فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۹۰۱ تا ۵٬۹۲۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
چکیده آنچه تاکنون در حوزه مطالعات تاریخ اسلام و به خصوص دوران امامت امام هادی(ع)، مطرح شده بیشتر تبیین تاریخی حوادث بوده است. این امر موجب مغفول ماندن بسیاری از جوانب فرهنگی و اجتماعی وقایع شده است. به نظر می رسد آنچه امروز می تواند راهگشای فهم بسیاری از وقایع آن دوران باشد، تبیین دیدگاه ها و اصول و مبانی نظری آن امام همام، از خِلال تحلیل محتوایی و مضمونی گفتار ایشان است. چراکه به واسطه فهم گفتمان هر شخص و چینش منطقی کلمات او در کنار یکدیگر، می توان به درکی جامع از دیدگاه ها و اعماق اندیشه های وی دست یافت. در این مقاله، به دنبال آن هستیم با بررسی مضامین مکاتبات امام هادی(ع) به روش تحلیل محتوای مضمونی، ابتدا جمع بندی کلی از مکاتبات ایشان ارائه و سپس، نظام حاکم بر این مکاتبات را کشف کنیم. در نهایت نیز، به نگاهی جامع درباره مبانی سیاسی، فکری، عقیدتی و اخلاقی آن امام همام دست یابیم. یافته های این تحقیق بیانگر آن است که بیشترین تلاش آن امام همام، در راستای تبیین جایگاه و نقش ائمه اطهار(ع) به عنوان مهم ترین رکن دین مبین اسلام، در جامعه اسلامی بوده است. حضرت بدین منظور، تلاش کرده اند تا با تجلیل از اهل بیت(ع)، معرفی خود با استفاده از علم غیب به عنوان امام بر حق، معرفی جانشینان خود، معرفی نواب و وکلاء، برائت از دشمنان اهل بیت و نهایتاً تأکید بر فرج حضرت مهدی(عج) این امر را تبیین کنند. البته، پاسخ به سوالات شیعیان و تبیین مبانی استخراج احکام و ملاک های آن نیز، از دیگر مباحثی است که در مکاتبات پیگیری شده است. آنچه ضرورت چنین تحقیقی را روشن می سازد، توجه به نقش مبنایی و محوری این پژوهش ها، برای ورود به مباحث تاریخی و تحلیل گفتمان تاریخی و اجتماعی عصر ائمه اطهار(ع) است. واژه های کلیدی امام هادی(ع)، مکاتبات، تحلیل محتوا، تحلیل مضمونی.
بینش فلسفی و فهم دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی سنخیت علّی و معلولی در الهیات صدرایی و الهیات تفکیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مناقشه برانگیز بین الهیات صدرایی و الهیات تفکیکی، اصل سنخیت بین علت و معلول است. تردیدی نیست که هر معلولی از هر علتی به وجود نمی آید و حتی میان پدیده های متعاقب یا متقارن هم همیشه رابطه علیت برقرار نیست؛ بلکه علیت رابطه ای است خاص، میان موجودات معینی و به دیگر سخن، باید میان علت و معلول مناسبت خاصی وجود داشته باشد که از آن به سنخیت بین علت و معلول تعبیر می شود. چون علت هستی بخش، وجود معلول را افاضه می کند و به تعبیر مسامحی به معلول خویش وجود می دهد، باید خودش وجود مزبور را داشته باشد تا به معلولش اعطا کند و اگر فاقد آن باشد، نمی تواند افاضه کند: « معطی الشئ لا یکون فاقدا له» و با توجه به اینکه با اعطای وجود به معلول چیزی از خودش کاسته نمی شود، روشن می گردد که وجود مزبور را به صورت کامل تری دارد؛ به گونه ای که وجود معلول شعاع و پرتوی از آن محسوب می شود. اصحاب تفکیک پذیرفتن اصل سنخیت را مستلزم تالی های فاسدی؛ از جمله نفی توحید، اجتماع نقیضین و...می دانند، بنابراین، آن را انکار می نمایند. در این نوشتار به بررسی تطبیقی این دو دیدگاه و موارد تقابل آنها با یکدیگر پرداخته ایم.
