فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۸۱ تا ۱٬۷۰۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
خرد و خردگرایی از مفاهیم و بن مایه های کلیدی و بنیادین شاهنامه است. مسلماًشاهنامه به واسطة اخذ روایات تاریخی از متون ایرانی قبل از اسلام و شاهنامه ابومنصوری و دیگر خداینامه ها و روایات شفاهی مقتبس از موبدان و دیگر مورخان آگاه به علوم زرتشتی، تا حدی از اندیشه های اوستایی و زرتشتی اثر پذیرفته است و مسلماًفردوسی نیز متأثر از عقاید دینی خویش بوده است؛ هرچند تأثیر دیگر نحله های فکری و اجتماعی بر وی نیز نمی تواند دور از انتظار باشد. در این مقاله با شیوة زبانشناسی متنبه مقایسة ابیات شاهنامه با متون ایرانی پیش از اسلام بر مبنای ارتباط اجزای کلام با یکدیگر در محور همنشینی پرداخته ایم. پس از بررسی مشخص شد که بخش عمده ای از جنبه های خرد در شاهنامه هماهنگ با و متأثر از متون ایرانی قبل از اسلام است و بخش های دیگری در شاهنامه دیده می شود که در منابع ایرانی وجود ندارد که مسلماً از نبوغ فردوسی یا متأثر از فرهنگ های دیگر است و همچنین جنبه هایی از خرد در متون ایرانی پیش از اسلام قابل مشاهده است که در شاهنامه ذکر نشده است. این موضوع تا حدی نشان از خردگرایی منحصر به فرد فردوسی است که مشخص می کند خردگرایی در شاهنامه تقلید صرف از یک منبع و مأخذ نیست.
تحلیلی بر رجزخوانی در شاهنامه فردوسی و شاهنامه کردی الماس خان کندوله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی آمیزه ای از اسطوره، حماسه، تاریخ و فرهنگ است. این اثر همواره در میان اقوام ایرانی و خصوصاً قوم کرد، جایگاهی ویژه داشته است، شناخت بن مایه های فرهنگی آثار حماسی کردها به دلیل ویژگی های نزدیک فرهنگی و زبانی با شاهنامه فردوسی حایز اهمیت است و بدون تردید می تواند چراغی باشد برای پی بردن به باورهایی که در آبشخورهای فرهنگی و جامعه شناختی ریشه دارد. رجز و مفاخره از مهم-ترین مضامین جدایی ناپذیر حماسه است و از آنجا که تأثیر زبان و فرهنگ در بازگردانی-های احتمالی نمود می یابد، تلاش شده است تا در داستان های مشترک شاهنامه منسوب به الماس خان کندوله ای و شاهنامه فردوسی یعنی «رستم و سهراب»، «سیاوش»، «بیژن و منیژه»، «رستم و اسفندیار» و «رستم و شغاد»، نمونه های با محتوای رجز و مفاخره با هدف پی بردن به وجوه اشتراک و افتراق استخراج گردد و آن گاه علاوه بر مشخّص کردن بسامد موضوع، میزان تأثیرپذیری الماس خان کندوله ای در بازگردانی داستان ها از شاهنامه فردوسی از نظر زبانی و فرهنگی واکاوی گردد.
ادبیّات اعتراض در شعر جمیل صدقی الزّهاوی و ابوالقاسم لاهوتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لاهوتی و زهاوی، دو تن از شاعران برجستة تاریخ معاصرِ ایران وعراق، تقریباً در یک دورة زمانی زیسته اند و شرایط حاکم بر سرزمین دو شاعر، بسیار شبیه به هم است. اوضاع سیاسی و اجتماعی مشابهی که بر ایران و عراق در این برهه از تاریخ حکم فرما بود، سبب شده که مضامین سروده های لاهوتی و زهاوی، با وجود عدم ارتباط مستقیم میان دو شاعر، شبیه به هم باشد. هدف این پژوهش، بررسی اشعار لاهوتی و زهاوی در زمینة نقد واعتراض و بیان وجوه تفاوت و تشابه سروده های آن دو در این مجال و در ورای آن، ایجاد پلی میان ادبیّات معاصر ایران و عراق است. این جستار، توصیفی - تحلیلی، بر مبنای مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی و بر اساس مشابهت های اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران و عراق در دورة مذکور، ضمن بیان این بسترهای مشابه، اشتراکات فکری دو شاعر را در زمینه هایی چون: انتقاد از دستگاه حاکم، اعتراض به حضور استعمارگران، نقد جهل، غفلت، ترس، زبونی ملّت و... بررسی می کند و نشان می دهد که زیرساخت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی یکسان، منجر به مشابهت مضمونی سروده های لاهوتی و زهاوی در بیان نقد و اعتراض شده است.
