فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۸۱ تا ۴٬۵۰۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
آیه «ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْ ءٍ» یکی از آیات مورد اختلاف در میان مفسران و متکلمان است که یکی از عوامل آن، اختلاف در معناشناسی واژه «الکتاب» است. مفسران این واژه را به معانی مختلفی تفسیر نموده اند. در این بین، در اکثر تفاسیر، «الکتاب» به قرآن و لوح محفوظ تفسیر شده است به گونه ای که تعدادی از مفسران در تعبیر از رأی اکثریت، به خطا رفته اند؛ عده ای بر این باورند که اکثر مفسران مراد از «الکتاب» را قرآن دانسته اند و برخی دیگر، معتقدند که بیشتر مفسران منظور از «الکتاب» را لوح محفوظ می دانند. با توجه به تاثیر هر یک از این دیدگاه ها بر فهم و تفسیر آیه فوق، مقاله حاضر، تفاسیر متعددی با گرایش های مختلف تفسیری را مورد بررسی قرار داده و ضمن تبیین معانی مختلف «الکتاب»، آراء متعدد مفسران در این زمینه را بررسی و تجزیه و تحلیل نموده و در نهایت، به ارائه دیدگاه برگزیده در باره تفسیر آیه ۳۸ أنعام بر اساس نظر اکثر مفسران و قرائن و شواهد عقلی و نقلی پرداخته است.
واکاوی ملاک تحدی در قرآن و نقد منطق تنزّلی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسأله «تحدی» یکی از اصلی ترین مسائل حوزه اعجاز و به ویژه اعجاز قرآن کریم است که در تعریف معجزه نقشی بنیادی دارد. قرآن در آیات متعددی به صراحت همگان را بدون هیچ محدودیت زمانی و مکانی به مبارزه طلبیده است، لیکن در مراتب و دامنه تحدی و اوصاف کیفی و کمّی متن معارض، اختلاف نظرهای اساسی رخ داده و شبهاتی طرح شده که لازم است با رفع برخی ابهام ها و اتخاذ مبانی دقیق بر پایه مفاهیم آیات تحدی، شبهات رفع و دفع شود.
نگارنده در پژوهشی تازه در آیات تحدی می کوشد با تحلیلی بر پایه قراین پیوسته آیات، مراتب و دامنه تحدی را باز شناسد. با این رویکرد پرسش های زیر تعقیب می شود:
1. کمّیت مورد نظر قرآن در تحدی ثابت یا متغیر و در هر فرض چگونه است؟
2. با توجه به قراین پیوسته آیات تحدی، آیا منطق تنزّلی قابل طرح است؟
3. نسبت سیر تنزیلی آیات تحدی با منطق تنزّلی مراتب تحدی چیست؟
4. آیا ملاک مورد نظر در تحدی با گذر زمان تغییر می پذیرد یا خیر، و بر پایه هر یک، چه نتایجی به دست می آید؟
5. دلیل استفاده از ملاک های متفاوت برای تحدی در آیات تحدی چیست؟
نقش تربیتی انبیا (ع) در سیر معرفتی انسان ها از دیدگاه غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دید غزالی، انبیا (ع) تأثیری بنیادین در رساندن سایر انسان ها به عالی ترین مرتبه معرفتی دارند. این تأثیر، علاوه بر این که در حوزه تعلیم حقایق به انجام می رسد، تأثیری تربیتی است که با ایجاد تغییر در ساحت های عاطفی ارادی انسان ها ساحت معرفت را به مرتبه یقین و به سطح مکاشفه می رساند. نقش تربیتی انبیا هدایتگری «سفری» است که انسان در نفس خود به سوی حقیقت در پیش می گیرد تا «قابلیت» دریافت حقایق را بیابد. رسیدن به این قابلیت مستلزم «تسویه» و «اعتدال» و «انسجامی نفسانی» است، تا وی «یکسره» به حقیقت توجه یابد. انسان ها در مواجهه با نبی قالب زبانی مکاشفه او را دریافت می کنند. تبعیت از دستورات شرع و پیروی از حرکات و سکنات و اقوال و افعال انبیا انسان ها را در سفری معرفتی همراهی می کند که غایت آن ظهور عالی ترین مرتبه معرفتی در ایشان است. در این مرتبه است که طالبان معرفت می توانند به «فهم» و «تأویل» باطن حقایق شرع و معرفت به واقعیت های روحانی دست یابند، که شامل موجودات روحانی و ربط و نسبت های میان موجودات و معنای وجود آنها می شود.
