فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱٬۷۷۸ مورد.
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
19 - 38
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها در عصر حاضر، تحت تأثیر طیف وسیعی از عوامل قرار دارد. در این میان، عوامل فردی و عوامل سطح کلان (کشور) نقش به سزایی در تقویت کارآفرینی و تحریک رشد اقتصادی ایفا می کنند. از یک سو، عوامل فردی نظیر آگاهی کارآفرینی، دانش تخصصی و مهارت های شخصی، توانایی کارآفرینان را برای شناسایی و بهره برداری از فرصت های جدید افزایش می دهد. از سوی دیگر، عوامل سطح کشور، از قبیل آزادی اقتصادی، کیفیت مقررات و حاکمیت قانون، بستری نهادی و محیطی مساعد برای فعالیت های کارآفرینانه فراهم می آورند؛ بنابراین، هدف این مطالعه بررسی تأثیر همزمان این دو دسته از عوامل (فردی و سطح کشور) بر میزان فعالیت های کارآفرینی در مراحل اولیه است. روش شناسی: این پژوهش با رویکرد توصیفی - تحلیلی و با استفاده از مدل های آماری به تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده از منابع بین المللی طی دوره زمانی 2010 تا 2020 پرداخته است. جامعه و نمونه آماری پژوهش شامل کارآفرینان و کشورهایی با سطوح مختلف آزادی اقتصادی بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SmartPLS نسخه سه به عنوان یک ابزار قدرتمند برای تجزیه وتحلیل مدل های معادلات ساختاری که به طور گسترده در تحقیقات اقتصادی و مدیریتی مورد استفاده قرار می گیرد، انجام شده است. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که شبکه سازی با سایر کارآفرینان به طور قابل توجهی بر تقویت هوشیاری کارآفرینی، دانش و مهارت های شخصی مؤثر است. کارآفرینانی که از شبکه های حرفه ای قوی تری برخوردارند، سطوح بالاتری از این ویژگی ها را دارا بوده و این امر، توانایی آنان را در شناسایی و بهره برداری از فرصت های جدید، همچنین استفاده از دانش و تجربیات دیگران، افزایش می دهد. در سطح کلان، یافته ها حاکی از آن است که آزادی اقتصادی تأثیر مثبت و مستقیمی بر بهبود کیفیت مقررات و حاکمیت قانون دارد؛ به گونه ای که کشورهای با سطوح بالاتر آزادی اقتصادی، معمولاً از چارچوب های قانونی و نظارتی بهتری برخوردارند که حامی و تسهیل کننده رشد کارآفرینی است. بااین حال، نکته قابل تأمل این بود که حاکمیت قانون، احتمالاً به دلیل ایجاد چارچوب های قانونیِ بیش ازحد سخت گیرانه و کُندکننده، تأثیر منفی و معناداری بر فعالیت های کارآفرینی در مراحل اولیه (نوپا) دارد. نتیجه گیری/ دستاوردها: یافته های این پژوهش حاکی از آن است که هم عوامل سطح فردی و هم عوامل سطح کشوری، نقش تعیین کننده ای در نرخ فعالیت های کارآفرینی ایفا می کنند. شبکه های ارتباطی، هوشیاری کارآفرینانه و دانش و مهارت های فردی به عنوان عوامل سطح فردی و آزادی اقتصادی و کیفیت نظارتی به عنوان عوامل سطح کشوری تأثیر مثبتی بر فعالیت های کارآفرینی دارند. بااین حال، حاکمیت قانون تأثیر منفی بر فعالیت های کارآفرینی دارد که نیازمند بررسی بیشتر است. بر اساس این نتایج، سیاست گذاران باید بر تقویت شبکه سازی میان کارآفرینان و افزایش آزادی اقتصادی برای تقویت رشد اقتصادی و کارآفرینی تمرکز کنند؛ چراکه بهبود کیفیت نظارتی و کاهش مقررات بیش ازحد سخت گیرانه می تواند فعالیت های کارآفرینی را بیشتر تقویت کند. علاوه بر این، ایجاد محیطی که به توسعه دانش و مهارت های فردی می انجامد، نیز از اهمیتی حیاتی برخوردار است. در مجموع، این یافته ها بینش های ارزشمندی را در اختیار سیاست گذاران قرار می دهد تا با تدوین و اجرای سیاست هایی هدفمند و مؤثر، مسیر توسعه اقتصادی و کارآفرینی را هموار سازند.
استمرار استراتژیک و عملکرد کسب و کارهای خانوادگی فعال در صنعت فرش دستبافت ایران: پیوند استراتژی و تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات اخیر حوزه کسب وکار و مدیریت استراتژیک در مسیر جدیدی قدم برمی دارند. به طوری که مباحث استراتژیک کسب وکار را برای مدیران کاربردی تر می کنند. استمرار استراتژیک به عنوان ادامه الگوهای تخصیص منابع در ابعاد استراتژیک کلیدی در طول زمان تعریف شده است. این در حالی است که یادگیری بین نسل ها و انتقال این داشته ها به نسل های دیگر در کسب وکارهای خانوادگی بسیار مهم جلوه می کند. پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی، و از حیث روش پیمایشی و با استفاده از الگوی مدل یابی معادلات ساختاری است. مورد مطالعه این پژوهش تعداد 391 کسب وکار خانوادگی فعال در صنعت فرش دستبافت ایران می باشد. روایی صوری و محتوایی آن با استفاده ازنظر خبرگان و روایی سازه با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی موردبررسی قرار گرفت. داده های به دست آمده با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار AMOSمورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته های نتایج حاکی از آن است که استمرار استراتژیک بر عملکرد و یادگیری تأثیر مثبت و معنی داری دارد. این در حالی است که یادگیری بر عملکرد کسب وکارهای خانوادگی فعال در صنعت فرش تأثیر مثبت دارد. بعلاوه یادگیری در رابطه علی بین استمرار استراتژیک و عملکرد نقش مثبت و معنی داری دارد. از دیگر نتایج حاصل از این پژوهش اینکه اشتراک دانش در رابطه بین استمرار استراتژیک و عملکرد و رابطه بین یادگیری و عملکرد نقش تعدیل گر ایفا می کند.
