فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۱٬۰۸۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
چکیده: تحقیقات انجام شده نشان از آن دارد که رویکرد پوزیتویستی، بر نظام آموزشی و پژوهشی کشور حاکم است. از سوی دیگر ادعا شده است که رویکرد پوزیتیویستی، از یک سو با معارف اسلامی تعارض دارد و از سوی دیگر نتوانسته است مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... کشورمان را حل کند. شواهد موجود حاکی از آن است که با وجود گذشت بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مطرح شدن مکرر مشکلات موجود در نظام علمی و تحقیقاتی کشور و اقدامات انجام شده برای مقابله با رویکرد غالب و جانشینی رویکرد دینی و بومی به علوم، به خصوص علوم انسانی و اجتماعی، هنوز این مشکل به قوت خود باقی است. این مقاله می کوشد با تحلیلی جامعه شناختی و با تکیه بر رویکرد ترکیبی ساخت و عامل، به این دو سؤال پاسخ دهد که:
الف) چرا با گذشت بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و حساسیت هایی که به حضور رویکرد پوزیتیویستی در جامعه علمی وجود داشته است، هنوز این نگاه به علم در کشور سیطره دارد؟
ب) با وجود اقداماتی که به ویژه در سه دهة اخیر در زمینة تولید علم دینی و بومی انجام شده است، چرا هنوز چنین فعالیت هایی در کشور به ثمر ننشسته است؟
نتایج این تحقیق نشان می دهد که در خوش بینانه ترین حالت، بازتولید تلقی پوزیتیویستی از علم در فضای آموزشی، پژوهشی، برنامه ریزی و اجرایی کشور، نه به صورت آگاهانه و با قصد و نیت توسط نظام حاکم، بلکه به صورت ناآگاهانه و از طریق عمل در ساختارهای موجود انجام می گیرد و از سوی دیگر، مواجهة صرفاً فلسفی با بحث علم دینی و بومی و بی توجهی به ابعاد جامعه شناختی و سیاست گذاری آن، مانع عمده بر سر راه شکل گیری علم دینی در کشور است.
بررسی مقایسه ای عوامل مؤثر در آینده مدیریت علم و فناوری ایران تا افق 1404 از دیدگاه متخصصان و سیاست گذاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیش از یک دهه است که گرایش های نوین اقتصاد جهانی دانشبر بحث های عمیقی را پیرامون ورود دانشگاه به عرصه سرمایه داری دانشگاهی پدید آورده اند؛ به طوری که تجاری سازی سرمایه های دانشگاهی به ضرورتی انکارناپذیر در راستای توسعه اجتماعی-اقتصادی و موفقیت برنامه های آتی جوامع تبدیل شده است. از سویی دیگر برخی از اندیشمندان بر این باورند که در فرایند تجارت دانشگاهی فقط مبادله دانش و اطلاعات صورت نپذیرفته؛ بلکه عناصر فرهنگی نیز مبادله می شوند. با توجه به این که تجاری سازی سرمایه های فکری دانشگاهی از جمله ویژگی های مهم قانون برنامه چهارم توسعه کشوراست و توجه حوزه سیاست گذاری علم و فناوری به آن مسیر را برای نیل به بخش مهمی از اهداف پیش بینی شده در سند چشم انداز بیست ساله کشور هموار می سازد، لذا پاسخ به این سؤال ضروری به نظر می رسد که دانشگاه های ایران در فرایند تجاری سازی با چه تغییراتی در زمینه ارزش های فرهنگی خود مواجه می شوند. هدف اصلی این پژوهش تجزیه و تحلیل تأثیرات رویکرد تجاری سازی در دانشگاه با استفاده از یک مطالعه کیفی است. بدین منظور از روش تحقیق کیفی تحلیل تم استفاده شده و نتایج حاصل از بیست مصاحبه، نشان دهنده 7 تم اصلی است که چگونگی تأثیر رویکرد تجاری سازی بر ارزش های دانشگاهی را ارائه مینمایند.
