرهنگ» و «فرم» تعریف می کند که با ارائه فرم های مقاوم و اعتراضی، زمینه نقد ایدئولوژی های غالب را فراهم می آورد و بدین ترتیب، معماری را به ابزاری برای بازاندیشی در ارزش های فرهنگی تبدیل می کند. رندل نیز این مفهوم را به عنوان فرایندی «میان رشته ای» معرفی می کند که مرزهای سنتی میان «طراحی» و «نقد» را از میان برمی دارد و آن ها را به اشکالی از «عمل انتقادی» تبدیل می کند. این پژوهش نتیجه می گیرد که «معماری انتقادی» می تواند به عنوان ابزاری برای نقد و تغییر اجتماعی و امکانی برای بازاندیشی در ارزش ها و ایدئولوژی های غالب در بستر معماری ایفای نقش کند.
۶۹.

نسبت و تعامل چپ نو در ایران با اندیشه یورگن هابرماس (با تمرکز بر نقش حلقه ارغنون)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یورگن هابرماس چپ نو ایران نظریه انتقادی مراد فرهادپور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹ تعداد دانلود : ۵۴
جریان چپ در ایران همپای تحولات جهانی، تطوراتی داشته است. به طور خاص در ایران نیز بعد از تغییرات ناشی از فروپاشی کمونیسم و مطرح شدن تأملات انتقادی ژرف تر درباره دغدغه های مارکسیسم و چپ گرایان در اموری همانند سلطه، نقد کلیت مناسبات فرهنگی و زیست -جهان معاصر، چپ نو به بازاندیشی برخی مفاهیم خویش پرداخته و صورت بندی جدیدی در این حوزه را ارائه نموده است. یکی از مهم ترین دستاویزهای این جریان، استمداد از نظریه انتقادی به طور عام و آرای اندیشمندان مکتب فرانکفورت به شکل خاص بوده است. در بین این نحله فکری نیز آرای یورگن هابرماس از اهمیت خاصی برخوردار شده است. در این نوشتار با تأکید بر جریان چپ نو و به ویژه نماینده شاخص آن یعنی مراد فرهادپور تلاش شده بدین سوال پاسخ داده شود که شرایط گرایش و نیز فاصله گرفتن و حتی گذار جریان چپ نو در ایران از هابرماس چه بوده است؟ در پاسخ، با استفاده از هرمنوتیک قصدگرای کوئینتین اسکینر، برآنیم که جریان چپ نو در دوران متأخر در ایران همسو با جریانات مشابه جهانی در کنار استفاده از دیدگاه انتقادی هابرماس، به سبب بروز مسائل و چالش های عمیق تر در بحث سلطه و تعمیق آن با نوعی گذار از پروژه فکری هابرماس به سوی دیدگاه های انتقادی رادیکال تر منبعث از جریان چپ گرایش یافته و همواره چه در تقّرب به هابرماس و چه فاصله گرفتن از آرای وی، پروژهایی اجتماعی را مدّنظر داشته است.
۷۰.

شناسایی در روابط بین الملل: مفهومی متعارف، غایت انگارانه یا انتقادی؟(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روابط بین الملل شناسایی سازه انگاری نظریه انتقادی غایت انگاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۲۲
شناسایی یا به رسمیت شناسی از مباحث قدیمی در روابط بین الملل به تبع اهمیت مفهوم حاکمیت و توجه به آن در حقوق بین الملل است؛ اما کمتر مورد توجه نظری به ویژه از سوی واقع گرایان و لیبرال ها بوده است. در عین حال برخی از نظریه های روابط بین الملل به ویژه مکتب انگلیسی، سازه انگاری و نظریه انتقادی به آن توجه خاص داشته اند. مکتب انگلیسی و سازه انگاری و بخشی وسیع از مطالعاتی که در چهارچوب سازه انگاری متعارف درباره شناسایی انجام شده، رویکردی متعارف یعنی دولت محور و کم وبیش تحلیلی و تبیینی به آن دارند. اما «الکساندر ونت» در یکی از آثار خود، قدم فرانهاده و رویکردی غایت شناختی نسبت به شناسایی در پیش گرفته است. هرچند بحث شناسایی در آثار انتقادی به عنوان امری رهایی بخش در سطح جوامع مطرح بوده، در روابط بین الملل، وجه انتقادی آن همه جا حفظ نشده است. در عین حال در کنار آثار اکسل هونت، در آثاری که کم وبیش از منظری غیر غربی نوشته شده اند، از جمله در آثار عایشه زاراکل، می توان وجهی انتقادی نسبت به رویه شناسایی غیر غربی ها در روابط بین الملل جست وجو کرد. در اینجا می توان این پرسش را مطرح کرد که چگونه می توان این سه رویکرد را در یک کلیت به هم پیوند داد؟ استدلال این مقاله آن است که آنچه این سه شاخه نظریه پردازی درباره شناسایی در روابط بین الملل را به هم پیوند می دهد، در کنار وجه تبیینی، وجه هنجاری کم وبیش مستتر در آنهاست.
۷۱.

تجلی مفهوم «صنعت فرهنگ» از منظر تئودور آدورنو و ماکس هورکهایمر در فیلم های سینمایی اسپایدرمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکتب فرانکفورت نظریه انتقادی صنعت فرهنگ هنر عامه پسند ابرقهرمان فیلم های اسپایدرمن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵ تعداد دانلود : ۱۹
این مقاله به بررسی ارتباط میان فیلم های سینمایی اسپایدرمن و نظریه صنعت فرهنگ که توسط تئودور آدورنو و ماکس هورکهایمر- از بنیانگذاران مکتب فرانکفورت- مطرح شده، می پردازد. صنعت فرهنگ که از دیدگاه آنان، ابزاری برای بازتولید ارزش های مصرف گرایانه و سلطه جویانه در جوامع سرمایه داری است، در تحلیل فیلم های ابرقهرمانی با استناد به دنباله سازی ها و بازسازی های مداوم فیلم ها، مورد اشاره قرار می گیرد. در این سینما، ارزش های اخلاقی و قانونی، به مثابه تمهیدی برای اشاعه ایدئولوژی غالب در نظام سرمایه داری امریکا در نظر گرفته می شوند. با این حال، آثار اسپایدرمن نقدهایی اساسی به سرمایه داری را به نمایش می گذارند و به بررسی ازخودبیگانگی ناشی از تأثیرات رسانه و فرهنگ مصرفی بر زندگی فردی و اجتماعی می پردازند. لذا با وجود وابستگی سینمای ابرقهرمانی به چهارچوب صنعت فرهنگ، مفهوم آزادی فردی و مقاومت در برابر سلطه فرهنگی در این آثار مورد تأکید قرار می گیرد. در این مقاله، هر سه مجموعه سینمایی تولیدشده با محوریت اسپایدرمن، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، با در نظر گرفتن پژوهش های معاصر در بازتعریف فرهنگ عامه پسند در عصر دیجیتال، مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که فیلم های اسپایدرمن، نه با اهداف تجاری و ایدئولوژیک، بلکه با نگرش انتقادی نسبت به استانداردسازی، مصرف گرایی، بت وارگی، عقلانی سازی، ازخودبیگانگی و کنترل اجتماعی، به مفاهیمی همچون عدالت، فداکاری و اخلاق دست یافته اند.