اسطوره های مشترک در شعر شفیعی کدکنی و آدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۳
129 - 143
حوزههای تخصصی:
شفیعی کدکنی و ادونیس از شاعران معاصر نوگرا هستند که روحیات مشابه و زبان شعری نزدیک به یکدیگر دارند؛ هر دو در روستا و دامان طبعیت بزرگ شده اند. هر دو درآغاز به شعر و ادبیات کلاسیک دلبستگی عمیق داشتند و به همان سبک شعر می سرودند و بعدها به شعر نو گرایش پیدا کردند. شفیعی شاعر معاصر ایران و ادونیس شاعر معاصر عرب از قریحه و فطرت شاعری، در شعر خویش از دیدگاهی انسانی و اجتماعی سخن می گویند. اندیشه ها و دریافت ها و پدیده های زیبای جهان شاعرانه خود را به صورتی دلکش و پر تأثیر در قالب نماد به ما عرضه می کنند. در مقاله حاضر تلاش می شود اسطوره های مشترک در شعر این دو شاعر نوپرداز و زبان آور بررسی شود.
بررسی تطبیقی عشق در شعر سهراب سپهری وآنته هولسهوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۳
103 - 127
حوزههای تخصصی:
در این مقاله بر آن ایم تا به بررسی و مقایسه تطبیقی عشق در برخی از اشعار سهراب سپهری شاعر معاصر ایران زمین و آنته هولسهوف شاعره قرن نوزدهم آلمان بپردازیم. آنچه به جذابیت این مقاله اضافه می کند اشتراکات بسیاری هم چون تأسی هر دوی آنان از کتب آسمانی قرآن و انجیل، استفاده استعاری و تشبیهی از ارکان طبیعت، پیروی از قالب های شعری یکسان، تجربه وقایع تاریخی مشابه با وجود اختلاف زمان و مکانِ زندگی، نگرش اجتماعی هم سان در عین اختلافات فرهنگی و طول عمر برابر یعنی پنجاه و یک سال.
داستان پردازی داستان های کوتاه صادق هدایت و ویلیام فاکنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۳
71 - 102
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به شناخت بهتر ادبیات داستانی ایران و آمریکا می پردازد. هدف آن تبیین ساختار روایتی داستان های کوتاه هدایت و فاکنر است. سه داستان کوتاه(سه قطره خون، داش آکل، سگ ولگرد) از مجموعه آثار صادق هدایت و سه داستان کوتاه(یک گل سرخ برای امیلی، سپتامبر خشک، انبار سوزی) از ویلیام فاکنر انتخاب شد؛ سپس با در نظر گرفتن ویژگی های داستان های کوتاه میزان توجه هدایت و فاکنر را به عناصر داستانی در داستان پردازی مورد بررسی قرار دادیم. در این مقاله شیوه صادق هدایت و ویلیام فاکنر در داستان گویی، شخصیت پردازی، پی رنگ، گفت وگو، زاویه دید، صحنه پردازی، لحن و درون مایه بررسی شده است.