ساختارها، فرآیندها و عوامل مؤثر بر توسعه میان رشته اى ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نزدیک به سه دهه است که جدال اندیشه اى بر سر مفهوم سازى، درک و کاربست آموزش یا مطالعات میان رشته اى، همچنان ادامه دارد. این جدال، که نتیجه کاستی هاى شناخت شناسى آموزش و مطالعات رشته اى در تبیین مسائل پیچیده هستى و جامعه بشرى است، همچنان نیازمند ژرفکاوی هاى بسیار است.
با توجه به دیرینه کوتاهِ اندیشه پردازى در قلمرو آموزش و مطالعات میان رشته اى، روش شناسى مناسب در این مطالعه، تحلیل نظریه ها و اندیشه هاى رایج در این زمینه با رویکردى نقادانه است.
یافته هاى این کندوکاو نظرى بر این نکته تأکید دارد که درهم تنیدگىِ مفهومى، دگراندیشى و تفکر نقاد، از جمله بایسته هایى است که به پیشبرد مطالعات و آموزش میان رشته اى مى انجامد. افزون بر آن، مطالعات میان رشته اى، بیش از آنکه به کوشش هاى فردى متکى باشد، نیازمند هم کنشى گروهى است. افزون بر آن، عواملى نظیر منابع مالى، سوگیرى حرف هاى و حمایت نهادى، از جمله نیروهاى زمین هاى است که بر مطالعات میان رشته اى اثر مى گذارد و عوامل گروهى، عوامل شناختى و حل مسئله نیز از جمله نیروهاى هدایت کننده آن است.
تبیین عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش دانشگاهی
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۲ تابستان ۱۳۸۸ شماره ۶
9 - 36
حوزههای تخصصی:
در اغلب کشورهای دنیا فعالیت های دانشگاهی در قالب سه مأموریت: آموزش، پژوهش و خدمات دنبال می شود. ارزشیابی کیفیت فعالیت های دانشگاهی، بدون شناخت عوامل اساسی مؤثر بر آن، منتج به نتایج نادرستی شده و نه فقط به ارتقاء کیفیت فرایند آموزش کمکی نخواهد کرد، بلکه موجب اتخاذ تصمیمات نادرست توسط مدیران و بی اعتمادی و بیزاری ، ارزشیابی شوندگان از فرایند ارزشیابی خواهد شد . تبیین عوامل اساسی مؤثر بر کیفیت آموزش دانشگاهی ، در سه بعد مدرس، دانشجو و محیط آموزش، هدف کلی این پژوهش را تشکیل می دهد . جامعه آماری مطالعه را اعضای هیئت علمی رشته های علوم تربیتی دانشگاه های دولتی که در سال ۱۳۸۴ دارای دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی مستقل و یا گروه علوم تربیتی بوده اند، تشکیل می دهد . با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای ، ۱۰۳ عضو هیئت علمی، در چهار دانشگاه انتخاب شده است . روش پژوهش ، توصیفی از نوع زمینه یابی است . ابزار جمع آوری اطلاعات را دو نوع پرسشنامه محقق ساخته، شامل پرسشنامه شناسایی عوامل اساسی مؤثر بر کیفیت آموزش بر مبنای روش دلفی و پرسشنامه اعتبار یابی عوامل پیشنهادی تشکیل می دهد . روایی ابزارها با استفاده از روایی محتوایی و پایایی آن ها با استفاده از آلفای کرون باخ محاسبه شده است. از شاخص های آمار توصیفی برای تلخیص و آزمون T تک گروهی برای تحلیل داده ها استفاده شده است .
نتایج پژوهش ، حاکی از آن است که از بین ۱۲ مؤلفه و ۱۰۷ عامل بررسی شده ، ۱۱ مؤلفه و ۶۸ عامل با کسب میانگین ۴ و بالاتر (از حداکثر ۵) و انحراف معیار کمتر از ۱ ، به عنوان عوامل اساسی مؤثر در کیفیت آموزش شناخته شده اند و بر مبنای یافته های پژوهش، پیشنهادهای لازم به منظور ارتقاء فرایند ارزشیابی کیفیت آموزش دانشگاهی ارائه شد .
