فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۵٬۶۷۶ مورد.
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
191 - 217
حوزههای تخصصی:
شهرنوش پارسی پور در سه رمان سگ و زمستان بلند (1355)، طوبی و معنای شب (1367) و زنان بدون مردان (1368) به تحقق سوژه زن به عنوان قهرمان رمان روی آورده است. سوژه زنانه در این آثار در تقابل با جامعه مردسالار و در پیوند با طبیعت شکل گرفته است. قهرمانان زن در این آثار سهمی در تحولات اجتماعی به عنوان قهرمانی مسئله مند ندارند، بلکه با نظر به کاستی های اجتماعی برای حضور زن شکل گرفته اند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی در پی آن است که مسیر شکل گیری سوژه زن را به مثابه قهرمان، در رمان های پارسی پور مورد بررسی قرار دهد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که اگر رمان را ژانری در پیوند با جامعه بدانیم، نشانه این کاستی ها در رمان های پارسی پور، با تلاش برای شکل دهی به قهرمان زن بر پایه اسطوره و طبیعت پدید آمده، و نمود آن به صورت کهن الگوی پری پردازش شده که در دوره پیشازرتشتی مقدّس بوده و به دلیل پذیرفته نشدن خویشکاری اش در دوره زرتشتی، هویتش با جادو و دیو پیوند یافته است. اگرچه ساختار اجتماعی، اجازه شکل گیری قهرمان زن را در برخوردی بی واسطه با جامعه نمی دهد، اما پیوند با تباری اسطوره ای از دوران مادرسالاری عامل پدیدآمدن سوژه زن است.
بررسی طالع های نحس نجوم احکامی در اشعار انوری، نظامی و مسعود سعد سلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
137 - 154
حوزههای تخصصی:
توجه گسترده پیشینیان به افلاک و حوادث فلکی موجب باور به تاثیر افلاک در زندگی انسان ها شد و این امر تا جایی پیش رفت که تمام شئونات زندگی، مانند سرنوشت انسان ها، پیروزی ها و شکست ها، خوشبختی و بدبختی، ترسالی و خشکسالی و.. را در بر گرفت و موجب پدید آمدن مباحث گسترده ای چون سعد و نحس نجوم و طالع بینی ها و اختیارات نجومی شد. این باور عمومی به ویژه پس از نیمه های سده پنجم هجری بسیار مورد توجه شاعران ایرانی قرار گرفت؛ به گونه ای که تفسیر بسیاری از ابیات شاعران بزرگ این دوران، بدون آگاهی کافی از دانش نجوم، باورها و احکام نجومی ناممکن است. در این پژوهش طالع های نحس را در اشعار انوری، نظامی و مسعود سعد که هر سه از حکیمان آگاه به نجوم بوده اند، بررسی کرده ایم. در نتیجه این پژوهش سیزده طالع نحس را از اشعار این شاعران استخراج کرده و با مراجعه به آثار معتبر و کهن نجومی، علت نحس خوانده شدن آن ها را توضیح داده ایم. برای سخن گفتن از طالع های نحس، نیاز بود طالع های سعد را نیز معرفی کنیم؛ اما به سبب گستردگی مطالب، در مقاله ای دیگر آن ها را بررسی کرده ایم.
ناگفته های داستانِ «ضحاک» به روایت نقالان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از بین همه منابعِ پیش و پس از اسلام که به زندگی و شخصیت ضحاک پرداخته اند، مفصّل ترین و متنوع ترین روایت ها، مربوط به روایت های نقالانِ شاهنامه است. این روایات اگرچه از نظر ساختار و چارچوبِ کُلّی، دنباله رو شاهنامه فردوسی اند، ولی در آن ها، داستان ها و اشاراتی بسیار بدیع و نادر دیده می شود که در منابعِ کهن، به ندرت نمونه هایی از آن را می توان یافت. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع حماسی، تاریخی و طومارهای نقالی طومارهایِ چاپ شده و برخی دستنویس های نقالی که هنوز به چاپ نرسیده اند صورت پذیرفته است، به ناگفته هایی از داستان ضحاک در روایات نقالان می پردازد و داستان ها و اشاراتی را بازگو می کند که در شاهنامه و ادب پهلوانی، بی پیشینه است. نتیجه پژوهش نشان دهنده آن است که ناگفته های داستانِ ضحاک به روایت نقالان، یا از ابداعات قصه گویان و نقالان اند، یا در برخی اشاراتِ متون کهنی غیر از شاهنامه ریشه دارند که تغییرِ شکل داده و به طومارهای نقالی راه یافته اند، و یا از داستان هایِ شخصیت های حماسی و اسطوره ای الگوبرداری کرده اند.
