فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
منبع:
کلام اهل بیت سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
103 - 119
حوزههای تخصصی:
انسان و کمال غایی او، اصلی ترین موضوع قرآن است و فلسفه بعثت انبیا و تشریع ادیان و شرایع، راهبری او به سوی سعادت ابدی است. خالق و رب انسان برای طی طریق و سیر در مسیر سعادت، او را به جهازی مجهز کرده است که بتواند مطلوب را حاصل نماید. شاید بتوان گفت که اصلی ترین این تجهیزات، سرشتن انسان بر فطرت باشد. از سوی دیگر، خداوند با ارسال رُسُل و تشریع دین، هدف غایی دین را رسیدن به کمال مطلوب معرفی می کند. آیه 30 سوره مبارکه روم که به «آیه فطرت» نامیده شده است، تنها آیه از قرآن کریم می باشد که در آن، کلمه دین و فطرت باهم آمده است؛ ازاین رو، لازم است رابطه بین آنها را با یکدیگر بررسی کرد. در این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی، رابطه بین دین و فطرت در آیه 30 سوره روم از دیدگاه دو مفسر بزرگ، علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی بررسی و تحلیل شد. نتیجه آنکه فطرت نوع خاصی از خلقت بوده و دین مجموعه قوانینی است که انسان را بر سرشت مفطور خود راهنمایی می نماید و در واقع، فطرت چیزی فراتر از دین است. در واقع هدایت فطری بستری برای هدایت وحیانی، و هدایت نبوی و وحیانی بوده و مدخلی است برای بازگشت به هدایت فطری که هدایتی درونی و شهودی است و بالاتر از آن تصور نمی شود. بدیهی است که نقطه کانونی هدایت انبیا، بیداری فطرت انسان برای رسیدن به کمال و اصل خویش است.
بررسی و نقد دیدگاه پوزیتیویستی آگوسنت کنت در باب منشأ دین بر اساس نظریه فطرت شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷
97 - 120
حوزههای تخصصی:
منشأ دین یکی از مباحث مهم در فلسفه دین و کلام جدید است که در مورد آن دیدگاه های مختلفی از سوی متفکران غربی و اندیشمندان اسلامی مطرح شده است. آگوست کنت جامعه شناس مشهور فرانسوی منشأ دین را جهل آدمی می داند. ازآنجایی که نگرش وی در این زمینه مبتنی بر مراحل تکامل اندیشه بشر است و دین را محصول مرحله اول، یعنی دوره تبیین الهیاتی پدیده ها می داند؛ بنابراین ازنظر او دوران ادیان سنتی به پایان رسیده است. در مقابل شهید مطهری که از برجسته ترین اندیشمندان معاصر است؛ منشأ گرایش به دین را فطرت انسان می داند؛ یعنی گرایش به خداپرستی در ذات و نهاد انسان ریشه دارد. ازنظر وی بر مبنای فرمایش امیرالمؤمنین(ع) بعثت پیامبران برای آگاه کردن مردم به گرایش های نهفته در وجودشان مانند گرایش به حق و حق پرستی است. بر این اساس آنچه در این پژوهش صورت گرفته است، تبیین دیدگاه کنت و نقد آن بر مبنای نظریه فطرت استاد مطهری است. درنهایت بر اساس نقدهای وارد بر رویکرد کنت معلوم شده است که تلقی ساده انگارانه وی از دین و رسیدن به پارادوکسی که خودش نیز به آن اعتراف کرده است با نظریات تکاملى و کارکردى او قابل رفع نیست.