اشتغال و بیکاری دانش آموختگان زن
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۲ تابستان ۱۳۸۸ شماره ۶
67 - 82
حوزههای تخصصی:
زنان، موتور محرکه مهمی برای رشد و توسعه هستند و پرورش سرمایه انسانی آنها بسیار با اهمیت است . زنان، به ویژه در ده سال اخیر تمام سالهای عقب بودن از تحصیلات عالی را یکباره جبران کرده اند. یک دلیل این امر، این است که موفقیت شغلی و حرف های زنان در گرو کسب تجربیات تحصیلی است؛ همچنین فرض بر این است که برخورداری زنان از آموزش عالی به مشارکت بیشتر آنان در بازار کار کمک می کند. یافته های مقاله حاضر نشان می دهد که سهم زنان از کل شاغلان دانش آموخته کشور در سال ۱۳۸۵ معادل ۳۱ درصد و سهم مردان ۶۹ درصد است؛ به عبارت دیگر، با وجودی که زنان و مردان سهم متعادلی درتعداد فارغ التحصیلان دارند (حدود 50-50) اما زنان دانش آموخته، در یافتن شغل با موانع بیشتری نسبت به مردان مواجه اند؛ به علاوه ، از مجموع 373 هزار بیکار دانشآموخته آموزش عالی سال ۱۳۸۵ کشور، 8/54 درصد از زنان و 2/45 درصد را مردان تشکیل می دهند. نرخ بیکاری دانش آموختگان در سال ۱۳۸۵ نیز در حد1/10درصد بوده است. با این ویژگی که این نرخ برای مردان 9/6 و برای زنان دانش آموخته 4/2 برابر بالاتر از این و برابر با 7/16 درصد است. همچنین، تغییر و تحولات ساختاری پدیدآمده در اقتصاد و در کیفیت نیروی کار به ویژه زنان، آن چنان که باید تفاوتی در گرایش های بازار کار نسبت به جذب و به کارگیری زنان به وجود نیاورده است . با وجود آنکه ترکیب و کیفیت زنان متقاضی کار ، به خاطر نیل به آموز شهای سطوح برتر، به طور چشمگیری متحول شده اما این عامل نیز نتوانسته است، در روند راهیابی آنان به مشاغل دگرگونی معناداری ایجاد کند
رابطه دانشگاه با قدرت سیاسی در جهان سوم
حوزههای تخصصی:
قدرت سیاسی در هر جامعه، تجلی مجموع قدرتهای مادی، معنوی، سخت و نرم موجود در آن جامعه است. هر چه کشوری از لحاظ قدرت سیاسی توانمندتر باشد، به همان میزان در مدیریت و بهره وری از امکانات بالقوه داخلی و خارجی در راستای اهداف خود توانمندتر است. نقش اساسی در این رابطه را نیروی متخصص و نوآور در سطح جامعه ایفا می کند. نهاد دانشگاه نیز با برعهده گرفتن وظیفه تربیتی و آموزش طبقه نخبه، در جهت دهی افکار عمومی ایفای نقش می کند. کشورهای جهان سوم با وجود داشتن پتانسیلهای بالقوه، به دلیل ضعف قدرت سیاسی در فرایند توسعه، با مشکلات عدیده ای مواجه هستند. از آنجا که بخش وسیعی از کاهش و افزایش قدرت سیاسی این کشورها به دلیل عدم بهره گیری از تخصص در دستگاه حاکم و همچنین گسست نخبگان این کشورها از جامعه خویش است ؛ این مقاله می کوشد در راستای تبیین فرصت ها و چالش های موجود، با اتخاذ روشی توصیفی _ تحلیلی، رابطه دانشگاه با قدرت سیاسی در جهان سوم را با بیان و تشریح دو رابطه سلبی و ایجابی، مورد کنکاش و بررسی قرار دهد. ازمنظر ایحابی، تربیت نیروی انسانی متخصص، بکارگیری نظرات کارشناسانه، رسالت تحلیل گرایانه و وجود طبقه اجتماعی تاثیرگذار زمینه استفاده از فرصت هایی از قبیل افزایش بهروری و کارآمدی، برنامه ریزی مدبرانه، سیاستگذاری صحیح و جهت دهی به افکار عمومی را فراهم ساخته است . از منظرسلبی به حاشیه رفتن علوم انسانی، تربیت نیروهای مخالف، مدرک گرایی، تخصص گرایی مفرط و غیر بومی می تواند منجر به چالش هایی از قبیل عدم رشد علم، عدم تخصص و به تبع آن کارآمدی، تهدید قدرت سیاسی و در نهایت خودبیگانگی شود.
