مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۲۱.
۴۲۲.
۴۲۳.
۴۲۴.
۴۲۵.
۴۲۶.
۴۲۷.
۴۲۸.
۴۲۹.
۴۳۰.
۴۳۱.
۴۳۲.
۴۳۳.
۴۳۴.
۴۳۵.
۴۳۶.
۴۳۷.
۴۳۸.
۴۳۹.
۴۴۰.
ایمان
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۷
7 - 30
حوزههای تخصصی:
در مسئله امکان رؤیت پذیری خداوند در برخی کتب روایی معتبر امامیه، روایتی به امام رضا (ع) منسوب است که بر اساس آن، اجتماع رؤیت خداوند با ایمان به او در دنیا و آخرت، امری ممتنع تلقی شده است. اندیشمندان شیعی این روایت را از روایات صعب و غامض برشمرده و در تبیین معنای آن کوشیده اند؛ اما اشکالاتی که متوجه تبیین های ایشان می شود، غیرقابل قبول بودن آن ها را آشکار می سازد. در این میان، هرچند می توان با توجه به مبانی فکری متکلمان روزگار امام رضا (ع) راه حل بدیعی را بر اساس تقابل «تکلیف به ایمان» و «وقوع معرفت ضروری» مطرح کرد و اجتماع ناپذیری «رؤیت خداوند» با «ایمان به او» را مربوط به تقابل یاد شده دانست، اما این راه حل نیز خالی از اشکال نیست؛ از این رو، همان طور که عده ای بیان کرده اند، باید صدور این روایت را حداقل به شکلی که در منابع روایی آمده است، نفی کرد؛ به خصوص آنکه محتوای آن با برخی آیات قرآن و نیز بعضی روایت ها در تعارض است.
رابطه ایمان و اختیار از نگاه علامه طباطبایی و پل تیلیخ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رابطه ایمان و اختیار انسان، همواره در جوامع غربی و شرقی مورد بحث بوده است. در این پژوهش، به رابطه ایمان و اختیار و مقایسه دیدگاه های علامه طباطبایی و پل تیلیخ پرداخته شده است. علامه طباطبایی، در عین قائل شدن اختیار در کسب ایمان، آن را مرتبه ای قلبی و رتبه بعد از شناخت اولیه دین و مقدمه عمل و اطاعت می دانند در حالیکه پل تیلیخ ایمان را غایت قصوا یا دلبستگی نهایی تعریف کرده و آن را حاصل عمل همه وجود آدمی همچون عقل و اراده و احساس، دانسته و مرحله اول ایمان که یافتن متعلق ایمان است را امری اختیاری و مرحله تسلیم و دلبستگی به آن را امری غیر ارادی دانسته است.علامه طباطبایی در مباحث مفصل پیرامون ایمان و نقش اختیار انسان در نیل به ایمان را تبیین نموده اند. در تفکر اسلامی، علامه طباطبایی، حقیقت ایمان را تصدیقی قلبی می داند که شدت و ضعف پذیر است و مومن امنیت و اطمینانی کسب می کند که هرگز در اعتقاد خودش دچار تردید نمی گردد و ایمان را امری اختیاری می دانند.پل تیلیخ فیلسوف و الهی دان پروتستان نیز، در کتاب های خود از جمله، پویائی ایمان و الهیات سیستماتیک، به بحث پیرامون عقل و ایمان و اختیار با آن پرداخته است. ایمان از دیدگاه تیلیخ نه علم به حقیقتی است، نه علم به گزاره ای است و نه اختیار عقیده ای است.
اصول حاکم بر تکفیر معیّن از منظر تفاسیر و روایات فریقین(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تکفیر یکی از چالش های فکری با پیامدهای گسترده اجتماعی و سیاسی است که در طول تاریخ اسلام، کیان جامعه را تهدید کرده است. برخی با افراط و گروهی با تفریط، شبهات بیشتری بر آن افزوده اند. تکفیر معیّن را می توان حساس ترین جلوه تکفیر در اسلام معرفی کرد که از یک جهت به ترسیم چارچوب اسلام مرتبط بوده و از دیگر سو، آزادی اندیشه و عمل را به مخاطره انداخته است. بازخوانی این مقوله و ترسیم چارچوب مورد اتفاق در تکفیر معیّن و بیان اصول حاکم بر آن، تشریح شروط و موانع تکفیر، درک مسئله را تسهیل و معضلات ناشی از آن را تقلیل خواهد داد.
