آن روز که نواى «نهضت» از ناى جلودار بلند شد، فاضلان دینمدار، به «جنبش» درآمدند.
جاى درنگ نبود؛ این بار دشمن؛ نه با توپ و تانک که با سلاح فناورى، هماورد مىطلبید. مىبایست «نهضت نرمافزارى» به پا کرد و در برابر دشمن، ایستاد. اما مبارزه، نیاز به آگاهى دارد؛ باید از علم غربى آگاه بود و از هزار توى دین نیز سررشته داشت تا بتوان در برابر دشمن، سینه سپر کرد.
این نوشتار، به بیان مسائل زیربنایى جنبش نرمافزارى؛ یعنى رابطه علم و دین و نقل و نقد دیدگاههاى گوناگون درباره آن و تبیین دیدگاه درست مىپردازد.
جنبشهای اسلامی معاصر در روند تحوّلات منطقه خاورمیانه از جایگاه ویژهای برخوردارند. در این میان، جنبش شیعیان عراق و بخصوص محورهای اساسی آن به مثابه گروهها، تشکّلها و اشخاص مستقل معارض، در تقابل با نظام بعثی و تعامل در فرآیند کنونی دولتسازی عراق، از نقش قابل توجهی برخوردارند. این نوشتار در پی پاسخ به این سؤال است که «گروههای شیعی در ساختار جامعهشناسی سیاسی عراق در چه جایگاهی ایفای نقش مینمایند؟» در این زمینه، با اشاره به وجود شکاف مذهبی در عراق، روند تطوّر تاریخی، اصول، اهداف و اساسا رهیافتهای نظری، رویکردهای عینی این گروهها شامل «جماعت العلماء»، «حزب الدعوة»، «سازمان عمل اسلامی»، «مجلس اعلا» و رویکردهای نوین موسوم به «صدریون ثانی» و تنی چند از مراجع و علما مانند سیستانی، سیدکاظم حائری و مقتدی صدر در این مقاله، تبیین و تحلیل شدهاند.
مقاله حاضر، نقدى است بر نظریه «دین حداقلى»، که بر اساس آن دین در امور فردى و اخروى محدود مىگردد و در نتیجه، قلمرو و گستره آن در امور اجتماعى، سیاسى، اخلاقى و فقهى به حداقل کاهش مىیابد. نظریه حداقلى دین، که چند سالى است به عنوان یک نظریه از سوى روشنفکران و نواندیشان دینى معاصر طرح شده است، ریشه در مبانىاى دارد که مهمترین آن، تحویل و تحدید هدف بعثت و جهتگیرى دعوت انبیا در امور اخروى است. در این نوشتار، پس از تحلیل و نقد و بررسى مبناى فوق، جامعیت و شمولیت هدف بعثت انبیا نسبت به امور دنیوى و اخروى بیان شده است.