مقایسه بین جوهرفرد از نظر متکلمان اسلامی و ذرات بنیادین در فیزیک نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جوهر فرد متکلمان اسلامی و ذرات بنیادین در فیزیک نوین، دو دیدگاه بظاهر متفاوت در تبیین ماهیت ماده در جهان قابل مشاهده است، این دو دیدگاه که هر یک با خاستگاه ها و روشها و پرسشهای خاص خود به نظاره عالم ماده نشسته اند ، در فرجام کار در موارد متعددی به هم اقتران یافته اند و گزاره های مشابهی را در تبیین ماده محسوس عرضه نموده اند. گفتار حاضر بر آن است که در ابتدا با بیان هر یک از این دو نظریه، به پیامدهای مشترک آنها اشاره کند، که در این میان توجه به غیر قابل انقسام بودن اجزای اولیه عالم ماده ، شکلمند بودن خاص این اجزاء و حرکتمند بودن داپمی آنها و چگونگی تبیین مفهوم خلأ بایسته ذکر است.
در جست وجوى پاسخى براى معماى جدید استقرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین مسائلى که در مورد استقرا، ذهن فلاسفه معاصر را به خود مشغول داشته است، نخست، مسئله قدیمى هیوم و پس از آن، معماى جدید نلسون گودمن است. هیوم مشکل توجیه استنتاج هاى استقرایى را هدف قرار داد و به این نتیجه رهنمون شد که استقرا تنها حاصل عادات روان شناختى ماست. گودمن اما ضمن پذیرفتن صورت بندى استقراها، ما را متوجه این حقیقت مى کند که بعضى از این استقراها معتبرند و برخى چنین نیستند و معماى وى در جست وجوى معیارى برمى آید که این استقراها را تمییز دهد. فلاسفه علم نیم قرن اخیر و از جمله خود گودمن، راه حل هاى گوناگونى را براى معماى جدید استقرا پیش نهاده اند. در برخى از این پاسخ ها، بازگشت به تحلیل روان شناختى هیوم و یا سود جستن از نوعى معرفت شناسى طبیعى شده را به عنوان پاسخى به معماى جدید استقرا مى شناسند. در مقاله حاضر، ارزیابى اى از برخى از مهم ترین این پاسخ ها به دست داده، کاستى هاى آنان را مى نماییم و در انتها، کلید حل این معما را در دستان طرح کننده آن، یعنى خود گودمن بازمى یابیم.
جنسیت و روح در مبانی حکمت متعالیه با تأکید بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
مقاله حاضر به ارزیابی تذکیر یا تأنیث روح انسان از منظر حکمت متعالیه با تأکید بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی می پردازد. ایشان معتقد است روح، قبل از ورود به عالم دنیا، تذکیر و تأنیث ندارد و ضمن پذیرش وجود روح مجرد در عالمی پیش از دنیا، میان این دیدگاه و مبنای جسمانیهالحدوث بودنِ روح تعارضی نمی بیند. با مقایسه و تطبیق دیدگاه ایشان با ملاصدرا و دیگر فلاسفه صدرایی، با وجود اختلافات ظاهری، موافقت و عدم اختلاف نظر بین آنها مشاهده می شود. البته برخی انتقادات نیز به دیدگاه ایشان وارد است؛ از جمله اینکه تأثیر تفاوت های فیزیولوژیک بر روحیات و عقل نادیده گرفته شده است. در نهایت اینکه، روح جنسیت پذیر نیست و جنسیت پس از شکل گیری نطفه در نشئه دنیا صورت می پذیرد.
چگونگی نقش آفرینی ملائکه در تدبیر امور انسان از منظر قرآن کریم (با تأکید بر آرای تفسیری علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر
تدبیر هستی در مقام تکوین و تشریع به صورت مستقل، ویژه خداوند بزرگ است. با وجود این، قرآن کریم به صراحت از حضور و نقش آفرینی موجوداتی به نام ملائکه در بسیاری از شئون تدبیری جهان سخن گفته است. ملائکه چگونه موجوداتی هستند و نقش آنان در تدبیر امور انسان که بخش مهمی از هستی به شمار می آید، چگونه است؟ این پژوهش با تکیه بر آرای تفسیری علامه طباطبایی تصویر روشنی از چیستی ملائکه و چگونگی نقش آفرینی آنان در تدبیر امور انسان از نگاه قرآن ارائه می نماید. ملائکه گروهی از مخلوقات خداوند و مجرد از ماده و مکلف به تکالیف تکوینی الهی هستند و در جهان ماده تمثل می یابند؛ درحالی که دارای مراتب وجودی مختلفی هستند. نقش های اصلی این موجودات نامرئی در امور انسان عبارتند از: 1. واسطه بین خداوند و جهان مشهود؛ 2. استغفار برای اهل زمین؛ 3. ثبت اعمال انسان؛ 4. حفاظت از انسان؛ 5. یاری مؤمنان در موقعیت های خاص.