دو نگاه در تکفیر معیّن مطرح بوده است که این مقاله با رویکرد تساهلی، سعی در تلطیف مسئله تکفیر دارد و از همین رهگذر آیات، روایات و بیانات اندیشمندان اسلامی را به شکل عمیق تر مورد بازخوانی قرار داده است. درنهایت مشخص گردید که تکفیر معیّن به سادگی میسر نیست و تکفیر معین باید بر اصول مشخصی استوار باشد.
این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و مستند به مطالعات کتابخانه ای تهیه شده و سعی در بیان دیدگاهی از تکفیر معیّن دارد که باروح مسالمت آمیز و آزادمنش دین منطبق باشد.
تبیین تربیتی چگونگی تبدیل علم به ایمان در دیدگاه علامه مصباح یزدی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در تربیت دینی که مهم ترین بعد تعلیم و تربیت است، باید علم و آگاهی و احساسات متربی در مسیری مثبت جاری شود و عواطف او درگیر ایمان گردد. تحقق یا شکل گیری ایمان و به ویژه ایمان به خدا، از مسائل پیچیده در فلسفه، الهیات و بلکه روان شناسی بوده است. اندیشمندان در ضمن مباحث فلسفی، کلامی، اخلاقی، تفسیری و روان شناختی، اشاراتی به بحث ماهیت علم و ایمان و ارتباط این دو برحسب استنباط خود از متون دینی نموده اند. یکی از دیدگاه های مطرح در این زمینه، دیدگاه نظام مند و منسجم علامه مصباح یزدی(ره) است که ارزش بررسی توسط پژوهشگران عرصه علوم انسانی و معارف دینی را داراست. تبیینِ تربیتیِ نحوه شکل گیری ایمان برای تدوین الگوی تربیت دینی، مسئله ای است که نبودش احساس می شود. لذا هدف پژوهش حاضر این است که با روش تحلیل محتوا، دیدگاه علامه مصباح(ره) را در مورد ماهیت علم و ایمان و ارتباط این دو عنصر با یکدیگر، مورد تجزیه و تحلیل قرار داده، تا از این طریق تبیینی تربیتی از چگونگیِ تبدیل علم به ایمان از منظر ایشان ارائه دهد. یافته تحقیق این است که بر اساس تحلیل های انجام شده، تصدیق عقلی بایستی با یکی از گرایش های فطری نفس همگام شود تا خوشایند نفس انسان گردد و بدان شوق پیدا کند و سرانجام به تصدیق قلبی تبدیل شود و ایمان حاصل گردد.
تحول مفهوم «ایمان» در سیر تاریخی آرای متکلمان امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت کلامی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
93 - 104
حوزههای تخصصی:
بررسی مفهوم «ایمان» در سیر تاریخی آرای متکلمان امامیه پرده از این حقیقت برمی دارد که تمایل و بینش متکلمان نسبت به دو مقوله «نص» یا «عقل»، در تعریف آنان از «ایمان» سهم بسزایی داشته است. از این روی نوشتار پیش رو کوشیده است سیر تحول مفهوم «ایمان» را در آرای متکلمان امامیه با بهره گیری از منابع و مستندات کتابخانه ای و به شیوه «تحلیلی توصیفی» بررسی کند. یافته ها نشان می دهد متکلمان نص گرا ماهیت «ایمان» را مرکب از اجزا و مؤلفه های گوناگون شناختی، عاطفی و عملکردی معرفی می کنند و این به ارتباط مفهومی و التزامی میان «ایمان» و «عمل» می انجامد. این در حالی است که متکلمان عقل گرای شیعه ماهیت ایمان را تک جزئی و تنها برخوردار از مؤلفه شناختی عاطفی معرفی می کنند که گاه آن را در ارتباطی وجودی و نه مفهومی و التزامی با عمل دانسته و گاه بر نبود چنین ارتباطی اذعان داشته اند.
