فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
کریستوف دی رِی (2022) در مقاله «یک مورد جدیدِ معرفت شناختی به سودِ خداباوری» استدلالی نو در ردِ طبیعت گراییِ متافیزیکی ارائه می دهد. او مقدمه نخستِ این استدلال را دست کم بر دو رکن استوار می کند. رکن نخست نیازمندیِ استنتاجِ بهترین تبیین (IBE) به «باورِ متافیزیکی» است. این باور بدین معناست که وضعیت های امور در جهان به طور کلی تبیین دارند. رکن دیگر آن است که این تبیین پذیریِ وضعیت های امور در جهان نمی تواند علتِ باورِ متافیزیکی باشد. در سوی مقابل، سی یِنوگ بِی پارک (2023)، ضمن ردِ ارکان یادشده، استدلال می کند که اولاً «باورِ متافیزیکی» به IBE نیاز دارد و ثانیاً تبیین پذیریِ وضعیت های امور در جهان، علتِ باورِ متافیزیکی است. پژوهش پیش روی، به نقد دیدگاه پارک می پردازد. نخست نشان می دهیم که استدلالِ پارک علیه نیازمندیِ IBE به باورِ متافیزیکی ابهام های اساسی دارد. همچنین استدلال می کنیم که استدلال های او به سودِ نیازمندیِ باورِ متافیزیکی به IBE با دو مشکلِ (1) خلط میانِ روندِ شکل گیریِ یک باور و فرآیند توجیهِ آن و (2) خلط میانِ جنبه هستی شناختیِ تبیین پذیری و جنبه معرفت شناختیِ آن روبرویند. افزون بر اینها نشان داده می شود که استدلالِ پارک به سودِ رابطه علی میانِ تبیین پذیریِ وضعیت های امور در جهان و باورِ متافیزیکی، در اساس، خلطِ میان علتِ باورِ متافیزیکی و دلیلِ باور به آن است.
بازخوانی مفهوم «اتفاق» در حکمت مشاء بر مبنای آراء فیاض لاهیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۳
219 - 241
حوزههای تخصصی:
مفهوم «اتفاق» در فلسفه اسلامی، به ویژه در مکتب مشاء، مورددقت و کاوش های عمیق فلسفی قرارگرفته است. فیاض لاهیجی با بازگشت به آراء ارسطو و ابن سینا، دربَرابر تفسیرهای متأخر مشائیان موضع می گیرد و کوشش می کند خوانش اصیل مشائی از این مفهوم را احیاکند. این مسئله به بحث علیت و غایت مندی جهان مرتبط است و پیامدهای مهمی برای فهم معنای زندگی دارد. این مقاله با محوریت دیدگاه لاهیجی دو هدف را دنبال می کند: الف) بازخوانی و نقد تفسیرهای متأخر مشائیان از مفهوم «اتفاق» و ب) تبیین جایگاه ابن سینا به عنوان نقطه اتکای لاهیجی در بازگشت به رویکرد ارسطویی. همچنین نشان داده می شود که چگونه این بازخوانیْ فهم فلسفی از علت غایی و تصادف را متحول می سازد. پژوهش حاضر با روشی تحلیلی تطبیقی ابتدا دیدگاه های مختلف مشائیان (از ارسطو تا فارابی و ابن سینا) را درباره «اتفاق» بررسی می کند و سپس، موضع لاهیجی را در نقد متأخران و دفاع از ابن سینا تحلیل می نماید. در این مسیر با تکیه بر تمایز بنیادین ابن سینا میان «سبب بالذات» و «سبب بالعرض»، مصادیقی مانند «حفر چاه و یافتن گنج» به عنوان نمونه های کلیدی بررسی شده اند. یافته ها نشان می دهد که لاهیجی با تکیه بر ابن سینا «اتفاق» را نه به مثابه امری فاقد علت، بلکه به عنوان رویدادی می فهمد که در سایه «سبب بالعرض» و در چارچوب علل غایی رخ می دهد. این نگاه، همسو با تفسیر ارسطویی سینوی، دربَرابر دیدگاه های متأخر مشائیان قرار می گیرد که به زعم لاهیجی از اصل این مفهوم فاصله گرفته اند. این پژوهش همچنین روشن می سازد که بازگشت به خوانش ابن سینا نه تنها ابهامات مفهوم شناختی «اتفاق» را رفع می کند، بلکه پیوندی عمیق تر میان علیت، غایت مندی و معنای زندگی برقرار می سازد.