بررسی تطبیقی مفاهیم مقاومت و پایداری در اشعار فدوی طوقان و طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
مقاله به زبان فرانسه: من و صداهای آن در نگاه دیگران-مطالعه موردی، ""جایگاه"" آنی ارنو و ""من او"" رضا امیرخانی («Moi» et ses voix à travers le regard des autres; Étude sélective: La place d’Annie Ernaux, Le Moi de l’Autre de Réza Amir Khani)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تخیلی یا واقعی، ""خود"" تعریفی از قبل تعیین شده نیست، و نویسنده نوع خودنگاری سعی بر آن دارد که زندگی بدون فرم ""خود"" را در فرم و ساختار نوشتار بگنجاند. اما نشان دادن تصویر موضوعی (""من"") که مدام در حال تغییر و حرکت است، ژانر ادبی خودنگاری را تبدیل به فضایی از تعدد ""خود"" می کند. در خودنگاری""من"" دست به انتخاب ""خود"" می زند تا بتواند زندگی محدودش را تبدیل به زندگی ای غنی و چندگانه کند. این انتخاب آزادانه در معرفی ""خود""، هر بار مفهومی جدید از رابطه میان تمام ""خود""ها ارائه می دهد.
در این مجال سعی بر آن داریم که به سوالاتی بپردازیم که دربرگیرنده این موارد هستند: ""من""، نقش و جایگاه آن و اشکال و صداهایی که به خود نسبت می دهد تا شانس دوباره زندگی کردن را بیابد. بدین منظور، دو اثر من او رضا امیر خانی و جایگاه آنی ارنو را به عنوان دو نمونه از ادبیات معاصر فارسی و فرانسه مورد بررسی قرار خواهیم داد. هر دو اثر به نحوی دربرگیرنده ""من"" هستند، و با استفاده از شیوه های مختلف به صحبت درباره این ""من"" تکه تکه شده می پردازند، یکی از این شیوه ها بحث در مورد نگاه دیگران به ""من"" می باشد.نگاه دیگران و آنچه که درمورد ""من"" در ذهن دارند همیشه همراه با مقدار زیادی از اطلاعات در مورد جامعه ای که در آن می زیند است، بنابراین، برای شناخت بهتر این جامعه از شیوه نقد جامعه شناختی پیر زیما بهره می بریم.
مقایسه دو واقعه از تاریخ هردوت با دو داستان از کلیله و دمنه و مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو واقعه تاریخی متعلّق به روزگار فرمانروایی داریوش اوّل هخامنشی در تاریخ هردوت بیان شده است که شباهت بسیاری با دو داستان در کلیله و دمنه و مرزبان نامه دارد؛ یکی ماجرای تسخیر بایل توسط داریوش که با حیله و تدبیر زوپیر یکی از مشاوران برجسته وی به پیروزی ایرانیان و فتح بابل منجر شد که چندین ماجرا در تاریخ شبیه این واقعه تکرار شده است؛ امّا شبیه ترین داستان ها به واقعه مزبور، داستان نمادین «بومان و زاغان» در کلیله و دمنه است.
دیگر واقعه مجازات و اعدام اینتافرن از یاران داریوش و یکی از هفت نفری که علیه گئوماته مغ(بردیای دروغین) شورش کردند و باعث روی کار آمدن مجدّد هخامنشیان و فرمانروایی داریوش گردیدند. این داستان هم با تغییرات جزئی در زمان، مکان، قهرمانان و شخصیت ها ، به صورت کلّی و با حفظ اصل داستان با عنوان «داستان هنبوی و ضحاک» در مرزبان نامه تکرار شده است.
در گفتار حاضر، داستان ها دو به دو تحلیل و با یکدیگر مقایسه شده است و صحنه ها و درونمایه ها و گفتمان ها و شخصیت ها، جداگانه بررسی و به وجوه شباهت و تفاوت ها و کیفیت تاثیر و تاثر اشاره گردیده و بنیاد اصلی داستان ها به شیوه توصیف و تحلیل محتوا و سندکاوی به روش کتابخانه ای بررسی شده است.