«اسلام سیاسی»؛ از گفتمان تکفیر تا گفتمان تکثیر (با درنگی بر آراء سید قطب و امام خمینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
47 - 76
حوزههای تخصصی:
در ادبیات سیاسی جهان مفاهیمی چون اسلام گرایی ، بنیادگرایی، اسلام سیاسی و... ، با تنوع مفهومی فراخ وگسترده ای به کار رفته و با وجود این تفاوتِ در تعاریف، هر یک از این واژگان ، مصادیق مختلفی یافته اند. طبیعتا این ابهامِ در مفاهیم ، باعث عدم دقت و شفافیت در طرح مطالب و نوشته های علمی یا گفته ها و نوشته های رسانه ای گردیده است.به ویژه آنکه تلقی ها و برداشتهای صورت گرفته از این مفاهیم در سپهر سیاست و اجتماع ایران چه بسا مغایر آن برداشت و ت لقی جهانی بوده است. با وجود چنین ابهام و ایهامی که سهوا یا عمداً رخ داده است ، برخی بازشناسی های مفهومی ضرورت دارد. روش تحقیق در این مقاله تحلیل گفتمان بوده و به صورت تطبیقی دو گفتمان سید قطب و امام خمینی را مورد توجه قرار داده شده است . در این مقاله سعی شده است که به بعضی از این مفاهیم در ایران و نیز مقایسه برخی مفاهیم و اندیشه ها در خارج از ایران، با تمرکز بر اندیشه سیاسی امام خمینی و سید قطب پرداخته شود.از این رهگذر ابتدا به دو تلقی و برداشت از اسلام سیاسی که در ایران پس از انقلاب رواج داشته و نیز به تلقی و فهم جهانی (خارج از ایران) از این مفهوم پرداخته شده است. از همین زاویه و با توجه به برداشتهای دوگانه اسلام قدرت محور و اسلام جامع به مقارنه اندیشه های امام خمینی و سید قطب تفاوتهای بنیادین این دو اندیشه و برخی از آثار این تفاوتها پرداخته شده است. علاوه بر تاکید بر بازشناسی های مفاهیم کلیدی که مورد توجه نویسنده در این مقاله بوده است، اهمیت تحلیل و تفکیک بنیادهای فکری اندیشمندانی که چه بسا در نگاه نخست همه آنها در یک مکتب و مسیر فکری انگاشته می شوند، به ویژه از حیث آثار و تبعات آن نشان داده شده است.
ارزیابی دیدگاه سمانتیکی و معرفتی مایکل اسلوت درباره فعل اخلاقی از نظر آیت الله مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
82 - 101
حوزههای تخصصی:
رفتار اخلاقی، مهمترین سنجه فاعل اخلاقی در اخلاق فضیلت است. مایکل اسلوت، به عنوان یک فیلسوف اخلاق معاصر در غرب، فاعل مبنایی را به عنوان متن اندیشه خود، بستر تبیین مولفه های سمانتیکی و معرفتی فعل اخلاقی قرار داده است. در همین راستا، در مقاله پیش رو با شیوه توصیفی _ تحلیلی، به تبیین دیدگاه اسلوت و سپس نقد اندیشه او براساس مبانی فکری فیلسوف اخلاق اسلامی آیت الله مصباح یزدی، پیرامون فعل اخلاقی پرداخته شده است. یافته ها بیانگر آن است که اسلوت، معنا و معرفت را در بستر «فاعل مبنای سرد» و «فاعل مبنای گرم»، تبیین کرده است و در معنا و معرفت، دو بنیاد جداگانه را به کار می گیرد. آیت الله مصباح یزدی، فضیلت «خیرخواهی» را _ که به عنوان بنیادی ترین فضیلت اخلاقی، در نظرگاه اسلوت، عنصر محوری ماهیت فعل اخلاقی است _ ، یک فضیلت درجه دوم و فرعی در نظر می گیرد. از سویی، اصل «فاعل فرضی» در معرفت شناسی فعل اخلاقی از نگاه اسلوت را هم به اندازه بینش شهودی و خیلی اندک می پذیرد. بنابراین بر این باور است، «ایمان» به خدا و روز قیامت به عنوان فضیلت درجه اول و مصداق کامل سعادت انسان، دارای چنان امکانی است که بهترین رویکرد سمانتیکی و معرفتی از فعل اخلاقی را ارایه می کند و در عین حال، عملی بودن اخلاق را به چالش نمی کشد.