آسیب شناسی تطبیقی خانواده ازمنظرِ حکمت مشاء و کارکردگرایی پارسنز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۳
267 - 294
حوزههای تخصصی:
روند تحولات خانواده در دنیای امروز حاکی از ایجاد تغییرات بنیادین در الگوها و کارکردهای آن و جهت گیری این تحولات به سوی تضعیف نهاد خانواده و کارکردهای آن است؛ لذا امروزه آسیب شناسی خانواده به عنوان یک حوزه مطالعاتی مهم جای خود را در مطالعات خانواده تثبیت نموده است؛ البته رویکرد آسیب شناختی در مطالعات خانواده سابقه ای طولانی داشته و هم در ادبیات جامعه شناسان کلاسیک متقدم و هم در حکمت عملی و منزلی حکماً و فلاسفه از یونان باستان تا حکمای اسلامی ردّپای آن به چشم می خورد؛ لذا هدف از پژوهش حاضر آسیب شناسی تطبیقی خانواده ازمنظرِ مکتب مشاء در حکمت عملی اسلام و مکتب کارکردگرایی پارسنز در جامعه شناسی است. روش مورداستفاده در این مقاله تحلیلی اسنادی است و منابع آن آثار علمی معتبر است. نتایج حاکی از آن است که مهم ترین نقطه اشتراک این دو رویکرد در آسیب شناسی خانواده را باید در نحوه ساخت یابی خانواده و الگوهای نقشی آن دانست. نزد حکمای مشاء برهم خوردن نظم و ساختارِ نقشیِ خانواده و اختلال در کارکرد جنسی آن، منشاء بروز آسیب ها و نابسامانی های دیگری در خانواده تلقی شده است و در نگاه پارسنز نیز انسجام و هم بستگی نهاد خانواده در گرو الگوهای نقشی متمایز زن و مرد است. اگرچه خوانش این دو مکتب از این الگوها با یکدیگر تفاوت های ماهوی دارد. همچنین در هیچ کدام از این دو رویکردْ التفات به امکانِ تزاحم ساختاری میان نهاد خانواده و نهاد دولت به چشم نمی خورد.
تحلیل و ارزیابی مدل شناختی دیدگاه فرهنگستان علوم اسلامی در تولید علوم انسانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۲)
31 - 47
حوزههای تخصصی:
تحلیل و ارزیابی مدل شناختی رویکردهای مختلف علم دینی با بازنمایی دقیق تر مدل های ممکن در تولید علم دینی زمینه ایجاد اجماع و توافق بیشتر میان باورمندان علم دینی را فراهم می کند و گامی عملیاتی در مسیر پیشبرد مباحث علم دینی و خروج از مباحث انتزاعی علم دینی محسوب می شود. ارزیابی مدل شناختی این رویکردها با محوریت سه مؤلفه عام و اصلی ناظر بر تعریف مدل و مبانی نظری و فلسفی، منطق و روش شناسی تولید علم، انسجام و نظام مندی و سازگاری درونی است که ذیل آن مجموعه دیگری از مؤلفه های فرعی ناظر بر مهم ترین مواضع چالش و نزاع در روش شناسی تولید علم دینی قابل استخراج است. در این نوشتار، ضمن اذعان به ضرورت های معرفتی و اخلاقی و فرهنگی علم دینی، به روش توصیفی تحلیلی به ارزیابی مدل شناختی رویکرد فرهنگستان علوم بر اساس عناصر پیش گفته پرداخته شد. رویکرد فرهنگستان علوم اسلامی به دلیل پرداختن به مؤلفه های عام اصلی و اکثر مؤلفه های فرعی یکی از مدل های ممکن در مسیر تولید علوم انسانی اسلامی است؛ گرچه تا رسیدن به مدل کارآمد که مورد اجماع اکثریت باورمندان علم دینی باشد نیازمند همگرایی، اصلاح، ارتقاء، و تکمیل است.