واکاوی گزاره های نیک و بد در شاهنامه، ادیان ایران باستان و اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۴
91 - 108
حوزههای تخصصی:
«شاهنامه» فردوسی تنها منظومه ای حماسی در توصیف جنگ ها و شرح حال شاهان و پهلوانان نیست؛ بلکه دربردارنده مفاهیم عمیق انسانی و اخلاقی نیز هست و از نظرگاه تعلیمی و حکمی درخور توجه و تحقیق است؛ از اساسی ترین مفاهیم اخلاقی در «شاهنامه»، مفاهیم نیک و بد و کشاکش میان خیر و شر است. در این مقاله کوشش شده است مفاهیم و اندیشه های نیک و بد در «شاهنامه» فردوسی تعیین، توصیف و بررسی گردد. لذا دریافته ایم که اندیشه های نیک و بد هم چون رشته ای نامرئی و ناگسستنی، بخش های مختلف «شاهنامه» را به هم پیوند داده است و اساس شاهنامه بر پایه تبیین خیر و شر و نیکی و بدی در عرصه های مختلف و براساس تکامل اندیشگانی انسانی و عبور از دوره های مختلف اسطوره به تاریخ است. روش تحقیق از نوع کتابخانه ای و تحلیل محتوایی بوده و روش انتخاب موضوع به شکل خوشه ای است.
تحلیل تطبیقی «عروسک فروشی» صادق چوبک 1 و «جثّة علی الرّصیف» سعدالله ونوس2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان آثار صادق چوبک (نویسندة ایرانی) و سعدالله ونوس (نمایشنامه نویس سوری) دو اثر «عروسک فروشی» و «جثّة علی الرّصیف» شباهت فراوانی با هم دارند. در این مقاله سعی شده است ابتدا موضوع و درونمایة دو اثر به وضوح بیان شود و آنگاه با توجّه به مکتب آمریکایی، عناصر ساختاری این دو اثر به صورت تطبیقی مورد تحلیل قرار گیرد. به همین منظور، ساختار روایی دو اثر بر اساس نظریّه های روایت شناسان بزرگی چون ویلیام لباو، گرماس و ژرار ژنت در چهار بخشِ شخصیّت، پیرنگ، دیدگاه زمانی و دیدگاه مکانی مورد بررسی قرار گرفته است و در خلال تأمّل در عوامل انسجام صوری و معنایی این دو اثر، به بررسی تفاوت ها و شباهت های آنها از نظر موضوع، فضاپردازی، زمان و مکان، طرح و غیره نیز پرداخته شده است. در پایان، علاوه بر نتیجه گیری، از علل قرار گرفتن این دو اثر در زمرة آثار ناتورالیستی، به مثابة گفتمان حاکم بر آن جوامع نیز سخن به میان آمده است.
بررسی تطبیقی رمانتیسم در شعر سهراب سپهری و ابوالقاسم الشابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی یعنی بررسی وجوه اشتراک و افتراق و تأثیر و تأثر بین دو (یا چند) متن ادبی که به بیش از یک زبان نوشته شده باشند. سهراب سپهری و ابوالقاسم شابّی، دو ادیب اریب از دو فرهنگ متفاوت ایرانی و عربی بودند که در شرایط و محیط اجتماعی مختلفی پرورش یافتند و علی رغم تفاوت های بسیار و آشکار از حیث ویژگی های روحی و روانی نامشابه، مشترکات زیادی دارند که شایسته بررسی و دقت نظر است. گرایش به طبیعت، مکتب رمانتیسم، آیین بودا، آرمان گرایی، میل به تنهایی و خلوت گزینی از وجوه مشترک افکار این دو شاعر بزرگ ادب معاصر است. خانواده، جامعه، تأثیرپذیری از شخصیت های بزرگ فکری و ادبی، شکست در عشق عواملی بودند که سبب نزدیکی افکار این دو شاعر توانمند شدند. کیفیت تعامل افراد خانواده با یکدیگر، شرایط سیاسی اقتصادی نامناسب جامعه، محرومیت از حمایت پدر به عنوان رکن اساسی خانواده سبب شد که این دو شاعر از همان دوران کودکی خلوت و تنهایی را برای خود برگزینند که این عوامل در بزرگسالی با بیماری جسمی نیز پیوند خورد و گرایش به عزلت و تنهایی را تشدید کرد. در پژوهش پیش رو رمانتیسم و طبیعت گرایی از دیدگاه این دو شاعر معاصر بررسی شده است؛ شاعرانی از ایران زمین و دیار عرب.
