فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۸۲۰ مورد.
منبع:
اندیشه مدیریت راهبردی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۶)
145 - 174
حوزههای تخصصی:
در ادبیات و متون علمیِ مربوط به خط مشی عمومی، «طراحیِ خط مشی» معادل با شکل گیری خط مشی و یا بخشی از آن در نظر گرفته شده است. برخی آن را بدیهی و برخی ناممکن دانسته اند که این موضوع منجر به ایجاد پراکندگی در ادبیاتِ «طراحیِ خط مشی» و ابهام در مفهوم آن شده است. پژوهشِ حاضر، با هدف فهم و تبیین مفهوم «طراحیِ خط مشی» به واکاوی و تحلیل ادبیاتِ موجود در این حوزه پرداخته است. در این پژوهش، نگارنده تلاش کرده است با مطالعه کتاب خانه ای، مهم ترین تعاریف و مفاهیمِ مربوط به «طراحی» و «طراحیِ خط مشی» را در ادبیاتِ موجود، جمع آوری و با استفاده از تحلیلِ مضمون به تحلیل و واکاویِ آن بپردازد. بر اساس تحلیل داده های برآمده از اسنادِ موردِ بررسی و کد گذاری داده ها، با استفاده از تحلیل مضمون این کدها در نهایت در قالب دو مضمونِ فراگیر طبقه بندی شدند که عبارتند از: «شاخص های طراحیِ خط مشی» و «عناصر طراحیِ خط مشی» که بر این اساس تلاش شده تا دو تعریف از طراحیِ خط مشی پیشنهاد شود. بر اساس شاخص ها، طراحیِ خط مشی، تلاشی است آگاهانه برای ایجاد خط مشی های کارآمد، با استفاده از دانش و خلاقیت، در جهت ایجاد تغییراتِ مورد نظر و مطلوب. بر اساس عناصر، طراحیِ خط مشی، تلاشِ طراحانِ خط مشی در جهت کاوشِ زمینه ای و ایجاد و تقویت زیرساخت های استفاده از دانش در خط مشی گذاری و شکل گیریِ طرح های موثر و کارآمد از خط مشی است.
تأثیر ویژگی های جوامع برند آنلاین بر تعامل مشتری و وفاداری: رویکردی هوشمندانه در مدیریت استراتژیک با استفاده از مدل محرک–ارگانیسم–پاسخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
109 - 124
حوزههای تخصصی:
با گسترش پلتفرم های دیجیتال تعاملی، ایجاد و مدیریت جوامع برند آنلاین به عنوان یک استراتژی کلیدی در مدیریت استراتژیک هوشمند شناخته شده است که به سازمان ها امکان افزایش تعامل مشتریان و تقویت وفاداری به برند را می دهد. این پژوهش به بررسی تأثیر ویژگی های مختلف جوامع طرفداران برند آنلاین (شامل کیفیت اطلاعات، کیفیت سیستم، تعامل مجازی و پاداش) بر تعامل مشتری و در نهایت وفاداری به برند می پردازد. با بهره گیری از مدل معادلات ساختاری (SEM) و تحلیل داده های جمع آوری شده از 430 کاربر فعال فیس بوک، نتایج نشان می دهد که هر یک از ویژگی های بررسی شده به طور مثبت و معناداری بر تعامل مشتری تأثیر دارند، که کیفیت اطلاعات و تعامل مجازی بیشترین تأثیر را دارند. همچنین، تعامل مشتری به طور مثبت و معناداری بر وفاداری به برند تأثیر می گذارد. علاوه بر این، نقش میانجی جنسیت در این رابطه بررسی شده و نشان می دهد که تأثیر ویژگی های جوامع برند آنلاین بر تعامل مشتری در بین جنسیت های مختلف ثابت و غیرقابل تغییر است. این مطالعه با تأکید بر مدیریت استراتژیک هوشمند، نشان می دهد که طراحی و مدیریت بهینه جوامع برند آنلاین می تواند به عنوان یک ابزار استراتژیک برای افزایش تعامل و وفاداری مشتریان و در نتیجه بهبود عملکرد سازمان ها مورد استفاده قرار گیرد.
طراحی مدل همکاری استراتژیک بین سازمانی با استفاده از شبکه های بلاکچین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
125 - 138
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به بررسی طراحی مدل همکاری استراتژیک بین سازمانی با استفاده از فناوری بلاکچین پرداخته است. همکاری های استراتژیک به عنوان یکی از ارکان مهم رشد و توسعه سازمان ها، نیازمند بسترهای امن و شفاف برای تسهیل تعاملات و تبادل اطلاعات است. بلاکچین با ارائه ویژگی هایی مانند شفافیت، امنیت، و عدم تغییرپذیری داده ها، به طور ویژه برای بهبود این همکاری ها در نظر گرفته شده است. در این تحقیق، مدل های مختلف همکاری با تمرکز بر مزایا و چالش های استفاده از بلاکچین مورد بررسی قرار گرفت و پیشنهاداتی برای بهبود استفاده از این فناوری ارائه شد. نتایج نشان می دهند که بلاکچین می تواند به طور چشمگیری به کاهش هزینه ها، افزایش کارایی و تسهیل فرآیندهای همکاری های بین سازمانی کمک کند، با این حال چالش هایی مانند مشکلات فنی، قانونی و فرهنگی در مسیر پیاده سازی آن وجود دارد.