چالش های توسعه گردشگری هوشمند شهری در یک مقصد گردشگری در حال توسعه: مطالعه موردی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرهای سراسر جهان به طور فزاینده ای مفهوم گردشگری شهری هوشمند و استراتژی های مرتبط را به عنوان ابزاری برای رقابت پذیری بالاتر، رشد بیشتر و بهینه سازی محیط های پایدار می شناسند. بااین حال، اکثر مطالعات انجام شده، محدود به شهرها و کشورهای توسعه یا عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری و مزایای آن بوده است. به طوری که موانع توسعه گردشگری هوشمند در شهرهای درحال توسعه در مطالعات قبلی نادیده گرفته شده است. ازاین رو، برای پر کردن شکاف تحقیقاتی ذکرشده، مطالعه حاضر موانع توسعه گردشگری هوشمند در شهر تبریز را موردبررسی قرارداد. هدف این مطالعه بررسی موانع توسعه گردشگری هوشمند شهری است. روش مصاحبه کیفی (روش داده بنیاد) با استفاده از پرسشنامه نیمه ساختاریافته با سؤالات باز در پژوهش حاضر اتخاذ شد. داده ها از مصاحبه با 16 مطلع کلیدی به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار MAXQDA-2018 انجام شد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که موانع توسعه گردشگری هوشمند در شهر تبریز از هفت منظر کلان زیرساخت ها، دولتی-نهادی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی فرهنگی، زیست محیطی و بازاریابی قابل بحث است. مطالعه حاضر مباحثی کلیدی را در سطوح مختلف کلان و خرد مورد کنکاش قرارداد که می تواند بینشی جامع به سیاست گذاران و حاکمان مقاصد گردشگری برای اصلاح و بهبود طرح های توسعه گردشگری هوشمند شهری ارائه نماید.
پس آیندهای خط مشی بانکداری دیجیتال در نظام بانکی کشور: واکاوی خروجی ها و اثرات بلندمدت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحول دیجیتال در صنعت بانکداری به عنوان یک عامل کلیدی برای رشد و تغییرات بانک ها شناخته می شود. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی پس آیندهای (خروجی ها و اثرات) مورد انتظار پس از اجرای خط مشی استقرار بانکداری دیجیتال و با رویکردی اکتشافی و کاربردی-توسعه ای انجام شد. روش پژوهش به صورت آمیخته و شامل دو بخش کیفی و کمّی است. جامعه مشارکت کنندگان در بخش کیفی شامل خبرگان حوزه بانکداری و خط مشی گذاری هستند. نمونه گیری با روش هدفمند انجام و با 25 مصاحبه اشباع نظری حاصل شد. در بخش کمّی نیز دیدگاه 354 نفر از مدیران و کارشناسان بانکی با ابزار پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری گردید. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از روش تحلیل کیفی مضمون و حداقل مربعات جزئی استفاده شد. نتایج نشان داد که خروجی های اولیه ناشی از اجرای خط مشی استقرار بانکداری دیجیتال شامل ابعاد درآمد و موقعیت بازار، بهره وری هزینه، جذب و رضایت مشتریان، مشخصات پایه بانک، مدیریت داده ها، محصولات و خدمات، فناوری ها و کانال های بانکی و مدیریت ریسک می باشد. همچنین، اثرات بلندمدت و پایدار تحول دیجیتال در نظام بانکداری شامل ابعاد شفافیت و عدالت، خلق فرصت های جدید، چشم انداز بانکداری و اقتصاد کشور، تفکر و رهبری دیجیتال، تأثیرات اجتماعی و محیطی، خط مشی گذاری و برنامه ریزی بلندمدت و شبکه سازی داخلی و خارجی است.
اندازه گیری عملکرد مبتنی بر مدل کسب و کار (مورد مطالعه: کسب و کار تبلیغات اینترنتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
21 - 36
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سازمان ها برای برتری و بقا در دنیای کسب و کار رقابتی امروز نیازمند سنجش مداوم عملکرد خود هستند. بدین منظور از ابزاری به نام شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) استفاده می کنند که بر حیاتی ترین جنبه های عملکرد سازمانی برای موفقیت فعلی و آتی سازمان، تمرکز دارد. سیستم های سنجش عملکرد به آسانی از یک سازمان به سازمان دیگر قابل انتقال نیستند. از این رو، عموماً سازمان ها ناگزیر به طراحی سیستم کارا و مناسبی هستند که تمام جنبه های مؤثر بر سازمان را در برگیرد. از آنجاکه مدل کسب و کار بیان کننده منطق یک کسب و کار است و نقش اساسی در توضیح عملکرد سازمان دارد، اندازه گیری عملکرد بر مبنای مدل کسب و کار رویکردی است که این مهم را برای سازمان ها ممکن می سازد. بر این اساس هدف اصلی این پژوهش شناسایی و اندازه گیری شاخص های سنجش عملکرد بر مبنای مدل کسب و کار و بررسی آن ها در یک شرکت تبلیغات اینترنتی است.
