فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۵٬۶۷۶ مورد.
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
25 - 46
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریات دانش روان شناسی که به بررسی شخصیت افراد می پردازد، نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن است. بر اساس دیدگاه برن شخصیت انسان ها متشکل از سه جنبه «بالغ»، «والد» و «کودک» است که با توجه به شرایط موجود و پیش زمینه تربیتی هر فرد، یک جنبه، کنترل شخصیت را بر عهده می گیرد. براساس این نظریه، شخصیتی متعادل و سازگار دانسته می شود که جنبه بالغ وی با توجه به اقتضای حال و مقام، به سایر جنبه ها اجازه کنترل شخصیت را بدهد. وقایع رمان «سووشون» سیمین دانشور که در شهر شیراز اتفاق می افتد، به عنوان نمونه ای از کل جامعه آن روز ایران شناخته می شود که ویژگی های روانی شخصیت های آن متأثر از شرایط جامعه و متناسب با آن به تصویر کشیده شده است. این پژوهش بر آن است تا به روش توصیفی – تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای، رفتار متقابل شخصیت ها در جامعه داستانی سووشون را بر پایه نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن مورد بررسی قرار دهد تا از این طریق، هم ارزی شخصیت ها و وقایع رمان با شرایط جامعه را آشکار کرده و به این سوال اساسی پاسخ دهد که استبداد حاکم بر جامعه چه تاثیری بر جنبه والد شخصیت های رمان سووشون گذاشته است؟ به نظر می رسد استبداد حاکم بر جامعه سنتی آن روز ایران باعث شده است تا رفتار اغلب شخصیت های داستان تحت تأثیر جنبه والد آنها شکل گرفته و غلبه ارزش های سنتی در جامعه مردسالار ، موجب شده تا رفتار متقابل مردان و زنان داستان در قالب الگوی ارتباطی " والد به کودک"بروز یابد.
واکاوی رویکرد تمثیلی ناصر خسرو به مقوله ی سخن در دیوان اشعار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سخن کلید در اندیشه ها و بیان کننده احساسات و عواطف آدمی است. یکی از مفاهیم قابل تامّل در دیوان شعری حکیم ناصر خسرو مقوله ی«سخن و معیار های آن» است. به همین سبب این کلمه با توجه به ضرورتی که به جهت انتقال معنی دارد و ابزاری موثر برای دعوت و تعلیم است، بارها در اشعار وی به آن اشاره شده است. ناصر خسرو وجه امتیاز انسان را بر سایر موجودات، به داشتن «جان سخندان یا سخنگو» و به اصطلاح علمای منطق در نطق و بیان می داند، بیانی که از مواهب حکمت، خرد و فضائل اخلاقی سرچشمه می گیرد. هدف از پژوهش پیش رو، بررسی نگاه زیباشناسانه و تمثیلی شاعر به مقوله ارزشی سخن بوده است. بنابراین، شیوه پژوهش کتابخانه ای و روش کار تحلیلی و توصیفی دنبال شده است. نگارنده در این مقاله در صدد پاسخ به این پرسش اساسی بوده که ناصر خسرو اهمیّت و ارزش سخن را در دید هنرمندانه خویش چگونه به تصویر کشیده و از چه عناصری برای تمثیل سازی بهره برده است. یافته ها حکایت از آن دارد که کارکردهای برجسته تمثیل در شعر شاعر، تسریع، تسهیل و درک مفاهیم شعری و گذشته از آن، عرصه ای برای بروز خلاقیّت و توانایی او، برای به کارگیری شیوه بلاغی در جهت تبیین و تشریح اندیشه های تعلیمی و مذهبی اوست. ناصر خسرو برای خلق تمثیلات زیبا و بدیع خویش در موضوع سخن از عناصر طیبعت و مظاهر آن از قبیل پرندگان، گیاهان، احجارکریمه، کانی ها و جز آن سود جسته است.
