این مقاله اینترنتی را خبرنگار روزنامه شرق، تحت عنوان «بنیادگرایی و مدرنیته» طی گفتوگو با آقای داوود فیرحی از اساتید دانشگاه تهران، تهیه کرده است. گوینده در این مقاله میکوشد تا سرنوشت بنیادگرایی در اسلام را به حذف تاریخ اسلامی گره بزند، بیآنکه تعریف مشخصی از واژگان کلیدی داشته باشد.
هانس کونگ متفکر مسیحی آلمانی در یک مقایسه نادرست بین اسلام و کلیسای کاتولیک معتقد است؛ همان طوری که کلیسای کاتولیک رومی در زمان پیش از شورای واتیکان روم، اصلاح دینی را برنمی تابید و عصر روشنگری نداشت، اسلام نیز نمیتواند با نوگرایی و نواندیشی دینی کنار بیاید. ولی همیشه بر این اعتقاد بودم که اگر کلیسای کاتولیک با حدود یک میلیارد طرفدار توانست تغییر کند. اسلام هم باید قادر به انجام این کار باشد. او در بخش دیگری از ادعاهایش میگوید: تصور نمیکنم در قرآن نیز از کسی که اداره همه امور به دست او باشد سخنی به میان آمده و این خود امتیاز بزرگی برای ایجاد اصلاحات است.
احمد فردید (1289ــ1373) استاد فلسفه دانشگاه تهران بود و به رغم آنکه چندان اثر مکتوبی نداشت، ولی با تأثیرگزاری بر شاگردانش، یکی از جریانات فکری چند دهه اخیر ایران را شکل داده است. در این مقاله، نویسنده با نگاهی به دو مجموعه گفتار از او که به تازگی انتشار یافته است، به نقد نظریاتش میپردازد. مهمترین انتقاد نویسنده این است که فردید با ترکیب اندیشههای هایدگر، محیالدین عربی و هگل، فلسفهای ساخته است که نه از سازگاری و هماهنگی درونی برخوردار است، نه بر مبنای فکری مشخصی بنا شده است و نه حاصل روشنی دارد.