فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۹۶۱ تا ۷٬۹۸۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
رابطه نفس و بدن در انسان شناسی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نفس و بدن در انسان شناسی ملاصدرا چه رابطه ای با یکدیگر دارند؟ آیا آنها دو موجود بیگانه از یکدیگر به حساب می آیند که بر اثر فشار بیرونی، در کنار هم قرار گرفته اند و هیچ تناسبی با هم ندارند؟ یا با صورت طبیعی در کنار هم جای گرفته اند؟ برای پاسخ به این پرسش، لازم است قبلا مشخص کنیم که آیا ملاصدرا، مانند افلاطون و دکارت، دوگانه انگار است یا مانند فیزیکالیست ها، یگانه انگار و یا تشکیکی (نه هر دو و نه هیچ کدام)؟ اگر ثابت شود که گزینه اول درست است، آن گاه می توانیم از رابطه نفس و بدن به شکل رایج آن سخن به میان آوریم. اما اگر گزینه دوم درست باشد، نمی توان رابطه نفس و بدن را دقیقا به شکل کلاسیک آن مطرح ساخت. از آنجا که کلمات ملاصدرا پذیرای هر یک از این احتمالات است، نوشتار حاضر هر یک از این احتمالات را به دقت بررسی و سرانجام چنین نتیجه گیری می کند که از میان این احتمالات، فقط احتمال اخیر قابل دفاع است. بر پایه این دیدگاه، رابطه نفس و بدن بر اساس نظریه تشکیک تبیین می شود. بر اساس نظریه تشکیک، هستی دارای مراتب تشکیکی است، به گونه ای که مرتبه برتر، جامع مرتبه فروتر از خود است. از آنجا که این نظریه قابل تطبیق بر نفس و بدن است، نگارنده کوشیده است تا رابطه نفس و بدن را در سایه آن تبیین کند.
بررسی تطبیقی الگوی توسعه سیاسی هانتینگتون با الگوی رشد سیاسی در جامعه مهدوی
حوزههای تخصصی:
بی تردید، دگرگونی، توسعه و رشد در هر جامعه ای بر مبنای الگو، معیار و منبعی مطابق با مبانی اعتقادی آن جامعه رخ می هد. بعد از جنگ جهانی دوم تا به امروز، اندیشمندان غربی در پی آن بودند که الگوی توسعه سیاسی مطابق با مبانی و نظریه های خود را در دنیا ترویج کنند تا راه نفوذشان در مناطق گوناگون هموار شود. با این حال، تحقق جامعه مهدوی طبق وعده الهی، این معادلات را بر هم خواهد زد و الگوی متمایزی از توسعه سیاسی ظهور خواهد کرد.
این نوشتار در پی تطبیق الگوی توسعه سیاسی ساموئل هانتینگتون (به عنوان یکی از آخرین الگوهای غربی) با الگوی رشد سیاسی جامعه مهدوی (برگرفته از آیات و روایات) است تا ویژگی های هر یک را به طور مقایسه ای بیان دارد. هر یک از این الگوها، بر پایه سه محور، شامل مبانی انسان شناسی، مؤلفه های توسعه سیاسی و روش تحقق توسعه یافتگی سیاسی استوار است که تمایزهای آنها در متن نوشتار ذکر گردیده است.
نهضت دعای فرج
اسباب و انگیزه های بحث تجربه دینی در الهیات مسیحی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسی قاعده اصلح در اندیشه کلامی (مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش عقل در معرفت از دیدگاه علامه مجلسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث درباره جایگاه عقل در ادراک وگفتگو از گستره اعتبار آن در حوزه تحصیل معارف الهى واحکام آن نفیاً یا إثباتاً از مهمترین ومطرح ترین مباحث جارى تاریخ بشر است. ودر برهه خاصى از تاریخ فکر اسلامى به کانونى از جذب ودفع افکار واندیشه ها مبدل گشته است. اخباریون ومحدثین که مرحوم مجلسى در میان آنان جایگاه ویژه دارد به نفى مطلق اعتبار وارزش عقل وجایگزینکردن تمسک به اخبار وکلام معصومین منسوب گشتهاند. مقاله اى که فرا روى شما خواننده محترم قرار دارد به بررسی و تحلیل کلماتى از علامه مجلسى پرداخته که ادعا شده است در راستاى مطالب فوق قرار دارد. در پرتو تحلیل وارزیابى کلمات ایشان به حدود اثرگذارى عقل در کسب معرفت وارزش واعتبار احکام عقلى آشنا خواهید شد.