مطالعه ی موردپژوهانه تحلیل دوگانه ی مباحث معرفت شناختی مبتنی بر تمایز میان ابن سینای متقدم و متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۹
29 - 48
حوزههای تخصصی:
مطالعه سیر معرفت شناسی در فلسفه اسلامی، نشانگر این است که گرچه مباحث معرفت شناسی به طور جداگانه و جدی مورد بحث واقع نشده و معمولاً به طور ضمنی تحت عناوین مرتبط با هستی شناسی مورد بحث قرار گرفته است، درعین حال مطالبی وجود دارد که می تواند راهگشای مشکلات موجود در مباحث معرفت شناسی باشد. در چنین فضای فکری مسأله پژوهش به طور مشخص این است که چگونه می توان با بررسی و استخراج موردپژوهانه برخی مسائل معرفت شناسی، رویکرد معرفت شناسانه در فلسفه ابن سینا را نشان داد. البته که دیدگاههای هستی شناختی ابن سینا بر مباحث معرفت شناسی وی مانند علم، ابصار، خیال، و ... سایه افکنده؛ اما باتوجه به اینکه مبانی معرفت شناسی در فلسفه اسلامی مبتنی بر سه پایه حس، عقل و یا شهود است، می توان به نظام معرفت شناسی فلاسفه اسلامی به طور عام، و حکمت مشاء به طور خاص (عمدتاً مبتنی بر عقل و استدلال) و حکمت سینوی به طور اخص (مبتنی بر عقل و استدلال به همراه عنصر شهود) پی برد. اهمیت مسأله پژوهش، درشرایطی است که تاریخ فلسفه یک کل به هم پیوسته است و نشان دادن این پیوستگی، زوایای گوناگون و بعضاً ناپیدای تفکر فلاسفه، به ویژه ابن سینا و پیروان او را نمایان می سازد. درواقع پژوهش پیش رو براساس تحلیل دقیق مسائل معرفت شناسی ابن سینا، از ابن سینای دیگری رونمایی می کند.
یادکردهای قرآن از تمکین انبیاء و تعمیم آن به حکومت امام مهدی (عج)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۷
7 - 26
حوزههای تخصصی:
تمکین ارض از ویژگی هایی است که به برخی انبیاء اعطا شده است. در آیه 55 سوره نور که در آن بشارت های خداوند به بندگان خالصش مطرح شده،سخن از تمکین دین به میان آمده است. در روایات نیز به مشابهت روش گذشتگان،آیندگان و به شباهت سنت های جاری الهی میان پیامبران الهی با امام مهدی اشاره شده است.موضوع تمکین از ویژگی های مطرح-شده برای انبیا در قرآن است که می توان به حکومت صالح جهانی پس از ظهور حضرت حجت (عج) آن را تعمیم داد.این پژوهش درصدد است با بهره گیری از آیات، تفاسیر،روایات و استفاده از روش توصیفی-تحلیلی آیاتی که در آن ها از تمکین انبیاء و آثار و نتایج آن یاد شده را مورد مداقه قرار دهد و نتایج را به حکومت صالحان پس از ظهور حضرت تعمیم دهد.بررسی ها نشان می دهد محسن بودن از شروط اساسی تمکین است و اعطای حکم و علم و الحاق به صالحین از ثمرات مکانت خداوند بر انبیاء محسوب می شود.
مبانی فلسفی صدرالمتألهین در مواجهه با تناقض باوری در وحدت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلاش صدرالمتألهین برای ایجاد آشتی میان فلسفه و عرفان، وی را با دشواری هایی مواجه کرده است که برخی از آنها توسط خود وی مورد توجه قرار گرفته و برخی را می توان با توجه به مذاق و مبانی وی کنکاش کرد. یکی از این دشواری ها عبارت است از انطباق تجربه عارفانه وحدت وجود با قاعده تناقض. این ادراک حضوری که یگانگی مخلوقات با خالق و در عین حال دوئیت آنها را مدعی است، قاعده منطقی- فلسفی امتناع تناقض را به چالش می کشد. هدف این نوشتار پاسخ به این پرسش است که صدرالمتألهین چه راه کاری برای این اشکال داشته است؟ هرچند وی در آثار متأخر خود به وحدت شخصی وجود قائل شده، اما به نظر می رسد نظریه وحدت تشکیکی وجود - علی رغم عدم تصریح خود ملاصدرا - راه حلی از جانب وی برای خروج از این اشکال بوده است. با این حال، روش توصیفی و تحلیل انتقادی نگارندگان حاکی از عدم کفایت این نظریه برای حل این تناقض نما است. منطق باور نیز نمی تواند برای خروج از این اشکال راهگشا باشد. نگارندگان نشان داده اند که براساس مبنای صدرالمتألهین در مسئله وجود ذهنی، قاعده امتناع اجتماع متناقضین در عوالم غیرمادی مضیق شده و امکان جمع برخی امور متقابل در آن فراهم می باشد و از این رهگذر می توان در حل تناقض نمای وحدت وجود نیز بهره جست. در مجموع، روشن است که ملاصدرا نه می خواسته و نه - با توجه به مبانی فکری خود- می توانسته تناقض باوری و نقض قاعده تناقض را پذیرا باشد.