بررسی انتقادی رابطۀ عقل و بُعد تعهدی ایمان از منظر جان کاتینگهام با تاکید بر دیدگاه علامۀ طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
243 - 254
حوزههای تخصصی:
جان کاتینگهام –فیلسوف معاصر انگلیسی- دیدگاه خود در رابطه عقل و ساحت تعهدی ایمان را ذیل سه محور مطرح کرده است: 1. کارکرد تعهد دینی در حیات اخلاقی انسان؛ 2. عدم منافات میان تعهد دینی و خودمختاری انسان؛ 3. کارکرد متمایز قرینه در تعهد دینی و علم تجربی. در اثر پیش رو دیدگاه کاتنیگهام در دو محور نخست ارزیابی شده است. وی در محور اول، پشتوانه تعهد دینی و التزام به قوانین اخلاقی را اعتقاد به منبع خیر بودن خداوند می داند. در محور دوم، با استفاده از مبانی اگزیستانسیالیستی در رابطه انسان و جهان، معتقد است انسان موجودی خودساز نیست و در شرایطی قرار دارد که خود تاثیری در تحقق آن نداشته است. در چنین شرایطی، تسلیم در برابر قوانین اخلاقی، تسلیم در مقابل اراده بیگانه نیست، بلکه انتخابی آگاهانه برای رشد خویش است. دیدگاه وی در این دو محور با توجه به آراء علامه طباطبایی قابل بررسی است. در محور نخست، تبیینی عالی تری بر اساس مبانی فلسفی علامه طباطبایی قابل طرح است. اما نسبت به محور دوم، دو نکته قابل ملاحظه وجود دارد: نخست آنکه پاسخ او در این مساله، بیانی متوسط در تبیین رابطه خداوند و انسان است، و دوم آنکه تعهد اولیه به همان رکن ایمان مقدم بر عمل است، نه متاخر از آن.
نقش روح القدس در نظام رستگاری در اندیشه آگوستین قدیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
178 - 192
حوزههای تخصصی:
ساختار نظام الهیاتی آگوستین در پی حل مسئله رستگاری انسان است. آگوستین از حیث هستی شناختی و معرفت شناختی عناصری را در تحقق رستگاری انسان دخیل می داند که از جمله مهم ترین آن عناصر، روح القدس است. به نظر می رسد بر اساس نظام الهیاتیِ آگوستین، روح القدس در سه ساحت به نقش آفرینی در رستگاری انسان می پردازد: الف) شناساندن مسیح به دیگران؛ ب) زایش ایمان در قلوب مؤمنان؛ ج) تحقق بخشیِ زمینه های شکل گیری فضائل اخلاقی در مؤمنان. روح القدس در این سه ساحت، به ویژه در تحقق فضائل اخلاقی نقشی کلیدی برای رستگاری انسان ایفا می کند. با وجود آنکه آگوستین در مورد روح القدس و کارکرد های او در نظام هستی بسیار سخن گفته و تأمل ورزیده است، اما در طراحیِ نظام خود نسبت به این جایگاه اعتنایی نداشته و آن را در صورت بندیِ رستگاری انسان منعکس نساخته است که این خود، باعث نقص در تحقق رستگاری انسان می شود. از این روی پژوهش حاضر سعی دارد با مراجعه مستقیم به آثار آگوستین و با رویکرد تحلیلی- توصیفی، جایگاه روح القدس را در نظام رستگاری تحلیل و بررسی کند.
بررسی انتقادی مدعای تقابل فهم و اقرار در تربیت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۵۹
۱۲۴-۱۰۷
حوزههای تخصصی:
تربیت دینی به معنای پرورش ایمان، رویکردی دیرین است. از دهه 1950 این رویکرد با انتقاداتی مواجه شده است. منتقدان از منظر سکولاریستی و پلورالیستی براین باورند که در تربیت دینی، فهم حاصل نمی شود و هدف، عبارت است از اقرار و اعتراف. بنابراین باید از «تربیت دینیِ اقراری» دست شست و به جای آن «تربیت دینیِ غیراقراری» یا «تربیت سکولار» پیشنهاد می شود. به جای «آموزش دین» نیز باید به «آموزش درباره ادیان» همت گماشت. نوشتار حاضر با روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و انتقادی، درصدد گردآوری، صورت بندی و ارزیابی این دیدگاه است. پس از گزارش این دیدگاه، مدعای مذکور در قالب سه تقریر بازسازی شده که عبارت اند از : 1. عدم امکان فهم دینی در تربیت دینی؛ 2. تلازم انحصارگرایی دینی و عدم فهم؛ 3. تلازم تلقین و عدم فهم. در ادامه به تفصیل تقریرهای فوق مورد سنجش و نقادی قرار گرفته و در نهایت مدعای تقابل فهم و اقرار در تربیت دینی مخدوش دانسته شده و گفته شده است که 1. ایمان -محوری در تربیت دینی، مانع از حصول فهم در متربی نیست و تربیت دینی می تواند عقلگرا باشد؛ 2. انحصارگرایی دینی (پیش فرض گرفتن حقانیت یک دین) مانع از انعقاد فهم در متربی نیست و اساس تربیت پلورالیستی هم این گونه است؛ 3. معیار تلقین، موضوع نیست و تربیت دینی الزاماً تلقینی نیست، همانطور که تربیت سیاسی، تربیت اخلاقی و تربیت علمی هم اگر با روش غیراستدلالی تدریس شوند، تلقینی خواهند بود. به فراخور فرصت، زوایایی از رویکرد اسلامی در تربیت دینی تبیین شده و از نسبت «تربیت دینی سکولار» و «تربیت دینی اسلامی» سخن به میان آمده است.
