فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۲۱ تا ۲٬۵۴۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
بررسی و نقد توالی خویشکاری های قهرمان در نظریه ی ریخت شناسی پراپ (با تکیه بر ریخت شناسی سه قصّه از شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر به روش تحلیلی– انتقادی و بر اساس ریخت شناسی سه قصه از شاهنامه، به بررسی و نقد اصل «توالی خویش کاری های قهرمان» در نظریه ی ریخت شناسی پراپ می پردازد. به این منظور، نخست سه قصه از قصه های شاهنامه از دیدگاه ریخت شناسی، بررسی می شود که خویش کاری قهرمانان آن ها یکسان است و ظاهراً ساختار یکسانی دارند؛ اما در عناصرِ متغیر آن ها تفاوت هایی وجود دارد و پس از تحلیل اشتراکات و اختلافات آن ها، به این نتیجه می رسد که در رده بندی قصه ها، تنها توجه به خویش کاری نمی تواند آن ها را در یک رده قرار دهد و باید تأثیر برخی ازعناصر متغیر هم بر آن در نظر گرفته شود؛ چون هر چند در این قصّه ها خویش کاری های قهرمانان محدود (کوچ، عشق، آزمایش، ازدواج، بازگشت) و یکسان است، اما برخی از عناصر متغیر مانند محیط اجتماعی و یا هویت قهرمان و شخصّیت اصلی، بر توالی این خویش کاری ها تأثیر گذاشته است.
داش آکل و شخصیت های محوری داستان های همینگوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۹
149 - 164
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه «داش آکل» از برجسته ترین داستان های صادق هدایت و از جمله داستان های برجسته ادبیات معاصر ایران است. در این داستان بن مایه های تفکر ارنست همینگوی در شخصیت پردازی، که به نوعی مکتب فکری او را تشکیل می دهد، خود را به معاینه نشان می دهد. آرمان گرایی، تعلق به جهان اقلیت، آسیب دیدگی، فرجام شوم، تسلیم دردآلود و در نهایت پیروزی در عین شکست، از مهم ترین وجوه اشتراک شخصیت داش آکل با شخصیت های مورد علاقه نویسنده آمریکایی است.
«مرگ » از دیدگاه ابوالطیّب المتنبّی و ابوالقاسم فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۰
11 - 29
حوزههای تخصصی:
نوشتار فراروی، جستاری است درباره مرگ، از نگاه دو سخ نسرای پراوازه تازی و پارسی، ابوالطیّب متنبّی و ابوالقاسم فردوسی. هر کدام از این دو حکیم فرزانه به فراخور اندیشه و بایسته های زمانه دورنمایی از مرگ به دست داده اند، و در واکاوی باورهای این دو سراینده برجسته و بلندآوازه، فراروی مرگ با نمون ههای فراوانی از ه ماندیشی و ه مگرایی برم یخوریم. در جایگا ههایی نیز گونه نگرش شان با یکدیگر ناهمگون و دوگانه است و این دگرمانی بازم یگردد به هموار نبودن بستر بر پایه نگاه و خواسته و واداشت ههای پیرامونی.
بررسی تطبیقی حبسیات ملک الشّعرای بهار و ناظم حکمت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱۸
111 - 133
حوزههای تخصصی:
حبسیات، اشعاری هستند که تأثّرات و آلام درونی شاعر را در محیط زندان بازگو می کنند و پرده از چهره حاکمان استبداد برمی دارند. ملک الشعرای بهار و ناظم حکمت از شاعران معاصر ایران و ترکیه ، در راه مبارزه خود با استبداد، سال های سال زندان و تبعید را تجربه کرده اند و هر کدام به نحوی تأثّرات درونی خود را در شعر خویش متبلور ساخته اند. مقاله حاضر با نگاهی اجمالی به نقاط مشترک و مورد اختلاف این شاعران، به مقایسه تعدادی از حبس سروده های آنان پرداخته است.