چیستی، خاستگاه و هدف تربیت سرشت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۴)
97-118
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا در حکمت متعالیه، «حقیقت» در آرمان گرایی را با «حقایق» در واقع گرایی، در کنار هم میداند؛ به این معنی که حقایق، همان حقیقتند که در پرده مراتب، خود را نمایان ساخته است. سفرهای چهارگانه نزد عرفا، راهی برای تعالی عرفانی است که سالک طی مراتب میکند. این سفر از فطرت آغاز میشود؛ فطرت نیز مراتبی دارد که نازلترین مرتبه آن، طبیعت است. پس این سفر، یا بعبارتی این یادگیری، از طبیعت آغاز میشود و با طی سلسله مراتب، کامل میگردد. مراتب یادگیری، مرتبه نظر و عمل را توأمان دربرمیگیرد. روش شناسی ملاصدرا در فلسفه اش، مبتنی بر سخن وحی، برهان عقل و مشاهده قلب است، به این معنی که هر سه منظر، باید راستی، واقعیت و حقیقت یک یافته را ادراک و تأیید کنند. پژوهش پیش رو با تکیه بر حکمت متعالیه در ابعاد فلسفی و با روش برهانی، به تعریف، خاستگاه و اهداف پرورش سرشت گرایانه پرداخته و در موضوع، هدف و شیوه، از روش فراترکیب بهره میبرد تا مراتب یادگیری سرشت گرایی را که مبتنی بر فطرت انسان است، عرضه و معرفی نماید. هدف این پژوهش، معرفی الگوی مفهومی تربیتی و یادگیری است و ابتناء فلسفی آن، لزوماً محدود به یکی از مکاتب و آراء فلسفی نیست.
دیدگاه علامه جعفری در باب چیستی عمل و مواجهه آن با چالش های علّی گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
5 - 38
حوزههای تخصصی:
فلسفۀ عمل، گرایشی در فلسفۀ معاصر است که با حوزه های فلسفۀ ذهن، اخلاق و علوم انسانی ارتباطی وثیق داشته و پیگیری مسائل آن دربارۀ عمل انسان و چیستی آن، آورده هایی برای مباحث علمی و فلسفی این حوزه های مختلف خواهد داشت. پرسش از چیستی عمل اولین و از جهتی مهم ترین پرسش در فلسفۀ عمل است؛ سؤال آن است که دقیقاً به چه چیز عمل می گوییم؟ و چه چیز آن را از یک رویداد طبیعی متمایز می سازد؟ با وجود گسترۀ بحث از عمل در تاریخ اندیشۀ اسلامی، مطالعۀ آثار علامه جعفری نشان می دهد کمتر متفکر مسلمانی مانند او به تحلیل مبسوط عمل انسان پرداخته است. علامه با دریافت ضرورت این بحث برای علوم انسانی، این موضوع را پی گرفته و در خلال مباحث خود، نکاتی را که برای فلسفۀ عمل امروز مهم است مورد بررسی قرار داده است. این پژوهش در صدد است پاسخ جعفری به پرسش از «چیستی عمل»را استنباط و در نهایت برمبنای چالش های پیشروی نظریه های معاصر مورد ارزیابی قرار دهد. در نظریّۀ عمل جعفری، عمل از مقولۀ فعل (یا به تعبیری رویداد) معرفی می شود و انتساب آن به «منِ» انسانی جایگاه ویژه ای دارد. همچنین جعفری سه مؤلفة اراده، تصمیم و اختیار را وسایلِ «من» برای تحقق عمل می داند که در میان آنها، مؤلفة اختیار مهم ترین مؤلفه محسوب می گردد. نهایتاً عمل براساس رابطه علّی میان این مولفه ها با روح، روان و بدن آدمی تعریف می شود به گونه ای که عمل پایه، حرکت روح و پس از آن، تغییر در روان و سپس سیستم عصبی بدن است.
