فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۸۱ تا ۳٬۶۹۷ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
89 - 106
حوزههای تخصصی:
این مقاله، زمینه های پذیرش و حضور سعدی در انگلستان عصر نئوکلاسیسم رااز منظر ترجمه های مستشرقان کمپانی هند شرقی تبیین و تحلیل می کند و نشان می دهد چگونه این مستشرقان به معرفی سعدی و پذیرش آثار او در جامعه انگلیسی کمک کرده اند. تحلیل عمدتاً بر روش توصیفی-تبیینی استوار است. سعدی و دیگر شاعران ایرانی با ویژگی های جهانی و انسان محور آثار خود، توانستند در دوره های مختلف تاریخ اروپا، به ویژه دوران روشنگری و رمانتیسم، تأثیرگذار باشند. همچنین، مقاله به نقش فارسی دوستی در تحولات تاریخی غرب اشاره می کند و تأکید دارد غرب از فارسی دوستی به مثابه ابزاری برای بازتعریف هویت و گذار از اسکولاستیک به انسان گرایی بهره برده است. در این فرایند، ترجمه آثار فارسی به زبان های غربی نقش اساسی در انتقال مفاهیم انسان محور و غیرمسیحی ایفا کرده است. یافته ها نشان می دهند انسان گرایی جهانی، ویژگی خاص آثار ترجمه شده فارسی، به ویژه سعدی، است و همین ویژگی باعث تمایز آثار فارسی از دیگر آثار ادبی، به ویژه ادبیات انگلیسی، شده است.
خوانشی از آسیب های اجتماعی در داستان های اقلیمی رسول پرویزی و نسیم خاکسار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۱
92 - 121
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با این پیش فرض که بررسی ادبیات و فرهنگ عمومی جامعه می تواند به عنوان ابزاری قدرتمند برای شناسایی و تحلیل آسیب های اجتماعی هر دوره مورد استفاده قرار گیرد و به درک بهتر دلایل ایجاد و راه های مقابله با این آسیب ها کمک کند، با رویکردی توصیفی – تحلیلی، به بازخوانی آسیب های اجتماعی در داستان های اقلیمی رسول پرویزی و نسیم خاکسار می پردازد. پرویزی در «شلوارهای وصله دار» و «لولی سرمست» به مسائل و مشکلات اجتماعی حوزه روستایی اقلیم جنوب پرداخته است؛خاکسار نیز در داستان های «گیاهک» و «نان و گل» به مسائل و مشکلات اجتماعی حوزه دریایی اقلیم جنوب توجّه دارد. یافته ها نشان می دهد که هرچند هر دو نویسنده با توجّه به تفاوت های جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی حوزه خود ، به نوع خاصی از آسیب های اجتماعی پرداخته اند، اما هر دو با نگاهی انتقادی و واقع گرایانه به آسیب های اجتماعی تلاش کرده اند تا با ارائه تصویری دقیق از این مشکلات، به آگاهی بخشی در جامعه کمک کنند. برخی از این آسیب ها مانند ارتباط های نامشروع، اعتیاد، کودک آزاری، دزدی و کمبود امکانات بهداشتی در هر دو اقلیم دیده می شود. آسیب های مختص حوزه دریایی شامل طلاق، بیوه گی و بی پناهی زنان، خودکشی و قاچاق است. در حوزه روستایی نیز خرافه گرایی، عشوه گری زنان، تنوّع طلبی مردان و چندهمسری به عنوان کژروی ها و آسیب های اجتماعی مطرح شده اند؛ لذا می توان نوع اقلیم را در پدید آوردن برخی از انواع آسیب ها و معضلات اجتماعی مؤثر دانست.