شناسایی و واکاوی راهبردهای تاب آوری زنجیره تامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
1 - 22
حوزههای تخصصی:
با توجه به تاثیرات مخرب حوادث، بحران ها و بلایای طبیعی و غیرطبیعی بر عملکرد زنجیره تامین شرکت ها، متخصصان سازمانی در صدد آن برآمدند تا به مطالعه درباره مفهوم ریسک در زنجیره تامین و همچنین چگونگی راه های مقابله با آن ها بپردازند. با توجه به اهمیت بحث تاب آوری در زنجیره تامین و چگونگی اجرای راهبرد های آن، هدف این پژوهش شناسایی و بررسی راهبرد های مناسب برای ایجاد تاب آوری در زنجیره تامین است. در راستای شناسایی راهبردهای تاب آوری زنجیره تامین از رویکرد فراترکیب بهره گرفته شده است. به منظور روایی و پایایی پژوهش از برنامه ارزیابی مطالعات کیفی استفاده شده است. برای این منظور، با مراجعه به اسناد و مدارک معتبر قابل دسترس در پایگاه های داده «گوگل اسکالر»، «ساینس دایرکت»، «اسپرینگر»، «امرالد»، «علم نت»، «مگیران» و «نورمگز» در بازه زمانی 2019-2000 (خارجی) و 98-80 (داخلی) تعداد 577 مقاله در حوزه تاب آوری زنجیره تامین شناسایی شد و سپس 66 مقاله راجع به موضوع راهبرد ها انتخاب شد. از این تعداد 8 مقاله به زبان فارسی و 58 مقاله به زبان لاتین بودند. با مرور نظام مند پیشینه 68 راهبرد برای تاب آوری زنجیره تامین شناسایی شد و در نهایت با توجه به زمان استفاده از آن ها، به سه دسته کلی راهبرد های پیشگیرانه، راهبرد های همزمان و راهبرد های واکنشی دسته بندی شدند. در بررسی مطالعات قبلی در این زمینه مجموعه کامل و جامعی از راهبرد های تاب آوری زنجیره تامین ارائه نشده است و این تحقیق به دنبال آن است تا با استفاده از مرور نظام مند پیشینه این راهبرد ها را شناسایی و ارائه کند. در نهایت، راهبردهای ایجاد انعطاف پذیری، ایجاد افزونگی، اطمینان از چابکی زنجیره تامین، افزایش قابلیت ردیابی و ساخت فرهنگ قوی همکاری به عنوان مهمترین راهبردها برای تاب آوری زنجیره تامین شناسایی شدند.
تأثیر ظرفیت جذب و انعطاف پذیری راهبردی بر نوآوری مدل کسب وکارهای کوچک و متوسط در زمان همه گیری بیماری کروناویروس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
121 - 140
حوزههای تخصصی:
شیوع بیماری همه گیر کروناویروس تأثیر بارزی بر عملکرد کسب وکارهای کوچک و متوسط گذاشته است که در فرآیند رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها اهمیت ویژه ای دارند. لذا ضرورت دارد که مدیران کسب وکارها نسبت به ایجاد نوآوری در مدل کسب وکار خود در ایجاد ارزش به منظور بقا و رشد کسب وکار خود اقدام نمایند. هدف پژوهش بررسی تأثیر ظرفیت جذب و انعطاف پذیری راهبردی بر نوآوری مدل کسب وکارهای کوچک و متوسط در طول بیماری همه گیری کروناویروس است. پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از حیث روش، از نوع توصیفی همبستگی محسوب می شود. جامعه آماری شامل کسب وکارهای کوچک و متوسط شهر مشهد است. حجم نمونه پژوهش 297 شرکت است که پرسشنامه استاندارد به منظور پاسخگویی برای مدیران ارشد این شرکت ها ارسال گردید. تجزیه وتحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش به کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس و همچنین روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جرئی انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که ظرفیت جذب بالقوه به طور مستقیم بر ظرفیت جذب تحقق یافته و همچنین نوآوری مدل کسب وکار و انعطاف پذیری راهبردی تأثیر مثبت و معناداری دارد. امّا تأثیر انعطاف پذیری راهبردی بر نوآوری مدل کسب وکار مثبت و معنادار نیست. لیکن ظرفیت جذب یک پیش شرط برای نوآوری مدل کسب وکار و انعطاف پذیری راهبردی محسوب شده و تأثیر معنادار و مثبت بر هریک از این ها دارد. ظرفیت جذب بالقوه کسب وکارهای کوچک و متوسط به طور کلی ظرفیت دسترسی، درونی سازی و بهره برداری از دانش جدید، نوآوری مدل کسب وکار و همچنین انعطاف پذیری آن ها را افزایش می دهد.