تبیین نقش مبادی علم در پیدایش علم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۱
247 - 266
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم و کلیدی در بررسی ماهیت علم شناختی دانش ها و مسئله روش شناسی علوم، اجزای علم یعنی موضوع، مسائل و مبادی است که تشکیل دهنده علم می باشند. موضوع علم، محور علم است که در علم از عوارض ذاتی آن بحث می شود و مسائل علم قضایایی هستند که موضوعشان همان موضوع علم یا اجزاء و یا جزئیات موضوع علم است و محمولشان عوارض ذاتی موضوع علم می باشد. اثبات عوارض ذاتی موضوع علم در قالب مسائل علم (که مقصود و غرض اصلی علم است)، بر پایه مبادی علم و با وجود آنها صورت می گیرد و این مبادی خود به دو گونه تصوریه و تصدیقیه هستند. بنابراین مبادی علم نقشی سازنده در پدید آمدن علم و اثبات مسائل آن دارند و نگاشته حاضر به دلیل همین نقش و نیز به دلیل اینکه در مباحث امروزی معطوف به هویت دانش و روش شناسی علم، به مبادی علم و روشن شدن ابعاد آن توجه جدّی نمی شود، بر این قسم از اجزای علم تمرکز کرده و به بررسی نقش آن در تحقق و تثبیت علم می پردازد. البته مفاد مبادی علم و ماهیت هر یک از مبادی تصوریه و تصدیقیه و همچنین موقعیت و چگونگی اخذ این مبادی در علم نیز توضیح داده می شود.
بررسی احتمال پیامبری حیّ بن یقظان در اندیشه شیخ صدوق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
245 - 268
حوزههای تخصصی:
داستان حیّ بن یقظان، توسط دانشمندان علوم اسلامی و بیشتر، عارفان و حکیمان مطرح شده است که برخی از معارف را بر آن استوار ساختند. قهرمان داستان، تنها از طریق تعقّل، قدم به قدم به اسرار عالم پی می برد و در نهایت آنچه را یافته با دین قومی دیگر هماهنگ می بیند. به خلاف عارفان و حکیمان، برخی از محدثّان و متکلّمان معتقدند چنانچه بر فرض، فردی بدون بهره گیری از ارشاد و راهنمایی دیگران و در محیطی به دور از همه انسان ها پرورش یابد، اگر بتواند خدا را با عقل و فطرت دریابد، چنین شخصی، حجّت خداست. آنچه در تمثیل مطرح می گردد شخصی با این شرایط را حجّت باطن معرفی می کند. در مقابل، شیخ صدوق نه تنها با اصل این تمثیل و افسانه موافق نیست، بلکه از بررسی آثاری که نزدیک به این مفهوم دارد، چنین برمی آید که اگر چنین احتمالی با این مبانی مورد پذیرش قرار گیرد آن شخص هر که باشد حجّت ظاهری یعنی پیامبر در ظاهر خواهد بود نه حجّت باطنی. پژوهشِ حاضر به شیوه توصیفی، تحلیلی به دنبال اثبات اعتقاد شیخ صدوق به وجود شخص خاص یا افسانه حیّ بن یقظان نیست، بلکه درصدد دستیابی به آن است که وی، چگونه و با چه مبنایی شخصیتی مانند حیّ بن یقظان را حجّت خدا و پیامبر می داند. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که مبنای خالی نبودن زمین از حجت خدا و نیز اعتبار روش عقلی در شناخت خداوند، احتمالِ حجّت خدا بودن با شرایطی همچون شرایط حیّ بن یقظان در اندیشه شیخ صدوق قابل اثبات و امری ممکن است.