خلاقیت از منظر فلسفه صدرایی، آموزه های قرآنی و روایات: ارائه الگوی سازمانی مبتنی بر حکمت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۲)
63 - 81
حوزههای تخصصی:
در این مقاله الگوی خلاقیت سازمانی از منظر فلسفه صدرایی، آموزه های قرآنی، و موسوعه روایات ارائه شده است. با توجه به برخی آیات قرآن همچون آیه 86 سوره حجر و 81 سوره یس و همچنین نظریه های خلاقیت در مکتب صدرایی همچون وجود ذهنی و معرفت خیالی می توان به اهمیت و عظمت خلاقیت در آموزه های قرآنی و اندیشه های ملاصدرا پی برد. متأسفانه به رغم اینکه بحث خلاقیت در سازمان در بسیاری از آیات قرآن، روایات، و دیدگاه های فلاسفه اسلامی به ویژه ملاصدرا نمود دارد بیشتر به تبیین این بحث از ادبیات غرب پرداخته شده است. نتیجه تمرکز زیاد بر ادبیات غرب نادیده گرفته شدن و غفلت از عوامل کلیدی در حوزه خلاقیت سازمانی به ویژه عوامل فردی است. بنابراین هدف این پژوهش طراحی الگوی خلاقیت سازمانی مبتنی بر حکمت اسلامی با تأکید بر دیدگاه های ملاصدرا است. روش این پژوهش از نوع کیفی، بررسی اسناد و مدارک دینی، و کدگذاری است. یافته های پژوهش نشان می دهند عوامل فردی کشف شده از حکمت صدرایی همچون فاعلیت نفس، قوای نفس، ابداع گری نفس، ادراک حسی، قدرت خیال، و قوه متصرفه در ادبیات غرب مورد غفلت واقع شده است. به علاوه طبق یافته ها عوامل فردی، سازمانی، و محیطی بر خلاقیت سازمانی تأثیر دارند و البته برخلاف ادبیات غرب عوامل فردی نقشی حیاتی در این زمینه دارند و متأثرکننده عوامل سازمانی و محیطی اند.
تحلیل انتقادی نظریه حرکت در حرکت علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
35 - 66
حوزههای تخصصی:
صدرالمتالهین با طرح نظریه حرکت جوهری، حرکت در مقوله جوهر را مطرح کرد. اما او نیز همچون دیگر فلاسفه، حرکت در سایر مقولات را نپذیرفت، به ویژه در مقولاتی که افراد آن ها تدریجی الحصول است؛ چرا که حرکت در آن ها باعث به وجود آمدن پدیده «حرکت در حرکت» می شود که از دیدگاه همه فلاسفه، امری محال است. در این بین در دیدگاه علامه طباطبائی پذیرش حرکت جوهری، مستلزم پذیرش وقوع نوعی حرکت تبعی اما حقیقی در همه مقولات نه گانه عرضی است. لذا در دیدگاه علامه طباطبائی حرکت در حرکت نه تنها محال نیست، بلکه تبیین چگونگی سرعت و کندی حرکات در پرتو پذیرش حرکت در حرکت ممکن است. در این جستار علاوه بر بررسی مبانی علامه طباطبائی در تبیین بحث حرکت در حرکت، دیدگاه شاگردان ایشان نیز پیرامون این مسأله مورد بررسی قرار می گیرد و خواهیم دید که شاگردان ایشان اختلاف مبنایی با علامه طباطبائی پیرامون این نظریه ندارند.
واکاوی رویکرد تمدنی و فرانسلی به مهدویت و انتظار(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۵
220 - 244
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی نگاه تمدنی به مهدویت و انتظار انجام شده است. ضرورت این تحقیق از آنجا ناشی می شود که محدودسازی انتظار به بعد فردی و اعتقادی، ظرفیت لازم برای تحولات اجتماعی و تمدنی را فراهم نمی کند. روش پژوهش به صورت توصیفی _ تحلیلی و با استناد به منابع دینی، آثار اندیشمندان اسلامی و تحلیل تطبیقی دیدگاه های صاحب نظران انجام شده است. نتایج نشان می دهد که نگرش تمدنی و فرانسلی به انتظار، چشم انداز کلان و راهبردی را برای جوامع اسلامی ترسیم می کند که می تواند افق های بلندمدت رشد و پیشرفت را برای جامعه ترسیم نماید. پذیرش این رویکرد می تواند، ظرفیت ایجاد انسجام و همگرایی در میان نسل های گوناگون را افزایش داده و ضمن تقویت انسجام نسل ها، بسترساز مسئولیت پذیری و همفکری و همگرایی در مسیر تحقق اهداف اجتماعی _ تمدنی و عدالت محور اسلام گردد.