روش شناسی: این پژوهش از منظر هدف، یک پژوهش کاربردی است و با توجه به روش انجام آن، در دسته پژوهش های توصیفی-پیمایشی قرار می گیرد. جامعه آماری در این پژوهش به دو گروه تقسیم می شود: مشتریان شرکت و مدیران ارشد، متخصصان و کارکنان شرکت موردمطالعه. برای این منظور، پس از تدوین بوم مدل کسب و کار کنونی شرکت با استفاده از نظر مشتریان و متخصصان داخلی شرکت، برای شناسایی شاخص های سنجش عملکرد برمبنای مدل کسب و کار از طریق مطالعات کتابخانه ای، 180 شاخص در هشت منظر استخراج گردید. سپس بر اساس روش دلفی و نظر مدیران شرکت، طی دو مرحله مهم ترین شاخص های مورداستفاده در کسب و کار شناسایی و با فرایند تحلیل سلسله مراتبی اولویت بندی شدند. درنهایت، عملکرد شرکت با استفاده از این شاخص ها بر مبنای نظرات کارکنان شرکت مورد ارزیابی و امتیازدهی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد از بین 180 شاخص شناسایی شده در هشت منظر مشتری، خدمات، فناوری، سازمانی، مالی، مبادله، تبادل اطلاعات و فرایند، اهمیت 29 شاخص تأیید شد و شاخص مالی با وزن 279/0، بالاترین رتبه و شاخص های خدمات با وزن 218/0، سازمانی با وزن 157/0، مشتری با وزن 093/0، مبادله با وزن 092/0، تبادل اطلاعات با وزن 073/0، فرایند با وزن 056/0 و فناوری با وزن 032/0 به ترتیب در رتبه های بعدی قرار گرفتند. نتایج حاصل از ارزیابی عملکرد شرکت موردمطالعه نشان داد که عملکرد شرکت با امتیاز 53/515 از 1000، در وضعیت متوسطی قرار دارد.
نتیجه گیری/ دستاوردها: این مطالعه بر ضرورت توسعه سیستم های اندازه گیری عملکرد متناسب با مدل های کسب وکار منحصربه فرد سازمان ها تأکید می کند. همچنین سازمان ها با شناسایی و اولویت بندی شاخص های کلیدی عملکردی که به طور مستقیم با مؤلفه های کلیدی مدل کسب و کار آن سازمان همسو هستند، بینش عمیقی در مورد چگونگی کارآمدی مدل کسب و کار خود به دست می آورند. این رویکرد امکان ارزیابی و بهینه سازی مداوم مدل کسب و کار را برای سازمان ها فراهم می کند. بدین ترتیب، آن ها می توانند فرآیندهای تصمیم گیری خود را بهبود بخشند، کارایی عملیاتی خود را افزایش دهند و اطمینان حاصل کنند که همواره با تغییر شرایط بازار و نیازهای مشتری پاسخگو باقی می مانند. یافته های این مطالعه چارچوبی عملی برای بهبود اندازه گیری عملکرد سازمان ها ارائه می کند.
پتانسیل های اشتغال زا در کارآفرینی گردشگری: مطالعه ای در نواحی روستایی شهرستان سرعین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
95 - 108
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اشتغال زایی یکی از مهم ترین چالش های محیط های روستایی در عصر حاضر به شمار می رود. در این راستا، دسترسی روستاییان به منابع درآمدی و معیشتی در حوزه گردشگری، به عنوان یک اصل اساسی در اشتغال زایی روستایی محسوب می شود. بر این اساس، ایجاد و توسعه گردشگری روستایی از طریق پتانسیل سنجی و برنامه ریزی هدفمند، به عنوان عاملی کلیدی در اشتغال زایی مناطق روستایی ایفای نقش می کند. گردشگری روستایی که به عنوان رهیافتی جایگزین برای توسعه پایدار روستایی شناخته می شود، قابلیت قابل توجهی در ایجاد اشتغال پایدار دارد. این مطالعه با هدف شناسایی و تبیین پتانسیل های اشتغال زای گردشگری در ابعاد اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و کالبدی در نواحی روستایی شهرستان سرعین (شامل روستاهای کنزق، ویند کلخوران و آتشگاه) انجام شده و به رتبه بندی و مقایسه این پتانسیل ها پرداخته است.
روش شناسی: این پژوهش با به کارگیری روش آمیخته (کیفی- کمی) در دو جامعه آماری مجزا انجام شده است. گروه اول در قالب روش دلفی، شامل کارشناسان خبره در زمینه اشتغال زایی روستایی و گردشگری بودند که پس از رسیدن به اشباع داده و استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی، تعداد آنان 28 نفر تعیین شد. گروه دوم پاسخ گویان نیز در قالب تکنیک شاخص ترکیبی، شامل ساکنان محلی (تعداد 2914 نفر) در مناطق روستایی هدف در شهرستان سرعین بودند. تعداد نمونه پژوهش با کمک فرمول کوکران و توسط روش نمونه گیری چندمرحله ای، 112 پاسخ گو (آتشگاه: 45 نفر، کنزق: 52 نفر و ویند کلخوران: 15 نفر) تعیین شدند.
یافته ها: مطابق نتایج برای پتانسیل های اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و کالبدی، 17 شاخص نهایی شناسایی شد. وجود محصولات غذایی و غذاهای محلی متنوع، امکان حمل ونقل و دسترسی فیزیکی آسان و ارزان به منطقه و وجود بافت روستایی سنتی و معماری خاص و متفاوت، به ترتیب مهم ترین شاخص های اشتغال زا در ابعاد اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و کالبدی گردشگری بودند. در مجموع، مقادیر نهایی شاخص های ترکیبی در هر سه بعد پتانسیل اشتغال، روستای کنزق در رتبه اول، روستای آتشگاه در رتبه دوم و روستای ویند کلخوران در رتبه سوم قرار گرفت.
نتیجه گیری/ دستاوردها: نتایج نشان می دهد که ایجاد شرایط رفاهی گردشگری از جمله امکان دسترسی فیزیکی به مناطق روستایی با ایجاد و یا حمایت بیشتر از شرکت های حمل ونقل و اسکان گردشگران می تواند شرایط لازم را برای رونق گردشگری و اشتغال را فراهم سازد. همچنین، تمرکز بر گردشگری غذایی در مناطق روستایی، پتانسیل اشتغال زایی مطلوب تری را نسبت به دیگر انواع گردشگری فراهم می کند. در این راستا، برپایی کارگاه ها جهت نمایش فرایند آماده سازی غذا و شیوه تهیه محصولات غذایی سنتی و حمایت از کارآفرینان گردشگری در قالب تعاونی ها و شرکت های تولیدی پیشنهاد می شود. با توجه به قابلیت های مطلوب تر روستای کنزق در مقایسه با دو روستای دیگر، پیشنهاد می شود پروژه های گردشگری با محور استفاده از پتانسیل اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی در اولویت حمایت های دولتی و محلی قرار گیرد.
