فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱۱٬۴۳۴ مورد.
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
29-55
حوزههای تخصصی:
اعتمدت هذه الدراسه المقارنه منهجَ المدرسه الأمریکیه، التی ترکز علی نقاط التشابه والاختلاف ((similarity and contrast بین الأعمال الأدبیه، کما وجّهت اهتمامها إلی النص الأدبی بعد أن أهمل فی زحمه البحث عن الصلات التاریخیه بین الآداب. وشملت الدراسه روایات غاده السمان کلها وهی: "بیروت 75"، و"کوابیس بیروت"، و"لیله الملیار"، و"الروایه المستحیله – فسیفساء دمشقیه"، و"سهره تنکریه للموتی"، کما تناولت روایات "غزاله علیزاده" جمیعها وهی : "بیت الإدریسیین"، و"لیالی طهران".وحاولت الدراسه الإجابه لهذا السؤال: ما هی الملامح البارزه للمدینه فی روایات غاده السمان و غزاله علیزاده؟ فرأینا أن الکاتبتین اهتمتا برسم الصوره العلنیه والمخفیه لمدینتی بیروت وطهران فی روایاتهما، وقامتا بنقد مسار تحدیث المدینه فی البلدان العربیه وإیران، حیث تغیرت تضاریس المدینه فی البلدان المذکوره تغیراً سلبیاً وتشوهت الطبیعه فیها وزُرعت بدلا منها الأبنیه الإسمنتیه. وأوضحت الکاتبتان فی محاوله لتجسید حفریات الإنسان فی المدینه، مدی الآثار السلبیه التی تترکها الأحداث الکبری مثل الحرب والثوره فی المدینه، حیث یحل فی المدینه الدمار والفوضی.
ابن عربی و استعاره؛ بررسی روش شناسی ابن عربی در تبیین عالمِ صغیر با تأکید بر نظریه استعاره جرجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در حوزه عرفان و تصوف اسلامی، مسأله عالم صغیر و عالم کبیر است. این موضوع یکی از مهم ترین حوزه های مورد بحث در عرفان ابن عربی را تشکیل می دهد و نقشی حیاتی در عرفان او و پیروانش دارد. از آنجایی که نوشته های شیخ اکبر مبتنی بر نوع ویژه ای از زبان شناسی است که شاید در بیان هیچ کدام از عرفا به کار گرفته نشده باشد، توصیف و تبیین پژوهشگر عرفانِ او نیز باید مسایل مربوط به زبان و متعلقات آن را به عنوان یک فرض پیشینی در نظر داشته باشد. بررسی کتاب التدبیرات الهیه ابن عربی نشان می دهد که او در تبیینِ چگونگیِ تطبیقِ جهان کبیر و صغیر بر یکدیگر، از استعاره کمک می گیرد. ابن عربی در ابتدای کتاب، تعریفی از استعاره ارائه کرده که دقیقاً مطابق با تعریف نظریه پرداز استعاره در بلاغت اسلامی، یعنی شیخ عبدالقاهر جرجانی است. عنصر حیاتی در این تعریفِ همانند از استعاره را باید در «جامع» جستجو کرد که متضمن شکل گیری و ماندگاری استعاره است. پس از مقایسه تعریف ابن عربی و جرجانی از استعاره و بررسی نمونه هایی از تطبیقات عالم کبیر و صغیر این نتیجه به دست آمده است که شیخین نه تنها در تعریف استعاره و تأکید بر مسأله أخصِّ صفاتِ مشبه به در شکل گیری استعاره اتفاق نظر دارند، بلکه ابن عربی این نظریه را در بعد عملی و در ساحتی هستی شناختی نیز به کار گرفته و از آن نتایج مطلوبی به دست آورده است.
