فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۲۱ تا ۲٬۷۴۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
شباهت بین تصوف اسلامی با عرفان دیگر اقوام جهان، بی شک در خور توجه بسیار است، اگرچه ویژگی های مشترکی در تجارب عرفانی جهان است، نباید انتظار داشته باشیم که همیشه و همه جا با کلمات مشابهی بیان شده باشد، اما وقتی می بینیم مضامین و حتی تمثیلات مورد استفاده در اوپانیشاد و مثنوی درباره موضوعات مختلف مشابه ودر بعضی مواقع کاملا یکسان است، حیرت خواهیم کرد.در این مقاله مفهوم عرفانی وحدت وجود در اوپانیشاد و مثنوی مورد تطبیق قرار گرفت، در کار تطبیق تلاش به موارد مهم آن اشاره شود، اما هرگز همانندسازی مد نظر نبود بلکه تناسب ها مورد توجه قرار گرفت، این تناسبات آشکار کننده نکات ظریف غیر منتظره ای است. زیرا دو مکتب در مجموع خود بینشی مشابه از موضوعات اصلی متافیزیک دارند.
دو بانوی عشق مقایسه تحلیلی-انتقادی شخصیت و جایگاه «هلن» و «منیژه» در دو حماسه ایلیاد و شاهنامه
حوزههای تخصصی:
حماسه های بزرگ ایران و یونان -شاهنامه و ایلیاد- از جهات فراوانی قابل بررسی و مقایسه اند؛ از آن جمله جایگاه شخصیت زن در این دو کتاب و به ویژه «هلن» ملکه زیبایی و منیژه بانو فرد دلداده «بیژن».هلن» به روایت «هومر»، زیباترین زن جهان، همسر «منلاس» است که دلداده «پاریس» پسر «شاه پریام» پادشاه «تروا» میشود و به همراه «پاریس» با دستبرد به خزانه پادشاهی به «تروا» می گریزد و زمینه جنگ طولانی و طاقت فرسای یونانیان با «تروا» را فراهم می سازد.اما «منیژه» با آنکه دختر شاه توران زمین است و با عشق خود به «بیژن» -پهلوان ایرانی- به همسری او درمی آید، در پس گرفتاری همسر دلبندش، در کنار او می ماند و برای رهایی همسر و معشوقش، با «رستم» -پهلوان نامدار ایرانی- همکاری می کند. این دو بانو، هر دو، شاهزاده و عاشق پیشه اند ولی یکی همسر و فرزند را به سبب کامجویی با «پاریس» رها می کند و دیگری با رها کردن خانواده شاهی خود، از همسر محبوبش تا پای جان حمایت می کند و اسباب نجات او را فراهم می سازد.این نوشتار، عهده دار بررسی ویژگی های انسانی، اجتماعی و عاطفی این دو بانو در این دو حماسه جاوید است.
ادبیات زیباشناسانه نزد افلاطون و ابن العربی (عنوان عربی: الأدب الجمالی عند أفلاطون، وابن عربی)
حوزههای تخصصی:
جست وجوی زیبایی، پیشه پیشین انسان ها بوده است و آدمیان در اعصار دوردست و قرون گذشته، با روی آوردن به عرصه هنر و زیبایی، جاودانگی را جانمایه خویش ساخته اند. گویی از آن هنگام که بشر، اندیشیدن و عاطفه ورزیدن را آغازیده، هنرنمایی و روی آوری به زیبایی، خواه در شعر، یا در ادبیات، فلسفه، پیکرتراشی و کارهایی از این دست را نیز آغاز کرده است.درباب «حقیقت زیبایی»، پرسش های گوناگونی را می توان مطرح کرد. افلاطون -آن حکیم فرزانه، فیلسوف بی بدیل یونان و شاگرد سقراط- در جای جای آثار خویش، از هنر و زیبایی سخن گفته است. وی پایه گذار و در واقع طلایه دار بسیاری از مباحث عمیق فلسفی است. معرفت شناسی ابن عربی به گونه ای است که پایگاه معرفت را آن گونه که در نزد حکمای مشا متداول بوده است، به مرکز دیگری منتقل می کند؛ یعنی نزد حکما و فلاسفه.