شیوه پاسخ به پرسشهای دینی
حوزههای تخصصی:
گونه های مکاشکفه خداوند در الاهیات مسیحی
حوزههای تخصصی:
پیامدهاى عرفىکننده توجیه کارکردى دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۳۹
حوزههای تخصصی:
مسئله مقاله حاضر این است: از یکسو، غلبه توجیه کارکردى به عرفى شدن دین منتهى مىگردد و از سوى دیگر، وجود توجیه کارکردى در دین و آراء متکلمان ممکن است برخى را به استفاده وسیع از توجیه کارکردى در گسترش دین و حفظ آن راغب و مصمم نماید. هدف این نوشتار مقابله با استفاده بىمحابا و گسترده از منطق کارکردى از طریق روشن نمودن ویژگىهاى عرفىکننده آن و نشان دادن تفاوت آن با نمونههاى به ظاهر مشترک توجیه کارکردى موجود در دین و آراء اکثر متکلمان است. آنچه توجیه کارکردى جامعهشناسان را از توجیهات کارکردى موجود در متون دینى و آراء اکثر عالمان دین متمایز مىنماید، ویژگى سکولاریستى این منطق است که از طریق توجه به ویژگىهاى آن به خوبى روشن مىشود. تقلیل دین به ابزار اینجهانى صرف، تقدم داشتن دنیا بر آخرت، نادیده انگاشتن دین حق و روادارى تکثرگرایى، مسخ و بىاثر نمودن دین، غایتانگارى و ایدئولوژیک بودن نگاه کارکردى رایج، مهمترین مسیرهاى عرفىکننده غلبه توجیه کارکردى است.
مرورى بر آراء اریجن و تأثیر او بر الهیات مسیحى(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۴۴
حوزههای تخصصی:
مرورى بر آراء اُریجن و تأثیر او بر الهیات مسیحى
مهدى کریمى1
چکیده
بررسى الهیات مسیحى اریجن داراى جنبههاى گوناگونى است که هر کدام به تنهایى اهمیت ویژهاى دارد، به ویژه براى کسى که قصد آشنایى با کلام مسیحى را دارد. او هم فیلسوف بود، هم از آباء اولیه کلیسا و هم یک متکلّم مدافع و مفسّر کمنظیر. همچنین، او را مبدع الهیات نظاممند دانستهاند.
الهیات اریجن به نوعى یک طرح افلاطونى ـ گنوسى بود. سه مسئله مهم در کانون توجه او قرار داشت؛ وى در سه بخش عمده کتابش مسیحیت را چنین خلاصه کرد: خدا و تجلیات او، هبوط ارواح مخلوق، نجات. البته یک بخش مهم دیگر را هم در پایان مىافزاید که همان فهم تمثیلى کتاب مقدس است. او مىکوشد از مؤلفهها و مبانى مسیحیت یک کل انداموار فراهم سازد که هم پاسخگوى شبهات باشد و هم از تمام حقایق ناب و نتایج اندیشههاى پیشین بهره ببرد.
اریجن در برخى از عقایدش بدعتگذار شناخته شد و با نقد و از بین بردن آثار او در شرق، تا حدودى تأثیرگذارى او تحتالشعاع قرار گرفت، اما به زودى در کلیساهاى شرقى و غربى پیروانى جدى یافت. این مقاله درصدد است تا به بررسى مهمترین دیدگاهها و تأثیرات او در عالم مسیحى بپردازد.
المهیمن
معنی و وجود حرکت در فلسفه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث مفهوم حرکت و نحوه وجود آن از مباحث جدی در حوزه طبیعیات و متافیزیک است. ابن سینا به سه تعریف اصلی در آثار خود از حرکت اشاره می کند و بر اساس تعاریف، حرکت را امری وجودی دانسته و معنی مقابل آن یعنی سکون را معنی عدمی می داند، اما نه عدم محض بلکه عدم ملکه است. در مورد نحوه وجود حرکت، ابن سینا بر حرکت توسطیه تاکید می کند و حرکت قطعیه را امری ذهنی می داند که در قوه خیال ارتسام می یابد. در این مقاله دیدگاه ابن سینا تحلیل و نقد شده است.