تبیین رابطه خدا با انسان در آثار منظوم و منثور ملاصدرا و اسپینوزا: از فلسفه تا ادبیّات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۱
220 - 257
حوزههای تخصصی:
اسپینوزا و ملاصدرا، از جمله فیلسوفان برجسته ای هستند که با رویکردهای متفاوت به مسئله شناخت مستقیم خداوند پرداخته اند. یکی از نقاط تمایز مهم در اندیشه اسپینوزا و ملاصدرا، مفهوم بی نهایت و ذات در فلسفه آنهاست. اسپینوزا، که به شدت تحت تأثیر عقل گرایی و ماتریالیسم فلسفی بود، معتقد است که دانش بی واسطه تنها از طریق شناخت نسبی امکان پذیر است و حقیقت این نوع معرفت در ارتباط آن با نسبیت نهفته است. در مقابل، ملاصدرا که به سنت فلسفی اسلامی تعلق دارد، بر این باور است که شناخت مستقیم خداوند محدود به ذات و وجود مخاطب است و این شناخت، فراتر از هر گونه ادراک حسی و عقلانی، در سطحی از وجود تحقق می یابد که بالاترین مرتبه دانش و معرفت محسوب می شود. نویسنده در این پژوهش با شیوه اتوصیفی - تحلیلی به بررسی ارتباط خدا با انسان از دیدگاه ملاصدرا و اسپینوزا پرداخته است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که از منظر ملاصدرا، علم بی واسطه به خداوند یک معرفت وجودی است که بر اساس وحدت وجود و شناخت مستقیم از طریق حضور و شهود به دست می آید.. در مقابل، اسپینوزا بر این باور است که معرفت بی واسطه از طریق ادراک شهودی از یکپارچگی طبیعت با خداوند حاصل می شود. در نهایت، مقایسه دیدگاه های اسپینوزا و ملاصدرا نشان می دهد که هر یک از این دو فیلسوف، با توجه به نظام فلسفی خود، به نوعی شناخت بی واسطه خداوند رسیده اند که در نهایت، عالی ترین نوع دانش و معرفت را تشکیل می دهد و به نوعی نشان دهنده بالاترین سطح تعامل انسان با حقیقت الهی است.
بازنمایی اضطراب شخصیت های مجموعه داستان عزاداران بَیَل بر اساس آرای کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۱
1 - 33
حوزههای تخصصی:
کارن هورنای از جمله روان کاوانی است که بیش از فروید بر تعامل های اجتماعی به مثابه عواملی موثر بر شکل گیری شخصیت تاکید کرد. او توجه بسیار بر بسترهای اجتماعی که فرد در آن رشد می کند، دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی ریشه اضطراب در رفتار شخصیت های اصلی مجموعه داستان «عزاداران بیل» غلامحسین ساعدی است که بر مبنای آرای کارن هورنای به روش توصیفی- تحلیلی مورد واکاوی قرار گرفته است. مجموعه داستان «عزاداران بیل» هشت داستان پیوسته دارد که شخصیت های تمامی داستان ها افرادی روان رنجورند، که ریشه عصبیت آن ها تجربه نکردن امنیت دوران کودکی در بستر خانواده و جامعه ناب هنجار روستای بیل است. بر اساس نظریه هورنای احساس درماندگی کودکان به رفتار والدینشان بستگی دارد. حال آنکه شخصیت های زیادی در بیل پدر و مادر ندارند و در جامعه سنتی روستا جرأت نافرمانی و مخالفت نداشته اند. کودک در چنین شرایطی ناچار به سرکوب خصومت خود شده که باعث اضطراب اساسی در او شده است. اکثر شخصیت های داستان ها روان رنجور و مضطرب هستند، چرا که برای هر موضوع و مسأله ای عزاداری می کنند. خرافات و جنون در ذهن شخصیت ها رسوخ کرده و فقر و ترس های بیرونی، آنها را آزار می دهد. توسل به مقدسات مذهبی و امامزاده ها راه حلی برای کم کردن اضطراب شخصیت ها است. آنها افراد روان رنجوری هستند که به دنبال نیازهای ده گانه خود دست به رفتارهای غیرمتعارف و ناهماهنگ با محیط اجتماعی که در آن زندگی می کنند می زنند.