تحلیل شخصیت های منظومه ویس و رامین بر اساس الگوی کارپمن (با تأکید بر شخصیت های ویس، رامین، موبد، دایه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
173 - 190
حوزههای تخصصی:
مثلث کارپمن که توسط استیون کارپمن طراحی شده است، الگویی روان شناختی بوده و بیانگر عملکرد افراد در یک مثلث روانی درام است. در هر ضلع مثلث کارپمن، یک نقش وجود دارد که افراد درطی تعامل با یکدیگر و با جابه جایی در نقش های سه گانه، در این مثلث، باقی می مانند. نقطه مقابل مثلث درام کارپمن، مثلث تد است که شخصیت های سه گانه با آگاهی ازطریق فکر و رفتار خود، از مثلث درام نجات می یابند. در این مقاله، شخصیت های اصلی منظومه ویس و رامین براساس الگوی شخصیتی کارپمن مورد بررسی قرار می گیرند. پیرو این تحلیل روان شناختی، چهار شخصیت موبد، ویس، رامین و دایه، در جایگاه های آزارگر، قربانی و ناجی، ایفای نقش کرده و با چرخش های رفتاری در این نقش های سه گانه در مثلث درام باقی می مانند. مطابق با نتیجه به دست آمده، الگوی ثابتی بر شرایط و روابط مختلف انسانی حاکم است که در داستان های مختلف نیز بازتاب دارد؛ بر این اساس، افراد در شرایط جبری محتوم، محکوم اند و جز با ذهن آگاه، قادر به تغییر شرایط و رهایی از مثلث درام نیستند.
بررسی منشأ زائوم ها در غزلیات شمس با تکیه بر آرای کارل گوستاو یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
147 - 160
حوزههای تخصصی:
در مطالعه و بررسی غزلیات شمس با ابیاتی مواجه می شویم که موسیقیایی، امّا فاقد معنایی خاص هستند. عبارات این ابیات که در برخی از پژوهش ها، با نگرشی فرمالیستی، زائوم یا فراخرد نامیده شده اند، بحث ها و چالش های فراوانی در میان پژوهشگران برانگیخته اند. دریافت پاسخ این پرسش که منشأ روان شناختی سرایش چنین ابیاتی چیست و ریشه در چه رویدادهایی در زندگی مولانا دارد، یکی از مباحثِ دارای اهمیّت و ضرورت ویژه است. در پژوهش پیش رو با رویکرد تحلیلی توصیفی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و به ویژه با بهره گیری از اندیشه های روان شناختی کارل گوستاو یونگ به بررسی این ابیات خواهیم پرداخت. بدنه اصلی مقاله را بررسی روان شناسانه ابیاتی از مولانا تشکیل می دهد که می تواند مصداقی از زائوم باشد. برآیند این پژوهش، کشف پیوند تنگاتنگی است که در میانه این زائوم ها با نمود کهن الگوی دیونیسوسی وجود دارد و از رویدادهای تراژیک زندگی مولانا سرچشمه می گیرد؛ رویدادهایی که بر شکل گیری اشعار فاقد معنا امّا موسیقیایی غزلیات شمس، تأثیر مستقیم گذاشته است. بر این اساس، ابیات زائوم گونه مولانا، ریشه در ضمیر ناخوداگاه جمعی شاعر دارد و حاصل تجلی کهن الگوی دیونیسوسی وی در پی رویدادی تراژیک، یعنی دوری دفعی از شمس تبریزی است.
بررسی استعاره مفهومی دریا و متعلّقات آن در دیوان عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تا پیش از پیدایشِ زبان شناسی، استعاره فقط یک ویژگی زبان ادبی- به ویژه شعر- محسوب می شد؛ امّا مطالعات شناختی در زمینه استعاره این دیدگاه سنّتی را گسترش داده است. در این پژوهش که با روش تحلیلی و توصیف زبان شناختی و با تحلیل ابیاتی از دیوان عطار انجام شده است، پس از معرفی رویکرد شناختی به استعاره، برخی از استعاره های مفهومی با قلمرو مبدأ «دریا و وابسته های آن»، به عنوان یکی از پرکاربردترین تصاویر شعری در دیوان عطار ، براساس نظریه استعاره مفهومی مطابق با تقسیم بندی قاسم زاده، در قالب استعاره های «ساختاری»، «هستی شناختی»، «جهت یابی»، «ظرفی» و «شخصیت بخشی» بررسی شده است. سؤال اصلی این پژوهش این است که نوع و شیوه کاربرد استعاره دریا و متعلّقات آن در دیوان عطار براساس نظریّه استعاره مفهومی چگونه است و هدف عطار از کاربرد این استعاره ها چیست. بیشتر استعاره های اصلی عطار شامل سه «نگاشت» است: «انسان قطره است»، «دل دریاست» و «عشق دریاست». مراحل شناخت و دریافت اندیشه عطار، حول محور مفهومی سازی «انسان»، «دل» و «عشق» جریان دارد. فراوانی قلمروهای مقصد از آن جهت است که از نظرگاه عرفا و ازجمله عطار، همه احوال بر «دل انسان عاشق» وارد می شود. انتخاب قلمروهای مبدأ دریا نیز بیانگر دیدگاه عرفانی عطار درباره دریاست. تمایلات عرفانی عطار در انگیزش استعاره های او بسیار مؤثر بوده؛ به همین دلیل جانب زیبایی شناسی این استعاره ها بسیار کم رنگ است.
