فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۱٬۸۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از آن جا که نیروی انسانی در سازمان ها مهم ترین عامل اثربخشی و کارآیی هستند، شناخت عوامل موثر بر عملکرد و واکنش کارکنان از جمله تغییرات درون سازمانی در سطوح مدیریت حایز اهمیت می باشد. از این رو هدف از این پژوهش تعیین تاثیر تغییرات سازمانی بر واکنش کارکنان حوزه ستادی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بوده است.روش بررسی: این تحقیق از نوع پیمایشی بود که با هدف تعیین تاثیر تغییرات سازمانی بر واکنش کارکنان حوزه ستادی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1384 انجام گرفت. جامعه پژوهش 700 نفر بودند که 100 نفر آن ها از طریق نمونه گیری طبقه ای تصادفی و با استفاده از جدول مورگان انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه واکنش های کارکنان نسبت به تغییر و پرسش نامه پذیرش تغییر شغل بود، که روایی صوری و محتوایی آن با نظر کارشناسان و پایایی آن از طریق محاسبه Cronbach’s alpha(ضریب alpha برای پرسش نامه تعیین واکنش برابر 0.76 و برای پرسش نامه پذیرش تغییر شغل برابر 0.84) تعیین گردید و داده های حاصل از آن ها با استفاده از آزمون های توصیفی و استنباطی (آزمونKendal ) و نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت.یافته ها: یافته ها نشان داد که 44% افراد در گروه سنی 39-30 سال بودند و توزیع فراوانی زن و مرد یکسان بود. 55% افراد مورد مطالعه کارشناس و 45% کارمند بودند. همچنین میانگین سابقه کاری افراد 12.6 سال بود و 54% کارکنان استخدام رسمی بودند.امتیازات کسب شده از پرسش نامه پذیرش تغییر شغل بین 25-5 و میانگین پذیرش تغییر شغل در کارکنان 14.42 به دست آمد. همچنین امتیازات حاصل از پرسش نامه واکنش کارکنان بین 24-6 و میانگین واکنش های انکار 14.12، مقاومت 16.32، اکتشاف 13.9 و تعهد 12.15 بود. بین متغیرهای سن، جنس، پست سازمانی، سابقه کار و نوع استخدام با میزان پذیرش تغییر شغل و واکنش های انکار، مقاومت، اکتشاف و تعهد رابطه معنی داری وجود نداشت. بین سن و تعهد و همچنین نوع استخدام و پذیرش تغییر شغل رابطه مستقیم وجود داشت.نتیجه گیری: نتایج حاصل از تحقیق حاکی از وجود یک نوع بی تفاوتی در بین کارکنان نسبت به تغییرات سازمانی می باشد که ممکن است ناشی از فرهنگ سازمانی، عدم اطلاع رسانی کافی، عدم مشارکت کارکنان در جریان تغییر و عدم ارایه آموزش های مناسب و ... باشد. همچنین افرادی که از امنیت شغلی برخوردار هستند (استخدام رسمی)، واکنش تعهد بیشتری نسبت به سایر کارکنان نشان می دهند.