تجربه وحیانی و مقوله خیال نزد ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی نبی کیست، وحی چیست
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات معرفت شناسی عرفان
بنا به رأی ابن عربی، عالم مقید یا خیال منفصل، حضرتی است از حضرات ذومراتب الهی که در آن موجودات دو عالم مجرد و مادی، تمثل می یابند. درک این ظهور، از طریق کشف صوری امکان پذیر است، زیرا موجودات ظاهر در این ساحت از وجود، هم از لطافت تجرد برخوردارند و هم قابلیت آن را دارند که مانند موجودات مادی، محسوس واقع شوند. درک این موجودات، بسته به استعداد عین ثابت فرد مدرک و اقتضائات اوست؛ با وجود این، واقع نمایی آن، مخدوش به پیش داشته ها و پیش باورها نبوده و از آنها آزاد است. این نظر در مقابل نظریه هایی قرار می گیرد که یا جانب تجرد محض حقیقت را می گیرند (مانند نظریه شلایرماخر) یا جانب ذهنیت محض را (مانند عقیدة گادامر). بنابراین، حل پرسش درک مثالی و خیالی وحی، به تصدیق و باور به ساحتی از وجود منوط است که اضداد را در خود جمع می کند و در عین توفیق بین ذهن و عین، از عینیت کامل برخوردارند.
نقد دیدگاه فلاسفه در مورد انواع حدوث عالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فلسفه های رایج برای حدوث عالم، انواعی بیان شده و عالم را به اجمال به انواعی از حدوث، حادث دانسته اند؛ مانند «حدوث ذاتی»، «حدوث زمانی»، «حدوث تجددی» و «حدوث دهری». در مقالة پیش رو به نقد دیدگاه های فلاسفه در مورد انواع حدوث عالم می پردازیم و روشن می کنیم هیچ یک از این حدوث ها در نظام کثرت وجود و انقسام موجود به حادث و قدیم پذیرفتنی نیست؛ بلکه باید حدوث عالم را بر اساس نظام کثرت ظهورات، طرح و اثبات کرد.
منشأ اختلاف اشیاء و عدل الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارنده، عدل الهی را بر اساس لغت و حدیث معنا می کند، راه شناخت جایگاه اشیاء را بر اساس روایات نشان می دهد، آنگاه امتحان و تکلیف و استدراج را به عنوان سه عامل مهم اختلاف اشیاء بر می شمارد، بر امتحان و تکلیف پیشین و عرضه ولایت به عنوان عامل اختلاف در دنیا تأکید می ورزد؛ آنگاه ""ماء"" را به عنوان جوهر اصل همه مخلوقات می شناساند و مهمترین عامل تعیین کننده تفاوتها را مشیت و تقدیر الهی می داند.
مبادی فلسفی وحی در اندیشه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی نبی کیست، وحی چیست
صدرالمتألهین شیرازی در تبیین فلسفی پدیده وحی، از مبادی و پیش فرض های متعددی بهره می گیرد. نگارنده در این مقال کوشیده است تا این مبادی و پیش فرض ها را از متن آثار ملاصدرا استخراج کند و ارتباط هر کدام از آن ها با وحی را توضیح دهد. مبادی فلسفی وحی شناسی ملاصدرا عبارت اند از: «پذیرش خداوند و انتساب برخی از صفات خاص به او»، «ترکیب انسان از نفس و بدن»، «وجود قوای مُدرِکِ معارف وحیانی در انسان»، «نظام طولی عالم و سعه وجودی نبی»، «عقل فعال یا واهب الصور»، «نفوس فلکی و علم آن ها به جزئیات عالم طبیعت»، «اتصال نفس نبی به عالم مثال یا خیال متصل» و «هم سنخی وحی و رؤیا». در مقاله پیش رو، هر کدام از مبادی فوق به تفصیل واکاوی شده و نقش هر کدام از آن ها در نظام وحی شناسی این فیلسوف متأله به بحث گذاشته شده است.