گونه شناسی آیات توحید افعالی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۱۸
11 - 21
حوزههای تخصصی:
انسان ها آن گونه زندگی می کنند که باور و عقیده دارند، ازاین رو ایمان و اعتقادات قلبی نقشی اساسی در زیست اخلاقی انسان دارد، اما نکته مهم این است که همه موضوعات و آموزه های اعتقادی نقش یکسانی در زندگی و تربیت اخلاقی افراد ندارند و تنها برخی از موضوعات اعتقادی هستند که در این رابطه بسیار تأثیرگذارند. بنابراین یافتن نقطه های اثرگذار اعتقادی بر تربیت اخلاقی افراد امری ضروری است. توحید افعالی به عنوان یکی از آموزه های مهم اعتقادی، آثار تربیتی فراوانی به دنبال دارد که در جای خود بیان شده است. این پژوهش که به روش توصیفی استنباطی سامان یافته، برجستگی و اهمیت این آموزه دینی و اعتقادی را به وسیله گونه شناسی آیات توحید افعالی در قرآن نمایان ساخته و به اثبات رسانده است و با بیان راز و رمز اسنادهای مکرر امور به خدای متعال حکمت توجه به این آموزه دینی را تبیین کرده است.
نقش بدن در جهت گیری احکام دینی و دلالت های تربیتی آن(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
57-77
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با رجوع به منابع روایی در صدد تبیین نسبت بدن با احکام دینی است. با مراجعه به این منابع روشن می شود که ساحت جسمی انسان در جهت گیری احکام دینی نقشی اساسی دارد و این موضوع در شکل گیری ایمان، استطاعت، احکام فقهی، حرمت و حلّیّت تکالیف دینی، احکام مربوط به مؤنّث و مذکّر و احکام ناشی از طهارت روح، نقش ایفا می کند. بر این اساس از ارتباط بدن با امور اعتقادی تا پیوند با تکالیف جوارحی، حاکی از ابعاد گسترده پیوند ساحت جسمی انسان با آموزه های دینی است. این تحقیق به روش کتابخانه ای، به تحلیل داده های دینی در حوزه مرتبط با بدن می پردازد. هدف این تحقیق تبیین نقش بدن، در جهت گیری احکام دینی است. این موضوع دارای دلالت هایی در تربیت است. در احکام دینی، ساحت جسمی نقش اساسی در انجام فعالیّت های دیندارانه دارد. از این رو، دین با وضع یکسری احکام و دستورات مرتبط با بدن، زمینه کمال و سعادت انسان را فراهم می آورد.