کارمند؛ جواهر پنهان
حوزههای تخصصی:
تبیین و ارزیابی شاخص های کار شایسته در ایران
حوزههای تخصصی:
بررسی و ارزیابی سطح بلوغ مدیریت سرمایه انسانی در سازمان های بخش دولتی شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
امروزه صاحب نظران به منظور رسیدن به مزیت رقابتی پایدار معتقدند، مدیریت بر منابع انسانی مهمترین عامل به حساب می آید، آنها معتقدند که سرمایه انسانی، به دلیل کمیابی، ارزشمندی، جانشین ناپذیری و تقلیدناپذیری، بسیار بااهمیت است. بدون شک مزیت استراتژیک پایدار نصیب سازمان هایی خواهد شد که بتوانند بهتر از سایرین، تیم هایی مشتمل بر بهترین و درخشان ترین استعدادهای انسانی را جذب، پرورش و حفظ نمایند. بر همین اساس در سال های اخیر مفهوم مدیریت سرمایه انسانی که نشان دهنده حد اعلای توجه و تمرکز بر انسان است مطرح شده است. با توجه به مطالب فوق در این مقاله که حاصل یک پژوهش میدانی از شاخه کاربردی است محققین درصدد برآمدند تا میزان سطح بلوغ مدیریت سرمایه انسانی در سازمان های بخش دولتی شهر اصفهان اندازه گیری نمایند. تجزیه و تحلیل یافته های مربوط به مولفه های سطح بلوغ مدیریت سرمایه انسانی در سازمان های بخش دولتی نشان داد که میانگین نمره شیوه های اعمال رهبری 2.70، میزان مشارکت 1.94، دسترسی به دانش 2.17، بهینه سازی و آموزش نیروی انسانی 2.81 و ظرفیت یادگیری 2.70 بوده است.مقایسه میانگین نمره مولفه های سطح بلوغ مدیریت سرمایه انسانی در سازمان های مورد مطالعه نشان داد که سطح بلوغ مدیریت سرمایه انسانی در سازمانهای مذکور کمتر از سطح متوسط بوده است. میانگین نمره سطح بلوغ مدیریت سرمایه انسانی در 16 سازمان بین 14.51 تا 53.83 در نوسان بوده است که بر اساس مدل باسی و مک مورر کلیه سازمان های مورد مطالعه دارای سطح بلوغ ضعیف می باشد که در پایان به ارایه راهکارهایی برای ارتقا سطح بلوغ مدیریت سرمایه انسانی مبادرت شده است.
آگاهی کتابداران دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از اصول ارگونومی کار با رایانه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ارگونومی علم اصلاح و بهسازی محیط کار، شغل و تجهیزات و تطابق آن با قابلیت ها و محدودیت های انسان در رابطه با شیوه کار با رایانه است. همچنین اصول ارگونومی ویژه ای وجود دارد که دانستن و عمل به آن ها برای کاربران رایانه ضروری است. با توجه به این که کتابداران به دلیل استفاده از رایانه در فرآیندهای کاری کتابخانه از جمله افرادی هستند که در معرض عوارض کار با رایانه قرار دارند، پژوهش حاضر در صدد بود تا آگاهی کتابداران دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در رابطه با اصول ارگونومی کار با رایانه را مورد سنجش قرار دهد.روش بررسی: مطالعه حاضر یک پیمایش توصیفی-تحلیلی بود که به صورت مقطعی انجام شد.جامعه این پژوهش شامل تمامی کتابدارانی بود که در زمان انجام مطالعه (آبان 1378) در یکی از کتابخانه های دانشگاه علوم پزشکی اصفهان مشغول به فعالیت بودند (77 نفر). داده های پژوهش از طریق پرسشنامه آگاهی سنج محقق ساخته 28 سوالی جمع آوری گردید که روایی محتوایی آن بررسی و تایید شد. داده ها به وسیله آمار توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و تحلیلی با کمک آزمون های آماری t و ANOVA در سطح معنی داری 0.05 تجزیه و تحلیل شد.یافته ها: از مجموع 57 نفر، 31.6 درصد (18 نفر) مرد و 68.4 درصد (39 نفر) زن بودند.حداقل نمره از 18 برابر صفر و حداکثر 17 بود. میانگین نمره پاسخ صحیح به سوالات پرسش نامه 4.45±5.65 از حداکثر 18 گزارش شد. بین نمره کل پرسش نامه و متغیرهای جنس، سطح تحصیلات، نوع تحصیلات، وضعیت استخدام، گذراندن دوره آموزشی برای استفاده صحیح از رایانه، تعداد ساعات کار استفاده از رایانه در روز ارتباط معنی دار آماری وجود نداشت ولی بین نمره ی کل پرسش نامه و سابقه مطالعه در مورد استفاده صحیح از رایانه، ارتباط معنی داری گزارش شد. میانگین نمره افراد دارای سابقه مطالعه در این زمینه 1.1±7.54 و میانگین گروه فاقد مطالعه قبلی در این مورد 0.52±4.27 به دست آمد (P<0.01).نتیجه گیری: آگاهی کتابداران دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از اصول ارگونومی کار با رایانه اندک بود. این بی توجهی به شیوه استفاده از رایانه برای کتابداران خطرات جدی و غیر قابل برگشت برای سلامتی آنان را رقم خواهد زد. توصیه می شود نهادهایی چون آموزش کارکنان دانشگاه، انجمن کتابداری و دیگر نهادهایی که وظیفه آموزش کتابداران را بر عهده دارند، هر چه سریع تر از طریق برگزاری دوره های آموزشی، تهیه بروشورها، برگزاری همایش ها و سایر اقدام هایی از این دست، جهت ارتقای سطح آگاهی کتابداران از مسایل ارگونومی کار با رایانه اقدام کنند و کتابداران نیز در این زمینه حساسیت و مطالعات خود را گسترش دهند.