واکاوی ابعاد کلان اقتصاد چرخه ای مبتنی بر رویکرد ترکیبی فراترکیب و نگاشت شناخت فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقتصاد چرخه ای نگاه غیرخطی نوین در حوزه های تولید و مصرف دارای مزایای بسیاری بوده و توجه افراد و سازمان های متعددی را به جهت منافع و ارزش های اقتصادی، اجتماعی و محیطی به خود جلب نموده است. سطح کلان اقتصاد چرخه ای مسائل و موضوعات، سیاست های کلان را شامل شده و محل تجمیع همه رویه ها و فرایندهای سطوح شرکتی و میان شرکتی است. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش فراترکیب، دلفی فازی و نگاشت شناختی فازی به شناسایی مولفه ها و اقدامات موثر در سطح کلان اقتصاد چرخه ای و چگونگی نحوه روابط علّی میان آن ها می-پردازد. از این رو مقالات مرتبط با اقتصاد چرخه ای از سال 2015 تا 2020 ملاک عمل قرار گرفته است. 104 مقاله از پایگاه علمی وب آف ساینس و اسکوپوس موردمطالعه قرار گرفت. به منظور ارزیابی میزان توافق میان کدگذاری ها، از نرم افزار spss و آزمون کاپا استفاده شده است. مولفه ها و اقدامات موثر در چهار دسته سیاست های کلان، اقدامات کلان، زیرساخت های کلان و فرهنگ سازی و آگاهی بخشی کلان دسته بندی و نگاشت شناختی فازی ادغامی خبرگان ترسیم گردید. وزن اعتباری اثرگذاری در نگاشت شناختی فازی ادغامی نشان می دهد مدیریت کارای منابع طبیعی و محیطی، ارائه آموزش ها به مشتریان و شرکت ها، تدوین سیاست ها و مشوق های حمایتی و فعال نمودن بازارهای محصولات دست دوم و بازیافتی مهم ترین می باشند.
مدیریت زنجیره تامین توزیع شده هوشمند در صنعت دارو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
141 - 167
حوزههای تخصصی:
فناوری های نوین عمیقا نحوه ارتباط و تعامل افراد با محیط اطراف خود را تغییر داده اند. این فناوری ها بر هر صنعتی تاثیر می گذارند. حال اگر بنا به تعریف متداول، زنجیره تامین را مجموعه ای از فعالیت های به هم پیوسته تعریف کنیم که شامل هماهنگی، برنامه ریزی و کنترل محصولات و خدمات بین تامین کنندگان و مشتریان باشد، با نگاهی به پیشرفت های فناورانه متوجه می شویم که این ساختارهای سنتی دیگر خودکفا نیستند، چرا که الکترنیکی شدن تقریبا تمام جنبه های زندگی بشر به خصوص فرآیندهای زنجیره تامین را تحت تاثیر قرار داده است. فناوری های نسل چهار صنعت، بیانگر انقلاب صنعتی ا ست که اینترنت اشیا را با سامانه های خودکاری چون هوش مصنوعی و زیرمجموعه آن یادگیری ماشین که خودتنظیم و خودیادگیرنده هستند، همراه کرده است. چنین سامانه های فناورانه ای می تواند زنجیره تامین را از حالت متمرکز بودن به حالت توزیع شدگی تغییر بدهد. هدف از این پژوهش شناسایی مولفه های زنجیره تامین توزیع شده هوشمند و ارائه ساختار روابط علی برای آن ها و همچنین تحلیل هر یک از آن ها در چارچوب ساختار ارائه شده است. در پژوهش پیش رو ابتدا کدها و مقوله ها با استفاده از روش داده بنیاد شناسایی شدند و سپس برای تعیین روابط علی-معلولی از روش نگاشت شناختی فازی استفاده شده است. مدل پژوهش نشان می دهد که زنجیره تامین غیرمتمرکز توزیع شده با توجه به مولفه های خود می تواند منجر به بهبود در جریان های اطلاعاتی شود، مراقبت های بهداشتی-درمانی را ارتقاء دهد و امکان دسترسی عادلانه به خدمات درمانی را فراهم آورد، طوری که می تواند نفوذ بنگاه های رانتی در عرضه، تجویز و درمان کشور را تا حد زیادی کاهش دهد.
طراحی آزمایشگاه مدیریت راهبردی بر اساس بوم مدل کسب و کار
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
9 - 32
حوزههای تخصصی:
کسب وکارهای نوظهوری مانند کسب وکارهای الکترونیکی برای بقا در فضای کسب وکار پیچیده امروزی، نیاز مبرمی به استفاده از ابزارهای نوین و به طور خاص نوآوری ناب دارند؛ بنابراین هدف پژوهش کنونی، ارائه چارچوبی برای توسعه نوآوری ناب در کسب وکارهای الکترونیک است. رویکرد پژوهش کنونی، کیفی و از نظر هدف، کاربردی و از دیدگاه ماهیت و روش، توصیفی است. جامعه آماری پژوهش را خبرگان و فعالان حوزه کسب وکارهای الکترونیکی با بیش از پنج سال سابقه کاری مرتبط تشکیل می دهد که با روش نمونه گیری گلوله برفی و با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته در نمونه 13 به مرحله اشباع رسیده است. در این مطالعه از تحلیل مضمون شش مرحله ای براون و کلارک (۲۰0۶) برای تحلیل استفاده شد. تحلیل مضمون داده ها در این پژوهش موجب اکتشاف و برچسب گذاری 64 مفهوم و گزاره به عنوان مضامین اولیه، 10 مفهوم به عنوان مضامین سازمان دهنده و چهار مفهوم به عنوان مضامین فراگیر شد. نتایج نشان می دهد کسب وکارهای الکترونیک برای توسعه نوآوری ناب به ابزارهای خاصی مانند طراحی مشترک، مدیریت تغییر و خطر (ریسک) در کنار شفاف سازی اهداف و گروه سازی و همچنین حفظ حریم خصوصی کاربران و درنهایت تجاری سازی دانش نیاز دارند. دراین بین، انتخاب سکو (پلتفرم)های مناسب، ارزیابی شفاف و مستمر، استفاده از تکنیک های تحلیلی نوین در رصد رفتار کاربران و رقبا و نیز تمرکز بر فین تک ها به عنوان فن آوری مالی نوین نیز تأثیرگذار است.