بررسی و تحلیل مثل در اشعار قائم مقام فراهانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مثل ها عباراتی هستند که در گذشته به صورت شفاهی و سینه به سینه در بین مردم وجود داشته اند و بعدها نویسندگان، شاعران و بزرگان هر عصری آن ها را به صورت مکتوب در آورده اند. دلیل رایج بودن امثال ویژگی هایی همچون ایجاز، وزن و آهنگ مطلوب، ریشه های داستانی و تاریخی که براساس تجربیات و ... است،. هدف از انجام پژوهش حاضر شرح و توضیح مَثَل ها در دیوان اشعار قائم مقام فراهانی، معرفی و شناساندن این شخصیت ادبی، سیاسی و اجتماعی و شناخت بیشتر شعر و اندیشه او بوده است. او از مَثَل-های فارسی در حکم اسلحه ای در کارزا سیاست استفاده می کند. وی برخلاف معاصران خود که هیچ گونه اشاره ای به حوادث زمان خود نمی کنند. در بیشتر اشعار خود از وقایع و پیشامدهای روز سخن می گوید. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته است. نتایج حاصل از بررسی و تحلیل چگونگی کاربرد مثل در اشعار قائم مقام نمایانگر این امر است که قائم مقام به ضرب المثل های رایج اشاره داشته است . از آنجایی که شاعر قصیده را برای اظهار مقاصد خود مناسب تر یافت؛ بنابراین بیشترین حضور مثل و ضرب المثل در دیوان اشعار قائم مقام در قالب قصیده مشاهده گردید.
نقد اسطوره شناختی کهن الگوی همزاد (آنیما) در داستان عروسک پشت پرده اثر صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۷
131 - 160
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظریه نقد اسطوره شناختی کارل گوستاو یونگ، در ضمیر ناخودآگاه جمعی هر مردی، همزاد زنانه ای وجود دارد که تصویری ازلی از میراث روانی زنانه یک مرد در طول قرون و اعصار است؛ یونگ این کهن الگوی همزاد را آنیما می نامد. آنیما مانند سایر کهن الگوها، در قالب نماد، قابلیت تجلی و به تصویر کشیده شدن را دارد و به صورت الگوهایی جهانی می تواند در اساطیر، و متون ادبی مطرح شود. یکی از جمله آثاری که کهن الگو آنیما در قالب همزادی زنانه در آن مطرح شده داستان کوتاه عروسک پشت پرده اثر صادق هدایت است. در پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی تحلیلی و با تکیه بر نظریه نقد کهن الگویی انجام شده است، نگارنده به دنبال پاسخ به پرسش ذیل است: کهن الگوی همزاد یا آنیما در این داستان چگونه مطرح شده است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که زیرساخت داستان یاد شده، بن مایه ای اساطیری دارد و کهن الگوی آنیما در قالب همزادی زنانه به هر دو صورت مخرب و مثبت، نمودی از روح ناخودآگاه زنانه مهرداد، شخصیت اصلی داستان است.
بررسی و تحلیل افسانه های کُردی براساس نظریه جامعه شناسی جنسیت استفانی گرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ خرداد و تیر ۱۴۰۳ شماره ۵۶
75 - 106
حوزههای تخصصی:
ارتباط میان فرهنگ، ادبیات و اجتماع، امری ناگزیر است، زیرا بسیاری از رویدادهای اجتماعی و حتی سیاسی، تاریخی و اقتصادی روزگاران گذشته را می توان از طریق جست وجو در لایه های فرهنگی و ادبی کشف کرد. علم جامعه شناسی با رویکردهای مختلف ازجمله جامعه شناسی ادبیات، تحلیل گفتمان انتقادی و غیره این وظیفه را برعهده دارد و با مطا لعه آثار فرهنگی و ادبی، تلاش می کند تأثیر برساخت های اجتماعی بر زوایای زندگی انسان ها را که در آثار فرهنگی، هنری و ادبی بازتاب پیدا می کند بررسی و تحلیل کند. جامعه شناسی جنسیت استفانی گرت از شاخه های نوپای علم جامعه شناسی است که ساختار روابط و نابرابری های جنسیتی را مطالعه می کند. نوشتار حاضر بر آن است تا با رویکردی توصیفی تحلیلی از نگاه جامعه شناسی جنسیت و براساس افسانه های کُردی، ذهنیت و فرهنگ مناطق کردنشین را نسبت به زنان نشان دهد. دستاورد پژوهش بیانگر آن است که ما در این افسانه ها با دو رویکرد مثبت و منفی نسبت به زنان روبه رو هستیم و با وجود بسامد فراوان وجه منفی، همواره زنان در افسانه های کُردی در ایفای نقش مادری، همسری و معشوقگی که برای آن ها سیما و وجودی قدسی را به همراه آورده است، توانمندی خویش را در مدیریت امور، ریاست منزل، تأمین معیشت و مشورت در امور مهم را به خوبی نشان داده اند.