نفس در نظریه سیستم ها، اطلاعات و آنتروپی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیزیکدانان انسان را به لحاظ فیزیک نظری یک سیستم باز در نظر میگیرند، حال سوال اینجاست، که اگر با نگاه سیستمی به نفس انسان نگاه کنیم، چه تبعاتی در پی خواهد داشت؟ آیا میتوان ویژگی فناناپذیری را برای نفس نشان داد؟ یا ویژگی اختیار را؟از طرفی یک سیستم باز دائما در تعامل با محیط و پیرامون خود و در تبادل اطلاعات با آن به سر میبرد.ارتباط این اطلاعات با نفس انسان چگونه است؟
فیلسوفان طبیعت گرا عقیده دارند که این اطلاعات در مغز جمع آوری و تجزیه و تحلیل شده ودر نهایت با مرگ انسان و ازبین رفتن بدن ، نابود میشود. اما اگر بخواهیم معتقد به وجود نفس بعنوان امری غیر مادی برای انسان باشیم، باید بتوانیم بنحو معناداری از موضعی سخن بگوییم که اطلاعات فرد انسانی در آن محفوظ بوده و آن موضع متمایز از ماده باشد.
در این مقاله در پی ارائه نگرشی نوین به نفس با دیدگاه سیستمی و سپس بررسی جایگاه اطلاعات (اعم از معلومات علمی ویا داده های غیر علمی) در نفس انسانی هستیم؛ مغایرت اطلاعات با ویژگیهای جسم و مادی شناخته شده در فیزیک جدید قابل تامل است.
عناصر معرفتی فضیلت محور در بحث اتحاد عالم و معلوم ملاصدرا
حوزههای تخصصی:
براساس نظریه معرفت شناسی فضیلت محور، استکمال نفسانی فاعل شناسا از عوامل مؤثر در حصول معرفت است. نظریه معرفت شناختی ملاصدرا با عنوان اتحاد عالم و معلوم، نزدیکی بسیاری به این دسته از نظریه ها دارد. زیرا از نظر ملاصدرا نسبت فاعل شناسا با باور و معرفت، اتحاد وجودی استکمالی است. از نظر ملاصدرا نسبت باور و فاعل شناسا در مرحله اول فرایند شناخت (مختص باورهای حسّی و خیالی) علّی و معلولی است. ویژگی رابطه های علّی و معلولی این است که علّت، فضایل و ویژگی های خود را به معلول انتقال می دهد؛ یعنی فضایل فاعل شناسا به باور منتقل می شود و ویژگی فضیلتی باور یعنی صدق نیز به فاعل شناسا سرایت می کند و بر شدت وجودی فاعل شناسا می افزاید. در مرحله دوم فرایند شناخت (مختص باورهای عقلی) نسبت باور با فاعل شناسا ترکیب اتحادی صورت با ماده است. اضافه باور عقلی به فاعل شناسا موجب استکمال نفس فاعل شناسا می-شود.
زمان در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
زمان و زمانمندی از شئون و جلوه های موجودات ممکن است و هیچ گاه از آنها منفک نمی شود. اما ازآنجاکه وجود امری تشکیکی است، هر مرتبه ای شأن خود را دارد. زنجیره زمان در مراتب ممکنات هیچ گاه پاره نمی شود بلکه در سیر صعودی هستی لطیف تر و رقیق می شود. در نتیجه، شئون آن هم دچار قبض و بسط می گردد. زمان در عالم رؤیا و طبیعت یکی نیست. سال هایی که در عالم رؤیا سپری می شود، نسبت به عالم طبیعت در یک لحظه جمع می شود. اما این حقیقت در جهان آخرت چنان رقیق و جمع می شود که براساس آیات الهی، یک روز آن مطابق هزار یا پنجاه هزار سال طول می کشد که با احوال کافران و مؤمنان متغیر است. آن زمان حقیقتی درونی، شخصی و کیفی است و این زمان حقیقتی کمّی و بیرونی است. در این مقاله، کوشش شده است با روش تحلیلی و توصیفی، این نظریه تبیین گردد.