صوره الإنسان فی قصائد أبی تمام من منظور علم الدلاله المعرفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
61-88
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی به بررسی 200 بیت از مجموعه اشعار ابوتمام از منظر معناشناسی شناختی به طور عام و با محوریت استعاره های تشخیصی به طور خاص می پردازد تا به تصویر انسان که در پوشش تشخیص پردازش شده است، دست یابد. داده های پژوهش حاکی از آن است که استعاره های تشخیصی در دیوان ابوتمام در وهله اول به دو دسته تقسیم می شوند: استعاره هایی که ماهیت مفهومی دارند و استعاره هایی که صرفا لغوی هستند. استعاره های هستی شناختی تشخیصی به طور عمده به مفهوم روزگار و زیر مجموعه آن اختصاص داده شده است و خود نیز بر دو استعاره مفهومی الحیاه شیء ثمین و الحیاه رحله بنا شده اند. بنا بر استعاره الحیاه شیء ثمین، روزگار یک دزد است که گاهی با زور و گاهی در لباس دوست دست به سرقت می زند. ابوتمام استعاره الدهر سارق را در سه سطح مختلف پردازش کرده است. و بر اساس استعاره الحیاه رحله روزگار و گذر زمان راهنمای سفر است که رسسیدن به مقصد را به مسافران گوشزد می کند. استعاره های تشخیصی صرفا زبانی ارتباط مستقیم با تجربه زیسته، شرایط زندگی و استعداد ذاتی ابوتمام دارد. وی به منظور رفع تنهایی و انزوا، اعتلا بخشیدن به برخی مفاهیم و موضوعات و برجسته سازی قدرت خیال خود به ابداع این استعاره ها پرداخته است. استعاره مفهومی الدوام صله القرابه در استعاره هایی که از تنهایی شاعر نشأت گرفته اند، به وضوح به چشم می آید.
بررسی و تحلیل مفهوم قدرت در تراژدی آنتیگونه
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
1 - 22
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به واکاوی مفهوم «قدرت» در تراژدی آنتیگونه بر مبنای نظریه گفتمانی فرکلاف پرداخته است. بررسی های زبانی و گفتمانی نشان می دهد که قدرت به عنوان یک گفتمان مسلط در ساختار بیرونی و درونی این تراژدی تأثیرگذار بوده است. در این تحلیل با توجه به سه رویکرد توصیف، تفسیر و تبیین، مشخص شد که در سطح توصیف: 1. واژگان ساختار سلسله مراتبی دارند. 2. بیشترین وجه افعال، امری است. 3. در نظام نوبت گیری، شخصیت فرادست به عنوان فرمانروا، بیشترین دیالوگ ها را به خود اختصاص داده است. 4. از نظر لحن کلام، لحن توبیخ آمیز و کنشی در تقابل با لحن ضعیف، التماسی و شکایت آمیز قرار گرفته است. در سطح تفسیر، گفتمان «قدرت متمرکز» با طرح مؤلفه هایی چون برقراری نظم و امنیت، حفظ قانون، پاسداشت میهن، قدرت را طبیعی سازی کرده است و گفتمان های خُرد را به حاشیه رانده و زمینه را برای تثبیت کلان گفتمان قدرت آماده کرده است. در سطح تبیین به عنوان یک فرایند اجتماعی، عواملی چون گذار از نظام کهنه به نو، تقابل پادشاهی و دموکراسی، تقابل زن و مرد در نظام مردسالاری، زمینه ساز شکل گیری این تراژدی بوده اند؛ در واقع گفتمان حاکم توانسته است با انتقال مجازات از یک فرد فرادست به فرودست، فضا را به سمت تراژدی سوق دهد و از این طریق کارسازی خود را نشان دهد.
نقشِ خرده فرهنگ های منحرف قلندریّه درعزلت آنان براساسِ رباعیّاتِ قلندرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
135 - 168
حوزههای تخصصی:
قلندریّه یک گروه خاص با خرده فرهنگ های خاص است و عزلت با وجود حضور در متن جامعه جزو مهم ترین آن هاست. چگونگی تحقّق خرده فرهنگ مزبور وظیفه ی جستار حاضر است که در حوزه ی مطالعات بینارشته ای ادبیّات صوفیانه و جامعه شناسی فرهنگی است و برپایه ی مطالعات کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی و با کمک رهیافت تحلیل محتوا انجام شده. به دلیل اهتمام ویژه ی متصوّفه به قالب رباعی، پیکره ی متنی پژوهش حاضر را رباعیّات فارسی شکل داده است. بازه ی زمانی از آغاز تا قرن هشتم (ه.ق.) و بستر موضوعی محدود به حوزه ی جامعه شناسی فرهنگی، منهای مؤلّفه های اعتقادی است. یافته ها نشان می دهد که عزلت خاص قلندریّه که عزلتی در میان مردم است، به وسیله ی خرده فرهنگ های منحرف آن ها نسبت به فرهنگ حاکم بر جامعه ی اصلی و فرهنگ جماعت صوفیان غیرقلندر محقّق می شود. خرده فرهنگ هایی که در انحراف زندگی قلندران از عرف و عادات اجتماعی مردم نقش دارند، عبارت اند از: زبان دیگرگونه و غیرقابل درک برای عوام و آمیختگی آن با شطح و طامات، کم حرفی و خاموشی افراطی، بدنامی و ملامتجویی قلندران در عین تلاش برای بی آزاری نسبت به خلق و شادسازی دیگران و حتّی ترجیح ستم کشی بر ستمگری، تجرّد و پشت کردن به فرهنگ ازدواج و تشکیل خانواده، سفرهای پی درپی و آوارگی دائمی و پرسه زدن های بی هدف در اسواق و اماکن مختلف، زندگی دیوانه وار و به خصوص نعره زدن های بی دلیل قلندرانه، رفتارهای مرموز همراه با حیله گری و زیرکی، تکدّی گری باوجود ادّعای استغنای از خلق و مصرف بی پروای بنگ و تریاک و شراب.