چکیده عربی:اعتبر الیونانیون والرومیون القدماء، ثلاثة أمور داعیة لهدوء الإنسان: «الحقیقة»، و «الخیر»، و«الجمال» ظهرت «العلوم» جرّاء بحث الإنسان عن الحقیقة، کما ظهرت «الأخلاق» بعد أن فتّش الإنسان الخیر، وأخیرا ظهر «الفنّ» أثناء البحث عن الجمال.تقودنا حقیقة الجمال نحو الإجابة عن أسئلة کثیرة. تحدث الفیلسوف الکبیر أفلاطون بوصفه مؤسس معظم المباحث الفلسفیة العمیقة، عن الفن واستطاع أن یفتح آفاقا جدیدة فی العلوم الفلسفیة، التی کانت تبحث عن حقائق الأمور حتی ذلک الوقت، کما استطاع هذا الفیلسوف أن یطرح المباحث المعرفیة، والجمالیة لأول مرة. ومن ناحیة أخری قام ابن عربی بنقد الفلسفة، وحاول الحط من درجة الإدراک الإنسانی، من العقل إلی المباحث الکلامیة، وذلک لأنه لایعیر اهتماما بالعقل الفلسفی، ومن هذا المنطلق یری أن العقل، والفلسفة، لیسا صالحین للحدیث عن الفن، وهذا الأخیر فی رأیه من الأمور الإلهیة وعلی مستوی إعجاز الأنبیاء.
تطبیق مبحث حروف کتاب نهج الادب رامپوری هندی با مباحث حروف دستور زبانهای فارسی در ایران (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین مباحث الحروف فی کتاب نهج الأدب لرامبوری الهندی وکتب قواعد اللغة الفارسیة فی إیران)
حوزههای تخصصی:
کتاب نهج الادب، تالیف نجم الغنی رامپوری (1339 ه. ق.) است. این کتاب در حکم دایره المعارفی است که تمامی مباحث دستوری را با توضیح و تفصیل بسیار و مثال ها و شواهد متعدد، با استفاده از حدود 300 کتاب، رساله و فرهنگ، در سه باب در خود جای داده است. باب سوم این کتاب، به مبحث حروف اختصاص داده شده است؛ که در آن، پس از تعریف حرف و تقسیم بندی آن به دو دسته حروف مبانی و اصطلاحی، ویژگی های هشت حرف مختص زبان عربی توضیح داده شده است. حروف همزه و الف نیز از ذهن نقاد این نویسنده دور نمانده است.در مقاله حاضر، برای تطبیق مباحث مطرح شده در کتاب با مباحث دستوری جدید، از کتاب های معتبر دستوری، آواشناسی و فرهنگ های گوناگون تالیف شده در ایران استفاده و سعی شده است مباحث و مثالهایی ارایه شود که امروزه در زبان فارسی دیده و شنیده می شوند.چکیده عربی:ألّف نجم الغنی رامبوری عام 1339ق کتابه المسمی بنهج الأدب. هذا الکتاب یمثل موسوعة، تشمل فی ثلاثة أبواب، کافة مباحث علم النحو، بالإضافة إلی الشروح الوافیة، والأمثلة، والشواهد الکثیرة باستخدام 300 کتاب، ورسالة، وقاموس. تم اختصاص الباب الثالث بمبحث الحروف إذ یوضح خصائص ثمانیة حروف تخص اللغة العربیة بعد تعریف الحرف وتقسیمه إلی حروف المبانی، وحروف المعانی. یمثل مبحث مخارج الحروف فی هذا الکتاب علم الصوتیات، وینم عن دقة الکاتب ووفرة معلوماته. یبدأ الفل الأهم فی مبحث الحروف من فصل تصرفات الحروف، إذ یوضح الکاتب من هذا الفرع فصاعدا التغییرات التی تتم فی الحروف والکلمات. حاول هذا المقال لدراسة مقارنة بین هذه المباحث ومباحث علم النحو الحدیثة، استخدام الکتب النحویة، والصوتیة، والمعاجم المختلفة المؤلفة فی إیران، کما حاول أن یقدم المباحث والنماذج الرائجة فی اللغة الفارسیة الحدیثة.