تعیین میزان آمادگی مدیران دانشگاه ها برای استقرار مدیریت کیفیت جامع مورد مطالعه: یک دانشگاه دولتی
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۲ پاییز ۱۳۸۸ شماره ۷
83 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق تعیین میزان آمادگی مدیران دانشگاه برای استقرار مدیریت کیفیت جامع بوده است. در این تحقیق، شش اصل تعهد، مشتری گرایی(تأمین رضایت ارباب رجوع)، واقع گرایی، مشارکت و همکاری، آموزش و بهبود مستمر به عنوان اصول مدیریت کیفیت جامع در نظر گرفته شد. جامعه آماری شامل کلیه مدیران دانشگاه در سه سطح عالی، میانی و عملیاتی بوده است. روش نمونه گیری نیز به صورت تصادفی طبقه ای بوده و برای تقسیم حجم نمونه میان طبقه های جامعه با توجه به حجم هر طبقه از شیوه تخصیص متناسب استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شده است و داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که آمادگی مدیران دانشگاه برای استقرار مدیریت کیفیت جامع در حد مناسبی نیست.
نقش دانشگاه اسلامی در توسعه مدیریت دانش
حوزههای تخصصی:
مدیریت دانش با هدف افزایش نوسازی، سهیم سازی، بهبود و کاربرد بهتر دانش در سازمان مطرح شد؛ اما در عمل با چالشهایی از جمله احتکار و کتمان دانش، عدم تسهیم سازی و بی رغبتی کارکنان سازمان نسبت به کسب، کاربرد و تسهیم دانش مواجه گردید. منشا بسیاری از این چالشها به عدم تربیت کارگزارن دانش جهت مدیریت دانش و عدم ترویج فرهنگ دانایی محور بازمی گردد. دانشگاه اسلامی این قابلیت را دارد که با راهکارهای فرهنگی و تربیتی بر حرکت شتابنده توسعه مدیریت دانش بیفزاید. مطالعه این راهکارها از اهداف این پژوهش است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که دانشگاه اسلامی با به رسمیت شناختن ارزش دانش و تکریم طالبان و انفاق کنندگان دانش و ترویج وجوب کسب دانش و ... در جهت ایجاد و تقویت فرهنگ دانایی محور تلاش و دانش آموختگانی هدفمند، با انگیزه و توانمند در کسب، کاربرد و انفاق دانش تربیت کند. تربیت یافتگان چنین دانشگاهی باید به ارزشهای اخلاق علمی مانند خداباوری، تواضع، ملایم بودن و عدالت ورزی متعهد و از آفات علمی مانند دنیاطلبی، احتکار و کتمان علم، تکبر و علم بدون عمل مبرا باشند.