تحلیل روابط ترامتنیِ قصه روسیِ یِروسلان لازارِویچ و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
123 - 146
حوزههای تخصصی:
ادبیات روسیه از جمله ادبیات جهان است که از دیرباز متأثّر از ادبیات مشرق زمین و به ویژه ادبیات کلاسیک ایران بوده است. یکی از آثار گران سنگ ادب فارسی که به گفته محقّقان بسیاری بر شکل گیری برخی افسانه ها، قصص و داستان های حماسی روسی تأثیر داشته، حماسه ملی ایرانیان، شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی است. از جمله این آثار، قصه روسیِ یِروسلان لازارِویچ است که ریشه در فولکلور و ادبیات باستانِ حماسیِ روسی دارد. در این پژوهش برآنیم تا به روش تحلیلِ تطبیقی و کیفی محتوا و کاربست نظریه ترامتنیت ژرار ژنت و با استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای و اسنادی در گردآوری داده ها، به نقد مناسبات بینامتنی قصه نامبرده در مواجهه با شاهنامه بپردازیم. یافته های تحقیق حاکی از آن است که دو گونه بینامتنیت و فرامتنیت در این پژوهش بررسی پذیر نبوده و لذا، بررسی مناسبات پیرامتنی، سرمتنی و بیش متنی بر ادعای ما مبنی بر برگرفتگی قصه روسی از شاهنامه صحّه گذاشته اند. از جمله مصادیق پیرامتنی، نام اثر و نسخ خطی، آثار لوباک، کتاب ها و مقالات موجود پیرامون این قصه روسی را می توان برشمرد. همچنین، ویژگی ها و مختصات حماسی این قصه از جمله مصادیق رابطه سرمتنی بوده اند. در رابطه با بیش متنیت نیز در قصه روسی با جایگشت نثرسازی، گشتار کمّی کاهش از نوع برش و نیز گشتار کمّی افزایش از نوع انبساط روبه رو هستیم. علی رغم وجود برخی پیش متن های احتمالی از میان آثار شرقی باستان، شاهنامه را می توان پیش متن اصلی قصه یِروسلان لازارِویچ تلقی کرد.
بررسی دلالت های ایدئولوژیک زیبایی شناسی شعر فولکلوریک کودکانه شاملو با رویکرد مطالعات فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶۰
111 - 145
حوزههای تخصصی:
ادبیات عامه؛ اعم از قصه های شفاهی و شعر فولکلور، روایت هایی باز هستند که هر گوینده ای به فراخور قصد خویش از آن بهره می جوید. این گونه ادبی اما به دلایلی چندان محل اعتنا نبوده است. شاملو، پس از نیما و شاید بیش از او، برجسته ترین شاعری است که قلمرو شعر را به گونه های مختلف، به عرصه عمومی کشانده؛ بی آنکه از وجه فاخر شعر غفلت ورزیده باشد. این رویکرد البته برآیند نظریه او نسبت به ادبیات است که برای آن وظیفه تعهد و التزام به عدالت و بیدارگری توده مردم و نسل سازی کودکان علیه ستم و بی عدالتی قائل است؛ از همین رو با استفاده از رمزگان ویژه مردم عامه و افسانه های کودکانه؛ چه به صورت شعر فولکلور که مبتنی بر قصه ها و افسانه های مردم است و چه واژگان عامیانه و حتی تدوین کتاب کوچه، به تثبیت این ایدئولوژی مبادرت ورزیده است. این مقاله با رهیافت مطالعات فرهنگی که ایدئولوژی، دال مرکزی آن است، دو سوی متناقض بهره گیری استعاری از زبان و شعر فولکلوریک او را مورد تأمل قرار داده است: 1. واسازی رویکرد نخبه گرا به ادبیات از طریق آشنایی زدایی با زبان عامیانه و شعر فولکلور؛ 2. بهره گیری ایدئولوژیک شاملو از زبان و گفتمان کودکانه در شعر فولکلوریک؛ که بر همسانی توده و کودک دلالت دارد و لزوم هدایت و رهبری توسط یک منجی، و به این نتیجه رسیده است که این رویکرد ایدئولوژیک به شعر، درنهایت به تقویت و تثبیت همان ایدئولوژی مورد انتقاد او؛ یعنی فرادستی شاعر(در اینجا به عنوان نجات بخش) و فرودستی توده مردم منجر می شود.