رویکرد استراتژیک و هوشمند در انتخاب تأمین کنندگان با استفاده از مدل چندمعیاره TOPSIS فازی: مطالعه موردی در صنعت فولاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
71 - 88
حوزههای تخصصی:
در دنیای رقابتی امروز، مدیریت استراتژیک زنجیره تأمین به ابزاری ضروری برای دستیابی به مزیت رقابتی پایدار تبدیل شده است. انتخاب تأمین کنندگان به عنوان یکی از تصمیمات کلیدی در مدیریت زنجیره تأمین، تأثیر مستقیمی بر بهره وری و هوشمندسازی فرآیندهای تولید و توزیع دارد. این مطالعه با استفاده از مدل چندمعیاره TOPSIS فازی، رویکردی نوین و هوشمند برای انتخاب تأمین کنندگان ارائه می دهد. مدل ارائه شده قادر است تعادلی میان معیارهای کمی و کیفی برقرار کند و در محیط های غیرقطعی، تصمیمات استراتژیک دقیقی اتخاذ کند. این روش با تمایز میان معیارهای هزینه ای (کمتر و بهتر) و معیارهای سودآور (بیشتر و بهتر)، راه حل هایی را شناسایی می کند که بیشترین نزدیکی به راه حل ایده آل مثبت و بیشترین فاصله از راه حل ایده آل منفی را دارند. علاوه بر این، تحلیل حساسیت برای ارزیابی تأثیر وزن معیارها بر نتایج انتخاب تأمین کنندگان انجام شده است. مطالعه موردی بر روی یک واحد تولید فولاد کوچک نشان می دهد که این رویکرد می تواند به مدیران کمک کند تا تصمیماتی هوشمندانه و مبتنی بر استراتژی برای بهینه سازی عملکرد زنجیره تأمین اتخاذ کنند. یافته های این پژوهش نشان دهنده توانایی مدل TOPSIS فازی در ارتقای تصمیم گیری هوشمند و دستیابی به اهداف کلان استراتژیک در صنایع تولیدی است.
مدیریت استراتژیک در رهبری پروژه با تاکید بر هوشمندسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
101 - 130
حوزههای تخصصی:
مدیریت استراتژیک رهبری پروژه به طور فزاینده ای در زمینه خطرات زیست محیطی رخ می دهد، چه ناشی از یک بیماری همه گیر ویروسی یا یک آب و هوای انسانی در حال تغییر. این نیاز به سازگاری برای تغییر دارد، به ویژه هنگامی که پروژه ها در پیچیدگی رشد می کنند و به عنوان مداخلات در سیستم های گسترده تر دیده می شوند. در این مقاله، ما یک دیدگاه اجتماعی را در نظر می گیریم، کار اخیر را ترکیب می کنیم و یک دستور کار تحقیقاتی جدید را در سه حوزه مرتبط به هم پیشنهاد می کنیم که باید توسط رهبری پروژه مورد توجه قرار گیرد: 1) تغییر فناوری ها، باز کردن ارزش هایی که فناوری ها برای دستیابی به نتایج مطلوب نشان می دهند. 2) پیچیدگی سازمانی، درگیر کردن بازیگران متعدد و پرداختن به پیچیدگی ها و عدم قطعیت های در حال ظهور و 3)، نگرانی های زیست محیطی، رسیدگی به خواسته ها برای پروژه ها برای مداخله مثبت برای ایجاد آینده های پایدار و هوشمند، انعطاف پذیر و عادلانه. سهم ما تئوریزه کردن معنای رهبری اجتماعی شده برای این موضوعات حیاتی است که در مطالعات پروژه ظهور می کنند و دستورالعمل هایی را برای تحقیقات بیشتر در مورد اشکال مثبت رهبری پروژه در جهانی در شرایط هوشمندسازی در حال تغییر تعیین می کنیم.