تأثیر فرهنگ و ادب ایرانی در ادب عربی؛ مطالعه مورد پژوهانه (امثال مولّد)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله نشان دادن تأثیر حکمت های خسروانی و اندیشه های ایرانشهری در ادب عربی است. با آنکه این سخن جدید نمی نماید، موضوع از زاویه جدیدی مطالعه شده که تا به حال به آن پرداخته نشده است. این مقاله مدعی است علاوه بر حضور گسترده حکمت های ایرانی در ادب عربی، بخش اعظم بیش از هزار مثل مولّدی (غیر عربی) که در منابع عربی وجود دارد، ایرانی است. لذا پس از ترسیم زمینه های تاریخی برای انتقال این اندرزها به ادب عربی، با معرفی دهها نمونه از این امثال که در ایرانی بودن آنها تردیدی وجود ندارد، راه را برای پژوهش های بعدی هموار کرده ایم. به علاوه، برای آنکه تأثیر ادب و فرهنگ ایرانی را در ادب عربی نشان داده باشیم، مضامین مشابه آنها را در ادب فارسی و عربی نقل کرده، به امثال و حکم دهخدا ارجاع دادهایم. در مواردی نیز به نقد شرح و تحلیل برخی متون ادب فارسی پرداختهایم تا نشان دهیم تأثیر اندیشههای ایرانی در ادب عربی بیش از آن است که امروز بر اذهان محققان حاکم است و حق فرهنگ و ادب ایران نه تنها از سوی محققان عرب که از سوی اندیشمندان ایرانی هم، چنانکه باید شناخته نشده است.
بررسی تطبیقی مسیح (ع) در شعر ادونیس و شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان پیامبران، بیان معجزات و سرگذشتِ پر ماجرا و آموزندة آنان از دیر باز به عنوان عناصری مؤثر به صفحات شعر و ادب راه یافته و اسباب زیبایی اثر و توجه خواننده را موجب شده است. یکی از زیباترین، مؤثرترین و مورد توجه ترین این داستان ها، داستان عیسی مسیح (ع) است.
در ادبیات گذشته، بیشتر برداشت های شاعرانه از ایشان، برگرفته از نگرش اسلامی به این شخصیت الهی بوده و نگرش مسیحی که در موارد مهمی با نگرش اسلامی در تضاد و تقابل است کمتر بروز یافته است. اما در ادبیات جدید و به ویژه شعر معاصر عربی و فارسی، این تلقی از مسیح (ع) با چرخشی قابل ملاحظه، سویه ای مسیحی به خود گرفته و مفاهیمی هم چون رنج های مسیح (ع)، مصلوب شدن ایشان، قربانی شدن ایشان برای پرداخت کفارة گناهان بشر و رستاخیز مسیح (ع) پس از مرگ، از انجیل به ابیات شاعران راه یافته است. این مفاهیم که امروزه به مفاهیمی اسطوره ای و نمادین در هنر مسیحی تبدیل شده اند، شاعران را در بیان آنچه از اضطراب های درونی، رنج ملت های ستمدیده، جور حاکمان و حکومت های بیدادگر و... می بینند، بسیار یاری می رسانند.
ادونیس و احمد شاملو از شاعران نوپرداز و متجددی هستند که بخشی از اشعار خود را به ترسیمی نمادین و اسطوره ای از مسیح (ع) اختصاص داده اند.
این پژوهش تطبیقی می کوشد با تکیه بر مکتب آمریکایی در ادبیات تطبیقی، به تحلیل و بررسی تطبیقی اشعار ادونیس و شاملو، با موضوع مسیح (ع) بپردازد و جلوه های مسیحی یا اسلامی این شخصیت دینی در شعر دو شاعر، نوع اسلوب دو شاعر در این گونه شعرها، نقاط اختلاف و اشتراک میان آن دو در برداشت های نمادین از مسیح (ع) میزان موفقیت یا ناکامی هر یک در استخدام این نماد را به بوته تحلیل و بررسی بسپارد.
بررسی تطبیقی نماد «شیر» در شعر نیمایوشیج و خلیل مطران
حوزههای تخصصی:
نیما یوشیج و خلیل مطران، از پیشگامان شعر نو، در ادبیات فارسی وعربی به شمار می روند. روحیه متفاوت آن دو، سبب شده تا پدیده های طبیعی، در شعر هر یک از این دو، رنگی ویژه به خود بگیرد. هر کدام، در عالم خیال شاعرانه، از «شیر»، نمادی متناسب با احساسات درونی خود خلق نموده اند که یکی ناتوان و گریان، و دیگری، شجاع و غرّان است. شیر در قصیده ی نیما، نمادی از آزادی خواهان در بند است و رنگی به شدت واقعگرایانه دارد، اما همین حیوان توانا، در «الأسد الباکی» مطران، به موجودی بسیار ضعیف و گریان تبدیل شده است که پیوسته اندوهی رمانتیکی به همراه دارد. نیما با به کارگیری این نماد، شعری روایی با مضمونی حماسی خلق نموده، اما مطران، قصیده ای غنایی با مضمونی کاملاً عاطفی از آن پدید آورده است.
این مقاله، براساس چارچوب های ادبیّات تطبیقی، به بررسی و نقد نگاه متفاوت دو شاعر در این موضوع می پردازد.