نقش «زیست جهان» در رفع بحران علوم اروپایی از دیدگاه هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
159 - 133
حوزههای تخصصی:
مفهوم «زیست جهان» یکی از تأثیرگذارترین مفاهیم در اندیشه هوسرل متأخر است و تأملات پدیدارشناسانه او در باب بحران علوم اروپایی، حول این مفهوم می چرخد. بحران علوم نتیجه غفلت علم از بنیادهای خود، یعنی زیست جهان و شکاف میان جهان علمی برساخته و زیست جهان به مثابه مبنای آن است. این بحران به معنای توقف پیشرفت علوم یا ناتوانی در خلق نظریات علمی نیست، بلکه بحرانی پنهان و بنیادین است که از سیطره عقلانیت علمی در تمام عرصه ها نشئت گرفته است. در اثر این غلبه، علوم نسبت خود را با زندگی، معنا و واقعیت های انسانی از دست داده و ماهیت انسانی خود را فراموش کرده اند، به گونه ای که غایت اصلی علوم (یعنی معنای آنها برای وجود انسانی) به محاق رفته است. رفع این بحران تنها از طریق تأسیس پدیدارشناسی استعلایی به مثابه علم متقن و بنیاد علوم که زیست جهان در مرکز آن قرار دارد، امکان پذیر است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی در پی ارائه شرح و بررسی روشن و نظام مند از این طرح فلسفی هوسرل است.
تأثیر تجربیات سوئدنبرگی بر اندیشه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوانش مرسوم از فلسفه نقادی کانت، با تأکید بر واکنش به تجربه گرایی هیوم و ترسیم حدود شناخت، از این مهم غفلت می کند که کلیت اندیشه کانت را نمی توان بدون دغدغه توجیه و تلاش برای مفهوم پردازی جهان نومنال و نحوه ارتباط آن با جهان پدیداری مطالعه کرد. آشنایی با تجربیات عرفانی سوئدنبرگ در دوره پیشانقدی، صرف نظر از تعالیم دینی، کانت را، بر خلاف اقتضای روشنگری، در این کشمکش قرار داد که عدم تعین پدیداریِ متعلقات چنین تجربیاتی امکان وجود و نقش تعیین کننده شان را نفی نمی کند. اهمیت این معنا کانت را بر آن داشت تا صورت بندی جهان نومنال و بررسی ارتباط آن با جهان پدیداری را در طرح نظام نقادی خود بگنجاند. با تمام سرسختی ها در انکار، می توان ادعا کرد که بیننده تأثیر گسترده تجربیات و ساختار اندیشه سوئدنبرگ بر نظام نقادی را گواهی می دهد. نشانه های تأثیرپذیری ساختار کلی و برخی ایده ها و مفاهیم نظام کانت از بینش های سوئدنبرگ تا به حدی است که اتهام مشابهت نظام وی با اندیشه های عارف بزرگ سوئدی را برانگیخت. خوانش هرمنوتیکی این جستارْ آموزه ها و مفاهیم و اصطلاحات سوئدنبرگی را در مقایسه با عناصر فلسفه نقادی فرامی خواند، و ضمن نشان دادن وجوه شباهت، بر تفاوت آنها تأکید می کند: تمایز و تطابق جهان پدیداری و جهان نومنال، سوبژکتیو بودن ایده زمان و مکان، عدم امکان بازنمایی امر نومنال، تناسبِ کمالی میان افعال و قانون اخلاق به مثابه شرط اصلی تحقق خیر برین، و ملکوت غایات از جمله این شباهت های احتمالی است، که اگرچه عمق تأثیرگذاری تجربیات سوئدنبرگی بر نظام کانتی و یا هم منشأ بودن آنها را نشان می دهد، اما اصالت نظام وی را مخدوش نمی سازد.