مدل سازی پیشران ها و پیامدهای تحول دیجیتال در اکوسیستم کسب و کار صنعت فولاد کشور ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف مدل سازی پیشران ها و پیامدهای تحول دیجیتال در اکوسیستم کسب وکار صنعت فولاد کشور ایران انجام شد. پژوهش حاضر ازنظر هدف یک تحقیق کاربردی-توسعه ای است و ازنظر شیوه گردآوری داده ها نیز یک تحقیق توصیفی-پیمایشی می باشد. در راستای هدف از طرح تحقیق آمیخته اکتشافی استفاده شد. جامعه مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل اساتید مدیریت و مدیران صنعت فولاد کشور است. با روش نمونه گیری نظری پس از 20 مصاحبه اشباع نظری حاصل شد. در بخش کمی نیز با روش تحلیل توان کوهن نمونه ای به حجم 140 نفر از مدیران و کارشناسان صنعت فولاد کشور انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی بخش کیفی بر اساس اعتبارپذیری، انتقال پذیری، تأییدپذیری و اطمینان پذیری بررسی شد و برای سنجش پایایی بخش کیفی ضریب هولستی 707/0 و کاپای کوهن 658/0 برآورد گردید که مطلوب است. پرسشنامه با برآورد نسبت روایی محتوایی، روایی همگرا و روایی واگرا اعتبارسنجی شد. همچنین آلفای کرونباخ، ضریب رو و پایایی ترکیبی تمامی سازه ها بالای 7/0 برآورد شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل کیفی مضمون، روش مدل سازی ساختاری-تفسیری و روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد عوامل اکوسیستم کسب وکار، عوامل مدیریتی، بسترهای سخت افزاری و نرم افزاری عوامل پیشران هستند که بر استراتژی تحول دیجیتال تأثیر دارند. استراتژی تحول دیجیتال نیز بر تحول دیجیتال صنعت فولاد تأثیر دارد و تحول دیجیتال نیز به نوبه خود بر نوآوری دیجیتال و ارتباطات دیجیتال تأثیر دارد و عملکرد نوآورانه، عملکرد اجتماعی و عملکرد بازاریابی را تحت تأثیر قرار داده و درنهایت دستیابی به عملکرد مالی میسر می شود. کلیدواژه ها: تحول دیجیتال، اکوسیستم کسب وکار، صنعت فولاد کشور ایران.
روشی برای بیشینه سازی بهره وری مالی بسته های اینترنت اپراتورهای تلفن همراه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاید بتوان گفت که مهمترین هدف اپراتورهای تلفن همراه، بیشینه کردن بهره وریشان است. فارغ از هزینه های عملیاتی و سرمایه گذاری، بهره برداری حداکثری از منابع موجود می تواند آنها را به این هدف نایل کند. بدین منظور، اپراتورها برای پر کردن ظرفیت های خالی شبکه خود در ساعات کم بار بودن آن، بسته های داده با قیمت های مناسب ارائه می دهند تا کاربران را برای استفاده از شبکه در این ساعات، تشویق کنند. آنها این بسته ها را بر اساس میزان متوسط بار ترافیکی کل شبکه خود در ساعات مختلف روز تنظیم می کنند. اما به این نکته مهم توجه نمی کنند که در نواحی مختلف جمعیتی یک شهر، الگوی ترافیکی در ساعات مختلف متفاوت است. در این مقاله، به صورت اتوماتیک، نواحی مختلف جمعیتی تشخیص داده شده اند. این کار به کمک خوشه بندی روی الگوی ترافیکی انجام شده است. با تشخیص نواحی جمعیتی و با توجه به الگوی ترافیکی ناحیه مربوطه، برای کاربران، نسبت به منطقه ای که بیشتر در آن حضور دارند، نحوه تخصیص بسته مناسب بررسی و تحلیل شده است. در ادامه، دیگر کاربردهای قابل استفاده این خوشه بندی برای ارائه سرویس های مختلف بیان شده است و نهایتا نتیجه گیری انجام گشته است.
پایداری کسب و کارهای دانش بنیان پارک علم و فناوری خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
1 - 18
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در جهان کنونی، با تسریع تغییرات در محیط های درونی و بیرونی سازمان ها، شناسایی مفاهیم مؤثر بر حفظ و توسعه حیات سازمانی از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است. پایداری کسب وکارها به عنوان یکی از ارکان اصلی در ارزیابی رشد و موفقیت سازمان ها شناخته می شود تا آنجاکه در دهه های اخیر، حتی جایگزین معیارهای سنتی موفقیت سازمانی شده است. ازطرفی پایداری را می توان به نوعی ضامن تداوم و رشد پایدار سازمان ها تلقی کرد. بر این اساس پژوهش حاضر به بررسی اثر انعطاف پذیری راهبردی بر پایداری شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک علم وفناوری استان خراسان می پردازد. همچنین، در این مطالعه نقش میانجی نوآوری در مدل کسب وکار و اثر تعدیل گری پویایی محیطی نیز مورد بررسی قرار گرفته است. روش شناسی: پارادایم این پژوهش از نوع کمی و روش پژوهش آن به لحاظ نوع جمع آوری و تحلیل داده ها پیمایشی- تحلیلی است. جامعه مورد مطالعه شامل 55 شرکت دانش بنیان فعال و رشد یافته در پارک علم وفناوری استان خراسان بودند. روش نمونه گیری نیز تصادفی ساده بود که تعداد آن به کمک جدول مورگان 48 شرکت تعیین گردید. همچنین واحد تحلیل این پژوهش نیز سازمان بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده که روایی آن با معیار فورنل و لارکر و نظر خبرگان و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تأیید گردید. تجزیه وتحلیل داده ها به کمک نرم افزار SmartPLS و SPSS انجام شده است. یافته ها: نتایج تجزیه وتحلیل داده های این پژوهش نشان داد که انعطاف پذیری راهبردی و نوآوری مدل کسب و کار تأثیر مثبت و معناداری بر پایداری شرکت دارند. همچنین، نقش نوآوری مدل کسب و کار به عنوان میانجی در رابطه بین انعطاف پذیری راهبردی و پایداری شرکت تأیید گردید. پویایی محیطی نیز نقش تعدیل گری بر رابطه میان انعطاف پذیری راهبردی و نوآوری مدل کسب و کار ایفا می کرد. نتیجه گیری/ دستاوردها: یافته های پژوهش اهمیت توجه به عوامل محیطی را در طراحی راهبردهای کسب و کار نشان می دهد. در شرایط کنونی، کسب و کارهای دانش بنیان باید به دنبال ایجاد انعطاف پذیری لازم در سطوح بالای سازمان باشند تا بتوانند به سرعت به تغییرات محیطی واکنش نشان دهند. نوآوری مدل کسب و کار که شامل مجموعه ای از فعالیت های جدید برای خلق ارزش است، می تواند به شرکت ها کمک کند تا در برابر رقبا مزیت پیدا کنند. همچنین، پویایی محیطی به عنوان یک عامل کلیدی در موفقیت این شرکت ها شناخته شده است؛ زیرا تغییرات سریع در بازار نیازمند پاسخ گویی سریع و مؤثر به آن است. پژوهش حاضر پیشنهادهایی برای انجام مطالعات بیشتر در زمینه تأثیر عوامل محیطی بر پایداری کسب و کارها ارائه می دهد. همچنین، توصیه می شود که شرکت های دانش بنیان با راه اندازی واحدهای تحقیق و توسعه بتوانند مدل های نوآورانه کسب و کار را بررسی کرده و از آن ها بهره جویند.