مضامین مشترک در ادبیات جنگ فارسی و عربی (رمان های «زمین سوخته» اثر احمد محمود و «فهرس» اثر سنان أنطون)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۳
104 - 127
حوزههای تخصصی:
ادبیات متأثر از مقتضیات اجتماعی و اوضاع و احوال زمان است. هنگامی که کشوری آماج حمله بیگانگان و استعمارگران می-شود، مقاومت و مبارزه مردم با دشمنان در آثار ادبی نیز بازتاب می یابد. در این میان، حمله عراق با همراهی کشورهای غربی به ایران و حمله آمریکا به عراق، دو مقطع مهم در تاریخ این دو کشور است. هنرمندان و ادیبان همگام با دیگر مردم این دو کشور و در قالب ادبیات پایداری سعی کردند مظلومیت مردم خود را در جریان این دو تهاجم بیان کنند. رمان زمین سوخته اثر احمد محمود جزو اولین آثار ادبی است که به حمله عراق به ایران پرداخته است. از سوی دیگر، رمان فهرس اثر سنان أنطون به قصد فراموش نشدن عراق قبل از جنگ آمریکا و زنده نگهداشتن آن در یادها با شیوه روایی جدید نوشته شده است. در پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی، مضامین مشترک این دو رمان بررسی شد. توصیف خرابی ها و ویرانی هایی که در پی حمله دشمن به وجود آمده، بیان رنج و درد و اضطراب و ترس مردم، انتقاد از سیاست مداران و دولتیان، انتقاد از سیاست های استعماری آمریکا، دشمن ستیزی و دعوت به مبارزه و ایستادگی در مقابل فتنه های دشمن، از مضمون های مهم این آثار است.
نوستالژی فردی در اشعار گروس عبدالملکیان و احمد مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۳
172 - 189
حوزههای تخصصی:
نوستالژی همان احساس اندوه هنگام یادآوری گذشته است، و اشعاری که به نوعی حسرت بازگشت به دوران گذشته را نمایان می کند، نوستالژیک محسوب می شود. گروس عبدالملکیان و احمد مطر از شاعران معاصر ایران و عراق هستند که به دلیل شرایط خاص زندگی شخصی و اوضاع زمانه مسلط بر دوره آنان، نوستالژی در اشعارشان انعکاس ویژه ای دارد که با تأمل در آن می توان به شناخت روشن تری از اشعار آنها دست یافت. آنها از نوستالژی به عنوان ابزار هنری خاصی برای بیان عواطف، احساسات، حسرت ها و اندوه های خود استفاده کرده اند. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، به بررسی و مقایسه نوستالژی فردی در اشعار گروس عبدالملکیان و احمد مطر می پردازد. یافته ها نشان می دهد که اشعار گروس و مطر در حیطه نوستالژی فردی، شامل این مضامین می باشد: نوستالژی برای خاطرات دوران کودکی، نوستالژی برای از دست دادن دوستان، نوستالژی برای نزدیکان، نوستالژی برای معشوق، نوستالژی برای غربت درونی. بررسی نوستالژی فردی در اشعار این دو شاعر، نقش مهمی را در درک ملموس شعر آنها و شناخت روحیات شخصی و اوضاع زمانه شان ایفا می کند.