نقشِ ایمان در معنای زندگی نزد استاد جوادی آملی و سورن کرکگارد(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۶
5 - 32
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی دیدگاه های جوادی آملی و سورن کرکگارد در مورد ایمان و معنای زندگی می پردازد. ایمان به عنوان یکی از بنیادی ترین مفاهیم در زندگی انسان ها مورد توجه هر دو متفکر قرار دارد و این مقاله درصدد است تا ببیند چگونه هر یک از آنان به موضوع ایمان و نقش آن در معنا بخشی به زندگی انسان می نگرند.هدف این تحقیق تحلیل تفاوت های بنیادی در رویکردهای این دو متفکر به ایمان و چگونگی تأثیر آن بر معنای زندگی است. این مطالعه تلاش دارد تا از طریق مقایسه این دو دیدگاه، به درک عمیق تری از ارتباط میان ایمان، عقل و معنای زندگی دست یابد. ضرورت این مقاله در فراهم آوری چارچوبی برای شناخت اساسی تری از ایمان به عنوان یک تجربه انسانی و پرمعنا و همچنین درک چالش های موجود در برابر پوچی و بی معنایی است. در دنیای مدرن، نیاز به شفاف سازی معنای زندگی و الگوهای صحیح ایمان بیش از هر زمان دیگری احساس می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که جوادی آملی بر سلامت و درستی ایمان تأکید دارد و آن را با عقل و استدلال پیوند می زند، در حالی که کرکگارد ایمان را به عنوان انتخابی مستقل و غیرعقلانی ارائه می دهد. هر دو دیدگاه به طور کل به ضرورت وجود ایمان در پیدا کردن معنای زندگی تأکید دارند، اما مسیرهای متفاوتی را برای تحقق این هدف پیشنهاد می کنند.
ملاصدرا و ضرورت تقابل در بنیاد متافیزیک (ذوق ایمانی-عرفانی در ترازوی عقل متعالی انسان)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
173 - 200
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو در سر دارد به نقد مبانی «ذوق تألّه» دوانی و «صرف الوجود» عرفانی ابن ترکه با نظر به مبانی حکمت متعالیه صدرایی بپردازد. به نظر می رسد ایراد بنیادین صدرایی بر این مبانی به درستی درک نشده است، به نحوی که حاجی سبزواری و علامه حسن زاده آملی دو فیلسوف صدرایی قصد می کنند با تصحیح و تدارک ذوق تألّه آن را تا برهانی کردن نظر عرفا برکشند، هرچند علامه جوادی آملی «ذوق تألّه» را در سلک عرفان شهودی قرار می دهد و در حیطه نظری از سنخ «یقین روانشناختی» می داند. پرسشی برجاست که ملاصدرا چه معضل بنیادینی در نظرات ذوقی-عرفانی اصالت ماهویان دیده است که از آن روی برتافته و کراراً به آن تذکر داده است؟
کار ما در مقاله حاضر بررسی بنیاد متافیزیک است. این بنیاد از سرآغاز همواره به خود تذکر داده است که واحدِ بسیطِ جداافتاده و منعزل از کثرات، آن را از حقیقت، تهی و زمینه را برای ظهور نیهیلیسم فراهم می کند. از این رو فلاسفه در دوران های مختلف نسبت به دیالکتیک واحدوکثیر یا به بیانی دیگر عینیت وحدت وکثرت تذکر داده اند و چه بسا بنیادی ترین اصل فلسفه خوانده اند و عدم توجه به این اصل، متافیزیک را در دام بنیادی صُلب و نا پاسخگو (مونو-لوگ) می اندازد که نسبت به حیات انسانی بی تفاوت است.
تحلیل عدم ایمان حداکثری مردم به پیامبران الهی با تاکید بر آیه (وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنین)
حوزههای تخصصی:
بیشترین و بزرگ ترین تلاش انبیاء الهی و فلسفه بعثت آنان این بوده است که عقاید حق را به مردم گوشزد کنند و آن ها را به صراط مستقیم هدایت کنند و در نهایت به سعادت ابدی رهنمون نمایند و با عقاید باطل مبارزه کرده و مردم را به توحید و ایمان دعوت نمایند ولی با این حال با دقت در آیات قرآن متوجه می شویم بیشترین چیزی که پیامبران الهی را رنج می داده، ایمان نیاوردن اکثر قومشان بوده است؛ به طوری که در سوره شعراء بعد از بیان داستان هفت پیامبر الهی این آیه شریفه تکرار می شود: إِنَّ فی ذلِکَ لِآیَهً وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنین. این تکرار در این سوره که در مجموع هشت مورد است، نشانگر ایمان نیاوردن اکثر مردم به پیامبران الهی بوده است. سؤال پژوهش این است که چرا اکثر مردم به پیامبران الهی ایمان نمی آوردند؟ جستار پیش رو با روش توصیفی تحلیلی با بهره گرفتن از سایر آیات قرآن و تحلیل عدم ایمان حداکثری مردم به پیامبران می باشد. نتایج حاصله نشانگر آن است که عاملی مانند پیروی از جهالت، هوای نفس، استکبار داشتن، تبعیّت از مستکبران، حسادت، حبّ مال و دنیا، تقلید کورکورانه، آلوده شدن به گناه و غفلت زدگی، از جمله مهمترین عوامل ایمان نیاوردن مردم به پیامبران الهی بوده است که خداوند در قرآن به آن ها اشاره فرموده است.