تفسیر عرفانی آموزه امامت در اندیشه شیعی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
با پیدایش نظامهای فکری در میان مسلمان، تفسیر های مختلف از اعتقادات، از جمله آموزه ی امامت صورت پذیرفته که در چند دسته عمده فلسفی، عرفانی، کلامی و حدیثی قابل طبقه بندی است. برخی از دیدگاهها نیز از دو یا چند دستگاه مفهومی بهره جسته و نظرگاه خویش را سامان داده اند، به عنوان مثال؛ تلفیق نگاه کلامی و فلسفی، یا عرفانی و حدیثی و یا عرفانی و فلسفی، نقش مهمی در آشکار شدن زوایای مختلف آموزه امامت داشته است. سید حیدر آملی با جاری ساختن عرفان نظری در بستر شیعی، نظام پایه مفهومی عرفان نظری را برای تفسیر امامت به کار گرفته و کوشیده است آن را طبق مبانی عرفانی تبیین و در مواردی که تفسیرهای موجود را در تنافی با مبانی شیعی یافته مردود اعلام کند، چنان که در بحث ختم ولایت شاهد چنین رفتاری هستیم. به لحاظ تاریخی، ولایت در عرفان برگرفته از امامت شیعی و تفسیر عرفانی امامت، وامدار عرفان نظری است. نگاه ویژه و جدید این نوشتار آغازی است برای یک تحول اساسی در بهره گرفتن از نظامهای مفهومی متنوع برای تبیین و تحلیل دقیق تر مسئله. چنان که ملاحظه خواهد شد، بسیاری از احادیث در این قالب معنای دقیق تری یافته است.
عیسی از دیدگاه اناجیل ، نامه های پولس و روایات اهل بیت(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
حضرت مسیح از جمله پیام آوران الهی است که ماموریت هدایت را در میان قوم بنی اسرائیل بر عهده داشت، اما پس از عروج مسیح ، برداشتهای مختلف و متفاوتی از شخصیت و زندگی ایشان ارائه گردید. این مقاله می کوشد تا با استفاده از اناجیل چهارگانه (متی، مرقس، لوقا، یوحنا) از عهد قدیم و رسائل پولس از عهد جدید که نزد مسیحیان دارای اعتبار است و نیز روایات اهل بیت پیامبر اسلام به شیوه مقایسه ای زوایای شخصیتی و زندگی حضرت مسیح را مورد بررسی قرار دهد.
ارتباط بداء با اراده و علم الهی از جهت معناشناختی
حوزههای تخصصی:
موضوع « بداء » از جمله مباحثی است که در سه علم فلسفه، کلام و اصول فقه کاربرد دارد. در حوزه کلام، به دنبال طرح مباحث مربوط به علم و اراده الهی، این موضوع مطرح میگردد. بداء از معتقدات امامیه است و سایر فرق به آن تصریح نداشته و گاهی اعلام مخالفت نیز نمودهاند اما ناخواسته به محتوای آن اعتراف داشتهاند. از این رو پیوند بداء با اراده الهی از لحاظ معناشناختی نزد تشیّع، مورد بررسی قرار گرفت و معلوم گردید که با در نظر گرفتن اراده خداوند به عنوان صفت فعل، صرف نظر از این که به معنای داعی، حُب و رضا، نفس فعل (تکوین) یا عین علم الهی باشد، کاملاً با مفهوم بداء همخوانی داشته و قابل توجیه و تفسیرصحیح است. ضمن آنکه قبول بداء، به معنای پذیرفتن هیچ گونه تغیر و تبدّل در ذات خداوند نبوده و جهل یا عدم قدرت را نیز برای ذات احدیت به دنبال ندارد.
متافیزیک و معرفت شناسی علیّت در آثار غزالی A Ghazalian Predicament: Epistemology and Metaphysics of Causation in the Works of Ghazali
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی نظر غزالی در مورد علیّت میپردازم. ابتدا نگاهی به کتاب التّهافت میاندازم و خلاصه ای از انتقادات غزالی را بر علیّت ارسطویی ذکر میکنم. پس از آن با مراجعه به دیگر آثار غرالی ریشه های تمایز علیّت عاملی و علیّت وقایع را جستجو میکنم و علاوه بر آن، آرای دیگر غزالی را مورد بررسی قرار میدهم که چندان با موضع اشعریای که به او نسبت میدهند سازگار نیست. برای رفع ناسازگاری موضع غزالی، راه حل او را مبنی بر این که جهان ما به عنوان بهترین جهان ممکنی است که میتوانسته است خلق شود؛ تا اندازه ای بسط و شرح میدهم.