با توجه به مشکلات اقتصادی و به ویژه تجاری هژمونی ایالات متحده در جهان پس از جنگ سرد، شاهد موجی نوین از تلاش این کشور برای تقویت و تثبیت شرایط اقتصادی هژمونی اش هستیم. هژمونی اقتصادی یک دولت از یک سو، مستلزم برخورداری از بالاترین قابلیتهای اقتصادی، و از سوی دیگر، مستلزم اراده و توانایی آن دولت برای رهبری امور اقتصادی جهان میباشد که در اینجا نقش قدرت (به مفهم کلی آن) اهمیت مییابد. دولت آمریکا در جهانِ پس از جنگ سرد به پشتوانه قدرت ویژهاش، مجدداً در راستای احاطه بر فرصتهای تجاری و در عین حال مدیریت امور تجاری جهان فعال شده است. گرایش به هژمونی تجاری آمریکا در این دوره، دو مجموعه از سیاست های به هم وابسته داشته است: 1. سیاست های چندجانبه جهانی که در چارچوب آن تقویت سازوکارهای نهادیِ جهانی در قالب گات / سازمان تجارت جهانی تحت رهبری آمریکا پی گیری قرار می شود؛ و 2. سیاست های منطقهای و دوجانبه که به تبع آن آمریکا به توسعه موافقتهای ترجیحی منطقهای و دوجانبه تجارت آزاد میپردازد.
هدف مقاله حاضر بررسی عمیقتر عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و قومی است که پس از استقلال تاجیکستان زمینههای جنگهای خونین داخلی پنج ساله را در آن کشور به وجود آوردند. مقاله سپس به نقش مثبت جمهوری اسلامی ایران در برقراری آتشبس و نهایتاً ایجاد یک صلح پایدار در آن کشور میپردازد. صلحی که به رغم مواجهه با مشکلات و بسیاری ناملایمات، تا به امروز همچنان دوام آورده و در سایه ثبات و پایداری آن تاجکیستان به آهستگی اما استوار در مسیر توسعه اقتصادی و سیاسی قرار گرفته است.