بررسی واژه «مُتَوَسِّمین» ذیل آیه 75 سوره حجر در تفاسیر فریقین
حوزههای تخصصی:
آیات قرآن دارای ظرافت های خاص و نکات کلیدی مهمی است. از جمله لوازم دقت در قرآن کریم، تمرکز بر واژگان آیات است. «مُتَوَسِّمین» واژه ای است که تنها یک بار در قرآن کریم و همراه با واژه «مؤمنین» استعمال شده است. محقّقان برای شناخت و معرفی مصادیق «مؤمنین» تلاش های زیادی کرده اند؛ امّا در رابطه با «متوسّمین»، پژوهش قابل توجّهی به چشم نمی خورد. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و مراجعه به منابع کتابخانه ای، به بررسی مفهوم و مصداق واژه «مُتَوَسِّمین» در آیه 75 سوره حجر و کارکرد آن در تفاسیر فریقین پرداخته است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که مراد از مُتَوَسِّم، افراد بافراست و ذکاوتمند است و همچنین از روایات به دست آمد که از مهمترین مصادیق این واژه، پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) هستند و همچنین به دست آمد «توسُّم» امری نسبی است و با «ایمان» و «ایمان به غیب» رابطه تنگاتنگی دارد؛ به گونه ای که عامل پیشرانی برای آن ها شمرده شده است.
شاخصه های منشأ ارزش اخلاقی از منظر قرآن کریم با تأکید بر آرای آیت الله مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
قرآن شناخت سال ۱۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۳)
45 - 61
حوزههای تخصصی:
مهم ترین بحث هستی شناختی در حوزه ارزش اخلاقی، مسئله منشأ ارزش اخلاقی است. منشأ ارزش اخلاقی در هریک از نظریات اخلاقی از ویژگی ها و شاخصه هایی برخوردار است که موجب تمایز آن نظریه از نظریات رقیب می شود و از این منظر، توجه به آن حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی در پی استنباط شاخصه های منشأ ارزش اخلاقی از آیات قرآن کریم و به صورت ضمنی بیان تأثیر هریک از این شاخصه ها در شکل گیری نظریه اخلاقی متمایز برخاسته از قرآن کریم و نسبت آن با سایر نظریات است. حاصل پژوهش پیش رو نشان می دهد که منشأ ارزش اخلاقی از منظر قرآن کریم واقعیت عینی دارد، نه ذهنی؛ معنوی است، نه مادی؛ عقلانی است، نه غیرعقلانی؛ محرک و انگیزه بخش است، نه بی تفاوت؛ درونی است، نه بیرونی؛ و واحد است، نه متکثر. بر این اساس می توان مدعی شد که نظریه اخلاق قرآنی می تواند نوع خاصی از فضیلت گرایی اخلاقی به شمار آید که بر واقعیت، معنویت، عقلانیت و وحدت متمرکز است؛ انگیزه فاعل اخلاقی را برای صدور فعل تأمین می کند و اسباب تکامل جوهر وجودی انسان را فراهم می آورد.