شناسایی چالش های اصلی تولید در صنعت پتروشیمی (مطالعه موردی: صنایع پتروشیمی هلدینگ خلیج فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پتروشیمی دارای برترین مزیت نسبی در اقتصاد، نقشی انکارناپذیر در پیشرفت، اقتدار، درآمدزایی و تحقق اقتصاد مقاومتی و برخوردار از ظرفیت بالاترین ابداعات، اختراع بی شمار مواد جدید، تکمیل زنجیره ارزش، ارزش افزوده حداکثری و کسب هژمونی اقتصادی است. اما چالش های بسیار آن را به خام فروشی دچار ساخته و سبب عدم استفاده از ظرفیت ها، فقدان فناوری به روز، فقدان زنجیره ارزش، کاهش درآمد ارزی، جاماندن از قافله رقابت، از دست دادن بازارهای جهانی و منطقه ای شده است. برای دست یابی به فناوری به روز، تکنولوژی دانش بنیان، بهره وری بالا، محصولات با کیفیت و افزایش توان رقابتی، شناسایی چالش ها و ارائه راهکارهای مؤثر لازم است. در این مقاله در پاسخ به سوال از چالش های اصلی صنعت پتروشیمی و با استفاده از روش ترکیبی (توصیفی- کمی) ابتدا با مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه با نخبگان، چالش های بسیاری مورد شناسایی قرار گرفت و با روش دلفی پرسش نامه ای طراحی و پایایی آن با نرم افزار SPSS بررسی شد. آن گاه با روش دلفی و دلفی فازی، طی دو مرحله تا رسیدن به سطح اجماع 70 درصدی چالش های مهم شناسایی و رتبه بندی گردید و با روش SWARA رتبه بندی کلی صورت گرفت. در نهایت 35 چالش مهم رتبه بندی و دسته بندی گردید. نتیجه مقاله، آشکارشدن مهم ترین چالش های صنعت پتروشیمی به ویژه چالش های بازرگانی، و ارائه راهکارها و پیشنهاداتی با اتکا بر نظرات نخبگان جهت سیاست گذاری است که نزدیک شدن صنعت به سطح استاندارد را ممکن می سازد.
چارچوب هم افزایی دانش های فرایندساز تصمیم گیری در تصمیمات حکومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه مدیریت راهبردی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۶)
75 - 102
حوزههای تخصصی:
تصمیم گیری، مهم ترین و اثرگذارترین عنصر در هر هسته انسانی است. موفقیت یا شکست افراد، گروه ها، سازمان ها و جوامع بیش از هر چیز به تصمیمات آن ها وابسته است. در این پژوهش تلاش گردیده است با رویکرد میان رشته ای به تصمیم گیری حاکمیتی بپردازیم. هدف از اجرای این پژوهش طراحی چارچوب هم افزایی دانش های فرایندساز تصمیم گیری حاکمیتی است. به این منظور برای طراحی چارچوب هم افزایی از رویکرد علم طراحی استفاده گردید. نتایج پژوهش ابتدا ویژگی های تصمیم گیری حاکمیتی و بستر آن را شناسایی کرده و پس از آن نشان می دهد که دانش های اثرگذار در تصمیم گیری به دو دسته دانش های اثرگذار محتوایی و دانش های فرایندساز تقسیم می شوند. بر این اساس، با بررسی ادبیات موضوع فهرست اولیه این دانش ها فراهم گردید و با روش دلفی مطابق نظر خبرگان موضوع دانش های آینده پژوهی، تحقیق در عملیات، خط مشی گذاری، مدیریت راهبردی، مطالعات هوشمندی و تصمیم گیری با رویکرد اسلامی به عنوان دانش های فرایندساز تصمیم گیری حاکمیتی مشخص گردیدند. پس از این هندسه لایه ای هر یک از این دانش ها استخراج شده و بایکدیگر مورد مقایسه قرار گرفتند. در مرحله بعدی، چارچوب هم افزایی دانش های فرایندساز تصمیم گیری حاکمیتی براساس دانش استخراج شده در گام های پیشین ابتدا به صورت اولیه و پس از ارزیابی توسط خبرگان و اعمال اصلاحات لازم به صورت نهایی ارائه گردید. این چارچوب نسبت هر دانش با تصمیمات حکومتی و نقشی که هنگام تصمیم گیری حاکمیتی ایفا می کند را مشخص ساخت. همچنین شش فاز اصلی تصمیم گیری حاکمیتی در این چارچوب مشخص شدند. بعلاوه، «فاصله رضایت بخش میان رشته ای» به عنوان کارکرد فاز نهایی تصمیم گیری و راهبردی که در آن به وسیله بازنمایی هایی تخصصی دانش ها منسجم شده و به تصمیم نهایی می رسند، معرفی گردید.