مقایسه تجارب برگزاری دوره های دکترا در ایران با چند کشور جهان
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۲ پاییز ۱۳۸۸ شماره ۷
9 - 40
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، با توجه به اهمیت بازنگری و اصلاح ساختار و محتوای دوره های دکترا به بررسی تجارب اهم دانشگاه های 23 کشور جهان در خصوص برگزاری دوره های مذکور و مقایسه آن با تجارب آموزش عالی ای ران پ رداخته شده است. این ب ررسی در سه م ؤلفه نحوه اداره، ساختار و محتوای دوره ها، نظارت و سرپرستی، پایش و ارزیابی در دوره های دکترا و تحرک دانشجویی و اجرای دوره های دکترای مشترک با رویکردی تطبیقی و نیز روش کتابخانه ای اسنادی صورت گرفته بر اساس یافته های این مطالعه، در اکثر کشورهای جهان بازنگری و اصلاح نحوه برگزاری و اجرای دوره ها، تمایل به سمت نوعی تمرکز سازمانی در سطح دانشگاه، اتخاذ رویکرد بین رشته ای و بین المللی شدن، پذیرش رویکرد انعطاف پذیری در تعریف قوانین و روش های مورد استفاده، سوق دادن دانشجویان دکترا به انجام پژوهش های گروهی، برخوردار شدن نقش استاد راهنما از اهمیت ویژه و گام برداشتن در جهت توسعه و بهبود کیفیت فرایند سرپرستی و نظارت به چشم می خورد. توصیه های قابل ارائه برای دوره های دکترا در ایران: اتخاذ رویکرد انعطاف پذیری مبتنی بر ماهیت رشته ها، تأکید بر بین المللی شدن دوره ها، توجه به شایستگی های کانونی در میان دانشجویان دکترا و اتخاذ رویکرد حمایتی به جای رویکرد کنترلی در فرایند پایش و ارزیابی دوره ها
مقایسه میزان انگیزه و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دوره کارشناسی پذیرفته شده از طریق طرح فراگیر و آزمون سراسری در دانشگاه پیام نور مرکز ساری
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۲ پاییز ۱۳۸۸ شماره ۷
107 - 121
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه میزان انگیزه و پیشرفت تحصیلی دانشجویان پذیرفته شده از طریق طرح فراگیر و پذیرفته شدگان از طریق کنکور سراسری در دانشگاه پیام نور و اهداف فرعی آن، مقایسه انگیزه و پیشرفت دانشجویان این دو گروه در رشته های علوم انسانی و علوم پایه و همچنین در بین دو گروه دختر و پسر بوده است. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه پیام نور ساری هستند. روش این تحقیق، توصیفی از نوع زمینه یابی بوده و ابزار آن پرسشنامه استاندارد انگیزش که از سوی رمضان حسن زاده تهیه شده و دارای روایی بالا و پایایی 86درصد است و در تحقیقات متعددی مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین، از میانگین نمرات دو نیمسال تحصیلی دانشجویان (اول و دوم 86-85) برای سنجش پیشرفت تحصیلی استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از آزمون آماریt استفاده شده و مشخص شده است که بین میزان انگیزه و پیشرفت تحصیلی دانشجویان فراگیر و سراسری به طور کلی اختلاف معناداری وجود ندارد ولی در بین دانشجویان گروه علوم پایه، میزان انگیزه و پیشرفت تحصیلی دانشجویان سراسری بیشتر از دانشجویان فراگیر است. نتیجه مشخص دیگر در تحقیق این است که از لحاظ جنسیت، انگیزه و پیشرفت دانشجویان دختر بیشتر از پسر بوده است که به نظر می رسد مشکلات مربوط به اشتغال و هزینه فرصت از دست رفته و ابهام در بهره برداری مناسب از مدرک تحصیلی در آینده از جمله عوامل تأثیرگذار در این تفاوت باشد.
الگوی کاربردی هدایت راهبردی نظام اطلاعات دانشگاه
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۲ تابستان ۱۳۸۸ شماره ۶
121 - 140
حوزههای تخصصی:
در شرایط پویا و پیچیده کنونی ، محیط و سیستم های دانشگاهی، اطلاعات صحیح و به موقع، نقشی اساسی و ارزشی راهبردی در کیفیت تصمیم گیری و اقدام و موفقیت دانشگاه در بهسازی و توسعه پویای خود و در نتیجه تضمین اثربخشی و سلامت سازمانی آن دارد؛ بنابراین، اتخاذ رویکرد راهبردی در قبال آن ضرورت می یابد . در این مقاله، پس از بیان مختصر نقش و اهمیت اطلاعات در توسعه دانشگاه و ماهیت راهبردی مدیریت نظام اطلاعات در این زمینه، الگویی کاربردی برای هدایت راهبردی نظام اطلاعات دانشگاه مشتمل بر سه بخش اصلی (تعیین مطلوبیت های راهبردی اساسی، تحلیل راهبردی و راه یابی راهبرد ی) و نُه گام عملی ارائه شده است . در نهایت به برخی الزامات استقرار و تحقق مطلوب آن در دانشگاه اشاره شده است. الگوی مذکور در مورد سایر نظام های کارکردی(ماموریت محور) دانشگاه قابل استفاده است.