الگوی مناسب کارکردهای منابع انسانی بر اساس رویکرد اقتصادی در ناجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش، تبیین کارکردهای منابع انسانی بر اساس الگوی اقتصادی و فن آوری می باشد. ابتدا مدل تکنولوژیک «چارلز پرو» با مدل اقتصادی «ویلیامسون» انطباق داده شد، سپس کارکردهای منابع انسانی شامل نظام پاداش، برنامه ریزی نیروی انسانی، آموزش و کنترل کارکنان در مدل انطباقی مورد تبیین قرار گرفتند.روش: پژوهش حاضر دارای 3 فرضیه اصلی و 8 فرضیه فرعی می باشد و با استفاده از آمار توصیفی - تحلیلی و استنباطی (رگرسیون، همبستگی پیرسون، مقایسه میانگین جفتی، تحلیل واریانس چندمتغیره و تحلیل اندازه های مکرر) به بررسی ارتباط بین ویژگی مشاغل (تخصص، سنجش پذیری، تحلیل پذیری و تغییرپذیری) پرداخته و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و مدل رگرسیون، فرضیه های پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. برای اندازه گیری پایایی ابزار سنجش، از روش سازگاری درونی سوالات (?=0.80) و روایی پژوهش با استفاده از نظرات خبرگان و مدیران ارشد و عالی ناجا مورد سنجش قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش، مدیران ارشد ناجا و حجم جامعه 1000 نفر و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 156 نفر محاسبه که به روش تصادفی طبقه ای اجرا گردیده است.یافته ها: نتایج حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش حاکی از آن است که سنجش پذیری و تحلیل پذیری مشاغل، تبیین کننده نوع پاداش، برنامه ریزی، کنترل و آموزش منابع انسانی می باشد و همچنین تغییرپذیری و تحلیل پذیری و ظایف شغل در ناجا تعیین کننده نوع پاداش، برنامه ریزی، کنترل و آموزش می باشد.نتیجه گیری: نتایج و پیشنهادها در دو حوزه سازمانی به ویژه کارکردهای منابع انسانی در سازمان مورد مطالعه و پژوهش های آتی ارایه شده است.
استقرار نظام مدیریت دانش مبتنی بر سرمایه اجتماعی (مطالعه موردی: واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 8)
حوزههای تخصصی:
سازمان های عصر حاضر در یک محیط کاملا رقابتی و بسیار پویا فعالیت می کنند که مهم ترین سرمایه آنها، کارکنان شان می باشد. استمرار و تداوم مزیت رقابتی سازمان ها، در چنین شرایطی در داشتن کارکنان دانش گرا، خلاق و نوآور است که می توانند با اصلاح یا تغییر آگاهانه در کارکردها و فرآیندها مزیت پایدار برای سازمان خود خلق نمایند.