بررسی تطبیقی گستره دلالی براهین جهان شناختی و برهان صدیقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
51 - 71
حوزههای تخصصی:
بی تردید مسئله اثبات وجود و صفات خداوند همواره یکی از دغدغه های فیلسوفان و متکلمان بوده است و ازاین رو برهان های زیادی همچون برهان حرکت، برهان حدوث، برهان وجوب و امکان، و برهان صدیقین را برای اثبات ذات واجب الوجود اقامه نموده اند. براهین یادشده را می توان به دو دسته جهان شناختی و وجود شناختی تقسیم کرد. این برهان ها از نظر دقت و قوّت، در اثبات ذات و گستردگی در اثبات صفات خداوند درجات متفاوت دارند. ازآنجاکه جامعیت و درستی و ارزش یک ادعا یا باور بستگی به میزان اعتبار و محدوده دلالتِ دلیل آن دارد، و با توجه به تفاوت های گستره دلالی یا محدوده قلمرو اثباتی هر یک، ما در این مقاله با بررسی تطبیقی برهان های یادشده نشان داده ایم که برهان صدیقین در عین این که از مهم ترین و کامل ترین برهان های اثبات وجود خداوند است، قلمرو دلالی آن، نسبت به اثبات اسما و صفات در مقایسه با براهین جهان شناختی گسترده تر است. به این ترتیب، این برهان یگانه برهانی است که افزون بر اثبات وجود خداوند، در اثبات جمیع صفات او نیز ما را از اقامه برهان دیگر بی نیاز می کند.
مطالعه تطبیقی مسئله نفس در فلسفه یونان و کلام اسلامی: مقایسه و تحلیل آراء ارسطو و امام محمد غزالی
منبع:
کاوشی در معرفت اجتماعی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
138-163
حوزههای تخصصی:
مسئله نفس از آنجا که سخن از مهمترین بخش از وجود آدمی ست،همواره محل بحث از سوی اندیمشندان با مذهب و مکتب مختلف بوده است. در این بین ارسطو به عنوان معلم اول و کسی که نقش بی بدیلی را در بسط و توسعه مفاهیم فلسفی داشته و از اولین کسانی ست که به بحث در این باره پرداخته،نفس را ذاتی دارای تجرد می داند که از ویژگی های مادی برکنار است و از معصومیت برخوردار است و کمال آن در این است که معصومیت خود را حفظ کند و معرفت لازم را برای رسیدن به سعادت به دست آورد. از سوی دیگر،امام محمد غزالی که از بزرگان کلام اسلامی ست،با تأسی از مفاهیم و گزاره های قرآنی، تفسیر ویژه ای از مسئله نفس ارائه نموده و نخستین کسی ست که به جمع و پیوند بین عقل و نقل در بحث درباره نفس پرداخته است. واکاوی و مقایسه اندیشه های ارسطو و غزالی به دلیل تفاوت در مکتب فکری و مآخذ آنها در بحث در این باره می تواند ما را با وجوه افتراق و اشتراک فکری آنها در این باره آشنا کند. در این مقاله سعی بر این است تا با روش توصیفی-تحلیلی به بحث و بررسی درباره ماهیت نفس،ارتباط بین نفس و بدن و تجرد نفس از دیدگاه ارسطو و غزالی پرداخته شود که در نهایت به مقایسه آراء آنها در این باره ختم می شود.
الگوی پنج ضلعی منابع شناسایی و ترتیب تفضیلی آنها در ساختار شناسایی صدرایی و کارتزینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معرفت شناسی که به امکان، چیستی، منابع و قلمرو شناخت میپردازد، یکی از مهمترین مبانی خود را بر شناخت منابع شناسایی انسان بنیان نهاده است. معرفت شناسان معاصر از پنج منبع معرفت بعنوان منابع شناخت انسان نام میبرند: ادراک حسی، عقل، درون نگری، گواهی و حافظه. در میان فیلسوفان جهان غرب و اسلام، دکارت در غرب و ملاصدرا در جهان اسلام، در مورد مسئله شناخت، بویژه منابع آن، نظریه پردازی کرده اند که دیدگاهشان به الگوی پنج ضلعی یی که معرفت شناسان معاصر مطرح میکنند نزدیک و قابل تطبیق است. ملاصدرا و دکارت، آغاز معرفت را با حس و پایان آن را در عقل میبینند؛ با این تفاوت که عقل در حکمت متعالیه اگرچه اتمّ مراتب ادراک است، اما هنوز به پایان راه نرسیده و این درون نگری مبتنی بر شهود است که پایان بخش معرفت حقیقی است. در مکتب شناختی ملاصدرا و دکارت، ادراک حسی، عقل و درون نگری، تولیدکننده معرفت، گواهی انتقال دهنده، منبع اجتماعی و عام معرفت، و حافظه، نگهدارنده و مخزن معرفت قلمداد میشود.