تطبیق روایت عشق ایزدان اساطیری و نظریه مثلث عشق (نمونه موردی: خدایان هند، یونان و میان رودان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجربه عشق ورزی از مهم ترین و پیچیده ترین روابطی است که انسان ها در طول زندگی خود تجربه می کنند و از دیرباز موردتوجه جدی فلاسفه و اندیشمندان بوده است. نظریه مثلث عشق رابرت. جی استرنبرگ یکی از آرایی است که به بررسی این مقوله از دیدگاه روان شناسی پرداخته است و در تحلیل متون داستانی، کاربرد فراوان دارد. بر اساس این نظریه، عشق دارای سه جنبه: صمیمیت، اشتیاق و تعهد است که از ترکیب این سه جنبه، هفت گونه عشق ورزی پدیدار می شود. نوشتار حاضر با روش تحلیلی تطبیقی می کوشد تا با تکیه بر نظریه مثلث عشق استرنبرگ، به تبیین و تحلیل کنش های عاشقانه آن دسته از خدایان اساطیریِ هند، یونان و میان رودان بپردازد که روایاتی از آن ها برجای مانده است. پس از تطبیق روایات ایزدان و ایزد بانوان با انواع هفت گانه عشق در نظر استرنبرگ، دانسته شد که فراوانیِ عشق شیفتگی بی خردانه در یونان و نیز عشق تهی، شراکتی و کامل در هند، به نسبت دو حوزه دیگرِ فرهنگی پژوهش، بیشتر است. در حوزه فرهنگی میان رودان، عشق شاهد مثال های کمتری دارد. این موضوع می تواند بازتابی از تلقی و تصور رایج مردم این مناطق از مفهوم عشق نیز باشد. این پژوهش نشان از ذهن پیچیده انسان های نخستین در مسائل احساسی و انتزاعی دارد.
تحول و کارکرد اسطوره و حماسه در کتاب های تاریخی عهد مغول و ایلخانی (با تکیه بر تاریخ جهانگشای جوینی، جامع التورایخ رشیدالدین فضل الله و تاریخ وصاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۷
99 - 130
حوزههای تخصصی:
شرایط سیاسی و اجتماعی عهد مغول ایلخانی با حضور گسترده اساطیر و حماسه های ایرانی در کتاب های تاریخی این عهد پیوند دارد. اهداف متفاوت مورخان سبب تحول در کارکرد اسطوره و حماسه شده است. ازاین رو بررسی تحول در کاربرد اسطوره و حماسه در این منابع و شناخت ظرفیت های آن ضروری است. نتایج پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، به شرح ذیل است: الف) جوینی با الهام از شاهنامه، در پی خلق حماسه ای منثور بوده و برای تحقق اندیشه های مغول ستیزانه و ایران گرایانه خویش از شخصیت ها و فضای حماسی بهره برده است. او با زیرکی به تشبیه خوارزمشاهیان به ایرانیان و مغولان به تورانیان، تاریخ را بر مبنای حماسه تأویل کرده و به بازآفرینی نبردهای حماسی ایرانیان پرداخته است؛ ب)رشیدالدین فضل الله جایگاه بسزایی در آشنایی بیگانگان با مفاهیم و اندیشه های ایران شهری دارد. او در پی بسترسازی برای بازآفرینی اندیشه های سیاسی ایران باستان از جمله شاه و ایران شهر است؛ ج) وصاف با بیان شیوه حکمرانی شاهان اساطیری و تاریخی ایران درصدد فرهنگ پذیری و کاهش بدخویی مغولان و ایلخانان است تا از آنان شاهانی با آیین ایرانی تربیت کند. همچنین، وصاف اسطوره و حماسه را برای تفاخر به هنر نویسندگی خویش به خدمت گرفته است.