سیف الهی و داوری (1388) اشاره دارند که دانش، امروز در قلب اقتصاد جهان قرار دارد و مدیریت دانش در کسب موفقیت سازمان ها یک امر حیاتی تلقی می شود. بنابراین استقرار آن بیش از گذشته ضرورت یافته است. عوامل متعدد و بیشماری در موفقیت استقرار مدیریت دانش نقش دارند. یکی از این عوامل سرمایه اجتماعی است. تحقیق حاضر در جامعه مورد مطالعه، یعنی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 8، از سرمایه اجتماعی که باعث به اشتراک گذاشتن بهتر دانش، ایفا دانش سازمانی، ایجاد روابط مبتنی بر اعتماد و همکاری، روح تعاون، کمک به آموزش، افزایش فعالیت های مرتبط با ثبات سازمانی و درک مشترک می شود، در جهت افزایش آمادگی سازمانی برای استقرار مدیریت دانش استفاده می گردد.
نتایج حاصل از ادبیات موضوع و یافته های حاصل از تحقیق میدانی، نشان می دهد که بین سرمایه اجتماعی و عامل فرهنگ سازمانی، عامل ساختار سازمانی، عامل زیر ساخت و عامل محتوایی تغییر که از متغیرهای آمادگی مدیریت دانش هستند، رابطه معنی داری وجود دارد. در بررسی میزان همبستگی از یک طرف نتایج مطالعه نشان می دهد که بین وضعیت موجود پنج عامل آمادگی استقرار مدیریت دانش تفاوت معنی داری وجود دارد. بنابراین می توان گفت، عوامل مرتبط با آمادگی استقرار مدیریت دانش رتبه های یکسانی ندارند، بطوریکه بیشترین آن مربوط به محتوای تغییر و کمترین آن مربوط به ساختار سازمانی است.
مدیریت راهبردی منابع انسانی، استراتژی سازمان های پیشرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت راهبردی منابع انسانی ، عبارتست از: مرتبط ساختن مدیریت منابع انسانی با مدیریت راهبردی (هدف های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت راهبردی سازمان)، برای ارتقاء عملکرد و بهبود بهره وری به صورت سیستمی و ایجاد فرهنگ سازمانی که مولد انعطاف پذیری و خلاقیت باشد. اهداف سیستم مدیریت منابع انسانی متاثر از اهداف راهبردی هر مؤسسه ای است. مدیریت راهبردی منابع انسانی(SHRM) با معنای وسیع خود در دنیای امروزی می کوشد که آموزش و توسعه کارکنان، بهبود سازمانی و مسیر پیشرفت شغلی را در هم آمیزد تا افراد، گروه ها و سازمان ها به شیوه ای اثربخش رشد کنند. بنابراین هدف اساسی مدیریت راهبردی منابع انسانی، خلق قابلیت استراتژیک از طریق تضمین و مطمئن شدن از این نکته است که سازمان از کارکنان ماهر، متعهد و با انگیزه برای تلاش در راستای حصول به مزایای رقابتی پایدار، برخوردار است
شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر در توانمندسازی به روش TOPSIS (مطالعه موردی: شرکت گازاستان اذربایجان شرقی)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی و اولویت بندی عوامل موثر در توانمندسازی کارکنان به روش TOPSIS پرداخته شده است. بدین منظور، ابتدا ضمن مرور ادبیات و مفاهیم موجود در توانمندسازی، عوامل موثر مورد مطالعه قرار گرفته است. سپس برای شناسایی عوامل تاثیرگذار در جامعه اماری مورد مطالعه پرسشنامه ای طراحی و تدوین شده است. پرسشنامه تدوین شده به منظور انتخاب متغیرهای (عوامل) اصلی مورد مطالعه به اعضا نمونه اماری داده شد و نظرات انان در خصوص این عوامل تعیین گشته است.پس از تعیین عوامل اصلی با استفاده از نرم افزار Minitab 15، بوسیله رسم نمودار پارتو عواملی را که دارای بیشترین تاثیر بر توانمندسازی بودند شناسایی شده است. پایایی جوابهای بدست امده با روش بازازمایی مورد مطالعه قرار گرفته است. در ادامه به منظور اولویت بندی عوامل شناسایی شده، از روش TOPSIS استفاده شده است. بدین منظور پرسشنامه دوم جهت بررسی تاثیر هر یک از عوامل نسبت به شاخصهای تعیین شده در اختیار نمونه اماری قرار گرفت و پس از جمع اوری و تلخیص داده ها، ماتریس تصمیم گیری بدست امد. در نهایت اولویت بندی عوامل با توجه به اوزان و اهمیت هر یک از عوامل مشخص گردیده است. نتیجه اولویت بندی عوامل نشان می دهد که بترتیب اموزش، بکارگیری سیستم مشارکت، وجود انگیزه در پرسنل، تفویض اختیار، پاداش مبتنی بر عملکرد، کار تیمی، غنی سازی شغلی و حس مسوولیت پذیری جهت توانمندسازی کارکنان در اولویت قرار دارند.