گفتمان روایی در داستان (کانونی سازی در داستان صد احساس پنهان اثر امی تن)
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
121 - 141
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظریه روایت ژرار ژنت، در هر داستانی دو پهنه داستانی و گفتمانی وجود دارد. پهنه داستانی به رویدادها و پهنه گفتمانی به تصویر آن رویدادها در متن روایت بستگی دارد. شخصی که روایت می کند، راوی است و شخصی که آن تصویر را در دنیای داستانی می بیند، شخص کانونی ساز است. مسأله روایت دائمی است اما کانونی سازی موقتی است. با کانونی سازی، شخصیت داستان، شخصیت های دیگر را مشاهده کرده و به ایده های با ارزشی پی می برد که درک او را عمیق تر می کند. در داستانی که روایت گر، اول شخص است، راوی با صدای خاصی رفتار شخص کانونی را باز می گوید تا درک او را از طریق کانونی سازی های درونی و بیرونی آشکار کند. در داستان صد احساس پنهان، اولیویا، راوی اول شخص و شخص کانونی است. بنابراین، راوی و شخص کانونی بر هم انطباق دارند. او صد احساس پنهان کوان، خواهر ناتنی اش را از طریق تجربه و تک گویی درک و بازگویی می کند. مقاله حاضر دیدگاه جدید از کارکرد روایت در کانونی سازی را با در نظر گرفتن نظریه روایت ژنت بررسی می کند و به این سؤال پاسخ می دهد که چگونه راوی ساختار داستان را از طریق کانونی سازی اولیویا که درک خود را با خواننده به اشتراک می گذارد، پایه گذاری می کند؟ ضمن اینکه روش انجام پژوهش نیز توصیفی-تحلیلی است.
بررسی و تحلیل شعر کارگری در دهه های پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
25 - 50
حوزههای تخصصی:
شعر کارگری از زیرمجموعه های شعر متعهد است که از دوران مشروطه تا انقلاب اسلامی، در آثار برخی از شاعران رواج داشته است. ازآنجاکه بعد از پیروزی انقلاب با تغییر ساختار سیاسی و اجتماعی، جامعه ی ایران دچار تحول و ادبیات نیز دستخوش تغییراتی شده؛ بنابراین سیر تحولات این نوع شعر در دوران پس از انقلاب با توجه به این تغییرات قابل بررسی است. به منظور انجام این پژوهش، آثار شاعران کارگری پیش از انقلاب که در طول نزدیک به سه دهه پس از انقلاب اسلامی شعر سروده بودند و همچنین مطرح ترین مجموعه شعرهای شاعرانِ پس از انقلاب در قالب های گوناگون به روش توصیفی- تحلیلی و متکی به فرآورده های پژوهشی که از مطالعه در کتابخانه و فیش بردای به دست آمده ، بررسی شده است. بر اساس یافته های پژوهش شعر کارگری پس از انقلاب تا پایان دهه ی هشتاد، دچار رکود شده است و نه تنها از سوی شاعران تازه ی این دوره استقبال نشده، در اشعار شاعران کارگری پیش از انقلاب هم ادامه نیافته است؛ اما در دهه ی نود شاهد رونق نسبی شعر کارگری نسبت به سایر دهه های پس از انقلاب تاکنون هستیم. نکته ی قابل توجه در شعر کارگریِ دهه ی نود آن است که ازنظر محتوا و مضمون نسبت به اشعار کارگری دوران پیش از انقلاب دچار تغییراتی شده که این تغییرات با ذکر نمونه هایی از شعر کارگری دهه ی نود و مقایسه ی آن با شعر کارگری پیش از انقلاب نشان داده شده است.