مدل هوشمندسازی استراتژی های کسب وکار سبز در خصوص مسیر نوین برای افزایش قیمت سهام شرکت های تولیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
7 - 26
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تدوین مدل هوشمندسازی استراتژی های کسب وکار سبز در شرکت های تولیدی با هدف افزایش قیمت سهام آن ها است. در دنیای امروز که مسائل زیست محیطی و پایداری به یکی از اولویت های اصلی سازمان ها تبدیل شده اند، شرکت های تولیدی نیازمند استفاده از رویکردهای هوشمند و سبز برای افزایش ارزش سهام و جلب اعتماد سرمایه گذاران هستند. این پژوهش با تمرکز بر استراتژی های کسب وکار سبز، به بررسی چگونگی بهره گیری از فناوری های نوین و تحلیل داده ها برای بهبود عملکرد اقتصادی و افزایش قیمت سهام شرکت ها پرداخته است. این تحقیق از نوع کیفی و مبتنی بر تحلیل مضمون است و از طریق مصاحبه های هدفمند با مدیران ارشد، کارشناسان حوزه پایداری و خبرگان دانشگاهی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که هوشمندسازی استراتژی های کسب وکار سبز، ضمن تقویت همگرایی در فرایند تصمیم گیری و استفاده مؤثر از داده های محیطی، می تواند به ارتقای رفتار مشارکتی مدیران و تعریف ساختارهای انگیزشی منجر شود. در نتیجه، شرکت ها قادر خواهند بود همگام با ارتقای رضایت ذینفعان، عملکرد اقتصادی و قیمت سهام خود را بهبود بخشند.
چارچوب ممیزی (حسابرسی) دانش در سازمان های مأموریت محور
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
149 - 182
حوزههای تخصصی:
برای موفقیت در پیاده سازی راهبرد مدیریت دانش، اولین موضوع آگاه بودن از وضعیت دانشی سازمان است حسابرسی دانش یک ارزیابی علمی نظام مند برای ارزیابی وضعیت دانشی اثربخشی مدیریت دانش در سازمان است. هدف از این تحقیق ارائه چارچوب حسابرسی دانش در سازمان های مأموریت محور است. اجرای پژوهش در گام اصلی انجام شد: در گام نخست با تنظیم اهداف پژوهش و با استفاده از کلیدواژه ها به جستجوی منابع مرتبط در ادبیات موضوع و بیانات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) پرداخته شد، سپس با روش های فراترکیب و تحلیل محتوا، منابع اصلی شناسایی گردید، در گام دوم با بررسی ادبیات تحقیق ، به مفهوم شناسی، استخراج و کدگذاری مؤلفه های حسابرسی دانش همت گماشته شد، در گام سوم پژوهش به وزن دهی شاخص ها و اعتبارسنجی مدل نظری تحقیق با استفاده از روش ها و نرم افزارهای آماری، تحلیل عاملی و معادلات ساختاری پرداخته شد و درنهایت تدوین مدل عملیاتی حسابرسی دانش صورت گرفت، در روند اجرای پژوهش از 3 پرسشنامه استفاده شد، پرسشنامه اول برای دسته بندی و مناسب بودن معیارها (غربالگری) بود که در اختیار 10 نفر از اساتید پژوهشکده مدیریت راهبردی و سرمایه انسانی دانشگاه عالی دفاع ملی قرار گرفت، پرسشنامه دوم برای تدوین مدل نظری پژوهش در میان 93 نفر از مدیران عامل، منابع انسانی و تحقیق و توسعه در سازمان پژوهش های علمی و صنعتی ایران توزیع شد، پرسشنامه سوم برای اعتبار سنجی مدل عملیاتی استفاده گردید. نمونه آماری پژوهش در این مرحله شامل 9 نفر از اساتید گروه مدیریت دانش، دانشگاه عالی دفاع ملی بودند که درنهایت به ارزیابی مدل از ابعاد مختلف پرداختند.
ایجاد استراتژی های هوشمند برای NFT ها با لحاظ قدرت برندها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
131 - 150
حوزههای تخصصی:
توکن های غیرقابل تعویض (NFT) در سال گذشته رشد فوق العاده ای را به ثبت رسانده اند و انتظار می رود اهمیت آنها با توسعه Web3 افزایش یابد. از دیدگاه برند، NFT ها را می توان به عنوان بازنمایی اجزای برند مانند محصول، لوگو یا تصویر دید. من استدلال می کنم که NFT ها پتانسیل بسیار زیادی برای تبدیل شدن به دارایی های برند مستقل دارند. من نشان می دهم که چگونه می توان با مرتبط کردن استراتژی های NFT برند با مراحل قیف بازاریابی به این امر دست یافت. برندها می توانند محصولات فیزیکی خود مانند کفش، پیراهن یا هنر خود را به یک NFT تبدیل کنند تا آگاهی برند را به خود جلب کنند، فرصت های فروش متقابل ایجاد کنند و مالکیت درک قوی تری از عناصر خاص برند ایجاد کنند. نکته مهم این است که NFTها به برندها اجازه می دهند تا یک جامعه برند بسیار جذاب را تشکیل دهند که می تواند از برند حمایت کند، مالکیت محصول آنلاین و آفلاین را ترکیب کند و به طور بالقوه پیوندی بین برند و مصرف کنندگان ایجاد کند. این احتمالات هیجان انگیز یک برنامه تحقیقاتی غنی را ایجاد می کند که در این مقاله ارائه می کنم.