تاثیرپذیری شعر شفیعی کدکنی از تمثیل های عرفانی و داستان های تاریخی ایرانی-اسلامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیرپذیری محمد رضا شفیعی کدکنی (م. سرشک) از عرفان و داستان های تاریخی انجام گرفت. از آن جا که این تحقیق از گونه ی بررسی های ادبی است لذا نوع روش تحقیق تحلیلی- توصیفی است.جامعه پژوهش شامل سروده های شفیعی کدکنی از سال 1344 تا 1377 می باشد.شیوه ی گردآوری اطلاعات در این پژوهش، مطالعه ی دقیقِ جامعه ی آماریِ تحقیق، یعنی آثار شعری شفیعی کدکنی و منابع علمی مرتبط با آن و یادداشت برداری بوده است. با بررسی-های به عمل آمده از دفاتر شعری م. سرشک به این نتایج دست یافته ایم که زبان شعری م. سرشک با توجه به اوضاع نابسامان دهه های چهل و پنجاه جامعه ی ایران که در فقر و فساد و ظلم ناشی از سیاست های حکومت پهلوی به سر می برد، زبانی سمبلیک و نمادین است. اما در بکارگیری نمادها افراط و تفریط نمی کند و درعین حال، در استفاده از "نماد= سمبل" تعمدی زیرکانه و به نوعی دلسوزانه دارد.فرهنگ ایرانی- اسلامی همچون دین های پیش از اسلام (زرتشت) به تأسی از شاعرانی چون اخوان ثالث، و نیز اسطوره های ملی- باستانی، دیگر جنبه های سمبلیک شعر شفیعی کدکنی را تشکیل می دهند. در دفتر دوم نیز شفیعی به تأثیر از اخوان به دین های ایران پیش از اسلام توجه و علاقه نشان می دهد. لذا در این دفتر علاوه بر لحن حماسی و پرشکوه اخوان، با مضامین فکری او همچون زرتشت و آتشکده و... برمی خوریم. با تمام این تفاسیر در مجموع می توان گفت که با وجود احترام فراوانی که م. سرشک برای شاعران گذشته قایل بوده است و با وجود تأثیر فروان از آنان اما زبان نمادین شفیعی وامدار...
مقایسه ی تمثیلی اشعار قاصدک مهدی اخوان ثالث، تقی متقی ، محمود کیانوش و ساعی البرید بلندالحیدری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
قاصدک نماد و تمثیلی از وفاداری، صداقت و خوشبختی، پیام آوری و خوش خبری است . از آنجایی که میان شعرهای فارسی و عربی جنبه های مشترک بسیاری را می توان یافت؛ پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ی تمثیلی اشعار قاصدک مهدی اخوان ثالث، تقی متقی، محمود کیانوش، شاعران معاصر ایرانی و ساعی البرید بلندحیدری، شاعر شناخته شده ی عراقی تحریر شده است. مسأله موردنظر این است که شاعران نام برده چه تمثیل هایی را در شعر قاصدک خود جای داده اند. نویسنده پس از بررسی، متوجه شباهت ها و تفاوت هایی در شعر قاصدک شاعران مورد نظر شد، که از دلایل ضرورت و اهمیت بررسی آن محسوب می شود تا بدانیم شاعران معاصر ایران و عرب شعر قاصدک خود را با چه نماد و تمثیلی هایی به ما می شناسانند. نوشتار حاضر کاملاً بکر و بدیع بوده و تاکنون نوشتاری در این خصوص به تحریر درنیامده است. بنابراین این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای و بررسی اشعار این شاعران به صورت تحلیلی و توصیفی صورت گرفته است تا پژوهشگر بداند آیا در شعر قاصدک اخوان ثالث، تقی متقی، محمود کیانوش، شاعران ایرانی، و ساعی البرید بلندالحیدری، شاعر عراقی، تمثیل به کار برده شده است ؟ آیا تمثیل ها و کارکرد آن ها در اشعار این شاعران یکسان است یا متفاوت؟ یافته های پژوهش حاکی از این می باشد که تمثیل بکار گرفته از قاصدک در اشعار شاعران متفاوت می باشد و هیچ کدام حامل یک خبر یکسان نیست. اخوان، تقی متقی و بلندالحیدری بر خلاف نماد بارز قاصدک یعنی خوش خبری، آن را تمثیلی از انسان مغموم و بدون امید می دانند.