روش شناسی ادراکات اعتباری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ادراکات حقیقی محصول انعکاس جهان خارج در افق ذهن اند؛ درحالی که ادراکات اعتباری محصول تطبیق مفهوم بر مصداق غیرحقیقی خودند؛ به همین دلیل، ادراک دانستن اعتباریات ازاساس همراه با نوعی تسامح است. ادراکات اعتباری هیچ گونه رابطه نفس الامری ندارند. روابط ادراکات اعتباری یا میان ادراکات اعتباری و ادراکات حقیقی، تابع جعل و قرارداد است؛ ازاین رو مراحل فکر در به دست آوردن ادراک اعتباری با مراحل فکر در به دست آوردن ادراک حقیقی و روش استنتاج در ادراکات اعتباری با روش استنتاج در ادراکات حقیقی متفاوت است. هیچ گاه نمی توان ادراک اعتباری را تولیدشده ادراک حقیقی یا ادراک اعتباری دیگر دانست. اگرچه در برخی اشکال استدلالی، ادراکات اعتباری با یکدیگر رابطه استنتاجی دارند، این رابطه غیر از رابطه تولیدی ادراکات است. جنس استدلال در استدلال های اعتباری جدلی است. این جدلی بودن منحصر به ماده استدلال نیست، بلکه صورت استدلال نیز جدلی است. همین مسئله باعث می شود در استدلال های اعتباری بتوان از استدلال هایی نتیجه گرفت که عقیم اند؛ چون صورت استدلال همچون ماده استدلال در اعتباریات، اعتباری و تابع اعتبار معتبران است.
نظریه اصلاح شده امر الهی: دیدگاه آدامز در باب رابطه امر الهی و الزام اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابرت مری هیو آدامز کوشش می کند با ارائه تقریری جدید از نظریه امر الهی از آن دفاع کند. وی بیان می کند که نه خوبی اخلاقی بلکه فقط الزام اخلاقی را می توان از طریق امر الهی توضیح داد. وی ابتدا با روش معناشناختی تحلیلی از معنای الزام اخلاقی به دست می دهد، سپس می کوشد با تعیین بهترین نامزدی که می تواند نقش معناشناختی الزام را ایفا کند ماهیت الزام اخلاقی را دریابد. از نظر آدامز مهم ترین نقشی که از تحلیل معنایی الزام اخلاقی به دست می آید ویژگی میان فردی آن است. اوامر خداوند به سبب ویژگی هایی نظیر گناهکاری فرد در صورت نقض آنها و نیز عینیت آن اوامر بهترین نامزدی است که می تواند این نقش را به خوبی ایفا کند. وی با الهام از نظریه کریپکی پاتنم بیان می کند رابطه میان امر خداوند و درستی/نادرستی عمل شبیه رابطه آب و H 2O است. بنابراین نادرستی اخلاقی با مخالفت با اوامر خداوند خیرخواه و مهربان اینهمان است و به همین دلیل دارای ضرورت متافیزیکی است. برای دفاع از رأی آدامز شایسته است «دیگری» بر گفتگوی فرد با خویشتن نیز دلالت کند و مراد از دیگری فقط فرد دیگر نباشد: دیگری خود فرد را نیز در بر می گیرد.
برهان محبت : نگاهی دیگر به احتجاج ابراهیم علیه السلام بر توحید ربوبی
حوزههای تخصصی:
د ر طول تاریخ، محوری ترین موضوعی که انبیای الهی کوشیده اند مردم را به سوی آن سوق دهند اصل توحید و نفی شرک بوده است. از جمله این تلاش ها، رویکرد های استدلالی و عقلانی حضرت ابراهیم علیه السلام است که در قرآن کریم منعکس شده است. وی در مواجهه فکری با مشرکان زمان خود برای نفی ربوبیت ستارگان و ماه و ... و اثبات توحید ربوبی ، از برهان بهره می گیرد. تبیین های مختلفی از این برهان همچون برهان حدوث، حرکت و امکان(ماهوی) صورت گرفته است.یکی دیگر از این تبیین ها برهان محبت است.برهان محبت، استدلالی عقلی است که با محبت فطری پیوند خورده و فراتر از برهان های فلسفی و کلامی متعارف قرار می گیرد. این پژوهش با روش استنادی- تحلیلی- استنباطی، ضمن اشاره به تبیین های مختلف، به واکاوی این تبیین می پردازد. کلمات کلیدی: توحید، رب، افول ،محبت، برهان محبت، حرکت، امکان ، حدوث ، نیازمندی، فقر، ربوبیت.