لغات، اصطلاحات و باورهای مرتبط با درخت گردو در زبان و فرهنگ مردم اردکان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶۰
43 - 75
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله ثبت و نگاهداشت واژگان مرتبط با گردو و گردوتکانی در شهر اردکان1 است. روش تحقیق مبتنی بر مشاهده و تجربه مستقیم بوده و نیز برخی اطلاعات براساس مصاحبه با افراد مطلع و آگاه از موضوع که شغلشان مرتبط با درخت گردو بوده یا دقت نظر لازم را از نظر واژه شناسی داشته اند، گردآوری شده است. این پژوهش نشان می دهد که واژگان مرتبط با گردوتکانی در شهر مورد تحقیق، اغلب با کلمات هم معنا و رایج در دیگر مناطقی که تحقیق شده، متفاوت است. همچنین برخی ضرب المثل های رایج در اردکانِ فارس منحصربه فرد است و براساس فرهنگ و اهمیت این درخت به وجود آمده است. از نظر فرهنگی نشان داده شده است که به چه شیوه هایی برداشت صورت می گیرد و نقش افراد براساس سن و سال تبیین شده است. همچنین از نظر فرهنگی در این مقاله اهمیت ویژه درخت گردو در آموزش تلاش و تجارت به کودکان و نوجوانان توصیف شده است. علاوه بر این به موضوع مالکیت درخت گردو توجه شده که از این نظر با دیگر شهرهایی که قبلاً تحقیقاتی صورت گرفته، شباهت دیده می شود و مشخص می شود که مالکیت چندگانه درختِ واحد، به دلیل اهمیت ثمر و سن آن در اردکانِ فارس نیز وجود داشته است.
شراب اَفشانی، صورت تعدیل یافته قربانی های خونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
13 - 45
حوزههای تخصصی:
جستار پیش رو با استناد به متونِ نظم روایی ادبیات فارسی تا قرن هفتم، می کوشد به بررسی شراب اَفشانی بر خاک بپردازد. نتایج این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی نشان از آن دارد که: شراب اَفشاندن بر زمین (خاک) و آسمان، نوعی جادوی تقلیدی در جوامع کشاورزی و دامداری بوده و به منظور جلب رضایت خدایان، تقویتِ روانِ درگذشتگان و حاصل خیزی زمین انجام می شده است؛ برخلاف نظر برخی پژوهشگران که هر کدام این آیین را مختص به قومی می دانند، این رسم، ریشه در آیینِ کهنِ ریختن خون قربانی بر خاک در جوامع کشاورزی دارد که به منظور باروری طبیعت و حیات جانوری گیاهی انجام می شده و در فرهنگ های مختلف رایج بوده و شکل تعدیل یافته آن به صورت باده اَفشاندن یا ریختن انواع مایعات (شیر، عسل، آب) بر خاک و مزارِ مردگان نمود یافته است. نمودِ این آیین در متون حماسی، جنبه حقیقی داشته و اشاره به رسمی مرسوم است، امّا در متون غنایی، اشاره به این رسم، جنبه مضمون سازی دارد و برای توصیف میدان نبرد، چگونگی خون ریختن پهلوانان و توصیف طلوع خورشید به کار می رود. انعکاسِ این آیین در متون عرفانی، تحوّل مفهومی برجسته ای می یابد و با توجه به تحریم شراب، اشاره شاعران به این رسم، صرفاً جنبه مجازی و عرفانی پیدا می کند و باده در این متون، استعاره از محبت الهی است و برای بیان محبتِ حقّ و جلوه آن به مخلوقات به کار می رود.
نگاهی تحلیلی به تمثیل سازی پروین اعتصامی با واژه « میوه»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
110 - 125
حوزههای تخصصی:
شاعران ازتمثیلات مختلفی درآثار خود استفاده کرده اند. و از شگردهای ادبی بهره مند شده اند. یکی از این شاعران پروین اعتصامی است که اشعاری زیبا و مؤثر دارد، و در مواردی ذهن هر انسان آگاه را به تأمل وامی دارد. او در آثار خود به کارگیری تمثیلات را به شیوه ای نوآورانه به نمایش گذاشته است.این مقاله، به بررسی تمثیل سازی پروین با استفاده از واژه «میوه» پرداخته است. هدف آن، تحلیل نقش واژه «میوه» در شعر او و نحوه به کارگیری آن به منظور انتقال مفاهیم و انتقادات اجتماعی است. ضرورت این پژوهش نشانگر آنست که تمثیل ها نقش مهمی در فهم بهتر مخاطبان از شعر و ادبیات دارند و می توانند به عنوان ابزاری برای انتقال پیام های پیچیده به کار روند، نتیجه پژوهش نشان داد که پروین اعتصامی با استفاده از تمثیل های میوه ای، به تصویرکشی مسائل اجتماعی و اخلاقی پرداخته و به نقد رفتارهای زمان خود اشاره کرده است. بنابراین نه تنها زیبایی بصری و حسی را به شعر افزوده اند، بلکه ابزاری برای انتقاد و آموزش هستند. تحلیل های انجام شده بر روی اشعار اعتصامی نشان دهنده تسلط او بر زبان و به کارگیری تمثیل ها به شیوه ای نوآورانه است. از تحلیل شعرهای او مشخص شد که میوه ها نه تنها به عنوان عناصری تزئینی، بلکه به عنوان نمادهایی از تجدید حیات، تحول و حتی فساد استفاده شده اند. همچنین اعتصامی با استفاده از میوه ها در تمثیلات خود، به طور موثری پیام هایی درباره جایگاه زنان، اخلاق اجتماعی و اهمیت طبیعت را منتقل کرده است. پژوهش حاضربه روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی -تحلیلی صورت گرفته است.