سرمایهی اجتماعی کارآفرینان نوپا و تامین مالی غیررسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی تامین منابع مالی یکی از موضوع های راهبردی پیش روی کارآفرین برای راه اندازی کسب وکار است. بانکها و موسسه های مالی به عنوان منابع رسمی تامین مالی در مرحلهی پیش راه اندازی و راه اندازی یک کسب وکار جدید کمک چندانی نمیکنند. در این مرحله کارآفرین باید بیش تر بر سرمایهی شخصی خود و منابع غیررسمی مانند افراد خانواده، دوستان و غریبه های متهور تکیه کند. درک اینکه چرا برخی کارآفرینان از منابع مالی غیررسمی برای راه اندازی کسب وکارشان استفاده میکنند و برخی دیگر از این منابع نمیتوانند استفاده کنند، تمرکز اصلی این تحقیق است. نوآوری این تحقیق تبیین نقش سرمایهی اجتماعی در تامین مالی از منابع مالی غیررسمی بوده و سرمایهی اجتماعی در این تحقیق به وسیلهی چهار بعد شبکه های اجتماعی، اعتماد، مهارت های اجتماعی و تمایل به همکاری تعریف شده است. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسش نامه گردآوری شده و با روش رگرسیون لجستیک تحلیل شدند. کارآفرینانی که به تازگی کسب وکارشان را آغاز کرده اند (کم تر از یک سال) یا در مرحلهی راه اندازی و پیش راه اندازی هستند به عنوان جامعهی آماری در نظر گرفته شده اند. نمونهی آماری این تحقیق شامل 77 کارآفرین بوده است. نتایج تحلیل داده های این تحقیق، اثرگذاری شبکه های اجتماعی، اعتماد و تمایل به همکاری بر تامین مالی غیررسمی را پشتیبانی و اثرگذاری مهارت های اجتماعی بر تامین مالی غیررسمی را رد میکنند. در مجموع یافته های تحقیق، بیان گر آن بوده اند که هر فردی از سطح سرمایهی اجتماعی بالاتری برخوردار باشد، با احتمال بالاتری به منابع مالی غیررسمی دسترسی خواهد داشت.