A Plan for the Future Islamic Philosophy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
29 - 61
حوزههای تخصصی:
For several centuries, Islamic philosophy has been in a state of "isolation," meaning it has lost its contemporaneity; it neither solves "problem" nor, at the very least, actively and seriously engages with contemporary issues. This paper, while addressing the nature, possibility, and realization of Islamic philosophy; the achievements of Islamic philosophy; and the historical evolution of Islamic philosophy (in early, late, and contemporary periods), distinguishes three types of Islamic philosophy: Islamic philosophy as a concept; Islamic philosophy as an actualized phenomenon (Peripatetic, Illuminationist, Sadrian, and Neo-Sadrian); and the future Islamic philosophy. The future Islamic philosophy is an ideal one, could emerge later, contingent on certain conditions and prerequisites, such as addressing contemporary issues, particularly socio-cultural and practical issues. It seems that the survival of Islamic philosophy and its avoidance of becoming merely historical -in contrast to the idea of the "end of Islamic philosophy"- depends on this. Since the ideal Islamic philosophy is one that solves problem, this naturally requires problem-oriented philosophical research. Thus, highlighting the importance of problem-oriented research; the nature of a problem; and the differences between a problem, subject, question, and difficulty, the paper will propose the most important and central strategies that could actualize the future or ideal Islamic philosophy. These strategies include: philosophical attention to new sciences and technologies; considering the fourth wave in philosophy; engaging with "Philosophy of"; adopting concrete approaches in philosophy; conducting interdisciplinary researches in philosophy; and employing new methods in philosophy.
Social Justice and Unity and Its Relationship with the Ideal Society from the Perspective of Abolhasan Ameri(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
75 - 90
حوزههای تخصصی:
Ameri has a special perspective on the ideal society and its realization. He proposes individual and social moderation or justice and individual unity between internal forces and social unity among the members of society. Ameri believes that moderation, as the main component of virtue and happiness, acts at both the individual and social levels. At the individual level, moderation of the forces of the soul leads to the realization of the virtue of unity and ultimately causes the perfection of the human form and individual happiness, and at the social level, moderation is the factor that unifies society. Unity in society is the factor that keeps it Durable and differentiation in it causes its corruption and ruin. This unity is achieved from total justice and can be considered, from Ameri's perspective, an effect or characteristic of culture. This moderation and unity are not only raised in the individual and total dimension, but also include other dimensions such as the geography of the earth. Religion, with its individual and total moral and juridical commands, reason, with its sovereignty over powers, and love, with its unification of similar matters, play a fundamental role in achieving total moderation or justice and social unity.
الگوی مدیریت بحران امام رضا (علیه السلام)(مطالعه موردی: مسئله ولایت عهدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۰
41 - 68
حوزههای تخصصی:
اگر بحران را ترکیبی از فرصت و تهدید بدانیم بدون شک مسأله ولایتعهدی امام رضا علیه السلام یکی از بحرانهایی بوده است که ایشان با آن مواجه شدند. و مدیریت این بحران توسط امام رضا علیه السلام مدل و برنامه جامعی می طلبید که در آن بهترین بینش ها و روش های اداره و کنترل بحران لحاظ می شد که این مقاله در صدد تبیین آن در پاسخ به چیستی مدیریت بحران در مساله ولایتعهدی با روشی توصیفی – تحلیلی پرداخته است . در این مقاله ابتدا مطالبی پیرامون بحران و مدیریت بحران بیان گردیده و در بخش دوم جستجویی در باب مدیریت بحران در مسأله ولایتعهدی در سیره امام رضا صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد که مدیریت بحران در سیره امام رضا را با عنایت به دو رویکرد تبیینی وتنذیری در سه بعد مدیریت قبل از بحران، مدیریت حین بحران ومدیریت بعد از بحران می توان طراحی کرد که در مرحله اول اقدامات مدیریتی از قبیل هشدار عمومی در جهت وقوع بحران، برنامه ریزی، ایمن سازی و شفاف سازی صورت گرفته است. در مرحله دوم اقدامات مدیریتی همچون تبدیل بحران به فرصت، اتخاذ تصمیم به موقع و روشنگری و اطلاع رسانی انجام شده و در مرحله سوم اقدامات مدیریتی مانند بهره وری بهینه در تبلیغ مذهب تشیع وبهروری بهینه از مناظرات انجام گردیده است . خاطر نشان می شود که مدیریت بحران توسط امام رضا(ع) در سه مرحله قبل از بحران،حین بحران و بعد از بحران با رویکردهای تبیینی وتنبیهی صورت گرفته است ؛ این مساله نشانگر توجه امام به تدابیر و اقدامات با چشم انداز تبیین معارف الهی ویادآوری وتنبه یاران و دشمنان است با اقداماتی که امام در مدت ولایتعهدی انجام دادند طرح مامون برای نابودی امامت ائمه (ع) منجر به شکست شد وامام (ع) با راهبردهای مناسب ،تشیع را به ساحل امن هدایت کردند
بررسی تحلیلی روش های امر به معروف و نهی از منکر توسط ابن الرضا امام جواد (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۰
69 - 90
حوزههای تخصصی:
امر به معروف و نهی از منکر به عنوان دو واجب مهم الهیِ مورد توجه پیامبران، امامان و صالحان، جایگاه ویژه ای نزد امام جواد (ع) داشت. هرچند دوران این امام همام در تاریخ تشیع، با توجه به شهادت امام رضا(ع)، قیام های علویان، نفوذ و گسترش جغرافیایی تشیع، قدرت روزافزون مأمون و جریان سازی جدید خلافت عباسی و در نتیجه استحکام بیشتر خلافت عباسیان، شرایط دشواری را تجربه کرد، اما امام جواد(ع) به تناسب شرایط و موقعیت های زمانی و مکانی، امر به معروف و مبارزه با منکرات مختلف سیاسی، اجتماعی و اخلاقی را دنبال کرد. حال سوال این است که امام جواد (ع) در اقامه این دو فریضه، چه روش هایی را به کار بردند؟ در پاسخ به این سوال، کلیه احادیث و همچنین گزارش های مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر در سیره امام جواد(ع) گردآوری و به صورت توصیفی - تحلیلی، روش شناسی شده است. سپس روایات گردآوری شده در بخش «شیوه های کاربست امر به معروف و نهی از منکر در سیره امام جواد(ع)» تجزیه و تحلیل شده است.
محسوس مشترک: مقایسه دیدگاه ارسطو و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۳
53 - 75
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحثی که در ضمن بحث از قوای ادراکی و در ذیل بحث از قوای پنجگانه حواسّ بیرونی مطرح می شود، مسئله ای با عنوان «محسوسات مشترک» است. محسوس مشترک نوعی از محسوس است که با همه یا برخی از قوای حسّ بیرونی درک می شود و به هیچ کدام از حواس اختصاص ندارد. ارسطو در رساله نفس ضمن بحث از محسوسات خاصّ هر حس، به محسوسات مشترک میان آن ها نیز پرداخته است. می توان این مباحث را ذیل چند عنوان دسته بندی کرد: چیستی محسوس مشترک، بالذات یا بالعرض بودن محسوس مشترک، واسطه مند بودن محسوس مشترک، مصادیق محسوس مشترک و بی نیازی از قوه حسی مستقل در ادراک محسوس مشترک. ابن سینا نیز در نفس شفا ضمن طرح مسئله محسوسات مشترک، هم در غالب مباحث ارسطو دراین باره تصرفاتی کرده و هم به چند مبحثی که ارسطو مطرح نکرده بوده، توجه کرده است: وی در بیان چیستی محسوس مشترک تعریف ارسطو را اصلاح کرده، در بالذات یا بالعرض بودن آن، نشانه های مدرَک بالذات را تدقیق کرده و درباره واسطه مند بودن محسوس مشترک نشان داده است که چگونه می توان از آن برای اثبات بالذات بودن محسوس مشترک استفاده کرد. همچنین دایره مصادیق محسوس مشترک را توسعه داده است. به علاوه درباره بی نیازی از حسّ دیگری برای ادراک محسوسات مشترک نیز راجع به محال بودن وجود چنین حسی استدلال خاصی ارائه کرده است.