الگوی سلسله مراتبی بهبود صادرات مناطق آزاد تجاری با راهبردهای توسعه اشتغال پایدار در بستر برنامه هفتم توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام مطالعه حاضر مدلسازی ساختاری تفسیری راهبردهای توسعه اشتغال پایدار در مناطق آزاد تجاری مبتنی بر برنامه هفتم توسعه بوده است. این مطالعه بر اساس هدف کاربردی و از منظر روش در حوزه مطالعات آمیخته با رویکرد استقرایی-قیاسی قرار دارد. در بخش کیفی، شناسایی مولفه های بهبود صادرات مناطق آزاد تجاری با راهبردهای توسعه اشتغال پایدار در بستر برنامه هفتم توسعه از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته بر پایه اشباع نظری با 19 نفر از خبرگان پژوهش که در دو بخش قرار داشتند انجام شد. بخش اول شامل اساتید حوزه مدیریت منابع انسانی و بخش دوم شامل خبرگان سازمانی در مناطق آزاد تجاری کشور انجام گرفت. کدگذاری و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های انجام شده با استفاده از نرم افزار مکس کیو دا 2020 منجر به شناسایی 14 مولفه اصلی شد. سپس در بخش کمی، برای تدوین الگوی سلسله مراتبی مد نظر پژوهش از روش مدلسازی ساختاری تفسیری استفاده شد. داده های مورد نیاز این بخش نیز با استفاده از ماتریس خودتعاملی گردآوری شد. تحلیل داده های گردآوری شده با نرم افزار متلب منجر به تشکیل هفت سطح گردید که توریسم اقتصادی، کارآفرینی سیاسی، شبکه سازی و ظرفیت سازی بیرونی اثرگذارترین و تناسب شغل-شاغل و مهارت های ارتباطی اثرپذیرترین مولفه بودند.
طراحی و تبیین مدل داده بنیاد توانمندسازی مهارت های کارآفرینانه مددجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 28
حوزههای تخصصی:
آموزش کارآفرینی، نقش حیاتی در توانمندسازی، اشتغال زایی و فقرزدایی به ویژه در میان مددجویان ایفا می کند. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل داده بنیاد توانمندسازی مهارت های کارآفرینانه مددجویان کمیته امداد امام خمینی (ره) استان کرمانشاه انجام شد. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ رویکرد، کیفی بود که با استفاده از روش پژوهش نظریه داده بنیاد انجام پذیرفت. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 19 نفر از خبرگان در زمینه موضوع مورد مطالعه جمع آوری شدند. مشارکت کنندگان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و نمونه گیری تا حصول اشباع نظری ادامه یافت. داده های پژوهش از طریق فرآیند کدگذاری باز، محوری و انتخابی و مبتنی بر رهیافت نظام مند اشتراوس و کوربین تحلیل شدند. اعتبار و قابلیت اعتماد یافته های پژوهش با استفاده از معیارهای چهارگانه لینکُلن و گوبا مورد تأیید قرار گرفت. پس از تحلیل مصاحبه ها، 136 کد نهایی احصاء و در قالب 36 مقوله فرعی و 6 مقوله اصلی شامل شرایط علّی، پدیده محوری، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها طبقه بندی گردیدند و مدل پارادایمیک پژوهش ارائه گردید. یافته های پژوهش مؤید این است که توانمندسازی مهارت های کارآفرینانه مددجویان کمیته امداد، پدیده ای چندوجهی است که می بایست از ابعاد و وجوه مختلف مورد بررسی قرار گیرد و ضرورت دارد تمامی عوامل تأثیرگذار در بروز این پدیده، در برنامه ریزی و خط مشی گذاری نهادهای متولیِ توانمندسازی مددجویان مورد توجه قرار گیرد. از این رو، موفقیت در توانمندسازی مهارت های کارآفرینانه مددجویان، نیازمند یک رویکرد جامع و چندجانبه ای است که می بایست به طور هم زمان به عوامل فردی، اجتماعی، اقتصادی و نهادی توجه نماید. این پژوهش پیشنهادهای کاربردی را برای سیاست گذاران و برنامه ریزان حوزه توانمندسازی و فقرزدایی مددجویان به همراه دارد.