«هیاهوی بسیار بر سر هیچ» در باب ایمان کانتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۲)
49 - 61
حوزههای تخصصی:
کانت تحت تأثیر فیلسوفان مدرن پیش از خویش کوشید مسائل مهم فلسفی را از طریق چرخش تعیین کننده ای که او خود آن را «انقلاب کوپرنیکی» می نامید بررسی کند. از جمله مهم ترین مسائلی که با این انقلاب کوپرنیکی در دستان کانت صورت بندی نوین یافتند، مسائل مربوط به الهیات نظیر خدا، روح، دین و ماهیت ایمان بود. دعوی مقاله حاضر این است که می توان کل پروژه فلسفی کانت را به منزله قسمی مواجهه با ایمان سنتی خوانش کرد. بنابراین، در مقاله حاضر حتی الامکان می کوشیم با ارائه قطعاتی از آثار متعدد کانت، جوانب مختلف دیدگاه او نسبت به ایمان را بررسی کنیم. این بررسی تنها زمانی میسر می شود که بتوانیم به نحوی درخور به این پرسش پاسخ دهیم که با رد ایمان سنتی ایمان به چه معنا در اندیشه کانت ممکن است؟ پس از بررسی آثار مختلف کانت، به سوی این نتیجه گیری سوق یافتیم که کانت گرچه ایمان سنتی را رد کرد، در دام بی ایمانی ولنگارانه پسامدرن فرونغلطید بلکه در عوض از ایمانی نو سخن گفت. این ایمان نو از سویی عاری از تعصب شورمندانه، روح بینی و خودشیفتگی است و از سوی دیگر به مخالفت با بی تفاوتی، بی مسئولیتی و دگرآیینی برمی خیزد. ایمان کانتی، ایمانی اخلاقی، استعلایی، تهی و مبتنی بر امید و شجاعت بشری است.
ساز و کار تأثیر معارف حِکمی بر اخلاق عملی با تأکید بر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۴
۱۰۸-۸۵
حوزههای تخصصی:
یکی از ریشه ها و علل رفتارهای انسان به طور کلی مربوط به شناخت های اوست. هدف این نوشتار با استفاده از روش تحلیلی – توصیفی، نشان دادن چگونگی تأثیر سازنده معارف حکمی در عرصه رفتار انسان و مولفه های همراه آن(اخلاق عملی) و با تأکید بر نهج البلاغه است. حاصل بررسی های به عمل آمده که به شیوه ی کتابخانه ای فیش برداری شده آن است که تأثیر معارف حکمی در اصلاح و رعایت اخلاق در چند جایگاه است. این معارف در کیفیت بخشی به هدفمندی انسان نقش سازنده داشته و در انطباق فعل با اهداف او نیز موثرند. همچنین در فراهم کردن مقدمات معرفتی ایمان نقش کلیدی داشته و بالاخره در رفع موانع فعل اخلاقی نیز مؤثرند. انسان جهت اصلاح رفتار و اخلاق خود در کنار دیگر عوامل سازنده اخلاق، نیازمند فراگیری معارف حکمی نسبت به مبداء و منتهای عالَم و همچنین انسان است. لذا ورود آموزش های عقلی و فلسفی در متون درسی جهت تربیت اخلاقی متوازن، ضروری به نظر می رسد.
نگاهی بر ایمان ابوطالب از منظر زیدیه؛ با تاکید بر آراء قاسم بن الحسن در کتاب بیان الأدلّة و ضیاء الأهلّة(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سفینه سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۶ «ویژه پژوهش های حدیثی»
۱۴۳-۱۲۶
حوزههای تخصصی:
درباره ایمان ابوطالب بین عالمان اهل تسنن و تشیع گفتگوها و مجادلاتی وجود دارد. در این راستا به رغم ارائه پاسخهای علمی از سوی دانشمندان شیعه به علمای اهل سنت، شاهد عدم اقناع مخالفان این امر هستیم و بر این پایه احساس می شود هنوز عرصه پژوهش در این زمینه باز باشد. از دیگر سو با توجه به اینکه اصلی ترین دلایل مورد استناد در منابع اهل تسنن در مسئله ایمان ابوطالب، روایات مرتبط با این موضوع است، برای نقد چنین روایاتی، بررسی به لحاظ سندی و متنی ضرورت پیدا می کند. قاسم بن الحسن عالم معاصر زیدی تحقیقاتی در این باره به انجام رسانده که به واسطه نوآوری های روشی و محتوایی آن ها شایسته نقد و بررسی است. پژوهش پیش رو که با روش توصیفی، تحلیلی صورت گرفته، نشان می دهد که او در تحقیقات خود درباره موضوع ایمان ابوطالب به بازخوانی روایات مورد استناد اهل سنت پرداخته و با دو رویکرد اساسی نقد سندی و نقد متنی به بررسی اعتبار و حجیت روایات ایشان اقدام کرده است. نتیجه پژوهش های او که مبتنی بر کاربست ملاک های متعددی برای شناسایی احادیث ساختگی، از لحاظ سند و محتواست، نشانگر: «مخالفت جدّی این روایات با قرآن، سنت قطعی و اجماع» و «ناسازگاری آنها با ادله عقلی، مسلمات علمی و حقایق تاریخی» است.