شیوه های تأکید در قصاید ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
200 - 221
حوزههای تخصصی:
هر شاعری بر موضوعات و مفاهیم خاصی تأکید می کند . ناصرخسرو قبادیانی از نخستین شاعران زبان فارسی است که شعر را محمل تبلیغ و تبیین عقاید مذهبی و سیاسی خود کرده است. تأکید، موضوعی است که دو سویه دستوری و بلاغی دارد و در دو بخش تأکید عام و خاص مطرح می شود. در این مقاله با روش استقرا، هر دو بخش شیوه های تأکید در شعر ناصرخسرو استخراج، دسته بندی، توصیف و تحلیل شده است. تأکید عام در قصاید او شاملِ تکرارِ عین لفظ، ترادف، وصف عطف، وصل، مبالغه، تضاد و قصر است. همچنین تأکید خاص شامل شیوه های تأکید اسم، ضمیر، صفت، قید، فعل و جمله است. هدف عمده تأکیدهای او تبیین و برجسته کردن موضوع ها و مفهوم هایی است که در نظر او حقیقت شمرده می شود و با استفاده از آن شیوه ها می خواهد زمینه اقناع و پذیرش مخاطب را فراهم کند. به لحاظ بسامد تأکید از طریق تکرار، جناس و تصدیر در میان آرایه های بدیعی بیشتر دیده می شود. در تأکید خاص، تأکید فعل و جمله در شعر او جایگاه خاصی دارد. این بررسی گویای آن است که ناصرخسرو در بیشتر موارد چند شیوه تأکید را همزمان به کار می گیرد و این موضوع تسلط بی نظیر او را بر فنون شاعری، شیوه-های مناظره، وعظ و تبلیغ نشان می دهد. همنشینی شیوه ها بر شدت و حدت تأکیدهای او افزوده و باعث انسجام در سخن او شده است. ضمن آن که فکر او نیز منسجم و مشخص است و چند موضوع محوری را که در نظر او بیشتر اهمیت دارد، با شیوه های متنوع تکرار و تأکید می کند.
اضافه شدن و حذف صامت /d/ بعد از صامت /r/ در کلماتی با هویت های دستوری مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ زبان فارسی بسیاری از واژه ها دستخوش تحولات گوناگون شده است؛ از جمله این تحولات، ظاهر شدن صامت غیراشتقاقی /d/ بعد از صامت /r/ در برخی کلمات است. این پدیده براثر نزدیک بودن واجگاه این دو صامت روی داده است. این تحول از قرن چهارم به بعد در شهرهای خراسان، ماوراءالنّهر، سیستان و مرکز دیده شده است. تحول دیگری که موضوع مورد بحث این مقاله است، حذف /d/ پس از صامت /r/ است. صامت /r/ به دلیل نزدیک بودن واجگاهش به واجگاه /d/ و برای سهولت تلفظ باعث حذف /d/ شده است. این تحول نیز از قرن چهارم به بعد در شهرهای خراسان و ماوراءالنّهر و مرکز رخ داده است. هردو تحول در کلماتی با هویت های دستوری مختلف دیده می شود.
نظریۀ زبانی ارسطو: خاستگاه بوطیقای قصیده در جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
265-241
حوزههای تخصصی:
در بلاغت مسلمانان درباره شیوه های سرودن قصیده مباحثی وجود دارد. یکی از این بحث ها در میان شاعران و ناقدان، روایی داشته و دربردارنده دستورهایی خاص برای سرودن قصیده است؛ بدین معنا که شاعر باید مراحلی را طی کند تا بتواند قصیده ای زیبا بسراید. او باید نخست معانی را در ذهن خود حاضر گرداند، سپس وزن و قافیه ای متناسب با آن معنی انتخاب کند و سرانجام به حک و اصلاح شعرش بپردازد. پرسش مقاله حاضر این است که بنیاد فلسفیِ این شیوه سرودن چیست؟ به نظر می آید این بنیاد، در نظریه زبانی ارسطو، که در کتاب ارگانون و مبحث باری ارمنیاس آمده است، ریشه دارد.