بررسی تطبیقی سبک زبانی و فکری و واکاوی زبان جنسیتی در اشعار پروین اعتصامی و نازک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات تطبیقی در پی یافتن جوهره اصلی ادبیّات انسانی است تا با شناخت آن بر غنای فکر و اندیشه انسان بیافزاید و با نزدیک ساختن فکر و اندیشه انسان ها، زمینه تفاهم و صلح جهانی را فراهم سازد. پروین اعتصامی و نازک الملائکه از شاعران بنام و صاحب سبک در ادب فارسی و عربی هستند. پژوهش حاضر با فرض بر این اصل که بین متغیّرهای اجتماعی جنس و ویژگی های زبانی گروه های آن، ارتباطی مستقیم و قاعده مند وجود دارد، سعی دارد تا با تکیه بر گرایش های عام حاکم بر رفتارهای کلامی گروه زنان، ثابت نماید که پروین اعتصامی و نازک الملائکه در بیشتر مختصّات زبانی از جمله: استفاده از صورت ها و اقلام واژگانی، کاربرد ساخت ها و الگوهای زبانی، انتخاب موضوع و ویژگی های کاربردی و فرازبانی، کاملاً موافق با روحیّات و خلق و خوی زنانه عمل کرده اند؛ بنابراین می توان آثار پروین اعتصامی و نازک الملائکه را نموداری واقعی از گزیده های کلامی یک زن دانسته و نشان داد که اشعار این دو شاعر بیانگر خلق و خوی و سبک زنانه است و بیشتر ویژگی های زبان جنسیّتی گروه جنس خود را منعکس نموده است. تفاوت اشعارآن دو در کمّیت به کارگیری مضامین زنانه است و این مضامین در اشعار پروین اعتصامی برجسته تر می نماید. این پژوهش براساس مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی صورت گرفته است.
نگاهی تطبیقی به مفهوم موسیقی در نگرش مولوی و نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین عناصر مورد بحث در تاریخ تصوّف و عرفان اسلامی، موسیقی و سماع است که از بدو شکل گیری این نهضت تا دوران شکوفایی و در نهایت، ساختار کنونی آن، موضوع موسیقی، سماع و رابطة آن با سلوک معنوی بوده است که مورد تحلیل و بررسی و نقد واقع شده و به صورت گسترده ای در ترازوی امر و نهی، تأیید و تکذیب و نیز انفعال قرار گرفته است. در این میان، مولوی با رویکردی نزدیک به اصحاب سکر و با خوانشی مؤیّدانه و تبلیغی، از این موضوع به عنوان یکی از مهم ترین ارکان سلوک و سیر الی الله یاد می کند.
در فرهنگ اروپای قرن نوزدهم، نیچه با قرائتی خاص از مفهوم تعالی و حرکت تکامل انسانی، به عنوان فیلسوفی شرق زده، در تلاش برای نجات انسان از غربت و بحران بی خدایی برخاسته از ضعف کلیسا عنصر موسیقی را اصلی مهم در تکامل انسانی و نجات وی برمی شمرد که با نگرش مولوی در خویشاوندی و همسویی نزدیک قرار می گیرد. الگوواره های مشترک اندیشگانی این دو متفکر در مواردی مشتمل بر: الف. آشنایی، هم ذات پنداری و منشأ جوشش؛ ب. ارتباط آن با موسیقی ازلی و نوای کائنات؛ ج. ایجاد صفای دل و تزکیة نفس؛ د. ارتباط موسیقی و زبان؛ ﻫ. ارتباط آن با مفهوم شور و وجد و اندیشة « آری گویی»، این نتیجه را در بر دارد که خوانش این دو متفکر در منشأ، هستی، کارکرد و نتیجة برآمده از مفهوم موسیقی، عموماً همساز با یکدیگر به نظر می رسد و دارای همسانی و پیوند ماهوی است.