کلیدواژه: محسوس، محسوس مشترک، ادراک بالذات، ادراک بالعرض، ابن سینا، ارسطو
تبیین قرآنی- روایی خاستگاه دولت مهدوی در رویکردهای معاصر دانش سیاسی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۵
196 - 218
حوزههای تخصصی:
خاستگاه دولت، یکی از مباحث مهم علم سیاست است و رویکردهای مختلف درباره علت به وجود آمدن دولت و زمان پیدایی آن، وجود دارد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی درصدد پاسخ دادن به این سؤال است که؛ خاستگاه دولت مهدوی با تمرکز بر رویکردهای موجود علوم سیاسی و با توجه به آموزه های مهدویت در قرآن کریم و روایات معصومین؟عهم؟ چگونه تبیین می شود؟ مهم ترین یافته پژوهش حاضر، آن است که دولت مهدوی براساس نظریه های موجود، خاستگاه الهی دارد، خاستگاه الهی دولت مهدوی، به همراه هم افزایی رضایت مردمی، آن را از حکومت های مدرن، متمایز می کند. خاستگاه دولت مهدوی از حیث زمان ظهور به فلسفه نظری تاریخ و تکامل تاریخ مرتبط است. نگاه تکاملی به تاریخ و طبیعت، در فرآیند مدرنیته غربی، رویکرد سکولار و دنیوی گرفت، اما براساس آموزه های مهدویت، در بین رویکردهای مختلف درباره تکامل تاریخ؛ با وجود پلیدی و بی عدالتی، هرگز نسل بشر به انقراض نرفته و حاکمیت زمین، به حکومت عدل می رسد. باور به پایان خوش تاریخ، یکی از اصول قطعی مهدویت شیعی است. تبیین خاستگاه دولت مهدوی به عنوان؛ مدینه فاضله اسلامی برای جوامع و دولت های اسلامی، از حیث تئوریک؛ در کاوش جوانب سیاسی مهدویت؛ و از حیث عملی؛ در پویش و رفتار سیاسی مسلمانان، نقش اساسی دارد.
بررسی تطبیقی دو قصیده رضوی «الحرم المنیع» غروی اصفهانی و «شمع ولایت» ذبیح الله صاحبکار بر اساس نظریه تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۵۱
225 - 252
حوزههای تخصصی:
اشعار آیینی از دیرباز تاکنون در ادبیات ملت های مسلمان از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است؛ اما نباید از بررسی این گونه سروده ها با رویکردهای جدید نقدی غفلت کرد، زیرا این امر به بررسی بیشتر لایه ها و محتوای نهفته در اثر و شناخت جامع تر از شاعر و اثر ادبی اش می انجامد. این پژوهش درصدد است تا در چهارچوب مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی و با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی طبق نظریه نورمن فرکلاف، چکامه الحرم المنیع اثر مرحوم غروی اصفهانی و شمع ولایت اثر مرحوم صاحبکار را که با موضوع امام رضا (ع) و در نیمه دوم قرن چهاردهم سروده شده است واکاوی کند. برخی نتایج به دست آمده حاکی است که در شعر شمع ولایت در سطح توصیف، کنشگر اصلی، خود شاعر و کنش پذیر اصلی مأمون است و در آن از طرح طبقه بندی دارای سلسله مراتب استفاده شده است. این در حالی است که چکامه الحرم المنیع نسبت به شعر شمع ولایت بافت موقعیتی گسترده تر و ساخت تاریخی محکم تری دارد.
The role of faith in human happiness in Allamah Tabatabaei’s point of view(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
5 - 28
حوزههای تخصصی:
Human happiness is one of important philosophical and theological discussions among thinkers and is the goal of every man who seeks it consciously or not, and explains and identifies it according to his view. Thinkers have not treaded the same course in their understanding of happiness. Some have perceived it to be material pleasures, some spiritual-intellectual and some a combination of the two. Allama Tabataba'i has defined happiness of everything as its attainment to its existential good thereby enjoying it. He has defined happiness for humankind as Divine proximity and approximating the Absolute Reality, and has defined the human ultimate perfection as "wilaya". He considers faith to be of the type of knowledge and practical observance, and highlights it in attainment to happiness. This study, by a descriptive-analytic method, led to the conclusion that happiness in Allama Tabatabaei's view consists in "Divine proximity" and attainment to "wilaya", the nearset way to reach this position is soul knowledge and faith is the most important element in realization of human happiness.