مدل مدیریت استراتژیک هوشمند پرتفوی در راستای بهینه سازی سبد سهام در فضای حباب بازار سرمایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
51 - 70
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، طراحی مدلی جامع برای بهینه سازی سبد سهام در شرایط حباب بازار سرمایه با استفاده از مدیریت استراتژیک هوشمند است؛ الگویی که بتواند به کاهش ریسک های ناشی از نوسانات شدید بازار و ارتقای بازدهی بلندمدت سرمایه گذاری ها منجر شود. در فضای پرتلاطم بازارهای مالی و حضور فزاینده فناوری های نوین، سرمایه گذاران و مدیران سرمایه نیازمند نگاهی فراتر از روش های سنتی مدیریت پرتفوی هستند و باید با اتکا بر مفاهیم هوشمند، داده محور و تحلیل های پیشرفته، استراتژی های سرمایه گذاری خود را شکل دهند. در این راستا، پژوهش حاضر با تمرکز بر توسعه ابزارها و روش های هوشمند، سعی دارد تا ساختار و فرآیندهایی را شناسایی کند که با کمک فناوری های پیشرفته و تحلیل داده، امکان شکل دهی رویکردی نظام مند و مقاوم در مواجهه با حباب های بازار سرمایه را فراهم آورد. این تحقیق از نوع کیفی و مبتنی بر تحلیل مضمون است و از طریق مصاحبه های هدفمند با مدیران سرمایه، کارشناسان خبره مالی و اساتید دانشگاهی حوزه مدیریت مالی و سرمایه گذاری انجام گرفته است. یافته ها نشان می دهد که طراحی یک مدل هوشمند برای مدیریت پرتفوی در شرایط حباب بازار، ضمن ایجاد همگرایی در فرآیند تصمیم گیری سرمایه گذاری و بهره مندی اثربخش از اطلاعات محیطی، می تواند رفتار مشارکتی را در تیم های سرمایه گذاری ارتقا دهد و ساختارهای انگیزشی نوینی را تعریف کند. بدین ترتیب، سرمایه گذاران قادر خواهند بود، همگام با کاهش ریسک های سرمایه گذاری و افزایش بازدهی، سبدهای سرمایه گذاری خود را در بلندمدت بهینه سازی کرده و از قابلیت های رقابتی خود بهره مند شوند.
ارائه راهبردهای حمل و نقل پایدار مبتنی بر شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
211 - 231
حوزههای تخصصی:
پایداری به طور گسترده یکی از چالش های بزرگی است که امروزه چالش برانگیز است. انسان ها برای ایجاد تعامل اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی به حمل و نقل پایدار اهمیت می دهند. لذا راه حل های پایدار در صنعت حمل و نقل شهری فرصت آفرینی کرده و در پی آن بحث هایی در مورد وسائط حمل و نقل عمومی، تاکسی های تلفنی، اینترنتی و خودروی اشتراکی صورت می گیرد. از طرفی از آنجا که شهروندان با پیدایش و توسعه شبکه های اجتماعی، می توانند آزادانه و بدون اینکه به پرسش های از پیش تعریف شده مقید باشند، نظرات خود را بیان کنند، تجزیه وتحلیل شبکه اجتماعی، فرصتی برای سازمان ها شده تا بتوانند با صرف هزینه و زمان کمتری نسبت به نظرسنجی، اولویت های بخش عظیمی از مشتریانشان را درک کنند. شبکه های ملی منبعی ارزان و با ارزش برای دسترسی به نظریات مشتریان و آنچه در ذهن آنها وجود دارد می باشد. تحقیق حاضر تلاش کرده است با استفاده از داده کاوی و متن کاوی در شبکه اجتماعی به ترسیم ذهنیت مشتریان و استفاده کنندگان از سیستم حمل و نقل بپردازد به گونه ای که عوامل اثر گذار بر گرایش افراد در استفاده از هرگونه حمل و نقل شهری بررسی و اولویت بندی نموده و راهبردی برای بهبود پایداری سیستم حمل و نقل شهری ارائه نماید.
تاثیر بهره برداری از منابع طبیعی و مصرف انرژی های تجدیدناپذیر بر کیفیت محیط زیست
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
81 - 105
حوزههای تخصصی:
بهره مندی از محیط زیست مطلوب، از اهدافِ سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران است که دستیابی به آن، در گروِ کاهش آلودگی های ناشی از بهره برداری از منابع طبیعی به ویژه ذخایر انرژی تجدیدناپذیرِ نفت و گاز است. در نوشتار پیش رو، تأثیر بهره برداری از منابع طبیعی و انرژی های تجدیدناپذیر بر کیفیت محیط زیستِ ایران مورد ارزیابی قرار گرفت. با درک صحیحی از میزان اثرگذاری فوق، می توان به ضرورتِ تدوین برنامه های توسعه در جهت تحققِ راهبردِ زیست محیطی نظام مبتنی بر «احیاء، بهسازی و توسعه ی منابع طبیعی تجدیدپذیر» پی برد که در پژوهش فعلی به این مهم پرداخته شد. داده های موردنیازِ تحقیق شاملِ انتشار گاز دی اکسید کربن، درآمد سرانه، انرژی های تجدیدناپذیر، رانت منابع طبیعی، تراکم جمعیت و امید به زندگی از شاخص های توسعه انسانی در بانک جهانی گردآوری شد. روش آماریِ مورد استفاده، بهره مندی از رویکرد اقتصادسنجی داده های ترکیبی است. نتایج نشان داد که بهره برداری از منابع طبیعی با نرخ فعلی تأثیر مخرب و معنی داری بر انتشار آلودگی دارد. همچنین مصرف انرژی های تجدیدناپذیر نقش بسیار بالایی در افزایش انتشار آلودگی به جا می گذارد. افزون بر این، نتایج نشان داد که با تراکم بیشتر در واحد سطح به سبب برخورداری از صرفه های حاصل از مقیاس می توان کارایی مصرف منابع مولد آلودگی را افزایش داد که در نهایت به تاثیری قابل ملاحظه در کاهش سرانه گاز CO2 منجر می شود. در نهایت، نتایج موید آن است که یک رابطه N شکل معنادار میان درآمد سرانه و انتشار آلودگی وجود دارد. نتایج این پژوهش با ایجاد بینشِ صحیح از وضعیت فعلیِ منابع، تسهیل در آینده پژوهی و برنامه ریزی صحیح و مبتنی بر واقعیاتِ حوزه محیط زیست می تواند در تدوین برنامه های بلندمدتِ حفاظت از منابع طبیعیِ کشور مؤثر واقع شود.