ارزیابی تاثیر توانمندسازی بر عملکرد کارکنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تغییرات محیطی و افزایش رقابت جهانی، موضوع توانمندسازی و اینکه توانمندسازی تا چه حد می تواند بر عملکرد کارکنان تاثیرگذارد را، در کانون توجه مدیران قرار داده است. در همین راستا شرکت مخابرات استان گلستان اقدام به اجرای توانمند سازی کارکنان نموده است.حال مساله این است که اعمال توانمندسازی در این شرکت تا چه حد توانسته سازمان را از طریق بهبود عملکرد کارکنان به اهداف سازمانی برساند. بنابراین سوال اصلی پژوهش حاضر این است که: آیا اجرای توانمند سازی در شرکت مخابرات استان گلستان توانسته بر عملکرد کارکنان تاثیر بگذارد؟تحقیق حاضراز نظر نوع کاربردی و از لحاظ روش توصیفی و علی یا پس رویدادی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان مخابرات استان گلستان به تعداد 551 نفر و حجم نمونه 226 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیدند. روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و میدانی بوده و از ابزارهایی چون پرسشنامه و بررسی اسناد و مدارک موجود در جمع آوری داده ها استفاده شده است. پایایی، پرسشنامه ها با استفاده از روش آلفای کرانباخ به ترتیب برای پرسشنامه اول 98% و پرسشنامه دوم 95% برآورد گردید همچنین با استفاده از روش محتوایی روایی پرسشنانه ها مورد تائید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها با هدف مشخص کردن صحت فرضیه های پژوهش از روش های آماری رگرسیون ساده، ویلکاکسیون و ضریب اسپیرمن استفاده گردیده است. نهایتا نتایج به دست آمده از آزمون فرضیه ها نشان از تائید آنها با اطمینان 99 درصد دارد.
بررسی عوامل موثر بر توانمند سازی منابع انسانی (مطالعه موردی ادارات کل برنامه ریزی و نظارت اعتباری و اعتبارات بانک ملت )(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
امروزه سازمان ها برای ادامه حیات خود می بایست از ویژگی های خاصی نظیر: مشتری مداری، انعطاف پذیری بالا، شفافیت، بهبود مستمر و ... برخوردار باشند و برای دست یابی به چنین ویژگی هایی باید مهم ترین منبع و ابزار رقابتی خود یعنی نیروی انسانی را توانمند سازند. به زبان ساده، توانمندسازی، توانایی ترغیب دیگران به انجام دادن کاری است که خودشان می خواهند انجام دهند. از این رو، مطالعه توانمند سازی، یک اصل بنیادین در مدیریت سازمان های امروزی به شمار می رود. لذا با درک اهمیت و ضرورت این مقوله و با درنظر گرفتن ادارات کل برنامه ریزی و نظارت اعتباری و اعتبارات بانک ملت به عنوان نمونه مطالعاتی، در صدد تبیین و بررسی عوامل موثر بر توانمند سازی منابع انسانی از بعد رفتاری هستیم. مهم ترین عوامل تاثیرگذار در این بعد، مهارت، نگرش و شخصیت کارشناسان شناسایی شدند که با طراحی پرسش نامه ای در این راستا و با استفاده از ابزار آماری رگرسیون چند متغیره، رابطه سه عامل فوق، با توانمند سازی کارشناسان برآورد گردید که به استناد داده های خروجی، ضریب متغیر مهارت کارشناسان در معادله، 0.486 متغیر شخصیت 0.344 و متغیر نگرش 0.104 تخمین زده شد. بنابراین هر سه فرضیه تحقیق تایید شده و عوامل مهارت، شخصیت و نگرش تاثیر مثبتی بر توانمندسازی کارشناسان دارند.توانمندسازی کارشناسان (0.486+3.12=) مهارت کارشناسان (0.344+) شخصیت کارشناسان (0.104)+ نگرش کارشناسان . بنابراین جهت ارتقا سطح توانمندسازی کارکنان ادارات مورد مطالعه، پیشنهاد گردید در مورد عامل مهارت، بر روی سطوح مهارت فنی، مهارت انسانی و مهارت ادراکی کارکنان و در مورد عامل نگرش نیز، روی رضایت شغلی، وابستگی شغلی و تعهد سازمانی بیشتر کار شود و آموزش ها جدی تر گرفته شوند.