اخلاق حرفه ای لشکریان در روضه العقول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱
17 - 38
حوزههای تخصصی:
اخلاق حرفه ای را از شعبه های جدید اخلاق است که با مبانی ارزشی و اعتقادی، ارتباط نزدیکی دارد. هر شغل و حرفه ای متناسب با خود، مسئولیت های اخلاقی خاصی ایجاد می کند و اخلاق حرفه ای با توجه به راهکارهای سالم سازی ارتباطات این زمینه نقش مهمی دارد. این مقاله با هدف بررسی اخلاق حرفه ای لشکریان در روضه العقول و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی نوشته شده است. روضه-العقول از جمله کتب نثر فارسی و تحریر دیگری از مرزبان نامه است که محمد بن غازی ملطیوی در قرن ششم به رشته تحریر درآورده است. یکی از موضوعاتی که در این کتاب به روشنی تبیین شده جایگاه و اهمیت لشکر و نیروهای لشکری در حکومت و بین طبقات مختلف جامعه است که می توان اخلاق حرفه ای این قشر از جامعه آن روزگار را از آن استخراج کرد. پرسش های اصلی این تحقیق این است که؛ لشکر و لشکریان در روضه العقول چه جایگاهی دارند و به کدامیک از مولفه های اخلاق حرفه ای لشکریان در روضه العقول اشاره شده است؟ یافته های این پژوهش حاکی از آن است که صلح-طلبی و پیشی نگرفتن در جنگ، داشتن تعهد و تخصص، صبر و استقامت و تحمل شدائد، رعایت سلسله مراتب و اطاعت از مافوق، آگاهی و آمادگی در برابر دشمن، یاریگری، وفاداری، شجاعت، پرهیز از شبیخون زدن و پرهیز از غارت از جمله اصولی است که در اخلاق حرفه ای لشکریان در روضه العقول مورد توجه قرار گرفته است.
مفهوم سازی اصطلاحات (ضرب المثل های) حیوانات در کوهمره سرخی (تعامل میان مجاز و استعاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ خرداد و تیر ۱۴۰۳ شماره ۵۶
107 - 145
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به نحوه مفهوم سازی اصطلاحات در گویش کوهمره سرخی از دیدگاه شناختی می پردازد. نحوه مفهوم سازی در اصطلاحات، پیچیده بوده و لازم است علاوه بر نقش استعاره یا مجاز، تعامل میان استعاره و مجاز هم لحاظ شود تا داده های بیشتری قابل توجیه شوند. روش این پژوهش میدانی و کتابخانه ای است. نخست به روش میدانی 283 ضرب المثل گردآوری شده و سپس به روش کتابخانه ای و با رویکرد شناختی براساس الگوی مجاز، استعاره و تعامل میان آن ها از دیدگاه رویز د مندزا و دیز (Ruiz de Mendoza & Díez, 2002) داده ها تحلیل و برای هر مبحث نمونه هایی ذکر شده است. در کوهمره سرخی نیز تعامل میان مجاز و استعاره در زیربنای فرایندهای مفهوم سازی اصطلاحات، نقش اساسی بازی می کند. در گویش کوهمره سرخی، اصطلاحات مبتنی بر استعاره تنها یا مجازِ تنها کم هستند. اصطلاحات شفاف و ترکیب پذیر بالا بیشتر استعاره ای ظهور می کنند و گسترش و کاهش در محدوده مفهومی هم در محدوده مبدأ (مجاز) و هم مقصد (استعاره) از مهم ترین فرایندهای شناختی در مفهوم سازی هستند. در اصطلاحات بسیار تیره که محدوده مجاز قادر به گسترش مفهومی نیست و نمی توان از الگوی شناختی آرمانی شده یا فریم، مجاز را گسترش داد، معنا به طور قراردادی با اصطلاحات در ارتباط است و دلیل آن فقدان ریشه های تاریخی فرهنگی اصطلاحات است؛ ولی در مواردی که اصطلاحات فرهنگی و تاریخی موجود است، تیرگی ازبین می رود و گسترش مفهومی نه از فریم بلکه از دانش کلی امکان پذیر است. بیشتر اصطلاحات این منطقه از نوع هستی شناختی است و طرح واره های تصویری کم تر مشاهده می شود.