تدوین برنامه ریزی راهبردی سرمایه انسانی یک سازمان نظامی
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
114 - 128
حوزههای تخصصی:
سرمایه انسانی، مهمترین دارایی هر سازمان بوده و توسعه سرمایه انسانی، نیازمند راهبرد است. از این منظر، هدف این تحقیق تدوین برنامه ریزی راهبردی سرمایه انسانی یک سازمان نظامی است. پژوهش حاضر اکتشافی-کاربردی با رویکرد استقرایی و استراتژی مطالعه موردی، روش شناسی ترکیبی پیچیده، افق زمانی تک مقطعی و تکنیک و فرآیندها با استفاده از پانل خبرگی است. جامعه آماری این پژوهش، شامل مدیران(حداقل کارشناسی ارشد با 15 سال سابقه مرتبط) و خبرگان فنی(اساتید دانشگاه) که دراین راستا، 40 نفر از خبرگان دانشگاهی و مدیران و کارشناسان مدیریت سرمایه انسانی یک سازمان نظامی به شکل غیراحتمالی و قضاوتی و به شیوه هدفمند در چهار کارگروه سازماندهی شدند. برای جمع آوری داده ها از روش کیفی استفاده شد. برای شناسایی عوامل از تکنیک فکرنویسی و برای تحلیل روابط سیستماتیک بین مولفه ها از روش ماتریس سوات استفاده شد. تجزیه و تحلیل نشان می دهد که عوامل داخلی با قوت ها (نمره 1.82 ) و ضعف ها (نمره 0.75 ) است. همچنین عوامل خارجی با فرصت ها(نمره 1.7 ) و تهدیدات (نمره 0.69 ) می باشد. مقایسه عوامل ماتریس ارزیابی موقعیت و اقدام استراتژیک، مدیریت سرمایه انسانی در موقعیت استراتژی تهاجمی قرار دارد. با توجه آراء خبرگان، چهار راهبرد در دستور کار قرارگرفت و مبنای جهت برنامه عملیاتی شد. پایه و اساس تحلیل سوات (SWOT) در مدیریت استراتژیک برای شناسایی شرایط محیطی و توانایی های درونی سازمان است و استراتژی مناسب بر اساس پایش قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدها انتخاب می شود. همچنین تدوین اسناد تحولی و مطلوب های اساسی سازمان ها، مدیران را قادر می سازد تا مناسب ترین روش های تحقق ماموریت و تامین انتظارات ذینفعان را شناسایی کرده و به آنها کمک خواهد کرد تا با برنامه ریزی راهبردی، در مسیر تحقق چشم انداز گام برداشته و به اهداف خود دست یابند.
تجربه زیسته تیم های نوپای دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
47 - 60
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تجربه زیسته مشارکت کنندگان در طرح نوای دانشگاه شهید بهشتی است که با استفاده از پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی به منظور آگاهی از درک مشارکت کنندگان از طرح نوآ و مؤلفه های شکست و موفقیت در این طرح انجام شده است. مشارکت کنندگان پژوهش شامل تیم هایی است که به مرحله نهایی راه پیدا کردند و یا در پیش آزمون نهایی به مرحله نهایی راه پیدا نکردند که پس از مصاحبه با 10 تیم و تا رسیدن به اشباع نظری، نتایج به دست آمد. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه است و از روش تحلیل مضمون برای تحلیل یافته ها استفاده گردید. نتایج نشان داد که داشتن تیم از مهم ترین عوامل موفقیت تیم ها در طرح نوآ بوده است. همچنین افراد موفق توانسته بودند از خدمات مشاوره ای ارائه شده به نحو احسن و در جهت پیشبرد کارهای خود استفاده کنند. درحالی که افراد شکست خورده در طرح تا حد زیادی از این امکان بهره مند نشدند. به طورکلی طرح نوآ برای طرح هایی که به ارائه خدمات و تولیدات کوتاه مدت تمرکز داشتند کاربردی تر بوده است.