بررسی الگوی نشانه شناختی پیرس در زبان عرفانی عبدالرحمن اسفراینی در کاشف الاسرار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۱
182 - 219
حوزههای تخصصی:
روش های مختلف نقد ادبی نوین به متون فارسی کمتر توجه شده است. این در حالی است که این متون می توانند به عنوان بستری مناسب برای بررسی نظریه ها و کشف رویکردهای جدید در تفسیر زبان ادبی مورد استفاده قرار گیرند. یکی از این روش های نقد، استفاده از نشانه شناسی است. مقاله حاضر به بررسی الگوی نشانه شناختی چارلز سندرز پیرس، یکی از بنیان گذاران نشانه شناسی در زبان عرفانی عبدالرحمن اسفراینی در کاشف الاسرار می پردازد. نشانه شناسی پیرس به عنوان یک چارچوب نظری قدرتمند برای فهم و تحلیل نشانه ها و فرایندهای معناآفرینی به کار گرفته شده است تا شیوه های معناآفرینی و ارتباطات نمادین در متون عرفانی اسفراینی بررسی شود. این الگو، سه نوع نشانه اصلی شبیه سازی، ارتباط مستقیم و ارتباط قراردادی را معرّفی می کند. نویسنده در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به بررسی و تحلیل انواع نشانه های آیکونیک، نمایه ای و نمادین در این اثر و چگونگی انتقال مفاهیم عرفانی و تأثیر آن ها بر خواننده پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که زبان عرفانی اسفراینی از الگوهای پیچیده و چندلایه ای برای بیان تجارب و مفاهیم عرفانی بهره می برد که به کمک چارچوب نشانه شناختی پیرس قابل شناسایی و تحلیل است. این تحلیل ها نشان دهنده تعامل عمیق میان فرم و محتوا در متون عرفانی و نقش بسزای نشانه ها در تسهیل درک و تجربه های معنوی است و تلاش می کند تا با بهره گیری از چارچوب نظری پیرس، به تحلیل دقیق تر و جامع تری از زبان و نشانه های عرفانی در اثر عبدالرحمن اسفراینی بپردازد و بدین وسیله فهم عمیق تری از روش های بیان و انتقال مفاهیم عرفانی فراهم آورد.
معناشناسی معناهای ضمنی چند واژه عربی در غزل های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۳
1 - 19
حوزههای تخصصی:
زبان شعر حافظ بسیار ظریف، هنرمندانه و همچنین اثرگذار و شاعرانه است. واژگانی که حافظ برمی گزیند و به شعر می آورد از ظرفیت معنایی بسیاری برخوردارند. او، واژگان را در چنان بافتی قرار می دهد که کلمه در آن شکوفا می شود و معناهای سایه وار متکثری را تداعی می کند. واژه های عربی غزل های او نیز به تمامی این ویژگی ها را دارایند. این واژگان از طرفی، به خاطر اینکه در زبان دیگری ریشه دارند، قابلیت خلق آشنایی زدایی را در شعر فارسی دارند. از طرف دیگر، بسیاری از این واژگان از متون و فرهنگ اسلام، وارد زبان شعر حافظ شده اند. ازاین رو، آن ها ظرفیت معنایی بسیاری دارند؛ این ظرفیت در سیاق شعر حافظ، به زیباترین شکل ممکن متبلور می شود. واژگان عربی در شعر او، به شکلی در بافت نشسته اند که هاله معناهای بسیاری از آن ها به ذهن می آید. در این اثر سعی شده معناهای سایه وار و ضمنی این واژگان کشف شود و در ضمن آن، زبان شعر حافظ، زیبایی ها و ژرفای آن نمایانده شود. واژگان عربی حافظ، در قیاس با مترادف های فارسی و دیگر هم معناهای عربی شان، بار معنایی عاطفی بیشتری دارند. برخی از آن ها، از جمله واژگان اضدادند. برخی دیگر، واژگان قرآن اند و به طور هم زمان هم معنای مرکزی واژه و هم معنای واژه در بافت قرآن را به ذهن تداعی می کنند. برخی از واژگان عربی، معناهای هاله واری را به ذهن می آورند. این معناها برخاسته از هم نشینی حروف و اصوات کلمه است که عمدتاً معنای مرکزی واژه را تأکید می کنند.