بررسی جایگاه نبی در حکمت عملی از نگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
حکمت عملی بدون شک یکی از مهم ترین دغدغه های فلسفی فارابی است. نتیجه واحدی که از آثار متعدد وی درباره حکمت عملی به دست می آید، تأکید بر نقش أنبیا در این عرصه است. شخص نبی با ورود به این عرصه و دست اندازی به ابعاد حکمت عملی، در استکمال و غنای آن می کوشد. پرسشی که در این مقاله به دنبال پاسخ آن هستیم، این است که نبی چه جایگاهی در حکمت عملی داشته و چگونه در جنبه های مختلف آن نقش آفرینی می کند. به طور کلی دو جنبه در حکمت عملی قابل تصور است: 1. بیان حکمت عملی 2. اجرای حکمت عملی. از منظر فارابی، حکمت عملی زمانی به سعادت می انجامد که در هر دو جنبه آن با موفقیت عمل شود. اهمیت این دو جنبه حکمت عملی و نقش کلیدی آن ها در سعادت افراد جامعه اقتضا می کند که کامل ترین افراد اجتماع به آن ها بپردازند. به همین دلیل، شخص نبی که در عالی ترین مرتبه انسانی قرار دارد این امور را به عهده می گیرد و با استعانت از وحی در آن ها نقش آفرینی می کند. در گام نخست او به بیان حکمت عملی می پردازد و فضایل و راه های رسیدن به آن را در قالب دین بیان می کند. در گام بعد، با به دست گرفتن رهبری اجتماع، حکمت عملی را اجرا می کند و آن را در جامعه می گسترد.
مطابقت وجودی ذهن و عین در معرفت شناسی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطابقت ذهن و عین از مباحث اصلی معرفت شناسی است. فلاسفه با واسطه قرار دادن ماهیت بین ذهن و عین و به واسطه تطابق ماهوی سعی کرده اند مسئله مطابقت در شناخت را حل نمایند؛ اما نظریه تطابق ماهوی ایراداتی با خود به همراه دارد که درنهایت نتوانسته پاسخ گوی مسئله مطابقت باشد. در مقابل آنچه می تواند با اصول فلسفی و معرفت شناختی ملاصدرا هماهنگ باشد، نظریه این همانی وجود عینی است که انطباق را به واقعیت علم ارجاع می دهد که ناشی از نفی ماهوی بودن علم و اخراج علم.
مطابقت ذهن و عین در اندیشة ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظرملاصدرا، مسئلة مطابقت و عدم مطابقت، در علم حصولی مطرح است؛ زیرا علم حصولی صورتی از شیء در ذهن است، و صورت ذهنی باید با واقع مطابقت داشته باشد.وی بر این باور است کهماهیت واسطة بین عین و ذهن است که در هر دو مرتبة وجودی عیناً تکرار شده است. البته اشکالاتی بر نظریة ماهوی ملاصدرا وارد آمده که در نهایت حاکی از آن است که این نظریه نتوانسته به نحو متقن مطابقت ذهن و عین را اثبات کند. از طرف دیگر با توجه به اصالت وجود و تشکیک وجود می توان نظریة این همانی وجود عینی را مطرح کرد که بر اساس آن، علم وجود برتر ماهیت معلوم است.
