عنوان مقاله: خدا از جزئیات مخلوق خود آگاه است (1 صفحه)
ابو جعفر احول مشهور به موءمن طاق، از یاران برجسته امام صادقعلیه السلام که در رشته کلام به مرتبه بالایی رسیده بود، با ابن ابی العوجاء(فرد دهری و منکر خدا که اهل مناظره بود) بارها بحث و مناظره میکرد. ابوجعفر میگوید: روزی ابن ابی العوجاء به من گفت: آیا غیر از این است که اگر کسی چیزی را احداث و ایجاد کرد به طوری که ساخته دست او باشد، خالق آن است؟ گفتم: بلی. گفت: یک یا دو ماه به من مهلت بده، آنگاه بیا، تا نشان دهم که من هم خالقم!
ابو جعفر میگوید: عازم حج بودم، در راه مکه به حضور امام صادقعلیه السلام رسیدم و مسئله را به اطلاع حضرت رساندم. امام فرمود: او دو پوست گوسفند آماده کرده در حالی که آنها پر از کرم هست[در اثر کثافاتی که در داخل پوستها ریخته، کرم به وجود آمده است]. او با گروهی از یارانش خواهد آمد و آن پوستها را خواهد آورد و ادعا خواهد کرد که خالق آن کرمها او است. در پاسخ او بگو: اگر این کرمها را تو آفریدهای نرها و مادههای آنها را مشخص کن!. سر موعد وقتی که ابن ابی العوجا ادعای خلق کرمها را مطرح کرد، ابوجعفر همان پاسخ را داد. ابن العوجا درماند و گفت: این سخن ساخته مغز تو نیست، این پاسخی است که از حجاز رسیده است!(آموزش جعفر بن محمد است».(1)
_______________________________
1. رجال کشی، تحقیق حسن مصطفوی، چاپ دانشگاه فردوسی، ص 189.
در این مقاله کوشش شده تا بر اساس مبانی فلسفة اسلامی، الگویی برای ارجاع گزارههای غیر بدیهی به گزارههای بدیهی ارائه شود. نویسنده نخست به دیدگاه مبناگرایی در باب توجیه معرفت اشاره میکند سپس با اشاره به تردیدهایی که درباره امکان دستیابی به معرفت صادق مطرح شده در ضمن ده مرحله، الگویی از ارجاع گزارههای غیر بدیهی به گزارههای بدیهی ارائه میکند که از گزند تردیدهای مذکور در امان باشد.
آنچه در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته است پیجویی این مسأله است که آیا تجربهی دینی حالت شناختی، مواجههی ارزیابی با یک وجود متعالی و مسلط بر هوش بشری دارد یا آنکه صرفاً ذهنی است و کاملاً ترکیب یافته از آرمان و احساس است که نمیتواند آن سوتر خود را بنگرد.
فرضیهای که در پاسخ به مسألهی مزبور مد نظر نویسنده است عبارت است از اینکه تجربهی دینی ناشی از وجود واقعیتی خارجی است که در مواجههی با آن، تجربهی دینی حاصل میشود.
نویسنده در راستای مسأله و فرضیهی مذکور ابتدا به پیشینهی بحث
تجربهی دینی اشاره مینماید و سپس هدف غرب از مطرح ساختن تجربهی دینی را به بحث میگذارد؛ پس از آن ماهیت و ابعاد تجربهی دینی را بررسی میکند و در آخر به ویژگیها و کاربردها و ثمرات تجربهی دینی میپردازد.