تأثیرپذیری های شهریار از نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۷)
111 - 146
حوزههای تخصصی:
تأثیر نظامی بر اغلب آثاری که بعد از قرن ششم سروده شده، مشهود است. شاعران معاصر نیز از این مقوله مستثنی نبوده و ضمن برقراری رابطه ی بینامتنی با آثار نظامی گنجوی معناهای شعر خود را گسترش داده اند. این مقاله که به شیوه ی توصیفی- تحلیلی انجام شده، بر این فرض مبتنی است که متون کهن با گذشت زمان، یک سره به فراموشی سپرده نمی شوند؛ بلکه در متونِ سپسین به شیوه های گوناگون بازتولید می شوند. محمدحسین شهریار ازجمله سخن گویان روزگار ماست که از زبان، هنر و اندیشه ی نظامی بسیار اثر پذیرفته است. هرچند بوطیقای شعر شهریار و نظامی از اساس نسبت و قرابت چندانی با هم ندارد؛ اما شهریار توانسته از برخی ابعادِ شعرِ نظامی بهره های هوشمندانه ای ببرد. ما در پژوهش پیش رو ابتدا به نحوه ی یادکردِ شهریار و نوعِ نگاه او به شخصیت و آثار نظامی پرداخته ایم و سپس به بعضی از شباهت های مضمونی، زبانی و هنری آن دو اشاره کرده ایم. تأثر اصلی شهریار به تصریح خود او از توصیفات و تابلوهای نظامی است. شهریار تابلوسازی را در پرتو موازین رمانتیسم تعریف می کند. تابلوسازی از این لحاظ، شاخ و برگ دادن به تصویر یا موضوعی مشخص است که شبیه آن را در میانه ی داستان های نظامی نیز می توان دید. احتمال می رود که شهریار در معراجیه پردازی و فرزندنامه سرایی نیز از نظامی الهام گرفته است. حکمت گویی، گرایش به دَرج مضامین ترسایی و شبانه سرایی هم از دیگر وجوه مشترک فکری در بین نظامی و شهریار است. در نگرشی کلی، بیشترین اثرپذیری ها در ساحت تصویرآفرینی و فکری مشاهده می شود. در مرتبه ی بعدی، شهریار به زبانِ نظامی آن گاه که روی در روانی و نرمی می گذارد، توجه نشان می دهد.
الملامح الأنثویه فی الخطاب الشعری لسنیه صالح و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
9 - 36
حوزههای تخصصی:
فی العصر الراهن، أحد المجالات التی تم بحثها فی مجال علم اللغه هو دراسه اللغه الأنثویه. مع التوسع فی فروع علم اللغه والدراسات التی أجریت فی مجال المرأه، قد استنتج علماء اللغه أن هناک اختلافات جوهریه بین لغه المرأه ولغه الرجل، وقد أدی هذه الاختلافات فی اللغه إلی اختلافات فی الکتابه. یعتقد اللغویون أن لدی النساء وجهات نظر مختلفه تجاه العالم بسبب معنویاتهن المختلفه ومزاجهن الممتازه؛ لهذا فإن استخدامهن اللغه وأسلوب کتابتهن مختلفان عن الرجال. تسعی هذه الدراسه البحث عن اللغه الأنثویه لکل من سنیه صالح و فروغ فرخزاد والحصول علی ملامحهما ورؤیتهما الأنثویه فی الخطاب الشعری معتمده علی المنهج الوصفی التحلیلی. تدل النتائج علی أن الشاعرتین قد وظّفتا فی أشعارهما السمات الأنثویه توظیفاً باهراً. فی مستوی الکمات، استخدم کلتا الشاعرتین مجموعه واسعه من الألوان والکلمات الأمومیه والترکیبات العاطفیه وما إلی ذلک للتعبیر عن نوایاهما بسبب سماتهما الشخصیه الخاصه. وفی المستوی النحوی فتنتمی الشاعرتان أکثر إلی استخدام الجمل الاستفهامیه والجمل المحذوفه والمقطعه وکذلک استخدام الجمل التعجبیه والندائیه وما إلی ذلک.
مفهوم سازی شناختی- گفتمانی شعر در کهن الگوی رنگ: مطالعه موردی اشعار اخوان
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
45 - 64
حوزههای تخصصی:
همواره، یکی از حوزه های قابل توجه برای پژوهشگران تحلیل و بررسی رنگ واژه ها با توجه به معنای توصیفی و استعاری آن ها بوده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی کهن الگوی رنگ در اشعار اخوان از دیدگاه شناختی است. در این بررسی نشان داده شد که رنگ به مثابه زندگی، طنینی از تصورات خیالی است که از طریق شعر به بیان حقایق زندگی می پردازد. ماهیت روش شناسی پژوهشِ حاضر که از نوع کیفی انجام گرفته، توصیفی-تحلیلی بوده و روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای از میان اشعار اخوان ثالث صورت پذیرفته است. نگارندگان در صدد هستند تا نشان دهند که رنگ های کانونی در این اشعار چگونه و در چه معنایی مورد استفاده قرار گرفته اند. به این منظور و به دلیل محدودیت در حجم مقاله، تعداد 22 بیت از اشعار اخوان به صورت تصادفی گزینش و مورد واکاوی و بررسی قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که هر کدام از رنگ های اصلی در معنا و مفهوم مجزا و خاص خود بازگوکننده حالات، احساسات و عواطفی هستند که افراد در وجودشان نهفته دارند و شعر به گونه ای ادبی به بیان آن پرداخته است.