کارکرد جمله های استفهامی در شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
209 - 224
حوزههای تخصصی:
یکی از پایه های اساسی علم معانی، بررسی چگونگی القای سخن به مخاطب است و هر نویسنده و شاعری سعی می کند از ابزار مختلف همچون امر، نهی و پرسش برای بیان مقصود بهره بگیرد. با توجه به اینکه هدف از پرسش در زبان خبر، طلب آگاهی است و ارائه پیام به طورمستقیم، چندان هنری و تأثیرگذار نیست؛ بنابراین مسلّم است که پرسش در ادبیات به ویژه شعر، در مفهوم اصلی خود به کار نرود و دارای اغراض ثانوی باشد. با توجه به اهمیت این موضوع، این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، با هدف بررسی استفهام انکاری در آثار فروغ فرخزاد و در پی پاسخ دهی به این سؤال اساسی است که استفهام انکاری در شعر فروغ در کدام معانی ثانوی و با چه مفاهیمی مطرح شده که باعث دو معنایی یا چندمعنایی جملات شده است؟ به همین سبب، این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ دهی به این سؤال اصلی است که جملات پرسشی شعر فروغ چه معانی ثانوی دارد و در چه مفاهیم مختلفی به کار رفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که هشت معنای ثانوی برای استفهام انکاری در شعر فروغ فرخزاد وجود دارد و به این نتیجه دست یافتیم که بالاترین معنای ثانوی استفهام انکاری در معنای تعجب و کم بسامدترین آن در معنای پشیمانی بوده است که 9 مورد در معنای تعجب، 3 مورد در معنای حسرت، 2 مورد در معنای هشدار و تذکر، 4 مورد در معنای دردمندی، 2 مورد در معنای اندوه، 1 مورد در معنای پشیمانی، 2 مورد در معنای جرأت و 3 مورد هم در معنای تمنّاست.
بازشناسی آیین نمایشی سروگ حجله قاسم در بوشهر از دیدگاه کارکردگرایی مالینوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶۰
147 - 181
حوزههای تخصصی:
سروگ1 «حجله قاسم»، یکی از آیین های نمایشیِ مذهبی بوشهر است که هرساله به شکل باشکوهی در یکی از روزهای دهه اول ماه محرم برگزار می شود. یکی از شاخصه های به چشم آمدنی در این آیین نمایشیِ مذهبی، آن است که برگزارکنندگانش زنان هستند. با توجه به اهمیتی که این آیین در میان مردمان بوشهر داشته است، شایسته می نمود که به شیوه علمی، مبتنی بر مشاهدات میدانی و منابع کتابخانه ای درباره آن بررسی شود. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی بوده و اطلاعات به دست آمده از طریق گردآوری اسناد و مشاهده مشارکتی2، با بهره گیری از نظریه کارکردگرایی برانیسلاو مالینوفسکی 3 تحلیل محتوایی کیفی شده است. هدف از نگارش این پژوهش آن بوده که به این آیین دیرساله بر بنیاد نظریه های نوین انسان شناسی و با تأکید بر اصل ضرورت کارکردی نگریسته شود و بدین ترتیب عناصر تشکیل دهنده آن مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد. این مقاله در پی پاسخ گویی به این پرسش ها بوده که آیین نمایشی مذکور بنا بر نظریه ضرورتِ نیازهای عاطفی و روانی، چگونه پاسخ گوی عواطف و احساسات اجراکنندگان است. یا عناصر نمادین این آیین مذهبی نمایشی با توجه به آرا و ایده های چهارگانه مالینوفسکی چه تأثیری بر مخاطب دارد.
بررسی جادو، اوراد و اشعار در آیین های درمانی استان بوشهر براساس دیدگاه جیمز فریزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش در زمینه آیین ها به دلیل اینکه هویت افراد هر جامعه در آن ها نهفته، بااهمیت و ضروری است. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی به بررسی جادو، اشعار و اوراد در آیین های زار، عزایم نشینی، کُندو، نون پوش و تابه گرمک پرداخته خواهد شد. جادو یکی از عناصر برجسته ای است که در این آیین ها دیده می شود. بر این اساس، آیین ها از دیدگاه جرج جیمز فریزر بررسی می شود. نتایج نشان می دهد، فقط درمان آیین نون پوش با جادوی مجاورت انجام می شود، در سایر آیین ها جادوی مشابهت دیده می شود. علاوه بر این، اشعار و اورادی در آیین ها خوانده می شود که در درمان بیماری ها مؤثر است. کارکرد نهایی این آیین های درمانی دور کردن نیروهای اهریمنی یا شر، تسکین روح و شفای بیماران با کمک جادو، اوراد و اشعار است.