توصیه های اخلاقی طلاق از منظر آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۳۰۸
31-42
حوزههای تخصصی:
طلاق در طول تاریخ به عنوان یک راه حل برای برون رفت از مشکلات زناشویی مطرح بوده است؛ اما شیوه برخورد با آن در هر جامعه ای متفاوت است. امروزه از طلاق به مثابه عاملی تنش زا و تهدیدکننده برای خانواده و نیز «آسیب اجتماعی» یاد می شود که نیازمند نگاهی متفاوت است. آن نگاه متفاوت از دیدگاه اسلام آمیختگی حقوق و توصیه های اخلاقی در طلاق است. در این پژوهش تلاش شده است داده های تحقیق با روش کتابخانه ای گرداوری و با روش پردازش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار گیرد. در فرایند واکاوی آیات و روایات مربوط به طلاق دریافتیم که اسلام مراحل دوگانه ای را برای این توصیه ها ترسیم می کند؛ به گونه ای که می توان توصیه های اخلاقی ناظر بر طلاق را به دستورالعمل های هنگام (حین) و دستورالعمل های بعد از طلاق تقسیم کرد. در گونه نخست، به زوجین توصیه می شود که اگر در زندگی زناشویی دچار اختلاف و مشکل شدند، باید با صبر، گذشت، مدارا و تغافل مشکل را حل کنند؛ اما اگر به هر دلیلی گذشت و صبر نتیجه نداد، طلاق تنها راه حل برای پایان دادن به این اختلافات خواهد بود. در این مرحله راهکار اسلام حقوق آمیخته با اخلاق است؛ لذا احکام طلاق را به قیود اخلاقی ویژه ای مثل معروف، احسان، تقوا، پرهیز از اذیت و آزار و... مقید کرده است. نوع دوم دستورات اخلاقی طلاق، معطوف به بعد از طلاق است، تا عوارض ناشی از آن کاهش پیدا کند و یا زمینه برای رجوع به زندگی زناشویی فراهم شود.
علامه طباطبایی و امکان تحقق جامعه دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
112 - 152
حوزههای تخصصی:
بدون تردید علامه طباطبایی از معدود متفکران معاصری است که از دو ویژگی برجسته برخوردار بوده است؛ یکی جامعیت نظری ایشان در علوم پایه اسلامی و دیگری پیشگامی در طرح مباحث نو که در مواجهه با افکار فلسفی غرب به وجود می آمد. به همین جهت دور از انتظار نیست که به برخی مسائل مهم فلسفه سیاست نیز پرداخته باشند. البته ایشان کتابی تحت این عنوان ندارند، اما در مجلدات مختلف تفسیر "المیزان" و رسائلی در باب روابط اجتمایی و رسالت شیعه به موضوعات مختلفی در ساحت فلسفه سیاست توجه کرده اند. از جمله این توجهات، پاسخ به این سؤال است که "با توجه به یک نمونه موفق در اداره جامعه که تمدن غربی است، چرا باید دنبال تحقق جامعه دینی بود که در تاریخ هیچ گاه بروز موفقیت آمیزی نداشته است؟پاسخ به این سؤال که شاید در شرایط امروز ایران نیز به نحو دیگری مطرح است، نیازمند درک مبانی تفکر فلسفی و قرآنی ایشان در بعد سعادت فرد و جامعه می باشد. اما اجمالاً علامه ریشه دو گونه نگاه جامعه دینی و تمدن غربی را در این نکته می دانند که جامعه دینی حق گرا و عقل گرا ست و تمدن غربی لذت گرا و احساسی است. ازاین جهت نقد ایشان به نقد فیلسوفانی نظیر «مکین تایر» درباره تمدن غربی مشابهت دارد.در این مقاله با توجه به نیاز امروز ایران به این مقوله و از طرفی موقف منصفانه علامه در حوزه اندیشندگی، به تجزیه و تحلیل و نقد أراء ایشان پرداخته شده است.