سیاوش، مسیح (ع) و کیخسرو (مقایسه ای تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در متون تاریخی و ادبی معتبر، که بسیاری از پیامبران سامی با شهریاران و یلان تاریخ ملی پهلوان ایران معاصر یا همسان پنداشته شده اند، نام حضرت عیسی(ع) در میان پیامبران مورد مقایسه و اختلاط دیده نمی شود و این با توجه به درآمیختگی سرگذشت و شخصیت مسیح(ع) با عناصر و بنمایه ای گوناگون داستانی (اساطیری، حماسی و عامیانه)- که طبعا زمینه مناسبی را برای این معاصرت یا یکسان انگاری یاد شده فراهم می آورد- تا حدودی سزاوار تامل و پرسش است. از بررسی روایات تاریخی- داستانی حضرت عیسی(ع) و مقایسه آن با اخبار اساطیری، حماسی و عامیانه مربوط به سیاوش و کیخسرو در منابع ایرانی، شانزده همانندی جزئی و کلی میان سیاوش و مسیح(ع) و بیست مشابهت توجه برانگیز دیگر بین کیخسرو و مسیح(ع) به دست می آید که به لحاظ نوع و شمار بسیار جالب است. در این مقاله با بررسی و توضیح لازم هر یک از این موارد، این نتیجه حاصل شده است که احتمالا پراشتراکترین و قابل تطبیق ترین کسان روایات سامی و ایرانی، حضرت عیسی(ع) و سیاوش و کیخسرو است؛ چنانکه گویی زندگی و سیمای این سه تن در قالب الگویی واحد و براساس ویژگیها، مضامین و باورهای مشترکی پرداخته شده است.
درآمدی بر ادبیات تطبیقی غیرجد (عنوان عربی: نظرة إلی الأدب الهزلی المقارن)
حوزههای تخصصی:
ادبیات منظوم و منثور را به دو بخش کلی تقسیم کرده اند: جد و هزل.جدیات شامل نوشتارهای اخلاقی، عشقی، رزمی و بزمی است؛ و آثار مکتوب غیرجدی، مواردی مانند طنز، هجا، فکاهی، لطیفه، بذله، مطایبه، شوخی، مسخرگی، و انتقاد را در بر می گیرد.در نوشتارهای بازمانده از ادب پیشین فارسی، جز درباره هجا چیزی درخور توجه درباره ادب غیرجدی نیامده است و اگر گاهی در متون ادب فارسی، مطالبی دیده شود، غالبا هجو را به جای هزل یا دیگر متفرعات غیر جد به کار برده اند.ادبای عرب، شعر دوره جاهلیت و صدر اسلام را از جهت اغراض و مقاصد به بیش از ده قسم تقسیم کرده اند که قسم پنجم را به هجا اختصاص داده اند و در تعریف آن گفته اند: «هجا برشمردن قبایح و نفی مکارم است از شخصی یا قوم و قبیله ای. . .»(رهنما،6:1364).ادبای پیشین ایران هم با تغییرات و دگرگونی هایی در تقسیم اغراض و مقاصد شعر، همین اقسام را با ضمایمی یاد کرده اند و اغراض شعر را در ده شیوه محدود کرده اند، چنانکه خاقانی در مقام مفاخره و برتری خود بر عنصری گفته است:ز ده شیوه که آن حیله شاعری است به یک شیوه شد داستان عنصری و صبا نیز به پیروی از پیشینیان، چنین سروده است:سخن چیست در این نشیب و فراز یکی گوی و من ترک ده گوی باز چکیده عربی:تم تقسیم الأدب المنظوم والمنثور إلی فرعین رئیسین: الجد والهزل. یشمل فرع الجد:الکتابات الأخلاقیة، والغرامیة، ومعارک الحرب، والحفلات، بینما یشمل فرع الهزل: الطنز، والهجو، والفکاهة، واللطیفة، والنکتة، والمطایبة، والمزاح، والسخریة، والانتقاد، و... إلخ. وبغض النظر عن الهجو لم تعالج الکتابات المتبقیة من الأدب الفارسی القدیم، أدب الهزل معالجة وافیة، وإن وجد هذا الفرع أحیانا بین طیات نصوص الأدب الفارسی، فإنه استخدام للهجو بدل الهزل. أما أدباء العرب فقسموا شعر الجاهلیة وصدر الإسلام من حیث الأغراض إلی أکثر من عشرة فروع خصصوا الفرع الخامس للهجاء وقالوا فی تعریفه: «الهجاء یعنی ذکر مساوی شخص أو قبیلة وسلب المحامد عنهما.» والأدباء الإیرانیون القدماء أیضا ذکروا هذه الفروع بعد تغییرات فی تقسیم أغراض الشعر حیث حدّدوها فی عشرة فروع.