نقد و ارزیابی برنامه درسی رشته علوم تربیتی، گرایش مدیریت و برنامه ریزی آموزشی
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۲ زمستان ۱۳۸۸ شماره ۸
35 - 51
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، تبیین ضرورت بازنگری برنامه درسی رشته علوم تربیتی- گرایش مدیریت و برنامه ریزی آموزشی در دوره کارشناسی- با نظر به سهم علوم مختلف در تحقق اهداف این رشته و انطباق با شاخه های تخصصی آن در دوره کارشناسی ارشد و دکتری است. بنابراین، با استناد به برنامه و سرفصل دروس دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم تربیتی- گرایش مدیریت و برنامه ریزی آموزشی، مصوب شورای عالی برنامه ریزی- تعداد واحدهای درسی و تناسب آنها با ضرایب مواد امتحانی آزمون کارشناسی ارشد و پیوستگی محتوایی بین دوره های کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از نسبت نامتوازن سهم علوم مختلف در برنامه درسی این گرایش است. در این میان، سهم روان شناسی در دروس پایه دوره کارشناسی در مقایسه با سایر علوم زیربنایی دیگر مانند فلسفه و جامعه شناسی بیشتر است. به طورکلی، عدم توازن، عدم انطباق و ناپیوستگی در برنامه درسی کارشناسی رشته علوم تربیتی- گرایش مدیریت و برنامه ریزی آموزشی- در دو رشته مدیریت آموزشی و فلسفه تعلیم و تربیت در دوره های کارشناسی ارشد و دکتری از چالش های اساسی نظام علوم تربیتی به شمار می آید. بر این اساس، بازاندیشی و بازنگری در برنامه درسی این رشته، امری ضروری و اجتناب ناپذیر می باشد.
بررسی برنامه درسی دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته تکنولوژی آموزشی از نظر اعضای هیأت علمی و دانشجویان
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۲ زمستان ۱۳۸۸ شماره ۸
69 - 83
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی برنامه درسی دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته تکنولوژی آموزشی از نظر اعضای هیأت علمی و دانشجویان رشته تکنولوژی آموزشی انجام گرفت. این پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی می باشد. جامعه آماری شامل اعضای هیأت علمی و دانشجویان دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی دانشگاه های اراک، علامه طباطبایی و تربیت معلم است. حجم نمونه مورد مطالعه 217 نفر برآورد شد که به شیوه طبقه ای تصادفی از هر سه طبقه انتخاب گردید. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که اهداف برنامه های درسی دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد از نظر اکثر اعضای هیأت علمی و دانشجویان مناسب می باشد. همچنین اهداف برنامه های درسی دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد با دروس ارائه شده مربوط به آن (به استثنای هدف شناخت و کشف مسائل آموزشی با بر خی دروس) تناسب دارد. از بین دروس اصلی، دروسی نظیر سمینار در برنامه ریزی درسی و آموزشی، و از بین دروس اختیاری، دروسی مانند بهداشت عمومی، کلیات اقتصاد، انسان شناسی در اسلام از نظر اکثریت اعضای هیأت علمی و دانشجویان غیرضروری است. از نظر اکثر اعضای هیأت علمی و دانشجویان از بین دروس تخصصی دوره های کارشناسی ارشد دروسی مانند برنامه نویسی کامپیوتری برای آموزش، تعلیم و تربیت اسلامی پیشرفته، و فلسفه و آراء تربیتی غیرضروری می باشد. افزون بر این، اکثر اعضای هیأت علمی و دانشجویان، بازنگری و تجدید نظر در اهداف، عناوین و سرفصل های دروس و برنامه درسی رشته تکنولوژی آموزشی را لازم و ضروری می دانند.