اهداف حکومت دینی براساس تعالیم اسلام شیعی و مسیحیت کاتولیک(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش مهم حکومت ها در سازمان دهی جوامع و اداره مردم با جهت دهی افکار و اعمال آنان و ورود جدی دین به حوزه تعیین سرنوشت افراد، بررسی اهداف حکومت های دینی، ضروری است. در این میان اسلام و مسیحیت به عنوان دو دین زنده و دارای پیروان فراوان در جهان امروز، شایسته بررسی دقیق تری هستند. مقاله پیش رو با مطالعه کتابخانه ای و روش توصیفی _ تحلیلی به شناسایی و مقایسه اهداف حکومت های دینی _ اسلامی و مسیحی پرداخته و نتیجه می گیرد که به رغم وجود تفاوت هایی در مبانی و روش های این دو دین، شباهت های فراوانی در اهداف اصلی این دو حکومت دینی وجود دارد. براساس این بازنگری نو، اهداف اسلام در حکومت دینی عبارتند از: امنیت و عدالت اجتماعی، کمال انسان و تحقق حکومت خدا در زمین و اهداف مسیحیت در حکومت دین عبارتند از: امنیت و عدالت اجتماعی، رساندن جهان به کمال و تحقق حکومت خدا در زمین.
نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و نقش واسطه گری آن میان حکمت متعالیه و علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
113 - 138
حوزههای تخصصی:
فلسفه، زیرساخت نظریات علوم انسانی و اجتماعی است و حکمت متعالیه به عنوان یک نظام فلسفی، ظرفیت تحقق این زیربنا را دارد. علوم انسانی متکفّل تبیین کنش های ارادی انسان اند و از دیدگاه علامه طباطبایی، کنش های ارادی انسان، تابعی از نظام اعتباری اوست، از این رو توجه به نظریه اعتباریات در مطالعه علوم انسانی سهم تعیین کننده ای دارد و با توجه به اینکه طرح نظام مند نظریه اعتباریات از سوی ایشان در حکمت متعالیه صورت گرفته است، مسئله این مقاله آن است که چگونه حکمت متعالیه با علوم انسانی به واسطه نظریه اعتباریات ارتباط پیدا می کند. این مقاله درصدد است که نشان دهد نظریه مزبور با توجه به مبانی معرفت شناختی و انسان شناسی فلسفه صدرایی، حلقه ارتباطی میان حکمت متعالیه و علوم انسانی است.
بازخوانی اندیشه ضرورت تشکیل حکومت جهانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسئله ضرورت تشکیل حکومت جهانی صالحان از باورهای های تردیدناپذیر اسلامی است در این باره پرسش های متعددی قابل طرح است از جمله این که آیا اندیشه تشکیل حکومت جهانی صرفاً یک باور مذهبی تعبدی است یا این که آن را با دلایل عقلی نیز می تواند اثبات نمود و پرسش دیگر این که اگر ما به کمک دلایل عقلی اثبات کردیم که جوامع برای رسیدن به سعادت واقعی چاره ای جز حرکت به سوی یکپارچه شدن و برداشتن مرزهای اعتباری ندارند آیا می توان ادعا کرد که اساساً حرکت طبیعی جوامع به سمت یکپارچه شدن است و جوامع خواه ناخواه به این سو حرکت خواهند کرد. در نوشتار پیش رو کوشیده شده با روش توصیفی _ تحلیلی به پرسش های یاد شده پاسخ داده شود. ضرورت توزیع عادلانه نعمت های خدادای و ضرورت امنیت و صلح جهانی از جمله دلایلی است که ضرورت وجود حکومت یکپارچه جهانی را ضرورت می بخشد و تکاملی بودن حرکت تاریخ که ریشه در ساخت و بافت انسان دارد نیز می تواند اثبات کننده این مطلب باشد که سیر طبیعی حرکت جوامع به سمت یکپارچه شدن و تشکیل حکومت جهانی خواهد بود.
سه «علیت» بر مبنای سه سیر فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به نظر می آید مهم ترین مبحثی که متناسب با سه سیر فلسفه ی صدرایی دچار تحول شده است مبحث علیت است که ابعاد و فروعِ بسیاری دارد و در زمینه های مختلف با تحول های یاد شده همراهی می کند؛ ما در این مقاله پنج موضوعِ مقدماتی مبحث علیت را بر مبنای سه سیر فلسفی مورد بررسی قرار می دهیم؛ به عنوان مثال در موضوعِ مفاد علیت، متناسب با نگاهِ غیرِ وجودی و ماهیت محور، سه نحو بیانِ «هر موجودی، هر حادثی و هر ممکنی (به امکان ماهوی)» نیاز به علت دارد» قابلِ طرح است؛ حال آن که بر مبنای سیر دوم مفاد اصل علیت به نحو «هر ممکنی (به امکان فقری) محتاج به علت است» مطرح است و متناسب با سیر سوم «هر شأنی وابسته به ذی شأن است» قابل بیان می باشد؛ در باقی موضوعات نیز چنین تناسب هایی وجود دارد که در مقاله ی حاضر به آن پرداخته ایم.