عقل گرایی و نص گرایی در کلام اسلامی (با بررسی دیدگاه شیخ طوسی و ابن ادریس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱
27 - 48
حوزههای تخصصی:
گستردگی و تنوع مباحث علم کلام، متکلمان را بر آن داشته است تا در اثبات مباحث کلامی از روش های گوناگون بهره گیرند. عقل گرایی و نص گرایی از روش هایی است که هر کدام در حقیقت نمایانگر طیفی هستند که مدارس علمی و دانشوران مختلفی را در بر می گیرند، از این رو حتی در یک مکتب و طیف می توان اختلافاتی را تشخیص و نشان داد. در میان عقل گرایان شیعه، ابن ادریس در فقه (و اصول فقه) یک نقطه عطف به حساب می آید که عقل گرایی و اصول گرایی را در فقه به جایگاه واقعی خود بر می گرداند. وی گرچه در برابر حاکمیت انحصاری فتاوای شیخ طوسی در فقه ایستاد، اما در همان چارچوب روشی عمل کرد. با این همه، حتی از لحاظ روش شناسی هم می توان میان آنها تفاوت هایی را تشخیص داد. این تحقیق در پی نشان دادن تفاوت های مذکور در کنار شباهت ها می باشد. شیخ طوسی و هم ابن ادریس در مباحث کلامیِ خود، روش عقل گرایی را بر روش نص گرایی ترجیح داده اند، اما ابن ادریس در تبیین و بررسی مباحث کلامی بیشتر از عقل بهره جسته است. البته این بدان معنا نیست که شیخ طوسی در استدلال ها و بررسی مباحث کلامی توجهی به کار کرد عقل نداشته باشد.
معرفت شناسیِ مهدویت پژوهی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بررسی مقامات معرفتی امام علی علیه السلام در توحید و خداشناسی
حوزههای تخصصی:
توحید، اصطلاحی مهم در فرهنگ و معارف اسلام است. انبوهی از یادکردهای قرآنی که مستقیم یا غیر مستقیم به موضوع توحید و یگانگی اشاره دارند، نشان دهنده میزان ارزشمندی این مبحث در نگاه قرآنی است. این مقاله با رویکردی توصیفی، تحلیلی و چهار محورِ اساسی همچون: اصل توحید، نقش قرآن در معرفت توحیدی امام علی علیه السلام، جایگاه حضرت علی علیه السلام در فلسفه الهی، تفاوت مقامات معرفتی امام علی علیه السلام با سایر صحابه مورد بررسی قرار داده است. از بررسی محورهای یاد شده این نتیجه حاصل شد که آیات قرآن خصوصاً در معارف توحیدی همواره الهام بخش حضرت علی علیه السلام بوده است و بیانات حضرت علیه السلام در باب توحید از اهمیّت ویژه ای برخوردار است و این بی همتایی و بی نظیری سخنان حضرت علی علیه السلام در باب توحید و خداشناسی در حدی است که برخی گفته اند این سخنان از ایشان نیست. در این پژوهش به این شبهه نیز پاسخ داده شده است.
نقش و آثار بدن در حدوث نفس از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
از نظر ابن سینا و ملاصدرا حدوث نفس از ناحیه علل مفارقه (عقل فعال) به سبب استعداد و آمادگی بدن و فراهم شدن مزاج و ترکیب بدنی معتدل و متناسب است. بدن با آثار و نقش های مهمی که در مرحله حدوث نفس ایفا می کند مرجِّح حدوث و عامل تعین نفس است. تکثر و تمایز نفوس در ابتدای حدوث، به وسیله بدن و عوارض بدنی تحقق می پذیرد. همچنین، بدن موجب استکمال و منع تعطیلی وجود نفس و قوای آن می شود. بدن در مرحله حدوث نفس نقش ها و آثار مهم دیگری دارد که در مقاله حاضر با تکیه بر دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا به آن خواهیم پرداخت.
جایگاه و فلسفه علم کلام در ساحت اندیشه غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرچند غزالی آشکارا از فلسفه کلام سخنی به میان نیاورده است اما مولفه های آن را می توان در آثار وی پیداکرد؛ ازجمله، اوغایت کلام را، صیانت دین و عقیده تحقیقی یا تقلیدی دین دار، جلوگیری از ورود شبهه و تردید وپاسخ به آن و تدارکِ غایتِ قصوای کلام (سعادت)، می داند؛ جایگاه علم کلام درنظر او، گاهی، ابزاری و ثانوی وزمانی، علم کلی با ارزش ذاتی می باشد. از آنجائی که موجود، منحصر در خدا و ماسوی الله است و ماسوی، چیزی جز آیات آفاقی و انفسی خداوند نیست پس موضوع علم کلام در نهایت «وجود بماهو وجود» ومسائل آن، صفات ذاتی وجود می داند. به نظر وی، ایمان، تشکیکی بوده وحفظ تمامی مراتب آن واجب است لذا تکثر در شیوه و روش، از جمله روشِ عقلی برهانی، عقلی جدلی، نقلی، شهودی (وجدانی)، تجربی، موعظه ای، تقلیدی و... با رویکرد اقناعی وصیانت بخشی را توصیه می کند. او تعریف کلام را مبهم و چند وجهی رها می کند. تفصیل مطلب را باید در تضاعیف نوشتار جستجو کرد.