شیرین ترین حکمت های خسروی (در غنایی ترین اثر نظامی - امیر خسرو و هاتفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به طبقه بندی موضوعی و تحلیل پربسامدترین موضوعات حکمی مطرح شده در مثنوی غنایی «خسرو و شیرین» نظامی و مقایسه آن با «شیرین و خسرو» امیرخسرو دهلوی و هاتفی پرداخته است. این مقایسه یکی از امتیازات متعدد اثر حکیم نظامی گنجوی را نسبت به آثار مقلدانش روشن می سازد زیرا توجه خاص این حکیم گرانقدر به حکمت و پند و اندرز در بطن یک داستان عاشقانه، چه از نظر تعداد ابیات اختصاص یافته به این مطلب و چه از جهت تنوع مضامین حکمی مطرح شده در دل داستان بی نظیر است. در بخش های بعدی نیز نحوه بیان اندرزهای حکمت آمیز، حکیم ترین شخصیت های هر اثر و حکمت آمیزترین بخش های هر منظومه مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. در این موارد استادی حکیم گنجه در نحوه داستان پردازی و دقت وی در شخصیت پردازی داستان در مقایسه با مقلدان او، امیر خسرو دهلوی و هاتفی، روشن می گردد. بدیهی است نتایج این پژوهش با تمرکز بر داستان «خسرو و شیرین» صورت گرفته است و مقایسه سایر آثار نظامی با مقلدانش از این منظر در جهت تایید، تکمیل و تحکیم نتایج به دست آمده موثر خواهد بود.
عشق عالم سوز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ابن فارض از یکسو قدرت و استعداد شاعری را به کمال داراست و از سوی دیگر احساس و ادراک دینی و عرفانی او، در غایت علو و کمال است. وجود این دو امتیاز برجسته موجب شده است که او لوای شعر روزگار خود را در دوره فترت ادبی بعد ازجنگ های صلیبی بر دوش گیرد و بر فراز قله صوفیانه عرب بایستد که دو قصیده تائیه کبری و خمریه او، گلستان عشق الهی را بارور ساخته، گرچه حبابن فارض، نمودار عاطفه نفسانی ذاتی است ولی در ضمن شامل بسیاری از معانی لطیف صوفیانه ای است که، به رنگ فلسفی آراسته شده.ابن فارض مانند ابن عربی، جلال الدین رومی، عطار و ...تنظیم کننده بی همتای موسیقی افلاک و بیان کننده اسرار الهی است، برای اتصال به منشا هستی مطلق، طریق عرفان اسلامی را که جنبه پویا و مثبت دارد، برگزیده و مراحل سیر و سلوک را طی نموده و به سبب طاعت و عبادت آشکار و پنهان، قلبی و روحی و جسمی، مجذوب حق شده و با کشف و شهود و اشراق، به حقایق دست یافته، به همین دلیل «وحدت و معرفت، اصل خلقت، جوهر شرایع و ادیان» مذهب اوست. در این مقاله جهان بینی و راه و رسم و طریقت وی با عارفان و صوفیان روشن بین زبان و ادب فارسی که تحت تاثیر علوم و معارف اسلامی و قرآن و احادیث، شاهکارهای ادبی و عرفانی خلق نموده اند، مورد مقایسه وتطبیق قرار گرفته است.