پیشایندها و پسایندهای فرهنگ کارآفرینی در آموزش عالی (مورد مطالعه: دانشگاه های منتخب عراق)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی پیشایندها و پسایندهای فرهنگ کارآفرینی در آموزش عالی عراق در دو بخش کیفی و کمی انجام شد. بخش اول پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی انجام گرفت. بر مبنای اصل اشباع نظری از تعداد 20 نفر از صاحب نظران مطلع حوزه موردمطالعه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند وابسته به معیار مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. برای سنجش اعتبار یابی داده ها از دو روش بازبینی دو کدگذار و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش، بازگشت به مصاحبه شوندگان استفاده گردید. روش پژوهش در قسمت کمی توصیفی-پیمایشی و جامعه آماری شامل کلیه کارشناسان و متخصصان موضوعی در زمینه مدیریت دولتی، آموزش عالی و کارآفرینی به تعداد برآوردی 1200 نفر بود که از این میان به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 290 نفر به عنوان حجم نمونه برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده، پرسشنامه محقق ساخته بود که اعتبار محتوایی آن تائید شد. داده ها با استفاده از بسته نرم افزاری علوم اجتماعی و آیموس، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج بخش کیفی با 190 مقوله کلی در قالب 158 خرده مولفه و 27 مولفه اصلی و 6 بعد شامل پیشایندهای شناختی، پیشایندهای عاطفی، پیشایندهای رفتاری، پیشایندهای اداری و سازمانی، فرهنگ کارآفرینی و پسایندهای فرهنگ کارآفرینی بود. نتایج بخش کمی نشان داد مدل فرهنگ کارآفرینی در آموزش عالی عراق از برازش مناسب برخوردار است.
چارچوبی برای کارکرد رسانه های اجتماعی در ورود کارآفرینانه کسب و کارهای کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
253 - 289
حوزههای تخصصی:
امروزه استفاده از رسانه های اجتماعی در کسب وکارهای کوچک و متوسط به یک الزام رقابتی تبدیل شده است. برخی پژوهشگران، کارآفرینی را فرایندی اجتماعی و چند مرحله ای می دانند. به همین دلیل است که کسب وکارها تلاش می کنند در طول این مراحل و با هدف بقا یا توسعه کسب وکار از مزایا و منافع رسانه های اجتماعی به بهترین شکل ممکن بهره مند شوند. ورود کارآفرینانه یکی از مهم ترین مراحل فرایند کارآفرینی محسوب می شود که کسب وکارها می توانند با بهره گیری از مزایای رسانه های اجتماعی این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارند. پژوهش حاضر به دنبال آن است که چارچوب نظری کارکرد رسانه های اجتماعی را در ورود کارآفرینانه کسب وکارهای کوچک و متوسط صورت بندی کند. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از منظر پژوهشی اسنادی- فراترکیب است. این پژوهش با محوریت 1608 مقاله پایگاه علمی اسکوپوس طی سال های 2016 تا 2023 صورت پذیرفته است. پس از غربال گری اولیه به 47 مقاله و در نهایت به 15 مقاله محوری برای استخراج یافته ها دست یافتیم. در روش فراترکیب چهار سازه اصلی همراه با 11 مفهوم شناسایی و سازمان دهی شد. نتایج این پژوهش می تواند به مثابه نقشه راهی برای کارآفرینان و فعالان کسب وکار در طول فرایند کارآفرینی و به ویژه مراحل اولیه راه اندازی کسب وکار عمل کند. از سوی دیگر چارچوب پیشنهادی می تواند مبنایی نظری برای پژوهش های آتی در بسط کاربردهای رسانه های اجتماعی در فرایند کارآفرینی قرار گیرد.
همگرایی واقعیت افزوده و واقعیت مجازی، نظر متخصصان به واقعیت ترکیبی در پروژه هوشمند ساختمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۵۳
239 - 273
حوزههای تخصصی:
توسعه فناوری های واقعیت افزوده و واقعیت مجازی تحولات چشمگیری را در پروژه هوشمند ساختمانی رقم زده است. همگرایی این دو فناوری، مفهوم نوینی به نام واقعیت ترکیبی ایجاد کرده که پلی جدید میان دنیاهای دیجیتال و فیزیکی برقرار می کند. واقعیت ترکیبی، حلقه مفقوده اکوسیستم ساختمانی هوشمند محسوب می شود. اما با توجه به جدید بودن این فناوری، ابعاد استفاده از آن نزد متخصصین ایرانی هنوز تاریک است و درصد کمی از آنان با قابلیت های پیشرفته آن آشنایی دارند. در این پژوهش سعی نمودیم که نظر متخصصان و فعالان صنعت ساخت و ساز در ایران درباره همگرایی این فناوری بررسی و تحلیل شود. با پارادایمی ترکیبی، ابتدا با مطالعه مقالات مرتبط و تحلیل آنها، اطلاعات مرتبط استخراج گردیده سپس نظر سنجی به روش کیو طراحی و طی پرسشنامه ای نظر متخصصان در 5 حوزه استخراج گردید. داده ها با استفاده از تحلیل محتوا و روش های آماری پردازش شدند تا الگوها و روندهای جاری شناسایی شوند. یافته ها نشان دهنده این بودند که این فناوری ها می تواند به بهبود قابل توجهی در دقت، کاهش هزینه ها و افزایش بهره وری منجر گردد. همچنین، تشخیص موانع فنی و نیاز به آموزش مداوم کاربران به عنوان چالش های اصلی مطرح شدند. ارزش افزوده این تحقیق به تحلیل عمیق و جامع از نظریات متخصصان در خصوص واقعیت ترکیبی تعلق دارد که می تواند به توسعه استراتژی های بهینه سازی در صنعت ساخت و ساز یاری رساند. نتیجه گیری پژوهش بیانگر این است که با توجه به پتانسیل های بالای فناوری های ادغام شده، توجه به جنبه های انسانی و اقتصادی به صورت همزمان می تواند مسیر موفقیت در این حوزه را هموار سازد.