طراحی مرکز یادگیری در محیط آموزش الکترونیکی
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۲ بهار ۱۳۸۸ شماره ۵
65 - 82
حوزههای تخصصی:
طی چند د هه گذشته رشد چشمگیر فن اوری اطلاعات و ارتباطات، زندگی انسان را در ابعاد مختلف دگرگون کرده است که یکی از این ابعاد مهم، آموزش و یادگیری است . ظهور و پیشرفت فن اوری اطلاعات و ارتباطات از سویی و پذیرش دیدگاه ساخت نگرایی از سوی دیگر، دو محور اساسی تحولی هستند که یادگیری الکترونیکی را به و جود آورده است .یادگیری الکترونیکی، آموزش سنتی را تا حد زیادی تحت تاثیر قرار داده و دنیایی نو در عرصه یادگیری به وجود آورده است . تغییر الگوهای سنتی آموزش به یادگیری خودجوش و خودمحور، تغییر نقش یادگیرندگان و معلمان، امکان یادگیری مادام العمر، افزایش کیفیت یادگیری، کاهش هزینه های آموزشی و به حداقل رساندن محدودیت های زمانی و مکانی و . .. از ویژگیهای بارز یادگیری الکترونیکی است. با وجود همه محاسنی که یادگیری الکترونیکی دارد، نگرنگرانی هایی را نیز برای متخصصان آموزش و پرورش در پی داشته است که مهم ترین آنها سرعت بی سابقه ، خیره کننده و انقلاب گونه آن است که بدون هیچ دیدگاه مشخص و یا طرح جامعی رو به جلو می رو د؛ بنابراین ، در چنین شرایطی، نداشتن الگو و برنامه مناسب مضرات بیشتری برای نظام آموزشی به همراه خواهد داشت . یکی از راهکارهایی که امروز برای دستیابی بیشتر به مزایای آموزش الکترونیکی و دور شدن از مضرات احتمالی آن ارائه شده است، طراحی مرکز یادگیری در این محیط است. مراکز یادگیری به فعالیت یادگیرندگان جهت داده و دارای قابلیت هایی مانند یادگیری براساس آهنگ خود، به حداقل رساندن احتمال شکست، به حداکثر رساندن احتمال موفقیت و ... است. با توجه به نکات فوق، این مقاله ، به بررسی توصیفی جایگاه مرکز یادگیری در محیط آموزش الکترونیکی و ضرورت ایجاد آن پرداخته است.
الگوها، پیش بینی ها و واقعیت ها در تقاضای نیروی کار
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۲ تابستان ۱۳۸۸ شماره ۶
37 - 65
حوزههای تخصصی:
این مقاله الگوهای برنامه ریزی و پیش بینی نیروی انسانی را که در قالب هفت طرح پژوهشی در ) نیازسنجی نیروی انسانی متخصص و سیاستگذاری توسعه منابع انسانی ) از طرح ملی هنگام تدوین برنامه سوم توسعه صورت گرفته است ، مورد بررسی قرار می دهد . هدف اصلی این مقاله ، بررسی و تطابق یافته های طرح های مزبور با نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵ است . طرح های مذکور در حوزه پیش بینی نیروی انسانی متخصص با کم شماری و در پیش بینی نیروی انسانی کل با بیش شماری مواجه بوده اند. بسیاری از مطالعات انجام شده، پیشبینی رسمی یا الگوسازی تقاضا نیستند، بلکه پیشگویی های شهودی درباره آینده که باید انتظار خود را از آنها محدود کرد .
نگاهی کلی به برنامه درسی میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح های میان رشته ای، آموزش میان رشته ای، و برنامه های میان رشته ای به طور روزافزون، در حوزه آموزش عالی به کار می رود. این اصطلاح ها اغلب، با مسامحه زیاد به کار می رود و معمولا، همراه با واژه های مشابه، از جمله چند رشته ای و فرا رشته ای، استفاده یا جایگزین آنها می شود. در دهه های پیش، رویکرد میان رشته ای به برنامه درسی، اهمیت خود را از دست داد و به مدت دو دهه، رویکرد رشته محوری مهم قلمداد شد، اما اندیشه تلفیق و برنامه درسی میان رشته ای اندیشه ای جدید نبوده است و تلفیق برنامه درسی در اندیشه ها و عقاید اندیشمندان پیشین ریشه دارد که دغدغه وحدت دانش، تشکیل علم منسجم، دانش عمومی و فراگیر، ترکیب و تلفیق دانش را داشته اند. در این مقاله، ضمن طرح مباحث تاریخی و نظری راجع به میان رشته ای، به بحث درباره برنامه درسی و نگاهی به تاریخچه برنامه درسی میان رشته ای، رشته های علمی، ترکیب های متفاوت رشته های علمی در برنامه درسی، نقد جامعه شناختی برنامه درسی تک رشته ای به عنوان زمینه حمایت از برنامه درسی میان رشته ای، تبیین زیست شناختی برنامه درسی میان رشته ای، الگوها، رویکردها و راهبردهای میان رشته ای، مزایای برنامه درسی بین رشته ای، مسایل و آسیب های برنامه درسی میان رشته ای پرداخته شده است.