پل های روایی: قصه به مثابه تاریخ نگاری در رمان جهان شهر دان دلیلو از منظر هایدن وایت
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
65 - 86
حوزههای تخصصی:
این مقاله با تمرکز بر نحوه روایت پردازی در تاریخ، به بررسی پیچیدگی تعامل تاریخ و داستان می پردازد. بحث اصلی مقاله این است که متون تاریخی متعارف، تحت تأثیر محدودیت های اعمال شده که متفکرانی مانند مارکس و لوکاچ به آن پرداخته اند، در بررسیتمام و کمال گذشته، پیش بینی آینده، و توصیف حال حاضر از ناتوانی رنج می برند.در عوض، هیدن وایت معتقد است که متون داستانی از این نظر برتری دارند وبر توانایی آن ها در ارائه تصویر دقیق تری از تاریخ تأکید می کند. این برتری از توانایی منحصر به فرد قصه در ارائه دیدگاه های چندگانه، دور زدن سانسور، و نمایش رویدادهای تاریخی به شیوه ای جذاب برخوردار است. برای اثبات این ادعا، مقاله تجزیه و تحلیل دقیقی از رمان جهان شهرنوشته دان دلیلوارائه می دهد: رمان در سال 2000 میلادی اتفاق می افتد اماپیش بینی قابل اعتنایی از تغییر و تحول های اقتصاذی بین سال های 2008 تا 2011را به تصویرمی کشد. این رمان، با ارائه زندگی معاصر قهرمان داستان در دنیای تکنولوژی و در مواجهه با افراد دیگر، مدخلی مهم برای ورود به تاریخ آمریکا در آن سال ها است. با استناد به چارچوب نظری بر گرفته شده از هیدن وایت، مقاله ادعا می کند که متون داستانی – که جهان شهر نمونه ای بارز از آن است – در مقایسه با تاریخ، با استفاده ازطیف وسیع تری از دیدگاه ها، فهم دقیق تر و کامل تری از تاریخ ارائه می دهند. در نتیجه، بهره گیری از این رویکرد تفسیر پیچیده تر و جزیی نگرتری از رویدادهای تاریخی به دست می دهد.
مولانا و ابن جوزی (مأخذ حکایاتی از مثنوی در صفه الصّفوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن جوزی، مورّخ و خطیب حنبلی مذهب، که حدود ده سال قبل از تولّد مولانا وفات کرد، یکی از نویسندگان کثیرالتألیف ادبیّات عرب است. صفهالصّفوه ، مشهورترین اثر او که تذکرهٔ عارفان است، منتخبی از حلیه الأولیاء قلمداد می شود. در این کتاب، ابن جوزی قصد داشته زندگینامهٔ صوفیانی را که کردارشان را موافق سنّت نبوی و سیرهٔ صحابه یافته جمع کند و حکایاتی از آنان را که بیانگر این منش باشد بیاورد. هرچند مولانا و ابن جوزی در اندیشه و روش زندگی متفاوت و گاه متضادند، در مثنوی چندین حکایت آمده که کاملاً شبیه روایت صفهالصّفوه است. این شباهت گاه به حدّی زیاد می شود که حتّی واژگان مولانا عین واژگان روایت ابن جوزی و گاه ترجمهٔ لفظ به لفظ روایت صفهالصّفوه می نماید. در این مقاله چند حکایت بسیار شبیه مثنوی و صفهالصّفوه را بررسی کرده ایم، تا گامی دیگر در راه مأخذشناسی جامع حکایات مثنوی برداشته شود و جنبه ای دیگر از آثار مولانا روشن گردد؛ یافته های این تحقیق می تواند دست مایه تحقیقات دیگر در حوزه های ادبیّات تطبیقی، بینامتنیّت، روایت شناسی و... شود.