استعاره مفهومی عشق در غزلیات خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
235 - 254
حوزههای تخصصی:
در مطالعاتِ زبان شناختی معاصر، کارکردِ استعاره ادراک و شناخت مفاهیم است. استعاره مفهومی عبارت است از درک مفاهیم انتزاعی بر اساس تجربه موجود از مفاهیم عینی. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی و در چهارچوب نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون به بررسی چگونگی و چرایی ادراک مفهومِ عشق در اندیشه خاقانی با تمرکز بر بخش غزلیات از دیوان وی می پردازد. طبق بررسی ها استعاره های هستی شناختی عشق در غزلیات خاقانی از بیشترین فراوانی برخوردار هستند و نمونه ای از استعاره جهتی در متن یاد شده وجود ندارد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد، طرح استعاره های هستی شناختی عموماً در پیوند با استعاره های ساختاری و ناظر بر جنبه دشواری آفرین عشق است. به طور کلّی تجربه عشق در نگاه خاقانی امری دشوار اما ارزشمند است. چنان که بیشتر استعارهای متن با تأکید بر ماهیتِ نابودگر و دشواری آفرین عشق و تمرکز بر جنبه ارزشمند و مقتدر آن شکل گرفته اند. نگارندگان معتقدند شرایط زندگی شخصی و اجتماعی شاعر، روحیات، تمنّیات و تجربیات وی زمینه خلق و پرداخت استعاره های متن را فراهم آورده اند.
بررسی و مقایسه تقدیر، عشق و دنیاگریزی در آثار فلوطین و جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
105 - 122
حوزههای تخصصی:
تقدیر، عشق و دنیاگریزی از اساسی ترین مبانی فکری مشترک حکیمان ذوقی چون فلوطین و شاعرانی عارف همچون جامی است. حکیمان ذوقی معتقدند که مبدأ هستی و معاد انسان بر پایه تقدیر الهی است که به لطیفه عشق یعنی گرامی ترین لطف خداوند مزیّن شده است. انسان به جذبه این عشق می تواند از موانع ظلمت نفس نجات یابد و به جانب کمال و قرب محبوب حرکت کند. در این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی سعی بر آن است تا مفاهیم تقدیر، عشق و دنیاگریزی با تکیه بر نظرات فلوطین و نورالدین عبدالرحمن جامی مورد بررسی قرار گیرد. این پژوهش در پی یافتن جواب این پرسش است، فلوطین و جامی از چه منظری به سه مقوله تقدیر، عشق و دنیا گریزی نگریسته اند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که فلوطین و جامی تقدیر را به عنوان طرحی کلی بر عالم حاکم می دانند، این دو نهایتِ عشق را «واحد» و عشق های مجازی را صرفاً وسیله ای برای رسیدن به حق تعالی می دانند. هر دو معتقدند که دنیای زودگذر شایسته دلبستگی نیست و بر لزوم تزکیه نفس و ترک تعلقات تأکید می کنند.
کاربرد مکر و مکراندیشی در حکایت تمثیلی بوم و زاغ در کلیله و دمنه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
114 - 134
حوزههای تخصصی:
کلیله و دمنه اثر داستانی تمثیلی است که از زبان حیوانات بیان شده است. حیوانات در آن تمثیل هستند و آفریننده آن، توانسته از این نقشها برای هشدار به انسانها و داشتن زندگی بهتر بهره جوید. یکی از حکایتهای زیبای این کتاب ارزشمند، داستان بوم و زاغ است که در این پژوهش به آن پرداخته شده است. هدف از این مقاله، بررسی عنصر مکر در رفتار و گفتار شخصیت مکراندیش در داستان بوم و زاغ است. حکایتهای مرتبط با مکر در داستان بوم و زاغ، چگونگی آغاز دشمنی بوم و زاغ، مکر رسول ملک خرگوشان، مکر گربهی روزهدار، مکر دزدان برای بردن گاو زاهد، مکراندیشی در داستان بوم و زاغ و تمثیلهای زاغ و بوم از بخشهای مختلف این پژوهش است. این پژوهش بر آن است که با روش تحلیلی- توصیفی و ابزار کتابخانهای به بررسی عنصر مکر در شخصیت مکراندیش داستان تمثیلی بوم و زاغ کلیله و دمنه پرداخته شود و در پی پاسخ به این سؤالات بوده است که شخصیت مکراندیش و ویژگی آن در داستان تمثیلی بوم و زاغ چگونه ترسیم شده است و چگونه از عنصر مکر برای غلبه بر دشمن استفاده کرده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که چند چیز باعث پیروزی مکراندیش است: علم، حلم، سیاست و مکر، رازداری و استقبال از خطر. دلیل گزینش این حکایت، وضوح بیشتر عنصر مکر در شخصیتهای تمثیلی آن است که جذّابیت داستان با وجود آن بیشتر شده است.