نظریه انسان کامل در مکتب ابن عربی و مولوی
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۴
159 - 185
حوزههای تخصصی:
انسان کامل مثل اعلای الهی و آیت کبرای او است که بر صورت حق آفریده شده و کلید معرفت است. از نظر ابن عربی، انسان ثمره وجود و کمال عالم کونی و غایت حرکت وجودیه و ایجادیه است. اول است به قصد، آخر است به ایجاد. قلب انسان کامل، آیینه تجلیات ذاتیه و اسمائیه است. از نظر مولانا، کاملان، نایب حق اند در روی زمین و سایه و ظل اویند. مرآه حق و آیه تمام نمای هستی که رابطه اش با حق بی واسطه است و از این جهت روح و دل عالم است. در این تحقیق، نظرهای این دو عارف بزرگ درباره انسان کامل بررسی و درطی آن، اشتراکات و افتراقات آنها روشن شده است.
مقایسه ساختار تشبیهات مخزن الأسرار و مطلع الأنوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تشبیهات مخزن الأسرار و مطلع الأنوار، از وجوه مختلفِ بلاغی؛ یعنی موضوعی، طرفین تشبیه، زاویه تشبیه، ساختار شکلی، وجه شبه، ادات، حسی، عقلی و انتزاعی بودن، تشبیهات گسترده و فشرده، مفرد و مرکب بودن، بررسی، دسته بندی و مقایسه و پس از تطبیق تشبیهات هر دو شاعر، تحلیلی آماری و علمی از آن ارائه شده است. مسأله اصلی پژوهش بررسی و مقایسه تشبیهات این دو اثر از وجوه مذکور است، زیرا تشبیه یکی از مهمترین عوامل مخیّل شدن کلام و تولید شعر است و بررسی فرایند آن در دو اثر مورد بحث، مخاطب را از رازهای پنهان شعر نظامی و امیرخسرو آگاه می کند. از سوی دیگر در این پژوهش تأثیرات تشبیه بر ساختار زبانی و سبکی دو اثر نشان داده می شود. از اهداف این نگرش تحلیلی و تطبیقی، بررسی آماری تشبیهات هر دو شاعر و مشخص نمودن میزان ابتکار و تقلید هر یک و دست یافتن به دیدگاه جامعی درباره نوع و دسته بندی تشبیهات آنها است. این پژوهش کاملاً جنبه علمی دارد؛ یعنی تمام تشبیهات دو اثر مورد بررسی قرار گرفته است. (به دلیل محدودیت مقاله بخش هایی از آنها به عنوان نمونه ذکر شده، ولی آمارها و درصدها شامل تمام تشبیهات است).
نکته مهم آن است که مخزن الأسرار با 2254بیت، 631تشبیه و مطلع الأنوار با 3216بیت، 462 تشبیه دارد؛ یعنی نظامی با وجود ابیات کمتر، تشبیه سازتر و تصویرگرتر از امیرخسرو است. (زیرا از کل تشبیهات این دو اثر سهم نظامی 54%و سهم امیرخسرو39%است و 7% تشبیه مشترک دارند). از سوی دیگر میزان تراکم تشبیهات و تصویرگری دو شاعر متفاوت است؛ یعنی در هر 6/3 بیتِ نظامی یک تشبیه و در هر 7 بیت امیرخسرو یک تشبیه به کار رفته است که نشان دهنده تراکم تشبیه، تصویرگری و مخیّل بودن ابیات نظامی نسبت به امیرخسرو است. از نکات مهم دیگر مقاله، گرایش دو شاعر به اوصاف انسانی و مفاهیم مجرّد در اخذ مشبّه است، همان طور که در آوردن مشبّهٌ به بسامد استفاده از اشیا و اوصاف انسانی بیشتر است، از نظر زاویه تشبیه و نو و کهنگی آن، اگرچه نظامی از امیرخسرو مبدع تر است؛ اما در مجموع 16درصد تشبیهات نظامی و 13درصد تشبیهات امیرخسرو نو و ابداعی است و سایر موارد تکراری هستند. هر دو شاعر ساختار تشبیهی خاصی دارند که در یکی از طرفین تشبیه، یک ترکیب تشبیهی یا استعاره می آورند و تشبیهی خیال انگیز می آفرینند. از نظر ساختار شکلی هر دو شاعر از انواع مختلفی از تشبیه در شعر خود بهره جسته اند؛ ولی گرایش هر دو به تشبیه بلیغ و مفروق بیشتر بوده است. این پژوهش همچنین ثابت می کند که هر دو شاعر به تشبیهات حسی به حسی و عقلی به حسی، تشبیهات گسترده و مفرد بیشتر گرایش دارند.