کاربرد عوامل انسجام در ابیات تخلص قصاید منوچهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۷)
53 - 82
حوزههای تخصصی:
انسجام از دیدگاه زبان شناسی سیستمی - نقشی برای به وجودآوردن متن های یکپارچه مهم است. عوامل انسجام به دو دسته ی دستوری و واژگانی تقسیم می شوند و هر دسته زیرمجموعه هایی را دربرمی گیرد. کاربرد عوامل انسجام در متن ادبی به لحاظ کمّی و کیفی با متون دیگر تفاوت دارد؛ بااین حال بخش هایی از متون ادبی ازجمله بیت تخلص قصیده این تفاوت را بیشتر نشان می دهند که شاعر در این بیت می کوشد هرچه بیشتر آغاز قصیده را با بدنه ی آن پیوند بزند. در پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی، کاربرد عوامل انسجام در بیت تخلص قصاید منوچهری به عنوان یکی از نمایندگان سبک خراسانی تحلیل شده است. همچنین تلاش شده تا با تکیه بر پژوهش های پیشین، الگویی فارسی برای بررسی انسجام در شعر ارائه شود که مشخص شد در دیوان منوچهری از میان 57 قصیده، 41 قصیده بیت تخلص دارند. به طورکلی در محدوده ی تخلص قصاید منوچهری 1007 مورد گره انسجامی یافت شد که بسامد عامل انسجام واژگانی (32/82%) بیشتر از عام ل دستوری (67/17 %) بود. در میان عوامل زیرمجموعه ی عامل دستوری، ارجاع (81/11%) بیشترین نقش و عامل ربط (89/0%) کمترین نقش را در انسجام دادن به تخلص های این شاعر سبک خراسانی داشت. در میان عوامل انسجام واژگانی، عامل باهم آیی (54/50%) بیشترین بسامد و عامل تقارن نحوی (29/1%) کمترین بسامد را داشت.
مفردپنداریِ جمعِ مکسّر در متون فارسی تا پایان قرن هفتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معمولاً واژه های بیگانه با ورود به زبان دیگر، به تناسب نوع پذیرش زبان دوم، در معنا یا صورت، تغییر می کنند. طبعاً این قاعده کلی، درمورد کلمات عربی که به زبان فارسی وارد شده اند نیز صادق است. از جمله این واژه ها، جمع های مکسرند که در کاربرد فارسی زبانان مفرد پنداشته شده اند و با آنها همانند اسم مفرد رفتار شده است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که علت این مفردپنداری چیست و آیا در طول سال ها به شیوه ای یکسان بوده یا تفاوت داشته است. در این مقاله ما با بررسی متون متعدد از انواع نظم، نثر، ترجمه و تألیف، کاربرد جمع های مکسر را بررسی کرده ایم و نشان داده ایم که هرچه ورود کلمات عربی، ازطریق آموزش زبان و آشنایی با متون عربی بیشتر شده، از میزان این نوع مفردپنداری کاسته شده است و دایره این کاربردها به کلماتی منحصر شده که عامه فارسی زبانان از آن معنی جمع درنمی یافته اند.
تجدد ادبی در عصر مشروطه و مسئله میراث ادبی کلاسیک (تحلیل از منظر نظریۀ جامعۀ کوتاه مدت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
۱۸۲-۱۴۳
حوزههای تخصصی:
با وقوع انقلاب مشروطه بحث در ضرورت تحول فرهنگی و نوسازی ادبی و کیفیت آن رونق گرفت. یکی از محورهای مهم این بحث تعیین نسبت ادبیات کهن ایران با وضع جدید بود. نوگرایان این عصر، سنت ادبی را فاقد زایندگی می دیدند و به جای تلاش برای بازخوانی، به حذف آن کمر بستند. در مقابل، سنت گرایان با تقدیس سنت، نگاهی پرستش گرایانه را پی گرفتند که هرگونه نقد بر سنت کلاسیک را تقبیح می کرد. در این مقاله، پس از ارائه گزارشی تاریخی، سرفصل های نقد جریان نوگرا بر سنت کلاسیک فهرست شده است. این سرفصل ها عبارت اند از: زبانِ تاریخ گذشته، نخبه گرایی، نگاه محدود و منطقه ای، ناتوانی در قبال مقتضیات و نیازهای جهان جدید، توجیه کردن قدرت استبدادی، بی توجهی به کارکرد اجتماعی ادبیات و ماهیت غیرانقلابی و سازش کارانه. سپس این نگاه تخریب گرانه از منظر نظریه جامعه کوتاه مدت تحلیل شده است. این تحلیل نشان می دهد که نقد بی رحمانه تجددگرایان، مصداق بی توجهی به ضرورت انباشت سرمایه است. ضمن این که از فقدان مقوله نقد و نقش حیاتی آن در توسعه و پیشرفت فرهنگی حکایت دارد. همچنین این نقادان به ماهیت استبدادی حکومت که هیچ بدیلی برای آن متصور نبود توجهی نداشتند؛ همان طور که از نقش کلیدی نهاد قدرت در حیات اقتصادی جامعه فرهنگی غافل بودند.