تجلّی در اندیشه ویشنویی؛ تجلی واقعی یا توهمی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله تجلی در تفکر ویشنویی، در عین حفظ تعالی ذات مطلق، به حضور برهمن در عالم وجود قائل است. این اندیشه گویای این حقیقت است که هر انسانی به نوعی ظهور برهمن است. در اندیشه ویشنویی، برهمن خود را به پنج شکل متفاوت متجلی می سازد. نخست، پرَه اوتاره یا اعلاترین شکل تجلی که در این حالت، ارواح رهایی یافته از حضور برهمن لذت می برند. دومین شکل تجلی ذات مطلق ویوهه ها می باشند. ویوهه ها اشکالی هستند که برهمن برای اه داف آیینی، آفرینشی و... در آن متجلی می شود؛ برخی از این ظهورات، مظهر معرفت و جلال، برخی مظهر فرمانروایی و برخی مظهر آفرینش اند. سومین شکل تجلی برهمن، ویبهوه است که شامل ده ظهور از موجودات فرازمینی است. چهارمین شکل تجلی از ذات مطلق، انتریامین می باشد. در این حالت، ذات مطلق در عالم آفاق و انفس جای می گیرد و با شهود یوگی دیده شده روح را در سلوک خود همراهی می کند. پنجمین شکل از تجلی ذات مطلق، حالتی است که برهمن در شمایل یا تمثال های ساخت بشر استقرار می یابد. یافته های تحقیق نشان می دهد که نظریه تجلی در اندیشه ویشنویی را می توان از دو جهت مورد توجه قرار داد: یکی از آن جهت که جهان است و دیگر از آن جهت که نمودی است که بر سیمای حقیقت وجود به ظهور رسیده است. بنابراین تجلی به اعتبار جهان و دنیای ظاهری «تجلی واقعی» است، اما تجلی به اعتبار حقیقت وجود جنبه «توهمی» دارد. در این پژوهش ضمن تحلیل دیدگاه های مختلف پیرامون مسأله توهمی و یا واقعی بودن تجلی نشان داده ایم که اثبات تجلی امری شهودی است و نظریه تجلی برهمن در تفکر ویشنویی، جنبه توهمی دارد، نه واقعی.
معناشناسی، هستی شناسی و خاستگاه کثرت تحلیلی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر، بنیانی از سامانة معرفتی حکمت متعالیه را در حوزة هستی شناختی آشکار می سازد: «کثرت تحلیلی». کثرت تحلیلی، از جایگاه حیاتی در حکمت صدرایی برخوردار است، به گونه ای که مباحثی چون رابطة وجود و ماهیت، ماده و صورت، جنس و فصل، جوهر و عرض و ... متأثر از آن است. مسأله اصلی این جستار تحلیل معنایی کثرت تحلیلی و تعیین جایگاه معرفتی و هستی شناختی آن است. کثرت تحلیلی از نگاه صدرا کثرت برآمده از معانی و مفاهیم متعددی است که عقل با تحلیل عقلانی از وجود واحد درمی یابد. تصریحات صدرا بر نفس الامری بودن کثرت تحلیلی حکایت دارد. از مبانی پیدایش و توسعة این کثرت می توان به مسألة اتحادی وجودی و امکان تحقق موجودات کثیر به وجود واحد اشاره داشت.
مقایسه ی آرای فلوطین درخصوص صادر اول با آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم پساارسطویی افلوطین و نوافلاطونیان (3 و 4 ب.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
فلوطین به سه اقنوم احد، عقل و نفس قائل است که اقنوم دوم قابل تطبیق با صادر اول است. احد عقل را بی آن که بداند، به وجود می آورد. عقل به مثابه ی تصویر احد، ابتدا واحد و نامتعین است، اما سپس میلی گناه آلود او را از احد جدا می کند. عقل پس از جدایی، گویی پشیمان می شود و دوباره به سوی احد بازمی گردد. این بازگشت باعث متعین شدن عقل و کامل شدن فعلیت او و پیدایی ایده ها می شود. با این که تبیین فلوطین تفاوت های زیادی با آراء مستنبط از متون دینی در خصوص صادر اول دارد و به علاوه، بر اساس زمینه ی فکریِ کاملاً متفاوتی شکل گرفته است، مشابهت هایی نیز میان این دو وجود دارد. همچنین دست کم در برخی موارد، تفاوت ها کمتر از چیزی است که به نظر می آید. در این مقاله، مسائل درخورِ مقایسه ی دو دیدگاه تبیین و بررسی خواهد شد.