شعر خموشی و خموشی شعر: مطالعه تطبیقی بن مایه «سکوت» در اشعار مولوی و ویتمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولانا جلال الدین و والت ویتمن را می توان از بزرگ ترین و تأثیرگذارترین شاعران جهان به شمار آورد. نیکلسون، مولانا را بزرگ ترین شاعر عارف دوران معرفی می کند و سازمان ملل سال 2007 م را به نام مولوی نام گذاری می کند. والت ویتمن نیز گرایشی عارفانه داشت و پدر شعر نو آمریکا لقب گرفته است و در کنار امرسون و تورو، ستون سوم تثلیث جنبش «تعالی گرایی ادبی» را شکل می دهد. با وجود تفاوت های زبانی، فرهنگی، زمانی و مکانی، هر دو شاعر زبان و نطق را برای بیان مفاهیم متعالی و معنوی ناتوان می بیند و ناگزیر مخاطب را به سکوت و خموشی دعوت می کنند. بدون شک، دو شاعر در بن مایه «سکوت» تفاوت هایی نیز با هم دارند که ریشه در فرهنگ و زبان آن ها دارد. مولانا بی پروا به نفی زبان پرداخته تا جایی که تعدادی از غزلیات وی به خموشی ختم می شوند. ویتمن نیز جسته وگریخته از خموشی دم می زند، اما «خموشی» وی نه در کلام، بلکه در دعوت برای یکی شدن با طبیعت است. نگارندگان این مقاله برآنند تا با استفاده از نظریه «تشابهات بدون ارتباطات» و «قرابت معنوی» فرهنگ ها در قلمرو ادبیات تطبیقی به بررسی بن مایه سکوت و خموشی در اشعار این دو شاعر بپردازند.
خوانش تطبیقی "حی بن یقظان" و "رابینسون کروزوئه"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۵
105 - 128
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به مقایسه داستان های «حی بن یقظان» و «رابینسون کروزوئه» می پردازد تا از این طریق تأثیر یا عدم تأثیر دفو از داستان ابن طفیل مشخص شود، از این رو ابتدا جنبه محتوایی آن بر اساس بررسی موضوع و درونمایه تحلیل می شود؛ سپس جنبه ساختاری آن با تکیه بر پی رنگ، شخصیت، زاویه دید، صحنه(زمان و مکان) و پایان بندی مورد بررسی قرار می گیرد؛ و در نهایت شباهت ها و تفاوت های ساختاری و محتوایی داستان دفو و ابن طفیل ذکر می گردد. یافته های پژوهش حاضر گویای این واقعیت است که این دو داستان در ساختار و محتوا به هم شبیه هستند. این شباهت در جنبه های ساختاری، بیش تر از ابعاد محتوایی است.
بررسی تطبیقی مدایح رضوی در شعر عربی و فارسی از ابتدا تا پایان قرن دهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علی بن موسی الرّضا (ع) یکی از چهره های مورد ستایش شاعران عربی و فارسی است که بعد از پیامبر اکرم (ص)، امام علی (ع) و امام حسین (ع) بیشترین اشعار را به خود اختصاص داده است، به صورتی که شعر رضوی یکی از موضوعات مستقل در ادبیّات فارسی و عربی محسوب می شود. در مقالة حاضر، مدایح رضوی در شعر عربی و فارسی، از ابتدا تا پایان قرن دهم، مورد مقایسه و بررسی قرار گرفته است. مهم ترین موضوعاتی که شاعران در مدایح رضوی بدان اشاره داشته اند، شامل: حقّ امامت و ولایت امام رضا (ع) بر مسلمانان، ستایش فضیلت های اخلاقی امام رضا (ع)، اصالت و نسبت امام رضا (ع) به خاندان پیامبر (ص)، ستایش شهر خراسان، بارگاه امام رضا (ع) و آرزوی زیارت آن حرم شریف، توسّل و درخواست شفاعت از آن حضرت، تولّی امام رضا (ع) و تبرّی از دشمنان ایشان، مذمّت شهر خراسان، مقایسة امام رضا (ع) با بزرگان دینی، تاریخی یا اساطیری می باشد که در این پژوهش مورد توجّه نگارندگان قرار گرفته است. از نظر بلاغی نیز شاعران در مدایح خود بیشتر از صنایعی؛ همچون اقتباس، تشبیه و استعاره، تلمیح و تضاد بهره برده اند.