غزل در اشعار سعدی و متنبی
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۴
121 - 145
حوزههای تخصصی:
سعدی و متنبی هر دو از شاعران بزرگ و نامی ایران و عراق به شمار می آیند که در برخی از وجوه تفکر و نحوه بیان و نوع بینش و هنر تصویرگری و جوشندگی طبعی بسیار نزدیک به یکدیگر دارند. در این پژوهش، غزل و به تبع آن، عشق و عاشق و معشوق در اشعار این دو شاعر و در راستای آن، مضامین و دیدگاه های مشترک آنان درباره این سه مقوله بررسی شده است.
بررسی تطبیقی اشعار حافظ و إمِرسُن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر شعر فارسی بر ادبیّات آمریکا از مباحثی است که تا کنون کم تر مورد توجّه کسانی که در زمینة ادبیّات تطبیقی تحقیق کرده اند، قرار گرفته است. موضوع مقالة حاضر بررسی تأثیر حافظ شیرازی بر شاعر رمانتیک و فیلسوف تعالی گرای آمریکایی، رالف والدو إمِرسُن است. این پژوهش، نخست به اختصار زندگی و چارچوب فکری و سبک ادبی إمِرسُن را معرفی می کند و چگونگی آشنایی وی با حافظ را از طریق متن های میانجی آلمانی نشان می دهد. بخش دوم مقاله، شخصیّت حافظ را در چشم شاعرـ فیلسوف آمریکایی بررسی می کند و به ارزیابی کیفیّت ترجمه های إمِرسُن از اشعار حافظ می پردازد. در بخش پایانی از طریق بررسی تطبیقی اشعار إمِرسُن و حافظ، همسانی های فکری و سبکی دو شاعر و میزان تأثیر إمِرسُن از حافظ، مورد ارزیابی قرار می گیرد. تأثیر پذیری إمِرسُن از حافظ نه تنها در مضامین و صور خیال، بلکه در چارچوب فکری او نیز به چشم می خورد. این همگونی ها با ارجاع به مقالات و اشعار إمِرسُن و تطبیق آن ها با اشعار حافظ نشان داده شده است.
بازتاب اسطوره هابیل و قابیل در برخی از رمان های ادبیات ایران و جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان هابیل و قابیل در ادامه و کنار داستان آفرینش، یکی از اصلی و اصیل ترین اساطیر انسانی است که جریان روایت آن در حصار زمان و مکان خاص، متوقف نمانده و در سرشت و سرنوشت اعصار، ردپایی ژرف برجای نهاده است.مقاله پیش رو کوششی است برای بررسی داستان هابیل و قابیل در برخی از رمان های ایرانی و غیر ایرانی از جمله «هابیل»، «افسانه فلوت بداغ»، «سمفونی مردگان» و «فریدون سه پسر داشت»؛ و نیز بررسی تاثیر نوع ادبی رمان به عنوان قالب ادبی غالب در ادبیات این روزگار، با امکانات و ویژگی های خاص خود، در روند بازخوانی و بازآفرینی این اسطوره.
تغزل با بهره گیری از حروف الفبا در شعر فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از اختراع شکلهای تصویری توسط فینیقیان، این شکلها در قالب حروف به زبان عربی و سپس فارسی منتقل شد. پس از آن، شاعران دو زبان در دوره های مختلف با بهره گیری از شکل ظاهری این حروف تعابیر تغزلی ارزنده ای را به عرصه ادبیات فارسی و عربی عرضه نموده اند که به نوبه خود شاهکار ادبی ارزنده ای محسوب می شود. در این مقاله شواهد متعددی از تصویرگری حروف الفبا در اشعار شاعران دو زبان، صرف نظر از زمان حیات آنان عرضه شده است.
مقایسه داستان «رستم و سهراب» با نمایشنامه «کوهولین»
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۳
33 - 43
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به تحلیل و مقایسه داستان غم انگیز «رستم و سهراب» از حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر قرن چهارم هجری و نمایشنامه «کوهولین» از ویلیام باتلر ییتز، شاعر و نمایشنامه نویس شهیر ایرلندی در قرن نوزدهم میلادی دست زده ایم و هدف از مقایسه این دو اثر، تبیین بده بستان های ادبیات کشورها است که در دو برهه مختلف تاریخی به رشته تحریر درآمده است. فردوسی در داستان غم انگیز «رستم و سهراب»، ماجرای پهلوانی را که به دست خود، ندانسته، فرزند خویش را می کشد، بیان کرده است. فردوسی این گزاره را با توجه به مقدمه چینی و براساس تعداد اتفاقاتی که با هم رابطه علّی و معلولی دارند، شکلداده است و در اصل، طرح اصلی داستان غم انگیز او است. «نمایشنامه کوهلین» نیز نبرد تن به تن میان پدر و پسر است که هیچ یک از آن دو از خویشاوندی که با حریف خود دارد، آگاه نیست.