واکاوی عناصر جاودانگی بخش در اسطوره های ملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
175 - 196
حوزههای تخصصی:
جاودانگی پدیده ای عام فرهنگی-تمدنی و برآمده از خاستگاهی روانی و غرایز وآمال انسان از زمان های کهن است. جاودانگی به عنوان یک امر اندیشگانی به مرور زمان دارای زیرشاخه ها و کارکردها و آیین هایی شده است که می تواند از جهات متعدد بررسی شود. انسان برای رسیدن به جاودانگی از عواملی باوری و عناصری طبیعی استفاده کرده است که در این پژوهش به بررسی این نوع عناصر و عوامل در اساطیر جهان پرداخته می شود. این پژوهش به روش تحلیلی-تطبیقی و در محدوده کتب تالیفی فارسی و ترجمه شده صورت می گیرد. بنا بر این محدوده پژوهش، مشخص می شود که فقط در اساطیر چند ملت از جمله ایران، چین، یونان، بین النهرین، مصر و هند عناصر جاودانگی قابل مشاهده است. بر اساس این پژوهش، مهم ترین عامل جاودانگی بخش، پدیده ماورایی مبتنی بر اراده خدایان است. علاوه بر اراده خدایان، برای تحقق این امر از عناصری طبیعی نیز برای رسیدن به این مهم استفاده شده است؛ عناصری از قبیل آب، گیاه، غذا، میوه، اکسیر جاودانگی، مکان، شیر و آتش به ترتیب از جمله این عوامل طبیعی است. همچنین مشخص می شود که سه عنصر آب، خاک و آتش از عناصر اربعه، در تلفیق با کهن الگو جاودانگی، عامل جاودانگی بخشی نیز شده اند.
قدرت جادویی اشیا در شاهنامه: طبقه بندی و تحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
33 - 56
حوزههای تخصصی:
شیوه تعامل شخصیت های شاهنامه با بسیاری از اشیا، و باورهای آنها درباره این اشیا نشان می دهند که برای بسیاری از این اشیا قدرت هایی جادویی و خارق العاده قائل شده اند. هدف اصلی این مقاله تحلیل و طبقه بندی منشأ قدرت های جادویی این اشیا بر مبنای علیت های جادویی است. روش ما تحلیل محتوای کیفی (قیاسی-استقرایی) است. برای تعیین و استخراج نمودهای باورجادویی در باب قدرت جادویی اشیا از نظریات صاحب نظرانی چون کاسیرر، سابوتسکی، موس، فریزر و... استفاده کردیم. در مرحله بعد بر مبنای همین بنیاد نظری به پیگیری منشأ قدرت جادویی این اشیا در شاهنامه پرداختیم. یافته های ما نشان می دهد این نیروی جادویی همواره از طریق واسطه هایی به این اشیا منتقل می شود. این واسطه های انتقالِ قدرت جادویی را در شاهنامه به این صورت طبقه بندی کردیم: شخصیت های غیرانسانی (حیوانات، گیاهان و دیوان)، شخصیت های انسانی (نیاکان فرهمند، شاهان فرهمند، پیامبران، اشخاص مرتبط با اهریمن)، مکان های خاص (افلاک و آسمان ها، مکان های ماورایی، مکان های دربردارنده عناصر مقدس). در برخی نمونه ها، اشیای جادویی با چند واسطه به منشأ قدرت متصل می شوند. این واسطه ها همگی مستقیم یا غیرمستقیم به منشایی رازآلود و مبهم می رسند که واجد دو وجه اهورایی یا اهریمنیست و ما آن را منشأ اصلی قدرت جادویی، و واسطه های فوق را منشأهای فرعی نامیدیم.