پشتیبانی تصمیم در بازار رمزارزها با احتمالات شرطی: بیشینه درست نمایی و شبکه های باور بیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۵۳
205 - 238
حوزههای تخصصی:
پیش بینی روند بازار رمزارزها به دلیل تفاوت های بنیادین با ارزهای سنتی، همواره چالشی بزرگ بوده است. این چالش به طور عمده ناشی از تأثیرات متقابل سیگنال های مرسوم، پیشرفت های فناوری اطلاعات و سیاست های کلان دولت ها بر پذیرش این ارزها است. این مقاله با رویکردی نوین، بجای تحلیل جداگانه یک یا چند رمزارز فرایندی در راستای حمایت از تصمیم ارائه می د هد که معیار آن مقبولیت عمومی بازار رمزارزها است. رویکرد پیشنهادی امکان تحلیل دقیق تر و واقع بینانه تری از روندهای بازار را فراهم می آورد. با استفاده از این فرآیند، می توان در هر بازه زمانی دلخواه، جداول راهنمای خرید یا فروش تولید کرد. در این مطالعه از دو ابزار تحلیلی، بیشینه درست نمایی و شبکه باور بیزی، استفاده شده است و امکان مقایسه این دو روش نیز مورد بررسی قرار گرفته است. در ضمن با تولید یک شبکه باور بیزی دیگر با قدرت یال های بالا، حاصل از شبکه های تولید شده، تصمیم گیری معاملات محتاطانه را مقدور می سازیم. این روش با استفاده از 1155 نقطه زمانی در هر هفته و 484 نقطه زمانی در هر روز از 21 رمزارز با بالاترین ارزش بازار در دو بازه سه ماهه پایانی سال 2024 و ماه-های مارس، اوریل و می 2025 اعتبارسنجی شده است. پژوهش حاضر فرآیندی را ارائه می دهد که با دقت، صحت، یادآوری و استحکام بالای مدل هایش، توانایی پشتیبانی تصمیمات خرید و فروش با میانگین دقت حداقل 78 درصد به صورت روزانه و 5/64 درصد به صورت هفتگی را دارد. این روش می تواند در سازگاری با پویایی و عدم قطعیت موجود این بازار به طور قابل توجهی مفید باشد.
شناسایی عوامل موثر بر موفقیت استارتاپ ها و شرکت های دانش بنیان ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تدوین چارچوب عوامل موثر بر موفقیت استارتاپ ها و شرکت های دانش بنیان ورزشی بود. روش تحقیق کیفی با رویکرد اکتشافی نظام مند (مبتنی بر تکنیک تحلیل مضمون) استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل دو بخش منابع انسانی (اساتید، مدیران و ...) و منابع اطلاعاتی (علمی، کتابخانه ای و رسانه ای مرتبط و معتبر) بود. مصاحبه شوندگان و منابع اطلاعاتی به تعداد قابل کافی، به صورت هدفمند و در دسترس، بر مبنای رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند (16 نفر و 34 منبع اطلاعاتی). ابزار پژوهش شامل مصاحبه های اکتشافی نیمه ساختارمند به همراه مطالعه کتابخانه ای نظام مند بود. روایی ابزار بر اساس شایستگی عملی، اعتبار حقوقی و علمی نمونه و نظر خبرگان ارزیابی و تایید گردید. جهت تحلیل یافته ها از روش کدگذاری مفهومی چندمرحله ای (باز، گزینشی و موضوعی) با رویکرد تحلیل مضمون استفاده شد. چارچوب مفهومی نهایی شامل 88 مؤلفه، 8 بعد (اجتماعی، فرهنگی، حمایتی دولتی و سیاسی، حقوقی و قانونی، اقتصادی و تجاری، مدیریتی، فناوری، فردی و شخصیتی) و یک منظر کلی (موفقیت استارتاپ ها و شرکت های دانش بنیان) شناسایی شد. مضامین کلی و منظرها به صورت مرتبط باهم بودند. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت استارتاپ ها و شرکت های دانش بنیان ورزشی موفق در کشور نه تنها می توانند به عنوان موتورهای اصلی نوآوری و توسعه در صنعت ورزشی عمل کنند، بلکه نقش بسیار مهمی در رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی نیز دارند. به علاوه، این شرکت ها با در نظر گرفتن یافته های پژوهش حاضر و دستیابی به موفقیت، می توانند به ایجاد فرصت های اشتغال جوانان، توسعه فناوری و افزایش شهرت نام کشور در جامعه جهانی ورزش کمک نمایند.
آینده پژوهی توسعه هوش مصنوعی در ایران با رویکرد سناریونویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۵۳
159 - 204
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی به عنوان یکی از پیشروترین فناوری ها با سرعتی فزاینده در حال تحول است. ایران، به عنوان کشوری درحال توسعه، نیازمند درک عمیق از مسیرهای آینده این فناوری و برنامه ریزی راهبردی برای بهره گیری بهینه از آن است. پژوهش حاضر با هدف بررسی آینده توسعه هوش مصنوعی در ایران، با رویکرد سناریونویسی ساختاری در افق ۱۴۱۴ انجام شده است. روش شناسی پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و برحسب نحوه گردآوری داده ها توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، اساتید، مدیران و خبرگان صنعت هوش مصنوعی هستند. برخلاف مطالعات پیشین که عمدتاً بر حوزه های خاصی از هوش مصنوعی متمرکز بودند، این پژوهش با نگاهی جامع و در سطح ملی، نخستین چارچوب سناریونویسی مبتنی بر تحلیل ساختاری که منجر به تدوین چهار سناریوی خلاء هوش مصنوعی، رنسانس هوش مصنوعی، سراب هوش مصنوعی و معاملات هوش مصنوعی شد را ارائه می دهد. این سناریوها برپایه تحلیل پیشران های کلیدی همچون سیاست ها و حمایت های دولتی، زیرساخت های پیشرفته فناوری، چالش- های تکینگی فناورانه، تأثیرات ژئوپلیتیک، رصدخانه ها و شتاب دهنده های فناوری و نیز کاربردهای هوش مصنوعی در صنایع تدوین شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که آینده توسعه هوش مصنوعی در ایران تا حد زیادی به حمایت های دولتی و توسعه زیرساخت های مناسب وابسته است. سناریوهای بحرانی نیازمند مداخلات فوری در سیاست گذاری ملی بوده، درحالی که سناریوهای مطلوب فرصت هایی را برای توسعه پایدار هوش مصنوعی در کشور فراهم می کنند. این سناریوها می توانند مبنای طراحی استراتژی های سیاستی مشخص مانند تدوین نقشه راه ملی توسعه هوش مصنوعی و بازطراحی نظام های حمایتی فناورانه قرار گیرند و چارچوبی تحلیلی برای تصمیم گیری در شرایط عدم قطعیت فراهم سازند.