راهکارهای ارتقای سرمایه فکری در سازمانها و نهادهای فرهنگی (مورد مطالعه فرهنگسرای ابن سینا)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: با توجه به نقش برجسته و فزاینده دانش در اقتصاد، تجارت و فرآیندهای مدیریتی، تبین ماهیت و سنجش و ارزشگذاری سرمایه فکری شرکت ها بیش از پیش اهمیت یافته است. امروزه، نقش و اهمیت بازده سرمایه فکری به کار گرفته شده در قابلیت سود آوری پایدار و مستمر شرکت ها بیش از بازده سرمایه مالی به کار گرفته شده است. بر همین اساس این پژوهش درصدد ارایه راهکارهای ارتقای سرمایه فکری در سازمانها و نهادهای فرهنگی (مورد مطالعه فرهنگسرای ابن سینا) می باشد.
روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی می باشد. جامعه آماری در این پژوهش، شامل کلیه کارکنان فرهنگسرای ابن سینا است. که با توجه به تعداد کارکنان مشغول به کار در فرهنگسرای ابن سینا از روش نمونه گیری سرشماری استفاده شده است. که در مجموع 93 پرسشنامه تکمیل و به محقق عودت داده شد.
یافته ها و نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که سطح سرمایه انسانی در فرهنگسرای ابن سینا در حد ضعیفی است. سطح سرمایه ساختاری و کالبدی در حد مطلوب قرار دارد. همچنین با توجه به نتایج حاصل از اجرای آزمون فریدمن در مورد مولفه های سه گانه پژوهش، از نظر نمونه مورد پژوهش به ترتیب مولفه های سرمایه کالبدی، سرمایه ساختاری و سرمایه انسانی دارای رتبه اول تا سوم می باشند. با توجه به اینکه در آزمون فرض اصلی دوم، ضریب تعیین (R2) درحدود 79 درصد است و این بدان معنا است که در حدود 79 درصد از تغییرات در سرمایه های انسانی، ساختاری و کالبدی توسط تغییرات سرمایه فکری بیان می شود. از سوی دیگر آماره F و P-Value مربوط به آن، بیان گر معنی دار بودن ارتباط سرمایه های انسانی، ساختاری و کالبدی و تغییرات سرمایه فکری در سطح اطمینان 95 درصد است.
تاثیر ارزیابی عملکرد بالنده ساز بر عملکرد کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی عملکرد بالنده ساز، توجه ویژه ای به عکس العمل های کارکنان در قبال ارزیابی دارد. در این نوع ارزیابی، پاسخ و احساس مثبت کارکنان نسبت به ارزیابی عملکرد، نشان از موفقیت آن دارد. این نوع ارزیابی شامل دو جزء هدف گذاری و بازخورد است. در هدف گذاری و بازخورد بالنده ساز، کارکنان اهداف و بازخورد را واضح، مرتبط و قابل درک تشخیص می دهند. در این تحقیق بیان می شود که بین دو متغیر ارزیابی عملکرد بالنده ساز و عملکرد کاری، ارتباط وجود دارد و متغیرهای تعهد سازمانی، انگیزش درونی و گرایش های استقلال طلبانه بر این ارتباط تاثیر می گذارند. هدف از این تحقیق، بررسی نوع ارتباط بین ارزیابی عملکرد بالنده ساز با عملکرد شغلی می باشد، که در یکی از سازمان های تولیدی در ایران مورد آزمون قرار گرفته است. جهت سنجش متغیرهای تحقیق از پرسشنامه های استاندارد استفاده شده و روایی و پایایی آنها سنجیده شده است. نتایج تحقیق نشان داد، برای کارکنانی که گرایش های استقلال طلبانه در آنها ضعیف است، ارتباط بین ارزیابی عملکرد بالنده ساز و عملکرد کاری مثبت است، اما برای کارکنانی که اینگونه گرایش های استقلال طلبانه در آنها قوی است، این ارتباط منفی می باشد. همچنین مشخص شد که انگیزش درونی شغل به عنوان عامل واسطه ای بین ارزیابی عملکرد بالنده ساز و عملکرد کاری ارتباط برقرار می کند.