نزاع علم و دین در قرن نوزدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم و دین که هر دو سابقه ای طولانی در حیات بشر دارند، در تاریخ بلند خود، در کنار یک دیگر بر زندگی او تأثیرگذار بوده اند و تقریباً هیچ ناسازگاری ای بینشان وجود نداشته. پیش رفت وسیع علوم که از قرن هفدهم آغاز شد، به تدریج دانش مندان را به اکتشافاتی رساند که متفاوت و گاه متعارض با آموزه های رسمی دین بود. این امر موجب پیدایش نزاع میان علم و دین شد، تاآن جا که عالمان دین و دانش مندان به تخطئة آرای یک دیگر پرداختند. این نزاع در قرن هفدهم وضعیت متفاوتی یافت، چرا که در این قرن هم دین و هم علم معنای جدیدی یافته بود. علم، تا پیش از این قرن، هویتی مستقل از فلسفه، اخلاق و الهیات نداشت و دین نیز که تا پیش از عصر روشن گری بر ایمان استوار بود در این عصر به سمت عقل سوق یافت و صدق و کذب گزاره های آن مطمح نظر قرار گرفت. با شکل گیری هویت مستقل علم و دین، نزاع میان آن دو یکی از مباحث مهم قرن نوزدهم شد؛ موضوعی که در این مقاله بررسی خواهد شد.
روش فلسفی ابن سینا، الگویی برای تحول در علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف ما در این مقاله این است که با ارائه یک الگوی تاریخی اولاً نشان دهیم تحول در علوم انسانی به گونه ای که با ارزش های اسلامی سازگار باشد، امکان پذیر است؛ ثانیاً نشان دهیم برای نیل به چنین هدفی چه روشی باید اتخاذ شود و چه مراحلی باید طی شود. یکی از الگوهایی که می توان در تحول علوم انسانی از آن استفاده کرد، روش ابن سینا در مواجهه با فلسفه یونان و به طور خاص فلسفه ارسطویی است. ابن سینا در مواجهه با فلسفه یونان ضمن پرهیز از هر گونه برخورد حذفی، طی چند مرحله و به صورت کاملاً روشمند، مباحث فلسفه یونان را چنان متحول ساخت که تا حدود زیادی به مبانی تفکر توحیدی اسلام نزدیک شد. روش او دارای سه گام عمده است: فهم دقیق؛ نقد مبنایی؛ تحول ساختاری. وی این گام ها را به صورتی کاملاً روشمند پیش برد. اضلاع روش وی در هر گام عبارت است از: تحلیل معنایی، توجه به وجوه مختلف موضوع و تحلیل و ترکیب. این روش ابن سینا را به اعتبار نتیجه آن می توان تحول ساختاری نامید.