بررسی مهارت های زندگی در رمان «یک عاشقانه آرام»« نادر ابراهیمی» بر مبنای نظریه مارتین سلیگمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۳
108 - 128
حوزههای تخصصی:
تحلیل و ارائه مهارت های زندگی، از اهداف مشترک میان ادبیات تعلیمی و دانش روانشناسی است؛ از میان نظریات روانشناسی، الگوی مثبت گرای مارتین سلیگمن، با تأکید بر هنجارهای رفتاری مثبت، در پی آن است تا اعضای جهان اجتماعی را جهت دست یابی به رضایت پایدار در زندگی یاری سازد. پژوهش حاضر بر مبنای آرای سلیگمن، مهارت های زندگی را در رمان یک عاشقانه آرام ابراهیمی به شیوه تحلیلی-توصیفی، بررسی کرده است. هدف از انجام این پژوهش، تبیین سبک زندگی سالم در لایه روانی رمان یک عاشقانه آرام است. یافته های پژوهش حاکی از آن است بهره بالای هوش هیجانی، علاقه به یادگیری توأم با تفکر انتقادی در کنش "عسل و گیله مرد" (زوج ایرانی و اشخاص اصلی رمان) مطابق با خوشه نخست نظریه سلیگمن مشاهده می شود. انواع هنجار مثبت همچون نوع دوستی، اعتدال، تواضع، کنش گروهی و احترام به حقوق شهروندی، مجموعه منسجم از مهارت های زندگی را در روابط بین فردی در رمان شکل داده است. عامل اصلی تسکین و تاب آوری زوج ایرانی، وجود معنویت و روحیه مذهبی است که مطابق با آخرین خوشه در نظریه سلیگمن، در خلق معنا و دستیابی اشخاص رمان به تعالی موثر است. نتایج این پژوهش نشان می دهد زوج ایرانی حاضر در این رمان، در قرابت معنادار با آرای سلیگمن، نمودار زندگی موفق و ارائه کننده دستورالعمل های آموزشی جهت دستیابی به زندگی پویا، سالم و شاد هستند؛ از همین رو رمان یک عاشقانه آرام نادر ابراهیمی را می توان در زمره آثار موفق ادبیات تعلیمی معاصر به شمار آورد.
تحلیل دیالکتیک «خدایگان و بنده» میان «معشوق و عاشق» در غزلیات سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
129 - 146
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم فلسفه گئورگ هگل در کتاب «پدیدار شناسی روح»، گفتار «خدایگان و بنده» است. دیالکتیک خدایگان و بنده آغاز سیر اندیشه و مبنایی برای خودآگاهی و آزادی انسان است. بنابراین خودآگاهی و آزادی در فرایند دیالکتیکِ پیکار، میان شخصیت ها به مثابه خدایگان و بنده محقق می شود. این مقاله با روش توصیفی _ تحلیلی، رابطه کنشگرانه خدایگان – بنده را میان معشوق و عاشق در غزلیات سعدی تحلیل می کند. همچنین خودآگاهی و آزادی عاشق در رابطه با معشوق واکاوی می شود. با توجه به گفتار خدایگان و بنده می توان گفت که ستیز میان معشوق و عاشق در فرایند دیالکتیک روی می دهد. وجود معشوق برای تحول اندیشه و عواطف عاشق لازم است. عاشق از رهگذر دیالکتیک به خودآگاهی و آزادی می رسد. ذهن عاشق در غزل سعدی در دو روند حرکت می کند؛ عاشق در فرایند دیالکتیک با وصال معشوق و شناسایی ابژه از حرکت باز می ماند. در فرایند دیگر، تحمیل ارج به معشوق برای عاشق، مُیسَّر نمی شود. عاشق از خودبیگانگی می شود و عوامل بیرونی و واقعی عشق را «نفی» می کند و در این وضعیت بی آنکه دیالکتیک رفع شود؛ عاشق به رهایی و آزادی دست می یابد. سپس خودآگاهی، عاشق از شناخت حسی معشوق جدا می شود و در سیر آگاهی، خواست فردی او با خواست کلی یگانه می شود. از این رو مانایی معشوق برای عاشق اهمیت می یابد.