برنامه ریزی توسعه دانشگاهی؛ حوزه ای میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه برنامه ریزی دانشگاهی با توجه به پیچیدگی موقعیت های دانشگاهی با بحران مواجه است؛ بطوریکه رویکرد خطی در برنامه ریزی دانشگاهی نمی تواند به درک و اصلاح سیستم های دانشگاهی کمک کند. رویکرد اقتباس از کشورهای صنعتی پیشرفته، بر اساس شاخص های از قبل تعریف شده و برخاسته از موقعیت های خاص آنها، سبب به حاشیه رانده شدن وضعیت خاص و بی همتای دانشگاه ها در غالب کشورهای «در حال توسعه» شده است. آنچه اهمیت می یابد تفکر برنامه ریزی توسعه دانشگاهی در این کشورها است که پویایی ارتباط گذشته، حال و آینده موقعیت های دانشگاهی را مورد توجه قرار می دهد: اگر تا دهه 80 میلادی مفهوم «برنامه ریزی استراتژیک» در حوزه آموزش عالی استفاده متداول داشت (مفهومی که از بخش صنعت وارد آن شده بود) اینک بر بعد خلاق تفکر برنامه ریزی در سیستم های دانشگاهی تاکید می گردد. در نوشتار حاضر، با تامل بر پیچیدگی سیستم های دانشگاهی و نقد رویکرد خطی برنامه ریزی در آموزش عالی و دانشگاه ها، برنامه ریزی توسعه دانشگاهی به مثابه تفکر، خلاقیت در حوزه میان رشته ای بررسی می گردد.
تحلیل محتوای پیش نویس نقشه جامع علمی کشور و پیشنهاد الگوی ارزیابی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تدوین سند چشم انداز بیست ساله، گام ارزشمندی در جهتدهی فعالیت های کشور برای رسیدن به توسعه بوده و از مهم ترین فرازهای سند، توجه ویژه به جایگاه ایران در افق 1404 در حوزه علم و فناوری است. بدیهی است تحقق اهداف مندرج در سند چشم انداز، مدیریت و تدبیر جامع در تمامی ابعاد را می طلبد و لازم است در حوزه مدیریتی علم و فناوری، مهم ترین عوامل شناسایی شده و برنامه های مناسب، طراحی و اجرا گردند. از آنجا که چشم انداز ناظر به آینده است، بهره گیری از تکنیکهای آینده نگرانه برای سنجش جهت گیری صحیح سیاست ها و کیفیت برنامه ها در مسیر تحقق اهداف چشم انداز، ضروری است. در مطالعه حاضر که تلاشی در این مسیر است، ابتدا ضمن مطالعات کتابخانه ای و میدانی و بهره گیری از نظریات کارشناسان، عوامل مهم تأثیرگذار در آینده مدیریت علم و فناوری مورد شناسایی قرار گرفته و علاوه بر رتبه بندی اهمیت آن ها، میزان احتمال به چالش کشیده شدن این عوامل و مورد چالش قرار گرفتن آن ها تا افق مندرج در سند چشم انداز بیست ساله (1404) به سنجش نظر متخصصان علمی در مقایسه با افراد درگیر در حوزه سیاست گذاری علم و فناوری گذاشته می شود. نتایج حاکی از آن است که پیش بینی هر یک از دو گروه بیش تر بر اساس حوزه دید ایشان نسبت به مسائل تخصصی حوزه کاری خودشان است. نتایج حاصل علاوه بر بیان نقاط همگرای نظریات این دو گروه، مبین دلایل اختلاف نظریات ایشان در پیش بینی آینده بوده و می تواند معیاری برای اصلاح سیاست ها و برنامه ها باشد. پیش بینی سیاست گذاران به طور کلی خوش بینانه تر از متخصصان بوده است