جام فیروزه ای؛ روایتی متفاوت و نویافته از جام جمشید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
57 - 81
حوزههای تخصصی:
در مورد جام جهان نمای جمشید و ویژگی های آن، مقالات و گزارش های متعددی چاپ شده که اغلب با تکیه بر منابع ادبی، تاریخی، داستانی و عرفانی فراهم آمده اند. در منابع خطی و کتب گوهرشناسی نیز اسنادی وجود دارد که از نگاه ادبا و محققین پوشیده مانده است اما پرداختن به آنها می تواند نکات و گواهی های تازه ای را درخصوص جام جمشید آشکار سازد. رشیدای تبریزی در مثنوی جواهرالاسرار، ضمن معرفی برخی از گوهرها به اقتضای موضوع به تعریف داستان و حکایت پرداخته است. یکی از این حکایات، روایت مربوط به آلب ارسلان و تسخیر شهر اصطخر و پیدا شدن جام فیروزه ای و گنجنامه منتسب به جمشید است. در این داستان برای نخستین بار با توصیف ویژگی ها و شکل و شمایل بسیار دقیق و جدیدی از جام جمشید روبرو می شویم. همچنین به نظر می رسد توصیف شرایط زمانی و مکانی دیدار آلب ارسلان با جام، خصلتی تاریخی به جام جمشید بخشیده و آن را از دنیای اسطوره به روزگار تاریخی کشانده است. در این پژوهش که به روش کتابخانه ای انجام یافته است؛ تلاش شده ضمن بررسی کتب معتبر گوهرشناسی و منابع تاریخی و ادبی، به تحلیل ادعای رشیدای تبریزی بپردازیم. بررسیِ مستندات و شواهد موجود در گوهرنامه ها و کتب تاریخی، روایت ارائه شده در مثنوی جواهرالاسرار رشیدای تبریزی از جام جم را محتمل می داند. بنا بر این روایت، جام جمشید از جنس فیروزه بوده، با ظرفیت دو من و مزین به مهری زرین با تصویری از چهره جمشید بر بالای آن و در شهر استخر نگهداری می شده است.
اشتاد یا اسپاد؟ ویرایش دو نام در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
105 - 122
حوزههای تخصصی:
در پادشاهی شیرویه در شاهنامه یکی از بزرگان «اشتاگشسپ» نام دارد که باوجوداینکه تاکنون ویراستاران و گزارندگان شاهنامه تردیدی در درستیِ آن نداشته اند، اما نقش، جایگاه و ریختِ نام او در دستنویس های شاهنامه و نیز در منابع تاریخی با آشفتگی زیادی همراه است. بررسی دقیق منابع برای بازسازی نامِ درست و شناخت درست ترِ این شخص سه فایده دارد: دانش تاریخ ساسانی را گسترش می دهد، به ویرایش شاهنامه کمک می کند و کمکی است در نام شناسی و ریشه شناسیِ تاریخی ساسانی. در این جستار ریخت های گوناگون نام «اشتاگشسپ»، در شاهنامه و منابع تاریخی، شناسایی و سپس ارزیابی و سنجش شده تا ریختِ درستِ این نام در خدای نامه، شاهنامه ابومنصوری و شاهنامه فردوسی، گمانه زنی و بازسازی شود. چند دلیل برای برتری دادنِ «اسپادگشنسپ» بر «استاد/ اشتادگشنسپ» ارائه شده و می بایست فردوسی «اسپاگشسپ» به-کار برده باشد، پس این ریخت در تمام دستنویس ها، تحریف یا تصحیف شده است. درنتیجه پیشنهاد می شود در شاهنامه «اشتاگشسپ» و «اشتاد» به «اسپاگشسپ» و «اسپاد» ویرایش شود.
رفتارشناسی شخصیّت های داستان بیژن و منیژه بر پایه تئوری انتخاب ویلیام گلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
251 - 277
حوزههای تخصصی:
بررسی شاهنامه فردوسی، بر پایه نظریه های روان شناسی، یکی از روش های بایسته برای آشنایی بیشتر با ابعاد متنوع این اثر بزرگ است. موضوع این پژوهش، بررسی رفتار شخصیت های داستان بیژن و منیژه برمبنای تئوری انتخاب ویلیام گلسراست. پرسش بنیادین این مقاله آن است که چگونه می توان خوانشی روان شناختی، بر پایه تئوری انتخاب از رفتار شخصیت های این داستان داشت؟ هدف این پژوهش بررسی رفتار شخصیت ها، بر پایه ارکان اساسی این رویکرد؛ یعنی، نیازهای اساسی، مسئولیت پذیری و واقعیت پذیری است. همچنین، نقش فردوسی را به عنوان یک راوی قدرتمند در طرح موقعیت های پاسخگو به نیازهای اساسی مورد تحلیل قرار خواهیم داد. اهمیت این پژوهش آن است که با بررسی رفتار در شاهنامه، مبتنی بر انتخاب و مسئولیت، از زاویه دید نظریهعلمی خاص، در پی برخورد علمی با مقوله ای به نام ادبیات است. ضرورت انجام این پژوهش، مدیون آن است که بررسی و تحلیل رفتار شخصیت های یک اثر ادبی از منظر تئوری انتخاب، به واسطه امکان همذات پنداری مخاطبان با این شخصیت ها، بی تردید سبب آشنایی درست با نیازها، خواسته ها، ادراک، رفتار و مسئولیت پذیری و درنهایت خودکنترلی می شود. بنا بر این نتایج، شاهنامه بازتابی از تمام نیازهای بشری است که شخصیت ها با شناخت و درک واقعیت برای رسیدن به هدف، دست به انتخاب می زنند.