بازنمایی ابعاد شور و اشتیاق در غزلیّات منزوی؛ بر اساس آرای جان استرنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۱
152 - 181
حوزههای تخصصی:
با بررسی غزلیات عاشقانه زنده یاد حسین منزوی در می یابیم که عشق، یگانه مولد نیرومند در تمام وجوه درونی و بیرونی این غزل سرای معاصر است که ناخواسته تمام هویت او را نشان می دهد؛ نگاه منزوی به عشق، زمینی و فرودین است که به تبع آن، عنصر شور و اشتیاق و شوریدگی در آن پررنگ و برجسته است. در میان نظریه های معاصر که به مقوله عشق اشاره کرده اند، آرای استرنبرگ درخور توجه است. او عشق را دارای سه ضلع «صمیمیت، شور و هیجان (شهوت)، تعهد» می-داند. این پژوهش بر آن است با تعریف ضلع شور و اشتیاق و مؤلفه های آن، با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی به بسامد این عنصر در غزلیات منزوی بپردازد. برآیند پژوهش حاضر، حاکی از آن است که بر اساس ضلع شور و اشتیاق در نظریه مثلث عشق از استرنبرگ، منزوی با توجه به موقعیت های مختلف زندگی، توانسته است این ضلع از مثلث عشق را به تمام و کمال درک و توصیف کند. همچنین، مشحص گردید که در این بخش از غزل ها، سه محور «زن بودن معشوق»، «توصیف اندام و بدن معشوق» و «توصیف حالات و رفتارهای او» به عنوان مهم ترین مؤلفه های عنصر شور و اشتیاق مطالعه شده است که اوج دلباختگی و شیدایی او را نسبت به معشوق زمینی اش بیان می کند. افزون بر این، معشوق منزوی از جنس مخالف و نوع رابطه نیز، بر اساس یافته ها و ضلع شور و اشتیاق استرنبرگ از درجه بالایی از برانگیختگی فیزیولوژیک و روانی برخوردار است. انگیزه هایی که به کمال عشق، جذابیت فیزیکی و جنسی منجر می شود.
تحلیل تطبیقی ساختار شخصیت ورونسکی، سیدمیران، لئون و رودلف بر اساس روانکاوی فروید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۳
20 - 39
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با رویکرد تحلیلی – تطبیقی بر مبنای روانکاوی فروید در بخش ساختار شخصیت، کشمکش های روحی و روانی شخصیت های مرد نابهنجار رمان های شوهرآهوخانم، آناکارنینا و مادام بواری را بررسی می نماید، این رمان ها در موضوع، درونمایه، شیوه بیان و روایت شباهت دارند؛ بنابراین روانکاوی شخصیت های ضد قهرمان در این رمان ها مساله ی اصلی این پژوهش است. یافته ها نشان می دهد که شخصیت های ضد قهرمان (مرد و نابهنجار) در هر سه رمان در مسیر حرکت خطی داستان تا انتها به گونه ایی عمل می کنند که تحت سیطره وجه نهاد قرار دارند و در راستای برآورده کردن وجه نهاد باعث روانپریشی خود و اطرافیان و نیز فروپاشی کانون خانواده می شوند. سیدمیران با سه شخصیت دیگر، یعنی؛ لئون و رودلف در رمان آناکارنینا و ورونسکی در رمان مادام بوواری کمی متفاوت است. دلیل این تفاوت متاهل بودن سیدمیران است. موضوع و درونمایه ی هر سه رمان با این که در دو فضای متفاوت جامعه شرقی و غربی رخ می دهد، خیانت و فروپاشی خانواده است. به دلیل غلبه وجه نهاد، اضطراب روان نژندی و همچنین اضطراب اخلاقی در ساختار شخصیت این افراد مشاهده می شود. به دنبال این اضطراب ها اغلب مکانیسم های دفاعی در هر چهار شخصیت نشان داده می شود.