تقیه؛ راهبرد اصلاحی و صیانت از حق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱
113 - 135
حوزههای تخصصی:
در جستار حاضر یکی از مسائل پر تنش میان شیعه و سنی که به مثابه شبهه و پرسش و در نهایت به صورت اتهام از سوی برخی از گروه های تندروی افراطی اهل سنت علیه شیعه در آمده است، یعنی باور به تقیه، مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته است. نویسنده در این نوشته با استفاده از آیات و روایات، به ویژه روایاتی که از طریق اهل سنت آمده است و نیز دلیل عقلی، قواعد و اصول و سیره صحابه و همچنین نگره و فتوای عالمان و فقیهان شیعه و اهل سنت، اثبات و مدلل می سازد که تقیه برابر با دروغ، ریا و نفاق نیست و دامنه، موارد و احکام آن نظر به شرایط و اشخاص متفاوت می گردد. در نتیجه تقیه به طور مطلق نزد شیعه واجب نبوده و بدان عمل نمی شود. تقیه اختصاص به شیعه نداشته و در امت های پیشین و در میان مسلمانان اعم از شیعه و سنی به آن باور داشته و عمل می شده است. همچنین تقیه نه تنها در مقابل کفار بلکه در مقابل مسلمانان نیز جایز می باشد. تقیه به مثابه راهبرد اصلاحی، مبارزه مسالمت آمیز، دفاع و حفاظت از حق حیات، حق کرامت، حق آزادی بیان و اعتقاد، حمایت و حفاظت از اموال و ناموس و دین و حقیقت و دیگر مصالح است.
نقد و بررسی رویکرد صامت انگارانه به متن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۹
153-172
حوزههای تخصصی:
جان مایه نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت، «صامت دانستن متن» و فاهمه محوری در امر تفسیر است و ستون اصلی تز صامت بودن متن نیز بر «مصرف کننده مطلق بودن معرفت دینی» استوار است. سروش در باب اینکه «معنای متن از کجاست؟» نگرش مخاطب محوری داشته و همچون گادامر و دریدا معتقد است معنای متن همان فهم مخاطب و مفسر یا ظهوری است که در جریان پرسش و پاسخ، برای خوانندگان و مخاطبان حاصل می شود و البته وابسته به آنهاست. این سخن مشکلات زیادی از جمله نسبی گرایی، نقض غرض در ارسال رسل و انزال کتب، نفی امکان حصول معرفت و ... را در پی خواهد داشت. این مقاله با نگاهی به مباحث هرمنوتیک، این عنصرکلیدی یعنی «صامت بودن متن دینی» که بنیان و اساس تئوری قبض و بسط است مورد تبیین و بررسی قرار داده است.
بررسی پیامدهای کلامی حسن و قبح عقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۴۰
43-65
حوزههای تخصصی:
حسن و قبح عقلی و شرعی در سه حوزه عدل، نبوت و معاد نتایج متفاوتی دارند. نظریه حسن و قبح شرعی منجر به عدم توانایی اثبات عقلی صفات خداوند میشود، همچنین این نظریه قادر نیست بر لزوم بعثت و عصمت انبیا، معاد و تکلیف، دلیل عقلی ارائه نماید. در صورت شرعی بودن حسن و قبح تنها منبعی که براساس آن میتوان به صفات خدا دست یافت و او را منزه از انجام افعال قبیح و ظلم دانست اخبار شرع است، اما در شرایطی که عقلاً نمی توان انجام یا ترک افعال را در مورد خداوند اثبات کرد نه تنها شریعت اطمینان آوری خود را از دست می دهد، بلکه دور لازم می آید، زیرا شریعت را نمی توان از طریق خود شریعت اثبات کرد. و نیز احکام وعده و وعید آن الزام آور نخواهد بود. در مقابل نظریه حسن و قبح عقلی این ضعف ها را در ناحیه لوازم و نتایج ندارد با پذیرش حسن و قبح عقلی میتوان صفات خدا را عقلاً اثبات کرد و با تأکید بر قبح اظهار معجزه از سوی مدعی دروغین نبوت و قبح نفی غرض از سوی خداوند بسیاری از مسائل در حوزه نبوت و فروعات آن عقلاً اثبات میشود. همچنین از طریق حسن و قبح عقلی میتوان بر ضرورت معاد دلیل عقلی ارائه کرد.