ملاحظاتی درباره تصحیح فرامرزنامه بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
15 - 32
حوزههای تخصصی:
فرامرزنامه بزرگ یکی از مهم ترین منظومه های پهلوانی پس از شاهنامه است که در اواخر سده پنجم هجری بر اساس متن منثوری به همین نام سروده شده و وصف کارکیایی های فرامرز، پور رشید رستم است. سراینده ناشناس این منظومه توانسته است به شیوه ای نگارین و با لحنی حماسی، فرامرزنامه بزرگ را در در 5442 بیت بسراید که هم از نظر زبانی درخور توجه است و هم بخش مهمی از روایات حماسی خاندان رستم را در خود جای داده است. ماریولین فان زوتفن و ابوالفضل خطیبی بر اساس سه دست نویس، تصحیحی شایسته و عالمانه از این منظومه به دست داده اند. در این جستار ضمن معرفی چند و چون این تصحیح دانشمندانه، کوشش شده که با توسل به منابع درون-متنی و برون متنی، درباره ی ضبط برخی از ابیات این منظومه، ضبط های پیشنهادی ارائه گردد و گره از برخی فروبستگی های این منظومه گشوده شود. در فرجام برای حدود 44 بیت از این منظومه، ضبطی پیشنهادی ارائه گشته است.
نگاهی به تمثیل براساس گزاره های معقول و محسوس در اشعار فخرالدین عراقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
آنچه که شعر و نوشته یک هنرمند را از باقی شاعران و نویسندگان متمایز می کند و او را دارای سبک می نماید، تأکید بر نوع خاصّی از اصول بلاغت است. برای مثال شاعری چون حافظ؛ با ایهام های منحصربه-فرد خود شهره گشته و شاعری دیگر در به کار بردن تشبیه و استعاره و باقی ص ناعات ادبی. تمثیل یکی از مقوله های گسترده و پرکاربرد در اشعار شاعران دوره های مختلف است که در اکثر آثار انواع آن را م شاهده می کنیم. عراقی که یکی از شاعران بلندآوازه و صاحب سبک قرن هفتم هجری می باشد به مبحث تمثیل دیدی عمیق و ژرف داشته و از آن استفاده های منحصر به فردی در اشعارش داشته است. این مقاله با مطالعه کلّیات دیوان عراقی، سعی کرده تا تمثیل را ازطریق آوردن شاهد مثال تحلیل نماید. یافته های تحقیق نشان داده است که عراقی با بهره از آرایه های رایج عهد خود بیشترین بسامد و تنوّع مضامین و ساختار را در تمثیل داشته که ثابت می کند او در آوردن تمثیلات، علاوه بر حافظه و مطالعه، خلاقیت هم داشته؛ چراکه تنها تمثیلات مشهور را استفاده نکرده؛ بلکه تمثیلاتی خاص خود هم دارد که ازطریق گذاره های معقول و محسوس؛ پیوند شباهت، علت و اثبات دعوی را برقرار کرده است. با بررسی اشعار عراقی این حقیقت آشکار می شود که وی مانند بسیاری از شاعران عارف مسلک، بیشتر تمثیلاتش جنبه عرفانی و نظری دارد و به همین دلیل می توان وجه مشترکی بین شاعران عارف مثل: سنایی، مولوی، نظامی، عطار و حافظ با عراقی در مضامین عرفانی پیدا کرد.
اُبژِه های فرانَسلی در ادبیاتِ تعلیمی کودک:بررسی داستان های مصوّرِ برگزیده بر پایه نظریاتِ بالِس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۳
1 - 34
حوزههای تخصصی:
کریستوفر بالس، در نظریه "ذهنیت نسلی، از ابژه های سه گانه شامل خاطره ها، باورها و رفتارهایی سخن می گوید که به نیاز نسل نو برای قرارگیری در نظم کیهانی و همبستگی با نسل های پیشین پاسخ می دهند. در داستان های مصور ادبیات تعلیمی کودک، شخصیت های اسطوره ای نهضت پایداری به مثابه ی ابژه هایی فرانسلی هستند که با گذر از مرزهای زمانی به فضای مشترک ذهنی مخاطبان خود وارد می شوند و نقشی کلیدی در آشناسازی آنان با آرمان های اسلامی دارند. در این مقاله قصد داریم که با واکاوی چهار داستان مصور برگزیده، نقش ابژه ها را در بازنمایی مکتب شهید سلیمانی و هویت بخشی به کودکان و نوجوانان مشخص سازیم. پژوهش حاضر با رویکرد بین رشته ای، به دنبال پاسخگویی به این پرسش هاست: کدام نوع از ابژه های نسلی موجود در داستان های منتخب نقش چشمگیرتری در آشناسازی نسل نو با نهضت بیداری اسلامی دارد؟