داستان نویسی از زبان حیوانات در ادبیات عربی و ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۳
59-80
حوزههای تخصصی:
داستان نویسی از زبان حیوانات – منثور و منظوم – یکی از گونه های ادبی است که از دیرباز در ادبیات ملت های کهن مورد توجه بوده است. داستان های ایسوپ (ازوپ) در غرب و کلیله و دمنه در شرق از کهن ترین این داستان ها به شمار می روند. چگونگی راهیابی کلیله و دمنه از هندوستان به ایران در دوره پیش از اسلام و ترجمه آن به زبان عربی در سده های نخستین اسلامی برای همگان آشناست. در این پژوهش به تأثیر و تأثر زبان عربی و فارسی از یکدیگر در این گونه ادبی پرداخته شده و نمونه های گوناگون آن را در ادبیات هر دو ملت از روزگاران کهن تاکنون بیان شده، شاعران و نویسندگان ایرانی و عرب به گونه ای برجسته از این نوع ادبی برای بیان مضامین تعلیمی و اخلاقی وام گیری کرده اند. از نمونه های این ادیبان در ادبیات عربی می توان از احمد شرقی، محمد عثمان جلال و توفیق حکیم نام برد و از میان ادیبان ایرانی علاوه بر مرزبان بن رستم، سنایی، عطار و مولوی می توان از محمد حسن خان اعتماد السلطنه، پروین اعتصامی و ایرج میرزا نام برد.
بررسی مدرنیسم در رمان «سه دختر حوا» بر اساس طرح ساختاری کنراد کنست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۱
92 - 121
حوزههای تخصصی:
مدرنیسم یک جنبش ادبی، فرهنگی و هنری در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بوده است. این جنبش با تمرکز بر نوآوری در فرم و محتوا، به تزلزل و بازسازی الگو های سنتی داستان پردازی پرداخته است. در این زمینه نظریه کنراد کنست، نویسنده و منتقد آلمانی، سه مؤلفه کلیدی وداع با قهرمان سنتی، وداع با پیرنگ کلاسیک و وداع با راوی المپی را معرفی می کند. این پژوهش به تحلیل نحوه تجلی این ویژگی ها در رمان "سه دختر حوا" اثر الیف شافاک می پردازد؛ که هدف از آن بررسی چگونگی ظهور این مؤلفه های مدرنیستی در این اثر است. برای دستیابی به این هدف، از روش های تحلیل متن در ادبیات داستانی مدرن استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شخصیت اصلی داستان به عنوان ضد قهرمان و ساختار غیرخطی پیرنگ با بهره گیری از تکنیک های مدرنیستی نظیر جریان سیال ذهن به نحوی مؤثر بر ویژگی های مدرنیستی کنست استوار بوده است؛ همچنین تغییر روایت از دانای کل به دیالوگ های میان شخصیت ها، به درک عمیق تر ابعاد مدرنیستی کمک می کند. این تحلیل به فهم بهتر ساختار و تکنیک های مدرن در ادبیات معاصر می افزاید.
بررسی مقایسه ای برگردان ترکیبات قرآنی ترجمه های الهی قمشه ای و مکارم شیرازی بر اساس الگوی ترجمه ابوالفتوح رازی در جزء 29 و 30(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۱
61 - 91
حوزههای تخصصی:
قرآن معجزه ای الهی است که به زبان عربی نازل شده و حاوی جمیع احکام و دستورات الهی است، بنابراین ارائه ترجمه ای شیوا و روان از آن تنها راه دستیابی غیر عرب زبان از محتوای آن می باشد. برای این منظور در این مقاله سعی شده تا با تحلیل زبان شناختی ترجمه های معاصر قرآن از الهی قمشه ای و مکارم شیرازی و بررسی روش ها و اسلوب ها در ترجمه های مذکور و مقایسه نحوه برگردان ترکیبات قرآنی و همچنین ویژگی های سبکی آن ها بر اساس الگوی ترجمه ابوالفتوح رازی که اولین ترجمه قرآن به زبان فارسی و بر مشرب شیعه می باشد و از لحاظ تاریخ تحول زبان فارسی و لغت شناسی اهمیت بسیاری دارد، به بهترین شیوه و اسلوب در بین این ترجمه ها دست یافت. بر این اساس ترجمه های مذکور توصیف و تحلیل شده و از منظر معناشناسی و در سطح زبان شناختی بررسی و تشریح شده اند که با توجه به بررسی های صورت پذیرفته می توان گفت با وجود اینکه مترجمان مذکور در برگردان ترکیبات قرآنی سبک خاص و یکنواختی را دنبال نکرده اند و در اکثر موارد برخلاف ابوالفتوح رازی بجای معنای واژه به واژه آن ها از شرح و توضیح ترکیبات در ترجمه استفاده کرده اند و یا در مواردی نیز برای یک کلمه قرآنی در ترجمه دو معنا آورده اند و معنای آن را در ترجمه وسعت بخشیده اند، اما در کل توانسته اند مفهوم ترکیبات قرآنی را براساس الگوی ترجمه ابوالفتوح رازی به ترجمه انتقال دهند.