تطبیقی مکتب های ادبیات
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، سعی بر آن است که توضیحی چند درباره ادبیات تطبیقی داده شود؛ سپس مقایسه ای بین مکاتب ادبی انجام گیرد؛ آنگاه، قلمرو ادبیات تطبیقی و بازتاب آن در ایران و جهان امروز بررسی، و سرانجام، اهمیت آن در دنیای فعلی با ذکر دلایل آشکار شود.ادبیات تطبیقی، از شاخه های جدید و گسترده ادبیات و ادبیات نمایشی امروز است که در آن، تشابه و تفارق نمونه های مختلف آثار ادبی بررسی می شود. در ادب تطبیقی، آنچه مورد نظر محقق و نقاد است، نقش اثر ادبی نیست، بلکه در کیفیت و تجلی و انعکاسی است که اثر ادبی قومی در ادبیات قوم دیگر پیدا میکند. ادبیات تطبیقی نه تنها از مرزهای سیاسی، زبانی، ملی، کشوری و فرهنگی فراتر میرود، بلکه به دنبال گشودن افق های تازه فکری است؛ به عبارت دیگر، ادبیات تطبیقی نه تنها در پی ایجاد ارتباط و گفتمان با دیگر رشته های علوم انسانی است، بلکه درصدد ایجاد تفاهم میان فرهنگ های مختلف است. از این رو، تحقیق و تفحص در این موضوع، بسی مهم و قابل اهمیت است.
تحلیل تطبیقی «ققنوس» و «آلباتروس»؛ دو شعر از نیما و بودلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به مطالعة تطبیقی «ققنوس» و «آلباتروس» دو شعر از نیما و بودلر می پردازد. ابتدا سعی شده است به سمبولیسم این دو شاعر اشاره شود و بعد به تحلیل تطبیقی دو شعر مذکور از ابعاد مضمونی و ساختاری پرداخته می شود و بالاخره با بیان شباهت ها و تفاوت های موجود در دو شعر تاثیرپذیری نیما از بودلر نشان داده می شود.
بررسی تطبیقی افکار و عقاید ابوالعلاء و خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوالعلاء معری، شاعر اندیشمند عرب و خیام نیشابوری، شاعر و فیلسوف و متفکر مشهور ایرانی، از بزرگان علم و ادب جهان به شمار می آیند که با داشتن شخصیت رمزآلود، آوازه ی دانش و معارفشان از مرزهای جغرافیای خود فراتر رفته است. می توان گفت بسیاری از دانشمندان شرق و غرب تحت تاثیر اندیشه های این دو متفکر قرار گرفته و از آن دو متاثر شده اند و درباره ی افکار و جهت گیری های هریک سخن گفته و کتاب ها و مقالاتی عرضه داشته اند.
در این مقاله پس از اشاره ای تطبیقی به زندگی هر دو شاعر، به عقاید و جهت گیری های آنان خواهیم پرداخت و افکار و بعضی از جهت گیری های عقیدتی و اجتماعی آن ها را مورد تطبیق، نقد و بررسی و تحلیل قرار خواهیم داد. باشد که با نمودن افکار و آرای شاعران و ادیبان نامی و بررسی و تحلیل آن، راه به سوی حقایق هموارتر گردد.
بررسی تطبیقی مفهوم وطن در اشعار بهار و رصافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی دیدگاه محمد تقی بهار شاعر ایرانی و معروف الرصافی شاعر عراقی در مورد وطن در اشعار آنها می پردازد وبه روش کتابخانه ای نوشته شده که در ابتدا از مطالب مورد نیاز فیش برداری شده وپس از آن طبقه بندی وبه نگارش مقاله به صورت توصیفی _ تحلیلی اقدام شده است.با توجه به این که دو شاعر در یک زمان زندگی می کرده اند وطن در اشعار آنها مفهوم جدیدی به خود گرفته است وبه طور کلی، به چند بخش قابل تقسیم است.در مواردی دیدگاه دو شاعر به هم نزدیک ودر مواردی نیز تفاوت دارد.