نقد لوازم هستی – خدا شناختی نظریه «صدور»با رویکرد تفسیری به «صمدیت الهی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۱
153 - 176
حوزههای تخصصی:
نظریه صدور مبتنی بر «صُنع مِن شَئ» در لوازم خود با صمدیت الهی «صُنع لا مِن شَئ» تعارض هایی دارد که دقت و توجه دانشمندان در عرصه اسلامی سازی علوم انسانی را می طلبد. نوشتار حاضر، لوازم هستی خداشناختی نظریه «صدور» را تحلیل و بر اساس رویکرد تفسیری به «صمدیت الهی» آن را نقد کرده است. رویکرد صمدیت، هرگونه «تولد» و «صدور» را از خداوند نفی و او را با عبارات «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ» و «لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ» معرفی می کند؛ در حالی که شاکله نظریه صدور، بر ولادت در ذات خداوند بنیان نهاده شده است. در رویکرد تفسیری به صمدیت الهی، اراده خداوند، صفت فعل درنظر گرفته می شود؛ اما در نظریه صدور، اراده، صفت ذاتی خداوند محسوب شده است. در معنای مدنظر از «صمدیت»، خداوند بر اساس اراده و لازمه این معنا یعنی کن فیکون (فاعل بالمشیه) دست به آفرینش می زند؛ در حالی که در نظریه فیض، صدور خلق از ذات حق، ضرورت داشته و هر گونه امکان عدم صدور، منتفی و بدین جهت، اراده و قدرت خداوند با محدودیت مواجه است. در نظریه «صدور» و تعبیر پربسامد دیگر آن یعنی «فیض»، بین علت و معلول، «سنخیت» برقرار است؛ ولی در صمدیت الهی، بین خالق و مخلوق سنخیت ضرورت نداشته و پیدایش موجودات متباین و متکثر توسط خداوند با ایجاد و انشاء و بدون نیاز به واسطه ممکن است.
شواهدی بر تعمیم نظریه ابصار سهروردی به دیگر ادراکات حسی و برخی از کارکردهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
515 - 531
حوزههای تخصصی:
چگونگی دریافتِ محسوسات همواره در فلسفه اسلامی مورد بحث بوده است. چهار نظریه در تبیین فرایند ادراک حسی پایه ریزی شده است. پیش از شیخ اشراق، مشائیان در ادراکات حسی به انطباع و ریاضی دانان در خصوص ادراک بصری به خروج شعاع قائل بودند. سهروردی با نقد نظریات پیش از خود در خصوص ادراک بصری، بر اضافه اشراقی و ارتباط مستقیم نفس انسانی با مبصَرات خارجی تأکید دارد. او گرچه درباره کیفیت ادراک بصری به تفصیل سخن گفته است، اما به طور آشکار درباره کیفیت ادارک در دیگر حواس ظاهری سخنی به میان نیاورده است. این امر موجب شده است عده ای در تعمیم نظریه او به دیگر ادراکات حسی تردید کنند. ما در نوشتار پیش رو کوشیده ایم شواهدی بر تعمیم نظریه ابصار سهروردی به دیگر حواس ظاهری اقامه کنیم. و برای آنکه میزان اثر گذاری این نظریه را در نظام فلسفی او نشان دهیم، برخی از کارکردهای این نظریه را در نظام فلسفی او مورد مطالعه قرار داده ایم. در این نوشتار، سه شاهد بر تعمیم نظریه او به دیگر حواس ظاهری اقامه می کنیم که از میان این سه شاهد، دو شاهد از نوآوری های این نوشتار به شمار می رود. و در پایان،کارکردها این نظریه را در نظام الهیاتی فلسفی سهروردی مورد کنکاش قرار خواهیم داد.