بررسی تطبیقی مضامین و ویژگی های غنایی و مولفه های سبکی مکتب رمانتیسم - با رویکردی به اشعار یدالله بهزاد کرمانشاهی -(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۱
34 - 60
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو، به بررسی و تحلیل رویکرد و مفاهیم سبکی مکتب رمانتیسم و ادبیات غنایی در سروده های شاعر معاصر، یداللّه بهزاد (1304-1386)کرمانشاهی می پردازد.این پژوهش با اتّخاذ روش توصیف و تحلیل داده ها و با تکیه بر مبانی و اصول مکتب رمانتیسم، سعی دارد با شناسایی و تحلیل مولفه های ترکیبی ادبیات غنایی و مکتب رمانتیسم به کار رفته در اشعار بهزاد، به لایه های پنهان تاثیر این مکتب در محتوای اشعار او پی ببرد و جهان بینی مسلّط بر افکار شاعر را واکاوی و تحلیل کند. نتایج پژوهش حاضر، حاکی از آن است که یداللّه بهزاد به عنوان یکی از شاعران سبک خراسانی برای عینی سازی مفاهیم غنایی، از مولفه های مکتب رمانتیسم مدد گرفته تا تصاویر شاعرانه متنوّعی از قبیل شکوه از روزگار، تنهایی، عشق و محبّت، دشواریهای زندگی در جامعه، وطن دوستی، توجّه به تاریخ، زن، طبیعت گرایی ، معایب مردم و بیان جهل و نادانی آنان بپردازد.این تصویر سازی ها اغلب دربردارنده معانی و مفاهیم همچون بیان احساسات و عواطف، تراژیک بودن، اندوه، حسرت، ماهیت نمایشی داشتن، اجتماعی بودن، زبان اول شخص، ایجاز و کوتاهی، وابستگی به زمان حال، وصفی بودن، تخیل نیرومند و ...را دار هستند که می توان آنها را مولفه های ترکیبی این دو مکتب دانست. در نتیجه مضمون اشعار بهزاد بی نصیب از تأثیر مکاتب ادبی غربی نبوده است چنانکه در سبک شعر او، اثر و ردّ ِ پای توجّه به مکاتب غربی دیده می شود. البته نباید همه این تاثیرات را برگرفته از محیط و سبک غربی بدانیم.
بررسی تطبیقی نقش بونصر مشکان با گودرز کشواد در دستگاه حکومتی بر مبنای نظریه روان شناسی سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۳
40 - 58
حوزههای تخصصی:
دو اقیانوس ادب فارسی، تاریخ بیهقی در نثر و شاهنامه در نظم فارسی شاهکارهای ابوالفضل بیهقی و ابوالقاسم فردوسی نمایان گرِ تاریخ درخشان ِقدمتِ ایران در پهنه ی گیتی است. این جستار بر آن است تا دو مروارید گران بها از این دو اقیانوس ادب فارسی را صید کرده و ضمن معرفی کوتاهی از این دو صید ارزشمند، شباهت های نقشی که در جایگاه خود ایفا کرده اند را بررسی و واکاوی نماید. در هر دوره ای در تاریخ در رأس هر حکومتی افراد مثبت و منفی وجود دارند که دارای منصب و مقامی هستند و نگارنده بر آن است تا افرادی که نقش مثبت در دستگاه حکومتی داشته اند را با هم مقایسه نماید. روش انجام این پژوهش روش تحلیلی توصیفی از طریق یادداشت برداری کتابخانه ای است که بر مبنای نظریه ی روان شناسی سیاسی به بررسی و مقایسه ی ویژگی های شخصیتی موثر در عملکرد سیاسی بونصر مشکان در متن کتاب تاریخ بیهقی و گودرز کشواد در متن شاهنامه ی فردوسی می پردازد. نتایج اولیه حاکی از آن است که هر دو شخصیت دارای هوش سیاسی بالا و وجدان کاری خوبی بودند و از حق پذیری، تواضع، فروتنی و امانت داری بالایی برخوردار بودند که مجموع این خصایص شخصیتی کمک شایانی به پیشبرد اهداف سیاسی هر دو شخصیت داشته و سبب شده است همکاری هر دو شخص در اداره ی امور مملکت به شکل سازنده ای موثر و مفید باشد.