شناسایی و اولویت بندی ظرفیت های سازمانی مؤثر بر جایگاه سازی برند شرکت های مواد غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی و اولویت بندی ظرفیت های سازمانی مؤثر بر جایگاه سازی برند شرکت های مواد غذایی می باشد. روش پژوهش از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی می باشد. این پژوهش از مبنای فلسفی تفسیری، رویکرد استقرایی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 13 نفر از مدیران ارشد و مدیران بازاریابی و فروش فعال در صنعت غذایی می باشند و نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد. در این پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای گردآوری و تحلیل داده ها از نظریه داده بنیاد و در تجزیه و تحلیل از نرم افزار 2020 MAXQDA برای کدگذاری مصاحبه ها و از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی (AHP) برای رتبه بندی استفاده گردید. نتایج نشان داد در مجموع 164 کد اولیه در قالب 20 مقوله دسته بندی شده اند. مقدار شاخص کاپا برابر با 743/0 محاسبه شد که در سطح توافق مناسب قرار گرفته است. نتایج دلفی در دو راند انجام شد که در دور دوم هیچ سوالی حدف نشد که این خود نشانه ای برای پایان راندهای دلفی است. همچنین اختلاف بین دو مرحله از حد آستانه کم (8/0) کوچک تر گزارش شد. در ادامه برای رتبه بندی نهایی از تحلیل سلسله مراتبی فازی استفاده شد. نتایج این تحلیل نشان داد که پیامدها با وزن 0.293 در رتبه اول، راهبردها با وزن 0.268 در رتبه دوم، عوامل زمینه ای با وزن 0.249 در رتبه سوم، مداخله گر با وزن 0.165 در رتبه چهارم، عوامل علّی با وزن 0.154 در رتبه پنجم، مقوله محوری با وزن 0.007 در رتبه ششم قرار گرفت.
تحلیل جامعه شناختی سناریوهای فضای کسب و کار استان اصفهان با رویکرد آینده پژوهانه افق 1408(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل جامعه شناختی سناریوهای فضای کسب و کار استان اصفهان با رویکرد آینده پژوهانه افق 1408 می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر نوع روش، آمیخته (کیفی-کمی) می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 17 نفر از خبرگان متشکل از متخصصان سطح استان اصفهان می باشند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه و پرسشنامه می باشد. تحلیل داده ها با استفاده از روش دلفی و همچنین نرم افزارهای Scenario Wizard-MICMAC انجام شد. با استفاده از روش میک مک 8 عامل کلیدی مؤثر بر فضای کسب و کار استان اصفهان تا افق سال 1408 شامل حکمرانی خوب، ثبات قوانین، تعاملات بین المللی سیاسی و غیرسیاسی، تورم انتظاری، تقدم سیاست بر اقتصاد، نظام مالیاتی، نظام بانکی، بسط و توسعه فضای مجازی؛ استخراج و بر اساس این 8 عامل کلیدی 5 سناریو (از خوشبینانه ترین حالت تا بدبینانه ترین حالت) تدوین شده است. نتایج نشان می دهد مؤلفه های جامعه شناختی در کنار عناصر اقتصادی نقشی تعیین کننده در آینده فضای کسب و کار در استان اصفهان و تصمیم سازی مسئولان کشوری و استانی ایفا می کنند. بر این اساس توصیه می شود با تکیه بر حکمرانی خوب، ثبات قوانین، تعاملات بین المللی سیاسی و غیرسیاسی و... بستر لازم برای بهبود فضای کسب و کار استان را فراهم نمایند. همچنین با اعتمادپذیری متقابل در روابط فی مابین، حکمفرمایی داشته باشد در زمینه بهبود فضای کسب و کار می توان از برنامه های آموزشی بهره گرفت یا از تبلیغات محرک محیطی استفاده کرد و مدیریت در بخشهای مختلف، مبتنی بر مطالبات مردمی باشد.
آگاهی استراتژیک در استارت آپ های فناوری اطلاعات با رویکرد ذینفعان: ارائه مدل پیشنهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه ی آگاهی استراتژیک در شرکت های استارت آپ نقش مهمی در بهبود مستمر عملکرد آن ها دارد. با این حال، تأمین رضایت ذی نفعان از روند توسعه همواره یکی از چالش های اساسی این شرکت ها، به ویژه در مراحل اولیه ی فعالیت، محسوب می شود و مدیران استارت آپ ها در این زمینه با ریسک های قابل توجهی مواجه هستند. این پژوهش با هدف شناسایی انتظارات ذی نفعان از مهارت های مدیران استارت آپ های فن آوری اطلاعات و ارائه ی مدلی جامع انجام شده است. در بخش کیفی پژوهش، از روش داده بنیاد ساختارگرای چارمز برای تحلیل اطلاعات بهره گرفته شد. در این راستا، با 15 خبره ی حوزه ی استارت آپ های فناوری اطلاعات مصاحبه شد و فرآیند کدگذاری در دو مرحله ی اولیه و متمرکز صورت گرفت. پس از استخراج مهارت های موردنیاز مدیران برای توسعه ی آگاهی استراتژیک از دیدگاه ذی نفعان، در بخش کمی، روابط میان این مهارت ها با استفاده از معادلات ساختاری تفسیری تحلیل شد. همچنین، 11 نفر از خبرگان این روابط را بررسی و سطح بندی کردند. برای ارزیابی میزان نفوذ و وابستگی مهارت ها، از تحلیل میک مک بهره گرفته شد. در نهایت، مدل پیشنهادی جهت توسعه ی مهارت های مدیران استارت آپ ها با هدف ارتقای آگاهی استراتژیک و با تمرکز بر انتظارات ذی نفعان ارائه شد.