پاگشایی مواجهه با مرگ در داستان «فال خون» داوود غفارزادگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
87-43
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها و آیین ها از عناصر بنیادین زیست و فرهنگ بشری اند که آرزوها و هراس های آدمی را بازتاب می دهند. مواجهه با مرگ و مرگ آگاهی یکی از بنیادی ترین درون مایه های اسطوره ای و آیین های آن است. از برجسته ترین قالب هایی که می تواند محملی برای درون مایه های اسطوره ای و آیینی ازجمله مرگ آگاهی قرار گیرد، روایت های داستانی معاصر است. نوشتار حاضر براساس رویکرد اسطوره شناسی، با روشی توصیفی تفسیری و با هدف آشکارگی تأثیر درون مایه مواجهه با مرگ و رسیدن به مرگ آگاهی، که از خلال آیین پاگشایی شکل می گیرد، به بررسی ساختار و ژرف ساخت داستان «فال خون» نوشته داوود غفارزادگان می پردازد. داستان «فال خون»، برای برجسته کردن درون مایه مرگ آگاهی، آشکارا براساس ساختار پاگشایی: جدایی، رازآموزی و رازآموختگی شکل می گیرد. شخصیت اصلی داستان که سربازی نوآموز است، در مأموریت خود با پدیدار و روی دادهای گوناگونی در رسیدن به مقصد خویش روبه رو می شود. این رخ دادها زمینه ای را فراهم می کنند تا سرباز نوآموز دشوارترین و نهایی ترین آزمون خویش را پشت سر بگذارد. دشوارترین آزمون شخصیت اصلی داستان «فال خون»، رسیدن به مرگ آگاهی و پذیرفتن مرگ به سان جزئی از هستی خویش است. این درون مایه که از دغدغه های نخستین و همیشگی بشر بوده است، در داستان «فال خون» در کنار عناصر اسطوره ای همچون کوه، درخت، عدد، گاو، نام و کلبه می نشیند تا به روایت داستانی مدرن، رنگ اسطوره ای و آیینی کهن ببخشد. بدین ترتیب، هنر، ادبیات و اندیشه های مدرن امروزی نه تنها از سویه های اسطوره ای و آیینی کهن نمی توانند جدا شوند، بلکه این سویه ها با درآمیختن با تأملات همیشگی آدمی، ازجمله مرگ آگاهی، زمینه غنا و پرتوشگی روایت های داستانی امروزین را مهیا می سازند.
دیگریِ تهدیدکننده و دیگریِ معنابخش در شعر معاصر، مطالعه موردی اشعار شمس لنگرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۷)
83 - 110
حوزههای تخصصی:
علاوه بر اینکه انسان گرایی از رویکردهای اصلی اگزیستانسیالیسم است و انسان شأنی معنابخش در آن دارد، دیگریْ به عنوان باشنده ای که او نیز از وجود خویش آگاه است، در اگزیستانسیالیسم و ادبیات حضوری چندگانه پربحث و گسترده دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که هم مجموعه ای از مفاهیم مربوط به یکی از رویکردهای اگزیستانسیالیستی به مفهوم دیگری که در نظریات متفکرینی چون سارتر به چشم می خورد و در کل نگاهی است بدبینانه، در شعر شمس لنگرودی بازتاب قابل توجهی داشته است و هم نگاه انسان گرایانه و معنابخش به دیگری در اشعار وی دارای مثال های متعدد است. مطالعه ی اشعار نشان می دهد که شاعر در نگاه انتقادآمیز به دیگری، موضوعاتی مانند محدودکردن اختیار و امکان مندیِ دیگری، سلطه جویی، توده سازی و توده شدگی و تنزل و سقوط رابطه ی اصیلِ من-تو به من-آن مطرح کرده است و در نگاه خوش بینانه و انسان گرایانه به حضور معنابخش و محوری انسان پرداخته که سبب تعالی است و حتی بر نحوه ی آشکار شدن پدیده ها بر شاعر تأثیر زیادی دارد. از شواهد مثال پرتعداد می توان ادعا کرد که هر دو رویکرد را می توان از مفاهیم اصلی اگزیستانسیالیستی حاضر در اشعار شمس لنگرودی دانست که حاکی از دغدغه های وجودی شاعر است و در چارچوب شعریت و منطق هنری منعکس شده است.