بررسی رمان «طعم سیب زرد» از ناصر یوسفی از دیدگاه نقد ترومایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۳
190 - 206
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضررمان «طعم سیب زرد» از ناصر یوسفی (1346 ه.ش) را بر اساس تروما (روان زخم) مورد واکاوی قرار می دهد. تروما تجربه یا حادثه ای است که فرد را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد و می تواند عواقب روانی، جسمی یا اجتماعی طولانی مدتی در زندگی شخص برجای بگذارد. این حادثه ممکن است به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر فرد یا اطرافیانش تأثیر بگذارد و باعث ایجاد احساساتی مانند اضطراب، ترس، غم، یا احساس ناتوانی و غیره شود. رمان طعم سیب زرد یک اثر روانشناسانه است که به شخصیت سه همکلاسی در دوران نوجوانی می پردازد. شخصیت هایی که تحت تاثیر عوامل خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، محیطی نامساعد و مهاجرت قرار گرفتند و آثار مخرب آن به شکل احساس ناامنی در زندگی آن ها پدیدار شده است. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی و مبتنی برابزار کتابخانه ای می کوشد تا به این سوال اصلی پاسخ دهد که کدام یک از اقسام تروما در رمان طعم سیب زرد نمود بیشتری دارد؟ براساس دستاورد تحقیق، در رمان ِمذکور، ترومای فردی و اثرات ناشی از آن بنیان روابط انسان ها را دگرگون کرده و هویتی برای آن ها باقی نمی گذارد. پیامدهای عینی تروما در رمان طعم سیب زرد، در قالب اضطراب، بی عاطفگی، انزوا، اختلال در رفتار، مرور خاطرات تلخ و نابودی ارتباطات انسانی تجلی یافته است.
تحلیل جهان مطلوب بوستان سعدی بر اساس نظریه انتخاب ویلیام گلاسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۳
81 - 103
حوزههای تخصصی:
از دیرباز، جهان مطلوب، به عنوان تصویری از جامعه مورد تأکید فلاسفه و دانشمندان قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل جهان مطلوب از دیدگاه گلاسر و بررسی تطبیقی آن با جهان مطلوب بوستان سعدی بود. این پژوهش، از نظر هدف، کاربردی؛ از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی؛ و از نظر ماهیت داده ها، کیفی بود. بر این اساس، ابتدا، از طریق روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار، آموزه های جهان مطلوب گلاسر استخراج شد. سپس، از طریق کدگذاری استقرائی و قیاسی به تحلیل اطلاعات اقدام شد. نتایج نشان داد، مدیریت و رهبری، مهربانی، اختیار و آموزش و یادگیری، عوامل جهان مطلوب گلاسر هستند. این عوامل، به ترتیب معادل باب های عدل و تدبیر و رای، احسان، رضا و در عالم تربیت بوستان سعدی هستند. بر این اساس، در یک چشم انداز کلی، نتیجه گیری شد، تلفیقی از دیدگاه سعدی و گلاسر برای تربیت در ساحت های شناختی، عاطفی، اخلاقی، جسمانی و اجتماعی به کار بسته شود.