تحلیل ساختار و کارکردهای کلان روایت ها در قصاید مدحی( مطالعه موردی قصاید فرخی سیستانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
47 - 66
حوزههای تخصصی:
متن و معنی قصاید مدحی، در ساختاری روایی ساماندهی می شود. شاعر تلاش می کند تا بر اساس تاریخ، تجربه و علوم مختلف، روایت های خرد را که قدرت نظام سازی ندارند به حاشیه براند یا آنها را در روایتی جامع و واحد که سیاست و مذهب حاکم از آن حمایت می کنند، حل نماید. همین امر موجب شکل گیری کلان روایتهایی مانند آزادی و عدالت، رفاه و توسعه و در نتیجه «سایه خدا بودن پادشاه» در قصاید مدحی است. این روایت های ساخته شده، دیگر نیاز به تایید یا تصدیق علمی و بیرونی ندارد، بلکه بلاغت درونی شعر و قرارداشتن شاعر در ساختار قدرت، مشروعیتی درونی به آن ها می دهد. در این مقاله تلاش شده تا با روشی توصیفی و تحلیلی و با تأسی از اندیشه های فرانسوا لیوتار، به این پرسش پاسخ داده شود که ساختار و شیوه های شکل گیری کلان روایت ها در قصاید مدحی چگونه است؟. می توان کلیت سازی، بدیهی جلوه دادن حقیقت های ایدئولوژیک، مشروعیت بخشی های زبانی، طرد و جذب، گفتمان سازی و نفی تناقضات اجتماعی، از مهمترین پیامدهای زبانی و معنایی شکل گیری کلان روایت در قصاید مدحی دانست.
بررسی شیوه اعمال قدرتِ مبهم و استعاری در نمایشنامه قوی تراثرآگوست استریندبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
87 - 106
حوزههای تخصصی:
برخی از آثار ادبی، علیرغم ظاهر ساده و حجم کم، به قدری پر محتوا بوده و درونمایه قوی دارند که در معادلات فلسفی بزرگ ترین فیلسوفان دوره معاصر نیز می گنجند. نمایش قوی تر اثر یوهان استریندبرگ از این قاعده مستثنی نیست. هدف اصلی این مقاله پس از بازتعریف ابهام، فراتر از تعریف امپسونی و استعاره، گسترده تر از معنای دریدایی آن، با تکیه بر فرایند ناگزیر فراخواندن، فروهشتن و انتساب، کشف چگونگی اعمال قدرت نویسنده، و نقش او در خلق اثر- که خود خوانشی از دنیای پیرامون اثر است- و همچنین شیوه اعمال قدرت خواننده در درک و تفسیر متن- که خود بازنویسی اثر از دیدگاهی متفاوت است- می باشد و در این راه چهارچوبی کلی را که فوکو در بررسی قدرت و گفتمان ارائه نموده است، مبنای کار قرار می دهد. پس از یافتن ارتباط ابهام و استعاره با یکدیگر، به کشف نقش این دو در اعمال قدرت یا جلوگیری از آن و در نهایت رابطه این مفاهیم با ادبیات، خلق و خوانش این اثر ادبی پرداخته می شود. پاسخ به این سوال که ابهام و استعاره چه نقشی در تولید و اعمال قدرت یا جلوگیری از آن دارند هدف اصلی این کار پژوهشی است. در دنیای متن، همچون دنیای فرامتن، عرصه ابهام و استعاره سازی و در نتیجه میدان جنگ اراده ها، غرایز، منافع و استعاره های گوناگون و جنگ استعاره ها گاهی با روش های مسالمت آمیز به نوعی صلح یا آتش بس موقت می انجامند امّا در صورتی که چنین روش هایی به نتیجه نرسند، تنها خشونت برهنه زور می تواند استعاره ای را به نفع استعاره ای دیگر ناحق و باطل جلوه دهد. با توجه به اینکه روش تحقیق در این مقاله کیفی است، خوانش جزءبه جزء متن، گزینش برخی کلمات و اجزای تشکیل دهنده متن بر اساس رویکردی که در پیش گرفته شده است و توصیف کیفی داده ها عمده ی فعالیت ها را در پیاده کردن چهارچوب نظری تحقیق بر روی متن ادبی مورد مطالعه تشکیل می دهد.