فاعلیت ایجادی از دیدگاه ملاصدرا و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخلاف ارسطو که اصل پایه در دستگاه فلسفی خود را «تمایز مابعدالطبیعی میان ماده و صورت» قرار داده بود تا به تمایز میان محسوس و نامحسوس و به محرک نامتحرک برسد که فاعل طبیعی است، ابن سینا «تمایز مابعدالطبیعی میان وجود و ماهیت» را برگزید تا به تمایز میان واجب و ممکن برسد و فاعل الهی یعنی «علت فاعلی ایجادی» و وجود محض را، که خدای تعالی است ثابت کند. اما ملاصدرا اصل پایه در دستگاه فلسفی خود را «تقدم وجود بر ماهیت» یا «اصالت وجود» قرار داد و با بحث از حقیقت عینی وجود و مراتب تشکیکی آن، به جای بحث از مصادیق وجود و صدق مفهوم وجود بر آنها، مسئله «فاعلیت ایجادی» را تعالی بخشید.
در این مقاله، پس از طرح اقوال مختلف در فاعلیت حق، در نهایت به این نتیجه خواهیم رسید که ابن سینا حق تعالی را فاعل بالعنایه به معنای اول می داند که صورت های ارتسامی زائد بر ذات و ماهیات متحقق در علم خود را به ماهیات موجود تبدیل می کند و لذا فاعلیت حق تعالی از نوع «ایجاد الشیء من شیء» است؛ اما ملاصدرا، در یک نظریه خداوند را فاعل بالتجلی و در نظریه دیگر، فاعل بالعنایه به معنای دوم می داند که علم عنایی او عین ذاتش است و خالقیت و فاعلیت را هم به این نحو می داند که عالم عبارت است از مجموعه ای از وجودات تعلقی و ربطی نسبت به وجود حق تعالی، که شعاع و جلوه ای از وجود اوست،پس «ایجاد الشیء لا من شیء» است.
نقد و بررسی نظریه معرفت شناسی اصلاح شده بر مبنای تقریر پلانتینگا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در طی قرون متمادی فیلسوفان بسیاری مبناگروی سنتی را پذیرفته و از آن در استدلالات خود بهره می گرفتند. در مقابل برخی فیلسوفان جدید مانند پلانتینگا نظریه معرفت شناسی اصلاح شده را ارائه داده اند. مطابق این نظر قضایای پایه به تعداد محدودی که در نظر مبناگروان سنتی است، محدود نمی شود. بلکه قضایای بیشتری را شامل می شود که از جمله آن ها اعتقاد به وجود خداوند است. مطابق این نظر، ضرورتی ندارد که فیلسوفان برای اثبات وجود خداوند، دلیل بیاورند؛ بلکه وجود خدا خود قضیه ای پایه و بی نیاز از استدلال است. پلانتینگا برای اثبات مدعای خود، با سه دلیل مدعای مبناگروان سنتی را رد می کند. اما در این مقاله اثبات شده که دلائل سه گانه وی درست به نظر نمی آید. سپس پنج دلیل در نقد دیدگاه پلانتینگا آورده شده است؛ دلائلی که خود پلانتینگا به برخی از آن ها پاسخ داده است، اما به نظر می رسد که هیچ یک از پاسخ های وی قانع کننده نباشد.
مشروعیت الهی حکومت در عصر غیبت؛ با نگاهی به آراء علامه نائینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نظریة «انتصاب» بر آن است که در زمان غیبت، فقهای عادل جامع الشرایط به صورت عام از سوی خدا و به واسطة ائمه سلام الله علیها، به ولایت مسلمین منصوب و مشروعیت یافته اند. از جمله مهم ترین ادله عقلی و نقلی نظریة انتصاب، قاعدة لطف و مقبوله عمر بن حنظله می باشد. از نظر علّامه نائینی ، حکومت مشروطه در زمان ائمه سلام الله علیها، همان حکومت معصومان است و در زمان غیبت، براساس نیابت عامه فقها به آنها واگذار شده است؛ چراکه مشروعیت حکومت کلاً از سوی شارع و به وسیله نصب است. بنابراین، علامه نائینی براساس پذیرش صریح مقبوله عمر بن حنظله، قائل به ولایت انتصابی فقها در عصر غیبت می باشد. اما از آنجا که وی به دست گرفتن حکومت توسط فقها را در شرایط زمان خود غیرممکن می داند، قائل به مشروطیت عرفی می شود که البته آن هم باید با اذن و تصویب فقها باشد، وگرنه مشروعیت ندارد.