Knowledge of Logic: Necessity or Refusal (Examining the Views and Reasons of Muslim Proponents and Opponents)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
144 - 166
حوزههای تخصصی:
Knowledge of logic includes the rules that govern the way of thinking and reasoning. Muslims became familiar with this science in the third century by translating Aristotle's books and immediately faced the challenge of what does this science have to do with Islam? Should Muslims use the same method as Aristotle in their religious sciences or avoid paying attention to this science? The present research, by searching the books of Muslim jurists and theologians, shows that each of these two assumptions had supporters, and of course, the number of opponents of the science of logic was more than its supporters. And those opponents used violence against the proponents of the science of logic and brought arguments to ban the science of logic and tried to show that God is not pleased with this knowledge.This article also tries to bring these two views closer together. The final result of this research is that most of the arguments of the opponen of the logic are a warning for those who may not use this knowledge correctly or are involved in the thoughts of philosophers who have distanced themselves from religion.
موضع ماکیاولی در برابر دین: مواجه ای مبتنی بر واقعیت موثر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۶۳)
163 - 176
حوزههای تخصصی:
مواجهه ماکیاولی با دین همچون مواجهه او با فلسفه سیاسی کلاسیک، طبیعیات کلاسیک و نگرش به تاریخ به سبک کلاسیک امری متفاوت و از منظری خاص است. به اعتقاد نگارنده این مقاله، ماکیاولی به دلیل آنکه نجات میهن و دوام دولت سیاسی را در رأس هرم نگاه خود به غایت سیاست قرار داده است و از غایات به زعم خود خیالی دوری کرده است، تمامی وجوه و ساختار اندیشه کلاسیک را در این جهان بینی و غایت جدید مورد بررسی و ترجمه قرار می دهد. ماکیاولی از یک طرف اهمیت دین را در تداوم دولت سیاسی( اعم از جمهوری و شهریاری) بسیار زیاد می داند و از طرف دیگر آن را همچون شمشیری دولبه موجب نفاق و شکست و تباهی یک دولت و جامعه معرفی می کند. در این مقاله نگارنده توضیح می دهد که چگونه ماکیاولی دین مسیحیت را در تقابل با دین رومیان مورد نقد قرار داده و چه راهکارهایی را برای تغییر صورتِ ماده تباه شده دین توسط دستگاه کلیسا پیشنهاد می کند. نکته مهم این است که صورت جدید پیشنهاد شده، سابق در بطن انجیل واقع شده بود و ماکیاولی با استفاده از آن از دین تعریفی در راستای تبدیل آن به ابزاری مدنی و سیاسی ارائه می کند که می تواند در برابر بخت در تعریف سیاسی و مذهبی روم باستان قرار گیرد و در واقع موضع گیری پیچیده خود را نسبت به مسیحیت نشان دهد.
جایگاه معرفت در دیدگاه اخلاقی آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث از هدف اخلاق یکی از مباحث مهم در فلسفه اخلاق به حساب می آید که آیت الله جوادی آملی نیز به آن پرداخته است. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی دیدگاه وی در این زمینه را بررسی می کند. آیت الله جوادی آملی معتقد است معرفت به معارف الهی سعادت عقل نظری است، و سعادت عقل عملی در عبودیت خداست. لذا نمی توان معرفت را تنها عامل دستیابی به سعادت دانست. بر اساس معناشناسی علم و معرفت و تمایز آنها، وی معلوم بودن خدا را مردود و معروف بودن وی را می پذیرد. لذا نقش معرفت را از علم پررنگ تر می داند، به خصوص معرفت شهودی که تأثیر بیشتری در حصول سعادت دارد. آیت الله جوادی آملی بر اساس تقسیم بندی معرفت به سه قسم علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین، علم الیقین را معرفت یقینیِ حاصل از علم حصولی قلمداد می کند، اما عین الیقین و حق الیقین را از اقسام معرفت شهودی می داند. در مقام بررسی دیدگاه وی، به نظر می رسد با توجه به این که بینش و گرایش دو عامل اصلی حصول سعادت هستند، می توان چنین معتقد شد که معرفت شهودی به دلیل ویژگی هایش می تواند دربردارنده هر دو عامل بینشی و گرایشی در انسان قلمداد شود و میزان دستیابی به معرفت شهودی نسبت به خداوند متعال که متناسب با وسعت وجودی هر شخص حاصل می شود، میزان سعادت آن فرد را تعیین می کند.